- عضویت
- 8/8/19
- ارسال ها
- 1,681
- امتیاز واکنش
- 15,271
- امتیاز
- 323
- محل سکونت
- همدان
- زمان حضور
- 62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد و بررسی بازی SOMA
وحشت، ترس، خوف، رعب، هراس، بیم… اینها کلماتی هستند که در زندگی همه ما وجود دارند و گاهی به جانمان میافتند و باعث تپش قلب و استرس و ناتوانی در تصمیمگیری و چندین و چند مورد منفی دیگر در ما میشوند. ترس شوخی نیست. ترس اگر خالص باشد و با احساس تنهایی مطلق همراه باشد در حد مرگ عمل میکند و هر قدرتی را از ما میگیرد و باعث میشود تا تبدیل به موجودی بیدفاع و بسیار ضعیف شویم که حتی با کوچکترین صدایی از جا میپرد و خود را ضربهپذیر ترین موجود دنیا میپندارد. همه ما قطعا تاکنون با چنین ترسی حال چه در کودکی و چه بزرگسالی روبرو شدهایم و طعمش را چشیدهایم.
ترس، خود انواع گوناگونی دارد و شامل موارد زیادی میشود اما غریبترین و مخوفترین و مرموزترین نوع آن، قطعا ترس از دنیایی ناشناخته و موجوداتی ناشناخته است. ترس از موجودی ناشناخته که در تاریکی مطلق روبروی ما کمین کرده است. ترس از چیزی که نمیدانیم چیست؟چه قدرتی دارد؟ با ما چکار دارد و چه از ما میخواهد؟ کجاست؟ و بسیاری سوالات دیگر که وقتی ترس از این نوع به جانمان بیافتد از خود خواهیم پرسید.
طراحی منوی بازی فوقالعاده است
از قدیمالایام موضوع ترس در بازیهای رایانهای بسیار جدی بوده است و عناوین بسیار زیاد و قدرتمندی در این شاخه ساخته شدهاند و مورد تحسین قرار گرفتهاند و یا مورد توجه واقع نشدهاند. تصور کنید که در جایی کاملا تنها هستید، در محیطی فرورفته در تاریکی مطلق و بدون راه خروج، و کاملا ناشناخته برای شما که هیچ کمک و راه فرار و اطلاعاتی نیز از آن ندارید. حتی نمیدانید زنده میمانید یا نه. فکر میکنید که در این شرایط چه حسی در شما بیشتر از همیشه نمود مییابد؟ چه غریزهای با بیشترین قدرت در شما بیدار خواهد شد؟ قطعا حس و غریزه بقا. غریزه تلاش با تمام وجود و تا سرحد مرگ برای زنده ماندن و نجات پیدا کردن. قویترین غریزه یک انسان که از ابتدای تاریخ تاکنون باعث ماندگاری و پایداری ما در زمین شده است.
سازندگان زیادی تاکنون سعی کردهاند تا بازی خود را بر محور ترس بنا کنند حال عدهای مانند استاد میکامی این ترس را با اکشن در آمیخته و کاری میکند که با یک شاتگان در دستتان با دیدن نمسیس که از پنجره به داخل میپرد 3 متر از جا بپرید انگار نه انگار که اسلحه دارید و عدهای از سازندگان نیز مانند استودیو Frictional Games ترس را در قالب شاهکاری فاقد اکشن مثل Amnesia پیاده میکنند که در واقعا ترس ناشی از احساس شدیدا آسیبپذیر بودن است و دیگر مانند عناوین اکشن ترسناک اینگونه نیست که مثلا از یک موجود تنها نترسید و بدانید که آن را با یک تیر حرام میکنید، زیرا در اینجا هیچ چیزی غیر از یک چراغ قوه ندارید و حتی یک خطر کوچک هم برای شما بزرگترین به حساب میآید و جانتان را خواهد گرفت پس فقط باید فرار کنید یا قایم شوید که در هر دوحالت تا حد مرگ استرس میگیرید و میترسید (یاد مرحلهای از Until Dawn بخیر که در کمد قایم شده بودم و قاتل درست کنارم بود و باید من هم نفسم را مانند شخصیت بازی حبس میکردم تا با نفس کشیدنم کنترلر تکان نخورد و قاتل پیدایم نکند زیرا کوچکترین تکان کنترل یعنی مرگ بدون بازگشت)
در هر دو حالت ترس در بازیهای رایانهای که خدمتتان توضیح دادم، هم عناوین زیبا و قدرتمند داریم و هم عناوین بسیار سطح پایین و بیشتر خندهدار تا ترسناک. در بخش اکشن وحشت بقا میتوان به شاهکارهای Resident Evil ساخته استاد Mikami و یا Silent Hill های نسل 6 و اخیرا عنوان زیبا و جدید Shinji Mikami یعنی شیطان درون اشاره کرد و در بخش عناوین فاقد اکشن وحشت بقا میتوان شاهکارهایی مثل Amnesia مخصوصا در نسخه اول و Outlast را نام برد که حس ترس ناشی از بیچارگی و بیسلاحی را به بهترین شکل پیاده کردهاند. البته قطعا ترساندن بازیباز در حالی که یک آر پی جی در دست دارد کار بسیار سختتری است و در حقیقت ساخت شاهکارهایی مثل نسخههای اول تا سوم رزیدنت اویل بسیار سختتر از عناوینی مثل Amnesia: The Dark Descent است و باید به هنر استاد میکامی تعظیم کرد که میتواند چنین ترسی را در ما ایجاد کند.
در این مقاله صحبت در مورد عنوانی است که ترس از نوع دوم یعنی بدون اکشن را برای ما به همراه دارد و از همان زمان معرفی امید بسیار زیادی به آن بود. دلیل این امید، نام استودیو سازنده بازی یعنی Frictional Games بود که سازنده یکی از برترین عناوین وحشت بقا یعنی Amnesia: The Dark Descent است که واقعا عنوانی بینظیر بود و به بهترین شکل ممکن ترس را در جان ما نهادینه میکرد! عنوان جدید این استودیو SOMA نام داشت که از همان اول عنوان جذابی به نظر میرسید و پس از انتشار نیز متوجه شدیم که این جذابیت قلابی نبوده است و بازی به واقع جذاب و ترسناک است. در این مطلب قصد داریم که به نقد و بررسی بازی SOMA بپردازیم و نکات مختلف مثبت و منفی آن را با یکدیگر مرور کنیم تا ببینیم در نهایت این بازی توانسته است بر عنوان اول این استودیو فائق آید یا خیر. کاری که بسیار بسیار سخت است چه برای SOMA و چه برای هر بازی دیگری که بخواهد Amnesia: The Dark Descent را شکست دهد.
ربات یا انسان؟
سبک وحشت بقا تغییرات زیادی کرده است و میتوان گفت در سالهای اخیر به نوعی انسانیتر و قابل لمستر و باورپذیرتر شده است یعنی ترسی است که برای یک انسان معمولی مثل ما که نه اسلحه داریم و نه یک کماندوی دوره دیده هستیم بسیار قابل همذاتپنداریتر است. همانطور که سری Resident Evil و یا Silent Hill رو به افول میرفتند، دیگر سبکهای وحشت شروع به رشد و شکلگیری در این صنعت کردند و کمکم و به ویژه در سالهای اخیر فرمتی برپایه عناوین ترسناک کماکشن اول شخص به وجود آمد که در بسیاری از بازیهای اخیر آن را مشاهده کردهایم که مخلوطی از ترس زیاد به همراه اکشن و مبارزه بسیار کم تا هیچ هستند.
استودیو سوئدی Frictional Games در سالهای اخیر موفق شد در این فرمت به موفقیتهای قابل قبولی دست یابد به انتشار دو عنوان Amnesia و Penumbra. اکنون عنوان SOMA که توسط این استودیو منتشر شده است همان سبک گیم پلی را در مجموعهای بسیار زیبا، خطرناک و وحشتناک به نام PATHOS-II پیاده کرده است. خوشبختانه SOMA راه خود را به زیبایی در تاریکی پیش میبرد و باعث میشود تا فکر و ذهن بازیباز کاملا علاقهمند شود و در میان همین افکار است که بازی حس ترس و وحشت خود را به ما القا میکند که این کار به زیبایی و با هوشمندی هر چه تمامتر سازندگان انجام شده است.
طراحی در تمام قسمتهای بازی عالی و خلاقانه است
برخلاف عنوان Amnesia: The Dark Descent، در بازی SOMA شاهد پروتاگونیستی (شخصیت اصلی) هستیم که یک پیشینه مشخص دارد و دارای شخصیتی است که کاملا نسبت به اتفاقات وحشتناکی که در طی مسیرش در PATHOS-II برای وی رخ میدهند واکنش نشان میدهد. به همین ترتیب تمامی حرکات و فعالیتها و تصمیماتی که وی (نام شخصیت اصلی بازی Simon Jarret hsj) میگیرد و با آنها برخورد میکند پر از معنا و مفهوم هستند. به طرز عجیب و شگفتآوری PATHOS-II یک ایستگاه در زیر آب است که تضاد بسیار زیادی با ایستگاه فضایی که انتظار داشتیم بسـ*ـتر افکار پیاده شده در بازی باشند و تکنولوژی های آینده نگرانه خود را به ما تحویل دهند، دارد. این محیط و این بسـ*ـتر زیر آب حس بسیار قوی از انزوا و تک و تنها بودن را به ما منتقل میکند.
اغلب شخصیتهایی که در بازی با آنها برخورد خواهید داشت شامل روباتها و ماشینهایی هستند که در PATHOS-II هستند. بسیاری از این روباتها رفتار و صحبت کردن و صدای انسانی دارند و اکثرا احساسات و عواطف انسانی، درد و رفتارهای متفکرانه از خود نشان میهند، من به شخصه واقعا در مورد برخی داستانهایی که در مورد پسزمینه این ایستگاه یاد گرفتم احساساتی شدم. یک رنج خفه کننده و تکنوارگانیک که حسی مثل به دهان داشتن یک پوزهبند است در سراسر محیط ایستگاه پراکنده شده است و ماشینها و روباتهایی که در آن هستند را تحت تاثیر قرار داده است. شما بایستی هر چه زودتر و قبل از این که اوضاع خراب شود از PATHOS فرار کنید. این فرار منجر به گرفتن بسیاری از تصمیمات بحثبرانگیز در طول بازی برای شما خواهد شد.
روحش شاد، یادش گرامی!
در یک منطقه، شما باید برق را به یک درب بسته منتقل کتید تا بتوانید پیشروی کنید در حالی که یک ربات شکسته در تلاش برای زنده ماندن، باعث انحراف مسیر منبع انرژی اتاق به بدن خود میشود. وقتی که دارید با خود میگویید “بیخیال بابا، این که فقط یه ماشینه دیگه” صدای ناله و التماس وی را میشنوید که عاجزانه از شما خواهش میکند وی را از منبع انرژی قطع نکنید در حالی که شما ناگزیر مجبور به این کار میشوید ولی تاثیر غمانگیزی بر روی شما میگذارد. “آیا من فقط یک موجود بیفهم و شعور را کشتم؟ پس چرا عاجزانه التماس میکرد؟” این فکری بود که تا مدتی بعد از این کار در ذهن من جریان داشت. این تنها قسمت کوچکی از موضوع است و در واقعا تنها نوک یک کوه یخ است که از آب بیرون آمده است و شما میبینید. بازی پر است از تصمیمات و انتخابهای اخلاقی که باید بگیرید و همواره این حس را دارید که شما باعث بسیاری از اتفاقات داخل ایستگاه هستید و تاثیر زیادی بر دنیای بازی دارید. داستان بازی یک لحظه هم شما را به حال خود نمیگذارد و همواره در حال ایجاد کردن سوالاتی در ذهن شماست و تفکر شما را برمیآنگیزد.
از انواع و اقسام محیطهای دربسته بازی گرفته تا قعر اقیانوس، چه در زمینه گرافیکی و چه در زمینه صداگذاری، SOMA فوقالعاده به نظر میرسد و کار سازندگان بسیار تحسینبرانگیز است. در تجربه 11 ساعتهای که از بازی داشتم اتمسفر خاص بازی همواره من را مشتاق نگاه داشت و هیچگاه خستهکننده نشد که این به دلیل گرافیک و صداگذاری و طراحی محیط عالی بازی است که در ترکیب با صداگذاری زیبای بازی باعث ایجاد یک اتمسفر تاثیرگذار شدهاند. با وجود این که بازی تکنولوژی آیندهنگرانهای دارد، ولی در طول بازی چندین بار پیش آمد که احساس میکردم فشار آب در عمق اقیانوس هر لحظه ممکن است باعث شود که آب از شیشههای ترک خورده ایستگاه و یا دیواره فلزی نه چندان مطمئن آن در برخی قسمتها وارد محیط بازی شود و در واقع انگار فشار عمق اقیانوس را بازیباز نیز حس میکند.
به خدا تقصیر من نبود!
رباتهایی نیز که در بازی با آنها برخورد میکنید بسیار تاثیرگذار و جذاب طراحی شدهاند. بسیاری از انـ*ـدامهای حرکتی آسیبدیده ماشینها، علائم و سیگنالهایی با آسیب عصبی مشابه در انسان از خود نشان میدهند. بسیاری از این رباتها طوری با شما صحبت میکنند که گویی هر دوی شما انسانهایی عادی و معمولی هستید و انگار نه انگار که آنها یک ماشین هستند. برخی از ماشینها از درد میلرزند و برخی دیگر از شما طلب رحم و مروت میکنند که تمام این موارد واقعا روی شما تاثیر میگذارند و به راحتی فراموش نمیشوند. گرافیک بازی بسیار بسیار پر جزئیات و جلوههای صوتی بازی نیز کاملا بکر و جذاب هستند مخصوصا اگر با یک سیستم صوتی Surround یا با یک هدفون عالی بازی را انجام دهید. متاسفانه در مورد نکات منفی بازی میتوان به صداپیشگی نه چندان جالب بازی اشاره کرد که میتوانست بهتر از این انجام شود.
نورپردازی بازی بسیار زیبا کار شده است و منابع نوری، گاها یک بازتاب و فیدبک بصری زیبا پدید میآورند که تاثیر بسیار زیادی بر بازیباز میگذارد و در واقع الهامبخش تفکر بیشتر در مورد شخصیت بازی برای ما میشود. حس غوطهوری در محیط که توسط بازی به بهترین شکل ارائه میشود ، جو بسیار عالی و داستان منحصر به فردی که در بازی وجود دارد به معنای واقعی در ژانر وحشت اول شخص بی نظیر و فوقالعاده است.
طراحی هنری بینظیر بازی…
به مانند اغلب بازیهای سبک وحشت اول شخص، در این بازی نیز تقریبا هیچ مبارزه واقعی با موجودات و خطرات خوفناکی که در محیط بازی به کمین شما نشستهاند ندارید و بازی بار اکشن ندارد. در اکثر اوقات، مراحل SOMA نسبتا بزرگ هستند و تعداد زیادی راهرو و اتاق برای مخفی شدن دارند. تنوع دشمنانی که در بازی وجود دارند محدود است. یک نوع از این دشمنان هیولاهایی عظیم شبیه Big-Daddy های سری بایوشاک هستند که اگر شما را ببینند تعقیبتان میکنند و دخلتان را میآورند، نوع دیگری از دشمنان موجوداتی هستند که اگر به طور کامل به آنها نگاه کنید میتوانند شما را بکشند، پس زمانی که یک سری ناهماهنگیها و بینظمیهای بصری را در تصویر مشاهده کردید نشاندهنده این است که این موجود نزدیک است و باید احساس ترس کنید وگرنه ممکن است کشته شوید. آیا اتاق را ترک کرد؟ دقیقا کنارتان ایستاده و از بـ*ـغل صورتتان دارد به شما نگاه میکند؟ این حس ترس هیجانانگیز و جذابی است که در بازی همراه شماست و باید گفت SOMA در ارائه این حس ترس عالی عمل میکند.
خوشبختانه این هیولاها همیشه شما را نمیکشند. برخی اوقات دشمنان تنها شما را پرت میکنند و به زمین میزنند و شما میتوانید از همان قسمت بازی را ادامه دهید و دوباره فرار کنید و مخفی شوید که این در مقایسه با دیگر بازیهای مشابه قبلی که در آنها تقریبا باید هر بار که توسط هیولاها گیر میافتادید دوباره آن را از فایل ذخیره قبلی از سر میگرفتید، یک هدیه ارزشمند است. با این که پیش بردن بازی به شکل مخفیکاری و پنهان شدن از دست هیولاهایی که در محیط میچرخند، توصیه میشود، ولی با این حال SOMA همیشه شما را به خاطر گیر افتادن تنبیه نمیکند و گاهی به شما رحم میکند، که این از دید بنده یک نکته مثبت برای بازی محسوب میشود.
یاد Dead Space به خیر… چه عنوانی بود
SOMA یک داستان منحصر به فرد در سبک اول شخص وحشت sci-fi که کاملا از همسبکها و بازیهای همرده خود متمایز است را به بهترین شکل برای ما بازگو میکند. درست است که بالارفتن ضربان قلب هنگامی که توسط یک ربات غولپیکر تعقیب میشوید بسیار جذاب و سرگرم کننده است ولی در حقیقت این داستان و روایت بینظیر SOMA است که باعث شده است برخلاف اکثر عناوین این روزها، تا مدتی پس از تمام کردن بازی هنوز فکر من را درگیر خود نگاه دارد و باعث شود تا به بازی فکر کنم.
این افکار که مطمئن هستم به سراغ هر بازیبازی که این عنوان را تمام کند میآیند، در مورد یک سری کارها و تصمیمات وحشتناکی است که در بازی به خصوص طی مراحل آخر بازی میگیرید. این حس ترس آمیخته با تفکر و یک ترس ذهنی است که تنها با تعقیب شدن توسط Slender man یا بیرون پریدن یک زامبی از کمد، به آن دست نمییابید. این وحشت است، حس ترس نابی که هنگام بازی کردن SOMA به شما منتقل میشود و کمتر عنوانی در سبک وحشت، چنین قدرتی را دارد که اینگونه ترس عمیقی را که تا مدتها بعد به آن فکر کنید به شما هدیه میدهد.
نورپردازی هم کاملا مناسب با اتمسفر بازی انجام شده است
از برترین عناوین در سبک خود
در نهایت باید بگویم SOMA یکی از برترین و خاصترین عناوین سبک وحشت است که در سالهای اخیر تجربه کردهام و حس ترس و وحشتی که به بازیباز منتقل میکند شبیه به دیگر عناوینی که اغلب، فقط وحشتهای سطحی و ناگهانی را به همراه دارند نیست. حتما میدانید که خوفناکترین و درگیرکنندهترین نوع ترس، نوعی است که با ذهن و تفکر شما گره میخورد و شما را به تفکر وا میدارد، تفکری که ترسناک است ولی شما را از آن گریزی نیست چون با ذهنتان آمیخته شده است. چنین عناوینی هر روز و هر ماه در بازار این روزهای بازیهای رایانهای منتشر نمیشوند و عناوین کمیابی هستند که باید قدر آنها را دانست.
SOMA در زمینه گرافیک، صداگذاری، داستان و روایت آن فوقالعاده عمل میکند و سازنده این نکات عالی را با یک گیمپلی با استایل مخفیکاری ترکیب کرده است و عنوانی با اتمسفر بسیار گیرا و جوی محزون و غمزده پدید آورده است که سرشار است از معانی و مفاهیم عمیق و مختلف. تصمیماتی که در بازی باید بگیرید بسیار چالشبرانگیز هستند و در واقع نه تنها به آزاد کردن ذهن شما کمکی نمیکنند بلکه سازندگان هنرمندانه از این تصمیمات در جهت بیشتر درگیر کردن ذهن شما و به چالش کشیدن آن استفاده کافی بردهاند و یکی از برترین عناوین این سبک را خلق کردهاند. پس اگر به این سبک عناوین علاقمند هستید که لازم نیست به شما توصیهای کنم زیرا حتما با خواند این نقد تاکنون پی بردهاید که باید این عنوان را تجربه کنید ولی حتی اگر از طرفداران این سبک نیز نیستید و فقط به یک داستان و روایت عالی علاقمند هستید باز هم تجربه SOMA برایتان لازم و لـ*ـذتبخش است. اصلا بگذارید راحتتان کنم. اگر بازیباز هستید سعی کنید این عنوان را تجربه کنید!
نویسنده: سعید اقا بابایی
منبع: گیمفا
وحشت، ترس، خوف، رعب، هراس، بیم… اینها کلماتی هستند که در زندگی همه ما وجود دارند و گاهی به جانمان میافتند و باعث تپش قلب و استرس و ناتوانی در تصمیمگیری و چندین و چند مورد منفی دیگر در ما میشوند. ترس شوخی نیست. ترس اگر خالص باشد و با احساس تنهایی مطلق همراه باشد در حد مرگ عمل میکند و هر قدرتی را از ما میگیرد و باعث میشود تا تبدیل به موجودی بیدفاع و بسیار ضعیف شویم که حتی با کوچکترین صدایی از جا میپرد و خود را ضربهپذیر ترین موجود دنیا میپندارد. همه ما قطعا تاکنون با چنین ترسی حال چه در کودکی و چه بزرگسالی روبرو شدهایم و طعمش را چشیدهایم.
ترس، خود انواع گوناگونی دارد و شامل موارد زیادی میشود اما غریبترین و مخوفترین و مرموزترین نوع آن، قطعا ترس از دنیایی ناشناخته و موجوداتی ناشناخته است. ترس از موجودی ناشناخته که در تاریکی مطلق روبروی ما کمین کرده است. ترس از چیزی که نمیدانیم چیست؟چه قدرتی دارد؟ با ما چکار دارد و چه از ما میخواهد؟ کجاست؟ و بسیاری سوالات دیگر که وقتی ترس از این نوع به جانمان بیافتد از خود خواهیم پرسید.
طراحی منوی بازی فوقالعاده است
از قدیمالایام موضوع ترس در بازیهای رایانهای بسیار جدی بوده است و عناوین بسیار زیاد و قدرتمندی در این شاخه ساخته شدهاند و مورد تحسین قرار گرفتهاند و یا مورد توجه واقع نشدهاند. تصور کنید که در جایی کاملا تنها هستید، در محیطی فرورفته در تاریکی مطلق و بدون راه خروج، و کاملا ناشناخته برای شما که هیچ کمک و راه فرار و اطلاعاتی نیز از آن ندارید. حتی نمیدانید زنده میمانید یا نه. فکر میکنید که در این شرایط چه حسی در شما بیشتر از همیشه نمود مییابد؟ چه غریزهای با بیشترین قدرت در شما بیدار خواهد شد؟ قطعا حس و غریزه بقا. غریزه تلاش با تمام وجود و تا سرحد مرگ برای زنده ماندن و نجات پیدا کردن. قویترین غریزه یک انسان که از ابتدای تاریخ تاکنون باعث ماندگاری و پایداری ما در زمین شده است.
سازندگان زیادی تاکنون سعی کردهاند تا بازی خود را بر محور ترس بنا کنند حال عدهای مانند استاد میکامی این ترس را با اکشن در آمیخته و کاری میکند که با یک شاتگان در دستتان با دیدن نمسیس که از پنجره به داخل میپرد 3 متر از جا بپرید انگار نه انگار که اسلحه دارید و عدهای از سازندگان نیز مانند استودیو Frictional Games ترس را در قالب شاهکاری فاقد اکشن مثل Amnesia پیاده میکنند که در واقعا ترس ناشی از احساس شدیدا آسیبپذیر بودن است و دیگر مانند عناوین اکشن ترسناک اینگونه نیست که مثلا از یک موجود تنها نترسید و بدانید که آن را با یک تیر حرام میکنید، زیرا در اینجا هیچ چیزی غیر از یک چراغ قوه ندارید و حتی یک خطر کوچک هم برای شما بزرگترین به حساب میآید و جانتان را خواهد گرفت پس فقط باید فرار کنید یا قایم شوید که در هر دوحالت تا حد مرگ استرس میگیرید و میترسید (یاد مرحلهای از Until Dawn بخیر که در کمد قایم شده بودم و قاتل درست کنارم بود و باید من هم نفسم را مانند شخصیت بازی حبس میکردم تا با نفس کشیدنم کنترلر تکان نخورد و قاتل پیدایم نکند زیرا کوچکترین تکان کنترل یعنی مرگ بدون بازگشت)
در هر دو حالت ترس در بازیهای رایانهای که خدمتتان توضیح دادم، هم عناوین زیبا و قدرتمند داریم و هم عناوین بسیار سطح پایین و بیشتر خندهدار تا ترسناک. در بخش اکشن وحشت بقا میتوان به شاهکارهای Resident Evil ساخته استاد Mikami و یا Silent Hill های نسل 6 و اخیرا عنوان زیبا و جدید Shinji Mikami یعنی شیطان درون اشاره کرد و در بخش عناوین فاقد اکشن وحشت بقا میتوان شاهکارهایی مثل Amnesia مخصوصا در نسخه اول و Outlast را نام برد که حس ترس ناشی از بیچارگی و بیسلاحی را به بهترین شکل پیاده کردهاند. البته قطعا ترساندن بازیباز در حالی که یک آر پی جی در دست دارد کار بسیار سختتری است و در حقیقت ساخت شاهکارهایی مثل نسخههای اول تا سوم رزیدنت اویل بسیار سختتر از عناوینی مثل Amnesia: The Dark Descent است و باید به هنر استاد میکامی تعظیم کرد که میتواند چنین ترسی را در ما ایجاد کند.
در این مقاله صحبت در مورد عنوانی است که ترس از نوع دوم یعنی بدون اکشن را برای ما به همراه دارد و از همان زمان معرفی امید بسیار زیادی به آن بود. دلیل این امید، نام استودیو سازنده بازی یعنی Frictional Games بود که سازنده یکی از برترین عناوین وحشت بقا یعنی Amnesia: The Dark Descent است که واقعا عنوانی بینظیر بود و به بهترین شکل ممکن ترس را در جان ما نهادینه میکرد! عنوان جدید این استودیو SOMA نام داشت که از همان اول عنوان جذابی به نظر میرسید و پس از انتشار نیز متوجه شدیم که این جذابیت قلابی نبوده است و بازی به واقع جذاب و ترسناک است. در این مطلب قصد داریم که به نقد و بررسی بازی SOMA بپردازیم و نکات مختلف مثبت و منفی آن را با یکدیگر مرور کنیم تا ببینیم در نهایت این بازی توانسته است بر عنوان اول این استودیو فائق آید یا خیر. کاری که بسیار بسیار سخت است چه برای SOMA و چه برای هر بازی دیگری که بخواهد Amnesia: The Dark Descent را شکست دهد.
ربات یا انسان؟
سبک وحشت بقا تغییرات زیادی کرده است و میتوان گفت در سالهای اخیر به نوعی انسانیتر و قابل لمستر و باورپذیرتر شده است یعنی ترسی است که برای یک انسان معمولی مثل ما که نه اسلحه داریم و نه یک کماندوی دوره دیده هستیم بسیار قابل همذاتپنداریتر است. همانطور که سری Resident Evil و یا Silent Hill رو به افول میرفتند، دیگر سبکهای وحشت شروع به رشد و شکلگیری در این صنعت کردند و کمکم و به ویژه در سالهای اخیر فرمتی برپایه عناوین ترسناک کماکشن اول شخص به وجود آمد که در بسیاری از بازیهای اخیر آن را مشاهده کردهایم که مخلوطی از ترس زیاد به همراه اکشن و مبارزه بسیار کم تا هیچ هستند.
استودیو سوئدی Frictional Games در سالهای اخیر موفق شد در این فرمت به موفقیتهای قابل قبولی دست یابد به انتشار دو عنوان Amnesia و Penumbra. اکنون عنوان SOMA که توسط این استودیو منتشر شده است همان سبک گیم پلی را در مجموعهای بسیار زیبا، خطرناک و وحشتناک به نام PATHOS-II پیاده کرده است. خوشبختانه SOMA راه خود را به زیبایی در تاریکی پیش میبرد و باعث میشود تا فکر و ذهن بازیباز کاملا علاقهمند شود و در میان همین افکار است که بازی حس ترس و وحشت خود را به ما القا میکند که این کار به زیبایی و با هوشمندی هر چه تمامتر سازندگان انجام شده است.
طراحی در تمام قسمتهای بازی عالی و خلاقانه است
برخلاف عنوان Amnesia: The Dark Descent، در بازی SOMA شاهد پروتاگونیستی (شخصیت اصلی) هستیم که یک پیشینه مشخص دارد و دارای شخصیتی است که کاملا نسبت به اتفاقات وحشتناکی که در طی مسیرش در PATHOS-II برای وی رخ میدهند واکنش نشان میدهد. به همین ترتیب تمامی حرکات و فعالیتها و تصمیماتی که وی (نام شخصیت اصلی بازی Simon Jarret hsj) میگیرد و با آنها برخورد میکند پر از معنا و مفهوم هستند. به طرز عجیب و شگفتآوری PATHOS-II یک ایستگاه در زیر آب است که تضاد بسیار زیادی با ایستگاه فضایی که انتظار داشتیم بسـ*ـتر افکار پیاده شده در بازی باشند و تکنولوژی های آینده نگرانه خود را به ما تحویل دهند، دارد. این محیط و این بسـ*ـتر زیر آب حس بسیار قوی از انزوا و تک و تنها بودن را به ما منتقل میکند.
اغلب شخصیتهایی که در بازی با آنها برخورد خواهید داشت شامل روباتها و ماشینهایی هستند که در PATHOS-II هستند. بسیاری از این روباتها رفتار و صحبت کردن و صدای انسانی دارند و اکثرا احساسات و عواطف انسانی، درد و رفتارهای متفکرانه از خود نشان میهند، من به شخصه واقعا در مورد برخی داستانهایی که در مورد پسزمینه این ایستگاه یاد گرفتم احساساتی شدم. یک رنج خفه کننده و تکنوارگانیک که حسی مثل به دهان داشتن یک پوزهبند است در سراسر محیط ایستگاه پراکنده شده است و ماشینها و روباتهایی که در آن هستند را تحت تاثیر قرار داده است. شما بایستی هر چه زودتر و قبل از این که اوضاع خراب شود از PATHOS فرار کنید. این فرار منجر به گرفتن بسیاری از تصمیمات بحثبرانگیز در طول بازی برای شما خواهد شد.
روحش شاد، یادش گرامی!
در یک منطقه، شما باید برق را به یک درب بسته منتقل کتید تا بتوانید پیشروی کنید در حالی که یک ربات شکسته در تلاش برای زنده ماندن، باعث انحراف مسیر منبع انرژی اتاق به بدن خود میشود. وقتی که دارید با خود میگویید “بیخیال بابا، این که فقط یه ماشینه دیگه” صدای ناله و التماس وی را میشنوید که عاجزانه از شما خواهش میکند وی را از منبع انرژی قطع نکنید در حالی که شما ناگزیر مجبور به این کار میشوید ولی تاثیر غمانگیزی بر روی شما میگذارد. “آیا من فقط یک موجود بیفهم و شعور را کشتم؟ پس چرا عاجزانه التماس میکرد؟” این فکری بود که تا مدتی بعد از این کار در ذهن من جریان داشت. این تنها قسمت کوچکی از موضوع است و در واقعا تنها نوک یک کوه یخ است که از آب بیرون آمده است و شما میبینید. بازی پر است از تصمیمات و انتخابهای اخلاقی که باید بگیرید و همواره این حس را دارید که شما باعث بسیاری از اتفاقات داخل ایستگاه هستید و تاثیر زیادی بر دنیای بازی دارید. داستان بازی یک لحظه هم شما را به حال خود نمیگذارد و همواره در حال ایجاد کردن سوالاتی در ذهن شماست و تفکر شما را برمیآنگیزد.
از انواع و اقسام محیطهای دربسته بازی گرفته تا قعر اقیانوس، چه در زمینه گرافیکی و چه در زمینه صداگذاری، SOMA فوقالعاده به نظر میرسد و کار سازندگان بسیار تحسینبرانگیز است. در تجربه 11 ساعتهای که از بازی داشتم اتمسفر خاص بازی همواره من را مشتاق نگاه داشت و هیچگاه خستهکننده نشد که این به دلیل گرافیک و صداگذاری و طراحی محیط عالی بازی است که در ترکیب با صداگذاری زیبای بازی باعث ایجاد یک اتمسفر تاثیرگذار شدهاند. با وجود این که بازی تکنولوژی آیندهنگرانهای دارد، ولی در طول بازی چندین بار پیش آمد که احساس میکردم فشار آب در عمق اقیانوس هر لحظه ممکن است باعث شود که آب از شیشههای ترک خورده ایستگاه و یا دیواره فلزی نه چندان مطمئن آن در برخی قسمتها وارد محیط بازی شود و در واقع انگار فشار عمق اقیانوس را بازیباز نیز حس میکند.
به خدا تقصیر من نبود!
رباتهایی نیز که در بازی با آنها برخورد میکنید بسیار تاثیرگذار و جذاب طراحی شدهاند. بسیاری از انـ*ـدامهای حرکتی آسیبدیده ماشینها، علائم و سیگنالهایی با آسیب عصبی مشابه در انسان از خود نشان میدهند. بسیاری از این رباتها طوری با شما صحبت میکنند که گویی هر دوی شما انسانهایی عادی و معمولی هستید و انگار نه انگار که آنها یک ماشین هستند. برخی از ماشینها از درد میلرزند و برخی دیگر از شما طلب رحم و مروت میکنند که تمام این موارد واقعا روی شما تاثیر میگذارند و به راحتی فراموش نمیشوند. گرافیک بازی بسیار بسیار پر جزئیات و جلوههای صوتی بازی نیز کاملا بکر و جذاب هستند مخصوصا اگر با یک سیستم صوتی Surround یا با یک هدفون عالی بازی را انجام دهید. متاسفانه در مورد نکات منفی بازی میتوان به صداپیشگی نه چندان جالب بازی اشاره کرد که میتوانست بهتر از این انجام شود.
نورپردازی بازی بسیار زیبا کار شده است و منابع نوری، گاها یک بازتاب و فیدبک بصری زیبا پدید میآورند که تاثیر بسیار زیادی بر بازیباز میگذارد و در واقع الهامبخش تفکر بیشتر در مورد شخصیت بازی برای ما میشود. حس غوطهوری در محیط که توسط بازی به بهترین شکل ارائه میشود ، جو بسیار عالی و داستان منحصر به فردی که در بازی وجود دارد به معنای واقعی در ژانر وحشت اول شخص بی نظیر و فوقالعاده است.
طراحی هنری بینظیر بازی…
به مانند اغلب بازیهای سبک وحشت اول شخص، در این بازی نیز تقریبا هیچ مبارزه واقعی با موجودات و خطرات خوفناکی که در محیط بازی به کمین شما نشستهاند ندارید و بازی بار اکشن ندارد. در اکثر اوقات، مراحل SOMA نسبتا بزرگ هستند و تعداد زیادی راهرو و اتاق برای مخفی شدن دارند. تنوع دشمنانی که در بازی وجود دارند محدود است. یک نوع از این دشمنان هیولاهایی عظیم شبیه Big-Daddy های سری بایوشاک هستند که اگر شما را ببینند تعقیبتان میکنند و دخلتان را میآورند، نوع دیگری از دشمنان موجوداتی هستند که اگر به طور کامل به آنها نگاه کنید میتوانند شما را بکشند، پس زمانی که یک سری ناهماهنگیها و بینظمیهای بصری را در تصویر مشاهده کردید نشاندهنده این است که این موجود نزدیک است و باید احساس ترس کنید وگرنه ممکن است کشته شوید. آیا اتاق را ترک کرد؟ دقیقا کنارتان ایستاده و از بـ*ـغل صورتتان دارد به شما نگاه میکند؟ این حس ترس هیجانانگیز و جذابی است که در بازی همراه شماست و باید گفت SOMA در ارائه این حس ترس عالی عمل میکند.
خوشبختانه این هیولاها همیشه شما را نمیکشند. برخی اوقات دشمنان تنها شما را پرت میکنند و به زمین میزنند و شما میتوانید از همان قسمت بازی را ادامه دهید و دوباره فرار کنید و مخفی شوید که این در مقایسه با دیگر بازیهای مشابه قبلی که در آنها تقریبا باید هر بار که توسط هیولاها گیر میافتادید دوباره آن را از فایل ذخیره قبلی از سر میگرفتید، یک هدیه ارزشمند است. با این که پیش بردن بازی به شکل مخفیکاری و پنهان شدن از دست هیولاهایی که در محیط میچرخند، توصیه میشود، ولی با این حال SOMA همیشه شما را به خاطر گیر افتادن تنبیه نمیکند و گاهی به شما رحم میکند، که این از دید بنده یک نکته مثبت برای بازی محسوب میشود.
یاد Dead Space به خیر… چه عنوانی بود
SOMA یک داستان منحصر به فرد در سبک اول شخص وحشت sci-fi که کاملا از همسبکها و بازیهای همرده خود متمایز است را به بهترین شکل برای ما بازگو میکند. درست است که بالارفتن ضربان قلب هنگامی که توسط یک ربات غولپیکر تعقیب میشوید بسیار جذاب و سرگرم کننده است ولی در حقیقت این داستان و روایت بینظیر SOMA است که باعث شده است برخلاف اکثر عناوین این روزها، تا مدتی پس از تمام کردن بازی هنوز فکر من را درگیر خود نگاه دارد و باعث شود تا به بازی فکر کنم.
این افکار که مطمئن هستم به سراغ هر بازیبازی که این عنوان را تمام کند میآیند، در مورد یک سری کارها و تصمیمات وحشتناکی است که در بازی به خصوص طی مراحل آخر بازی میگیرید. این حس ترس آمیخته با تفکر و یک ترس ذهنی است که تنها با تعقیب شدن توسط Slender man یا بیرون پریدن یک زامبی از کمد، به آن دست نمییابید. این وحشت است، حس ترس نابی که هنگام بازی کردن SOMA به شما منتقل میشود و کمتر عنوانی در سبک وحشت، چنین قدرتی را دارد که اینگونه ترس عمیقی را که تا مدتها بعد به آن فکر کنید به شما هدیه میدهد.
نورپردازی هم کاملا مناسب با اتمسفر بازی انجام شده است
از برترین عناوین در سبک خود
در نهایت باید بگویم SOMA یکی از برترین و خاصترین عناوین سبک وحشت است که در سالهای اخیر تجربه کردهام و حس ترس و وحشتی که به بازیباز منتقل میکند شبیه به دیگر عناوینی که اغلب، فقط وحشتهای سطحی و ناگهانی را به همراه دارند نیست. حتما میدانید که خوفناکترین و درگیرکنندهترین نوع ترس، نوعی است که با ذهن و تفکر شما گره میخورد و شما را به تفکر وا میدارد، تفکری که ترسناک است ولی شما را از آن گریزی نیست چون با ذهنتان آمیخته شده است. چنین عناوینی هر روز و هر ماه در بازار این روزهای بازیهای رایانهای منتشر نمیشوند و عناوین کمیابی هستند که باید قدر آنها را دانست.
SOMA در زمینه گرافیک، صداگذاری، داستان و روایت آن فوقالعاده عمل میکند و سازنده این نکات عالی را با یک گیمپلی با استایل مخفیکاری ترکیب کرده است و عنوانی با اتمسفر بسیار گیرا و جوی محزون و غمزده پدید آورده است که سرشار است از معانی و مفاهیم عمیق و مختلف. تصمیماتی که در بازی باید بگیرید بسیار چالشبرانگیز هستند و در واقع نه تنها به آزاد کردن ذهن شما کمکی نمیکنند بلکه سازندگان هنرمندانه از این تصمیمات در جهت بیشتر درگیر کردن ذهن شما و به چالش کشیدن آن استفاده کافی بردهاند و یکی از برترین عناوین این سبک را خلق کردهاند. پس اگر به این سبک عناوین علاقمند هستید که لازم نیست به شما توصیهای کنم زیرا حتما با خواند این نقد تاکنون پی بردهاید که باید این عنوان را تجربه کنید ولی حتی اگر از طرفداران این سبک نیز نیستید و فقط به یک داستان و روایت عالی علاقمند هستید باز هم تجربه SOMA برایتان لازم و لـ*ـذتبخش است. اصلا بگذارید راحتتان کنم. اگر بازیباز هستید سعی کنید این عنوان را تجربه کنید!
نویسنده: سعید اقا بابایی
منبع: گیمفا
نقد و بررسی بازی SOMA
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com