خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

(SINA)

کاربر V.I.P انجمن
کاربر V.I.P انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
443
امتیاز واکنش
4,202
امتیاز
153
سن
19
محل سکونت
دریای خیال
زمان حضور
50 روز 23 ساعت 28 دقیقه
نویسنده این موضوع
《بسم تعالی》
نام رمان: داج
نام نویسنده: سینا صیقلی کاربر انجمن رمان ۹۸
نام ناظر: YeGaNeH
ژانر: جنایی-پلیسی
خلاصه: اولین اشتباه، برابر با آخرین اشتباه است! تاریکی وجودت را فرا می‌گیرد و درست در همان لحظه، سرنوشتت شروع به تغییر می‌کند. ریشه‌های نفرت ذهنت را بسته نگه می‌دارند و آن را در قفس حبس می‌کنند و این، آغاز چرخه‌ی تاریکیست...
لینک اثر:


نقد و بررسی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Essence، همراز س و 2 نفر دیگر

همراز س

منتقد انجمن رمان ۹۸
منتقد انجمن
  
عضویت
28/10/23
ارسال ها
37
امتیاز واکنش
292
امتیاز
128
زمان حضور
16 روز 23 ساعت 21 دقیقه
"به نام خالق عشق و زیبایی"

"می‌دانی فرق من و زندان‌بان در چه بود؟
زمانی‌که پنجره‌ی کوچک سلول مرا باز می‌کرد
او تاریکی و غم اتاقک را می‌دید و من روشنایی و امید را…"

اسم رمان اولین چیزی است که به چشم می‌آید و داج، اسم کوتاه و جذابی است و به معنی شب بسیار سخت و تاریک می‌باشد که حس و حال تراژدی را به مخاطب منتقل می‌کند.
در مورد خلاصه‌ی اثر، توضیح خاصی از رمان ارائه نمی‌دهد، برای مقدمه بیشتر مناسب به نظر می‌آید.
خلاصه باید اشاره کوتاهی به داستان با نگاهی به نقطه‌ی اوج، بدون لو دادن آن باشد.
زاویه‌ی دید انتخابی نویسنده سوم شخص است.با توجه به این‌که زوم روی شخصیت اول داستان است و شخصیت فرعی مهمی نداریم، فکر کنم اول شخص انتخاب مناسب‌تری باشد که خواننده درک بهتری دارد و به راحتی هم‌ذات پنداری می‌کند.
در پارت‌های ابتدایی نثر مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها محاوره‌ای است، اما در ادامه ما نثر یک‌دستی نداریم. در‌واقع از پست 8، نثر مونولوگ‌ها، ادبی شده است و نویسنده باید به یک‌دست بودن نثر و بافت رمان توجه بیشتری داشته باشد.
تعادلی میان دیالوگ‌ها و مونولوگ‌های اثر مشاهده نمی‌شود و نسبت 40 درصد دیالوگ‌ها و 60 درصد مونولوگ‌ها رعایت نشده است. گاهی با حجم زیادی ازمونولوگ روبه‌رو هستیم و گاهی دیالوگ‌های طولانی که به تکرار اتفاق گذشته پرداخته می‌شود.
دیالوگ باید هدفمند و دارای محتوای داستان باشند که باعث شناخت بیشتر شخصیت‌ها می‌شود.
در رابـ*ـطه با شخصیت پردازی، ظاهر، افکار، احساسات، انگیزه‌ها و عقاید شخصیت‌ها باید مورد توجه و کنکاش بیشتری قرار بگیرد تا بتوانیم تصویر روشن و واضحی از آن‌ها داشته باشیم که به این مورد، توجه کمی شده است و من هیچ تصویر و تصور واضحی از شخصیت‌ها نداشتم.
از نظر توصیفات زمانی و گذر زمان مشکل داریم و سیر تند اتفاقات و پرش‌های اتفاقات پشت‌سر‌هم باعث سردرگمی می‌شود و همچنین باورپذیری را نیز دچار مشکل می‌کند.
فضاسازی یعنی انتقال احساسات به خواننده که این مورد ضعیف بود. با توصیفات به‌جا و شخصیت پردازی قوی فضاسازی هم تقویت می‌شود و نویسنده باید بیشتر روی این موارد زمان گذاشته و کار کند.
در مورد توصیفات مکانی، هر‌چند برای دادگاه یا ساختمان زندان توصیفات فراموش شده بود، ولی توصیفات مکانی خوبی داریم مخصوصا محیط سرد و خشن داخل زندان به خوبی تصویر کشیده بود و تلخی و تاریکی ناامیدی قلب را اندوهگین می‌کرد.
ذکر یک نکته را در مورد اولین ملاقات مادر و مت لازم می‌دانم؛ خیلی معمولی و روتین بود فقط در کلمات دلتنگی و گریه بود و هیچ حس عمیقی از این اندوه و درد بزرگ منتقل نمی‌کرد. مثل یک سر زدن روزانه یا زود به زود مادر فرزندی بود.
نکته‌ی قابل تأمل در مورد نویسنده این است که آن‌قدر در قسمت فضاسازی و توصیفات، قوی و به‌جا عمل کند که با کلمات، احساس خواننده را درگیر و همراه کند.
تناسب سطحی کلمات خوب بود فقط چند مورد کلمات مهجور و ثقیلی داشتیم، مانند: بسام، تیبا، راجل، نمسار،جمود، زفت و...
گرچه نشان از دایره واژگان غنی نویسنده هست ولی شاید نیاز به توضیحات در پاورقی باشد.
در پایان باید بگویم رمان ایده‌ی خوبی دارد که همیشه جای حرف‌های تازه و زیادی دارد.
سیر تند حوادث هم کمی کنترل شده‌تر پیش برود و تزریق کمی هیجان و کشمکش‌های درگیر کننده، قطعا باعث جذاب‌تر شدن این رمان جذاب خواهد شد.

با آرزوی موفقیت برای نویسنده‌ی عزیز و سپاس از انتقادپذیری شما
تیم نقد انجمن رمان ۹۸
همراز.س


نقد و بررسی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشویق
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، "zhina"، -FãTéMęH- و 3 نفر دیگر

(SINA)

کاربر V.I.P انجمن
کاربر V.I.P انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
443
امتیاز واکنش
4,202
امتیاز
153
سن
19
محل سکونت
دریای خیال
زمان حضور
50 روز 23 ساعت 28 دقیقه
نویسنده این موضوع
"به نام خالق عشق و زیبایی"

"می‌دانی فرق من و زندان‌بان در چه بود؟
زمانی‌که پنجره‌ی کوچک سلول مرا باز می‌کرد
او تاریکی و غم اتاقک را می‌دید و من روشنایی و امید را…"

اسم رمان اولین چیزی است که به چشم می‌آید و داج، اسم کوتاه و جذابی است و به معنی شب بسیار سخت و تاریک می‌باشد که حس و حال تراژدی را به مخاطب منتقل می‌کند.
در مورد خلاصه‌ی اثر، توضیح خاصی از رمان ارائه نمی‌دهد، برای مقدمه بیشتر مناسب به نظر می‌آید.
خلاصه باید اشاره کوتاهی به داستان با نگاهی به نقطه‌ی اوج، بدون لو دادن آن باشد.
زاویه‌ی دید انتخابی نویسنده سوم شخص است.با توجه به این‌که زوم روی شخصیت اول داستان است و شخصیت فرعی مهمی نداریم، فکر کنم اول شخص انتخاب مناسب‌تری باشد که خواننده درک بهتری دارد و به راحتی هم‌ذات پنداری می‌کند.
در پارت‌های ابتدایی نثر مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها محاوره‌ای است، اما در ادامه ما نثر یک‌دستی نداریم. در‌واقع از پست 8، نثر مونولوگ‌ها، ادبی شده است و نویسنده باید به یک‌دست بودن نثر و بافت رمان توجه بیشتری داشته باشد.
تعادلی میان دیالوگ‌ها و مونولوگ‌های اثر مشاهده نمی‌شود و نسبت 40 درصد دیالوگ‌ها و 60 درصد مونولوگ‌ها رعایت نشده است. گاهی با حجم زیادی ازمونولوگ روبه‌رو هستیم و گاهی دیالوگ‌های طولانی که به تکرار اتفاق گذشته پرداخته می‌شود.
دیالوگ باید هدفمند و دارای محتوای داستان باشند که باعث شناخت بیشتر شخصیت‌ها می‌شود.
در رابـ*ـطه با شخصیت پردازی، ظاهر، افکار، احساسات، انگیزه‌ها و عقاید شخصیت‌ها باید مورد توجه و کنکاش بیشتری قرار بگیرد تا بتوانیم تصویر روشن و واضحی از آن‌ها داشته باشیم که به این مورد، توجه کمی شده است و من هیچ تصویر و تصور واضحی از شخصیت‌ها نداشتم.
از نظر توصیفات زمانی و گذر زمان مشکل داریم و سیر تند اتفاقات و پرش‌های اتفاقات پشت‌سر‌هم باعث سردرگمی می‌شود و همچنین باورپذیری را نیز دچار مشکل می‌کند.
فضاسازی یعنی انتقال احساسات به خواننده که این مورد ضعیف بود. با توصیفات به‌جا و شخصیت پردازی قوی فضاسازی هم تقویت می‌شود و نویسنده باید بیشتر روی این موارد زمان گذاشته و کار کند.
در مورد توصیفات مکانی، هر‌چند برای دادگاه یا ساختمان زندان توصیفات فراموش شده بود، ولی توصیفات مکانی خوبی داریم مخصوصا محیط سرد و خشن داخل زندان به خوبی تصویر کشیده بود و تلخی و تاریکی ناامیدی قلب را اندوهگین می‌کرد.
ذکر یک نکته را در مورد اولین ملاقات مادر و مت لازم می‌دانم؛ خیلی معمولی و روتین بود فقط در کلمات دلتنگی و گریه بود و هیچ حس عمیقی از این اندوه و درد بزرگ منتقل نمی‌کرد. مثل یک سر زدن روزانه یا زود به زود مادر فرزندی بود.
نکته‌ی قابل تأمل در مورد نویسنده این است که آن‌قدر در قسمت فضاسازی و توصیفات، قوی و به‌جا عمل کند که با کلمات، احساس خواننده را درگیر و همراه کند.
تناسب سطحی کلمات خوب بود فقط چند مورد کلمات مهجور و ثقیلی داشتیم، مانند: بسام، تیبا، راجل، نمسار،جمود، زفت و...
گرچه نشان از دایره واژگان غنی نویسنده هست ولی شاید نیاز به توضیحات در پاورقی باشد.
در پایان باید بگویم رمان ایده‌ی خوبی دارد که همیشه جای حرف‌های تازه و زیادی دارد.
سیر تند حوادث هم کمی کنترل شده‌تر پیش برود و تزریق کمی هیجان و کشمکش‌های درگیر کننده، قطعا باعث جذاب‌تر شدن این رمان جذاب خواهد شد.

با آرزوی موفقیت برای نویسنده‌ی عزیز و سپاس از انتقادپذیری شما
تیم نقد انجمن رمان ۹۸
همراز.س
سلام
مرسی از نقد خوبت :گل:
سعی می‌کنم نکاتی که گفتی رو بیشتر رعایت کنم
خسته نباشی


نقد و بررسی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و همراز س

همراز س

منتقد انجمن رمان ۹۸
منتقد انجمن
  
عضویت
28/10/23
ارسال ها
37
امتیاز واکنش
292
امتیاز
128
زمان حضور
16 روز 23 ساعت 21 دقیقه
سلام
مرسی، شما هم خسته نباشی:rose:
و مرسی از اینکه رمانت رو به اشتراک گذاشتی:rose:
موفق باشی:rose:


نقد و بررسی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و (SINA)

مبینا زارع

منتقد آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
55
امتیاز واکنش
620
امتیاز
158
زمان حضور
7 روز 17 ساعت 42 دقیقه
[/FONT][/UWSL]
《بسم تعالی》
نام رمان: داج
نام نویسنده: سینا صیقلی کاربر انجمن رمان ۹۸
نام ناظر: YeGaNeH
ژانر: جنایی-پلیسی
خلاصه: اولین اشتباه، برابر با آخرین اشتباه است! تاریکی وجودت را فرا می‌گیرد و درست در همان لحظه، سرنوشتت شروع به تغییر می‌کند. ریشه‌های نفرت ذهنت را بسته نگه می‌دارند و آن را در قفس حبس می‌کنند و این، آغاز چرخه‌ی تاریکیست...
لینک اثر:




به نام خالق هنر
نقد و بررسی رمان داج


مشکل اکثر ما این است که ترجیح می‌دهیم به‌وسیله‌ی تمجید و تحسین نابود شویم تا این‌که به‌وسیله‌ی انتقاد نجات پیدا کنیم.
"نورمن وینست پیل"


در ابتدا به شناسنامه اثر اشاره می‌کنم. خلاصه و مقدمه‌ی داستان باید با ژانر و موضوع داستان هماهنگی داشته باشد، اما در این رمان متاسفانه خلاصه بیشتر به خواننده پیش‌زمینه‌ی یک ژانر ترسناک و مقدمه یک ژانر تراژدی را القا می‌کرد. ژانر جنایی-پلیسی چندان انتخاب خوبی حداقل تا به اینجای داستان برای رمان نبوده است. ژانر جنایی-پلیسی این توقع را به خواننده می‌دهد که داستان درباره‌ی یک پلیس باشد یا حداقل جرم و جنایت و مسائل حقوقی در این رمان زیاد باشد. با این حال ما تنها شاید یک تصادف غیر عمد از جانب شخصیت اصلی بودیم و تمام.

شروع داستان را گره‌ی حیات آن داستان می‌نامند؛ پس یک شروع خوب می‌تواند یک خلاصه‌ی نچندان جذاب را بشوید و ببرد و خواننده را مشتاق به خواندن سازد. این رمان شروعی خوب را دارا بود که خواننده را وادار به ادامه دادن می‌ساخت. داستان‌های کلیشه‌ای هر چقدر هم که پر طرفدار باشند اما پس از مدتی تکراری می‌شوند و جذابیت خود را از دست می‌دهند. کلیشه‌ای بودن هر داستان را می‌توان نقطه ضعف آن داستان شمرد؛ با این حال این داستان خوشبختانه از این قاعده مستثنی بوده است و داستانی نو و به دور از تکرار را به مخاطب ارائه داده است.

توصیف حالات و افکار نسبتا خوب و قابل قبول بود اما در رابـ*ـطه با توصیف ویژگی‌های ظاهری می‌توان گفت با این‌که نویسنده به این امر توجه داشته اما هنوز جای کار بیشتری دارد. به توصیف مکان نیز عملا کم لطفی شده بود و با توجه به اینکه سیر داستان در مکانی رخ می‌دهد که هیچ یک تا به حال آن را تجربه نکرده‌ایم و کمتر کسی تصویری خوب و واضح از آن‌جا دارد نویسنده روی این موضوع باید مانور بیشتری دهد. فضا‌سازی نیز به معنای انتقال احساسات و عواطف می‌باشد و نبود توصیفات و صحنه‌پردازی کافی روی این مسئله نیز اثر منفی گذاشته است. هر داستان از کشمکشی شروع می‌شود و داستانی را می‌توان داستانی خوب بر شمرد که کشمکشی مناسب و جذاب برای خواننده داشته باشد. در این داستان کشمکش‌ها آنچنان زیاد و جذاب نبود و همین مسئله سبب شده بود سیر داستان نیز کند بگذرد.

شخصیت‌پردازی خوب باعث می‌شود نویسنده با کارکتر‌ها همزادپنداری کند و سیر داستان برایش جذاب‌تر شود. منظور از شخصیت‌پردازی نیز باطل هر شخصیت است نه ظاهر. در این داستان ما شاهد شخصیت‌پردازی چندان مطلوبی نبودیم و همین مسئله سبب شده بود همزادپنداری و حس نزدیکی به کاراکتر‌ها نسبتا کمرنگ باشد. دیالوگ‌ها نباید حالت روزانه داشته باشند بلکه باید هدفمند باشند و نبود دیالوگ‌های هدفمند نه تنها به شخصیت‌پردازی لطمه وارد کرده است بلکه باعث شده بود سیر داستان نیز کند و کسل کننده شود.

با توجه به این‌که شخصیت اصلی دیگری در داستان وجود نداشت (حداقل تا به اینجای داستان) نویسنده بهتر بود بجای استفاده از «راوی» و البته «سوم شخص مفرد» از «اول شخص مفرد» استفاده می‌کرد و همین مسئله بر شخصیت‌پردازی و حس نزدیکی مخاطب به کارکتر‌ها تاثیر به سزایی داشت.

نسبت ۴۰ به ۶۰ دیالوگ به مونولوگ نسبتا رعایت شده بود اما باید در نظر گرفت که دیالوگ، بیشتر از دو خط تبدیل به مونولوگ می‌شود و این نیز نکته‌ای بود که از توجه نویسنده خارج بود. در ابتدای داستان ما به وضوح شاهد یک‌دست نبودن دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها بودیم. با این‌که در ادامه‌ی داستان این موضوع رفع شده بود اما بهتر است نویسنده اقدام به ویرایش پارت‌های اولیه کند. دیالوگ‌ها باید نثری «عامیانه» و مونولوگ‌ها باید نثری «کتابی» داشته باشند. با توجه به اینکه جمله‌ی زیر یک مونولوگ است نوشتن عامیانه‌ی آن چندان کار پسندیده‌ای نیست.
یکی پس از دیگری از روی پیشونیش جاری می‌شدند و نشون‌دهنده‌ی استرس و تشویش درونش بودن. صدای کوبیده شدن چکش روی میز باعث شد تا صدای پچ‌پچ حضار قطع بشه و سرش و بالا بیاره.
واژه «می‌شدند» و «بودن» با هم در تضاد هستند و یکی کتابی و دیگری عامیانه است. برای یک‌دست کردن این نوشته می‌توان آن را به صورت زیر بازنویسی نمود:
یکی پس از دیگری از روی پیشانی‌اش جاری می‌شدند و نشان‌دهنده‌ی استرس و تشویش درونش بودند. صدای کوبیده شدن چکش روی میز باعث شد تا صدای پچ‌پچ حضار قطع شود و او سرش را بالا بیاورد.
یا مثلا دیالوگ زیر:
- با دو بچه تصادف کردم. ترس و پریشانی وجودم رو فرا گرفت، میخکوب شدم.
«ترس و پریشانی» و «میخکوب» شدن معمولا واژه‌هایی نیستند که در دیالوگ‌ها به کار برده شوند؛ یا فرا گرفتن وجود را از احساسی یک آرایه‌ به شمار می‌رود که در دیالوگ‌های زورمره استفاده نمی‌شوند. بهتر است آن را با صورت عامیانه‌تر در آورد:
- با دو تا بچه تصادف کردم. ترسیدم و خشکم زده بود.

با هر بار خواندن و ویرایش هر پارت مطمئن باشید اشکالاتی پیدا می‌کنید که دفعات قبل متوجه آن نشدید. پس با بار‌ها و بار‌ها خواندن داستانتان مطمئن باشید ضرر نمی‌کنید. برای مثال نوشته‌ی زیر دچار مشکلاتی است که با مرور آن‌ قطعا بر طرف می‌شدند:
- چرا همش می‌زاری اون پست فطرت رذل همش بهت نزدیک بشه؟
با حذف یکی از واژه‌های «همش» خللی در معنی جمله به وجود نمی‌آید و ما شاهد جمله‌ی زیباتری نیز هستیم. و اشکالاتی از این دست که با ویرایش، به سادگی از بین می‌روند.

در نهایت این داستان را ایده‌ی نو و جدیدش، خاص و قابل توجه ساخته بود و با توجه بیشتری که نویسنده می‌تواند خرج شخصیت‌پردازی کند و البته دیالوگ‌ها و کشمکش‌ها که هر دو بر روی سیرِ کند داستان موثر است می‌تواند داستانی قابل توجه‌تر را به مخاطبان خود هدیه دهد.

با آرزوی موفقیت و باتشکر از نقدپذیری شما
تیم نقد انجمن رمان ۹۸
مبینا زارع


نقد و بررسی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-، (SINA)، Della࿐ و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا