خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,271
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد و بررسی بازی Watch Dogs 2


در دهه ۶۰ میلادی برای اولین بار از واژه “هک” (Hack) با معنایی نزدیک به معنایی که امروزه از آن در سر داریم استفاده شد، و همان طور که احتمالاً حدس می‌زنید، در کشور آمریکا. البته آن زمان واژه هک معنای امروزی‌اش را نداشت، خیلی واژه پاک‌تر و دوست داشتنی‌تری بود. شاید کسی هم فکرش را نمی‌کرد که چهار – پنج دهه بعد، واژه هک این چنین رعب آور و وحشتناک شود. در آن زمان از هک به عنوان روشی برای رفع سریع یک مشکل فنی یاد می‌شده است، و هکر هم کسی بوده که این روش‌ها را پیدا می‌کرده. به مرور زمان، همان طور که خیلی از لغات معنای متفاوتی با آن چه که قرار بود معنی دهند پیدا کردند، هک و هکر هم تغییر کردند. در چند سال اخیر هم که مقوله هک و هکر به قدری جدی و البته خطرناک شده که تا وقتی می‌شنویم فلان چیز هک شد، لرزه به تن‌مان می‌افتد و به این فکر فرو می‌رویم که نکند ما هم به زودی هک شویم! این رشد روز افزون هک و رخنه به حفره‌های امنیتی سایت‌های مختلف و سو استفاده از اطلاعات شخصی دیگران که از هک کردن به دست آمده، مطمئن باشید ادامه خواهد داشت و روز به روز شیب آن نیز تندتر می‌شود.

موبایل یا همان تلفن همراه، یکی از بزرگ‌ترین پدیده‌های قرن بیستم بود. البته، در زمانی که اولین تلفن‌های همراه به بازار عرضه شدند کسی انتظار نداشت که امروزه، انواع و اقسام آن‌ها با کارایی‌های مختلف و با این حجم از تنوع در بازار موجود باشند. اولین موبایل‌ (موبایل به معنایی که امروزه از آن سراغ داریم، وگرنه تلفن‌های سیار مدتی قبل در دسترس قرار داشته‌اند) را شرکت موتورولا (Motorola) در سال ۱۹۷۳ تولید کرد. جالب است بدانید که این موبایل وزنی نزدیک به ۲ کیلوگرم داشت! حالا شرکت‌های مختلف فعال در زمینه تولید موبایل در تلاش هستند تا وزن گوشی‌های خود را به کمتر از ۱۰۰ گرم برسانند. بدون شک یکی از بزرگ‌ترین حوزه‌های فناوری در دنیای امروزی، مربوط به گوشی‌های هوشمند است.

یوبی سافت (Ubisoft) شرکتی است که معمولاً ایده‌های خوبی را پرورش می‌دهد، البته کاری به این نداریم که پس از مدتی آن قدر از آن ایده استفاده می‌کند که دیگر دست‌اش برای مخاطب رو می‌شود. قبل از شروع نسل هشتم بود که این شرکت یک IP جدید به نام Watch Dogs را معرفی کرد، عنوانی که هسته اصلی گیم پلی‌اش را “هک با گوشی هوشمند” تشکیل داده بود. به هر حال این بازی با فراز و نشیب‌های مختلفی قبل از عرضه و البته بعد از انتشار به بازار مواجه شد و در نهایت هم نه عنوانی بد، ولی یک بازی کاملاً “ناامید کننده” بود. از آن جایی که یوبی سافت نشان داده علاقه زیادی به حفظ سری بازی‌های معروف خود در بازار دارد و هر از گاهی یک نسخه جدید از آن‌‎ها را عرضه می‌کند، مشخص شد که دنباله‌ای برای Watch Dogs نیز در راه است و این دنباله Watch Dogs 2 نام گرفت. این بازی برخی تغییرات را نسبت به نسخه اول به خود دیده و حال قصد داریم تا به نقد و بررسی کامل آن بپردازیم و ببینیم که آیا این بازی توانسته نسبت به پدر خویش یعنی Watch Dogs موفق‌تر عمل کند یا خیر. با ادامه این مقاله همراه گیمفا باشید.


این گروه شوخ طبع

DedSec علیه ctOS

نمی‌دانم که آیا نسخه قبلی را بازی کرده‌اید یا نه، ولی اول از هر چیز و در همین ابتدای کار به شما توصیه می‌کنم تا حتماً این کار را انجام دهید، به یک علت: بیشتر با آن آشنا شوید و دقیقاً متوجه شوید که چرا Watch Dogs 2 یکی از عناوین امسال است که تهیه آن ضروری به شمار می‌رود. همین ابتدای کار باید گفت که Watch Dogs 2 شاهکار نیست، عالی هم نیست، بی‌نقص هم نیست یا بهتر بگویم، چیز خاصی هم ندارد که آن را از دیگر بازی‌های “خوب” بازار جدا کند و به مرتبه‌ای بالاتر برساند، ولی خوشبختانه سازندگان به معنای واقعی کلمه نسبت به نسخه نخست در آن پیشرفت به وجود آورده‌اند و شاید بتوان گفت Watch Dogs 2 همان چیزی است که قرار بود نسخه Watch Dogs باشد، یا حداقل از آن انتظار داشتیم باشد. پس باز هم تکرار می‌کنم اگر پیش از این نسخه اول را به هر علتی تجربه نکرده‌اید، حتی‌الامکان سری به آن بزنید.

اگر نسخه اول را تجربه کرده باشید می‌دانید که داستان آن در مورد هکری ایرلندی تبار به نام ایدن پیرس (Aiden Pearce) بود. طی ماجراهای مختلفی که برای او رخ داد، او به فکر انتقام جویی از افرادی افتاد که به زندگی و خانواده‌اش لطمه زده بودند و در این راه، بیشتر با سیستم ctOS آشنا شد. اگر نمی‌دانید ctOS چیست باید یادآور شویم که این سیستم که نام آن مخفف Central Operating System (سیستم عامل مرکزی) است، همه چیز و همه کس را به هم متصل می‌کند! در حقیقت این سیستم توانایی آن را دارد تا به اطلاعات شخصی شهروندان یک شهر دسترسی داشته باشد و آن‌ها را در صورت لزوم در اختیار سازندگان‌اش قرار دهد. این سیستم به طور کلی زندگی مردم را تحت نظر دارد و بدون شک، صاحبان آن سو استفاده‌های زیادی هم از این گنج بزرگ اطلاعاتی می‌کنند. تم کلی داستان نسخه اول تاریک بود و ایدن هم شخصیتی سردخو، خشن، بی‌رحم و البته انتقام‌جو داشت. این تاریکی داستان را می‌شد تا حدی یکی از نکات مثبت نسخه اول محسوب کرد، حداقل برای نگارنده که یکی از نکات مثبت آن بود و به شخصه توانستم تا حد قابل قبولی با ایدن و داستان بازی ارتباط برقرار کنم. حالا مشخص نیست یوبی سافت چه فکری پیش خودش کرده که آن تم تاریک نسخه قبل را برای نسخه جدید، دیگر مورد استفاده قرار نداده است. شاید به این خاطر که دیگر صدای طرفداران به خاطر شباهت به نسخه قبلی درنیاید، یا شاید به این خاطر که بتواند با روشن‌تر کردن تم داستانی به مخاطبان آن بیفزاید، یا چندین شاید دیگر. احتمالاً از این دو خط بالا این نکته را دریافته‌اید که تم داستانی بازی به مانند نسخه قبلی، تیره و تاریک نیست. بله، همین طور هم هست. به طور کلی تم بازی در این نسخه بسیار شادتر و رنگی‌تر از نسخه قبلی است و این تغییر نسبتاً بزرگ، یکی از مواردی است در این نسخه حاصل شده. درآمدن از آن فضای تاریک نسخه قبلی به سازندگان اجازه داده تا بتوانند به طور کلی به پویایی شخصیت‌ها و داستان بازی توجه بیشتری داشته باشند و در کل، شاهد کم کاری خاصی از سوی سازندگان در این زمینه نیستیم.


بازی تقریباً از هر نظر، نسبت به نسخه قبلی پیشرفت کرده است

شخصیت اصلی این نسخه مارکس هالُوی (Marcus Holloway) نام دارد، جوانی سیه چرده که عضو گروهی از هکرها به نام ددسِک (DedSec) است. او و دوستان‌اش با نفوذ به سیستم ctOS کم کم از رازهای پشت پرده این سیستم و نیات شوم افراد پشت آن باخبر می‌شوند و کم کم رقابت با این سیستم برای از بین بردن آن آغاز می‌شود. البته به مانند نسخه نخست، مارکس هالوی هم دلایلی شخصی برای تنفر از ctOS و سازندگان آن دارد. او حداقل تا قبل از آغاز ماجراهای Watch Dogs 2 (یعنی تا قبل از آن که کنترل‌اش به دستان شما سپرده شود) از لحاظ قانونی مرتکب جرم خاصی نشده است. البته، گاهی اوقات انسان‌های بی‌گنـ*ـاه هم به اشتباه مظنون پنداشته می‌شوند و این اتفاق برای مارکس هم افتاده است. او در سیستم ctOS به اشتباه فردی مجرم نام گرفته و در لیست افراد تحت تعقیب قرار می‌گیرد. این دلیل اصلی تنفر مارکس از این سیستم است. همین مسئله هم باعث می‌شود تا او سعی داشته باشد به کمک دوستان‌اش در گروه ددسِک در این سیستم فوق امنیتی رخنه کند و نوعی بازی را با سازندگان ctOS به راه بیندازد. اگر بخواهیم شخصیت مارکس را بررسی کنیم، در ابتدا باید بگوییم او شخصیتی شوخ طبع و جالب دارد. او به وقتش با دیگران شوخی می‌کند، به وقتش هم جدی و مصمم می‌شود و برای دستیابی به هدفش از هیچ چیز فرو نمی‌گذارد. تقریباً می‌توان شخصیت او را در رده شخصیت‌هایی چون دلسین رو (Delsin Rowe) در بازی inFamous Second Son قرار داد هرچند که در حد دلسین هم کاریزماتیک نیست. او به ظاهر شخصیتی عدالت طلب دارد، ولی این خصلت او چندان در اعمالی که انجام می‌دهد نمود ندارد. در حقیقت کارهایی که مارکس در طول بازی انجام می‌دهد گاهاً با یکدیگر تناقض دارند و همین مسئله باعث می‌شود تا از ارزش شخصیت پردازی او کاسته شود. به طور کلی می‌توان گفت شخصیت مارکس اندکی از ایدن بهتر جلوه می‌کند ولی هنوز هم با شخصیتی چون اتزیو آدیتوره (Ezio Auditore) که به عنوان یکی از سمبل‌های یوبی سافت شناخته می‌شود فاصله دارد. شخصیت‌های جانبی بازی هم به مانند نسخه اول تقریباً مناسب هستند و شخصیت‌ پردازی قابل قبولی دارند. بازی در هر زمان سعی دارد شما را بخنداند، به همین جهت حتی در جدی‌ترین لحظات هم می‌توان منتظر شوخ طبعی شخصیت‌ها یا رخ دادن اتفاقات بامزه بود. این شوخی‌ها گاهاً جالب هستند و گاهاً هم بی‌مزه. به هر حال، این مورد کاملاً سلیقه‌ای است و به خلق و خوی هر شخص برمی‌گردد، شاید کسانی که به دنبال بازی‌های جدی هستند اصلاً نتوانند با Watch Dogs 2 کنار بیایند و بالعکس، عاشقان بگو و بخند کردن‌های دائمی کاملاً از آن رضایت پیدا کنند. به طور کلی می‌توان گفت که بازی از لحاظ داستان و شخصیت پردازی در سطح مناسبی قرار دارد و از برخی جهات نسبت به نسخه نخست نیز بهتر عمل می‌کند، ولی هنوز هم از این لحاظ بی‌نقص نیست و جای پیشرفت بیشتری دارد. شاید اگر سری Watch Dogs ادامه پیدا کند، در نسخه بعدی آن شاهد داستان سرایی و شخصیت پردازی به نسبت بهتری باشیم.


مارکس هالوی، شخصیتی شوخ طبع دارد

تجربه هکر بودن، نسخه ۲٫۰

نسخه قبلی بازی مکانیزم‌های مختلفی را در گیم پلی خود جای داده بود تا بتواند به مذاق تمامی بازی‌بازان خوش بیاید. در بازی قبلی ایدن توانایی داشت تا موانع مختلف را پشت سر بگذارد (نمی‌توان اسم آن را پارکور گذاشت)، هدایت ماشین‌ها و موتور سیکلت‌های مختلف را بر عهده بگیرد، از اسلحه‌های گرم مختلف استفاده کند، به کمک یک باطوم درگیری‌های تن به تن را به نفع خودش پایان بخشد، در مواقع لزوم از مخفی کاری استفاده کند و مهم‌تر از همه، به کمک گوشی هوشمند خود از نعمتی به نام “هک کردن” بهره ببرد. حتی او به سیستم ctOS نیز متصل بود و به کمک آن، می‌توانست هویت افراد مختلف را به کمک گوشی خود شناسایی کند و به مواردی چون سن، اسم و حتی شغل و میزان درآمد آن‌ها دسترسی پیدا کند. البته، تقریباً هیچ کدام از موارد ذکر شده در حد اعلایی قرار نداشت. پشت سر گذاشتن موانع شامل موارد و اجسام خاصی می‌شد و از آن جایی که ایدن پارکورکار نبود، خیلی از موانع را هم نمی‌توانست پشت سر بگذارد و با محدودیت‌هایی در این زمینه مواجه بود. سیستم رانندگی بازی که در یک کلام، شرم آور بود. در حقیقت سیستم رانندگی بازی از GTA IV که در سال ۲۰۰۸ عرضه شده بود (بزرگ‌ترین نقطه ضعف آن بازی هم سیستم رانندگی نچسب‌اش بود) نیز در این زمینه ضعیف‌تر عمل کرد و روی Sleeping Dogs را که در سال ۲۰۱۲ عرضه شد و میزان تصنعی بودن سیستم رانندگی در یک بازی کامپیوتری را چندین گام به جلو برد را نیز سفید کرد و یک سیستم رانندگی به شدت مصنوعی، عجیب و غریب و آزار دهنده را به خورد مخاطبان داد. سیستم تیراندازی بازی یکی از کم ایرادترین بخش‎های بازی بود ولی هنوز هم نمی‌توانم دلیل مناسبی برای عدم وجود قابلیت تیراندازی از داخل خودرو پیدا کنم. درگیری‌های تن به تن هم که شامل موارد کاملاً محدودی می‌شد و در کنار بخش مخفی کاری، پس از مدتی تمامی شیوه‌های از پای در آوردن دشمنان در این دو زمینه به وسیله باطوم برای بازی‌بازان تکراری جلوه می‌کرد. قابلیت‌های مربوط به هک هم یکی از بخش‌های جذاب بازی بود ولی آن قدر این مکانیزم‌ها تا انتهای بازی مورد استفاده قرار می‌گرفتند که پس از مدتی، کاملاً تکراری و کهنه می‌شدند و کار به جایی می‌رسید که برخی بازی‌بازان کم حوصله‌تر در صورت مواجه شدن با بخشی از یک مرحله که برای انجام آن نیاز به استفاده از قابلیت‌های هک بود، آهی از ته دل می‌کشیدند و با خود می‎گفتند “دوباره شروع شد!”


خوشبختانه سیستم رانندگی در بازی بسیار آبرومندانه‌تر از نسخه قبل است


نقد و بررسی بازی Watch Dogs 2

 

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,271
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
با توجه به عرضه یک نسخه جدید، بدون شک همگی ما انتظار داریم تا این ایرادات رفع شده باشند و با یک بازی کامل‌تر و کم‌نقص‌تر مواجه باشیم. همان طور که پیش‌تر هم اشاره کردیم، Watch Dogs 2 پیشرفت‌های بسیاری نسبت به نسخه اول کرده است و گیم پلی بازی هم مشمول این موضوع می‌‎شود. در ابتدا باید به این نکته اشاره کنیم که اگر نسخه اول را بازی کرده باشید، حتماً یادتان هست که برخی مراحل را هم می‌شد به صورت مخفیانه پیش برد، هم به صورت پر سر و صدا. در نسخه جدید اولاً تعداد مراحلی که می‌توانید آن‌ها را دقیقاً به همان شکلی که دوست دارید پیش ببرید بسیار بیشتر شده است و ثانیاً، اینجا تفاوت‌ها میان روش مخفیانه و روش پر سر و صدا بسیار آشکارتر است. در این نسخه مخفیانه پیش بردن مراحل بسیار لـ*ـذت بخش‌تر است. اگر روش مخفیانه را انتخاب کنید باید هر چه بیشتر و هوشمندانه‌تر از قابلیت‌های هک (که در این نسخه پیشرفت کرده‌اند) استفاده کنید و بدون شک لـ*ـذت هک کردن در Watch Dogs 2 نسبت به لـ*ـذت تیراندازی، بسیار بیشتر است. البته درگیری‌های تن به تن نسبت به نسخه نخست خیلی تفاوتی نکرده‌اند، فقط جای آن باطوم با یک وسیله آونگ مانند که مارکس می‌تواند آن را محکم به صورت دشمنان بکوبد عوض شده است. هنوز هم تنها چند ثانیه طول می‌کشد تا دشمن را با این وسیله از پای در آورد (درست مثل نسخه اول) و شاهد ایجاد شدن یک درگیری جذاب و جالب (همانند عناوینی چون Sleeping Dogs) نیستیم. این مسئله تا حدی ناامید کننده است؛ به هر حال سازندگان می‌توانستند تغییرات گسترده‌ای در سیستم مبارزات تن به تن ایجاد کنند ولی هنوز این اتفاق رخ نداده است.

اگر یادتان باشد سازندگان وعده داده بودند که این نسخه را می‌توانید به طور کاملاً مخفیانه و بدون آسیب رساندن به کسی به پایان برسانید. به هر حال باید گفت که این مسئله حقیقت دارد و این نکته جالبی است. می‌توان با استفاده از اسلحه مخصوص مارکس که با آن دشمنان بیهوش می‌شوند، بازی را به این گونه به پایان رساند. البته باید گفت که چه آتش بازی به راه بیندازید و چه بی سر و صدا بازی را پیش ببرید، چندان تفاوت خاصی در بازی به وجود نمی‌آید که خود مسئله عجیبی است، ولی به هر حال برای افرادی که دوست ندارند بی‌جهت دیگران را به قتل برسانند، این ویژگی ممکن است خوشایند جلوه کند. نکته بعدی این است که در مخفی‌ گاه‌های هکرهای ددسک، می‌توانید از پرینترهای سه بعدی استفاده کنید و تجهیزاتی که به آن‌‎ها نیاز دارید چون اسلحه‌های مختلف را بسازید. در این زمینه شما از لحاظ ظاهری می‌‎توانید تقریباً به هر شکلی که دوست دارید، یک اسلحه را طراحی کنید ولی از بعد فنی و ساختاری دست‌تان برای به وجود آوردن تغییر در اسلحه‌ها چندان باز نیست. این مسئله با توجه به تنوعی که در دیگر زمینه‌ها چون موسیقی‌ها، مردم شهر، لباس‌های مارکس و البته خودروها وجود دارد چندان خوشایند به نظر نمی‌رسد ولی به هر حال همین که ظاهر اسلحه را هم می‌توان شخصی سازی کرد، خود نکته جالبی به شمار می‌رود. حالا که بحث اسلحه‌ها شد، باید اشاره کنیم که تنوع اسلحه‌ها هم مثل نسخه نخست در حد قابل قبولی قرار دارد و ایرادی به آن وارد نیست.


محیط‌ بازی زنده و پویاست

مارکس یک هکر است و بدون شک به تجهیزات مختلفی دسترسی دارد. یکی از این تجهیزات یک هواپیمای کوچک کنترلی است که البته بسیار هم در جریان بازی کارآمد است و می‌تواند به شما کمک‌های زیادی بکند. به کمک این هواپیمای کوچک، خصوصاً اگر ترجیح بدهید مخفیانه مراحل را پیش ببرید، می‌توانید از جزئیات هر مکانی که می‌خواهید به آن نفوذ کنید باخبر شوید و مهم‎‌تر از آن، محل حضور دشمنان را پیدا کنید. به این ترتیب می‌توانید خیلی راحت‌تر دشمنان را از بین ببرید یا اگر دوست دارید مخفیانه پیش بروید، سعی کنید به گونه‌ای حرکت کنید که آن‌ها متوجه حضور شما در آن مکان نشوند. یک ماشین کنترلی کوچک هم در اختیار مارکس قرار دارد و به کمک آن می‎توان حواس دشمنان را نیز پرت کرد. حتی جالب است بدانید او به دشمنان الفاظ رکیک را نیز روا می‌دارد و فحاشی می‌کند! این دو وسیله را نیز می‌توان در زمره تغییرات مثبت ایجاد شده نسبت به نسخه نخست قلمداد کرد. طراحی مراحل نیز در این بازی خوشبختانه در سطح خوبی قرار دارد و خصوصاً مراحل اصلی به هیچ وجه همچون Mafia 3 پس از مدتی برای بازی‌بازان تکراری نمی‌‎شوند و حداقل تا وقتی که بازی را یک بار به پایان برسانید، به اندازه کافی شما را جذب خواهند کرد. مراحل جانبی هم که می‌توان آن‌ها را به صورت Co-Op بازی کرد نیز وضعیتی مشابه دارند و می‌توانند مدتی شما را سرگرم کنند. البته این مراحل را می‌توان به صورت تک نفره هم بازی کرد ولی بدون شک رخنه به یک مکان به شدت محافظت شده و استخراج برخی اطلاعات ارزشمند (هدف بیشتر این مراحل جانبی همین است) در کنار دوستان هکر به شدت جذاب‌تر از تنهایی عمل کردن است. مراحل هجوم هکی (یا همان hacking Invasions) نیز در این نسخه بازگشته‌اند و همچون نسخه نخست جذابیت‌های خاص خود را دارند. پیدا کردن هکری که قصد دزدیدن اطلاعات شما را دارد یا بالعکس، مخفی شدن از هکری که شما قصد نفوذ به سیستم‌اش را دارید می‌تواند لحظات مفرحی را برای شما رقم بزند.

باید به این نکته اشاره کنیم که سیستم رانندگی بازی هم با پیشرفت‌هایی رو به رو بوده و همچون نسخه قبل، از نکات منفی بازی به شمار نمی‌رود. اکنون رانندگی در بازی رنگ و بوی جالب‌تر و واقعی‌تری به خود گرفته و گشت و گذار در سن فرانسیسکو به وسیله خودروهای مختلفی که در بازی وجود دارند جذاب است و بر خلاف نسخه نخست، شما را اذیت نمی‌کند. تنوع خودروهای موجود در بازی نیز شاید در حد عنوانی چون GTA V نباشد ولی به نوبه خود در سطح خوبی قرار دارد. فیزیک خودروها خصوصاً هنگام تصادف نیز نسبت به نسخه اول بهبود پیدا کرده و اکنون آسیب دیدن خودروها به شدت واقعی‌تر شده است.

در نهایت هم باید گفت که بخش چند نفره بازی کاملاً ناقص است و در حال حاضر در دسترس قرار نگرفته. یوبی سافت به دنبال پیدا کردن راه حلی برای این مشکل است ولی در حال حاضر که این گاف بزرگ یوبی سافت باعث شده تا از تجربه بخش چند نفره بازی محروم مانده و صرفاً به Co-Op بودن مراحل جانبی بسنده کنیم.

سن فرانسیسکو، مخفی گاه هکرهای کله شق

ماجراهای نسخه جدید Watch Dogs در شهر سن فرانسیسکو روی می‌دهد، شهری در ایالت کلیفورنیای آمریکا. نسخه قبلی در شیکاگو رقم می‌خورد و به شخصه با شهر سن فرانسیسکو ارتباط بیشتری بر قرار کردم. البته، باید به این نکته هم اشاره کنیم که این شهر بسیار پویاتر و جالب‌تر از شیکاگوی نسخه قبل است و گشت و گذار در آن هم لـ*ـذت بخش‌تر، پس طبیعی است اگر اکثر مخاطبان آن را به شیکاگوی نسخه قبل ترجیح دهند. شهر اکنون پویاتر از سابق است و به همین علت بازی بازان بیشتر تشویق می شوند تا در کنار پیش بردن مراحل اصلی و فرعی، به گشت و گذار بی هدف در شهر نیز بپردازند و از فعالیت‌هایی نظیر شرکت در مسابقات ماشین‌های کارتی و … که به تازگی به این نسخه اضافه شده‌اند لـ*ـذت ببرند. به هر حال در عناوین Open – World پویایی شهر یکی از عوامل اساسی در تعیین کیفیت بازی است و Watch Dogs 2 هم با این که از این لحاظ انقلابی و شگفت انگیز عمل نمی‌کند، ولی باز هم عملکرد مناسبی دارد و مهم‌تر از همه‌ چیز، نسبت به نسخه قبلی خود در این زمینه پیشرفت کرده که بدون شک نکته جالب و مهمی است. مورد دیگری که باعث می شود سن فرانسیسکو تبدیل به یک مکان مناسب برای تفریح بازی بازان شود، گرافیک بازی است. نسخه قبلی بازی با این که در نسل هشتم گرافیک مطلوبی داشت، ولی اصلاً در حد تریلرها و وعده های سازندگان ظاهر نشد. این تبدیل به یک رسوایی بزرگ برای یوبی سافت شد و افراد زیادی به این معضل که گریبان گیر Watch Dogs شده بود انتقاداتی را وارد کردند. به هر حال خیلی‌ها این حس را داشتند که در اصل یوبی سافت در مورد کیفیت واقعی بازی خود آن‌ها را فریب داده و گرافیک بالای بازی در تریلرها، حقه‌ای برای فروش بیشتر بوده است. از بسیاری جهات هم این مسئله درست است. یوبی سافت برای این نسخه قول داد که دیگر چنین مسئله ای تکرار نشود و گفت “از آن جایی که این بازی از همان ابتدا بر روی پلی استیشن ۴ و اکس باکس وان توسعه داده می‌شود، دیگر مشکلات Watch Dogs گریبان گیر این نسخه نخواهد شد” و واقعاً هم همین طور است. بازی نسبت به تریلرهای خود، با افت گرافیکی خاصی مواجه نشده و نسخه نهایی بازی از لحاظ گرافیکی همان چیزی است که در تریلرها شاهد آن بودیم. البته نسخه پلی استیشن ۴ پرو بازی از گرافیک مطلوب‌تری برخوردار است و این مسئله قبل از انتشار بازی هم مشخص شده بود. بازی روی پلی استیشن ۴ معمولی هم گرافیک خوبی دارد. کیفیت بافت ها در حد قابل قبولی است، فیزیک بازی (خصوصاً در زمینه خودروها) نسبت به نسخه گذشته با بهبودهایی مواجه شده و نورپردازی نیز نه به اندازه سری Battlefield ولی به نوبه خود در سطح بالایی قرار دارد. سایه زنی‌ها نیز در وضع خوبی قرار دارند.


گرافیک بازی، خصوصاً از بعد نورپردازی در وضعیت خوبی قرار دارد

در این میان باید اشاره کرد که متاسفانه، بازی از لحاظ فنی مشکلات گوناگونی را پیرامون خود می بیند و باز هم یوبی سافت از ارائه یک بازی بهینه به بازار عاجز بوده است. بازی پر از باگ ها و گلیچ های مختلف است. البته وضع بازی به اندازه Assassin’s Creed Unity خراب نیست و بدون دریافت به روز رسانی‌ها هم می توان به تجربه آن پرداخت، ولی به طور کلی باید گفت که بهینه سازی بازی جالب نیست و به مانند بسیاری دیگر از عناوین یوبی سافت، در این بازی هم باید با مشکلاتی چون باگ‌های متعدد، گلیچ‌ها و افت فریم دست و پنجه نرم کنید. حتی نسخه مربوط به پلی استیشن ۴ پرو هم طبق اعلام کاربران عاری از مشکل نیست و آن هم با ایرادات فنی مواجه می‌شود. حتی سازندگان برای بهینه سازی هر چه بیشتر بازی، نسخه رایانه های شخصی را با تاخیر منتشر خواهند کرد ولی تجربه نشان داده که معمولاً نسخه کنسولی عناوین یوبی سافت تجربه پایدارتری را نسبت به نسخه مربوط به رایانه های شخصی ارائه می‌دهد، پس احتمالاً آن نسخه هم از مشکلات فنی در امان نخواهد بود. کاش یوبی سافت وقت بیشتری را صرف بهینه سازی هر چه بیشتر بازی‌هایش کند، کم کم داریم به آخر نسل نزدیک می شویم ولی حسرت چند بازی پایدار و کم ایراد از لحاظ فنی از سوی یوبی سافت به دلمان مانده است! به شخصه معتقدم یوبی سافت با فریب دادن بازی بازان قبل از عرضه Watch Dogs و نشان دادن تریلرهایی که نشان از گرافیک بسیار پر زرق و برق و البته دروغین بازی داشت، اعتمادش را نزد بسیاری از مشتریان اش از دست داد. بعد از آن هم که Assassin’s Creed Unity را عرضه کرد و رسوایی دیگری برای خود رقم زد. از آن به بعد از میزان اعتماد بازی بازان به این شرکت کاسته شد و حتی فروش عناوین بعدی این شرکت هم تحت الشعاع قرار گرفت، و این تبدیل به درس خوبی برای یوبی سافت شد تا دیگر ادعای پوچ و توخالی در زمینه های گرافیکی نکند! حالا هم یوبی سافت نشان داده که به خوبی متنبه شده و دیگر نمی‌خواهد به مانند سابق، وعده دروغین به کسی بدهد، و همین هم برای حداقل من به قدری ارزش دارد که بتوانم تا حدی چشمم را به روی مشکلات گرافیکی بازی ببندم. در مجموع، از لحاظ گرافیکی می توان با اندکی اغماض گفت که Watch Dogs 2 عملکرد خوب و شایسته ای دارد.

موسیقی های بازی را هم آقای هادسون موهاک (Hudson Mohawke) تهیه کرده که در سطح خوبی قرار دارند. او در اصل یک دی جی (DJ) است و به همین جهت موسیقی های بازی نیز بیشتر الکترونیک هستند. موسیقی ها و آهنگ‌هایی که در طول بازی پخش می شوند از تنوع نسبتاً خوبی برخوردار هستند و از لحاظ کیفی هم ایراد خاصی ندارند. از لحاظ صداگذاری نیز باید گفت که با یکی از بهترین آثار امسال طرف هستیم و واقعاً صداگذاران در انجام کار خود، سنگ تمام گذاشته اند.

در مجموع، باید گفت که Watch Dogs 2 نسبت به نسخه اول این سری یک پیشرفت تمام عیار محسوب می‌شود. یوبی سافت به خوبی توانست با به وجود آوردن تغییرات مثبت در بطن این نسخه، آن را تبدیل به یک تجربه مطلوب هم برای طرفداران نسخه قبل و هم برای منتقدان آن بکند. نمی‌توان گفت که Watch Dogs 2 یک بازی تمام عیار و شگفت انگیز است، ولی نسبت به نسخه قبلی خود عملکرد مناسب‌تری دارد و در کل می‌توان گفت جزو آثار خوب در سال خودش است و تجربه‌اش شما را پشیمان نخواهد کرد.


نویسنده: دانیال دهقانی
منبع: گیمفا


نقد و بررسی بازی Watch Dogs 2

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا