- عضویت
- 8/8/19
- ارسال ها
- 1,681
- امتیاز واکنش
- 15,271
- امتیاز
- 323
- محل سکونت
- همدان
- زمان حضور
- 62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد و بررسی بازی 1 Dead Space
می دانید جهنم ساکت کجاست؟ برای یافتن آن کافیست ۸۰ کیلومتر بالا تر از سطح زمین بروید تا به این جهان عجیب و پیچیده برسید. به عالمی می رسید که در آن کهکشان ها، میلیارد ها ستاره و پدیده های دیگری مانند سیاه چاله ها نیز وجود دارد. به این درگیری ذهنی مطلق که صد ها سال است که ذهن افراد بی شماری را مشغول کرده، فضا می گویند. ۳۵۰ سال قبل از میلاد مسیح، فیلسوف یونانی، ارسطو، طبق نظریه ای حاکی از جدا بودن زمین و خلاء، از اولین تعاریف وجود واژه فضا را در علم اختر شناسی مطرح کرد. هنگام نخستین راهپیمایی فضایی در سال ۱۹۶۵ میلادی، به نظرتان فضانوردان قصه ما می توانستند در خارج از مدار کره زمین با یکدیگر به راحتی صحبت کنند؟ خیر زیرا کوچک ترین نشانی از جریانات صوتی در فضا وجود ندارد و تنها راه ارتباطی برای آنان استفاده از بی سیم های رادیویی بود. این پدیده بیگانه که با نام فضا شناخته می شود، همچنان از بزرگ ترین عجایب برای نسل بشر می باشد. از یوری گاگارین روسی تا نیل آرمسترانگ آمریکایی، همه و همه افرادی که به خود این جرعت را دادند تا پا به این مکان ممنوعه بگذارند، قطعاً با تنفر شدیدی که فضا نسبت به آن ها ابراز کرد روبرو شده اند. لایکای مظلوم هم که اولین موجود زنده ای بود که به فضا فرستاده شد، اولین قربانی و اخطاری بود که فضا به ما داد تا دیگر جرعت نکنیم دست از پا خطا کنیم. این مجموعه را مانند دریای عمیقی در نظر بگیرید که هر چقدر در آن پایین تر می روید (در این مورد بالا تر) خود را تنها تر، گمشده تر و افسرده تر می یابید؛ به گونه ای که کم کم توسط همین مجموعه بلعیده شده و جزئی از آن می شوید. فیلسوفان و فیزیک دانان زیادی بر سر این موضوع که بهترین مفهوم ممکن را برای تعریف فضا ثبت کنند، به جان هم دیگر افتادند، ولی گویا قضیه خیلی پیچیده تر از این ها است.
بیکران تر از دریا، بالاتر از آسمان هفتم
هر چقدر هم که از دید فلسفی، معماری، هندسی و فیزیکی بر روی پدیده فضا بزرگ نمایی کنیم، به نتیجه مشترکی نخواهیم رسید و ادبیات و سینما نیز وضعیت را با مطرح کردن کلی قصه رنگارنگ و متنوع، از بحث اصلی منحرف می کنند. شاید ما خودمان هم می خواهیم که از صورت مسئله دور شویم و نرسیدن به جواب را به درگیر شدن ذهنمان ترجیح می دهیم. خوب پس اگر اینطور است، بیایید این شرایط را به حداکثر برسانیم و مقوله فضا و جو خارج از زمین را در قالب یک بازی رایانه ای به شما معرفی کنیم. عنوانی که در کنار پرداختن به بحث اصلی ما، حرف های زیاد دیگری هم برای گفتن دارد.
بازی Dead Space عنوانی در سبک علمی تخیلی و ترس و بقا است که در سال ۲۰۰۸ توسط استودیوی EA Redwood Shores ساخته شده و توسط Electronic Arts منتشر شد. بازی محصول نسل هفتم بازی های رایانه ای بوده و برای کنسول های پلی استیشن ۳ (PlayStation 3)، ایکس باکس ۳۶۰ (Xbox 360) و رایانه های شخصی منشر شد. بازی از طرف منتقدان و بازی کنان ستوده شد و بیش از ۲ میلیون نسخه در سراسر جهان فروش کرد. بازی بعد ها دارای دو نسخه ادامه با نام های Dead Space 2 و Dead Space 3 شد که در طی سال های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۳ منتشر شدند. این بازی محصول بازه زمانی است که بازی های ترس و بقا تنها به حبس کردن بازی کن ها درون اتاقی دلهره آور و ریختن چند هیولای تصادفی بر سر آن ها خلاصه می شدند؛ البته خود Dead Space نیز از این قاعده مستثنی نبوده، ولی زمانی که بازی شما را برای اولین بار در استرس دیدن اولین هیولای بازی قرار داده و در نهایت در بدترین شکل ممکن آن را به شما معرفی می کند، تازه متوجه می شوید که Dead Space چیزیست بسیار متفاوات با آنچه تا به حال از این سبک مشاهده کردید. با طراحی های گروتسک، در عین حال جالب توجه موجودات و هیولا های بازی و سیستم مبارزه سنگین و استراتژیک وار و داستان بی نظیر، Dead Space از عناوینیست که تا مدت ها قرار نیست از یاد هیچ یک از مخاطبان و طرفداران سبک ترس و بقا برود؛ مخصوصاً آن بازی کن هایی که خاطرات شادی را با Resident Evil های کلاسیک به همراه دارند. بازی همچنین استاندارد هایی را نیز در سبک مذکور تعیین کرد که امروزه در بسیار از بازی های جدید استفاده می شوند. با توجه به تمامی خلاقیت ها و نوآوری هایی که Dead Space در سال ۲۰۰۸ به میدان آورد، آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفت و امروزه نیز این روند ادامه دارد. حتی ارائه ۲ نسخه دیگر نیز دردی از بازی دوا نکرد. حال بیایید تا با هم سفری داشته باشیم به طول و عرض بازی و از اتمسفر تا اگزوسفر آن را شکافته تا ببینیم که آیا با یک بازی کلیشه ای طرفیم یا چیزی فراتر از این حرف ها دیگری انتظارمان را می کشد.
Dead Space، از پیشگامان مطرح سبک ترس و بقا
گمشده در مدار صفر درجه
در آینده ای نچندان دور، خود را در حالی تصور کنید که در یک سفینه فضایی کار می کنید. روزی مافوقتان با شما تماس گرفته و به اطلاعتان می رساند که بروید و سر از یک مشکل فنی ایجاد شده در بخش کنترل از راه دور سفینه در بیاورید. گویا ارتباط با آن بخش به طور مرموزی هم از دست رفته است. بهترین کاری که در آن شرایط باید انجام دهید این است که بگویید دچار مسمومیت غذایی شدید و یا اینکه از شغل خود استعفا دهید! مطمئناً خرابی بخشی از یک سفینه فضایی و قطع شدن ارتباط با کارکنان آن جا آن هم در اعماق فضا، معنی جالبی نخواهد داشت و از لحاظ علمی ثابت شده است که در این میان پای موجودات فضایی خونخار که منتظرند تا انسانی را دیده تا او را تکه تکه کرده و بخورند، در میان است و شما نیز باید هر چه سریع تر، برای نجات زندگی خود، از مهلکه فاصله بگیرید. اما متاسفانه قرار نیست که همه چیز برای شخصیت اصلی داستان ما به این راحتی ها پیش برود. زمانی که تشکیلات CEC (مخفف Concordance Extraction Corporation) ارتباط رادیویی خود را با کشتی فضایی کاوشگر خود به نام USG Ishimura از دست می دهد، مهندس شرکت یعنی آیزاک کلارک (Isaac Clarke) مامور می شود تا به سفینه مذکور رفته، دلیل قطعی ارتباطات را کشف کرده و مشکل را برطرف کند. با این حال، خود آیزاک نیز دلیلی شخصی برای رفتن به Ishimura دارد؛ وی اخیراً یک پیام مرموز از نیکول برنان (Nicole Brennan)، پزشکی که بر روی Ishimura خدمت می کند، دریافت کرده است. آیزاک قصد دارد تا علاوه بر رفع مشکل قطع ارتباطات، سر از راز نهفته در آن پیام در آورده و ببیند که چه اتفاقی برای نیکول رخ داده است. متاسفانه درست زمانی که پا بر روی سفینه می گذارید، اتفاقات ترسناک و عجیب و غریبی شروع به رخ دادن می کنند.
آیزاک، قهرمان خاموش ما
در حالی که بازی را در نقش آیزاک شروع می کنید، پس از ورود به سفینه فضایی Ishimura، بلافاصله از باقی همراهان خود جدا می شوید؛ آن هم توسط کارکنان سابق سفینه Ishimura که تبدیل به هیولا های ترسناک و عجیبی به نام نکرو مورف (Necromorph) شده اند. در طول بازی قهرمانمان کاملاً سکوت کرده و به تنها چیزی که فکر می کند، نجات نامزدش نیکول از آن کشتی کذایی است و داستان بازی به سادگی، روایطی بسیار زیبا را در پیش گرفته است. داستان بازی کاملاً تعاملی بوده و با خواندن متن هایی که بر روی دیوار ها نوشته شده (اکثراً با خون) و پیام هایی صوتی که در سراسر محیط بازی پیدا می کنید، باید سر از داستان بازی در بیاورید. با پیش روی در بازی، اطلاعات مختلفی از دلیل تبدیل کارکنان کشتی فضایی به هیولا و همچنین دلیل پیام اسرار آمیز نیکول کشف می کنید که در قابل یک بازی ترس و بقا همراه با فرمول اصلی این سبک یعنی گیم پلی به تکامل زیبایی دست می یابند. Dead Space با فضا سازی های بی نظیرش می تواند انتخاب شماره یک طرفداران ژانر وحشت در سینما و در کل وحشت دوستان باشد. در ساخت بازی از فیلم های ترسناک متعددی از جمله بیگانه (Alien) محصول ۱۹۷۹ میلادی اثر ریدلی اسکات (Ridley Scott) و موجود (The Thing) محصول ۱۹۸۲ اثر جان کارپنتر (John Carpenter) الهام گیری شده است. حتی می توان گفت که آثار زامبی محور سینما نیز در خلق این فضا سازی بازی و موجودات آن بی تاثیر نبوده اند. اما حقیقت این است که جدا از پیشینه سینمایی این بازی، کلید موفقیت اصلی Dead Space تعادلی است که بازی بین بخش های مختلفش برقرار کرده و به جرعت می توان گفت که کار بی نقصی را هم انجام داده است. بازی به حدی عظیم به نظر می رسد که از همان ابتدا متوجه می شوید که قرار است دنباله هایی برای آن ساخته شوند. شخصیت پردازی کاراکتر ها (بیشتر از همه شخصیت آیزاک) کمی ضعیف پرداخته شده است. آیزاک بیش از اینکه برای ما حکم یک قهرمان را داشته باشد، تنها مانند روباتی ساده به نظر می رسد که از دستورات ما پیروی می کند و این موضوع باعث می شود که به هیچ وجه نتوانیم با او ارتباط برقرار کنیم. آیزاک حرف نمی زند، با هیچ شخصیت دیگری تعامل ندارد و در کل تنها خلق شده تا جای شخصیت اصلی در بازی خالی نباشد. اگر قبول کنیم که گوردون فریمن (Gordon Freeman، شخصیت اول بازی Half Life) که همانند آیزاک شخصیتی ساکت بود ولی با تعامل بی نظیری که با دیگر شخصیت ها داشت، شخصیت محبوبی است، در مورد آیزاک نمی توانیم این موضوع را قبول کنیم. البته می شود این موضوع را اینگونه برای خود حلاجی کرد که با توجه به فضای به شدت ترسناک و خوفناک بازی، کمترین چیزی که در این میان اهمیت دارد یک شخصیت بی نظیر با تاریخچه ای غنی است. روایت داستان هم برای بازیکنان تا حدودی زجر آور است، زیرا پس از تعمیر یک ناحیه و آماده شدن برای بازگشت به خط داستانی، باری دیگر از طرف مرکز به شما خبر می رسد که نقطه ای دیگر نیاز به تعمیر دارد و شما باید یک مسیر طولانی و پر از نکرو مورف هایی که به گوشت و خونتان تشنه هستند را رد کنید تا به موقعیت ماموریتتان برسید. در کل داستان بازی جدا از محیط بسیار سیاه و تاریک همراه با شخصیت پردازی های گنگ و بی اهمیت، دارای لایه های عمیقی می باشد که از همان ابتدا پتانسیل این را دارد که شما را تا انتها با خود نگه دارد. سوالات بی جواب زیادی هم در انتهای داستان بازی انتظارتان را می کشند.
حتی در هزاران کیلومتر بالاتر از سطح زمین نیز از شر هیولا های جهنمی راحت نیستید
می دانید جهنم ساکت کجاست؟ برای یافتن آن کافیست ۸۰ کیلومتر بالا تر از سطح زمین بروید تا به این جهان عجیب و پیچیده برسید. به عالمی می رسید که در آن کهکشان ها، میلیارد ها ستاره و پدیده های دیگری مانند سیاه چاله ها نیز وجود دارد. به این درگیری ذهنی مطلق که صد ها سال است که ذهن افراد بی شماری را مشغول کرده، فضا می گویند. ۳۵۰ سال قبل از میلاد مسیح، فیلسوف یونانی، ارسطو، طبق نظریه ای حاکی از جدا بودن زمین و خلاء، از اولین تعاریف وجود واژه فضا را در علم اختر شناسی مطرح کرد. هنگام نخستین راهپیمایی فضایی در سال ۱۹۶۵ میلادی، به نظرتان فضانوردان قصه ما می توانستند در خارج از مدار کره زمین با یکدیگر به راحتی صحبت کنند؟ خیر زیرا کوچک ترین نشانی از جریانات صوتی در فضا وجود ندارد و تنها راه ارتباطی برای آنان استفاده از بی سیم های رادیویی بود. این پدیده بیگانه که با نام فضا شناخته می شود، همچنان از بزرگ ترین عجایب برای نسل بشر می باشد. از یوری گاگارین روسی تا نیل آرمسترانگ آمریکایی، همه و همه افرادی که به خود این جرعت را دادند تا پا به این مکان ممنوعه بگذارند، قطعاً با تنفر شدیدی که فضا نسبت به آن ها ابراز کرد روبرو شده اند. لایکای مظلوم هم که اولین موجود زنده ای بود که به فضا فرستاده شد، اولین قربانی و اخطاری بود که فضا به ما داد تا دیگر جرعت نکنیم دست از پا خطا کنیم. این مجموعه را مانند دریای عمیقی در نظر بگیرید که هر چقدر در آن پایین تر می روید (در این مورد بالا تر) خود را تنها تر، گمشده تر و افسرده تر می یابید؛ به گونه ای که کم کم توسط همین مجموعه بلعیده شده و جزئی از آن می شوید. فیلسوفان و فیزیک دانان زیادی بر سر این موضوع که بهترین مفهوم ممکن را برای تعریف فضا ثبت کنند، به جان هم دیگر افتادند، ولی گویا قضیه خیلی پیچیده تر از این ها است.
بیکران تر از دریا، بالاتر از آسمان هفتم
هر چقدر هم که از دید فلسفی، معماری، هندسی و فیزیکی بر روی پدیده فضا بزرگ نمایی کنیم، به نتیجه مشترکی نخواهیم رسید و ادبیات و سینما نیز وضعیت را با مطرح کردن کلی قصه رنگارنگ و متنوع، از بحث اصلی منحرف می کنند. شاید ما خودمان هم می خواهیم که از صورت مسئله دور شویم و نرسیدن به جواب را به درگیر شدن ذهنمان ترجیح می دهیم. خوب پس اگر اینطور است، بیایید این شرایط را به حداکثر برسانیم و مقوله فضا و جو خارج از زمین را در قالب یک بازی رایانه ای به شما معرفی کنیم. عنوانی که در کنار پرداختن به بحث اصلی ما، حرف های زیاد دیگری هم برای گفتن دارد.
بازی Dead Space عنوانی در سبک علمی تخیلی و ترس و بقا است که در سال ۲۰۰۸ توسط استودیوی EA Redwood Shores ساخته شده و توسط Electronic Arts منتشر شد. بازی محصول نسل هفتم بازی های رایانه ای بوده و برای کنسول های پلی استیشن ۳ (PlayStation 3)، ایکس باکس ۳۶۰ (Xbox 360) و رایانه های شخصی منشر شد. بازی از طرف منتقدان و بازی کنان ستوده شد و بیش از ۲ میلیون نسخه در سراسر جهان فروش کرد. بازی بعد ها دارای دو نسخه ادامه با نام های Dead Space 2 و Dead Space 3 شد که در طی سال های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۳ منتشر شدند. این بازی محصول بازه زمانی است که بازی های ترس و بقا تنها به حبس کردن بازی کن ها درون اتاقی دلهره آور و ریختن چند هیولای تصادفی بر سر آن ها خلاصه می شدند؛ البته خود Dead Space نیز از این قاعده مستثنی نبوده، ولی زمانی که بازی شما را برای اولین بار در استرس دیدن اولین هیولای بازی قرار داده و در نهایت در بدترین شکل ممکن آن را به شما معرفی می کند، تازه متوجه می شوید که Dead Space چیزیست بسیار متفاوات با آنچه تا به حال از این سبک مشاهده کردید. با طراحی های گروتسک، در عین حال جالب توجه موجودات و هیولا های بازی و سیستم مبارزه سنگین و استراتژیک وار و داستان بی نظیر، Dead Space از عناوینیست که تا مدت ها قرار نیست از یاد هیچ یک از مخاطبان و طرفداران سبک ترس و بقا برود؛ مخصوصاً آن بازی کن هایی که خاطرات شادی را با Resident Evil های کلاسیک به همراه دارند. بازی همچنین استاندارد هایی را نیز در سبک مذکور تعیین کرد که امروزه در بسیار از بازی های جدید استفاده می شوند. با توجه به تمامی خلاقیت ها و نوآوری هایی که Dead Space در سال ۲۰۰۸ به میدان آورد، آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفت و امروزه نیز این روند ادامه دارد. حتی ارائه ۲ نسخه دیگر نیز دردی از بازی دوا نکرد. حال بیایید تا با هم سفری داشته باشیم به طول و عرض بازی و از اتمسفر تا اگزوسفر آن را شکافته تا ببینیم که آیا با یک بازی کلیشه ای طرفیم یا چیزی فراتر از این حرف ها دیگری انتظارمان را می کشد.
Dead Space، از پیشگامان مطرح سبک ترس و بقا
گمشده در مدار صفر درجه
در آینده ای نچندان دور، خود را در حالی تصور کنید که در یک سفینه فضایی کار می کنید. روزی مافوقتان با شما تماس گرفته و به اطلاعتان می رساند که بروید و سر از یک مشکل فنی ایجاد شده در بخش کنترل از راه دور سفینه در بیاورید. گویا ارتباط با آن بخش به طور مرموزی هم از دست رفته است. بهترین کاری که در آن شرایط باید انجام دهید این است که بگویید دچار مسمومیت غذایی شدید و یا اینکه از شغل خود استعفا دهید! مطمئناً خرابی بخشی از یک سفینه فضایی و قطع شدن ارتباط با کارکنان آن جا آن هم در اعماق فضا، معنی جالبی نخواهد داشت و از لحاظ علمی ثابت شده است که در این میان پای موجودات فضایی خونخار که منتظرند تا انسانی را دیده تا او را تکه تکه کرده و بخورند، در میان است و شما نیز باید هر چه سریع تر، برای نجات زندگی خود، از مهلکه فاصله بگیرید. اما متاسفانه قرار نیست که همه چیز برای شخصیت اصلی داستان ما به این راحتی ها پیش برود. زمانی که تشکیلات CEC (مخفف Concordance Extraction Corporation) ارتباط رادیویی خود را با کشتی فضایی کاوشگر خود به نام USG Ishimura از دست می دهد، مهندس شرکت یعنی آیزاک کلارک (Isaac Clarke) مامور می شود تا به سفینه مذکور رفته، دلیل قطعی ارتباطات را کشف کرده و مشکل را برطرف کند. با این حال، خود آیزاک نیز دلیلی شخصی برای رفتن به Ishimura دارد؛ وی اخیراً یک پیام مرموز از نیکول برنان (Nicole Brennan)، پزشکی که بر روی Ishimura خدمت می کند، دریافت کرده است. آیزاک قصد دارد تا علاوه بر رفع مشکل قطع ارتباطات، سر از راز نهفته در آن پیام در آورده و ببیند که چه اتفاقی برای نیکول رخ داده است. متاسفانه درست زمانی که پا بر روی سفینه می گذارید، اتفاقات ترسناک و عجیب و غریبی شروع به رخ دادن می کنند.
آیزاک، قهرمان خاموش ما
در حالی که بازی را در نقش آیزاک شروع می کنید، پس از ورود به سفینه فضایی Ishimura، بلافاصله از باقی همراهان خود جدا می شوید؛ آن هم توسط کارکنان سابق سفینه Ishimura که تبدیل به هیولا های ترسناک و عجیبی به نام نکرو مورف (Necromorph) شده اند. در طول بازی قهرمانمان کاملاً سکوت کرده و به تنها چیزی که فکر می کند، نجات نامزدش نیکول از آن کشتی کذایی است و داستان بازی به سادگی، روایطی بسیار زیبا را در پیش گرفته است. داستان بازی کاملاً تعاملی بوده و با خواندن متن هایی که بر روی دیوار ها نوشته شده (اکثراً با خون) و پیام هایی صوتی که در سراسر محیط بازی پیدا می کنید، باید سر از داستان بازی در بیاورید. با پیش روی در بازی، اطلاعات مختلفی از دلیل تبدیل کارکنان کشتی فضایی به هیولا و همچنین دلیل پیام اسرار آمیز نیکول کشف می کنید که در قابل یک بازی ترس و بقا همراه با فرمول اصلی این سبک یعنی گیم پلی به تکامل زیبایی دست می یابند. Dead Space با فضا سازی های بی نظیرش می تواند انتخاب شماره یک طرفداران ژانر وحشت در سینما و در کل وحشت دوستان باشد. در ساخت بازی از فیلم های ترسناک متعددی از جمله بیگانه (Alien) محصول ۱۹۷۹ میلادی اثر ریدلی اسکات (Ridley Scott) و موجود (The Thing) محصول ۱۹۸۲ اثر جان کارپنتر (John Carpenter) الهام گیری شده است. حتی می توان گفت که آثار زامبی محور سینما نیز در خلق این فضا سازی بازی و موجودات آن بی تاثیر نبوده اند. اما حقیقت این است که جدا از پیشینه سینمایی این بازی، کلید موفقیت اصلی Dead Space تعادلی است که بازی بین بخش های مختلفش برقرار کرده و به جرعت می توان گفت که کار بی نقصی را هم انجام داده است. بازی به حدی عظیم به نظر می رسد که از همان ابتدا متوجه می شوید که قرار است دنباله هایی برای آن ساخته شوند. شخصیت پردازی کاراکتر ها (بیشتر از همه شخصیت آیزاک) کمی ضعیف پرداخته شده است. آیزاک بیش از اینکه برای ما حکم یک قهرمان را داشته باشد، تنها مانند روباتی ساده به نظر می رسد که از دستورات ما پیروی می کند و این موضوع باعث می شود که به هیچ وجه نتوانیم با او ارتباط برقرار کنیم. آیزاک حرف نمی زند، با هیچ شخصیت دیگری تعامل ندارد و در کل تنها خلق شده تا جای شخصیت اصلی در بازی خالی نباشد. اگر قبول کنیم که گوردون فریمن (Gordon Freeman، شخصیت اول بازی Half Life) که همانند آیزاک شخصیتی ساکت بود ولی با تعامل بی نظیری که با دیگر شخصیت ها داشت، شخصیت محبوبی است، در مورد آیزاک نمی توانیم این موضوع را قبول کنیم. البته می شود این موضوع را اینگونه برای خود حلاجی کرد که با توجه به فضای به شدت ترسناک و خوفناک بازی، کمترین چیزی که در این میان اهمیت دارد یک شخصیت بی نظیر با تاریخچه ای غنی است. روایت داستان هم برای بازیکنان تا حدودی زجر آور است، زیرا پس از تعمیر یک ناحیه و آماده شدن برای بازگشت به خط داستانی، باری دیگر از طرف مرکز به شما خبر می رسد که نقطه ای دیگر نیاز به تعمیر دارد و شما باید یک مسیر طولانی و پر از نکرو مورف هایی که به گوشت و خونتان تشنه هستند را رد کنید تا به موقعیت ماموریتتان برسید. در کل داستان بازی جدا از محیط بسیار سیاه و تاریک همراه با شخصیت پردازی های گنگ و بی اهمیت، دارای لایه های عمیقی می باشد که از همان ابتدا پتانسیل این را دارد که شما را تا انتها با خود نگه دارد. سوالات بی جواب زیادی هم در انتهای داستان بازی انتظارتان را می کشند.
حتی در هزاران کیلومتر بالاتر از سطح زمین نیز از شر هیولا های جهنمی راحت نیستید
نقد و بررسی بازی Dead Space 1
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com