نویسنده این موضوع
مقدمه
کلاس آموزش زبان انگلیسی ، شروع میشود. کلاس جالبی که قرار است با یک روش آموزشی ویژه کار خود را انجام دهد. روش آموزش تلقینی. تالاری روشن است، با هوایی مطبوع و آراسته به تابلوهای نقاشی زیبا و گیاهان سبز. دانشآموزانی که بر روی صندلیهای راحت نشستهاند، خود را برای گوش دادن به یکی از سنفونیهای هایدن آماده میکنند. با آغاز طنین نخستین نغمههای موسیقی ، صدایی بلند میشود، صدای استاد زبان انگلیسی که متنی را به زبان انگلیسی میخواند.
بتدریج بر قدرت صدا افزوده میشود و بعد صدا آرام میگیرد و کم کم به صورت زمزمه در میآید و متوقف میشود و بار دیگر با شدت اوج میگیرد و در مجموع با موسیقی در حال پخش هماهنگی دارد. این روش آموزش از سال 1997 در کشور فرانسه متداول شده و بر مبنای روش آموزشی تلقین شناسی که در دهه 60 در بلغارستان ابداع شد، انجام میگیرد.
تاریخچه روش آموزش تلقینی
در سال 1954 ، رواندرمانگر بلغاری ، گئورکی لوزانف ، به نقش اساسی تلقین در شتاب بخشیدن به امر یادگیری و به خاطر سپاری پی برد. دوازده سال پس از آن ، مرکز تلقین شناسی در محیط زیست و پیرامون ما بسیار مهم و اساسی است و اگر آن را در آموزش به کاربریم، نیروی خفته و پنهان در وجود ما را بیدار و آشکار میکند. طبق پژوهشهایی که فروروانشناسان (Paraoychologues) روسی به عمل آوردهاند، ما عمدتا فقط 10 درصد نیروی بالقوه مغز خود استفاده میکنیم و بقیه به صورت روش آموزش ذخیره غیر فعال باقی میماند. با استفاده از روش آموزش تلقینی ، میتوان بر روی فعالیت روانی ضمیر ناخودآگاه اثر کرد و ذخیرههای داخلی بالقوه را آزاد نمود.
لوزانف مینویسد: انسان ، ماشین سیبرنتیک بدون هیجان و عاطفه نیست. اصولا رفتار ، قدرت تسلط ، صدا ، حرکات ، نگاهها ، آهنگ بالا و پایین صدای آموزگار و همچنین جو خوشایند و آرام و محیط هماهنگ ، از عوامل تلقینی بسیار عمده و اساسی به حساب میآِیند. لوزانف ادامه میدهد: این عوامل اگرچه در نگاه اول چندان مفهومی ندارند، اما مجموعهای را تشکیل میدهند که نیروی درک را به والاترین درجه آن ارتقا میدهند. زیرا سازواره ما به محرک های آن عوامل بطور ناخودآگاه واکنش نشان میدهد. فردی که با روش آموزشی تلقینی تدریس میکند، تنها به نیروی تعقل کلامی تکیه نمیکند، بلکه به بان تن و درک عمومی ، زندگی دوباره میبخشد.
بازگشت به کودکی برای آزموزش بهتر
این بازگشت به درک پیش زبانی ، از مرحلهای عبور میکند که لوزانف آن را کودک گردانی یا نوباوه گردانی مینامد. لیزا هرباک ، مدیر و مسئول مدرسه آموزش تلقینی در فرانسه میگوید: در آموزش دادن سنتی بسیار تحلیلی ، فقط یک قسمت از مغز ما علاقهمند میشود. از سویی ساکت نگه داشتن دایمی یک قسمت دیگر از خود ما ، کاری است غیر ممکن. بنابراین باید بین اندیشه و تعقل و هیجان و عواطف ، آشتی و هماهنگی ایجاد نمود و در امر آموزش در محیطی خوشایند و لـ*ـذت بخش ، بازآموزی کرد.
نیروی تجسم و تخیل و نیروی ابتکار و خلاقیت را آزاد گذاشت تا خود را تبیین کنند و به مردم کمک کرد تا از عوامل محدود کننده بگذرند، فشار عصبی را از خود دور کنند و حالت خودانگیختگی و سادگی ، صداقت و طبیعی بودن کودکانه را بازیایند. با این روش به خاطر سپردن مداوم یک موضوع پر حجم ، مثلا حدود 2000 واحد لغوی طی 150 ساعت تدریس یعنی دو برابر بیشتر از آنچه که در دوره آموزش معمولی میآموزیم، به سرعت و بدون کوچکترین سختی انجام میپذیرد. ابزار آموزش تلقینی بسیار گوناگون هستند، از جمله: حرکات صورت تقلید ، ترانه و سرود ، رقص ، نقش بازی کردن ، کارهای طنز آلود و....
همه اینها باعث فرو ریختن موانعی که بر سر راه فراگیری وجود دارد، میشوند. موسیقی نیز در این میان نقشی عمده بر عهده دارد، زیرا بین دو نیمکره مغز ارتباط برقرار میکند و نیمکره راست مغز ، که در نظام آموزشی سنتی فراموش شده بود، را نیز مجددا فعال میکند. اگر چه محرکهای کلامی و شفاهی بـ*ـو*سیله نیمکره چپ ضبط و ثبت میشوند، که کار محاسبه ، تحلیل و ... را انجام میدهد، امواج صوتی به سوی نیمکره راست مغز گسیل میشوند که محل هیجانات و عواطف و خلاقیت است.
موزیک ، به خاطرسپاری دراز مدت را تسهیل میکند.
لیزا هرباک تاکید میکند: هنگامی که بدن در حالت استراحت و آسایش باشد، ظرفیت یادگیری به حد بیشینه خود میرسد و هم اکنون کتابهای جدید درسی به صورت کنسرت و جلسات موسیقی ارائه میشوند. موسیقی با آشتی دادن و هماهنگ کردن نیروی تعقل و نیروهای هیجانی و علاقهمند پذیری ، پذیرش و کسب مواد زبان شناختی را تسهیل میکند. پژوهشهایی که توسط لوزانف انجام گرفتهاند، اثر و نفوذ مثبت موسیقی ، بویژه موسیقی پیش کلاسیک یا باروک ، را بر روی فعالیت زیست برقی مغز و قلبی- عروقی به اثبات رسانیده است.
الکتروآنسفالوگرامهایی که در حین کنسرتها انجام گرفتهاند، نشان دادهاند که در امواج آلفای مغز افزایش بسیاری مشاهده میشود. این امواج بطور متداول نشانگر حالت استراخت مغز یا خواب عمیق هستند. همچنین کاهشی در تعداد ضربان نبض و پایین آمدن مختصر فشار خون ملاحظه شده است. این کنسرتها منطبق با لحظات فراگیری عمیق و مداوم هستند.
کلاس آموزش زبان انگلیسی ، شروع میشود. کلاس جالبی که قرار است با یک روش آموزشی ویژه کار خود را انجام دهد. روش آموزش تلقینی. تالاری روشن است، با هوایی مطبوع و آراسته به تابلوهای نقاشی زیبا و گیاهان سبز. دانشآموزانی که بر روی صندلیهای راحت نشستهاند، خود را برای گوش دادن به یکی از سنفونیهای هایدن آماده میکنند. با آغاز طنین نخستین نغمههای موسیقی ، صدایی بلند میشود، صدای استاد زبان انگلیسی که متنی را به زبان انگلیسی میخواند.
بتدریج بر قدرت صدا افزوده میشود و بعد صدا آرام میگیرد و کم کم به صورت زمزمه در میآید و متوقف میشود و بار دیگر با شدت اوج میگیرد و در مجموع با موسیقی در حال پخش هماهنگی دارد. این روش آموزش از سال 1997 در کشور فرانسه متداول شده و بر مبنای روش آموزشی تلقین شناسی که در دهه 60 در بلغارستان ابداع شد، انجام میگیرد.
تاریخچه روش آموزش تلقینی
در سال 1954 ، رواندرمانگر بلغاری ، گئورکی لوزانف ، به نقش اساسی تلقین در شتاب بخشیدن به امر یادگیری و به خاطر سپاری پی برد. دوازده سال پس از آن ، مرکز تلقین شناسی در محیط زیست و پیرامون ما بسیار مهم و اساسی است و اگر آن را در آموزش به کاربریم، نیروی خفته و پنهان در وجود ما را بیدار و آشکار میکند. طبق پژوهشهایی که فروروانشناسان (Paraoychologues) روسی به عمل آوردهاند، ما عمدتا فقط 10 درصد نیروی بالقوه مغز خود استفاده میکنیم و بقیه به صورت روش آموزش ذخیره غیر فعال باقی میماند. با استفاده از روش آموزش تلقینی ، میتوان بر روی فعالیت روانی ضمیر ناخودآگاه اثر کرد و ذخیرههای داخلی بالقوه را آزاد نمود.
لوزانف مینویسد: انسان ، ماشین سیبرنتیک بدون هیجان و عاطفه نیست. اصولا رفتار ، قدرت تسلط ، صدا ، حرکات ، نگاهها ، آهنگ بالا و پایین صدای آموزگار و همچنین جو خوشایند و آرام و محیط هماهنگ ، از عوامل تلقینی بسیار عمده و اساسی به حساب میآِیند. لوزانف ادامه میدهد: این عوامل اگرچه در نگاه اول چندان مفهومی ندارند، اما مجموعهای را تشکیل میدهند که نیروی درک را به والاترین درجه آن ارتقا میدهند. زیرا سازواره ما به محرک های آن عوامل بطور ناخودآگاه واکنش نشان میدهد. فردی که با روش آموزشی تلقینی تدریس میکند، تنها به نیروی تعقل کلامی تکیه نمیکند، بلکه به بان تن و درک عمومی ، زندگی دوباره میبخشد.
بازگشت به کودکی برای آزموزش بهتر
این بازگشت به درک پیش زبانی ، از مرحلهای عبور میکند که لوزانف آن را کودک گردانی یا نوباوه گردانی مینامد. لیزا هرباک ، مدیر و مسئول مدرسه آموزش تلقینی در فرانسه میگوید: در آموزش دادن سنتی بسیار تحلیلی ، فقط یک قسمت از مغز ما علاقهمند میشود. از سویی ساکت نگه داشتن دایمی یک قسمت دیگر از خود ما ، کاری است غیر ممکن. بنابراین باید بین اندیشه و تعقل و هیجان و عواطف ، آشتی و هماهنگی ایجاد نمود و در امر آموزش در محیطی خوشایند و لـ*ـذت بخش ، بازآموزی کرد.
نیروی تجسم و تخیل و نیروی ابتکار و خلاقیت را آزاد گذاشت تا خود را تبیین کنند و به مردم کمک کرد تا از عوامل محدود کننده بگذرند، فشار عصبی را از خود دور کنند و حالت خودانگیختگی و سادگی ، صداقت و طبیعی بودن کودکانه را بازیایند. با این روش به خاطر سپردن مداوم یک موضوع پر حجم ، مثلا حدود 2000 واحد لغوی طی 150 ساعت تدریس یعنی دو برابر بیشتر از آنچه که در دوره آموزش معمولی میآموزیم، به سرعت و بدون کوچکترین سختی انجام میپذیرد. ابزار آموزش تلقینی بسیار گوناگون هستند، از جمله: حرکات صورت تقلید ، ترانه و سرود ، رقص ، نقش بازی کردن ، کارهای طنز آلود و....
همه اینها باعث فرو ریختن موانعی که بر سر راه فراگیری وجود دارد، میشوند. موسیقی نیز در این میان نقشی عمده بر عهده دارد، زیرا بین دو نیمکره مغز ارتباط برقرار میکند و نیمکره راست مغز ، که در نظام آموزشی سنتی فراموش شده بود، را نیز مجددا فعال میکند. اگر چه محرکهای کلامی و شفاهی بـ*ـو*سیله نیمکره چپ ضبط و ثبت میشوند، که کار محاسبه ، تحلیل و ... را انجام میدهد، امواج صوتی به سوی نیمکره راست مغز گسیل میشوند که محل هیجانات و عواطف و خلاقیت است.
موزیک ، به خاطرسپاری دراز مدت را تسهیل میکند.
لیزا هرباک تاکید میکند: هنگامی که بدن در حالت استراحت و آسایش باشد، ظرفیت یادگیری به حد بیشینه خود میرسد و هم اکنون کتابهای جدید درسی به صورت کنسرت و جلسات موسیقی ارائه میشوند. موسیقی با آشتی دادن و هماهنگ کردن نیروی تعقل و نیروهای هیجانی و علاقهمند پذیری ، پذیرش و کسب مواد زبان شناختی را تسهیل میکند. پژوهشهایی که توسط لوزانف انجام گرفتهاند، اثر و نفوذ مثبت موسیقی ، بویژه موسیقی پیش کلاسیک یا باروک ، را بر روی فعالیت زیست برقی مغز و قلبی- عروقی به اثبات رسانیده است.
الکتروآنسفالوگرامهایی که در حین کنسرتها انجام گرفتهاند، نشان دادهاند که در امواج آلفای مغز افزایش بسیاری مشاهده میشود. این امواج بطور متداول نشانگر حالت استراخت مغز یا خواب عمیق هستند. همچنین کاهشی در تعداد ضربان نبض و پایین آمدن مختصر فشار خون ملاحظه شده است. این کنسرتها منطبق با لحظات فراگیری عمیق و مداوم هستند.
آموزش تلقینی از طریق موسیقی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com