مصاحبه با مبینا، مدیر تالار قلمرو خون‌آشام | اختصاصی انجمن رمان۹۸

-FãTéMęH- · امروز در 10:48

بسم تعالی
درود
این تاپیک جهت مصاحبه اختصاصی با مدیر تالار قلمرو خون‌آشام
~MobinA~ عزیز می‌باشد.
لطفا تا پایان مصاحبه، اسپمی در تاپیک ارسال نکنید.

ـ کادر ارشد ـ

-FãTéMęH- · امروز در 12:25

سلام مبینای عزیزم، حال و احوالاتت چطوره؟ اگه مزاحمتی نباشه برای مصاحبه خدمت رسیدم.
سلام گلبم
قربونت تو چطوری؟
یا خدااا بفرمایید
فدات عزیزم،
لطف می‌کنی از خودت یه بیوگرافی کامل و مختصر در اختیارمون بزاری بانو؟
خب خب
بنده مبینا گوهری هستم. ۱۷ سال و ۱۰ ماهم هستش،: متولد سال ۸۵ و ۶ آذر توی تهران به دنیا اومدم.
پدر و مادرم اصالتا کرد ایلام هستن.
دوازدهم هستم و رشته‌ام تجربیه. توی یه مدرسه‌ای که سال پیش بدترین مدرسه تهران دراومده درس می‌خونم.
یه خواهر هم دارم که یه سال ازم کوچیک‌تره.
دیگه.. چی بگم
خیلی خیلی خوشبختم دختر تهرونی
چی شد که عضو خانواده‌‌ی بزرگ رمان ۹۸ شدی؟
خب من حدود ۲ سال پیش یه رمان نوشتم و دوست داشتم که به اشتراک بذارمش. همین‌جوری سایت‌های مختلف رو چک کردم. یه لحظه رسیدم به این سایت بعد عضو شدم و یکم چرخیدم دیدم اصلا بلد نیستم باهاش کار کنم خروج رو زدم و ولش کردم.
تا سال پیش موقع امتحان‌های دی ماه دوباره زد به سرم و عضو شدم ولی اینبار سمج‌تر از قبل و دیگه الان در خدمتتونیم
خوشحالم که تصمیم گرفتی بمونی و خوشحال‌ترم که باهات آشنا شدم.
نظرت در مورد رمان ۹۸ چیه؟
عاههه ذوققق
یه جای خفن با آدم‌های خفن‌تر که بهت این اجازه رو میده در کمال امنیت و در چارچوبی از قوانین به جاش، با آدم‌های دیگه ارتباط برقرار کنی.
جایی که بهت یاد میده ممکنه خیلی از آدم‌هاش از اونایی که بیرون داری بهت نزدیک‌تر باشن. دوستایی که دوستن، رفیق‌هایی که رفیق هستن. معنای واقعی این کلمات رو بیان می‌کنه نه فقط چیزی که به طور عامیانه بیان میشه.
فضای صمیمی‌اش رو که دیگه نگممم.
رمان ۹۸ چه حسی بهت می‌ده و نظرت در مورد کادر مدیریت چیه؟
کلا همیشه وقتی انرژی ندارم، حالم خوب نیست یا از طرفی حالم توپه و اوکیم میام انجمن تو حال بدم از بچه‌ها و کارهای مربوط به انجمن انرژی می‌گیرم و تو حال خوبم به بقیه انرژی میدم. این حس محبتی که بهم منتقل میشه رو با محبت‌های فیک دنیای بیرون عوض نمی‌کنم.
اما کادر مدیریت، کادری که اکثرا باهاشون رفیقم و اینکه خیلی خودشون رو نمی‌گیرین و توی حس مدیریتشون غرق نشدن خیلی مهمه. آدم حس نمیکنه که با مثلا یکی از مدیر‌ها و کادر ارشد حرف میزنه، حس می‌کنه با یه دوست و یکی که هم کارهای مدیریتش رو به خوبی انجام میده و هم به شدت خوش برخورده حرف میزنه این نکته مثبت مدیرهای درجه یکمون هستش.
کلا اشکم در اومد.

و سوال بعدی، آینده‌ی انجمن ۹۸ تو تصوراتت چه شکلیه؟
اینجا همه با یه دید بسته میان و کامل از شرایط آگاه نیستن اما وقتی خودشون رو با انجمن وفق میدن کم کم رشد می‌کنن . خود من هم با انجمن رشد کردم، استعداد‌های دیگه‌ام رو کشف کردم.
از نظر من انجمن روزی به نقطه‌ای میرسه که اسمش رو زبون‌ها باشه اونم به عنوان جایی که آدم‌های خلاق و با استعداد تربیت می‌کنه.
یه جمله برای انجمن ۹۸ می‌گی؟
دوست بامعرفتم، مرسی که با بودنت بهم رسم رفاقت رو یاد دادی، مرسی که من رو به نقطه اوجم رسوندی. بودنت بهم آرامش میده و تو اوج نا‌امیدی می‌دونم که تو هستی.
بهترین رفیق هات تو رمان ۹۸؟
یگان دریا ملیکا مینو و خود خوشگلت
بقیه هم هستن ها ولی اینا جایگاه بالاییه رو دارن
اگر بخوای یه لقب بهشون بدی اون لقب چی هست؟
خب
YeGaNeH : حرص درآر‌ترین آدم
daryam1 : آرامش‌دهنده
MēLįKąღ : پر انرژی
Essence : خلاق
-FãTéMęH- : توانمند
چی‌شد که مدیر تالار خون آشام شدی!
یه روز زهرا اومد بهم گفت که علاقه‌ای به ماورا دارم یا نه و منم گفتم بدم نمیاد. بحث مدیر شدن رو به میون آورد و منم به شدت به پیشروی علاقه داشتم و مدیریت رو دوست داشتم. خلاصه قبول کردم و با یگان و زهرا حرف زدیم مثل اینکه من اشتباه متوجه شدم که قراره مدیر ماورا بشم و زهرا از اشتباه درم آورد. منم دیگه از بین تالار‌های بخش جهانی دیگر خون‌ آشام‌ها رو انتخاب کردم.
چه حسی به خون آشام‌ها داری؟
حسم به خون‌ آشام‌ها، راستش یه جورایی ازشون می‌ترسم ولی خب از نظرم جذاب هستن.
اگر دوران مدیریتت به یک مرخصی طولانی می‌رفتی، کدوم کاربر رو می‌ذاشتی جای خودت؟ وچرا؟
خبب (SINA) رو. چون به خون‌ آشام‌ها علاقه داره و به نظرم پتانسیلش رو هم داره.
از مدیر بودن چه حسی می‌گیری؟
خب من کلا از همون بچگی روحیه مدیریت داشتم و خب این تجربه باعث شد که خودم رو باز هم توی زمینه مدیریت محک بزنم. عاشق این کارم و حس استقلال و قدرت بهم میده.
خودت رو توی چهار جمله توصیف کن.
دختری که با عقلش جلو میره.
ماسک بی‌تفاوتی به چهرش میزنه.
شاد دیده میشه ولی غمگین‌ترینه.
غرورش سر به فلک کشیده.
اگر بخوای بهترین درس‌هایی از زندگی رو که یاد گرفتی به اعضای رمان۹۸ بگی چیا هستن؟
این یه توصیه است تا نصیحت. گاهی وقتا از آدمایی که خیلی دوسشون دارید و خیلی بهشون اعتماد دارید بترسید، اونا بزرگترین نقطه ضعف شما رو توی دستاشون دارن (اونم علاقه‌اتون به اون فرد هست) بترسید چون آدما می‌تونن خیلی زود چهره عوض کنن، خیلی زود می‌تونن از همون نقطه ضعف نسبت بهتون استفاده کنن و زمین‌تون بزنن. مراقب دل‌هاتون باشید هرچند که متعلق به یک فرد باشه. هیچکس مهم‌تر از احساسات‌تون، قلب‌هاتون و روحیه‌اتون نیست.
هدفت در آینده؟
اینکه با درس خوندنم به جایی برسم، دانشگاه قبول بشم و به اون استقلالی که آرزومه برسم.
انشالله به آرزوهات می‌رسی.
آینده‌ات و چه شکلی می‌بینی؟
راستش من کلا آدم منفی بافی هستم و چندان جالب نمی‌بینمش، خیلی کدر جلوی چشم‌هام به تصویر می‌کشمش
چه ژانر رمان هایی رو بیشتر می‌پسندی؟وچرا؟
عاشقانه، تراژدی، پلیسی_جنایی. خب بعضی وقت‌ها یه واژه‌هایی هستن که به دنبالش ناخودآگاه واژه ردیف میشه. مثل رمان که از نظرم عاشقانه پایه اصلی‌اش رو می‌سازه. تراژدی رو دوست دارم چون غم قشنگی رو بهت القا می‌کنه و پلیسی_جنایی رو هم واسه هیجانش دوست دارم.
تا اونجایی که می‌دونم یه اثر خطاطی هم در انجمن داری. چه حسی بهت میده خطاطی؟
راستش خطاطی یه روشیه واسه خالی کردن احساساتت. وقتی ی یک کلمه رو می‌کشی یا کلاه بالای آ رو قر و قمیش میدی اون حرص و اون تنش روزت رو روش خالی می‌کنی. کلمه‌ها درد توشون نهفته میشه و بهم این حس خوب رو میده که با نوشتن و خطاطی جمله‌ها خودم رو آروم کنم.
از کی فهمیدی به خطاطی علاقه داری؟
خب همیشه همه از خطم تعریف می‌کردن و وقتی یکی از بچه‌ها بهم پیشنهاد داد که دفتر خطاطی داشته باشم قبول کردم و استارتش رو زدم.
می‌بینی همه چی از همینجا شروع شد
کلا این‌جا جادو می‌کنه.
قصد نداری یه دفتر جدید بزنی؟
آره واقعاً.
کنکور دست و بالم رو بدجور بسته. کاش زودتر با نتیجه خوب تموم بشه که دیگه اون موقع باید منو با اردنگی از انجمن بیرون بندازین
و در آخر حرفی داری که بخوای بزنی؟
نه، فقط امیدوارم این خانواده قشنگمون همیشه همیشگی باشه.
خیلی ممنون که وقتت‌و برامون گذاشتی و در این مصاحبه شرکت کردی عزیزم.
قربانت من برم به مصاحبه‌های دیگه‌ام برسم :hee_hee:

برو برو.
اوه راستی هنوز سوالات کاربران مونده، فکر نکن می‌تونی از دستم خلاص شی.

سوالات کاربران:
به نظرت بهترین تجربه ای که از مدیریت و انجمن می‌تونی کسب کنی چیه؟ بگو برای ما هم بدونیم
حس مسئولیت‌پذیری و برنامه‌ریزی برای انجام یک مسئولیت یه تجربه خیلی خوبه.
اگر توان و وقتش رو داشتی دوست داشتی توی کدوم رنگا فعالیت داشته باشی؟
گویندگی
۵ کاربر موردعلاقه‌ت + دلیل؟
YeGaNeH : چون واسم دوست‌ داشتنیه.
daryam1 : محرم اسرار و درد‌هامه.
MēLįKąღ : رفیق خوشگل و با محبتمه و حرف زدن باهاش حالم رو خوب می‌کنه.
Essence : دیگه قلب و عروقمه مگه میشه دوسش نداشته باشم.
-FãTéMęH- : یکی که از وجودش لـ*ـذت می‌برم و با وایبی که بهم میده عشق میکنم.
اگه می تونستی یه توانایی خاص خون آشامی به خودت بدی، چی بود و چرا؟
قدرت هیپنوتیزم و کنترل افراد. کلا حال میده مثلا یگان رو کنترل می‌کردم تا بهم مدال بده یا مثلا علی آقا رو کنترل می‌کردم اون رنگ مدیریت منو بدهههههه، این آخری خیلییی رو مخه
اگر مجبور باشی یک هفته به عنوان یه خون آشام زندگی کنی، اولین کاری که انجام می دی چیه؟
خون یه بنده خدایی رو می‌ریختم و می‌ترسوندمش.
یه اسم خوناشامی که برای خودت حاضر بودی انتخاب کنی؟
اسممو کارمن میذاشتم
لونه‌ی خون آشامیت چطوره؟ توصیفش کن.
لونه ندارم هر جا عشقم بکشه ورود می‌کنم
به نظرت اگه بین کاربرا چند نفر خوناشام مخفی باشن، به جز خودت کیان؟
(SINA)
zariiiiiiiii

-FãTéMęH- · امروز در 12:29

مصاحبه مفید و دلچسبی بود که خوندش خالی از لطف نیست و نخواهد بود :batting_eyelashes:

با تشکر از ~MobinA~ عزیز.

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

مصاحبه با مبینا، مدیر تالار قلمرو خون‌آشام | اختصاصی انجمن رمان۹۸

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین