خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,271
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
قسمت اول
بررسی بازی Mafia 1


معیار شما از یک بازی عالی چیست؟ داستان قوی و درگیر کننده که ذهن شما را حتی تا مدت ها پس از اتمام بازی نیز مشغول خود کند؟ یا گیم پلی نوآورانه با المان هایی ناب که لحظه لحظه ی بازی کردن را لـ*ـذت بخش می‌کند؟ یا از آن دسته گیمرهایی هستید که بازی های با گرافیک و پرجزئیات را می‌پسندند؟ فرقی نمی‌کند شما عضو کدام دسته از گیمرهای بالا باشید تا بازی مافیا بتواند نظر شما را جلب کند زیرا این بازی تمام شاخص های یک بازی همه چی تمام را در کنار موسیقی بی نظیر خودش دارد. هدف این مقاله تجدید خاطره بازی زیبا مافیا است که در زمان انتشارش از تمامی بازی های هم سبک خود یک سر و گردن بالاتر بوده و همین امر باعث شده است که پس از گذشت سال ها، همچنان در قلب تمامی کسانی که این عنوان را تجربه کرده‌اند، باقی بماند.

پول، قتل، خانواده

بازی با یک سکانس بسیار زیبا با نمایی از شهر، در سال 1938 آغاز می‌شود و توماس در حالی که اطراف خود را نگاه می‌کند به آهستگی به سمت کافه رفته و وارد می‌شود. سپس به سمت شخصی میان سال رفته و کنار او می‌نشیند. آن شخص کارآگاه نورمن، از ماهر ترین افراد پلیس در مبارزه با گروه های مافیایی است. ظاهرا توماس و نورمن از قبل قرار داشته اند که توماس در این ملاقات اطلاعاتی به کارآگاه نورمن بدهد.

درسکانس بعد به سال 1932 می‌رویم، از نیمه های شب گذشته است. راننده تاکسی خسته ای با سر ‌و‌ وضع نه‌چندان خوب را می‌بینیم که به ماشین خود تکیه داده و با نخ سیگاری در سکوت شب استراحت می‌کند. ناگهان دو فرد قوی هیکل مسلح دوان دوان به سمت او می‌آیند. آن ها به سرعت سوار ماشین شده و او را با اسلحه مجبور می‌کنند که فورا حرکت کرده و از افرادی که به دنبالشان بوده اند فرار کند. راننده تاکسی قصه ی ما، راننده چیره دستی بوده و با تمام ترس و اضطرابی که براو وارد شده بود، به خوبی توانست از کسانی که به دنبالشان بودند فرار کند. پس از رهایی از دشمنان، آن ها از راننده تاکسی می‌خواهند که به بار دون سالیاری (در ادامه با این شخصیت کاملا آشنا می‌شویم) برود تا دیگر کاری با او نداشته باشند. پس از این که به مقصد می‌رسند آن دو نفر پیاده شده و یک پاکت پر پول به راننده می‌دهند. فردای آن روز وقتی راننده تاکسی مشغول استراحت بود ناگهان چند آدم درشت هیکل با چوب به او حمله می‌کنند و او نیز از دست آن ها فرار کرده و به بار دون سالیاری می‌رود. هنگامی که به آن‌جا می‌رسد افراد دون سالیاری افراد خراب‌کار را می‌کشند و از او پذیرایی می‌کنند.

دون سالیاری تصمیم می‌گیرد امنیت این راننده تاکسی را تامین کند پس او را به عنوان راننده گروه خود می‌پذیرد. این راننده تاکسی همان توماس آنجلو داستان ما است که نحوه ورودش به این گروه مافیایی را برای کارآگاه نورمن توضیح می‌دهد و قصد دارد تمامی اطلاعاتی که از آن گروه دارد را در اختیار پلیس ها قرار دهد. اما این همه ی ماجرا نیست و توماس فقط یک راننده ساده برای این گروه نبوده است. در یکی از ماموریت ها، توماس نشان می‌دهد که استعداد خوبی در استفاده از اسلحه دارد و بعد از آن کار خود را به عنوان یکی از آدم کش های این گروه ادامه می‌دهد و پس از گذشت چند وقت تبدیل به یکی از حرفه ای ترین آدم کش های این گروه می‌شود.

خانواده مافیایی دون سالیاری توسط 7 شخص اصلی (با اضافه شدن توماس 8 نفر شدند‌) اداره شده و کار های اصلی به عهده آن هاست که در ادامه به معرفی آن ها می‌پردازیم:

خانواده دون سالیاری

1_ دون سالیاری (Don Salieri)

شخص اول خانواده، پیرمردی با تدبیر و مقتدر به نام دون سالیاری است که همه چیز را مدیریت می‌کند. او فردی بسیار جدی و دقیق است و تمامی افراد خانواده بدون هیچ سوالی دستورات او را اجرا می‌کنند. (شخص وسط عکس)

2_فرانک (Frank)

دست راست دون سالیاری که بعد از او اختیار تمامی کار ها را مدیریت می‌کند، فرانک نام دارد. فرانک علاوه بر فعالیت هایی که داخل گروه انجام می‌دهد، با رابـ*ـطه هایی که با مسئولین شهر دارد، خیلی از جرم هایی که اعضای گروه مرتکب شده اند را پاک می‌کند. فرانک در اواسط بازی تصمیم به ترک گروه می‌گیرد و می‌خواهد هرآن چه که می‌داند را فاش کند که دون سالیاری به توماس دستور می‌دهد فرانک را بکشد، اما توماس هنگامی که زن و فرزند فرانک را می‌بیند،احساسش بر او غلبه می‌کند و فرانک را نمی‌کشد و او را به خارج از کشور می‌فرستد. پس از این قضیه برای فرانک مراسم خاک گزاری ای برای فرانک ترتیب می‌دهد و همه فکر می‌کنند که او مرده است. بعدها دون سالیاری از این قضیه مطلع می‌شود و …. (شخص سمت چپ دون سالیاری)

3_ سم (Sam)

سم جوانی زرنگ و تیر اندازی ماهر است. سم یکی از دو نفری است که در آن شب سرنوشت ساز سوار تاکسی توماس شده بودند. دون سالیاری اعتماد زیادی به سم دارد و سم نیز تمامی دستوراتش را به خوبی انجام می‌دهد. در مراحل پایانی بازی سم، پاولی (در ادامه معرفی می‌شود) را به دلیل سرپیچی از دستوارت دون سالیاری و فهمیدن یکی از راز هایش به قتل می‌رساند. همچنین مامور می‌شود که توماس را نیز بکشد اما در این امر موفق نشده و مغلوب گلوله ی اسلحه توماس می‌شود. ( آخرین نفر از سمت راست)

4_ پاولی (Paulie)

دومین شخصی که آن شب سوار تاکسی توماس شد، پاولی نام دارد.پاولی کمی شوخ طبع است و در عین حال جدی در کارهایش. پاولی وظیفه ای مشابه سم دارد با این تفاوت که پاولی به کار هایی که می‌کند فکر می‌کند. در یکی از ماموریت ها پاولی و توماس باید محموله ای سیگار را تحویل بگیرند. هنگامی که محموله را به انبار می‌آورند، پاولی توماس شک می‌کنند که چرا دون سالیاری بیش از حد پیگیر یک محموله سیگار است و آن ها را برای این کار فرستاده است! پس از روی کنجکاوی یکی از بسته ها را باز می‌کنند و می‌بینند باری که در این محموله قرار دارد سیگار نیست بلکه الماس های گرانبهایی است که دون سالیاری قاچاق می‌کند. پاولی و سم فورا بسته را سر جایش می‌گذارند و به روی خود نمی‌آورند که چیزی می‌دانند. اما بعد ها به دون سالیاری خبر می‌رسد که یکی از بسته ها باز شده است و هنگامی که مطمئن می‌شود کار توماس و پاولی بوده است، به سم دستور می‌دهد که با افرادش آن دو را به قتل برساند. (سمت چپ، پشت فرانک)

5_ لویجی (Luigi)

مسئول بار دون سالیاری پیرمردی به نام لویجی است. لویجی مسئولیت گرداندن بار دون سالیاری که محل ملاقات های افراد مهم و تجمع خانواده بوده است را بر گردن داشته است. لویجی دختری به نام سارا دارد. یک شب که ولگرد های خیابونی برای او مزاحمت ایجاد کرده بوده اند، توماس به آن ها درس خوبی می‌دهد و کم کم رابـ*ـطه آن ها پررنگ تر می‌شود و با هم ازدواج می‌کنند.

6_ وینچنزو (Vincenzo)

مسئولیت وینچنزو، تامین اسلحه و تمامی مهمات مورد نیاز برای گروه است. وی فردی کاربلد است که با توجه به ماموریت ها بهترین سلاح را به افراد گروه می‌دهد ( البته افرادی که این بازی را تجربه کرده باشند می‌دانند که همیشه به ما بدترین اسلحه را می‌داد :D )

وینچنزو

7_ رالفی (Ralph)

رالفی تعمیرکار ماشین های خانواده سالیاری است. رالفی علاوه بر این که در تعمیر و نگهداری ماشین ها تخصص دارد، استاد ماشین دزدین نیز است. او نحوه باز کردن قفل ماشین ها را به تامی یاد می‌دهد و ماشین های لازم برای ماموریت ها را نیز به او معرفی می‌کرد.

از معرفی شخصیت های گروه سالیاری که بگذریم، می‌رسیم به دشمن اصلی آن ها شخصی به نام موریلو. او رئیس باند مافیایی دیگری است که رقیب و دشمن اصلی خانواده سالیاری به حساب می‌آیند که در آخرین ماموریت های بازی او را در حالی که می‌خواهد با هواپیما فرار کند می‌کشیم.

داستان بازی پر از جزئیات ریز و درشت است که در طول بازی با آن ها مواجه می‌شوید اما نمی‌شود در یک مقاله به همه ی آن ها پرداخت زیرا ثانیه به ثانیه این بازی را باید توضیح داد. با توجه به نگاه کلی که به ماجرا بازی انداختیم حتما شما هم به غنی بودن آن از هر لحاظ پی برده اید. داستان بازی تا مدت ها از ذهن گیمر هایی که آن را تجربه کرده باشند نمی‌رود درست همانند خود من که هنگام نوشتن آن ها لحظه به لحظه اش از جلوی چشمانم عبور کرد.

ماشه را بکش

عملکرد مافیا در بخش گیم پلی را از هر نظر مورد بررسی قرار دهیم، انقلابی در بازی های کامپیوتری بود. گیم پلی بازی به طور کلی شامل سه بخش رانندگی، تیراندازی و مبارزه های نزدیک است و ما در ادامه این سه بخش را بررسی می‌کنیم.

ابتدا به بررسی رانندگی در این بازی می‌پردازیم. از همان مرحله اول که باید سم و پالی را فراری بدهید، به راحتی با نحوه رانندگی بازی کنار خواهید آمد زیرا سیستم‌ رانندگی و کنترل اتومبیل های بازی به خوبی ساخته شده اند اما به همین‌جا ختم نمی‌شود؛ جزئیات در رانندگی بازی بسیار زیاد است. بنزین ماشین، دنده که به دو صورت دستی و اتومات عوض می‌شود، کیلومترشمار، دور موتور و خراب شدن ماشین در اثر تصادف، برخی از ریزه کاری هایی هستند که تا آن زمان در هیچ بازی ای دیده نشده بودند. همچنین امکان تیراندازی از داخل ماشین نیز در خیلی از مراحل به شما کمک می‌کند که دشمنان خود را از سر راه بردارید. در مافیا برخلاف خیلی از بازی های جهان آزاد دیگر شما نمی‌توانید هر ماشینی را که در خیابان مشاهده کردید، سوار شوید بلکه باید قبلا نحوه باز کردن قفل آن را از رالفی یا لوکاس که یک مکانیک دیگر است یاد بگیرید، سپس می‌توانید آن مدل از ماشین هارا در سطح شهر سوار شوید. یکی دیگر از نکات بسیار جالب و نوآورانه بازی، این است که اگر شما با سرعت غیر مجاز رانندگی کنید پلیس شما را جریمه می‌کند و اگر اقدام به فرار کنید و شما را بگیرند شما را با دستبند راهی زندان می‌کنند.

این مرحله اشک خیلی هارو درآورد

بخش عمده دیگر گیم پلی شامل تیراندازی می‌شود. این بخش از گیم پلی نیز همانند قسمت های آن بسیار خوب از آب درآمده است. سلاح ها در مافیا تنوع خوبی دارند و این تنوع صرفا با ظاهر آن ها نیست بلکه قدرت و نحوه تیراندازی هر سلاح با سلاح دیگر متفاوت است. درماموریت های بازی شما علاوه بر حفظ جان خود باید به فکر دوستانتان نیز باشید، برای مثال هنگامی که شما با پاولی در یک ماموریت هستید اگر پاولی بمیرد شما بازی را می‌بازید. تننوع مراحل تیراندازی بازی نیز بسیار بالاست. برای مثال در یک مرحله شما باید یک نفر را با اسلحه تک تیرانداز از راه دور بکشید و دریک مرحله از یک شخص محافظت کنید ودر یک مرحله مخفیانه چند نفر را بکشید و وارد یک خانه شوید و … به طور کلی تنوع مراحل بازی بسیار خوب و قابل قبول است.

در بعضی از مراحل نیز باید از سلاح های سرد استفاده کنید. این سلاح ها شامل چوب بیسبال، چاقو، پنجه بکس و کوکتل ملوتو می‌باشند. در هنگام استفاده از سلاح های سرد اگر کلیک موس را نگه دارید، نواری قرمز رنگ پر می‌شود که اگر صبر کنید تا کامل شود سپس کلیک را ول کنید ضربه ی بسیار قوی ای خواهید زد.

جلوه ای از بهشت گم شده

بازی مافیا در شهر بهشت گم شده اتفاق می‌افتد (The City Of Lost Heaven) . شهری متشکل از سه قسمت کلی که با پل به هم متصل شده اند. طراحی شهر بازی واقعا زیباست. ساختمان ها، خیابان ها و مردمی که در خیابان مشغول کار خود هستند، مافیا را یک سر و گردن از بازی های سال 2002 بالاتر قرار می‌دهد. در قسمت هایی از شهر قطار شهری هایی را می‌بینید که از وسط شهر عبور می‌کنند و در قسمت هایی مونوریل ها را می‌بینید که از بالای شهر عبور می‌کنند و ممکن است پلی که بالا می‌رود تا کشتی ها از زیر آن عبور کنند نیز توجه شما را به خود جلب کند. این ها فقط بخشی از جلوه های زیبا این شهر بودند و مانند آن ها در محیط بازی زیاد است. بافت های گرافیکی و جزئیات گرافیکی بازی نسبت به زمان انتشار آن واقعا در سطح بسیار بالایی قرار دارد و مانند آن را در هیچ عنوانی حتی تا سال بعد هم نمی‌توانید مشاهده کنید. اشیا درون محیط بازی، سلاح ها، شخصیت ها، لباس ها و وسایل نقلیه به بهترین نحوی که در آن زمان ممکن بوده است طراحی شده اند. بازی فقط در روز آفتابی ادامه پیدا نمی‌کند بلکه شما شاهد شب هایی زیبا که گاهی با باران همراه هستند، خواهید بود. از یک بازی در آن زمان، کسی انتظار نورپدازی قوی و سایه های دقیق و حرفه ای ندارد اما مافیا در این بخش هم یک پله از سایر بازی ها بالاتر بوده و شما این را با دقت به نور ماشین ها در شب و چراغ های خیابان و سایه ها می‌توانید بفهمید.

به طور کلی محیط بازی و شخصیت ها آنقدر زیبا بودند که یک نفر از لحظه ای که بازی را شروع می‌کرد تا روزی که بازی را تمام میکرد، درحال و هوای کلاسیک بازی و گروه مافیایی قرار می‌گرفت. باز هم تکرار می‌کنم تمامی این حرف ها با توجه به انجام بازی در سال 2002 است و شما با بازی های الان نباید مقایسه نکنید. خیلی از سیستم ها در زمان انتشار این بازی توانایی اجرا کردنش رو نداشتند.

صدای ماندگار:

خب نوبت به بخش موسیقی و صداگذاری بازی رسید. در بحث صداگذاری بازی بنده و فکر کنم هیچ منتقد ایرانی ای نمی‌تواند نظر قاطعانه ای بدهد زیرا 99 درصد افراد از نسخه فارسی این بازی استفاده کرده اند که یکی از موفق ترین پروژه های شرکت دارینوس در امر دوبله بوده است. از خیلی ها شنیدم که دلیل علاقه بیش از حد ما به مافیا دوبله خوب دارینوس بوده وگرنه مافیا آنقدر هم بازی قوی ای نبوده است اما با نگاهی به میانگین نمرات این بازی در سال انتشارش متوجه شاهکار بودن آن خواهیم شد. در کل صداگذاری دارینوس تاثیر مثبتی روی بازی مافیا گذاشته است. اما موسیقی بازی از لحظه ای که منو بازی را باز می‌کنید شما را دگرگون خواهد کرد.آن موسیقی آرام و دلچسب که خیلی ها با آن خاطره دارند. نه فقط موسیقی منو بازی بلکه تمامی موسیقی های بازی در سطح بالایی قرار دارند. در هنگام درگیری ها ریتم موسیقی تند شده و آهنگ هیجان انگیزی زده می‌شود و هنگامی که شما در شهر برای خود رانندگی می‌کنید موسیقی کلاسیک زیبا دیگری. در کل موسیقی بازی در هر لحظه از بازی بهترین حس ممکن را به شما منتقل می‌کند.

جمع بندی کلی:

هیچگاه نباید این را از یاد برد که گیم پلی و داستان و گرافیک در هر بازی ای مکمل یکدیگر هستند، یعنی گیم پلی خوب بدون داستان و داستان خوب بدون گیم پلی و یا گیم پلی خوب بدون گرافیک یا…. نمی‌تواند یک بازی را موفق کند و چیزی که مافیا را جاودانه کرده است، همین هماهنگی گیم پلی و داستان و گرافیک بازی با هم است.

سخن آخر: مطمئن هستم خیلی از شماها با این بازی خاطره های زیبا و زیادی دارید. امیدوارم پس از خواندن این مقاله تعدادی از آن ها برای شما مرور شده باشد و آن دوران شیرین را به یادتان بیاورد. اگر بعضی از قسمت ها به صورت خلاصه عنوان شده اند در مقاله، برای زیاد نشدن بیش از حد مقاله است وگرنه بنده هم علاقه بسیار زیادی به بیان کردن تک تک جزئیات این بازی دارم.

محمدمعین فرزانی
منبع: گیمفا


بررسی سه‌گانه ی Mafia، از اوج تا افول

 

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,271
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
قسمت دوم
بررسی بازی Mafia 2


پس از این که بازی Mafia 1 The City Of Lost Heaven توانست گیمرهای بسیاری را مجذوب خود کند و همچنین توانست امتیاز های بالایی از بسیاری از منتقدان کسب کند، پس از گذشت 6 سال، شرکت 2K تصمیم به ساخت نسخه ی دوم این بازی گرفت و سرانجام در سال 2010 این بازی برای Xbox 360، PS3 و PC منتشر شد. پس از انتشار این بازی چشمان همه به گرافیک کم نظیرش در خیره شد. همچنین این بازی با داستانی نسبتا خوب و شخصیت پردازی مناسبش توانست بین گیمرها به بازی محبوبی تبدیل شود. اما از نظر بسیاری از منتقدان و گیمرها این بازی اصلا شبیه بازی مافیا نبوده است.

منظور از این حرف این است که شما در بازی دیگر مانند نسخه اول حس نمی‌کنید که میان یک گروه مافیایی زندگی و کار می‌کنید و خبری از آن حال و هوای مافیایی نیست. بلکه شما یک بازی Open world زیبا مانند GTA را در فضای کلاسیک تجربه خواهید کرد. این بازی اگر با یک نام مستقل از مافیا منتشر می‌شد قطعا موفقیت های بیشتری کسب می‌کرد اما همین وفادار نبودن به سبک مافیایی باعث شد تا نمراتش در حد نسخه اول بازی نشود. در ادامه یک نگاه کلی به این بازی می‌اندازیم و نقاط قوت و ضعف بازی را مورد بررسی قرار می‌دهیم.



زندگی سخت

داستان نسخه دوم بازی مافیا، درباره زندگی مردی جوان به نام ویتو (Vito Scaletta) است. وی جوانی خوش قیافه، خوش تیپ و شجاع است که برای رسیدن به اهدافش از هیچ راهی دریغ نمی‌کند. ویتو اصالتا ایتالیایی و اهل جزیره سیسیل است. پدر او اوضاع مالی خوبی نداشته است و به همین علت هنگامی که ویتو و خواهرش کم سن و سال هستند به آمریکا سفر می‌کنند تا پدرش در آن جا کاری پیدا کند و اوضاع زندگیشان را درست کند. زندگی آن ها در شهر Empire Bay آمریکا نیز اوضاع خوبی به خود نمی‌گیرد. ویتو در نوجوانی با پسری به نام جو (Joe) آشنا می‌شود. دیری نمی‌گذرد که رابـ*ـطه این دو با هم بسیار صمیمی می‌شود. از آن‌جایی که جو نیز وضع مالی خوبی نداشته است، با هم تصمیم به سرقت از مغازه ها می‌گیرند. هنگام سرقت از یک مغازه، هنگامی که پلیس به آن جا می‌آید، جو با جواهرات فرار می‌کند اما ویتو دستگیر می‌شود. این اتفاقات، هم زمان با رویداد جنگ جهانی دوم بوده اند. در آن زمان به زندانی ها این شانس را می‌دادند که به جنگ رفته و در صورت زنده ماندن پس از جنگ، از زندان آزاد شوند. ویتو نیز از این شانس استفاده کرده و به جنگ می‌رود.

او در جنگ عملکرد خوبی داشته و پس از این که در یکی از ماموریت ها مجروح می‌شود، او را به شهر خودش باز می‌گردانند. هنگامی که ویتو به شهرش باز می‌گردد، ابتدا پیش جو می‌رود و با او کمی گپ می‌زند. سپس وقتی به خانه می‌رود، متوجه مرگ پدرش و بدهی های سنگین خواهر و مادرش پیرش می‌شود. ویتو تصمیم می‌گیرد به هر نحوی که می‌شود، بدهی های خانواده اش را تسویه کند. برای این کار با جو دوباره دست به کار های خلاف می‌زنند و کم کم پول جمع می‌کنند. در همین کارهای خلاف با چند نفر از اعضای بزرگ گروه های مافیایی آشنا می‌شوند که یکی از آن ها به ویتو پیشنهاد کار با پولی بسیار خوب را می‌دهد و ویتو نیز این پیشنهاد را می‌پذیرد. کار ویتو کشتن افراد مختلف و گرفتن پول از بقیه و کارهای این چنینی بود تا این که در همین رفت و آمد ها به کارخانه رئیسش کمی با کارکنان آن جا هم صحبت می‌شود. در یکی از گفت و گو ها با کارگر ها، متوجه می‌شود که پدرش نیز در همینجا کارگری می‌کرده و توسط همین شخصی که برایش کار می‌کند، کشته شده است. حال سراسر وجود ویتو را خشم و انتقام فرا می‌گیرد و تصمیم به کشتن این شخص می‌گیرد. اما در این راه با مشکلات و سختی های بسیاری مانند افتادن به زندان و درگیری با دیگر افراد مافیایی، رو به رو می‌شود که باید از تمام آن ها عبور کند. داستان این بازی شاخه های جانبی نیز دارد. مانند مشکلات خواهر ویتو با همسرش و مشکلات جو و….

(در یکی از ماموریت های بازی، شما دستور می‌گیرید که پیرمردی را در خانه ای بکشید. هنگامی که با جو به منزل او می‌روید، او را در حال آب دادن به باغچه اش می‌بینید و می‌کشید. گیمرهایی که نسخه اول را بازی نکرده باشند، از این ماموریت زیاد خوششان نمی‌آید زیرا هدف این کار را نمی‌دانند. اما اگر نسخه اول را بازی کرده باشید، در آخرین سکانس می‌بینید که سال ها بعد توماس دیگر برای خود زندگی ای عادی ساخته و با زن و فرزدنش زندگی می‌کند . روزی هنگامی که باغچه اش را آب می‌دهد، دو فرد مسلح می‌آیند و او را می‌کشند به خاطر لو دادن افراد گروه مافیایی. فکر کنم فهمیده باشید که قضیه چیست. ویتو و جو در آن مرحله توماس آنجلو شخصیت نسخه اول بازی را می‌کشند و این صحنه یکی از صحنه های بسیار غم انگیز بازی است.)

همانطور که مشاهده کردید، داستان بازی به خوبی احساسات گیمر ها را درگیر می‌کند و این از نقاط قوت بازی است. داستان بازی قشنگ است اما همانطور که در مقدمه گفته شد، بار بازی مافیا را به خوبی به دوش نمی‌کشد. یعنی این بازی به عنوان یک عنوان Open World داستان بسیار قشنگی دارد اما حس و حال مافیایی آن کم است.


ویتو و جو، دو دوست جدا نشدنی…

ویتو کاربلد

گیم پلی بازی مافیا 2 بسیار خوب از آب درآمده است اما خب مانند اکثر بازی های دیگر از نقاط ضعفی نیز بخوردار است. در ادامه ابتدا نقاط قوت سپس نقاط ضعف گیم پلی را مورد بررسی قرار می‌دهیم. پس از شروع بازی اولین نکته از گیم پلی که به چشم می‌آید سیستم کاورگیری و تیراندازی بازی است که واقعا به خوبی کار شده بود. هوش مصنوعی دشمنان نیز در سطح بسیار خوبی قرار داشت به طوری که چند لحظه از کاور بیرون ماندن مساوی با مرگ بود و همچنین دشمنان نیز مقابل شما راه نمی رفتند بلکه آن ها نیز در نزدیک ترین مکانی که می‌توانستند پناه می‌گرفتند و از آن جا به شما تیراندازی می‌کردند. تنوع سلاح ها بازی هم قابل قبول بود و هر کدام از سلاح ها در مواقع خاصی به کار می‌آمدند. دربازی مبارزات نزدیک نیز وجود داشت که واقعا عالی کار شده بود، این مبارزات بسیار واقع گرایانه بودند و انجام دادن آن ها زیاد هم آسان نبود. اگر کمی مکث می‌کردید حریفتان به خوبی از خجالت شما درمی‌آمد. در کل مبارزات بازی چه تن به تن چه با اسلحه از نقاط قوت بازی محسوب می‌شوند. بخش بعدی بسیار خوب بازی رانندگی و ارتقا اتومبیل ها بود که بسیاری از گیمر ها را ساعت ها به خود مشغول می‌کرد. تنوع بسیار زیاد و عالی ماشین ها در بازی به گونه ای بود که رانندگی با هرکدام تجربه متفاوتی برای بازیکنان بود. در کنار این تنوع خوب گاراژ هایی در سطح شهر قرار داشتند که با رفتن به آن ها می‌توانستید ماشین خود را ارتقا دهید و یا زیبا تر کنید. ارتقا ماشین ها چه از لحاظ سرعت و قدرت موتور و چه از نظر هندلینگ و کنترل ماشین امکان پذیر بود و بعد از این که از گاراژ بیرون می‌آمدید و کمی با ماشینتان در شهر حرکت می‌کردید به خوبی این تغییرات انجام شده را حس می‌کردید. شما در بازی کار های جانبی نیز می‌توانستید انجام دهید که از لـ*ـذت بخش ترین آن ها سرقت از مغازه های مختلف بود که البته برای انجام این کار باید خطر مقابله با کلی پلیس را نیز به جون بخرید. خب حال وقت آن است که چندتا از مشکلات بخش گیم پلی را نیز عنوان کنیم. اولین مشکل و بزرگ ترین مشکل آن، کوتاه بودن گیم پلی بازی است. به گونه ای که اگر شما یک صبح تا شب پای بازی بنشینید بازی را تموم خواهید کرد (حدود 12 ساعت) در صورتی که مافیا 1 واقعا گیم پلی چالش برانگیز و طولانی ای داشت. دومین مشکل بازی از نظر بسیاری از منتقدان یکنواخت شدن آن است. به طوری که شما امروز ماموریت می‌گیرید، چند نفر را می‌کشید و شب می‌خوابید و فردا هم به همین صورت و… البته درگیر شدن با داستان بازی کمی این مشکل را کم رنگ می‌کند اما باز هم کمی ناخوشایند است. دیگر مشکل بازی، نبودن مراحل فرعی در شهر بزرگ Empire Bay است. اکثر طرفداران سبک Open World علاقه خاصی به ماموریت های فرعی بازی های این سبک دارند اما شما در این بازی با ماموریت های فرعی دست و پنجه نرم نمی‌کنید. به طور کلی اگر بخواهیم گیم پلی بازی را ارزیابی کنیم، در سطح نسبتا خوبی قرار دارد، اما می‌توانست بهتر از این نیز باشد.


طراحی زیبا، نور پردازی خوب، گیم پلی جذاب…

شهر Empire bay، چشم نواز و خیره کننده

بازی مافیا 2 در بخش گرافیک واقعا حرفی برای گفتن باقی نگذاشت. از لحظه شروع بازی، گرافیک زیبا و فیزیک منعطف بازی هستند که بیشتر از هرچیز به چشم می‌آیند. فیزیک بازی از مرحله اول در جنگ جهانی، پس از انداختن نارنجک به داخل خانه و تخریب دیوارها و اشیا درون اتاق شما را حیرت زده می‌کند. پس از آن هنگامی که به شهر Empire Bay می‌روید و سوار ماشین جو می‌شوید، مشاهده می‌کنید که با حرکت کردن ماشین برف هایی که روی سقف انباشته شده بودند، ذره ذره توسط باد در هوا پخش می‌شوند و در همین حین است که توجه شما با نور چراق های شهر و برفی که آرام آرام از مقابل آن ها عبور می‌کند جمع می‌شود. پس از آن مردم را می‌بینید که بعضی ها دستانشان در جیبشان است و خود را گرم می‌کنند و بعضی چتر بر سر‌خود گرفته اند. در شب های برفی فضای غمگین و احساسی خاصی برا شهر حاکم می‌شود که در کنار رانندگی با یک ماشین کلاسیک لوکس که طراحی آن به بهترین نحو ممکن انجام شده است، واقعا حس خوبی به آدم منتقل می‌کند. به طراحی چهره ها و شخصیت پردازی بازی نیز نمی‌توان ایرادی گرفت. جو فردی شوخ طبع و خوش گذران و ویتو پسری با اراده و به طور کلی هرکس به بهترین نحو ممکن در نقش خود قرار دارد. طراحی ساختمان ها و اماکن داخل بازی با آن نمای آجری خاص، واقعا چشم نواز هستند.

نیمی از بازی در فصل زمستان جریان دارد و نیمی در فصل بهار که هرکدام زیبایی خاص خود را دارند. هنگامی که به فصل بهار می‌رویم، حس رفتن به یک اتمسفر و فضای جدید به شما دست می‌دهد. در بهار به جای آن شب های برفی و غمگین شهری شاداب را می‌بینید که زندگی در آن جریان دارد. از دیگر نقاط قوت گیم پلی می‌توان به تکان خوردن کت و کراوات ویتو به هنگام راه رفتن و دویدن اشاره کرد که متناسب با جهت حرکت ویتو و سرعت او آن ها نیز تکان می‌خوردند. در مافیا 2 به ریز ترین نکات در بخش گرافیک توجه شده بود مانند ماندند خون و جای زخم روی صورت شما پس از درگیری و نشستن برف روی ماشین ها و…. گرافیک بازی را چه از لحاظ هنری و چه از لحاظ فنی می‌توان یک قدم جلوتر از تمامی بازی های سال 2010 دانست زیرا تا آن زمان هیچ بازی ای با این جزئیات گرافیکی و فیزیک تخریب پذیر منتشر نشده بود.


Empire Bay در شب…

نوایی کلاسیک

موسیقی و صداگذاری بازی مافیا 2 مانند گرافیک آن بسیار زیبا و عالی ازآب درآمده است. موسیقی های بازی که در صحنه های سینمایی میان بازی نواخته می‌شوند بسیار زیبا هستند. همچنین اگر علاقه‌مند به موسیقی های کلاسیک باشید، از لحظه لحظه بازی مخصوصا رانندگی، لـ*ـذت خواهید برد چراکه آهنگ هایی که از رادیو ماشین پخش می‌شوند واقعا زیبا هستند. آن شب های برفی زیبا در شهر Empire Bay درکنار این موسیقی ها واقعا حس خوبی به گیمر ها منتقل می‌کنند. فضا سازی در بازی فقط توسط گرافیک انجام نمی‌شود. بلکه با ترکیب موسیقی ها و صداهای محیط با گرافیک زیبا این امر به بهترین نحو انجام می‌شود. سازندگان بازی مافیا2 این نکته را به خوبی درک کرده اند و تواستند به خوبی این از پس این بخش برآیند. صداگذاری خوب بازی نیز به این زیبایی ها می‌افزاید. لـ*ـب و دهن شخصیت ها، حرکات بدن آن و حالت چره های آن ها به خوبی با حرفی که می‌زنند هماهنگی دارد و می‌توان احساس هر فرد در هنگام صحبت کردن را به خوبی درک کرد. همچنین صداگذاری ماشین ها، سلاح ها و صدا های محیط بازی نیز به بهترین نحو ممکن ساخته شده اند و دوری و نزدیکی صدا ها نسبت به شما کاملا برایتان ملموس خواهد بود.



بازی مافیا 2 به عنوان یک بازی Open world عملکرد بسیار خوبی داشت و با داشتن گرافیک بسیار زیبا و داستانی جالب مخاطبان زیادی جذب کرد اما به خاطر دور شدن این بازی از سبک مافیایی و مشکلاتی در گیم پلی عده ای از این بازی ناراضی بودند. چندی پیش بازی مافیا 3 به طور رسمی معرفی شد. باید صبر کرد و دید که آیا این نسخه می‌تواند دوباره بازی مافیا را به روز های اوج نسخه اول آن بازگرداند یا خیر؟

محمدمعین فرزانی
منبع: گیمفا


بررسی سه‌گانه ی Mafia، از اوج تا افول

 

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,271
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
قسمت سوم و پایانی
بررسی بازی Mafia 3


قصه های عامه پسند

داستان بازی حول شخصیتی به نام لینکلن کلی (Lincoln Clay) می چرخد. جوانی سیاهپوست که در اواخر دهه ۶۰ میلادی میزیستد و پیشینه زیبا و درخشانی ندارد. وی در ژانویه سال ۱۹۴۵ در حالی متولد شد که والدینش را بنا به دلایل نامشخصی از دست داد و باید در یتیم خانه ای زندگی کند. پس از تخته شدن در یتیم خانه، لینکلن مجبور به اسباب کشی به خیابان های ناامن می شود. پس از مدتی زندگی روی خوش به لینکلن کوچک نشان می دهد و شخصی به نام Sammy Robinson وی را به فرزندخواندگی می پذیرد و او را در کنار فرزند خود (الیس) بزرگ می کند. پس از گذشت سال ها و آغاز جنگ منفور ویتنام، لینکلن برای یافتن شخصیتش و شناخت حقیقت (به گفته خودش نجات برادرانش در جنگل) وارد جنگ می شود. از جمله چیزهایی که جنگ به وی می آموزد، مهارت هایش در تیراندازی با سلاح گرم از جمله اسلحه شات گان می باشد. پس از پایان جنگ و بازگشت لینکلن به خانه اش در New Bordeaux، وی توسط برادرش یعنی پسر حقیقی سمی، استقبال می شود و پس از ملاقات با وی در بارِ سمی طی اتفاقاتی، به استخدام گروهک خلافکاری که زیر مجموعه کوچکی از خانواده مافیای سال مارکانو است، درمی آید. مارکانو ترتیب یک سرقت مسلحانه از بانک را می دهد و لینکلن نیز در این عملیات حضور دارد و همدست وی نیز جورجی، پسر مارکانو است. لینکلن که رفاقتی بسیار صمیمانه با جورجی دارد، با اعتماد کامل به وی، وارد عملیات می شود ولی پس از سرقت از بانک، طبق نقشه های قبلی مارکانو، به لینکلن خیـ*ـانت می شود و به منظور پس گرفتن سهم وی از سرقت، خانواده مارکانو بار سمی را به آتش کشیده و تمامی خانواده و نزدیکان لینکلن را می کشند. وضعیت خود لینکلن نیز با یک مرده فرقی ندارد. در حالی که آخرین نفس های لینکلن کلی در حال کشیده شدن هستند، وی توسط کشیشی به نام پدر جیمز نجات می یابد و حال می خواهد از تک تک فرصت هایی که در اختیار دارد استفاده کند تا انتقام تمام عزیزانی را که از دست داده، از باند مافیای شهر بگیرد. همانطور که پیش تر گفته شد، با یک داستان هالیوودی و تا حدودی کلیشه ای طرف هستیم؛ البته هر چقدر که بازی جلو می رود، داستان نیز درگیر کننده تر و تیره تر می شود، به گونه ای که حتی پیچش هایی نیز به جریان بازی وارد می شود. ایده ورود یک ضد قهرمان آن هم از نوع سیاه پوست به یک سری بازی که تماماً حول محور شخصیت های ایتالیایی و پیشینه های متفاوت میچرخید، شاید یک ریسک خطرناک و یک سنت شکنی بزرگ به نظر برسد، ولی فراموش نکنید که همین سنت شکنی ها بود که توانست سه شخصیت را در یک بازی عظیم به نام Grand Theft Auto V جای دهد و همچنان نیز یک عنوان فوق العاده باشد. در رابـ*ـطه با شخصیت لینکلن میتوان گفت که وی همانند شوالیه ایست که برای یافتن خداوند و حقیقت درباره زندگی اش، پا به جنگ های صلیبی می گذارد و پس از سال ها جنگیدن متوجه می شود که تمامی این ها چیزی جز پوچی و تباهی برای وی به ارمغان نمی آورد، در نتیجه با بازگشتن به مکان اول خود سعی دارد تا همه چیز را از ابتدا شروع کند. صحنه هایی که یک مرد در میدان جنگ مشاهده میکند شاید نمونه ای در این جهان خاکی برای مقایسه نداشته باشند. لینکلن فردیست که تا آخر خط را طی کرده و از انجام چند کار کثیف دیگر ابایی ندارد. داستان بازی در سطح متعادل و قابل قبولی قرار دارد و میشود به دید نقطه قوت به آن نگاه کرد.


برده ای که اربابان خود را با زنجیر فولادی حلقه آویز کرد

سرقت بزرگ اتومبیل در دهه ۶۰

در رابـ*ـطه با گیم پلی میتوان اینگونه گفت که: گیم پلی بازی مخلوطی از بازی Mafia II با تمامی عناوین جهان آزاد محوری است که پس از آن عرضه شدند! تقریباً هر چیزی که به فکر سازندگان رسیده در گیم پلی موجود است؛ از مخفی کاری گرفته تا تیراندازی در حین دویدن و حتی سایه هایی از پارکور نیز در بازی دیده می شود. در رابـ*ـطه با سیستم تیراندازی میتوان گفت که شاید بهترین بخش گیم پلی باشد. تنوع اسلحه ها و همینطور مانور شدید سازندگان بر روی استفاده از اسلحه گرم و حتی نبردهای تن به تن که بسیار خلاقانه طراحی شدند از عوامل لـ*ـذت بخش بازی به حساب می آید. لینکلن میتواند با تمامی اسلحه های درون بازی ارتباطی مقدس برقرار کرده و به سادگی با تمامی آن ها کار کند. هر چند که بازی شما را مجبور به ورود به میدان نبرد نمیکند و میتوانید هر ماموریت را به چندین روش مختلف به پایان برسانید. فراموش نکنید که پیش از شروع یک ماموریت (حالا به هر روشی که در نظر دارید) حتماً خود را با مهمات فراوان مسلح کنید زیرا تجربه ثابت کرده که اکثراً در بازی های اکشن نمیتوان یک ماموریت را تمیز به پایان رساند! سیستم کاورگیری که از زمان خلقت Gears of War تا به حال تغییر خاصی را شامل نشده نیز در بازی قرار دارد؛ البته میتوانید از این سیستم جهت مخفی کاری نیز استفاده کنید. سطح مخفی کاری با وجود اسلحه های بی صدا نیز تقویت شده و به مانند Watch Dogs میتوانید اکثر بخش های بازی را بدون کشتن افراد زیادی طی کنید (بعید می دانم که همچین کاری بکنید!). از آنجا که هوش مصنوعی کلاً حرفی برای گفتن ندارد و دشمنان فاقد هیچگونه هوش حقیقی یا مصنوعی هستند، در نتیجه شاید بهتر باشد بیخیال سیستم مخفی کاری شوید و با برداشتن یک شات گان، یک نفره به دل ارتش دشمن زده و دقایقی را از ترکاندن مغز آنان لـ*ـذت ببرید. هوش مصنوعی شامل حال یاران و متحدانتان هم می شود و میتوانید از آن ها در ماموریت ها استفاده کنید. حال که صحبت از ماموریت ها شد باید به این نکته اشاره کرد که Mafia III برای تکرار نکردن اشتباه نسخه گذشته و همچنین هدر نرفتن جهان بازی، ماموریت های فرعی متفاوتی را به گیم پلی تزریق کرده که از حق نگذریم تنوع و لـ*ـذت خاص خود را دارند؛ ولی بر اساس ضرب المثل معروفِ آمد ابرو را بردارد، چشم را کور کرد، ما شاهد ماموریت ها و مرحله های اصلی بدون تنوع و تکراری زیادی هستیم؛ البته نه به خشکی و بی تنوعی Mafia II (در یک مرحله باید با خودرو به پمپ بنزین های مختلف شهر بروید تا تنها چند نامه را تحویل دهید و این ماموریت بیش از ۱۵ دقیقه طول می کشد بدون این که هدف خاصی را دنبال کند). البته از آنجا که این ماموریت ها در قالب داستان بازی دنبال می شوند و شاید روایت داستان بتواند تا حدودی از بار خسته کنندگی آن ها بکاهد. زمانی که پا به اتومبیل می گذارید، شاید اولین و اساسی ترین تفاوت میان نسخه دوم با این نسخه را حس کنید. سیستم رانندگی و هندلینگ ماشین ها بسیار بهینه شده و بر خلاف هر دو نسخه قبلی که شدیداً در بخش راننگی ضعف داشتند، ایراد آنچنانی به آن وارد نیست.

تماشای روشنایی روز برای آخرین بار

گرافیک بازی به طور قطع به دو بخش تقسیم می شود: گرافیک بازی در شب و گرافیک بازی در روز. اگر در شب به شهر و جریان های درون آن نگاه کنید، از چراغ های خیابان ها، ماشین های در حال حرکت و نور خیره کننده مغازه ها لـ*ـذت میبرید، در هنگام غروب آفتاب نیز نورپردازی بسیار چشمگیر است، البته با مقداری باگ در نورپردازی کلی بازی که مربوط یه سایه ها و برخی بازتاب هاست.


خوناشام ها در شب ماهیت اصلی خود را نشان میدهند و در روز ناپدید میشوند؛ گرافیک بازی نیز دقیقاً از همین قاعده پیروی می کند!

در روز البته ورق کاملاً برمیگردد و روی دیگر بازی را مشاهده خواهید کرد. گرافیک بازی در روز به شدت ضعیف بوده و تو ذوق آدم میزند، البته از همان اول که تصاویر و تریلرهای گیم پلی از بازی منتشر شدند، می شد حدس زد که کنترل این بخش از دست سازندگان خارج است و نمیشود به این سرعت به آن بهبود بخشید ولی برای یک عنوان نسل هشتمی آن هم عنوانی به این عظمت شاید این موضوع یک نکته منفی بسیار بزرگ محسوب شود. گرافیک به گونه ای است که حتی نمای دوردست نیز مقوایی و غیر واقعی به نظر می رسد.


گرافیک در روز… در یک کلام: فاجعه!

اما فقط این موضوعات نیستند که درباره گرافیک، بازیکن را وحشتزده میکنند؛ کیفیت بسیار پایین بافت ها (تکسچرها) به شکل عجیبی بر بازی حاکم است؛ کافیست از نمای نزدیک به یکی از شخصیت ها خیره شوید تا به این قضیه پی ببرید. انیمیشن شخصیت ها، مخصوصاٌ لینکلن گاهی غیرطبیعی بوده و حرکت ناهماهنگ لـ*ـب ها با کلمات که سابقه درخشانی در صنعت بازی ها دارند نیز دست از سر بازی برنداشته اند.

و در نهایت نیز قفل بودن نرخ فریم بازی بر روی ۳۰ آب سردی بر روی تمام پیش بینی های ما نسبت به گرافیک بازی ریخت و شاید اگر بر روی آن بیشتر کار می شد، سطح بازی بسیار بالاتر میرفت و حرف های بیشتری برای گفتن داشت. البته از گرافیک فنی که بگذریم، طراحی ماشین ها، ساختمان ها، لباس ها و… به منظور دست یابی هر چه بهتر به فضا و جو دوران دهه ۶۰ آمریکا، بسیار واقع گرایانه هستند و فقط با مدتی خیره شدن به اطراف خود (البته در روز!) میتوانید تمام آن حس و حال را از محیط دریافت کرده و برای ادامه بازی ترغیب شوید.


چهره پردازی ها میتوانست بهتر باشد؛ خیلی خیلی بهتر!

شلیک گلوله ها و آوای الویس

صداپیشگی ها به معنای حقیقی کلمه فوق العادست. هر شخصیت اصلی و فرعی از بهترین و کارکشته ترین صداپیشه ممکن برخوردار است. آقای الکس هرناندز (Alex Hernandez) صداپیشه ای که به جسم خشک و بیجان لینکلن، چنان ابهتی را اهدا کرده که قطعاً بدون آن تنها یک شاهد یک سنگ سخت بی احساس و پوچ میبودیم. در این بین ریک پاسکوالون (Rick Pasqualone) که باری دیگر صدای ویتوی کهنه کار را به گوش ما می رساند، بازگشته تا در کنار باقی تیم صداپیشگی عنوانی در خور یک Mafia تحویل ما بدهند. برای صداگذاری وسایل نقلیه و اسلحه ها نیز هیچ کم کاری خاصی صورت نگرفته و همه چی در حالت تعادل و مطلوبی قرار دارد. در نهایت موسیقی های میان بازی و رادیوهای ماشین باقی می مانند که همانطور که حدس میزنید، قرار است بهترین ترانه های مشهور دهه ۶۰ میلادی را برای شما پخش کنند. ۱۰۱ ترانه با دقت زیادی انتخواب شدند تا به هیچ وجه نقصی را در این موضوع احساس نکنید. هر سبکی هم که بخواهید در دسترس است: موسیقی راک کلاسیک، کانتری، R & B و حتی سبک تازه نفس و مشهور Soul.

با اینکه جدیدترین نسخه از سری بازی های Mafia آنطور که باید و شاید نتوانست رسالت دو نسخه سابق را تکمیل کند و همچنان این سری از نقاط ضعف زیادی رنج می برد، ولی باز هم باید به نیمه پر لیوان نگاه کرد، قرار نیست که همه بازی ها GTA باشند و تمام و کمال همه چیزهای رویایی را در اختیار ما قرار دهند. گاهی یک داستان تاریک و زیبا همراه با شخصیت پردازی های بی نظیر و به یاد ماندنی تنها چیزیست که بازیکنان به آن نیاز دارند و عنوان Mafia III نیز انتخاب بسیار درستی برای آن دسته از بازیکنان است. Mafia III یک بازی انقلابی نیست، ولی چیزیست که ۲۰ سال دیگر تبدیل به یک کالت کلاسیک تمام و کمال شود و کسی چه می داند، شاید بعدها قدر این دسته از بازی ها را بهتر بدانند و پی ببرند که چه قدرت نهفته ای درون آن ها پنهان شده بود که تنها به یک جرقه برای فعال شدن نیاز داشت.

کسری کاظمی
منبع: گیمفا


بررسی سه‌گانه ی Mafia، از اوج تا افول

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا