خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

samo°○

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/10/24
ارسال ها
59
امتیاز واکنش
8
امتیاز
8
زمان حضور
1 روز 4 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
راینر ماریا ریلکه (به آلمانی: Rainer Maria Rilke) ‏(۴ دسامبر ۱۸۷۵ – ۲۹ دسامبر ۱۹۲۶) از مهم‌ترین شاعران آلمانی‌زبان در سده ۲۰ میلادی بود.

راینر ماریا ریلکه


برخی از سروده‌ها و داستان‌های ریلکه توسط مترجمانی چون شرف‌الدین خراسانی، پرویز ناتل خانلری و علی عبداللهی به فارسی ترجمه و منتشر شده‌است.[۲]

پرویز ناتل خانلری در سال ۱۳۲۰ اثری با عنوان «نامه‌هایی به شاعری جوان» را ترجمه کرد. تا کنون، آثار وی به دفعات به فارسی برگردانده شده‌است. علاوه بر این اثر تاکنون رمان «دفترهای مالده لائوریس بریگه» به ترجمهٔ مهدی غبرائی، ترجمهٔ گزیده‌ای از اشعار وی در «کتاب شاعران» (مراد فرهادپور و یوسف اباذری) و همچنین مجموعه‌ای از آثار وی به قلم علی عبداللهی از این شاعر به فارسی برگردانده شده‌اند.[۳]

  • سوگ سروده‌های دوئینو و سونتهایی برای ارفئوس، (مجموعهٔ شعر - نشر مرکز).
  • کتاب ساعات و روایت عشق و مرگ، (مجموعهٔ شعر – نشر مرکز).
  • ویژه ریلکه (درباره ریلکه و آثارش)، کتاب زمان، (ترجمه و تألیف).
  • شناخت ریلکه، دربارهٔ ریلکه و نوشته‌هایش، نشر دشتستان، (ترجمه و تألیف).
  • تیموفای پیر، آواز بخوان، مجموعهٔ هشت داستان از ریلکه، نشر خرد آذین (قم).


اشعار راینر ماریا ریلکه | شاعر معروف آلمانی

 
آخرین ویرایش:

samo°○

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/10/24
ارسال ها
59
امتیاز واکنش
8
امتیاز
8
زمان حضور
1 روز 4 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
: Es war einmal

Die Blätter färben
.sich gelb und fahl
.Sie müssen sterben
.Es war einmal

Nebelumwunden
;liegt Berg und Tal
:Lenz ist entschwunden
.Es war einmal

Herz ist so trübe
.voll Sorg und Qual
?Wo ist die Liebe
...Es war einmal

زرد و رنگ پریده می شود.

باید بمیرند.

روزی روزگاری.



در مه پیچیده شده است

کوه و دره است

لنز ناپدید شده است:

روزی روزگاری.



دل خیلی ابری است

پر از نگرانی و عذاب.

عشق کجاست؟

روزی روزگاری...


اشعار راینر ماریا ریلکه | شاعر معروف آلمانی

 
آخرین ویرایش:

samo°○

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/10/24
ارسال ها
59
امتیاز واکنش
8
امتیاز
8
زمان حضور
1 روز 4 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
: Einsamkeit

.Die Einsamkeit ist wie ein Regen
Sie steigt vom Meer den Abenden entgegen
von Ebenen, die fern sind und ,entlege
geht sie zum Himmel, der sie immer hat
Und erst vom Himmel fällt sie auf die Stadt

Regnet hernieder in den Zwitterstunden
wenn sich nach Morgen wenden alle Gassen
und wenn die Leiber, welche nichts gefunden
enttäuscht und traurig von einander lassen
und wenn die Menschen, die einander hassen
in einem Bett zusammen schlafen müssen

dann geht die Einsamkeit mit den Flüsse

Quelle: Das Buch der Bilder

تنهایی مثل باران است.

او از دریا به سمت غروب برمی خیزد.

از دشت های دور و دور،

او به بهشتی می رود که همیشه او را دارد.

و فقط از آسمان بر شهر می افتد.



در ساعات گرگ و میش باران می بارد،

وقتی همه خیابان ها به سمت صبح می چرخند

و وقتی اجساد که چیزی پیدا نکردند،

ناامید و غمگین یکدیگر را ترک کنید.

و زمانی که افرادی که از یکدیگر متنفرند

باید با هم در یک تـ*ـخت بخوابند:

آنگاه تنهایی با رودخانه ها می رود...


اشعار راینر ماریا ریلکه | شاعر معروف آلمانی

 

samo°○

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/10/24
ارسال ها
59
امتیاز واکنش
8
امتیاز
8
زمان حضور
1 روز 4 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
: Herbsttag

Herr, es ist Zeit. Der Sommer war
.sehr groß
Leg deinen Schatten auf die Sonnenuhren
und auf den Fluren lass die Winde los

Befiehl den letzten Früchten, voll zu sein
gib ihnen noch zwei südlichere Tage
dränge sie zur Vollendung hin, und jage
die letzte Süße in den schweren wein


Wer jetzt kein Haus hat, baut sich keines mehr
Wer jetzt allein ist, wird es lange bleiben
wird wachen, lesen, lange Briefe schreiben
und wird in den Alleen hin und her
unruhig wandern, wenn die Blätter treiben

پروردگارا، وقت آن است. تابستان خیلی بزرگ بود.

سایه ات را روی ساعت آفتابی بگذار،

و اجازه دهید بادها در راهروها شل شوند.



دستور دهید آخرین میوه ها پر شوند.

دو روز دیگر به آنها فرصت جنوبی بدهید،

آنها را به سمت کمال سوق دهید و شکار کنید

شیرینی آخر در نوشیدنی سنگین



اگر الان خانه نداشته باشی دیگر نمی سازی.

کسی که الان تنهاست برای مدت طولانی همینطور خواهد ماند

بیدار می شود، می خواند، نامه های طولانی می نویسد

و در خیابان ها به این سو و آن سو می رود

وقتی برگها در حال وزیدن هستند بیقرار سرگردان شوید.


اشعار راینر ماریا ریلکه | شاعر معروف آلمانی

 

samo°○

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/10/24
ارسال ها
59
امتیاز واکنش
8
امتیاز
8
زمان حضور
1 روز 4 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
: Blaue Hortensie



So wie das letzte Grün in Farbentiegeln
sind diese Blätter, trocken, stumpf und rauh
hinter den Blütendolden, die ein Blau
nicht auf sich tragen, nur von ferne spiegeln.

Sie spiegeln es verweint und ungenau
als wollten sie es wiederum verlieren
und wie in alten blauen Briefpapieren
ist Gelb in ihnen, Violett und Grau;

Verwaschnes wie an einer Kinderschürze
Nichtmehrgetragnes, dem nichts mehr geschieht
wie fühlt man eines kleinen Lebens Kürze

Doch plötzlich scheint das Blau sich zu verneuen
in einer von den Dolden, und man sieht
ein rührend Blaues sich vor Grünem freuen


درست مانند سبز آخر در گلدان های رنگ،
این برگ ها، خشک، کدر و خشن، فقط از دور پشت چترهای گل که هیچ آبی روی آن ها
وجود ندارد، منعکس می شوند.

آنها آن را اشک آلود و نادقیق منعکس می کنند،
انگار می خواهند دوباره آن را از دست بدهند،
و مانند لوازم التحریر آبی قدیمی،
رنگ زرد، بنفش و خاکستری در آنها وجود دارد.

چیزی که مثل پیش بند بچه ها شسته شده،
چیزی که دیگر پوشیده نشده است، که دیگر هیچ اتفاقی برایش نمی افتد:
چقدر کوتاهی یک زندگی کوچک را حس می کند.

اما ناگهان آبی به نظر می رسد که
در یکی از چترها تجدید می شود و
آبی لمس کننده را می بینید که در سبز شادی می کند.


اشعار راینر ماریا ریلکه | شاعر معروف آلمانی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا