خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
912
امتیاز واکنش
3,318
امتیاز
118
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
39 روز 2 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
مجسِّمه» چه عقيده اي داشتند و از چه زماني به وجود آمدند؟
«مجسِّمه» به كسانى گفته مى شود كه براى خدا جسم قائل هستند و حتّى تصريح مى كنند دست و پا و گوش و چشم دارد و گاه به آنها «مُشبِّهه» نيز گفته مى شود؛ به جهت اينكه خدا را به مخلوقات مادّى تشبيه مى كنند. در واقع می توان گفت اين اعتقاد از دير باز در ميان افراد بشر و اقوام مختلف بوده و انسان هايى كه بر اثر كوتاهى فكر نمى توانستند چيزى را ماوراى طبيعت مادى تصوّر كنند و تمام اُنس شان با مادّيات و اجسام بوده است خدا را همچون اجسام مادّى و يا همچون خودشان مى پنداشتند.

اگر خداوند قابل دیده شدن نیست، پس چرا قرآن در آیه «وُجُوهٌ یَومَئِذٍ ناضِرَةٌ اِلى‌ رَبِّها ناظِرَةٌ» می گوید چهره هایی در قیامت به سوی خداوند می نگرند؟!
آیات دیگر قرآن مشاهده حسّی خداوند را منتفی دانسته و عقل نیز می گوید که اگر چیزى با چشم دیده شود، باید محدود به مکان و جهت و ماده باشد و خدا منزّه از همه اینها است.
یک تفسیر صحیح از آیه این است که بگوییم نگاه بهشتیان به پروردگارشان به معنای نگاهى با چشم دل و از طریق شهود باطن است.
تفسیر دیگر آیه این است که واژه «ناظره» به معنای انتظار است؛ لذا معنای آیه این گونه می شود: «مؤمنان در آن روز انتظارشان تنها از ذات پاک خدا است و حتّى بر اعمال نیک خود نیز تکیه نمى کنند و پیوسته منتظر رحمت و نعمت اویند».
همچنین یکی از اصلی ترین و مهمّ ترین معانی واژه «نظر» تأمّل و تدبّر در یک موضوع است؛ لذا معنای آیه این گونه خواهد بود: «بهشتیان آنجا فقط به خداوند فکر می کنند ولاغیر».


نگاهي به عقيده «مجسِّمه» و تاریخچه پيدايش آن

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
912
امتیاز واکنش
3,318
امتیاز
118
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
39 روز 2 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
چرا هنگام نماز رو به قبله می ایستیم؟ مگر خداوند در همه جا حضور ندارد؟!
وجود و حضور خداوند متعال به تصریح آیات قرآن منحصر در هیچ جهت و جای خاصّ نیست و این محدودیّت جسمانی انسان است که او را ناگزیر می کند که برای عبادت در نهایت به جهتی رو کند. دین اسلام نیز از این ظرفیّت در جهت همبستگی و اتّحاد مسلمانان بهره برداری نموده و مسلمانان را مکلّف کرده تا برای عبادت به طرف خانه کعبه به نماز بایستند؛ بنایی که قديمى ترين مركز توحيد است. مسلما بزرگداشت کعبه بزرگداشت توحید و یکتاپرستی و خداپرستی است.

چرا خداوند نامحدود و نامتناهی است؟
اولا: اگر محدوديّتى در خدا باشد بايد از سوی يك عامل بيرونى ایجاد شده باشد؛ چرا که ذات خودش اقتضای محدودیت ندارد. لازمه اين سخن، آن است كه خداوند واجب الوجود نباشد، چرا كه از نظر حدّ وجودى خود مخلوق ديگر و معلول ذات ديگرى است.
ثانیا: اگر خداوند محدود باشد قابل شمارش خواهد بود و تصوّر وجود شریکی برای او امکان پذیر است؛ در نتیجه یگانگی او که براهین متعدّدی بر آن ارائه شده نیز اعتباری نخواهد داشت.
ثالثا: از آنجایی که واجب الوجود باید کمال مطلق باشد، یعنی واجد همه کمالات باشد، لازمه آن عدم محدودیّت است؛ زیرا اگر واجب الوجود محدود باشد، لازمه اش ترکیب از وجود و عدم است.
رابعا: حقّ تعالی، «وجود محض» و واقعیّت محض است و صفتی زائد بر ذات ندارد، و محدودیت یعنی ترکیب از وجود و عدم؛ بنابراین «وجود محض» با «محدودیّت» نمی سازد و مطلق کمال نمی تواند دارای محدودیّت باشد


نگاهي به عقيده «مجسِّمه» و تاریخچه پيدايش آن

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
912
امتیاز واکنش
3,318
امتیاز
118
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
39 روز 2 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
آیا هشام بن حکم قائل به تجسیم بوده است و معتقد است که خداوند «جسم لا کالاجسام» می باشد؟!
با توجه به روایات بسیار زیاد اهل بیت(ع) که در ستایش هشام وارد شده، چنین اتهامی یا ساخته و پرداخته دشمنان و حسودان بوده است که می خواسته اند با مخدوش کردن وجهه اش، انتقام شکست هایی را که در مناظره هایشان با وی متحمل شده اند بگیرند، یا مربوط به دوره ای است که هشام هنوز شیعه و مطلع از آراء ائمه درباره این موضوع نشده بود، و یا در مقام بحث و معارضه با شخصص لجوجی به نام «علاف» صورت گرفته و بدیهی است چنین سخنی نمی تواند اعتقاد واقعی وی باشد.

منظور از «وجه الله» چیست؟ مگر خداوند چهره و صورت دارد که در برخی از متون اسلامی این تعبیر بکار رفته است؟
خدا جسم نیست و مانند انسانها چهره و صورت ندارد و از آنجا که در زبان عربی واژه «وجه الشئ» برای معنای «ذات الشئ» به کار می رود، در بسیاری از آیات قرآن، «وجه الله» به معنای ذات خدا خواهد بود.
در گروهی دیگر از آیات قرآن «وجه الله» به معنای «رضایت خداوند» است. بدین معنی که «وجه» در اين آيات به معنای مصدری «توجّه کردن» و «رو نمودن» خدا و به معنی کنایی ثواب و رضايت خدا است.
نظر دیگری که درباره تفسیر معنای «وجه الله» گفته شده این است که بگوییم منظور از واژه «وجه» هنگام انتساب به خداوند «نمود» خداست؛ صفاتى را كه خداى تعالى به آن صفات با بندگان خود رو به رو مى شود نظير رحمت، خلق، رزق و هدايت و امثال آن مى توان وجه خدا دانست.


نگاهي به عقيده «مجسِّمه» و تاریخچه پيدايش آن

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
912
امتیاز واکنش
3,318
امتیاز
118
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
39 روز 2 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
منظور از «قرب الهی» و «لقاء الله» چیست؟ مگر خداوند در مکان دوری قرار دارد که باید به او نزدیک شویم؟! دور یا نزدیک بودن مگر در مورد خداوند که در همه جا حضور دارد معنا دارد؟! علاوه بر این، ملاقات در مورد خداوند که جسمانی نیست چه مفهومی دارد؟!
تقرّب الهی به معنای احاطه خداوند بر وجود و حتّی درونی ترین احساسات و ذهنیات اوست. با احاطه علمى ای که خداوند به ما دارد و با توجه به بودن ما در قبضه قدرت او تكليف ما روشن است. نه افعال و گفتار ما از او پنهان است، و نه انديشه ها و نيات، و نه حتّى وسوسه هايى كه از قلب ما مى گذرد. معنی دیگر قرب در امور معنوى و بندگى آن است كه بنده خدا با اعمال صالح خود در معرض شمول رحمت الهى واقع می شود.
لقاء الله نیز یا به معنی مشاهده آثار قدرت او در صحنه قیامت، پاداش ها و کیفرها و نعمت ها و عذاب هاى او است، یا به معنى یک نوع شهود باطنى و قلبى است. زیرا انسان گاه به جایى مى رسد که گویى خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده مى کند؛ به طورى که هیچ گونه شک و تردیدى براى او باقى نمى ماند. این حالت ممکن است بر اثر پاکى، تقوا، عبادت و تهذیب نفس در این دنیا براى گروهى پیدا شود.
با این توصیف بدیهی است که این دو اصطلاح به هیچ وجه ارتباطی با اعتقاد به جسمانیّت خداوند ندارند.
منظور از سخن گفتن خداوند در آیه «كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْليمَا» چیست؟ مگر خداوند زبان دارد که سخن بگوید و تکلّم کند؟!
در قرآن مجید و طی آیات متعدّدی سخن از تکلّم خداوند با حضرت موسی(ع) شده است.
باید توجّه داشت که تکلّم خداوند از سنخ سخن گفتن انسان که نیازمند به ابزار مادّی ـ مثل زبان ـ است، نمی باشد؛ بلکه منظور« انتقال و تفهیم پیام» پروردگار به پیامبران الهی است، یعنی همان «وحی» که در قالب های متفاوتی (الهام مستقیم. من وراء حجاب، انتقال بواسطه جبرائیل) جلوه می کند. اختصاص صفت «کلیم الله» به حضرت موسی(ع) شاید به خاطر این باشد که ایشان غالبا وحی را بدون واسطه دریافت می نمود


نگاهي به عقيده «مجسِّمه» و تاریخچه پيدايش آن

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
912
امتیاز واکنش
3,318
امتیاز
118
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
39 روز 2 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
چرا هنگام دعا دست ها را به سوی آسمان بلند می کنیم؟ مگر خداوند در آسمان است؟!
طبق روایات اسلامی، بندگان باید هنگام دعا دستها را به سوى آسمان بلند کنند؛ چرا كه معدن «رزق» آنجا است و باید روزی را از محلّش طلب کرد.
همچنین این عمل، نوعی اظهار نخضوع و تذلّل» در پيشگاه خداوند است.
البته اگر این عمل به پندار اینکه خداوند در آسمان جا و مکانی دارد انجام شود، نه تنها ارزشی ندارد بلکه عملی جاهلانه است.

در آیات قرآن بیش از 20 مرتبه به «عرش الهی» اشاره شده است؛ همچنین در آیه 255 سوره بقره، سخن از «کرسی» به میان آمده است. منظور از «عرش» و «کرسی» در این آیات چیست؟ مگر خداوند بلندمرتبه منزه از جا و مکان نمی باشد؟!
با توجّه به معنای لغوی «عرش» و مناسبتی که با «عظمت و قدرت» پیدا می کند، شایسته ترین معنای «عرش الهی» همان «حاکمیّت و قدرت» بی پایان و مطلق خداوند یا «مجموع جهان هستی» است که با تدبیر خداوند به وجود و حیات خود ادامه می دهد.
کرسی نیز به معنایی همچون «منطقه قلمرو حكومت» و یا «منطقه نفوذ علم الهی» و یا وجودی وسيع تر از تمام آسمان ها و زمين و محیط بر آنها تفسیر شده است.
بدیهی است هیچ کدام از این معانی عرش و کرسی موجب «جسم انگاری» خدا نمی شود.

منظور از «ملاقات» یا «رؤیت» خدا در قیامت چیست؟
دیدن و ملاقات پروردگار همانند ملاقات افراد بشر با یکدیگر نیست؛ بلکه منظور یا مشاهده آثار قدرت او در صحنه قیامت و پاداشها و کیفرها و نعمتها و عذابهاى او است، یا به معنى یک نوع شهود باطنى و قلبى است، زیرا انسان گاه به جایى مى ‌رسد که گویى خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده مى ‌کند، به طورى که هیچ گونه شک و تردیدى براى او باقى نمى ‌ماند. این حالت شهود باطنى در قیامت براى همگان پیدا مى ‌شود، چرا که آثار عظمت و قدرت خدا در آنجا آن چنان آشکار است که هر کوردلى هم ایمان قطعى پیدا مى ‌کند.


نگاهي به عقيده «مجسِّمه» و تاریخچه پيدايش آن

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
912
امتیاز واکنش
3,318
امتیاز
118
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
39 روز 2 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
منظور از «ید الله» چیست؟ مگر خداوند بدنی دارد که دست داشته باشد؟! چرا در آیات زیادی مثل «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ»، «يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ» و «أَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ»، از «دست داشتن خدا» سخن به میان آمده است؟! چرا خداوند در ماجرای سجده نکردن ابلیس به آدم می فرماید: (ای ابلیس! چه چيز تو را از سجده کردن در برابر آنچه من با دو دست خود آفريده ام، منع کرد)؛ «ما مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ»؟!
هر چند واژه «ید» به معناى دست است امّا از باب «استعاره» در معانی دیگری مانند: قدرت، كمال، سلطنت، حاکمیت، مالکیت، انفاق و سخاوت بکار می رود. در آیاتی از قرآن که این واژه به خداوند متعال منتسب شده، به فراخور حال و شأن نزول آیه به یکی از همین معانی دلالت دارد. برخی از بزرگان اهل لغت گفته اند: از آن جایی که غالبا إعمال قدرت توسط دست انجام می گیرد و این عضو به عنوان نماد قدرت شناخته می شود. بنابراین، همه معانی کنایی واژه «ید» نهایتا به یک معنای مشترک و جامع برمی گردند و آن همین معنای «قدرت و تسلّط» است.
نظر قرآن کریم دربارۀ جسمیت خداوند چیست؟
قرآن به صراحت، سعه وجودی خداوند و بودن او در هر مکان را بیان می کند و کسى که چنین شأنى دارد، نمى تواند جسم یا حلول کننده در محلّى باشد؛ چون جسم احتياج به مکان دارد و با وجودش در مکانى، مکان ديگر از او خالى است درحالي که خدا به همه جا محيط و بر همه چيز داناست. اگر خداوند جسم بود، بايد همانند ساير اجسام و شبيه آن ها و مرکب از اجزا، و ظاهرش غير باطنش بود و در انتها اگر خداوند جسم بود چرا ديده ها او را ادراک نمي کنند؟!


نگاهي به عقيده «مجسِّمه» و تاریخچه پيدايش آن

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
912
امتیاز واکنش
3,318
امتیاز
118
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
39 روز 2 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
دیدگاه شیعه امامیه دربارۀ جسمانیّت خدا چیست؟
شيعه معتقد است، خداوند از هرگونه تشبيه و تجسيم منزه است، امام صادق(ع) مي فرمايد: «خدا نه جسم است و نه صورت، بلکه او جسم کننده اجسام و صورت دهنده صور است». امام جواد و هادى (ع) فرمودند: «هر کس قائل به جسميّت خداوند شود به او زکات ندهيد و به او اقتدا نکنيد». شيخ صدوق، شيخ طوسي، ابوالفتح کراجکى و... تجسيم را انکار و رد نموده اند و علامه حلّى، ابن فهد حلّى، محقق کرکى و علامه مجلسى، قائل به نجاست و کفر مجسمه مى باشند.
عوامل و مبدأ پیدایش نظریه تجسیم چیست؟
مبداء و عامل پیدایش این عقیده، میل عوام به تجسیم است که مى کوشد همه چیز را از دیدگاه مادّیت حل کند. همچنین تأثّر از فرهنگ یهود که در تورات از جسم بودن خداوند بسیار سخن گفته، از عوامل دیگر این تفکر است. خصوصاً که عدّه اى از مستبصرین اهل کتاب همچون کعب الاحبار به دستگاه خلافت نزدیک شده و از این طریق عقاید خود را در جامعه اسلامى با عنوان روایات پیامبر(ص)، منتشر می کردند.

آیا بیانات قرآن، راجع به امکان فرزندن داشتن خدا متناقض نیست؟! قرآن گاهی امکان فرزند داشتن خدا را منوط به اراده الهی دانسته است(آیه 4 سوره زمر)؛ گاهی با این استدلال که خداوند همسری ندارد، امکان عملی فرزند داشتن را نفی می کند(آیه 101 سوره انعام)؛ در آیه ای دیگر ذات خداوند را منزّه از چنین امکانی می داند(آیه 171 سوره نساء). به طور دقیق موضع قرآن درباره امکان فرزند داشتن خداوند چیست؟ آیا داشتن فرزند برای خدا ممکن است که منوط به اراده الهی و داشتن همسر باشد؟! یا اینکه اساسا ذات الهی از فرزند داشتن منزه است؟
در آیه 4 سوره زمر «لو شرطیه» وجود دارد که بر محال بودن چنین اراده ای از طرف خدا دلالت دارد؛ یعنی محال است خدا اراده کند که فرزند داشته باشد. بیان آیه 101 سوره انعام نیز «جدلی» و مطابق با قدرت فهم مشرکین است؛ چرا که همسر گزینی برای خدا معقول نیست. زیرا همسرگزینی از عوارض موجودات مادی است و او از چنین عوارضی منزه است. آیه 171 سوره نساء نیز به صراحت تاكيد مى كند كه فرزند داشتن خدا با یگانگی او منافات دارد؛ چرا که اگر فرزندى داشته باشد، شبيه او خواهد بود و این با یگانگی خداوند منافات دارد.


نگاهي به عقيده «مجسِّمه» و تاریخچه پيدايش آن

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
912
امتیاز واکنش
3,318
امتیاز
118
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
39 روز 2 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
زیبایی خداوند» و «ملاقات با خداوند» چه مفهومی دارد؟
در بحث خداشناسی مسلم شده که خداوند جسم نیست و دیده نمی شود و به کار بردن هر گونه کلماتی که بوی جسمیّت و عوارض جسم بدهد درباره خدا صحیح نیست. با این حال در روایات اسلامی چنین آمده است که: «خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد». از مفاد این جمله چنین استفاده می شود که خداوند به وسیله چشم دیده می شود، زیرا زیبایی از جمله اوصافی است که با چشم مشاهده می شود و نیز در روایات آمده: «کسی که در این دنیا برای بی نیازی از مردم و نیکی به دیگران در طلب روزی روان باشد، روز قیامت در حالی خدا را ملاقات خواهد کرد که چهره اش مانند ماه شب چهارده می درخشد» کلمه «ملاقات» در این حدیث نیز جسم بودن خدا را می رساند. منظور از این تعابیر در مورد خداوند چه می باشد؟
خداوند جسم نیست؛ لذا «زیبایی» و «ملاقات»، به معنی زیبایی جسمی یا ملاقات جسمانی او نیست. از آنجا که الفاظ بشری برای موضوعات روزمره وضع شده، می بایست مفاهیم مربوط به صفات خدا هم در قالب همین الفاظ بیان شود، و چاره ای نیست که نزدیک ترین الفاظ به این مفاهیم به کار رود؛ لذا منظور از زیبایی خدا، کمال واقعى اوست؛ زیرا خداوند وجودى است که تمامی کمالات را داراست. همچنین منظور از ملاقات خداوند مشاهده آثار حکومت و قدرت و عدالت او است.
بینایی و شنوایی خدا چه مفهومی دارد؟
در کتابهای عقاید می خوانیم که یکی از صفات خداوند بصیر و سمیع بودن اوست. اکنون این سؤال پیش می آید که چگونه می توان خدا را با این دو صفت توصیف نمود در صورتی که حقیقت بینایی جز این نیست که تصویر اشیاء از راه مردمک و عدسی چشم روی پرده «شبکیه» منعکس گردد و اعصاب بینایی آن را به مغز مخابره کند و همچنین واقعیت شنوایی این است که امواج صوتی به گوش که دارای پرده و استخوانها و اعصاب مخصوصی است برسد و از آنجا به مغز مخابره گردد در این صورت چگونه می توان خدا را با این دو صفت توصیف کرد در صورتی که او پیراسته از این موضوعات است؟
مقصود از توصیف خداوند به بینایى و شنوایى این است که تمام دیدنى ها و شنیدنى ها پیش او حاضرند و او با علم نامتناهى خود از آنها آگاه است. حتّى حقیقت بینایى و شنوایى در انسان نیز، همان آگاهى او از دیدنى ها و شنیدنى هاست و تمام فعّالیّت هاى عضوى، مقدّمه دیدن و شنیدن است؛ زیرا انسان یک پدیده مادّى است و نمى تواند بدون ابزار مادّى کارى را انجام دهد ولى خدا بالاتر از مادّه است و در درک خود، نیازى به چیزى ندارد و بدون هیچ مقدّمه اى مى تواند سمیع و بصیر باشد.

منبع: آئین رحمت


نگاهي به عقيده «مجسِّمه» و تاریخچه پيدايش آن

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا