خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,007
امتیاز واکنش
7,220
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
حجاب به معناى پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم از احکام ضرورى دین اسلام است. در ادیان الهى دیگر از جمله آئین زرتشت، یهود و مسیحیت نیز این حکم با تفاوتهایى وجود دارد. در سرزمینى که اسلام در آن ظهور کرد زنان با صورتى گشاده و گریبانى چاک در معابر آمد و شد مى کردند. برخى نویسندگان چنین اظهار نظر کرده اند که پوشش اسلامى نتیجه تعامل فرهنگى بین اعراب و ایرانیان و رومیان است و در نتیجه، اسلام نسبت به چگونگى حضور زن در برابر نامحرم قانونى خاص ندارد و آن چه امروز به صورت دستورى شرعى در آمده، مستندى شرعى ندارد. این مقاله به تحقیق درباره صحت و سقم این نظر مى پردازد.
واژگان کلیدى: حجاب، تاریخ حجاب و پیشینه حجاب در اسلام.
مقدمه
صرف نظر از مباحثى چون ادله حجاب، محدوده حجاب اسلامى، فلسفه آن و مباحث دیگر، یکى از مباحث لازم در این باره، بررسى پیشینه این حکم است; به این معنا که آیا اسلام خود قانون و دستور خاصى براى پوشش زنان در برابر مردان نامحرم ارائه داده است یا نه، رسم موجود بین بانوان مسلمان ریشه اى دیرینه دارد؟ ضرورت طرح این بحث از آن جا ناشى مى شود که برخى مدعى شده اند: «ارتباط عرب با ایران از موجبات رواج حجاب در قلمرو اسلام شد»2 و معتقدند که «حجاب رایج میان مسلمانان عادتى است که از ایرانیان، پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد». برخى دیگر نیز گفته اند: «حجاب از ملل غیر مسلمان روم و ایران به جهان اسلام وارد شده است».3 این مقاله در صدد کشف اثبات این مسئله است.
مفهوم شناسى
قبل از ورود به بحث لازم است معناى واژه حجاب و مقصود از حجاب بیان شود.
مفهوم لغوى حجاب
به گفته اهل لغت این واژه به صورت متعدى و به معناى در پرده قرار دادن به کار مى رود. ابن درید مى گوید: «حجبت الشىء. .. اذا سترته، و الحجاب: السِّتر...، احتجبت الشمس فى السحاب اذا تستترت فیه.4 حجاب، پوششى است که روى شىء را فرا مى گیرد و حجاب یعنى پرده...، زمانى که خورشید در ابر فرو مى رود عرب مى گوید: احتجبت الشمس فى السحاب». فیومى این واژه را چنین توضیح مى دهد:
حجب فعلى متعدى است و به معناى مانع شدن به کار مى رود. به پرده، حجاب مى گویند، زیرا مانع از دیدن است، و به دربان، حاجب گفته مى شود، زیرا وى مانع از ورود افراد است. این واژه در اصل بر موانع جسمانى اطلاق مى گردد، ولى برخى مواقع به موانع معنوى نیز حجاب گفته مى شود.5
از گفتار اهل لغت مى توان نتیجه گرفت که در زبان عرب، حجاب به پوششى گفته مى شود که مانع از دیدن شیئى پوشانده شده مى شود. شهید مطهرى نتیجه تحقیقات لغوى خود را درباره این واژه، چنین بیان مى کند:
کلمه حجاب هم به معنى پوشیدن است و هم به معنى پرده و حاجب، بیشتر استعمالش به معنى پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش مى دهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نیست; آن پوشش حجاب نامیده مى شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.6
این واژه در قرآن و حدیث نیز با عنایت به همین معناى لغوى به کار رفته و معناى خاصى پیدا نکرده است.7 شهید مطهرى مى فرماید:
در قرآن کریم در داستان سلیمان غروب خورشید را این طور توصیف مى کند: «حتى توارت بالحجاب» یعنى تا آن وقتى که خورشید در پشت پرده مخفى شد. تعبیر حجاب با همین معنا در آیه 51 سوره شورى و نیز در آیه 53 سوره احزاب به کار برده شده است... . در دستورى که امیر المومنین(علیه السلام) به مالک اشتر نوشته است مى فرماید: «فلا تطولن احتجابک عن رعیتک» یعنى در میان مردم باش کمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان کن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده.8
مفهوم اصطلاحى حجاب
حجاب در علومى چون عرفان و طب و شاید دیگر علوم، اصطلاح خاصى دارد9اما در مسئله مورد بحث این نوشتار که مسئله اى فقهى است داراى معناى خاصى نیست. این واژه در فقه در معناى لغوى خود که همان پرده حائل میان دو چیز باشد به کار رفته و معناى جدیدى براى آن ایجاد نشده بود. در دوران متأخر این واژه معناى اصطلاحى خاصى پیدا کرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است. شهید مطهرى در این باره مى فرماید:
استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن اصطلاح نسبتاً جدیدى است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه ستر که به معنى پوشش است به کار مى رفته است. فقها چه در کتاب الصلوة10 و چه در کتاب النکاح11 که متعرض این مطلب شده اند کلمه ستر را به کار برده اند نه کلمه حجاب را. بهتر این بود که این کلمه عوض نمى شد و ما همیشه همان کلمه پوشش را به کار مى بردیم، زیرا چنان که گفتیم معنى شایع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده مى شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادى گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گرى و خود نمایى نپردازد. آیات مربوطه همین معنى را ذکر مى کند و فتواى فقها هم مؤید همین مطلب است... در آیات مربوطه، لغت حجاب به کار نرفته است. آیاتى که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب حدود پوشش و تماس هاى زن و مرد را ذکر کرده است بدون آن که کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیه اى که در آن کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام.12
معناى اصطلاحى جدید این واژه، عبارت است از پوششى که زن در برابر نامحرمان باید استفاده کند و از جلوه گرى و خود نمایى بپرهیزد. در این نوشتار نیز همین معناى اصطلاحى مورد نظر است، نه پرده نشینى زنان. تردیدى نیست که حجاب در این اندازه یکى از احکام مشترک ادیان ابراهیمى13 و از احکام ضرورى اسلام بوده و همه طوایف اسلامى بر آن اتفاق نظر دارند.
حجاب در ایران و روم باستان
در کتاب تاریخ تمدن مى خوانیم:
پس از داریوش مقام زن خصوصاً در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون براى کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادى خود را حفظ کردند، ولى در مورد زنان دیگر گوشه نشینى زمان حیض که بر ایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگى اجتماعى شان را فرا گرفت... . زنان طبقات بالاى اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تـ*ـخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمى شد که آشکارا با مردان آمیـ*ـزش کنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردى را و لو پدر یا برادرشان باشد ببینند در نقشهایى که از ایران باستان بر جاى مانده هیچ صورت زن دیده نمى شود و نامى از ایشان به نظر نمى رسد.14
شهید مطهرى از سخنان جواهر لعل نهرو چنین استنباط مى کند که او معتقد است که «رومیان نیز (شاید تحت تأثیر قوم یهود) حجاب داشته اند و رسم حرم سرادارى نیز از روم و ایران به دربار خلفاى اسلامى راه یافت».15
پوشش زنان عرب قبل از اسلام
شواهد متعددى از قرآن حاکى از این نکته است که در جامعه عرب قبل از اسلام زنان براى حضور در اجتماع از پوشش مناسب و مطلوبى برخوردار نبودند. به همین دلیل همسران پیامبر ـ صلوات اللّه و سلامه علیه و آله ـ از متابعت آن الگو منع مى شوند:
یا نِسَاء النَّبِى لَسْتُنَّ کَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا* وَقَرْنَ فِى بُیوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الْأُولَى; اى همسران پیامبر شما مانند هیچ یک از زنان [دیگر ]نیستید اگر سر پروا دارید پس به ناز سخن مگویید تا آن که در دلش بیمارى است طمع ورزد و گفتارى شایسته گویید. و در خانه هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینت هاى خود را آشکار مکنید.16
دستورهاى اصلاحى اسلام نسبت به پوشش زنان نیز حاکى از برخى نقص ها و کاستى ها در پوشش زنان آن دوره و فاصله آن با پوشش مورد سفارش اسلام است:
یا أَیهَا النَّبِى قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَینَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا;17 اى پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش هاى خود را بر خود فروتر گیرند این براى آن که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیک تر است و خدا آمرزنده مهربان است.18 همین نکته، از آیات سوره نور نیز که درباره آن ها بحث خواهد شد، فهمیده مى شود. شأن نزول آیه 30 سوره نور اشاره اى به کیفیت پوشش قبل از دستور حجاب دارد. در این شأن نزول آمده است «کان النسا یتقنعن خلف آذانهن; زنان دنباله مقنعه خود را به پشت گوش هاى خود مى انداختند» بنا بر این، گلو و بنا گوش آن ها هویدا بود. تاریخ پژوهان نیز این نکته را که زنان جزیرة العرب از حجاب مناسبى برخوردار نبودند، تأیید مى کنند.19
اکنون سخن در این است که این وضعیت به دنبال وضع قانون اسلامى مبنى بر ضرورت حجاب بر هم خورد.
حجاب در قرآن
مسئله حجاب در دو سوره از سوره هاى قرآن مطرح شده است. ابتدا این نکته به طور اجمال در سوره احزاب آیه 59 مطرح شده20، و سپس با تفصیل بیشتر در سوره نور آمده است:
و َقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُوْلِى الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ; و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آن چه طبعاً از آن پیداست، و باید روسرى خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همکیش] خود یا کنیزانشان یا خدمت کاران مرد که [از زن ]بى نیازند یا کودکانى که بر عورت هاى زنان وقوف حاصل نکرده اند آشکار نکنند و پاهاى خود را [به گونه اى به زمین ]نکوبند تا آنچه از زینت شان نهفته مى دارند معلوم گردد. اى مؤمنان!همگى [از مرد و زن ]به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید. وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِى لَا یرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُنَاحٌ أَن یضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیرَ مُتَبَرِّجَات بِزِینَة وَ أَن یسْتَعْفِفْنَ خَیرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ; و بر زنان از کار افتاده اى که [دیگر ]امید زناشویى ندارند گناهى نیست که پوشش خود را کنار نهند [به شرطى که] زینتى را آشکار نکنند، و عفت ورزیدن براى آن ها بهتر است و خدا شنواى داناست.
در شأن نزول آیه 30 سوره نور « قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم...» جناب کلینى به سند خویش از سعد اسکاف نقل مى کند که امام باقر(علیه السلام)فرمود:
جوانى از جماعت انصار در شهر مدینه با زنى روبه رو شد. در آن زمان زنان پوشش سر خود را پشت گوش هاى خود مى انداختند [در نتیجه، بنا گوش و گردن ایشان هویدا بود. ]وقتى زن از کنار وى گذشت جوان سر را به عقب برگرداند و هم چنان که راه مى رفت وى را نظاره مى کرد و وارد کوچه اى شد و در حالى که به پشت سر خود نگاه مى کرد به راه خود ادامه داد که صورتش به استخوان یا تکه شیشه اى که از دیوار بیرون زده بود برخورد کرد و شکست. وقتى آن زن از نظرش محو شد نگاه کرد و دید که بدن و لباسش خونین شد. [به خود آمد] و گفت: به خدا سوگند خدمت رسول خدا مى رسم و او را از این مسئله خبر دار مى کنم. پس خدمت رسول خدا شرفیاب شد. پیامبر از حال وى جویا شد و او جریان را به اطلاع آن جناب رساند. پس جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم ذلک أزکى لهم إنّ الله خبیرٌ بما یصنعون.21
سیوطى نیز این شأن نزول را به نقل از ابن مردویه از امام على(علیه السلام)نقل کرده است.22 از این شأن نزول مى توان استنباط کرد که اولین آیاتى که در تشریع حجاب و بیان محدوده نظر نازل شده، همین آیات سوره نور است.
گزارش هاى تاریخى حاکى از آن است که مسلمانان بعد از نزول این آیات، رویه متفاوتى را پیش گرفتند و با شنیدن این آیات به ضرورت ایجاد تغییرات و دگرگونى هایى در چگونگى پوشش زنان پى بردند و به همین دلیل بعد از نزول این آیات، زنان با پوشش هاى متفاوتى در اجتماع حاضر مى شدند. مثلا طبرى (244ـ310 ق) در تفسیر خود آورده است:
عن عائشه زوج النبى(صلى الله علیه وآله) انّها قالت یرحم الله النساء المهاجرات الاول لما انزل الله«ولیضربنّ بخمرهنّ...» شققن اکثف مروطهن فاختمرن به;23رحمت خدا بر زنان مهاجر پیشگام باد که هنگامى که خداوند فرمان حجاب را نازل فرمود، ضخیم ترین پوشش هاى پشمین خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند.
سیوطى (849ـ911 ق) نیز به سند خود از ام سلمه نقل مى کند که بعد از نزول آیه «یدنین علیهن من جلابیبهن» زنان انصار از منازلشان با پوشش هاى مشکى خارج مى شدند به گونه اى که به نظر مى رسید بر سر ایشان کلاغى نشسته است.24 به گفته سیوطى این گزارش ذیل آیه «ولیضربن بخمرهن» از سوره نور نیز در جوامع روایى متعددى نقل شده است.25 در کلام دیگرى آمده است که نزد عایشه از برترى زنان قریش سخن به میان آمد. او گفت زنان قریش صاحبان فضیلت اند اما به خدا قسم من در پاى بندى به کتاب خدا و ایمان به قرآن کسى را برتر از زنان انصار ندیدم. وقتى آیه «ولیضربنّ بخمرهنّ على جیوبهنّ» نازل شد و مردان این آیه را در خانه ها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر یک از آن زنان با لباس خود، سر و کناره هاى صورتش را مى پوشاند. آنان وقتى صبح پشت سر رسول خدا به نماز ایستادند سر و گردن خود را پوشانده بودند به گونه اى که خیال مى کردى بر سر آن ها کلاغ نشسته است.26
از آنچه گذشت معلوم مى شود که برداشت مردم از این آیات، ضرورت تجدید نظر در چگونگى حضور زنان در اجتماع و بین نامحرمان بود.
فقها و مفسران نیز مفاد این آیات را وجوب پوشش خاص براى زنان در برابر مردان نامحرم دانسته اند.27 در محدوده دلالت آیات، 32ـ33 و 53 سوره احزاب28نیز بین مفسران اختلاف است.
تاریخ نزول سوره احزاب و نور
به اتفاق دانشمندان علوم قرآن سوره هاى نور و احزاب از سوره هاى مدنى قرآن هستند. بر اساس نقل بسیارى از دانشمندان علوم قرآن سوره احزاب که متعرض حوادث سال پنجم هجرى است چهارمین یا پنجمین سوره اى است که در مدینه بر پیامبر اکرم ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ نازل شد و سوره نور نیز بعد از سوره نصر که بعد از صلح حدیبیه [سال ششم هجرى] و قبل از فتح مکه [ماه رمضان سال هشتم ]در مدینه بر پیامبر نازل شده است.29
محققان تاریخ اسلامى نیز معتقدند که سوره نور به طور تقریبى در سال هشتم هجرى آغاز شد، زیرا این سوره بعد از سوره نصر که در سال هشتم نازل شد و در تاریخ نقل شده که پیامبر بعد از این سوره دو سال در قید حیات بود و سوره نور بعد از سوره احزاب که نزول آن از آغاز سال پنجم شروع شد، نازل شده است. به روایت ابن عباس چندین سوره بین زمان نزول سوره نور و احزاب فاصله شده است.30
شواهد روایى
شواهد روایى متعددى نیز گویاى این نکته اند که حجاب در زمان رسول خدا واجب شد و آن جناب با کسانى که خود را با وضعیت جدید وفق نداده بودند و هنوز از پوشش مرسوم گذشته استفاده مى کردند برخورد مى کرد و تذکر مى داد.
در روایاتى از سوى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) محدوده حجاب بیان شده است. به عنوان نمونه در روایتى آمده است که نمایان ساختن تمام بدن براى زوج رواست و سر و گردن را مى توان در برابر پسر و برادر آشکار کرد، اما در برابر نا محرم باید از چهار پوشش استفاده کرد: پیراهن (درع)، روسرى (خمار)، پوششى وسیع تر از روسرى که بر روى سـ*ـینه مى افتد31 (جلباب) و چادر (ازار)32.
شیخ صدوق به سند خود از امام صادق(علیه السلام) و آن حضرت از پدران خود از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل مى کنند که آن حضرت فرمود:
روا نیست زنى که به دوران عادت ماهانه بلوغ رسیده موى جلوى سر و گیسوان خود را آشکار کند.33
در روایت دیگرىآمده است که براى پیامبر(صلى الله علیه وآله) چند قواره پارچه آوردند. پیامبر قواره اى را به یکى از یاران خود داد و به او فرمود که این را دو قسمت کن: قسمتى را براى خود جامه کن وقسمت دیگر آن را به همسرت بده تا براى خود روسرى کند. بعد به وى فرمود: به همسرت بگو براى این پارچه آسترى فراهم کند تا بدن وى از زیر آن نمایان نباشد.34
هم چنین در روایتى آمده است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) با جابر بن عبدالله انصارى به خانه فاطمه((علیها السلام)) رفتند. پیامبر اجازه ورود خواست و فرمود من و کسى که همراه من است وارد شویم. فاطمه فرمود: روسرى بر سر ندارم پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: قسمت اضافه روپوش خود را بر سر خود بگیر و بعد پیامبر(صلى الله علیه وآله) و جابر بر حضرت زهرا وارد شدند.35
برخى روایات نشان مى دهد زنانى که خود را با وضع جدید تطبیق نداده بودند مورد اعتراض قرار مى گرفتند. عایشه مى گوید: دختر عبدالله بن طفیل که برادر مادرى من بود در حالى که زینت کرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پیامبر(صلى الله علیه وآله)نیز وارد شد و هنگامى که او را دید از او روى برگرداند. عایشه گفت یا رسول الله این دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پیامبر فرمود: هنگامى که زن به دوران عادت ماهانه رسید بر او جایز نیست که جز روى خود موضع دیگرى را نمایان کند.36
در گزارش دیگرى نیز عایشه مى گوید که اسماء دختر ابى بکر در حالى که پوششى نازک بر تن داشت بر پیامبر(صلى الله علیه وآله)وارد شد. پیامبر(صلى الله علیه وآله)از وى روى گرداند و به وى فرمود: اى اسماء! وقتى زن به سنى رسید که عادت ماهانه براى او اتفاق مى افتد جایز نیست که جز صورت و دست وى تا قدرى بالاى مچ در معرض دید دیگران قرار گیرد.37
قبل از غزوه طائف دو نفر که عموم مردم «غیر اولى الاربه; مردى که از زن بى نیاز است.» به حساب مى آوردند جمال و وضع ظاهرى زنى از اهالى طائف را تعریف مى کردند که چنین و چنان است. پیامبر(صلى الله علیه وآله)سخن ایشان را شنید و درباره این دو نفر فرمود: مى بینم که شما دو نفر به زنان تمایل دارید (غیر أولى الأربه نمى باشید) آن گاه دستور داد آن دو را به محلى به نام «عرایا» تبعید کردند.38 این قضیه حاکى از آن است که قبل از فتح طائف که در شوال سال هشتم هجرى اتفاق افتاد39 مسئله حجاب و رعایت حریم زنان مطرح بوده است.
این روایات اگر چه از نظر سند و دلالت نیازمند بررسى است، اما روى هم رفته حاکى از این موضوع است که حجاب قبل از آن که بین مسلمانان و ایرانیان یا رومیان ارتباطى بر قرار شود، تشریع شده و پشتوانه اى دینى داشته است و چنین نبود که پس از تعامل با دیگر ملل، بین مسلمانان پیدا شده باشد.
زمان بر قرارى ارتباط میان اسلام و ایران و روم
سر آغاز ارتباط ایرانیان و رومیان با اسلام به زمانى باز مى گردد که رسول خدا ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ تصمیم گرفت دعوت خویش را گسترش داده و ایران و روم و ملل دیگر را به اسلام دعوت نماید. بر اساس گزارش هاى تاریخى، پیامبر ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ در سال ششم هجرى براى حاکمان ایران و روم نامه نگارى و دعوت خویش را از ایشان آغاز کرد. البته این مرحله، ارتباطى برقرار نشد و ارتباط ایرانیان با مسلمانان تا زمان خلیفه دوم در همین حد باقى ماند و در دوره حکومت خلیفه دوم که مسلمانان ایران را فتح کردند ارتباط تنگاتنگى میان آن ها به وجود آمد و زمینه تأثیر گذارى ها و تعامل فرهنگى فراهم شد. ارتباط میان رومیان و مسلمانان نیز به همین دوران باز مى گردد.
با مقایسه اى سطحى میان تاریخ نزول آیات حجاب و تشریع حجاب در اسلام و زمان پیدایش ارتباط میان مسلمانان عرب و دیگر ملل، نادرستى پندار تسرّى حجاب از سایر ملل به اسلام عیان مى گردد.


تاریخچه حجاب

 

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,007
امتیاز واکنش
7,220
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
شواهدى متعارض
به رغم آن چه گفته شد با گزارشهایى روبه رو مى شویم که حاکى از آن است که مردان نا محرم با زنانى برخورد نموده و آن ها را شناخته اند. به عنوان نمونه، سبیعه دختر حرث که همسر سعد پسر خوله از قبیله بنى عامر بود و در جنگ بدر حضور داشت مى گوید: شوهرم در سال حجة الوداع از دنیا رفت و من حامله بودم و بعد از مدت کوتاهى از فوت او وضع حمل کردم و پس از پشت سر گذاشتن دوران نقاهت، خود را آرایش کردم. مردى به نام ابوالسنابل پسر بعکک از قبیله بنى عبدالدار بر من وارد شد و وقتى مرا در آن حال دید به من ایراد گرفت که چرا آرایش کردى؟ مى خواهى ازدواج کنى! به خدا قسم تو تا چهار ماه و ده روز نباید چنین کنى! سبیعه مى گوید: با شنیدن این سخنان خود را جمع کردم و شب هنگام خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)رسیدم و مسئله را از او سؤال کردم. او به من چنین دستور داد: با وضع حمل، دوران عده تمام شده و اگر بخواهى مى توانى ازدواج کنى.40
این نقل به روشنى دلالت مى کند که در سال آخر عمر رسول خدا(صلى الله علیه وآله)و بنا بر شواهدى که گفته شد بعد از گذشت حدود دو سال از زمان وجوب حجاب، زنى مسلمان در برابر نامحرم به گونه اى حاضر شده که مرد نامحرم وى را شناخته است. آیا این گزارش ها با وجوب حجاب در آن دوره منافاتى ندارد؟ این گزارش ها با توجه به آن چه در این نوشتار استنباط شده چگونه قابل جمع است؟
اگر فرض را بر صحت این گزارش ها قرار دهیم و تعارضى بین این گزارش ها و شواهد داخلى آن وجود نداشته باشد41 به چند صورت مى توان بین این گزارش ها و وجوب حجاب در آن زمان جمع کرد:
1. بر فرض صحت نقل ها وقتى انسان گزارشى را به صورت هاى گوناگون و با زیاده و نقصان مشاهده مى کند، چگونه مى توان به جزئیات مطرح در این گزارش ها بها داد و بر آن استناد کرد و در نتیجه با مطالبى قطعى یا دست کم مطالبى که از در صد قطعیت بالایى برخوردار است معارض دانست؟ این نکته با توجه به آن چه در تاریخ حدیث به اثبات رسیده که اهل سنت دست کم در سده اول هجرى از ثبت و ضبط احادیث اجتناب کردند بسیار موجه است و شاید به همین دلیل است که در فقه روایات نبوى چندان کاربردى ندارد. شعرانى درباره روایاتى که به طور گوناگون نقل شده است معتقدند: آن چه از این روایات در این موارد مى تواند مورد استناد قرار گیرد چکیده سخن است که مردم به طور معمول قادر بر حفظ و ضبط آن هستند و خصوصیات الفاظ و کلمات به دلیل مختلف بودن قابل استناد نیستند.42 ایشان در جاى دیگر مى فرماید: شیوه معاصران ما در تمسک به ویژگى هاى الفاظى که روایت مى شود و جزئیات آن و ادعاى ظن اطمینانى با استناد به این امور قابل اعتماد نیست.43
2. از صحت این گزارش ها مشروط بر این که ثابت شود که مربوط به بعد از وجوب حجاب است، مى توان نتیجه گرفت در آن زمان صورت زن ها باز بوده و بنابراین، دستور پوشش شامل صورت نمى شود. چنان که برخى از حدیث «خثعمیه»44 چنین استنباط کرده اند.45 شاید بتوان گفت این استنباط، منوط به این است که پاى بندى فردى که این رفتار از وى مشاهده و گزارش شده به دستورهاى شرع مقدس اثبات گردد.
در پاسخ به این سؤال که آیا در این موارد سکوت معصوم تقریر رفتار وى حساب نمى شود، باید گفت ممکن است اعتراض معصوم نقل نشده باشد.
پرده نشینى
ممکن است کسانى که مدعى شده اند که حجاب از ایران و روم بین اعراب مسلمان راه یافته، مقصودشان از حجاب پرده نشینى زنان باشد. شهید مطهرى بعد از تخطئه این ادعا که حجاب از ایران یا جاى دیگرى به اسلام وارد شده باشد و ارائه شواهد مختصرى بر این امر، مى فرماید:
فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غیر عرب، حجاب از آن چه در زمان رسول اکرم وجود داشت شدیدتر شد نه این که اسلام اساساً به پوشش زن هیچ عنایتى نداشته است.46
البته برخى سخت گیرهاى از جانب خلیفه دوم، حتى در زمان حیات رسول خدا(صلى الله علیه وآله)گزارش شده که در برخى موارد با عکس العمل برخى زنان رسول خدا رو به رو شده است. صحت و سقم این گزارش ها و در مرحله بعد یافتن منشأ این طرز فکر امرى در خور بررسى و پژوهش است. بعید نیست که سخنان ویل دورانت و جواهر لعل نهرو ـ در ابتداى نوشته نقل شد ـ صرفاً ناظر به پرده نشینى زنان باشد و به ستر و پوشش آنان عنایتى نداشته اند.
برخى محققان نیز منکر پشتوانه دینى براى نقاب زدن و برقع بر چهره افکندن شده اند و آن را رسمى دانسته اند که از دیگر ملل وارد فرهنگ اسلامى شده، البته این خود نیازمند تحقیقى مستقل است.47
نتیجه گیرى
اگر چه رسم حجاب در بین اقوام غیر عرب مرسوم بوده است اما حجاب در بین زنان عرب نشأت گرفته از اقوام دیگر نیست. حکم حجاب به طور واضح در سال هشتم هجرى نازل شد و این زمانى بود که هنوز اسلام از جزیرة العرب پاى بیرون نگذاشته بود و به دنبال آن، زنان مسلمان عرب از این دستور پیروى کردند. در دو سال باقیمانده از عمر رسول خدا گزارش هایى موجود است که آن جناب با کسانى که هنوز خود را با وضعیت جدید تطبیق نداده بودند برخورد مى نمود.
کتاب نامه
1. سیوطى، عبدالرحمان، الاتقان، [بى جا، بى تا].
2. جصاص، احمد، احکام القران، بیروت، دارالکتاب العربى، [بى تا].
3. مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، [بى تا].
4. زرکشى، محمد، البرهان، بیروت، دار الفکر، 1408 ق.
5. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه ابوطالب صارمى و...، چاپ سوم: تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1371.
6. معرفت، محمدهادى، التمهید فى علوم القران، قم، مطبعه مهر، 1396.
7. طبرى، محمد، جامع البیان فى تاویل القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420 ق.
8. عاملى، جعفرمرتضى، حدیث الافک، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1400 ق.
9. طوسى، محمد، الخلاف، قم، موسسة النشر الاسلامى، 1417 ق.
10. سیوطى، جلال الدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، 1403 ق.
11. ابوزید، نصرحامد، دوائر الخوف، بیروت، المرکز الثقافى العربى، چاپ سوم، 2004 م.
12. اردبیلى، احمد، زبدة البیان، قم، انتشارات مومنین، 1421 م.
13. سجستانى، سلیمان، سنن أبى داود، بیروت، دار الفکر، 1410 ق.
14. مازندرانى، ملاصالح، شرح اصول کافى، تهران، مکتبة الاسلامیه، 1388 ق.
15. شوکانى، محمد، فتح القدیر، عالم الکتب، [بى جا، بى تا].
16. کاشانى، فیض، الصافى، تهران، مکتبه الصدر، 1416 ق.
17. جوهرى، اسماعیل، الصحاح تاج اللغه العربیه و صحاح العربیه، چاپ هفتم: بیروت، دار العلم للملائین، 1407ق.
18. عسقلانى، ابن حجر، فتح البارى شرح صحیح البخارى، بیروت، دار المعرفه للطباعه و النشر، [بى تا].
19. الکوفى، احمد، فتوح البلدان، بیروت، دار الندوه الجدیده، [بى تا].
20. راوندى، قطب الدین، فقه القران، قم، مکتبة آیة الله عظمى مرعشى، 1405 ق.
21. کلینى، محمد، کافى، چاپ سوم: تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1388 ق.
22. سیورى، فاضل مقداد، کنز العرفان، تهران، مرتضوى، 1369.
23. طریحى، فخرالدین، مجمع البحرین، چاپ دوم، الثقافه الاسلامیه، 1408 ق.
24. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، موسسة الاعلمى للمطبوعات، 1415 ق.
25. مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، قم، صدرا، 1420 ق.
26. حلى، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، قم، موسسة النشر الاسلامى، 1412 ق.
27. عسکرى، مرتضى، معالم المدرستین، چاپ ششم: [بى جا]المجمع العلمى الاسلامى، 1416 ق.
28. راغب اصفهانى، حسین، مفردات الفاظ قرآن، قم، ذوى القربى، 1416 ق.
29. صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1404 ق.
30. رشیدرضا، محمد، المنار، چاپ دوم: بیروت، دار المعرفه، [بى تا].
31. طباطبائى، محمدحسین، المیزان، قم، جامعه مدرسین، [بى تا].
32. کاشانى، فیض، الوافى، اصفهان، مکتبه امیر المومنین(علیه السلام)، 1406 ق.
33. حرعاملى، محمد، وسائل الشیعه، قم، آل البیت(علیهم السلام)، 1414 ق.


--------------------------------------------------------------------------------

1. کارشناس ارشد تفسیر و علوم قرآن.
2. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 4، ص 282.
3. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 19، ص 386 ـ 391.
4. محمد ابن درید، جمهرة اللغة، ذیل واژه حجب.
5. احمد فیومى، مصباح المنیر، واژه حجب: «حجبه حجبا من باب قتل منعه و منه قیل للستر حجاب لانه یمنع المشاهده و قیل للبواب حاجب لانه یمنع من الدخول و الاصل فى الحجاب جسم حائل بین جسدین و قد استعمل فى المعانى... .».
6. مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 430ـ 429.
7. ابوالقاسم راغب اصفهانى، مفردات راغب، ذیل ماده «حجب».
8. مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 430.
9. ر.ک:على اکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه حجاب.
10. ر.ک: حسن نجفى، جواهر الکلام، ج 8، ص 162ـ175.
11. همان، ج 29، ص 75ـ80.
12. مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 430ـ431.
13. محمد على ایازى، فقه پژوهى قرآنى، ص 192ـ194.
14. ویل دورانت، همان، ج 1، ص 433ـ444 و نیز ر.ک: مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 385ـ391.
15. مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 390.
16. احزاب، آیه هاى 32 ـ 33.
17. همان، آیه 59.
18. در کتاب الانوار تالیف ابوالحسن بکرى ـ یکى از منابع کتاب بحار الانوار ـ هنگام گزارش بازگشت پیامبر(صلى الله علیه وآله) از سفر شام و ملاقات ایشان با خدیجه سخن از حجاب و برداشتن حجاب است که ممکن است حاکى از وجود این رسم در بین زنان بزرگ آن دوره باشد و رفتارى شخصى به حساب آید و با آن چه در نقل هاى تاریخى که بیان گر رویه حاکم بر اجتماع بوده منافات ندارد. (ر.ک: محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 16، ص 52). البته باید توجه داشت که برخى از علما به کتاب او انتقادهایى داشته اند. (ر.ک: مرتضى عسکرى، معالم المدرستین، ج 1، ص 291).
19. ر.ک: جواد على، المفصل فى تاریخ العرب، ج 4، ص 617; یحیى جبورى، الجاهلیه، ص 72 و مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 385ـ391.
20. این آیه در صفحه قبل ذکر شد.
21. محمد کلینى، کافى، ج 5، ص 521: «استقبل شاب من الانصار امرأة بالمدینة وکان النساء یتقنعن خلف آذانهن فنظر إلیها وهى مقبلة فلمّا جازت نظر إلیها و دخل فى زقاق قد سمّاه ببنى فلان فجعل ینظر خلفها واعترض وجهه عظم فى الحائط أو زجاجة فشقّ وجهه فلما مضت المرأة فإذاً الدماء تسیل على صدره وثوبه فقال: واللّه لآتین رسول الله(صلى الله علیه وآله) ولأخبرنه قال: فأتاه فلمّا رآه رسول الله(صلى الله علیه وآله) قال له: ما هذا ؟ فأخبره فهبط جبرئیل(علیه السلام) بهذه الآیة: «قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم ذلک أزکى لهم إنّ الله خبیر بما یصنعون.» آیت الله خوئى این روایت را معتبره مى داند. (کتاب النکاح، ج 1، ص 51). مرحوم محقق داماد نیز این روایت را صحیحه دانسته است. (به نقل از: تقریرات درس صلاه مرحوم محقق داماد، ص 337).
22. به نقل: از محمد حسین طباطبایى، المیزان، ج 15، ص 116 و ر.ک: فتح القدیر، ج 4، ص 23.
23. ابن جریر طبرى، ابن جریر، جامع البیان، ج 9، ص 306:«المرط بالکسر واحد المروط و هى اکسیه من صوف او خز کان یؤتزر بها». و ر.ک: اسماعیل جوهرى، صحاح جوهرى.
24. «لما نزلت هذه الآیة «یدنین علیهن من جلابیبهن» خرج نساء الأنصار کان على رؤسهنّ الغربان من أکسیة سود یلبسنها» (جلال الدین سیوطى، الدر المنثور، ج 5، ص 221).
25. جلال الدین سیوطى، درالمنثور، ج 5، ص42: أخرج البخارى وأبو داود والنسائى وابن جریر ابن المنذر وابن أبى حاتم وابن مردویه والبیهقى فى سننه عن عائشة قالت: رحم الله نساء المهاجرات الُاوَل لما أنزل الله ولیضربن بخمرهن على جیوبهن أخذ النساء ازرهن فشققنها من قبل الحواشى فاختمرن بها».
26. جلال الدین سیوطى، در المنثور، ج 5، ص 42. تا آن جا که تحقیق شد این مطالب در کتاب هاى روائى شیعى یافت نشد.
27. ر.ک: ابوبکر جصاص، احکام القران، ج 3، ص 315 ـ 319 و 369 ـ 372; سعید راوندى، فقه القران، ج 2، ص 127 ـ 130 ; فاضل مقداد، کنزالعرفان، ج 2، ص 220ـ224 و احمد اردبیلى، زبده البیان، ج 2، ص 684 ـ 699.
28. یا نِسَاء النَّبِى لَسْتُنَّ کَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا. وَقَرْنَ فِى بُیوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ. ... یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیوتَ النَّبِى إِلَّا أَن یؤْذَنَ لَکُمْ إِلَى طَعَام غَیرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیث إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ یؤْذِى النَّبِى فَیسْتَحْیى مِنکُمْ وَاللَّهُ لَا یسْتَحْیى مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَاب ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا کَانَ لَکُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمًا... .
29. ر.ک:محمد حسین طباطبایى، المیزان، ج 20، ص 376ـ377; محمد زرکشى، البرهان، ج 1، ص 251; جلال الدین سیوطى، الاتقان، ج 1، ص 41 و 43; محمد هادى معرفت، التمهید، ج 1، ص 106ـ107.
30. جعفر مرتضى عاملى، حدیث الافک، ص 129 «و الظاهر ان سوره النور قد ابتدا نزولها فى السنة الثامنة على وجه التقریب لأنّها نزلت بعد سورة النصر و سوره النصر نزلت فى سنة ثمان فقد ورد أن النبّى عاش بعدها سنتین فقط و بعد الأحزاب التى ابتدا نزولها فى سنة خمس و بینها و بین سورة النور حسب روایة ابن عباس عده سور»و نیز ر.ک: همان، ص 137.
31. فخر الدین طریحى، مجمع البحرین، ذیل واژه جلباب.
32. فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان، ج 7، ص 271: «عن النبى(صلى الله علیه وآله) قال للزوج ما تحت الدرع وللابن والاخ ما فوق الدرع ولغیر ذى محرم أربعه أثواب درع وخمار وجلباب وإزار».
33. محمد صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 467; و محمد کلینى، همان، ج 5، ص 520.
34.ابى داود سجستانى، سنن أبى داود، ج 2، ص 272.
35. محمد کلینى، همان، ج 5، ص 528.
36. ابن جریر طبرى، جامع البیان، ج 9، ص 305: «قالت عائشة دخلت على ابنه أخى لامى عبدالله بن طفیل مزینه فدخل النبى(صلى الله علیه وآله) فأعرض فقالت عائشه یا رسول االله إنّها ابنه أخى و جاریة: فقال: اذا عرکت المرأة لم یحلّ لها أن تظهر إلاّ وجهها».
37. جلال الدین سیوطى، الدر المنثور، ج 5، ص 42.
38. محمد عاملى، وسائل الشیعه، ج 20، ص 205; محمد کلینى، کافى، ج 5، ص 523 و ابن حجر عسقلانى، فتح البارى، ج 9، ص 274: «لا أراکما إلا من اولى الاربه من الرجال، فأمر بهما رسول الله(صلى الله علیه وآله)فعزبا الى مکان یقال له: العرایا».
39. احمد کوفى، فتوح البلدان، ج 1، ص 65 و محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 21، ص 168.
40. ابوعبدالله بخارى، صحیح البخارى، ج 5 ص 13: (قال اللیث: حدثنى یونس عن ابن شهاب قال: حدثنى عبیدالله بن عبد الله بن عتبه ان أباه کتب إلى عمر بن عبد الله بن الارقم الزهرى یأمره أن یدخل على سبیعة بنت الحرث الأسلمیه فیسألها عن حدیثها وعن ما قال لها رسول الله(صلى الله علیه وآله) حین استفتته فکتب عمر بن عبد الله بن الأرقم إلى عبد الله بن عتبة یخبره أنّ سبیعة بنت الحرث أخبرته أنّها کانت تحت سعد بن خولة وهو من بنى عامر بن لؤى وکان ممن شهد بدراً فتوفى عنها فى حجة الوداع وهى حامل فلم تنشب ان وضعت حملها بعد وفاته فلما تعلت من نفاسها تجمّلت للخطاب فدخل علیها أبو السنابل بن بعکک رجل من بنى عبدالدار فقال لها مالى اراک تجملت للخطاب ترجین النکاح فإنّک والله ما انت بناکح حتى تمر علیک اربعة أشهر وعشر قالت سبیعة فلما قال لى ذلک جمعت على ثیابى حین امسیت واتیت رسول الله(صلى الله علیه وآله) فسألته عن ذلک فأفتانى بأنّى قد حللت حین وضعت حملى وامرنى بالتزوج ان بدا لى».
41. به عنوان مثال، نکاتى که در این روایت از نظر تاریخى قابل بررسى است تعیین حقیقت داشتن وجود افرادى است که در این گزارش از آن ها نام برده شده است. در مرحله بعد باید تاریخ تولد و وفات ایشان معین شود، چه بسا در این بررسى ها نادرستى این گونه گزارش ها استنباط شود.
42. فیض کاشانى، الوافى، ج 21، ص 474، پاورقى.
43. ابوالحسن مازندرانى، شرح اصول کافى، ج 3، ص 165، پاورقى.
44. براى آشنایى با نقل هاى گوناگون این روایت ر.ک: ابوعبدالله بخارى، صحیح بخارى، ج 2، ص 140و 218; محمد طوسى، الخلاف، ج 2، ص 249 و 386 و حسن حلى، مختلف الشیعه، ج 4، 319.
45. ر.ک: جواد کاظمى، مسالک الافهام الى آیات الاحکام، ج 3، پاورقى ص 278ـ279.
46. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 19، ص 390.
47. محمد رشید رضا، المنار، ذیل آیات نور; نصر حامد ابوزید، دوائر الخوف، 240; و جواد على، المفصل فى تاریخ العرب، ج 4، ص 617.


تاریخچه حجاب

 

.Mahdieh

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/18
ارسال ها
659
امتیاز واکنش
9,877
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
⇇کره ی خاکی⇉
زمان حضور
7 روز 16 ساعت 26 دقیقه
مقدمه:

شكل گیری پوشش در میان اقوام مختلف دارای خاستگاهی مشترك بوده، اما در گذر زمان تحت تاثیر عوامل گوناگون، هریك از اقوام نوعی خاص از پوشش را برگزیده اند كه در واقع نماد تجربه تاریخی و فرهنگی آنان به شمار می آید. پوشاك نیز همانند سایر پدیده های زندگی از بدو پیدایش در طول تاریخ سیر تكاملی خود را طی كرده و از صورت ابتدایی خود بیرون آمده است.

موضوع لباس به اندازه تاریخ بشر کهن است؛ چرا كه تنها موجودی که عـریـان متولد می شود و لباس می پوشد انسان است. انسان ها لباس بر تن می کنند، تا جایی كه می توان آن را خانه اول انسان به شمار آورد. در پاسخ به پرسش چرا انسان لباس می پوشد؟ باید عناصر مختلفی را مد نظر قرار داد.

می توان گفت كه لباس بیانگر موقعیت، جنسیت، ملیت، تمدن، باور و احساسات انسان است. در رابـ ـطه با این موضوع سرپوش ها از اهمیت بیشتری نسبت به لباس های بالاتنه برخوردار بودند. به عنوان بخشی از تاریخ تمدن، پوشش تنها لباس نیست بلکه شامل خالکوبی ها، شکل موها، سبیل، ریش، مدل موهای زنان و به خصوص سرپوش ها می شود که از ویژگی های مهم متمایز کننده یک اجتماع از اجتماع دیگر بود.

یکی از راه های تمایز بین دو جنسیت، لباس است. لباس یکی از راه های تشخیص تغییر در گرایش ها و افکار افراد است بدون آن که سخنی بر زبان بیاورند. لباس و حجابی که تحت تاثیر دین و فرهنگ پوشیده می شود با تغییر در دین و فرهنگ عوض می شود. بحث در باب لباس پیچیده است، این که چرا انسان ها لباس می پوشند؟ عناصر تاثیر گذار در پوشش چیست؟ در این باب چه قوانینی دخیل هستند و اصول پوشش در ادیان چیست؟ باید مورد بررسی قرار گیرد.

هریك از اقوام مختلف، بنا به مقتضیات ویژه خود به تهیه لباسهای گوناگون پرداخته و در دوخت و تزیین آن ابتكاراتی از خود نشان داده اند.

اما عواملی از قبیل:

1- شرایط جغرافیایی و محیطی و آب و هوا 2- نحوه زندگی و اسكان و اوضاع اجتماعی 3- جنگ ها و اوضاع سیـاس*ـی و نوع حكومت 4- شرایط و اوضاع اقتصادی و پیشرفت های تكنولوژی 5- اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم 6- نظام طبقاتی حاكم بر جامعه 7- روابط فرهنگی، اقتصادی و سیـاس*ـی، بر فرم لباس ها درجوامع مختلف موثر بوده اند.

ـــ
تاریخچه پوشش و عفاف

بر اساس پژوهش ‏ها، از آغاز پیدایش انسان، هر یك از زن و مرد كوشیده است تا پوشش مناسب خود را تهیه كند. آدمی نخست‏ با برگ درختان، سپس با پوست‏ حیوانات و بعدها با دست‏بافت‏ های خود، خویش را پوشاند. ویل دورانت درباره پوشاك انسان و تاریخ صنعت‏ بافندگی می‏ نویسد: «از وقتی كه انسان بافندگی را آغاز كرد بر حسب ضرورت سوزن و سنجاق را ساخت، با پشم گوسفند و الیاف گیاهان، لباس‏هایی را برای خود تهیه كرد. »
تمام كسانی كه زندگی بشر و تحولات آن را ارزیابی كرده ‏اند، بر این تلاش تاكید ورزیده ‏اند و خوشبختانه با پیشرفت صنعت و دست‏ یافتن به منابع و ابزار جدید، پوشش نیز از تغییرات تكاملی بهره‏ مند گردید و انسان به پوشاك مناسب‏ تر دست‏یافت. نكته قابل توجه آن است كه اگر چه حیات آدمیان از همان آغاز با «پوشش‏» پیوند خورده است، به دلیل وجود نوعی احساس حیای طبیعی در جنس زن، زنان در طول تاریخ در امر پوشش تلاش و جدیّت ‏بیش‏تر از خود نشان داده‏ اند.


تاریخچه حجاب

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

.Mahdieh

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/18
ارسال ها
659
امتیاز واکنش
9,877
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
⇇کره ی خاکی⇉
زمان حضور
7 روز 16 ساعت 26 دقیقه
بنابر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است؛ هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه به طور کامل از بین نرفته است. مورخان به ندرت از اقوام بدوی که زنانشان دارای پوشش مناسب نبوده و یا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر می شدند، یاد می کنند.
دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل از تاریخ و عصر حجر نسبت می دهند، کتاب «زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب، می نویسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسی آثار و نقوش به دست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط می شود، و به این دلیل، عقیده عده ای که می گویند «مذهب» ایجادکننده حجاب می باشد، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت که در دگرگونی و تکمیل آن بسیار مؤثر بوده است. (شمیم یاس، شماره 32 – عباس رجبی، به نقل از علی اکبر علویقی زن در آینه تاریخ)

بی دلیل نیست كه همواره پوشاك با مدنیّت و تمدن بشری ارتباط مستقیم داشته و هر چه تمدن انسان جلوتر رفته، تكه های پوشش او بیشتر شده است و تنها در قرن بیستم است كه می بینیم تمدن با هزاران تعمد با عریانی و برهنگی همراه می شود.

ـــ
سابقه و دیرینه پوشش و حجاب در ادیان الهی

بسیاری از متفكران، بنابر آیات قرآن و كتب مقدس _ آدم و حوا بدون حضور ناظری بیگانه از برهنگی احساس شرم كردند و بدون آن كه تحت تاثیر هیچ آموزه، فرمان یا تذكری قرار گیرند، به وسیله برگ‏های درختان بهشتی به سرعت‏ خود را پوشاندند _ راز رویكرد انسان به پوشش را نهاد و فطرت او دانسته ‏اند؛ زیرا اول اینکه نخستین انسان‏ ها به طور فطری به پوشش روی آورده ‏اند .دوم اینکه گزارش ‏های موجود به خوبی اثبات می‏كند كه پوشش زنان به عنوان حجاب، در نقاط مختلف جهان به طور كامل رعایت می‏شده و در بعضی از موارد با شدّت و سختی همراه بوده است. سوم اینکه اگر اكنون نیز به لباس ملی كشورهای جهان بنگریم، معمول بودن حجاب زنان را به خوبی در میابیم. نگاهی به پوشش زنان در ادیان و اقوام مختلف نشان می‏دهد یهودیان، مسیحیان، اعراب، یونانیان، اهالی رم، آلمان، خاور نزدیك و.. . حجاب را به طور كامل رعایت می‏كردند و اكثرا سر خویش را نیز می ‏پوشاندند.

از سوی دیگر متداول بودن حجاب در میان ملل مختلف كه عقیده، مذهب و شرایط جغرافیایی متفاوت داشتند، نیز نشان دهنده تمایل فطری زنان به حجاب دانسته شده است و دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ و عصر حجر نسبت می دهند.


تاریخچه حجاب

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

.Mahdieh

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/18
ارسال ها
659
امتیاز واکنش
9,877
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
⇇کره ی خاکی⇉
زمان حضور
7 روز 16 ساعت 26 دقیقه
پوشش زن در ادیان بزرگ الهى

پوشش و به عبارتی حجاب در كلیه ادیان الهی به شكل بسیار با اهمیتی وجود داشته است به گونه‌ای كه بعد از ظهور اسلام، اصلاح و تلطیف گشت.

حجاب در شریعت حضرت ابراهیم(علیه ‏السلام)

در آئین مقدس حضرت ابراهیم (علیه ‏السلام) مسئله ی پوشش زنان، حائز اهمیت بوده است. در كتاب تورات چنین می خوانیم: « “رفقه ” چشمان خود را بلند كرده و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، زیرا از خادم پرسید: این مرد كیست كه در صحرا به استقبال ما می آید؟ خادم گفت: آقاى من است. پس برقع خود راگرفته، خود را پوشانید. »
از این بیان روشن میشود كه پوشش زن در مقابل نامحرم در شریعت حضرت ابراهیم (علیه ‏السلام) وجود داشته است؛ زیرا «رفقه» در مقابل اسحاق كه به او نامحرم بود، از شتر پیاده شد و خود را پوشاند تا چشم اسحاق به او نیفتد.

ـــ
حجاب در آیین یهود

در اصول اخلاقى «تلمود» كه یكى از كتاب‏هاى مهم دینى و در حقیقت فقه مدون و آیین نامه زندگى یهودیان است، آمده: «اگر زنى به نقض قانون یهود می ‏پرداخت، چنانچه مثلاً بی آنكه چیزى بر سر داشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می‏رشت یا با هر سنخى از مردان درد دل می كرد یا صدایش آنقدر بلند بود كه چون در خانه ‏اش تكلّم می ‏نمود، همسایگانش می ‏توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد. »
ـــ

حجاب در آیین مسحیت

در كتاب انجیل آمده است: پولس در رساله خود به قدنتیان تصریح می کند:
«اما می خواهم شما بدانید كه سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا. هر مردى كه سرپوشیده دعا یا نبوت كند سر خود را رسوا می ‏نماید. اما هر زنى كه سربرهنه دعا كند، سر خود را رسوا می سازد؛ زیرا این چنان است كه تراشیده شود. زیرا اگر زن نمی پوشد، موى را نیز ببرد و اگر زن را موى بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد؛ زیرا كه مرد را نباید سر خود را بپوشد چون كه او صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است؛ زیرا كه مرد از زن نیست، بلكه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده، بلكه زن براى مرد. از این جهت زن می ‏باید عزتى بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان… در دل خود انصاف دهید آیا شایسته است كه زن ناپوشیده نزد خدا دعا كند. »( باب11، آیه 3تا14)

پس در جایى كه براى دعا باید سر زن پوشیده باشد، به هنگام روبه رو شدن با نامحرم پوشش سر لازم‏تر خواهد بود.
نیز در انجیل، در رساله پولس، به تیموتاوس می گوید: «و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلف‏ها و طلا و مروارید و رخت گران‏بها، بلكه چنان كه زنانى را شایسته است كه دعواى دیندارى ‏كنند به اعمال صالحه. »


تاریخچه حجاب

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

.Mahdieh

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/18
ارسال ها
659
امتیاز واکنش
9,877
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
⇇کره ی خاکی⇉
زمان حضور
7 روز 16 ساعت 26 دقیقه
حجاب در اسلام

حدود پوشش برای زنان در احكام اسلامی ولایت دارد بر اینكه: پوشاندن غیر وجه و كفین بر زن واجب است و پوشش بدین نحو جزء ضروریات و مسلمات است و از نظر قرآن، حدیث و فتاوی هیچ اختلاف و تشكیكی در این باره وجود ندارد. در قرآن و روایات ائمه هدی علیه السلام كلماتی درباره ی مسئله ی پوشش بیان شده كه شناخت دقیق آن در تبیین موضوع كمك شایانی می كند از این رو به بررسی این واژه ها می پردازیم:

حجاب در اسلام

حدود پوشش برای زنان در احكام اسلامی ولایت دارد بر اینكه: پوشاندن غیر وجه و كفین بر زن واجب است و پوشش بدین نحو جزء ضروریات و مسلمات است و از نظر قرآن، حدیث و فتاوی هیچ اختلاف و تشكیكی در این باره وجود ندارد. در قرآن و روایات ائمه هدی علیه السلام كلماتی درباره ی مسئله ی پوشش بیان شده كه شناخت دقیق آن در تبیین موضوع كمك شایانی می كند از این رو به بررسی این واژه ها می پردازیم:

پوشش : به معنای پوشیدن و در لفظ عرب آن حجاب و حایل می باشد. استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زنان اصطلاحی نسبتا جدید است. در قدیم و به خصوص در اصطلاح فقها، كلمه ی ستر :به معنای پوشش به كار می رفت است. بنابراین علاوه بر معنای قدیم حجاب تحت عنوان پرده و حایل، امروزه اصطلاحاً تنها به معنانی پوشش خاص زنان است.

تبرج: در لغت به معانی بروز و ظهور می باشد و معنای اصطلاحی تبرج، آشكار كردن و جلوه گری زینتهای زن می باشد. در جای دیگر تبرج را خودنمایی در مقابل مردان معنا كرده و نوشته «تبرجت: اظهرت زینتها للرجال» بدحجابی یكی از مصادیق تبرج است.
حجب (حجاب): یكی از معانی حجاب پرده و پوشش و حائل است. كلمه «حجاب» هم به معنای پوشیدن است هم به معنی پرده و پوشش و بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این كلمه از آن جهت معنی پوشش می دهد كه پرده وسیله پوشش است. شهید مطهری در این باره می فرماید: «همین امر موجب شده كه عده زیادی گمان كنند اسلام خواسته زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود در حالی كه وظیفه پوششی كه اسلام برای زنان مقرر كرده است بدین معنی نیست.»

جلباب: در قرآن كریم جلباب یكی از پوششهای لازم برای زنان مومنین معرفی شده است:

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِکَ أَدْني‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً

ای پیغمبر به زنان و دختران خود و زنان مومنین بگو كه خویش را به چادر فرو پوشند كه این كار برای اینكه انها به عفت و حرمت شناخته شوند تا از تعـ*رض و جسارت هوسرانان آزار نكشند، بسیار بهتر است و خدا در حق خلق بسیار آمرزنده است.(آیه ی 59 سوره ی احزاب)

خمـار: یكی دیگر از پوششهایی كه درقرآن كریم برای زن معرفی شده است خمـار می باشد.

قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ…وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي‏ جُيُوبِهِنَّ…
به زنان با ایمان بگو سرو سـ*ـینه و دوش خود را با مقنعه بپوشانند.(آیه ی 31 سوره ی نور)

در كتب لغت درباره این لغت چنین آمده است كه خمر و خمـار به معنی ستر و پوشش است؛ نوشید*نی را خمر می گویند زیرا حواس ظاهری و باطنی را می پوشاند؛ به روسری زن نیز خمـار می گویند زیرا به وسیله ان سرش را می پوشاند.

زینت: مفهوم زینت در عربی از زیور در فارسی گسترده تر می باشد زیرا زینت هم به زیورهایی گفته می شود كه از بدن جدا می شوند مثل جواهرت و هم به آرایشهایی گفته می شود كه به بدن متصل است نظیر سرمه و …
عفت: عفت یك بینش، منش و یك صفت و خوی عالی است.عفّت، پدید آمدن حالتی برای نفس است كه به وسیله آن از فزون خواهی خواهــش نـفس جلوگیری شود.

جیب: جمع آن «جیوب»، مفرد کلمه یک بار در آیه 21 سوره‌ی‌ نمل و بار دیگر در آیه 22 سوره قصص و جمع آن در یک مورد بحث (31 سوره نور) آمده است و معنای آن گریبان است که از یقه پیراهن باز شود.

از مجموع این توضیح‌ها و دقت در کاربرد کلمه‌ها و سوره مبارکه نور، احزاب و آیه‌ها‌ی‌ دیگر و نیز از شعر عرب و نهج البلاغه چند نکته روشن می‌شود:
1. خمـار یا جلباب یکی نیست؛ خمـار نوعی از پوشش است و جلباب پوششی دیگر است که سراسر بدن را (ظاهراً از گردن به پایین) می‌پوشاند.
2. جلباب پوششی بوده است که جلو باز و زنان مسلمان، مأمور شده‌اند دو لـ*ـب آن را به یکدیگر نزدیک کنند.
3. خمـار، سرپوش دامنه داری بوده که زنان مسلمان مأمور شده‌اند دامن‌ها‌ی‌ سرپوش را تا گریبان خود بیاورند و گلو و زیر سـ*ـینه را بدان بپوشانند.


تاریخچه حجاب

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

.Mahdieh

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/18
ارسال ها
659
امتیاز واکنش
9,877
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
⇇کره ی خاکی⇉
زمان حضور
7 روز 16 ساعت 26 دقیقه
پوشش در کشورهای شرقی:

ایرانیان:

ویل دورانت معتقد است نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستان چنان برجسته‌است که می‌توان ایران را منشاء اصلی پراکندن حجاب در جهان دانست.(ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۲، ص۷۸)
دایره‌المعارف لاروس نیز به وجود حجاب زنان در ایران باستان اشاره می‌کند.(به نقل از دایره‌المعارف القرن العشرین، ۱۹۲۳)

در تفسیر اثنی عشری چنین آمده‌است: «تاریخ نشان می‌دهد که حجاب در فرس(فارس) قدیم وجود داشته‌است.»(تفسیر اثنی عشری، ج ۱۰، ص ۴۹۰)
حجاب در میان زنان ایرانی از زمان آریاییان و در آیین زرتشت وجود داشته‌است. در دوران مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و پس از اسلام نیز این پوشش ادامه یافت.
آسیا
آسیای مرکزی
ترکیه
در باب پوشش در میان ترکان باستان اطلاعاتی از حکاکی ها و تعدادی از ویرانه ها به دست آمده است. در میان ترکان، هر خانواده ای معمولا پارچه مورد نیاز خود را می بافت، لباس و کفش را هم خود می دوخت. ازفرهنگ های آفانسیوو (۱۷۰۰-۳۰۰۰ قبل از میلاد) و آندرونوو(۱۲۰۰-۱۷۰۰ قبل از میلاد) ملزومات خیاطی از جمله سوزن هایی از جنس استخوان و مس کشف شده اند. در میان ترکان گروهی از مشاغل مربوط به لباس از جمله خیاطی(یی چی)، كلاهدوزی(بورکچی)، کفاشی(اتوکچی)و دباغی وجود داشته است.
ترکان باستان به علت زندگی عشایری و کار پرورش حیوانات در آسیای مرکزی، معمولا لباس های ساده ای از جنس چرم را ترجیح می دادند.ترکان لباس پایه را(دُن-تُن)می نامیدند که شامل لباس زیرین(ایچ تُن) و لباس بیرونی(دیش تُن) بود. آن هااز خفتان و انواعی از لباس های بافتنی با نام های (چاپان،شاپان یا چارپیت)،کت و پالتو به عنوان لباس روی(دیشتُن)، و از چکمه و (چارق) و (باشماک) به عنوان پای پوش استفاده می کردند. چکمه ها از جنس چرم یا نمد ساخته می شد که یا بلند بود یا نیمی از ساق پا را می پوشاند. (باشماک)و(چاروق) از جنس چرم بود که (چاروق) بیشتر پوشیده می شد. ترکان (چاروق هایی) مخصوص به خود داشتند که (ایزلیک) نام داشت.
ترکان از لباس(گوملِک،گوگلِک) به عنوان پوشش بالاتنه و از شلوارهای چرمی و پارچه ای به عنوان پوشش پایین تنه استفاده می کردند. راحت بودن شلوار ، ویژگی قابل توجهی برای اقوام جنگجو به شمار می آمد. از دوران هون ها و شکل گیری سواره نظام، آن ها مجبور به پوشیدن شلوار شدند که روی آن شلواری گشادتر و خفتان پوشیده می شد. جنس لباس ایشان در سفر و جنگ از چرم و در زندگی روزانه از پارچه بود.
خفتان نوعی لباس روی بود که بلندی آن تا زانو می رسید. خفتان ها بدون استثنا در تمام مجسمه های به دست آمده از گوک ترک های منطقه (اورخون) مشاهده شده اند. خفتان ها به طور معمول دارای کمربند(کور-کادیش-کاییش-بل باغی) یا شال کمر (کوشاک-کورشاک) بودند. مثلا در کنار جسد کشف شده شاهزاده ای در تپه باستانی (تواِکتا) سه خفتان به رنگ های سبز، زرد و قرمز وجود دارد که دارای کمربند هستند.
از پوشش های آغازین زنان ترک می توان به شلوارهای تنبلی که در قسمت مچ پا تنگ می شدند، جِپکِن(کت آستین دار کوتاه بدون یقه) و کفش اشاره کرد. پوشش زنان و مردان چندان متفاوت از یکدیگر نبوده تنها دامن زنان بلند تر از دامن مردان بوده است.
براساس مجسمه های برجای مانده، کتیبه ها و نقش برجسته های تاریخی نتیجه گرفته اند که گرما و سرما عامل اصلی اختیار پوشاک نبوده بلکه علت آن حیا بوده است.
مجله پیام زن، مقاله انسان، پوشش و ریشه های تاریخی، ش 19، ص 69


تاریخچه حجاب

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

.Mahdieh

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/18
ارسال ها
659
امتیاز واکنش
9,877
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
⇇کره ی خاکی⇉
زمان حضور
7 روز 16 ساعت 26 دقیقه
زنهای تاتاری از کازان (روسیه آسیایی)
به نظر می رسد از وجود حجاب در میان دیگر امت ها و رعایت آن به گونه ای نزدیک به آنچه اسلام آورده، می توان نتیجه گرفت که این سنت دینی ریشه ای در فطرت و ساختار وجودی انسان دارد.
(حجاب آزادی یا اسارت، ص 207)
روسیه:
لباس سنتی زنان روسی، Sarafan ، لباس بلندی است که به سارافون(پیش بند) شباهت دارد.بندهای لباس با روبان هایی از نخ طلا و نقره تزئین می شود.در زیر این لباس ،پیراهن هایی به رنگ روشن استفاده می شود.این لباس دارای کمربند است و برای تزئین آن گاهی از منجق نیز استفاده می شود.
در مراسم ها و جشن های ویژه از پارچه های ابریشم و نخی فاخر برای دوخت لباس ها استفاده می شود.
مردان و زنان ژاپنی
*اگر تنها سرما و گرما انگیزه پوشش بود، این تفاوتها(تفاوت پوشش زنان و مردان)قابل تحلیل نبود.
پوشش زن در یونان و روم باستان:
دایره المعارف لاروس درباره پوشش زنان یونان باستان می گوید: زنان یونانی در دوره های گذشته، صورت و انـ*ـدام شان را تا روی پا می پوشاندند. این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، در جزایر کورس و امرجوس و دیگر جزایر ساخته می شد. زنان فنیقی نیز دارای پوششی سرخ بودند. سخن درباره حجاب، در لابلای کلمات قدیمی ترین مولفین یونانی نیز به چشم می خورد، حتی «بنیلوب» (همسر پادشاه عولیس فرمانروای ایتاک) نیز با حجاب بوده است. زنان شهر «ثیب» دارای حجاب خاصی بوده اند، بدین صورت که حتی صورت شان را نیز با تکه می پوشاندند. این تکه دارای دو منفذ بود که جلوی چشمان قرار می گرفت تا بتوانند ببینند. نقش هایی که بر جای مانده، حکایت می کند که زنان سر را می پوشانده، ولی صورت های شان باز بوده است، و وقتی به بازار می رفتند، بر آنان واجب بوده است که صورت های شان را بپوشانند، خواه باکـ ـره و خواه دارای همسر باشند. حجاب در بین زنان سایبری و ساکنان آسیای صغیر و زنان شهر ماد (و فارس و عرب) نیز وجود داشته است. زنان رومانیا از حجاب شدیدتری برخوردار بوده اند، به طوری که وقتی از خانه خارج می شدند، با چادری بلند تمام بدن را تا روی پاها می پوشاندند و چیزی از برآمدگی های بدن مشخص نمی شد. (همان – به نقل از دایره ی المعارف القرن العشرین، 1932)
ویل دورانت، تاریخ نویس مشهور نیز شواهد زیادی دال بر وجود حجاب در بین زنان یونان و روم باستان آورده است.
او درباره «الهه عفت» که یکی از خدایان یونان باستان است، می گوید: «آرتمیس»، الهه عفت است و عالی ترین نمونه (و الگو برای) دختران جوان به شمار می آید. دارای بدنی نیرومند و ورزیده و چابک و به زیور عفت و تقوا آراسته است. (همان به نقل از ویل دورانت تاریخ تمدن، ص 520)
همچنین درباره مردم یکی از قبائلی که نهصد سال قبل از میلاد زندگی می کرده اند، آورده است: «بالاتر از ارمیان و در کنار دریای سیاه، «سکاها» بیابانگردی می کردند. آن ها مردم درشت انـ*ـدام قبائل جنگی نیمه مغول و نیمه اروپایی بسیار نیرومندی بودند که در ارابه به سر می بردند و زنان خود را سخت در پرده نگاه می داشتند. (همان ص 336)
زنان فقط در صورتی می توانند خویشان و دوستان خود را ملاقات کنند و در جشن های مذهبی و تماشاخانه ها حضور یابند که کاملا در حجاب باشند . (همان ص 340)»
یونان باستان 1500 – سده اول ق. م
هیماتیون شالی بزرگ به ابعاد 135 × 270 سانتیمتر بود که زنان و مردان آن را به دور خود می پیچیدند. (تاریخ لباس، روت ترنرویل کاکس، ترجمه: شیرین بزرگمهر، ص 41)


تاریخچه حجاب

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

.Mahdieh

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/18
ارسال ها
659
امتیاز واکنش
9,877
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
⇇کره ی خاکی⇉
زمان حضور
7 روز 16 ساعت 26 دقیقه
عفاف و پوشش ملل جهان در گذر تاریخ:

رم باستان سده اول قبل از میلاد تا پنجم میلادی:

توگا پارچه ای پشمین بود به شکل مستطیل، به پهنای 225 سانتیمتر و درازی 540 سانتیمتر، که دور بدن پیچیده می شد. (همان، ص 47)

بیزانس سده چهارم میلادی تا قرون میانه:

در این دوران به دلیل نفوذ مسیحیت، بدن کاملا پوشیده می شد و مرد و زن پیراهن های بلند و راسته با آستینهایی بلند از ابریشم یا کتان می پوشیدند. (همان، ص 62)
زنان روی پیاهن خود شال بلندی چون پالا، یا استولای رومی بر دوش می افکندند، و گاه نیز آن را بر سر می انداختند. (همان، ص 64)

ایتالیا قرون میانه:

در ابتدا پوشاک اصلی بلیاد بود، تونیکی آستین بلند که نوع زنانه آن تا روی پا و مردانه ی آن تا بالای زانو می رسید. روی آن پوشش دیگری می آمد به نام پالیوم به شکل ردا که از روی شانه ها به جلو آمده با قلاب یا سنجاق سـ*ـینه بزرگ بسته می شد. (همان، ص 66)
پوشش سر زنان در قرون میانه پارچه ای بود به شکل مستطیل یا نیم دایره که روی سر می انداختند و تا شانه ها و یا پایین تر از آن را می پوشاند. این، در واقع نوعی پالای رمی بود به نام (کورشف) یا ویمپل اغلب زنان ثروتمند تاج خود را روی ویمپل، بر سر می گذاشتند. (همان، ص 68)
کلاه های به شکل عمامه، برگرفته از دوران بیزانس، مورد استفاده خانمها ونیزی بود. (همان، ص 69)

ایتالیا در دوران رنسانس:

تأثیر رنسانس بر لباس مردان بیش از زنان بود. در اوایل دوران، پوشاک زنان بیشتر تحت تأثیر اندیشه های مذهبی یا سنتی بود. به دلیل گسترش صنعت چاپ در نیمه سده پانزدهم، مدارک معتبری به دست آمده که می تواند راهنمای شناخت دقیق پوشاک آن دوران باشد (همان، ص 99)
مردان از جوراب شلواری تنگ و چسبان، که از کمر تا پنجه ی پا را در خود می گرفت. استفاده می کردند. (همان، ص 100)


تاریخچه حجاب

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

.Mahdieh

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/18
ارسال ها
659
امتیاز واکنش
9,877
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
⇇کره ی خاکی⇉
زمان حضور
7 روز 16 ساعت 26 دقیقه
انگلستان قرون میانه:

در اوایل این دوران مردان و زنان انگلیسی همچنان سه لباس اصلی، استولا، یا لبـاس زیر، بلیاد یا لباس رو، و پالا یا شنل، که همگی همان پوشاک اصلی یونانی – رومی بود، می پوشیدند. (همان، ص 91)
مردان باشلق ساده ای بر سر می گذاشتند، در حالی که زنان موی خود را زیر روسری، یا هدریل از جنس پارچه کتان پنهان می ساختند. این روسری ، دایره، مربع یا مستطیل بوده و مانند روسری چانه پوش ایرانیان و رمیها، ضمن پوشاندن سر، به دور گردن پیچیده می شد. تاج را، در صورت استفاده، روی این روسری قرار می دادند.
در حدود سال 1200، زنان موی خود را در بالای سر جمع می کردند. آنها از چانه بند و ویمپل که هر دو از کتان لطیف تهیه شده بود، استفاده می کردند. (همان ص 87)

انگلستان در دوران رنسانس:

در زمان شکسپیر زن حق نداشت که روی صحنه بیاید، نقش زنان را پسران بازی می کردند و گاهی تماشاگر عهد الیزابت پسری را در صحنه می دید که در نقش زنی بازی می کند که با جامه پسر یا مردی در آمده است. (ویل دورانت، تاریخ تمدن – ج 7، ص 95)
جامه های بلند زنان، که از پارچه های لطیف ساخته شده دارای طرح پیچیده ای بودند، ساق پاها را می پوشاندند، پوشیدن جورابهای ابریشمی به وسیله ملکه (الیزابت) مرسوم شد و زنها دامنها را روی زمین می کشیدند. (ویل دورانت، تاریخ تمدن؛ ج 7- آغاز عصر خرد – ص 67) زنان تا سال 1550 پوشش عجیبی برای سرشان به کار می بردند، که مانند شیروانی شیب دار بود و تمام مو را می پوشاند، گیبل هود، یا کنل و یا پدی منتال نام داشت. شنلهای زنانه بلندی که جلو آن باز بود، و نیز رداهای بزرگ و گشاد با آستینهای پف دار، عرضه گردید. (همان، 157)
چنانچه گویندماسک مخمل سیاه ویژه ی زنانی بود که دارای مرتبه ی اجتماعی برتری بودند و به هنگام پیاده روی یا سواری به کار می رفت. (همان، 174)


انگلستان قرن 17:

دامنها بلند و پف دار بودند. آستینها تا آرنج، و یا مچ دست بود. (همان، 192)
در این دوران نوعی لباس سوارکاری عرضه گردید که شامل یک کت بلند که سراسر جلو آن دکمه داشت، دامنی گشاد و بلند یک نیم تنه یا دابلت که زیر کت پوشیده می شد. (همان، ص 231)

انگلیس قرن 19:
زنان انگلیسی محافظه کار برای اینکه اندامشان از زیر پیراهن نمایان نشود، چندین زیر دامنی از پارچه کتان و ململ با حاشیه های توردوزی می پوشیدند. روی پیراهنهای یقه باز خود، یقه ای متشکل از چندین ردیف تور چین دار یا بتسی یادگار ملکه الیزابت می پوشیدند. (همان، ص 309)
قد دامن ویژه ی روز یا شب تا مچ پا و یا اندکی بالاتر از زمین بود از سال 1796 تقاضا برای پارچه ی فلانل انگلیسی، به منظور تهیه شال و روسری روبه ازدیاد گذاشت.
ویژگی پوشاک این دوره، وجود بالاپوشی گشاد یا ردینگوت از پارچه ی ضخیم بود و اختصاص لباسهای متفاوت برای موفقیتهای متفاوت بود.
هنگام بازی گلف، بلوز کوتاه، دامن و شنل گلف، و یا کت نور فولک می پوشیدند. (همان، ص 372)

پیراهنهای مردانه تا مچ پا، و زنانه تا روی زمین بود. (همان، ص 93)
در اواسط سده ی چهاردهم، کت هاردی مردانه عرضه شد؛ با این تفاوت که قد دامن آن بلند، و تا روی زمین می رسید. (همان، ص 94)
در آن زمان زنان لوازم آرایش مصرف نمی کردند. (همان، ص 95)


تاریخچه حجاب

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا