نویسنده این موضوع
مقدمه
کودک در طول تحول روانی- ذهنی خود ، بتدریج پیچیدهتر میشود. هر قدر سن کودک افزایش مییابد و تعامل او با محیط و امکانات فرهنگی ، آموزشی و اجتماعی بیشتر میشود، تواناییهای شناختی و روانی بیشتری را به صورت استقرار یافته بدست میآورد. ساختهای روانی به ساختهای پیچیدهتر و رشد یافتهتر تبدیل میشوند. همه نظریات تحولی در روانشناسی ، این رشد یافتگی و تحول را در گذار کودک از مراحل و یا دورههای تحولی تبیین میکنند و البته اختلافهایی در نوع نگاه آنها به مراحل تحولی نیز مطرح بوده است.
خودمیانبینی از دیدگاه پیاژه
در نظر پیاژه ، تحول روانی- ذهنی کودک از بازتابهای کلی اولیه شروع میشود و با گذر از دورههای حسی- حرکتی پیش عملیاتی و عملیات منطقی عینی و دوره صوری یا انتزاعی واجد ساختهای فراوانی میشود که میتواند بر اساس آنها در یک تعامل فعال با دنیای خود وارد شود. در نظر پیاژه ، هر دوره ، ویژگی مخصوص بخود را دارد که ساختهای آن دوره با هم ، یک ساخت مجموعهای تشکیل میدهند.
در نظام تحولی پیاژه ، هر دوره با یک خود میانبینی شروع و با بوجود آمدن ساختهای مجموعهای به میان واگرایی ختم میشود. به عبارت دیگر ، کودک ابتدای هر دوره تحولی ، دارای خود میانبینی خاص آن دوره است و هر قدر متحولتر شود، از خود میانبینی جدا شده و به میان واگرایی میرسد. به عبارت دیگر ، تطور و تکامل روانی و ذهنی کودک با رسیدن به میان واگرایی مطابقت میکند.
خودمیانبینی چیست؟
خودمیانبینی ، حالت روانی بهنجار است که در آن فقدان تمایز بین واقعیت شخصی و واقعیت عینی مشهود میباشد. خود میان بینی ، حاصل عدم تمایز کودک و دنیای خارج از خود است. در این حالت روانی ، کودک به شی بیرونی ساخت نمیدهد، بلکه او را جزئی از خود میداند. بتدریج که روابط کودک- شی یا کودک- شخص گسترش مییابد، کودک با ساخت دادن به شی خود به منزله آزمودنی واجد ساختار میشود. هر چه دنیا منسجمتر میگردد، او نیز منسجمتر میشود. پس رابـ*ـطه کودک- شی ، یک رابـ*ـطه تشکیلدهنده کودک و دنیای خارج اوست.
خودمیان بینی حسی- حرکتی
در اینگونه ، کودک نمیتواند بین آنچه مربوط به اعمال اوست و آنچه به اشیا یا اشخاص بیرونی تعلق دارد، جدایی و تمیز قائل شود. کودک بین من و دیگران ، من و شی تفکیک نمیدهد. همه را جزء خود میداند. این امر به دلیل سازمان نیافتگی من کودک و هشیار نبودن به زندگی خویش است. در پایان دوره حسی- حرکتی (پایان 2 سالگی) ، خود میان بینی گشایش مییابد و کودک خود را از مرکزیت همه اشیا میرهاند و بین خود و اشخاص و اشیا تفکیک و تمایز قائل میشود.
به عبارت دیگر در طول تحول ، کودک خود را میسازد، همانطور که دنیای خود را میسازد و آنها از هم تمیز میدهد. حالت گشایش خود میان بینی، میان واگرایی است و نشانهای از تحول و رشد یافتگی محسوب میشود. در این حالت ، کودک خود را یک چیز و شی را یک چیز دیگر مییابد و آنها را بهم آمیخته نمیکند. شی به عنوان یک هویت مستقل و تثبیت یافته در ذهن کودک حاصل میشود. (شی دائم در نظر پیاژه).
خود میان بینی دوره دوم
در نظر پیاژه ، در دوره س از دوره حسی- حرکتی با بروز کنشهای رمزی و زمان به عنوان کنش علامتی (2 سالگی به بعد) ، جهان کودک گسترش مییابد و ارتباط کودک با دنیای خارج خود تنها به صورت عملی (حسی و حرکتی) نیست، بلکه تصورات و هوش شهودی و تصوری هم در دنیای او دارد میشود. به همین دلیل کودک میتواند از رمز و نماد در فعالیتها ، بازیها و... بهره جوید.
در این دوره که بتدریج کودک به سمت عملیات منطقی عینی به پیش میرود، خود میان بینی تجربی وجود دارد که با خودمیانبینی دوره قبلی متفاوت است. در این دوره ، بین خود و اشیا و اشخاص ، تفکیک قائل میشود، اما تجربیات و ادراکات او ، نگرش عینی او را تحت تاثیر قرار میدهد.
وقتی کودک از کوه بالا میرود، مسیر را طولانیتر درک میکند، در حالی که مسیر بالا رفتن و پایین آمدن یکسان است. چون کودک در بالا رفتن، رنج بیشتری را تحمل میکند، پس راه را متفاوت و طولانیتر میبیند، در حالی که به لحاظ عینی و واقعی هر دو مسیر یکی است. این یک خودمیانبینی تجربی است. بتدریج که کودک واجد عملیات منطقی عینی (8 - 7 سالگی) میشود، خودمیانبینی عملیاتی ، به میانواگرایی میرسد و کودک میتواند به اشیا ، مقدار ثابت بدهد و با استفاده از نامتغیرهای ذهنی آنها را تثبیت بخشد. (نگهداری ذهنی).
انواع خودمیانبینیهای دوره دوم
خودمیانبینیهای دوره دوم (دوره پیش عملیاتی- عملیاتی) انواع مختلفی میباشند که عبارتند از:
کودک در طول تحول روانی- ذهنی خود ، بتدریج پیچیدهتر میشود. هر قدر سن کودک افزایش مییابد و تعامل او با محیط و امکانات فرهنگی ، آموزشی و اجتماعی بیشتر میشود، تواناییهای شناختی و روانی بیشتری را به صورت استقرار یافته بدست میآورد. ساختهای روانی به ساختهای پیچیدهتر و رشد یافتهتر تبدیل میشوند. همه نظریات تحولی در روانشناسی ، این رشد یافتگی و تحول را در گذار کودک از مراحل و یا دورههای تحولی تبیین میکنند و البته اختلافهایی در نوع نگاه آنها به مراحل تحولی نیز مطرح بوده است.
خودمیانبینی از دیدگاه پیاژه
در نظر پیاژه ، تحول روانی- ذهنی کودک از بازتابهای کلی اولیه شروع میشود و با گذر از دورههای حسی- حرکتی پیش عملیاتی و عملیات منطقی عینی و دوره صوری یا انتزاعی واجد ساختهای فراوانی میشود که میتواند بر اساس آنها در یک تعامل فعال با دنیای خود وارد شود. در نظر پیاژه ، هر دوره ، ویژگی مخصوص بخود را دارد که ساختهای آن دوره با هم ، یک ساخت مجموعهای تشکیل میدهند.
در نظام تحولی پیاژه ، هر دوره با یک خود میانبینی شروع و با بوجود آمدن ساختهای مجموعهای به میان واگرایی ختم میشود. به عبارت دیگر ، کودک ابتدای هر دوره تحولی ، دارای خود میانبینی خاص آن دوره است و هر قدر متحولتر شود، از خود میانبینی جدا شده و به میان واگرایی میرسد. به عبارت دیگر ، تطور و تکامل روانی و ذهنی کودک با رسیدن به میان واگرایی مطابقت میکند.
خودمیانبینی چیست؟
خودمیانبینی ، حالت روانی بهنجار است که در آن فقدان تمایز بین واقعیت شخصی و واقعیت عینی مشهود میباشد. خود میان بینی ، حاصل عدم تمایز کودک و دنیای خارج از خود است. در این حالت روانی ، کودک به شی بیرونی ساخت نمیدهد، بلکه او را جزئی از خود میداند. بتدریج که روابط کودک- شی یا کودک- شخص گسترش مییابد، کودک با ساخت دادن به شی خود به منزله آزمودنی واجد ساختار میشود. هر چه دنیا منسجمتر میگردد، او نیز منسجمتر میشود. پس رابـ*ـطه کودک- شی ، یک رابـ*ـطه تشکیلدهنده کودک و دنیای خارج اوست.
خودمیان بینی حسی- حرکتی
در اینگونه ، کودک نمیتواند بین آنچه مربوط به اعمال اوست و آنچه به اشیا یا اشخاص بیرونی تعلق دارد، جدایی و تمیز قائل شود. کودک بین من و دیگران ، من و شی تفکیک نمیدهد. همه را جزء خود میداند. این امر به دلیل سازمان نیافتگی من کودک و هشیار نبودن به زندگی خویش است. در پایان دوره حسی- حرکتی (پایان 2 سالگی) ، خود میان بینی گشایش مییابد و کودک خود را از مرکزیت همه اشیا میرهاند و بین خود و اشخاص و اشیا تفکیک و تمایز قائل میشود.
به عبارت دیگر در طول تحول ، کودک خود را میسازد، همانطور که دنیای خود را میسازد و آنها از هم تمیز میدهد. حالت گشایش خود میان بینی، میان واگرایی است و نشانهای از تحول و رشد یافتگی محسوب میشود. در این حالت ، کودک خود را یک چیز و شی را یک چیز دیگر مییابد و آنها را بهم آمیخته نمیکند. شی به عنوان یک هویت مستقل و تثبیت یافته در ذهن کودک حاصل میشود. (شی دائم در نظر پیاژه).
خود میان بینی دوره دوم
در نظر پیاژه ، در دوره س از دوره حسی- حرکتی با بروز کنشهای رمزی و زمان به عنوان کنش علامتی (2 سالگی به بعد) ، جهان کودک گسترش مییابد و ارتباط کودک با دنیای خارج خود تنها به صورت عملی (حسی و حرکتی) نیست، بلکه تصورات و هوش شهودی و تصوری هم در دنیای او دارد میشود. به همین دلیل کودک میتواند از رمز و نماد در فعالیتها ، بازیها و... بهره جوید.
در این دوره که بتدریج کودک به سمت عملیات منطقی عینی به پیش میرود، خود میان بینی تجربی وجود دارد که با خودمیانبینی دوره قبلی متفاوت است. در این دوره ، بین خود و اشیا و اشخاص ، تفکیک قائل میشود، اما تجربیات و ادراکات او ، نگرش عینی او را تحت تاثیر قرار میدهد.
وقتی کودک از کوه بالا میرود، مسیر را طولانیتر درک میکند، در حالی که مسیر بالا رفتن و پایین آمدن یکسان است. چون کودک در بالا رفتن، رنج بیشتری را تحمل میکند، پس راه را متفاوت و طولانیتر میبیند، در حالی که به لحاظ عینی و واقعی هر دو مسیر یکی است. این یک خودمیانبینی تجربی است. بتدریج که کودک واجد عملیات منطقی عینی (8 - 7 سالگی) میشود، خودمیانبینی عملیاتی ، به میانواگرایی میرسد و کودک میتواند به اشیا ، مقدار ثابت بدهد و با استفاده از نامتغیرهای ذهنی آنها را تثبیت بخشد. (نگهداری ذهنی).
انواع خودمیانبینیهای دوره دوم
خودمیانبینیهای دوره دوم (دوره پیش عملیاتی- عملیاتی) انواع مختلفی میباشند که عبارتند از:
- خودمیانبینیهای مستقیم
- خودمیانبینیهای غیر مستقیم
- خودمیانبینیهای اجتماعی.
خود میان بینی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com