- عضویت
- 8/8/19
- ارسال ها
- 1,681
- امتیاز واکنش
- 15,271
- امتیاز
- 323
- محل سکونت
- همدان
- زمان حضور
- 62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
قسمت اول
بررسی بازی Mafia 1
معیار شما از یک بازی عالی چیست؟ داستان قوی و درگیر کننده که ذهن شما را حتی تا مدت ها پس از اتمام بازی نیز مشغول خود کند؟ یا گیم پلی نوآورانه با المان هایی ناب که لحظه لحظه ی بازی کردن را لـ*ـذت بخش میکند؟ یا از آن دسته گیمرهایی هستید که بازی های با گرافیک و پرجزئیات را میپسندند؟ فرقی نمیکند شما عضو کدام دسته از گیمرهای بالا باشید تا بازی مافیا بتواند نظر شما را جلب کند زیرا این بازی تمام شاخص های یک بازی همه چی تمام را در کنار موسیقی بی نظیر خودش دارد. هدف این مقاله تجدید خاطره بازی زیبا مافیا است که در زمان انتشارش از تمامی بازی های هم سبک خود یک سر و گردن بالاتر بوده و همین امر باعث شده است که پس از گذشت سال ها، همچنان در قلب تمامی کسانی که این عنوان را تجربه کردهاند، باقی بماند.
پول، قتل، خانواده
بازی با یک سکانس بسیار زیبا با نمایی از شهر، در سال 1938 آغاز میشود و توماس در حالی که اطراف خود را نگاه میکند به آهستگی به سمت کافه رفته و وارد میشود. سپس به سمت شخصی میان سال رفته و کنار او مینشیند. آن شخص کارآگاه نورمن، از ماهر ترین افراد پلیس در مبارزه با گروه های مافیایی است. ظاهرا توماس و نورمن از قبل قرار داشته اند که توماس در این ملاقات اطلاعاتی به کارآگاه نورمن بدهد.
درسکانس بعد به سال 1932 میرویم، از نیمه های شب گذشته است. راننده تاکسی خسته ای با سر و وضع نهچندان خوب را میبینیم که به ماشین خود تکیه داده و با نخ سیگاری در سکوت شب استراحت میکند. ناگهان دو فرد قوی هیکل مسلح دوان دوان به سمت او میآیند. آن ها به سرعت سوار ماشین شده و او را با اسلحه مجبور میکنند که فورا حرکت کرده و از افرادی که به دنبالشان بوده اند فرار کند. راننده تاکسی قصه ی ما، راننده چیره دستی بوده و با تمام ترس و اضطرابی که براو وارد شده بود، به خوبی توانست از کسانی که به دنبالشان بودند فرار کند. پس از رهایی از دشمنان، آن ها از راننده تاکسی میخواهند که به بار دون سالیاری (در ادامه با این شخصیت کاملا آشنا میشویم) برود تا دیگر کاری با او نداشته باشند. پس از این که به مقصد میرسند آن دو نفر پیاده شده و یک پاکت پر پول به راننده میدهند. فردای آن روز وقتی راننده تاکسی مشغول استراحت بود ناگهان چند آدم درشت هیکل با چوب به او حمله میکنند و او نیز از دست آن ها فرار کرده و به بار دون سالیاری میرود. هنگامی که به آنجا میرسد افراد دون سالیاری افراد خرابکار را میکشند و از او پذیرایی میکنند.
دون سالیاری تصمیم میگیرد امنیت این راننده تاکسی را تامین کند پس او را به عنوان راننده گروه خود میپذیرد. این راننده تاکسی همان توماس آنجلو داستان ما است که نحوه ورودش به این گروه مافیایی را برای کارآگاه نورمن توضیح میدهد و قصد دارد تمامی اطلاعاتی که از آن گروه دارد را در اختیار پلیس ها قرار دهد. اما این همه ی ماجرا نیست و توماس فقط یک راننده ساده برای این گروه نبوده است. در یکی از ماموریت ها، توماس نشان میدهد که استعداد خوبی در استفاده از اسلحه دارد و بعد از آن کار خود را به عنوان یکی از آدم کش های این گروه ادامه میدهد و پس از گذشت چند وقت تبدیل به یکی از حرفه ای ترین آدم کش های این گروه میشود.
خانواده مافیایی دون سالیاری توسط 7 شخص اصلی (با اضافه شدن توماس 8 نفر شدند) اداره شده و کار های اصلی به عهده آن هاست که در ادامه به معرفی آن ها میپردازیم:
خانواده دون سالیاری
1_ دون سالیاری (Don Salieri)
شخص اول خانواده، پیرمردی با تدبیر و مقتدر به نام دون سالیاری است که همه چیز را مدیریت میکند. او فردی بسیار جدی و دقیق است و تمامی افراد خانواده بدون هیچ سوالی دستورات او را اجرا میکنند. (شخص وسط عکس)
2_فرانک (Frank)
دست راست دون سالیاری که بعد از او اختیار تمامی کار ها را مدیریت میکند، فرانک نام دارد. فرانک علاوه بر فعالیت هایی که داخل گروه انجام میدهد، با رابـ*ـطه هایی که با مسئولین شهر دارد، خیلی از جرم هایی که اعضای گروه مرتکب شده اند را پاک میکند. فرانک در اواسط بازی تصمیم به ترک گروه میگیرد و میخواهد هرآن چه که میداند را فاش کند که دون سالیاری به توماس دستور میدهد فرانک را بکشد، اما توماس هنگامی که زن و فرزند فرانک را میبیند،احساسش بر او غلبه میکند و فرانک را نمیکشد و او را به خارج از کشور میفرستد. پس از این قضیه برای فرانک مراسم خاک گزاری ای برای فرانک ترتیب میدهد و همه فکر میکنند که او مرده است. بعدها دون سالیاری از این قضیه مطلع میشود و …. (شخص سمت چپ دون سالیاری)
3_ سم (Sam)
سم جوانی زرنگ و تیر اندازی ماهر است. سم یکی از دو نفری است که در آن شب سرنوشت ساز سوار تاکسی توماس شده بودند. دون سالیاری اعتماد زیادی به سم دارد و سم نیز تمامی دستوراتش را به خوبی انجام میدهد. در مراحل پایانی بازی سم، پاولی (در ادامه معرفی میشود) را به دلیل سرپیچی از دستوارت دون سالیاری و فهمیدن یکی از راز هایش به قتل میرساند. همچنین مامور میشود که توماس را نیز بکشد اما در این امر موفق نشده و مغلوب گلوله ی اسلحه توماس میشود. ( آخرین نفر از سمت راست)
4_ پاولی (Paulie)
دومین شخصی که آن شب سوار تاکسی توماس شد، پاولی نام دارد.پاولی کمی شوخ طبع است و در عین حال جدی در کارهایش. پاولی وظیفه ای مشابه سم دارد با این تفاوت که پاولی به کار هایی که میکند فکر میکند. در یکی از ماموریت ها پاولی و توماس باید محموله ای سیگار را تحویل بگیرند. هنگامی که محموله را به انبار میآورند، پاولی توماس شک میکنند که چرا دون سالیاری بیش از حد پیگیر یک محموله سیگار است و آن ها را برای این کار فرستاده است! پس از روی کنجکاوی یکی از بسته ها را باز میکنند و میبینند باری که در این محموله قرار دارد سیگار نیست بلکه الماس های گرانبهایی است که دون سالیاری قاچاق میکند. پاولی و سم فورا بسته را سر جایش میگذارند و به روی خود نمیآورند که چیزی میدانند. اما بعد ها به دون سالیاری خبر میرسد که یکی از بسته ها باز شده است و هنگامی که مطمئن میشود کار توماس و پاولی بوده است، به سم دستور میدهد که با افرادش آن دو را به قتل برساند. (سمت چپ، پشت فرانک)
5_ لویجی (Luigi)
مسئول بار دون سالیاری پیرمردی به نام لویجی است. لویجی مسئولیت گرداندن بار دون سالیاری که محل ملاقات های افراد مهم و تجمع خانواده بوده است را بر گردن داشته است. لویجی دختری به نام سارا دارد. یک شب که ولگرد های خیابونی برای او مزاحمت ایجاد کرده بوده اند، توماس به آن ها درس خوبی میدهد و کم کم رابـ*ـطه آن ها پررنگ تر میشود و با هم ازدواج میکنند.
6_ وینچنزو (Vincenzo)
مسئولیت وینچنزو، تامین اسلحه و تمامی مهمات مورد نیاز برای گروه است. وی فردی کاربلد است که با توجه به ماموریت ها بهترین سلاح را به افراد گروه میدهد ( البته افرادی که این بازی را تجربه کرده باشند میدانند که همیشه به ما بدترین اسلحه را میداد )
وینچنزو
7_ رالفی (Ralph)
رالفی تعمیرکار ماشین های خانواده سالیاری است. رالفی علاوه بر این که در تعمیر و نگهداری ماشین ها تخصص دارد، استاد ماشین دزدین نیز است. او نحوه باز کردن قفل ماشین ها را به تامی یاد میدهد و ماشین های لازم برای ماموریت ها را نیز به او معرفی میکرد.
از معرفی شخصیت های گروه سالیاری که بگذریم، میرسیم به دشمن اصلی آن ها شخصی به نام موریلو. او رئیس باند مافیایی دیگری است که رقیب و دشمن اصلی خانواده سالیاری به حساب میآیند که در آخرین ماموریت های بازی او را در حالی که میخواهد با هواپیما فرار کند میکشیم.
داستان بازی پر از جزئیات ریز و درشت است که در طول بازی با آن ها مواجه میشوید اما نمیشود در یک مقاله به همه ی آن ها پرداخت زیرا ثانیه به ثانیه این بازی را باید توضیح داد. با توجه به نگاه کلی که به ماجرا بازی انداختیم حتما شما هم به غنی بودن آن از هر لحاظ پی برده اید. داستان بازی تا مدت ها از ذهن گیمر هایی که آن را تجربه کرده باشند نمیرود درست همانند خود من که هنگام نوشتن آن ها لحظه به لحظه اش از جلوی چشمانم عبور کرد.
ماشه را بکش
عملکرد مافیا در بخش گیم پلی را از هر نظر مورد بررسی قرار دهیم، انقلابی در بازی های کامپیوتری بود. گیم پلی بازی به طور کلی شامل سه بخش رانندگی، تیراندازی و مبارزه های نزدیک است و ما در ادامه این سه بخش را بررسی میکنیم.
ابتدا به بررسی رانندگی در این بازی میپردازیم. از همان مرحله اول که باید سم و پالی را فراری بدهید، به راحتی با نحوه رانندگی بازی کنار خواهید آمد زیرا سیستم رانندگی و کنترل اتومبیل های بازی به خوبی ساخته شده اند اما به همینجا ختم نمیشود؛ جزئیات در رانندگی بازی بسیار زیاد است. بنزین ماشین، دنده که به دو صورت دستی و اتومات عوض میشود، کیلومترشمار، دور موتور و خراب شدن ماشین در اثر تصادف، برخی از ریزه کاری هایی هستند که تا آن زمان در هیچ بازی ای دیده نشده بودند. همچنین امکان تیراندازی از داخل ماشین نیز در خیلی از مراحل به شما کمک میکند که دشمنان خود را از سر راه بردارید. در مافیا برخلاف خیلی از بازی های جهان آزاد دیگر شما نمیتوانید هر ماشینی را که در خیابان مشاهده کردید، سوار شوید بلکه باید قبلا نحوه باز کردن قفل آن را از رالفی یا لوکاس که یک مکانیک دیگر است یاد بگیرید، سپس میتوانید آن مدل از ماشین هارا در سطح شهر سوار شوید. یکی دیگر از نکات بسیار جالب و نوآورانه بازی، این است که اگر شما با سرعت غیر مجاز رانندگی کنید پلیس شما را جریمه میکند و اگر اقدام به فرار کنید و شما را بگیرند شما را با دستبند راهی زندان میکنند.
این مرحله اشک خیلی هارو درآورد
بخش عمده دیگر گیم پلی شامل تیراندازی میشود. این بخش از گیم پلی نیز همانند قسمت های آن بسیار خوب از آب درآمده است. سلاح ها در مافیا تنوع خوبی دارند و این تنوع صرفا با ظاهر آن ها نیست بلکه قدرت و نحوه تیراندازی هر سلاح با سلاح دیگر متفاوت است. درماموریت های بازی شما علاوه بر حفظ جان خود باید به فکر دوستانتان نیز باشید، برای مثال هنگامی که شما با پاولی در یک ماموریت هستید اگر پاولی بمیرد شما بازی را میبازید. تننوع مراحل تیراندازی بازی نیز بسیار بالاست. برای مثال در یک مرحله شما باید یک نفر را با اسلحه تک تیرانداز از راه دور بکشید و دریک مرحله از یک شخص محافظت کنید ودر یک مرحله مخفیانه چند نفر را بکشید و وارد یک خانه شوید و … به طور کلی تنوع مراحل بازی بسیار خوب و قابل قبول است.
در بعضی از مراحل نیز باید از سلاح های سرد استفاده کنید. این سلاح ها شامل چوب بیسبال، چاقو، پنجه بکس و کوکتل ملوتو میباشند. در هنگام استفاده از سلاح های سرد اگر کلیک موس را نگه دارید، نواری قرمز رنگ پر میشود که اگر صبر کنید تا کامل شود سپس کلیک را ول کنید ضربه ی بسیار قوی ای خواهید زد.
جلوه ای از بهشت گم شده
بازی مافیا در شهر بهشت گم شده اتفاق میافتد (The City Of Lost Heaven) . شهری متشکل از سه قسمت کلی که با پل به هم متصل شده اند. طراحی شهر بازی واقعا زیباست. ساختمان ها، خیابان ها و مردمی که در خیابان مشغول کار خود هستند، مافیا را یک سر و گردن از بازی های سال 2002 بالاتر قرار میدهد. در قسمت هایی از شهر قطار شهری هایی را میبینید که از وسط شهر عبور میکنند و در قسمت هایی مونوریل ها را میبینید که از بالای شهر عبور میکنند و ممکن است پلی که بالا میرود تا کشتی ها از زیر آن عبور کنند نیز توجه شما را به خود جلب کند. این ها فقط بخشی از جلوه های زیبا این شهر بودند و مانند آن ها در محیط بازی زیاد است. بافت های گرافیکی و جزئیات گرافیکی بازی نسبت به زمان انتشار آن واقعا در سطح بسیار بالایی قرار دارد و مانند آن را در هیچ عنوانی حتی تا سال بعد هم نمیتوانید مشاهده کنید. اشیا درون محیط بازی، سلاح ها، شخصیت ها، لباس ها و وسایل نقلیه به بهترین نحوی که در آن زمان ممکن بوده است طراحی شده اند. بازی فقط در روز آفتابی ادامه پیدا نمیکند بلکه شما شاهد شب هایی زیبا که گاهی با باران همراه هستند، خواهید بود. از یک بازی در آن زمان، کسی انتظار نورپدازی قوی و سایه های دقیق و حرفه ای ندارد اما مافیا در این بخش هم یک پله از سایر بازی ها بالاتر بوده و شما این را با دقت به نور ماشین ها در شب و چراغ های خیابان و سایه ها میتوانید بفهمید.
به طور کلی محیط بازی و شخصیت ها آنقدر زیبا بودند که یک نفر از لحظه ای که بازی را شروع میکرد تا روزی که بازی را تمام میکرد، درحال و هوای کلاسیک بازی و گروه مافیایی قرار میگرفت. باز هم تکرار میکنم تمامی این حرف ها با توجه به انجام بازی در سال 2002 است و شما با بازی های الان نباید مقایسه نکنید. خیلی از سیستم ها در زمان انتشار این بازی توانایی اجرا کردنش رو نداشتند.
صدای ماندگار:
خب نوبت به بخش موسیقی و صداگذاری بازی رسید. در بحث صداگذاری بازی بنده و فکر کنم هیچ منتقد ایرانی ای نمیتواند نظر قاطعانه ای بدهد زیرا 99 درصد افراد از نسخه فارسی این بازی استفاده کرده اند که یکی از موفق ترین پروژه های شرکت دارینوس در امر دوبله بوده است. از خیلی ها شنیدم که دلیل علاقه بیش از حد ما به مافیا دوبله خوب دارینوس بوده وگرنه مافیا آنقدر هم بازی قوی ای نبوده است اما با نگاهی به میانگین نمرات این بازی در سال انتشارش متوجه شاهکار بودن آن خواهیم شد. در کل صداگذاری دارینوس تاثیر مثبتی روی بازی مافیا گذاشته است. اما موسیقی بازی از لحظه ای که منو بازی را باز میکنید شما را دگرگون خواهد کرد.آن موسیقی آرام و دلچسب که خیلی ها با آن خاطره دارند. نه فقط موسیقی منو بازی بلکه تمامی موسیقی های بازی در سطح بالایی قرار دارند. در هنگام درگیری ها ریتم موسیقی تند شده و آهنگ هیجان انگیزی زده میشود و هنگامی که شما در شهر برای خود رانندگی میکنید موسیقی کلاسیک زیبا دیگری. در کل موسیقی بازی در هر لحظه از بازی بهترین حس ممکن را به شما منتقل میکند.
جمع بندی کلی:
هیچگاه نباید این را از یاد برد که گیم پلی و داستان و گرافیک در هر بازی ای مکمل یکدیگر هستند، یعنی گیم پلی خوب بدون داستان و داستان خوب بدون گیم پلی و یا گیم پلی خوب بدون گرافیک یا…. نمیتواند یک بازی را موفق کند و چیزی که مافیا را جاودانه کرده است، همین هماهنگی گیم پلی و داستان و گرافیک بازی با هم است.
سخن آخر: مطمئن هستم خیلی از شماها با این بازی خاطره های زیبا و زیادی دارید. امیدوارم پس از خواندن این مقاله تعدادی از آن ها برای شما مرور شده باشد و آن دوران شیرین را به یادتان بیاورد. اگر بعضی از قسمت ها به صورت خلاصه عنوان شده اند در مقاله، برای زیاد نشدن بیش از حد مقاله است وگرنه بنده هم علاقه بسیار زیادی به بیان کردن تک تک جزئیات این بازی دارم.
محمدمعین فرزانی
منبع: گیمفا
بررسی بازی Mafia 1
معیار شما از یک بازی عالی چیست؟ داستان قوی و درگیر کننده که ذهن شما را حتی تا مدت ها پس از اتمام بازی نیز مشغول خود کند؟ یا گیم پلی نوآورانه با المان هایی ناب که لحظه لحظه ی بازی کردن را لـ*ـذت بخش میکند؟ یا از آن دسته گیمرهایی هستید که بازی های با گرافیک و پرجزئیات را میپسندند؟ فرقی نمیکند شما عضو کدام دسته از گیمرهای بالا باشید تا بازی مافیا بتواند نظر شما را جلب کند زیرا این بازی تمام شاخص های یک بازی همه چی تمام را در کنار موسیقی بی نظیر خودش دارد. هدف این مقاله تجدید خاطره بازی زیبا مافیا است که در زمان انتشارش از تمامی بازی های هم سبک خود یک سر و گردن بالاتر بوده و همین امر باعث شده است که پس از گذشت سال ها، همچنان در قلب تمامی کسانی که این عنوان را تجربه کردهاند، باقی بماند.
پول، قتل، خانواده
بازی با یک سکانس بسیار زیبا با نمایی از شهر، در سال 1938 آغاز میشود و توماس در حالی که اطراف خود را نگاه میکند به آهستگی به سمت کافه رفته و وارد میشود. سپس به سمت شخصی میان سال رفته و کنار او مینشیند. آن شخص کارآگاه نورمن، از ماهر ترین افراد پلیس در مبارزه با گروه های مافیایی است. ظاهرا توماس و نورمن از قبل قرار داشته اند که توماس در این ملاقات اطلاعاتی به کارآگاه نورمن بدهد.
درسکانس بعد به سال 1932 میرویم، از نیمه های شب گذشته است. راننده تاکسی خسته ای با سر و وضع نهچندان خوب را میبینیم که به ماشین خود تکیه داده و با نخ سیگاری در سکوت شب استراحت میکند. ناگهان دو فرد قوی هیکل مسلح دوان دوان به سمت او میآیند. آن ها به سرعت سوار ماشین شده و او را با اسلحه مجبور میکنند که فورا حرکت کرده و از افرادی که به دنبالشان بوده اند فرار کند. راننده تاکسی قصه ی ما، راننده چیره دستی بوده و با تمام ترس و اضطرابی که براو وارد شده بود، به خوبی توانست از کسانی که به دنبالشان بودند فرار کند. پس از رهایی از دشمنان، آن ها از راننده تاکسی میخواهند که به بار دون سالیاری (در ادامه با این شخصیت کاملا آشنا میشویم) برود تا دیگر کاری با او نداشته باشند. پس از این که به مقصد میرسند آن دو نفر پیاده شده و یک پاکت پر پول به راننده میدهند. فردای آن روز وقتی راننده تاکسی مشغول استراحت بود ناگهان چند آدم درشت هیکل با چوب به او حمله میکنند و او نیز از دست آن ها فرار کرده و به بار دون سالیاری میرود. هنگامی که به آنجا میرسد افراد دون سالیاری افراد خرابکار را میکشند و از او پذیرایی میکنند.
دون سالیاری تصمیم میگیرد امنیت این راننده تاکسی را تامین کند پس او را به عنوان راننده گروه خود میپذیرد. این راننده تاکسی همان توماس آنجلو داستان ما است که نحوه ورودش به این گروه مافیایی را برای کارآگاه نورمن توضیح میدهد و قصد دارد تمامی اطلاعاتی که از آن گروه دارد را در اختیار پلیس ها قرار دهد. اما این همه ی ماجرا نیست و توماس فقط یک راننده ساده برای این گروه نبوده است. در یکی از ماموریت ها، توماس نشان میدهد که استعداد خوبی در استفاده از اسلحه دارد و بعد از آن کار خود را به عنوان یکی از آدم کش های این گروه ادامه میدهد و پس از گذشت چند وقت تبدیل به یکی از حرفه ای ترین آدم کش های این گروه میشود.
خانواده مافیایی دون سالیاری توسط 7 شخص اصلی (با اضافه شدن توماس 8 نفر شدند) اداره شده و کار های اصلی به عهده آن هاست که در ادامه به معرفی آن ها میپردازیم:
خانواده دون سالیاری
1_ دون سالیاری (Don Salieri)
شخص اول خانواده، پیرمردی با تدبیر و مقتدر به نام دون سالیاری است که همه چیز را مدیریت میکند. او فردی بسیار جدی و دقیق است و تمامی افراد خانواده بدون هیچ سوالی دستورات او را اجرا میکنند. (شخص وسط عکس)
2_فرانک (Frank)
دست راست دون سالیاری که بعد از او اختیار تمامی کار ها را مدیریت میکند، فرانک نام دارد. فرانک علاوه بر فعالیت هایی که داخل گروه انجام میدهد، با رابـ*ـطه هایی که با مسئولین شهر دارد، خیلی از جرم هایی که اعضای گروه مرتکب شده اند را پاک میکند. فرانک در اواسط بازی تصمیم به ترک گروه میگیرد و میخواهد هرآن چه که میداند را فاش کند که دون سالیاری به توماس دستور میدهد فرانک را بکشد، اما توماس هنگامی که زن و فرزند فرانک را میبیند،احساسش بر او غلبه میکند و فرانک را نمیکشد و او را به خارج از کشور میفرستد. پس از این قضیه برای فرانک مراسم خاک گزاری ای برای فرانک ترتیب میدهد و همه فکر میکنند که او مرده است. بعدها دون سالیاری از این قضیه مطلع میشود و …. (شخص سمت چپ دون سالیاری)
3_ سم (Sam)
سم جوانی زرنگ و تیر اندازی ماهر است. سم یکی از دو نفری است که در آن شب سرنوشت ساز سوار تاکسی توماس شده بودند. دون سالیاری اعتماد زیادی به سم دارد و سم نیز تمامی دستوراتش را به خوبی انجام میدهد. در مراحل پایانی بازی سم، پاولی (در ادامه معرفی میشود) را به دلیل سرپیچی از دستوارت دون سالیاری و فهمیدن یکی از راز هایش به قتل میرساند. همچنین مامور میشود که توماس را نیز بکشد اما در این امر موفق نشده و مغلوب گلوله ی اسلحه توماس میشود. ( آخرین نفر از سمت راست)
4_ پاولی (Paulie)
دومین شخصی که آن شب سوار تاکسی توماس شد، پاولی نام دارد.پاولی کمی شوخ طبع است و در عین حال جدی در کارهایش. پاولی وظیفه ای مشابه سم دارد با این تفاوت که پاولی به کار هایی که میکند فکر میکند. در یکی از ماموریت ها پاولی و توماس باید محموله ای سیگار را تحویل بگیرند. هنگامی که محموله را به انبار میآورند، پاولی توماس شک میکنند که چرا دون سالیاری بیش از حد پیگیر یک محموله سیگار است و آن ها را برای این کار فرستاده است! پس از روی کنجکاوی یکی از بسته ها را باز میکنند و میبینند باری که در این محموله قرار دارد سیگار نیست بلکه الماس های گرانبهایی است که دون سالیاری قاچاق میکند. پاولی و سم فورا بسته را سر جایش میگذارند و به روی خود نمیآورند که چیزی میدانند. اما بعد ها به دون سالیاری خبر میرسد که یکی از بسته ها باز شده است و هنگامی که مطمئن میشود کار توماس و پاولی بوده است، به سم دستور میدهد که با افرادش آن دو را به قتل برساند. (سمت چپ، پشت فرانک)
5_ لویجی (Luigi)
مسئول بار دون سالیاری پیرمردی به نام لویجی است. لویجی مسئولیت گرداندن بار دون سالیاری که محل ملاقات های افراد مهم و تجمع خانواده بوده است را بر گردن داشته است. لویجی دختری به نام سارا دارد. یک شب که ولگرد های خیابونی برای او مزاحمت ایجاد کرده بوده اند، توماس به آن ها درس خوبی میدهد و کم کم رابـ*ـطه آن ها پررنگ تر میشود و با هم ازدواج میکنند.
6_ وینچنزو (Vincenzo)
مسئولیت وینچنزو، تامین اسلحه و تمامی مهمات مورد نیاز برای گروه است. وی فردی کاربلد است که با توجه به ماموریت ها بهترین سلاح را به افراد گروه میدهد ( البته افرادی که این بازی را تجربه کرده باشند میدانند که همیشه به ما بدترین اسلحه را میداد )
وینچنزو
7_ رالفی (Ralph)
رالفی تعمیرکار ماشین های خانواده سالیاری است. رالفی علاوه بر این که در تعمیر و نگهداری ماشین ها تخصص دارد، استاد ماشین دزدین نیز است. او نحوه باز کردن قفل ماشین ها را به تامی یاد میدهد و ماشین های لازم برای ماموریت ها را نیز به او معرفی میکرد.
از معرفی شخصیت های گروه سالیاری که بگذریم، میرسیم به دشمن اصلی آن ها شخصی به نام موریلو. او رئیس باند مافیایی دیگری است که رقیب و دشمن اصلی خانواده سالیاری به حساب میآیند که در آخرین ماموریت های بازی او را در حالی که میخواهد با هواپیما فرار کند میکشیم.
داستان بازی پر از جزئیات ریز و درشت است که در طول بازی با آن ها مواجه میشوید اما نمیشود در یک مقاله به همه ی آن ها پرداخت زیرا ثانیه به ثانیه این بازی را باید توضیح داد. با توجه به نگاه کلی که به ماجرا بازی انداختیم حتما شما هم به غنی بودن آن از هر لحاظ پی برده اید. داستان بازی تا مدت ها از ذهن گیمر هایی که آن را تجربه کرده باشند نمیرود درست همانند خود من که هنگام نوشتن آن ها لحظه به لحظه اش از جلوی چشمانم عبور کرد.
ماشه را بکش
عملکرد مافیا در بخش گیم پلی را از هر نظر مورد بررسی قرار دهیم، انقلابی در بازی های کامپیوتری بود. گیم پلی بازی به طور کلی شامل سه بخش رانندگی، تیراندازی و مبارزه های نزدیک است و ما در ادامه این سه بخش را بررسی میکنیم.
ابتدا به بررسی رانندگی در این بازی میپردازیم. از همان مرحله اول که باید سم و پالی را فراری بدهید، به راحتی با نحوه رانندگی بازی کنار خواهید آمد زیرا سیستم رانندگی و کنترل اتومبیل های بازی به خوبی ساخته شده اند اما به همینجا ختم نمیشود؛ جزئیات در رانندگی بازی بسیار زیاد است. بنزین ماشین، دنده که به دو صورت دستی و اتومات عوض میشود، کیلومترشمار، دور موتور و خراب شدن ماشین در اثر تصادف، برخی از ریزه کاری هایی هستند که تا آن زمان در هیچ بازی ای دیده نشده بودند. همچنین امکان تیراندازی از داخل ماشین نیز در خیلی از مراحل به شما کمک میکند که دشمنان خود را از سر راه بردارید. در مافیا برخلاف خیلی از بازی های جهان آزاد دیگر شما نمیتوانید هر ماشینی را که در خیابان مشاهده کردید، سوار شوید بلکه باید قبلا نحوه باز کردن قفل آن را از رالفی یا لوکاس که یک مکانیک دیگر است یاد بگیرید، سپس میتوانید آن مدل از ماشین هارا در سطح شهر سوار شوید. یکی دیگر از نکات بسیار جالب و نوآورانه بازی، این است که اگر شما با سرعت غیر مجاز رانندگی کنید پلیس شما را جریمه میکند و اگر اقدام به فرار کنید و شما را بگیرند شما را با دستبند راهی زندان میکنند.
این مرحله اشک خیلی هارو درآورد
بخش عمده دیگر گیم پلی شامل تیراندازی میشود. این بخش از گیم پلی نیز همانند قسمت های آن بسیار خوب از آب درآمده است. سلاح ها در مافیا تنوع خوبی دارند و این تنوع صرفا با ظاهر آن ها نیست بلکه قدرت و نحوه تیراندازی هر سلاح با سلاح دیگر متفاوت است. درماموریت های بازی شما علاوه بر حفظ جان خود باید به فکر دوستانتان نیز باشید، برای مثال هنگامی که شما با پاولی در یک ماموریت هستید اگر پاولی بمیرد شما بازی را میبازید. تننوع مراحل تیراندازی بازی نیز بسیار بالاست. برای مثال در یک مرحله شما باید یک نفر را با اسلحه تک تیرانداز از راه دور بکشید و دریک مرحله از یک شخص محافظت کنید ودر یک مرحله مخفیانه چند نفر را بکشید و وارد یک خانه شوید و … به طور کلی تنوع مراحل بازی بسیار خوب و قابل قبول است.
در بعضی از مراحل نیز باید از سلاح های سرد استفاده کنید. این سلاح ها شامل چوب بیسبال، چاقو، پنجه بکس و کوکتل ملوتو میباشند. در هنگام استفاده از سلاح های سرد اگر کلیک موس را نگه دارید، نواری قرمز رنگ پر میشود که اگر صبر کنید تا کامل شود سپس کلیک را ول کنید ضربه ی بسیار قوی ای خواهید زد.
جلوه ای از بهشت گم شده
بازی مافیا در شهر بهشت گم شده اتفاق میافتد (The City Of Lost Heaven) . شهری متشکل از سه قسمت کلی که با پل به هم متصل شده اند. طراحی شهر بازی واقعا زیباست. ساختمان ها، خیابان ها و مردمی که در خیابان مشغول کار خود هستند، مافیا را یک سر و گردن از بازی های سال 2002 بالاتر قرار میدهد. در قسمت هایی از شهر قطار شهری هایی را میبینید که از وسط شهر عبور میکنند و در قسمت هایی مونوریل ها را میبینید که از بالای شهر عبور میکنند و ممکن است پلی که بالا میرود تا کشتی ها از زیر آن عبور کنند نیز توجه شما را به خود جلب کند. این ها فقط بخشی از جلوه های زیبا این شهر بودند و مانند آن ها در محیط بازی زیاد است. بافت های گرافیکی و جزئیات گرافیکی بازی نسبت به زمان انتشار آن واقعا در سطح بسیار بالایی قرار دارد و مانند آن را در هیچ عنوانی حتی تا سال بعد هم نمیتوانید مشاهده کنید. اشیا درون محیط بازی، سلاح ها، شخصیت ها، لباس ها و وسایل نقلیه به بهترین نحوی که در آن زمان ممکن بوده است طراحی شده اند. بازی فقط در روز آفتابی ادامه پیدا نمیکند بلکه شما شاهد شب هایی زیبا که گاهی با باران همراه هستند، خواهید بود. از یک بازی در آن زمان، کسی انتظار نورپدازی قوی و سایه های دقیق و حرفه ای ندارد اما مافیا در این بخش هم یک پله از سایر بازی ها بالاتر بوده و شما این را با دقت به نور ماشین ها در شب و چراغ های خیابان و سایه ها میتوانید بفهمید.
به طور کلی محیط بازی و شخصیت ها آنقدر زیبا بودند که یک نفر از لحظه ای که بازی را شروع میکرد تا روزی که بازی را تمام میکرد، درحال و هوای کلاسیک بازی و گروه مافیایی قرار میگرفت. باز هم تکرار میکنم تمامی این حرف ها با توجه به انجام بازی در سال 2002 است و شما با بازی های الان نباید مقایسه نکنید. خیلی از سیستم ها در زمان انتشار این بازی توانایی اجرا کردنش رو نداشتند.
صدای ماندگار:
خب نوبت به بخش موسیقی و صداگذاری بازی رسید. در بحث صداگذاری بازی بنده و فکر کنم هیچ منتقد ایرانی ای نمیتواند نظر قاطعانه ای بدهد زیرا 99 درصد افراد از نسخه فارسی این بازی استفاده کرده اند که یکی از موفق ترین پروژه های شرکت دارینوس در امر دوبله بوده است. از خیلی ها شنیدم که دلیل علاقه بیش از حد ما به مافیا دوبله خوب دارینوس بوده وگرنه مافیا آنقدر هم بازی قوی ای نبوده است اما با نگاهی به میانگین نمرات این بازی در سال انتشارش متوجه شاهکار بودن آن خواهیم شد. در کل صداگذاری دارینوس تاثیر مثبتی روی بازی مافیا گذاشته است. اما موسیقی بازی از لحظه ای که منو بازی را باز میکنید شما را دگرگون خواهد کرد.آن موسیقی آرام و دلچسب که خیلی ها با آن خاطره دارند. نه فقط موسیقی منو بازی بلکه تمامی موسیقی های بازی در سطح بالایی قرار دارند. در هنگام درگیری ها ریتم موسیقی تند شده و آهنگ هیجان انگیزی زده میشود و هنگامی که شما در شهر برای خود رانندگی میکنید موسیقی کلاسیک زیبا دیگری. در کل موسیقی بازی در هر لحظه از بازی بهترین حس ممکن را به شما منتقل میکند.
جمع بندی کلی:
هیچگاه نباید این را از یاد برد که گیم پلی و داستان و گرافیک در هر بازی ای مکمل یکدیگر هستند، یعنی گیم پلی خوب بدون داستان و داستان خوب بدون گیم پلی و یا گیم پلی خوب بدون گرافیک یا…. نمیتواند یک بازی را موفق کند و چیزی که مافیا را جاودانه کرده است، همین هماهنگی گیم پلی و داستان و گرافیک بازی با هم است.
سخن آخر: مطمئن هستم خیلی از شماها با این بازی خاطره های زیبا و زیادی دارید. امیدوارم پس از خواندن این مقاله تعدادی از آن ها برای شما مرور شده باشد و آن دوران شیرین را به یادتان بیاورد. اگر بعضی از قسمت ها به صورت خلاصه عنوان شده اند در مقاله، برای زیاد نشدن بیش از حد مقاله است وگرنه بنده هم علاقه بسیار زیادی به بیان کردن تک تک جزئیات این بازی دارم.
محمدمعین فرزانی
منبع: گیمفا
بررسی سهگانه ی Mafia، از اوج تا افول
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com