- عضویت
- 25/8/24
- ارسال ها
- 24
- امتیاز واکنش
- 79
- امتیاز
- 13
- محل سکونت
- آ*غو*شِگایا
- زمان حضور
- 9 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
نخستین شبهای مهتابی
بسیاری از اولین اتفاقات دنیا را هیچ کس در دنیا نبوده است تا ببیند. بسیاری از آخرین اتفاقات آن را هم هیچ کس نخواهد بود تا ببیند. وقتی در شب طولانی دنیا، که ١٠٠ میلیون سال طول کشیده بود، اولین ستاره پیدا شد تا اولین سپیده را به دنیا بیاورد، هیچ کس نبود ببیند. اولین شبهای مهتابی را هیچ کس ندید. اما به راستی چه زیبا بوده است دنیا در آن شب طولانی ١٠٠ میلیون سالهاش که ناگهان سپیدهای در آن طلوع میکرد. یا در آن ماهی که شبهایش برای اولین بار مهتابی میشدند... تاریخچۀ کوتاهی از دنیا را به قلم مکس تگمارک، فیزیکدان و کیهانشناس سوئدی-آمریکایی، بخوانیم:
ما فیزیکدانها هنوز خوب نمیدانیم چه چیزی بود که مِهبانگمان را به وجود آورد و آیا واقعاً مهبانگ بود که همه چیز را شروع کرد یا این خود ادامۀ یک مرحلۀ قبلی بود. با این حال، به مدد انبوهی از اندازهگیریهای بسیار دقیق توانستهایم آنچه را از مهبانگ به این سو اتفاق افتاده است جزء جزء بفهمیم. پس لطفاً چند دقیقهای اجازه دهید تا این تاریخ ٨ / ١٣ میلیارد سالۀ جهان را خلاصه کنم.
در شروعش، نور بود. در اولین قسمت از اولین ثانیه بعد از مهبانگمان، کل این فضایی که تلسکوپهامان میتوانند ببینند، (یعنی دنیای قابل مشاهده یا به طورخلاصه همان دنیامان) از مرکز خورشید هم داغتر و روشنتر بود و با سرعت منبسط شد. هرچند ممکن است عجیب به نظر برسد، اما مات هم بود، چون هنوز فقط سوپی بود که از ذرات بنیادیای غلیظ و گرم و به طرز ملال آوری یک شکل تشکیل شده بود. همه چیز در همه جا مثل هم بود. تنها ساختار جالب،که به نظر میآمد تصادفی تشکیل شده است، این بود که امواجی صوتی در خود داشت و آن سوپ را در بعضی جاها به اندازۀ یک هزارم درصد غلیظتر میکرد. معمولاً باور بر این است که این امواج ضعیف از تموجهای کوانتومی منشأ گرفته باشند. آخر اصل عدم قطعیت هایزنبرگ نباید بگذارد یک چیزی به طور کامل ملالآور و یکشکل باشد.
همانطور که دنیایمان داشت منبسط میشد و سرد میشد جالبتر هم میشد، چون ذراتش با هم ترکیب میشدند و چیزهای پیچیدهتری میساختند. در اولین قسمت از ثانیۀ اول، نیروی هستهای قوی به کار افتاد و کوارکها را به شکل پروتونها (هستۀ هیدروژن) و نوترونها درآورد، که اینها هم در عرض چند دقیقه با هم ممزوج شدند و هستۀ هلیوم را به وجود آوردند. تقریباً ۴٠٠٠٠٠ سال بعد، نیروی الکترومغناطیسی به کار افتاد و این هستهها را با الکترونها جمع کرد تا اولین اتمها را بسازد. همچنان که دنیایمان انبساطش را ادامه میداد، این اتمها کم کم سرد شدند و به صورت گاز تیرهای درآمدند، و تاریکیِ این اولین شب تقریباً ١٠٠ میلیون سال طول کشید. این شب طولانی سپیدۀ کیهانیمان را به دنبال آورد، و این در آن هنگام بود که نیروی جاذبه توانسته بود تموجهایی را که در گاز بود شدت بخشد و با کشاندن اتم ها به سوی یکدیگر اولین ستارهها و کهکشانها را شکل دهد. این اولین ستارهها، با گداختن هیدروژن و تبدیل آن به اتمهای سنگینتری مثل کربن و اکسیژن و سلیکون، گرما و نور تولید کردند. این ستارهها که مردند، بسیاری از اتمهایی که به وجود آورده بودند در کهکشانها بازیافت شدند و سیارههایی در اطراف ستارههای نسل دوم تشکیل دادند.
آنگاه در نقطهای از این تاریخ، گروهی از اتمها در یک طرح پیچیدهای در کنار هم چیده شدند که هم میتوانست دوام داشته باشد هم خودش را تکثیر کند. این بود که طولی نکشید آن طرح دوتا شد، و این دو برابر شدنِ عددهایش ادامه پیدا کرد. فقط چهل بار که از این دو برابر شدنها اتفاق بیفتد، آن عدد به تریلیون میرسد. این بود که آن اولین تکثیر به نیرویی تبدیل شد که میشد رویش حساب کرد. زندگی از راه رسیده بود.
ترجمه عباس پژمان
بسیاری از اولین اتفاقات دنیا را هیچ کس در دنیا نبوده است تا ببیند. بسیاری از آخرین اتفاقات آن را هم هیچ کس نخواهد بود تا ببیند. وقتی در شب طولانی دنیا، که ١٠٠ میلیون سال طول کشیده بود، اولین ستاره پیدا شد تا اولین سپیده را به دنیا بیاورد، هیچ کس نبود ببیند. اولین شبهای مهتابی را هیچ کس ندید. اما به راستی چه زیبا بوده است دنیا در آن شب طولانی ١٠٠ میلیون سالهاش که ناگهان سپیدهای در آن طلوع میکرد. یا در آن ماهی که شبهایش برای اولین بار مهتابی میشدند... تاریخچۀ کوتاهی از دنیا را به قلم مکس تگمارک، فیزیکدان و کیهانشناس سوئدی-آمریکایی، بخوانیم:
ما فیزیکدانها هنوز خوب نمیدانیم چه چیزی بود که مِهبانگمان را به وجود آورد و آیا واقعاً مهبانگ بود که همه چیز را شروع کرد یا این خود ادامۀ یک مرحلۀ قبلی بود. با این حال، به مدد انبوهی از اندازهگیریهای بسیار دقیق توانستهایم آنچه را از مهبانگ به این سو اتفاق افتاده است جزء جزء بفهمیم. پس لطفاً چند دقیقهای اجازه دهید تا این تاریخ ٨ / ١٣ میلیارد سالۀ جهان را خلاصه کنم.
در شروعش، نور بود. در اولین قسمت از اولین ثانیه بعد از مهبانگمان، کل این فضایی که تلسکوپهامان میتوانند ببینند، (یعنی دنیای قابل مشاهده یا به طورخلاصه همان دنیامان) از مرکز خورشید هم داغتر و روشنتر بود و با سرعت منبسط شد. هرچند ممکن است عجیب به نظر برسد، اما مات هم بود، چون هنوز فقط سوپی بود که از ذرات بنیادیای غلیظ و گرم و به طرز ملال آوری یک شکل تشکیل شده بود. همه چیز در همه جا مثل هم بود. تنها ساختار جالب،که به نظر میآمد تصادفی تشکیل شده است، این بود که امواجی صوتی در خود داشت و آن سوپ را در بعضی جاها به اندازۀ یک هزارم درصد غلیظتر میکرد. معمولاً باور بر این است که این امواج ضعیف از تموجهای کوانتومی منشأ گرفته باشند. آخر اصل عدم قطعیت هایزنبرگ نباید بگذارد یک چیزی به طور کامل ملالآور و یکشکل باشد.
همانطور که دنیایمان داشت منبسط میشد و سرد میشد جالبتر هم میشد، چون ذراتش با هم ترکیب میشدند و چیزهای پیچیدهتری میساختند. در اولین قسمت از ثانیۀ اول، نیروی هستهای قوی به کار افتاد و کوارکها را به شکل پروتونها (هستۀ هیدروژن) و نوترونها درآورد، که اینها هم در عرض چند دقیقه با هم ممزوج شدند و هستۀ هلیوم را به وجود آوردند. تقریباً ۴٠٠٠٠٠ سال بعد، نیروی الکترومغناطیسی به کار افتاد و این هستهها را با الکترونها جمع کرد تا اولین اتمها را بسازد. همچنان که دنیایمان انبساطش را ادامه میداد، این اتمها کم کم سرد شدند و به صورت گاز تیرهای درآمدند، و تاریکیِ این اولین شب تقریباً ١٠٠ میلیون سال طول کشید. این شب طولانی سپیدۀ کیهانیمان را به دنبال آورد، و این در آن هنگام بود که نیروی جاذبه توانسته بود تموجهایی را که در گاز بود شدت بخشد و با کشاندن اتم ها به سوی یکدیگر اولین ستارهها و کهکشانها را شکل دهد. این اولین ستارهها، با گداختن هیدروژن و تبدیل آن به اتمهای سنگینتری مثل کربن و اکسیژن و سلیکون، گرما و نور تولید کردند. این ستارهها که مردند، بسیاری از اتمهایی که به وجود آورده بودند در کهکشانها بازیافت شدند و سیارههایی در اطراف ستارههای نسل دوم تشکیل دادند.
آنگاه در نقطهای از این تاریخ، گروهی از اتمها در یک طرح پیچیدهای در کنار هم چیده شدند که هم میتوانست دوام داشته باشد هم خودش را تکثیر کند. این بود که طولی نکشید آن طرح دوتا شد، و این دو برابر شدنِ عددهایش ادامه پیدا کرد. فقط چهل بار که از این دو برابر شدنها اتفاق بیفتد، آن عدد به تریلیون میرسد. این بود که آن اولین تکثیر به نیرویی تبدیل شد که میشد رویش حساب کرد. زندگی از راه رسیده بود.
ترجمه عباس پژمان
نخستین شب های مهتابی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com