- عضویت
- 25/8/24
- ارسال ها
- 24
- امتیاز واکنش
- 79
- امتیاز
- 13
- محل سکونت
- آ*غو*شِگایا
- زمان حضور
- 9 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
بر اساس نسبیت عام، سفیدچاله ها از نظر ریاضی امکان پذیر هستند. اما آیا این بدان معنی است که آنها واقعاً وجود دارند؟
سفیدچاله ها نواحی نظری کیهانی هستند که بر خلاف سیاهچاله ها عمل می کنند. به نظر می رسد سیاهچاله ها همه توجه ها را به خود جلب کده اند. اما دوقلوهای آینه ای آنها، سفیدچاله ها چطور؟ آیا آنها وجود دارند؟ و اگر بله، کجا هستند؟
برای درک ماهیت سفیدچاله ها، ابتدا باید سیاهچاله ها را که معروفتر هستند ، بررسی کنیم. سیاهچاله ها نواحی فروپاشی شده ی گرانشی هستند، جایی که گرانش بر تمام نیروهای دیگر در کیهان غلبه کرده است و توده ای از مواد را تا یک نقطه بی نهایت کوچک به نام تکینگی فشرده کرده است.
اطراف آن تکینگی، افق رویدادی است که یک مرز فیزیکی و جامد نیست، بلکه صرفاً مرزی است در اطراف تکینگی که در آن گرانش آنقدر قوی است که هیچ چیز، حتی نور، نمی تواند فرار کند.
ما می دانیم که جهان چگونه سیاهچاله ها را تشکیل می دهد. هنگامی که یک ستاره عظیم می میرد، وزن بسیار زیاد آن بر روی هسته آن فشرده می شود و باعث ایجاد یک سیاهچاله می شود. هر ماده یا تشعشعی که بیش از حد به سیاهچاله نزدیک باشد، توسط گرانش قوی به دام می افتد و در زیر افق رویداد به سوی قعر بی نهایت آن کشیده می شود.
ما از طریق نظریه نسبیت عام انیشتین، این فرآیند تشکیل سیاهچاله و نحوه تعامل سیاهچاله ها با محیط خود را درک می کنیم. برای رسیدن به مفهوم سفیدچاله، باید متوجه باشیم که نسبیت عام به جریان زمان اهمیتی نمی دهد. معادلات زمان متقارن هستند، به این معنی که ریاضیات در زمان به جلو یا عقب به خوبی کار می کنند.
بنابراین اگر بخواهیم فیلمی از تشکیل یک سیاهچاله بگیریم و آن را به صورت معکوس اجرا کنیم، جسمی را مییابیم که تشعشع و جریان ذرات دارد که در نهایت، منفجر می شود و یک ستاره عظیم را پشت سر می گذاردو این یک سفیدچاله است و طبق نسبیت عام، این سناریویی عالی هست.
سفیدچاله ها حتی عجیب تر از سیاهچاله ها میتوانند باشند. و همچنین در مراکز خود دارای تکینگی و افق رویداد در مرزهای خود هستندو همچنان اجسام عظیم و گرانشی هستند با این تفاوت که هر ماده ای وارد یک سفیدچاله شود بلافاصله با سرعتی بیشتر از نور به بیرون پرتاب می شود و باعث می شود بادرخشش سفیدی به شدت بدرخشد. هر چیزی در خارج از یک سفیدچاله هرگز نمی تواند به داخل آن نفوذ کند، زیرا برای عبور از افق رویداد باید سریعتر از سرعت نور حرکت کند.
اما اگر سفیدچاله ها توسط ریاضیات نسبیت عام مجاز است پس چرا ما به وجود آنها در جهان واقعی مشکوک هستیم؟ پاسخ این است که نسبیت عام تنها نظریه موجوددر کیهان نیست. شاخه های دیگری از فیزیک وجود دارد که مانند نظریه های الکترومغناطیس و ترمودینامیک که در مورد عملکرد درونی جهان به ما می گوید.
در ترمودینامیک، مفهوم آنتروپی وجود دارد که به طور کلی، معیاری از بی نظمی در یک سیستم است. قانون دوم ترمودینامیک به ما می گوید که آنتروپی سیستم های بسته فقط می تواند بالا رود. به عبارت دیگر بی نظمی همیشه افزایش می یابد.به عنوان مثال اگر یک پیانو را در دستگاه خرد کن چوب بیندازید. مقداری زباله ی پودر شده بیرون می دهد و این یعنی اختلال در سیستم افزایش یافته و قانون دوم ترمودینامیک برآورده شده است.
واگر تعدادی از قطعات تصادفی را در همان خردکن چوب بیندازید، پیانوی کاملی از آن بیرون نمیآید، زیرا باعث کاهش بی نظمی میشود. (سیستمهای بسیار منظم، مانند حیات، میتوانند روی زمین ایجاد شوند - اما آنها به قیمت افزایش آنتروپی در مقابل خورشید به دست میآیند.
ما نمی توانیم به سادگی فرآیند تشکیل سیاهچاله را به صورت معکوس اجرا کنیم و یک سفیدچاله بدست آوریم(زیرا این امر باعث کاهش آنتروپی می شود ) ستاره ها به طور معجزه آسایی از انفجارهای کیهانی غول پیکر ظاهر نمی شوند. بنابراین، در حالی که نسبیت عام در مورد واقعیت سفیدچالهها مبهم هست در مقابل ترمودینامیک به این مفهوم یک نه محکم میگوید.
تنها راه برای تشکیل یک سفیدچاله این است که فرآیند عجیبی در جهان اولیه وجود داشته باشد که وجود یک سفیدچاله را در تار و پود خود فضا-زمان ایجاد کند.
به این ترتیب، فرآیند تشکیل سفیدچاله مشکل کاهش آنتروپی را دور می زند .
متأسفانه، سفیدچاله ها نیز به طرز خارق العاده ای ناپایدار خواهند بود. آنها هنوز هم جذب می شوند و مواد را به سمت خود می کشند، اما هیچ چیز نمی تواند از افق رویداد عبور کند.
به محض اینکه هر چیزی، حتی یک فوتون (ذره نور) به یک سفیدچاله نزدیک شود، محکوم به فناست. اگر ذره به افق رویداد نزدیک شود، نمی تواند از آن عبور کند و انرژی سیستم را افزایش می دهدودر نهایت، این ذره آنقدر انرژی خواهد داشت که باعث فروپاشی سفیدچاله به سیاهچاله می شود و به وجود آن پایان می دهد.
بنابراین، همانقدر که سفیدچالهها سرگرمکننده و جذاب هستندبه نظر نمیرسد که آنها ازویژگیهای جهان واقعی باشند .
آنتروپی
سفیدچاله ها نواحی نظری کیهانی هستند که بر خلاف سیاهچاله ها عمل می کنند. به نظر می رسد سیاهچاله ها همه توجه ها را به خود جلب کده اند. اما دوقلوهای آینه ای آنها، سفیدچاله ها چطور؟ آیا آنها وجود دارند؟ و اگر بله، کجا هستند؟
برای درک ماهیت سفیدچاله ها، ابتدا باید سیاهچاله ها را که معروفتر هستند ، بررسی کنیم. سیاهچاله ها نواحی فروپاشی شده ی گرانشی هستند، جایی که گرانش بر تمام نیروهای دیگر در کیهان غلبه کرده است و توده ای از مواد را تا یک نقطه بی نهایت کوچک به نام تکینگی فشرده کرده است.
اطراف آن تکینگی، افق رویدادی است که یک مرز فیزیکی و جامد نیست، بلکه صرفاً مرزی است در اطراف تکینگی که در آن گرانش آنقدر قوی است که هیچ چیز، حتی نور، نمی تواند فرار کند.
ما می دانیم که جهان چگونه سیاهچاله ها را تشکیل می دهد. هنگامی که یک ستاره عظیم می میرد، وزن بسیار زیاد آن بر روی هسته آن فشرده می شود و باعث ایجاد یک سیاهچاله می شود. هر ماده یا تشعشعی که بیش از حد به سیاهچاله نزدیک باشد، توسط گرانش قوی به دام می افتد و در زیر افق رویداد به سوی قعر بی نهایت آن کشیده می شود.
ما از طریق نظریه نسبیت عام انیشتین، این فرآیند تشکیل سیاهچاله و نحوه تعامل سیاهچاله ها با محیط خود را درک می کنیم. برای رسیدن به مفهوم سفیدچاله، باید متوجه باشیم که نسبیت عام به جریان زمان اهمیتی نمی دهد. معادلات زمان متقارن هستند، به این معنی که ریاضیات در زمان به جلو یا عقب به خوبی کار می کنند.
بنابراین اگر بخواهیم فیلمی از تشکیل یک سیاهچاله بگیریم و آن را به صورت معکوس اجرا کنیم، جسمی را مییابیم که تشعشع و جریان ذرات دارد که در نهایت، منفجر می شود و یک ستاره عظیم را پشت سر می گذاردو این یک سفیدچاله است و طبق نسبیت عام، این سناریویی عالی هست.
سفیدچاله ها حتی عجیب تر از سیاهچاله ها میتوانند باشند. و همچنین در مراکز خود دارای تکینگی و افق رویداد در مرزهای خود هستندو همچنان اجسام عظیم و گرانشی هستند با این تفاوت که هر ماده ای وارد یک سفیدچاله شود بلافاصله با سرعتی بیشتر از نور به بیرون پرتاب می شود و باعث می شود بادرخشش سفیدی به شدت بدرخشد. هر چیزی در خارج از یک سفیدچاله هرگز نمی تواند به داخل آن نفوذ کند، زیرا برای عبور از افق رویداد باید سریعتر از سرعت نور حرکت کند.
اما اگر سفیدچاله ها توسط ریاضیات نسبیت عام مجاز است پس چرا ما به وجود آنها در جهان واقعی مشکوک هستیم؟ پاسخ این است که نسبیت عام تنها نظریه موجوددر کیهان نیست. شاخه های دیگری از فیزیک وجود دارد که مانند نظریه های الکترومغناطیس و ترمودینامیک که در مورد عملکرد درونی جهان به ما می گوید.
در ترمودینامیک، مفهوم آنتروپی وجود دارد که به طور کلی، معیاری از بی نظمی در یک سیستم است. قانون دوم ترمودینامیک به ما می گوید که آنتروپی سیستم های بسته فقط می تواند بالا رود. به عبارت دیگر بی نظمی همیشه افزایش می یابد.به عنوان مثال اگر یک پیانو را در دستگاه خرد کن چوب بیندازید. مقداری زباله ی پودر شده بیرون می دهد و این یعنی اختلال در سیستم افزایش یافته و قانون دوم ترمودینامیک برآورده شده است.
واگر تعدادی از قطعات تصادفی را در همان خردکن چوب بیندازید، پیانوی کاملی از آن بیرون نمیآید، زیرا باعث کاهش بی نظمی میشود. (سیستمهای بسیار منظم، مانند حیات، میتوانند روی زمین ایجاد شوند - اما آنها به قیمت افزایش آنتروپی در مقابل خورشید به دست میآیند.
ما نمی توانیم به سادگی فرآیند تشکیل سیاهچاله را به صورت معکوس اجرا کنیم و یک سفیدچاله بدست آوریم(زیرا این امر باعث کاهش آنتروپی می شود ) ستاره ها به طور معجزه آسایی از انفجارهای کیهانی غول پیکر ظاهر نمی شوند. بنابراین، در حالی که نسبیت عام در مورد واقعیت سفیدچالهها مبهم هست در مقابل ترمودینامیک به این مفهوم یک نه محکم میگوید.
تنها راه برای تشکیل یک سفیدچاله این است که فرآیند عجیبی در جهان اولیه وجود داشته باشد که وجود یک سفیدچاله را در تار و پود خود فضا-زمان ایجاد کند.
به این ترتیب، فرآیند تشکیل سفیدچاله مشکل کاهش آنتروپی را دور می زند .
متأسفانه، سفیدچاله ها نیز به طرز خارق العاده ای ناپایدار خواهند بود. آنها هنوز هم جذب می شوند و مواد را به سمت خود می کشند، اما هیچ چیز نمی تواند از افق رویداد عبور کند.
به محض اینکه هر چیزی، حتی یک فوتون (ذره نور) به یک سفیدچاله نزدیک شود، محکوم به فناست. اگر ذره به افق رویداد نزدیک شود، نمی تواند از آن عبور کند و انرژی سیستم را افزایش می دهدودر نهایت، این ذره آنقدر انرژی خواهد داشت که باعث فروپاشی سفیدچاله به سیاهچاله می شود و به وجود آن پایان می دهد.
بنابراین، همانقدر که سفیدچالهها سرگرمکننده و جذاب هستندبه نظر نمیرسد که آنها ازویژگیهای جهان واقعی باشند .
آنتروپی
آیا سفیدچاله ها واقعا می توانند وجود داشته باشند؟
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com