- عضویت
- 8/8/19
- ارسال ها
- 1,681
- امتیاز واکنش
- 15,271
- امتیاز
- 323
- محل سکونت
- همدان
- زمان حضور
- 62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد و بررسی بازی We Happy Few
(نقد شده بر روی نسخه ی قبل از آپدیت)
ویکتور هوگو در کتاب مردی که میخندد به وضوح زندگی فردی را به تصویر میکشد که در کودکی توسط خریداران بچه لبخندی دائمی و کریه روی صورتش نقش میبندد و تا آخر عمر با اوست. شخصیت اصلی داستان در ظاهر همیشه میخندد و مردم را هم میخنداند اما از اینکه درون او چه میگذرد کسی خبر ندارد. از میان کتابهایی با چنین موضوعاتی بهترین گزینه همین کتاب مردی که میخندد، اثر ویکتور هوگوست. در سینما نیز شخصیت جوکر را داریم که به لحاظ ظاهری مشابه شخصیت اصلی داستان مذکور است. کتاب عقاید یک دلقک اثر هاینریش بل نیز زندگی دلقکی را به تصویر میکشد که به بیماری مالیخولیایی دچار بوده و به رغم افسردگی فراوانش از استعداد بالایی برخوردار است. احتیاجی به یک مقدمه طولانی و چند خطی نیست برای بیان اینکه عنوان We Happy Few که هنوز عمر انتشارش به یک هفته نمیرسد تمی مانند داستان و شخصیتهای نام برده شده دارد. We Happy Few که یکی دیگر از بازیهای مستقل سال ۲۰۱۸ است و از دور به نظر میرسد که از BioShock الهام گرفته باشد این روزها با بازخوردهای ضد و نقیضی رو به رو شده که کاربر را برای تجربه آن کمی به تردید وا میدارد. عنوان We Happy Few اولین بازی مستقل سال نیست که از زیر تیغ منتقدان سالم بیرون نیامده و فکر نمیکنم آخرین هم باشد. حالا که تا اینجا راجع به We Happy Few میدانید صبر کنید! خنده، شادی و یک دنیای جذاب و رنگارنگ به نظر چیزهایی هستند که انتظار شما را در We Happy Few میکشند، اما آنها تا چه حد واقعی هستند؟ سوال اینجاست که آیا دنیای رنگارنگ We Happy Few واقعا اینقدر زیبا و دلرباست؟ خیر! آیا شادی مردم واقعی است؟ در پاسخ به این سوال میمانیم! برداشتها متفاوت بوده ولی در کل باز هم درصد افرادی که به پاسخ منفی رای میدهند بیشتر است. در همین راستا کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو را بخوانید تا با تعریف دقیق و واقعی کوری آشنا شوید، هر چند که در این زمینه همان اثر ویکتور هوگو نیز که در ابتدا معرفی شد گزینه جذابیست. دئا – از دیگر شخصیتهای کتاب مردی که میخندد – نابیناست اما حقایق را میبیند و در We Happy Few چشمان مردم سالم هستند اما هیچ چیز را نمیبینند…
ماسکهایی از جنس خنده
اتفاقات بازی در شهر Wellington Wells رخ میدهند و تاریخ آن نیز به پیروزی نازیها در جنگ جهانی دوم مربوط میشود. سوای از واقعیت، در بازی، آلمان پیروز جنگ جهانی دوم بوده و انگلستان به زانو درآمده است. کار شما به عنوان بازیکن از جایی آغاز میشود که در دفتر کار خود هستید و خاطرات را مرور کنید. خاطراتی که مربوط میشوند به برادرتان و اتفاقاتی که قبلا برای او رخ داده است. زیاد طول نمیکشد تا متوجه شوید داستان بازی دقیقا از چه قرار است و شخصیت اصلی بازی که Arthur E. Hastings نام دارد پی چه چیزیست. ۱۰ دقیقه ابتدایی بازی برایتان کافیست تا متوجه شوید کودکان توسط آلمانیها به آلمان بدون دلیل خاصی فرستاده میشوند. آرتور که رویای فرار از ولینگتون ولز را در سر میپروراند تنها به یک چیز فکر میکند، رسیدن به برادر کوچکترش. دولت مردم ولینگتون ولز را مجبور به مصرف داروهایی تحت عنوان Joy میکند; داروهایی که به مصرفکننده حس شادی و لـ*ـذت را القا میکنند. احساسی که مثل هر ماده مخدر دیگری گذراست و باید پس از مدت مشخصی، دوباره مصرف شوند. دنیای We Happy Few با و بدون Joy زمین تا آسمان متفاوت است. علاوه بر این دارو، مردم و نگهبانان بازی از ماسکهای خنده استفاده میکنند که مشخصه بازی نیز به شمار میرود. خنده و شادیهایی که البته توهمی بیش نیستند. در همان ابتدای بازی شما باید به افرادی بپیوندید که با چاقو به جان عروسکی افتاده و شکلاتهای داخل آن را میخورند، همینجاست که تاثیر Joy میپرد و شما با صحنهای مواجه میشوید که ترجیح میدهم خودتان آن را ببینید. به مرور و پیشروی در بازی، داستان آن دستتان میآید و متوجه میشوید آرتور کیست، چرا به دنبال برادرش است و اصلا چه بلایی سر برادر کوچکترش آمده است. نویسنده بازی آقای Alex Epstein است که قبلا جوایزی را به خاطر آثاری مثل Bon Cop, Bad Cop برده است. بازی از داستانی یکپارچه بهره میبرد و اتفاقا همین داستان بزرگترین نقطه قوت بازی هم به شمار میرود. تنها قسمت بیعیب و نقص بازی مربوط به داستان آن میشود که با وجود پیچیدگیهای نسبیاش، کماکان یکپارچگی خود را حفظ کرده و از مسیر اصلی خود منحرف نمیشود. تم بازی الهام گرفته شده از BioShock بزرگ است و از لحاظ داستانی نیست بیشباهت به این بازی نیست. البته پیچیدگیها و مفاهیم داستانی We Happy Few را اصلا نباید با بازی ذکر شده مقایسه کرد. شما در We Happy Few با افراد مختلفی تعامل خواهید داشت. از افراد آگاه گرفته تا ماسکدارها ( در ادامه توضیحات بیشتری را در این زمینه خواهید خواند ) و همینطور پلیسها و شخصیتهای خاصی که میخواهند به شما کمک کنند، با این وجود بازی از داشتن یک آنتاگونیست مشخص محروم است.
در طول بازی با آرتور و خاطراتش همراه خواهید بود که اندک اطلاعاتی را راجع به گذشته این دو به شما خواهد داد اما قرار نیست صفر تا صد بازی را بدانید. این اجازه به شما داده نخواهد شد و باید سعی کنید از کمترین اطلاعاتی که به دست میآورید بیشترین استفاده را ببرید و این در صورتی میسر میشود که بخواهید روی داستان و کاتسینهای بازی تمرکز کنید. از دیالوگهایی که بین شخصیتها رد و بدل میشوند غافل نشوید، گاها اطلاعاتی را به شما خواهند داد که بعدا با کنار هم گذاشتن آنها میتوانید نتیجهای کلی از داستان بازی داشته باشید. این که آرتور قبل از تمام این اتفاقات چه کسی بوده است و یا دیگر شخصیتهای بازی چه گذشتهای دارند چیزی نیست که بازی به وضوح به تصویر بکشد پس سعی کنید داستان بازی را موشکافانه دنبال کنید تا به سرنخهای لازم برسید. برای رسیدن به این مقصود همچنین میتوانید روزنامههای پراکنده در سطح شهر را مطالعه کنید، به درک بهتر دنیای بازی کمک شایانی خواهند کرد. لازم به ذکر است که بازی سه شخصیت با سه داستان متفاوت دارد و داستانی که توضیح دادیم مربوط به شخصیت اول در ACT 1 میشد، اما در بقیه موارد توضیحات کلی بوده و در مورد داستان دو کاراکتر دیگر هم صدق میکند.
از گذشته کاراکترهای بازی اطلاعات چندان دقیقی در دست نیست و باید از لابه لای صحبتهایشان اطلاعاتی بدست آورد.
در شهری که همه میلنگند…
همانطور که میدانید We Happy Few یک بازی اول شخص است. به طور کلی تم بازی با تم بایوشاک تفاوت چندانی ندارد و چه بسا همین قضیه انتظارات را از We Happy Few به طرز غیرقابل قبولی بالا ببرد. قبل از هرچیز فراموش نکنید که We Happy Few یک بازی مستقل است و بیشتر روی داستان آن کار شده که خروجی آن نیز راضیکننده به نظر میرسد. مبارزات در بازی اهمیت زیادی دارند و در بسیاری از مراحل شما مجبور هستید که دست به خشونت بزنید و نگهبانان را بکشید. مبارزات بازی همگی از نوع melee بوده و برای زنده ماندن در دنیای بازی باید بلد جنگیدن را بلد باشید. در همین راستا احتیاجات مادیای نیز خواهید داشت که تواناییهای شما را به حداکثر میرسانند پس بهتر است آنها را نیز جدی بگیرید. چارلی چاپلین میگوید در شهری که همه میلنگند به کسی که راست راه میرود میخندند. در We Happy Few به صورت پیش فرض همه میخندند اما اگر خود را همرنگ دیگران نکنید باید تقاص پس بدهید. سلاحها و تواناییهایتان نیز نمیتوانند به شما کمکی بکنند و در نهایت یک بازنده خواهید بود. منوی شخصیت شما بسیار وسیع است و شامل موارد زیادی خواهد بود. در ابتدا کمی گیجکننده به نظر میرسد ولی بدان عادت خواهید کرد. شما در این منو میتوانید کارهای زیادی را انجام دهید که صد در صد مربوط به شخصیت تحت کنترل شماست. طولی نمیکشد که جدی گرفتن این منو را یاد بگیرید. مراحل بازی خستهکننده نیستند و این یکی از نقاط قوت بازی است. یکی از دلایلی که ارزش تکرار بازی را بالا میبرد نیز همین است، شما شاید در بازی با مشکلات زیادی رو به رو باشید ولی ضعف در طراحی مراحل جزو چنین مشکلاتی نیست. بدیهی است که با توجه به سبک بازی بیشتر ترجیح میدهید مراحل اصلی را به پایان برسانید و بفهمید پایان بازی چیست و چه اتفاقاتی برای شخصیتهای اصلی رخ خواهند داد، اولین پایان پیش روی شما پایان آرتور است که باید آن را پشت سر بگذارید. همچنین شما برای رسیدن به برخی اهداف متوسل به سیستم مخفیکاری بازی خواهید شد که مشکلات زیادی را تحمل میکند. یکی از ارکان مهم بازی سیستم Crafting آن است که به شما اجازه میدهد آیتمهایی از پیش تعیین شده برای خود بسازید. این آیتمها هر کدام کاربردهای خاص خود را دارند با این حال بعضی از آنها حالتی عمومی داشته و همیشه میتوانند مورد استفاده قرار بگیرند. مردم بازی همه مثل هم نیستند و در محیطهای مختلف باید ظاهر مختلفی داشته و هنجارهای همان منطقه را رعایت کنید که به همان جمله معروف چارلی چاپلین ختم میشود. یاد گرفتن این رفتارها کار سادهایست و بدون اینکه خودتان متوجه شوید، خود را با محیط همفکر خواهید کرد.
توضیحات جامعتر بازی را با بررسی سیستم مبارزات آن شروع میکنیم. اشاره شد که در این بازی مبارزات به صورت Melee هستند، یعنی با مشت و چوب و قابلمه و اشیاء امثالهم. ما با یک بازی شوتر اول شخص طرف نیستیم و خبری هم تفنگ و خون و تانک و نارنجک در بازی نخواهد بود. سیستم مبارزات متاسفانه بیش از حد ساده بوده و به فشردن تنها چند دکمه ختم میشود. با توجه به اینکه نقد و بررسی بازی روی PC انجام شده، شما برای دفاع از خود باید کلیک راست را نگه دارید و برای ضربه زدن کلیک چپ را فشار دهید. جا خالی دادن و زرنگ بازی درآوردن را از ذهنتان بیرون کنید. برای دشمنانی که دفاعشان شکسته نمیشود نیز میتوانید دکمه R را بفشارید تا آرتور یا هر شخصیت دیگری دشمن را هل داده و فرصت زدن تنها یک ضربه نصیبتان شود. به غیر از این، مبارزات بازی هیچ چیز دیگری را شامل نمیشوند. با توجه به اول شخص بودن بازی و همینطور موضوع آن، انتظارات هم چندان بالا نیستند اما خب بازی میتوانست با ارائه مبارزاتی پیچیدهتراز چیزی که هست هم بهتر شود. هیجان چیزی است که We Happy Few از فقدان آن رنج میبرد و مبارزات کارشدهتر میتوانستند این چاشنی را به بازی اضافه کنند. قبلا هم گفتیم که تمرکز سازندگان روی چیز دیگری بوده ولی فراموش کردن بقیه جزئیات یک بازی شاید بازخوردهای مثبتی نداشته باشد. We Happy Few نیز در حال حاضر یک بازی محبوب نیست و اگرچه مشکلات بزرگتری دارد که باید مورد بررسی قرار بگیرند اما وجود یک سیستم فایتینگ بهتر میتوانست به بازی جذبه بیشتری ببخشد. کماکان این یک ایراد بزرگ برای We Happy Few محسوب نمیشود، ضربهای نیست که بتواند بازی را زمین بزند اما رعایت آن میتوانست بازی را بالا بکشد. در طول مبارزات خود آیتمهای مختلفی را خواهید داشت که هرچه در بازی جلوتر بروید، سلاحهای سردتان هم بهتر خواهند شد. بازی را با دستان خالی شروع میکنید و بعدا کارتان را با یک چوب ادامه میدهید و کار به جایی میرسد که در یک تونل قطار مجبور به استفاده از بیل میشوید. به همین ترتیب سلاحهای شما بهتر میشوند و صد البته دشمنان نیز با تجهیزات بیشتری آماده رویارویی با شما خواهند بود. هر سلاحی که برمیدارید عمری دارد و وقتی به پایان برسد خواهد شکست. این اتفاق برای دشمنان شما نیز میافتد. برای سهولت کار میتوانید چیزهایی مثل شیشه، بطری و یا دارت هم به سمت دشمنان پرتاب کنید، البته این اشیا اغلب تاثیری روی سلامتی دشمن ندارند و شما را به موفقیت در مبارزه نزدیک نمیکنند. اینگونه آیتمها بیشتر در مواردی کاربرد دارند که بخواهید بدون دیده شدن به راه خود ادامه دهید. دفاع کردن در بازی بسیار کارامد خواهد بود و ضربات دشمنان را نه تنها دفع میکند همچنین باعث خرابی تدریجی سلاح دشمن میشوند. در مبارزات همهچیز برابر بوده و تمام چیزهایی که گفتیم حالت دوطرفه دارند. با دستان خالی شاید بتوانید به دشمنان مشت بزنید اما نمیتوانید در مقابل افرادی که سلاح به دست به سمتتان حملهور میشوند دفاع کنید. همیشه باید مراقب نوار استقامت یا Stamina خود باشید که در بخشهای بعد توضیحات بیشتری را در این باره خواهیم داد. شخصیت اول بازی یک سری نیازهای مادی نیز دارد که به وقتش این ویژگی را نیز زیر ذرهبین قرار خواهیم داد.
سیستم مبارزات بازی خیلی ساده طراحی شده و تنها به فشردن چند دکمه محدود میشود.
(نقد شده بر روی نسخه ی قبل از آپدیت)
ویکتور هوگو در کتاب مردی که میخندد به وضوح زندگی فردی را به تصویر میکشد که در کودکی توسط خریداران بچه لبخندی دائمی و کریه روی صورتش نقش میبندد و تا آخر عمر با اوست. شخصیت اصلی داستان در ظاهر همیشه میخندد و مردم را هم میخنداند اما از اینکه درون او چه میگذرد کسی خبر ندارد. از میان کتابهایی با چنین موضوعاتی بهترین گزینه همین کتاب مردی که میخندد، اثر ویکتور هوگوست. در سینما نیز شخصیت جوکر را داریم که به لحاظ ظاهری مشابه شخصیت اصلی داستان مذکور است. کتاب عقاید یک دلقک اثر هاینریش بل نیز زندگی دلقکی را به تصویر میکشد که به بیماری مالیخولیایی دچار بوده و به رغم افسردگی فراوانش از استعداد بالایی برخوردار است. احتیاجی به یک مقدمه طولانی و چند خطی نیست برای بیان اینکه عنوان We Happy Few که هنوز عمر انتشارش به یک هفته نمیرسد تمی مانند داستان و شخصیتهای نام برده شده دارد. We Happy Few که یکی دیگر از بازیهای مستقل سال ۲۰۱۸ است و از دور به نظر میرسد که از BioShock الهام گرفته باشد این روزها با بازخوردهای ضد و نقیضی رو به رو شده که کاربر را برای تجربه آن کمی به تردید وا میدارد. عنوان We Happy Few اولین بازی مستقل سال نیست که از زیر تیغ منتقدان سالم بیرون نیامده و فکر نمیکنم آخرین هم باشد. حالا که تا اینجا راجع به We Happy Few میدانید صبر کنید! خنده، شادی و یک دنیای جذاب و رنگارنگ به نظر چیزهایی هستند که انتظار شما را در We Happy Few میکشند، اما آنها تا چه حد واقعی هستند؟ سوال اینجاست که آیا دنیای رنگارنگ We Happy Few واقعا اینقدر زیبا و دلرباست؟ خیر! آیا شادی مردم واقعی است؟ در پاسخ به این سوال میمانیم! برداشتها متفاوت بوده ولی در کل باز هم درصد افرادی که به پاسخ منفی رای میدهند بیشتر است. در همین راستا کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو را بخوانید تا با تعریف دقیق و واقعی کوری آشنا شوید، هر چند که در این زمینه همان اثر ویکتور هوگو نیز که در ابتدا معرفی شد گزینه جذابیست. دئا – از دیگر شخصیتهای کتاب مردی که میخندد – نابیناست اما حقایق را میبیند و در We Happy Few چشمان مردم سالم هستند اما هیچ چیز را نمیبینند…
ماسکهایی از جنس خنده
اتفاقات بازی در شهر Wellington Wells رخ میدهند و تاریخ آن نیز به پیروزی نازیها در جنگ جهانی دوم مربوط میشود. سوای از واقعیت، در بازی، آلمان پیروز جنگ جهانی دوم بوده و انگلستان به زانو درآمده است. کار شما به عنوان بازیکن از جایی آغاز میشود که در دفتر کار خود هستید و خاطرات را مرور کنید. خاطراتی که مربوط میشوند به برادرتان و اتفاقاتی که قبلا برای او رخ داده است. زیاد طول نمیکشد تا متوجه شوید داستان بازی دقیقا از چه قرار است و شخصیت اصلی بازی که Arthur E. Hastings نام دارد پی چه چیزیست. ۱۰ دقیقه ابتدایی بازی برایتان کافیست تا متوجه شوید کودکان توسط آلمانیها به آلمان بدون دلیل خاصی فرستاده میشوند. آرتور که رویای فرار از ولینگتون ولز را در سر میپروراند تنها به یک چیز فکر میکند، رسیدن به برادر کوچکترش. دولت مردم ولینگتون ولز را مجبور به مصرف داروهایی تحت عنوان Joy میکند; داروهایی که به مصرفکننده حس شادی و لـ*ـذت را القا میکنند. احساسی که مثل هر ماده مخدر دیگری گذراست و باید پس از مدت مشخصی، دوباره مصرف شوند. دنیای We Happy Few با و بدون Joy زمین تا آسمان متفاوت است. علاوه بر این دارو، مردم و نگهبانان بازی از ماسکهای خنده استفاده میکنند که مشخصه بازی نیز به شمار میرود. خنده و شادیهایی که البته توهمی بیش نیستند. در همان ابتدای بازی شما باید به افرادی بپیوندید که با چاقو به جان عروسکی افتاده و شکلاتهای داخل آن را میخورند، همینجاست که تاثیر Joy میپرد و شما با صحنهای مواجه میشوید که ترجیح میدهم خودتان آن را ببینید. به مرور و پیشروی در بازی، داستان آن دستتان میآید و متوجه میشوید آرتور کیست، چرا به دنبال برادرش است و اصلا چه بلایی سر برادر کوچکترش آمده است. نویسنده بازی آقای Alex Epstein است که قبلا جوایزی را به خاطر آثاری مثل Bon Cop, Bad Cop برده است. بازی از داستانی یکپارچه بهره میبرد و اتفاقا همین داستان بزرگترین نقطه قوت بازی هم به شمار میرود. تنها قسمت بیعیب و نقص بازی مربوط به داستان آن میشود که با وجود پیچیدگیهای نسبیاش، کماکان یکپارچگی خود را حفظ کرده و از مسیر اصلی خود منحرف نمیشود. تم بازی الهام گرفته شده از BioShock بزرگ است و از لحاظ داستانی نیست بیشباهت به این بازی نیست. البته پیچیدگیها و مفاهیم داستانی We Happy Few را اصلا نباید با بازی ذکر شده مقایسه کرد. شما در We Happy Few با افراد مختلفی تعامل خواهید داشت. از افراد آگاه گرفته تا ماسکدارها ( در ادامه توضیحات بیشتری را در این زمینه خواهید خواند ) و همینطور پلیسها و شخصیتهای خاصی که میخواهند به شما کمک کنند، با این وجود بازی از داشتن یک آنتاگونیست مشخص محروم است.
در طول بازی با آرتور و خاطراتش همراه خواهید بود که اندک اطلاعاتی را راجع به گذشته این دو به شما خواهد داد اما قرار نیست صفر تا صد بازی را بدانید. این اجازه به شما داده نخواهد شد و باید سعی کنید از کمترین اطلاعاتی که به دست میآورید بیشترین استفاده را ببرید و این در صورتی میسر میشود که بخواهید روی داستان و کاتسینهای بازی تمرکز کنید. از دیالوگهایی که بین شخصیتها رد و بدل میشوند غافل نشوید، گاها اطلاعاتی را به شما خواهند داد که بعدا با کنار هم گذاشتن آنها میتوانید نتیجهای کلی از داستان بازی داشته باشید. این که آرتور قبل از تمام این اتفاقات چه کسی بوده است و یا دیگر شخصیتهای بازی چه گذشتهای دارند چیزی نیست که بازی به وضوح به تصویر بکشد پس سعی کنید داستان بازی را موشکافانه دنبال کنید تا به سرنخهای لازم برسید. برای رسیدن به این مقصود همچنین میتوانید روزنامههای پراکنده در سطح شهر را مطالعه کنید، به درک بهتر دنیای بازی کمک شایانی خواهند کرد. لازم به ذکر است که بازی سه شخصیت با سه داستان متفاوت دارد و داستانی که توضیح دادیم مربوط به شخصیت اول در ACT 1 میشد، اما در بقیه موارد توضیحات کلی بوده و در مورد داستان دو کاراکتر دیگر هم صدق میکند.
از گذشته کاراکترهای بازی اطلاعات چندان دقیقی در دست نیست و باید از لابه لای صحبتهایشان اطلاعاتی بدست آورد.
در شهری که همه میلنگند…
همانطور که میدانید We Happy Few یک بازی اول شخص است. به طور کلی تم بازی با تم بایوشاک تفاوت چندانی ندارد و چه بسا همین قضیه انتظارات را از We Happy Few به طرز غیرقابل قبولی بالا ببرد. قبل از هرچیز فراموش نکنید که We Happy Few یک بازی مستقل است و بیشتر روی داستان آن کار شده که خروجی آن نیز راضیکننده به نظر میرسد. مبارزات در بازی اهمیت زیادی دارند و در بسیاری از مراحل شما مجبور هستید که دست به خشونت بزنید و نگهبانان را بکشید. مبارزات بازی همگی از نوع melee بوده و برای زنده ماندن در دنیای بازی باید بلد جنگیدن را بلد باشید. در همین راستا احتیاجات مادیای نیز خواهید داشت که تواناییهای شما را به حداکثر میرسانند پس بهتر است آنها را نیز جدی بگیرید. چارلی چاپلین میگوید در شهری که همه میلنگند به کسی که راست راه میرود میخندند. در We Happy Few به صورت پیش فرض همه میخندند اما اگر خود را همرنگ دیگران نکنید باید تقاص پس بدهید. سلاحها و تواناییهایتان نیز نمیتوانند به شما کمکی بکنند و در نهایت یک بازنده خواهید بود. منوی شخصیت شما بسیار وسیع است و شامل موارد زیادی خواهد بود. در ابتدا کمی گیجکننده به نظر میرسد ولی بدان عادت خواهید کرد. شما در این منو میتوانید کارهای زیادی را انجام دهید که صد در صد مربوط به شخصیت تحت کنترل شماست. طولی نمیکشد که جدی گرفتن این منو را یاد بگیرید. مراحل بازی خستهکننده نیستند و این یکی از نقاط قوت بازی است. یکی از دلایلی که ارزش تکرار بازی را بالا میبرد نیز همین است، شما شاید در بازی با مشکلات زیادی رو به رو باشید ولی ضعف در طراحی مراحل جزو چنین مشکلاتی نیست. بدیهی است که با توجه به سبک بازی بیشتر ترجیح میدهید مراحل اصلی را به پایان برسانید و بفهمید پایان بازی چیست و چه اتفاقاتی برای شخصیتهای اصلی رخ خواهند داد، اولین پایان پیش روی شما پایان آرتور است که باید آن را پشت سر بگذارید. همچنین شما برای رسیدن به برخی اهداف متوسل به سیستم مخفیکاری بازی خواهید شد که مشکلات زیادی را تحمل میکند. یکی از ارکان مهم بازی سیستم Crafting آن است که به شما اجازه میدهد آیتمهایی از پیش تعیین شده برای خود بسازید. این آیتمها هر کدام کاربردهای خاص خود را دارند با این حال بعضی از آنها حالتی عمومی داشته و همیشه میتوانند مورد استفاده قرار بگیرند. مردم بازی همه مثل هم نیستند و در محیطهای مختلف باید ظاهر مختلفی داشته و هنجارهای همان منطقه را رعایت کنید که به همان جمله معروف چارلی چاپلین ختم میشود. یاد گرفتن این رفتارها کار سادهایست و بدون اینکه خودتان متوجه شوید، خود را با محیط همفکر خواهید کرد.
توضیحات جامعتر بازی را با بررسی سیستم مبارزات آن شروع میکنیم. اشاره شد که در این بازی مبارزات به صورت Melee هستند، یعنی با مشت و چوب و قابلمه و اشیاء امثالهم. ما با یک بازی شوتر اول شخص طرف نیستیم و خبری هم تفنگ و خون و تانک و نارنجک در بازی نخواهد بود. سیستم مبارزات متاسفانه بیش از حد ساده بوده و به فشردن تنها چند دکمه ختم میشود. با توجه به اینکه نقد و بررسی بازی روی PC انجام شده، شما برای دفاع از خود باید کلیک راست را نگه دارید و برای ضربه زدن کلیک چپ را فشار دهید. جا خالی دادن و زرنگ بازی درآوردن را از ذهنتان بیرون کنید. برای دشمنانی که دفاعشان شکسته نمیشود نیز میتوانید دکمه R را بفشارید تا آرتور یا هر شخصیت دیگری دشمن را هل داده و فرصت زدن تنها یک ضربه نصیبتان شود. به غیر از این، مبارزات بازی هیچ چیز دیگری را شامل نمیشوند. با توجه به اول شخص بودن بازی و همینطور موضوع آن، انتظارات هم چندان بالا نیستند اما خب بازی میتوانست با ارائه مبارزاتی پیچیدهتراز چیزی که هست هم بهتر شود. هیجان چیزی است که We Happy Few از فقدان آن رنج میبرد و مبارزات کارشدهتر میتوانستند این چاشنی را به بازی اضافه کنند. قبلا هم گفتیم که تمرکز سازندگان روی چیز دیگری بوده ولی فراموش کردن بقیه جزئیات یک بازی شاید بازخوردهای مثبتی نداشته باشد. We Happy Few نیز در حال حاضر یک بازی محبوب نیست و اگرچه مشکلات بزرگتری دارد که باید مورد بررسی قرار بگیرند اما وجود یک سیستم فایتینگ بهتر میتوانست به بازی جذبه بیشتری ببخشد. کماکان این یک ایراد بزرگ برای We Happy Few محسوب نمیشود، ضربهای نیست که بتواند بازی را زمین بزند اما رعایت آن میتوانست بازی را بالا بکشد. در طول مبارزات خود آیتمهای مختلفی را خواهید داشت که هرچه در بازی جلوتر بروید، سلاحهای سردتان هم بهتر خواهند شد. بازی را با دستان خالی شروع میکنید و بعدا کارتان را با یک چوب ادامه میدهید و کار به جایی میرسد که در یک تونل قطار مجبور به استفاده از بیل میشوید. به همین ترتیب سلاحهای شما بهتر میشوند و صد البته دشمنان نیز با تجهیزات بیشتری آماده رویارویی با شما خواهند بود. هر سلاحی که برمیدارید عمری دارد و وقتی به پایان برسد خواهد شکست. این اتفاق برای دشمنان شما نیز میافتد. برای سهولت کار میتوانید چیزهایی مثل شیشه، بطری و یا دارت هم به سمت دشمنان پرتاب کنید، البته این اشیا اغلب تاثیری روی سلامتی دشمن ندارند و شما را به موفقیت در مبارزه نزدیک نمیکنند. اینگونه آیتمها بیشتر در مواردی کاربرد دارند که بخواهید بدون دیده شدن به راه خود ادامه دهید. دفاع کردن در بازی بسیار کارامد خواهد بود و ضربات دشمنان را نه تنها دفع میکند همچنین باعث خرابی تدریجی سلاح دشمن میشوند. در مبارزات همهچیز برابر بوده و تمام چیزهایی که گفتیم حالت دوطرفه دارند. با دستان خالی شاید بتوانید به دشمنان مشت بزنید اما نمیتوانید در مقابل افرادی که سلاح به دست به سمتتان حملهور میشوند دفاع کنید. همیشه باید مراقب نوار استقامت یا Stamina خود باشید که در بخشهای بعد توضیحات بیشتری را در این باره خواهیم داد. شخصیت اول بازی یک سری نیازهای مادی نیز دارد که به وقتش این ویژگی را نیز زیر ذرهبین قرار خواهیم داد.
سیستم مبارزات بازی خیلی ساده طراحی شده و تنها به فشردن چند دکمه محدود میشود.
نقد و بررسی بازی We Happy Few
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com