نویسنده این موضوع
فیلم بهترینها، ایدهی جالبی دارد دربارهی توانایی موسیقی در پرتاب کردن انسان به دل گذشته؛ اما ند بنسون، موفق نمیشود که این ایده را در قالب یک جهان داستانی باورپذیر، بپردازد.
فیلم بهترینها، ایدهی خوبی دارد. البته، پیوند ژانر رمانتیک با سفر در زمان، دستمایهی خیلی بدیعی نیست. در همین دههی دوم قرن بیستویکم که گذشت، آثار محبوبی مثل نیمهشب در پاریس (Midnight in Paris) وودی الن و دربارهی زمان (About Time) ریچارد کرتیس، این ایده را محور روایتشان قرار دادهاند. در این دست فیلمها، عشق، تنها موجودیت ارزشمندی است که مرزهای زمان را زیر پا میگذارد و بشر، برای دست یافتن به آن، یا تجربهی دوبارهاش، حاضر میشود زندگی امروزش را رها و به دورانی دیگر، سفر کند. ماهیت ایدهی سفر در زمان در این گونهی سینمایی، یا اساسا فانتزی است و یا با توجیهی علمی، به مختصات سینمای علمی-تخیلی نزدیک میشود.
اما جذابیت ایدهی اولیهی فیلم بهترینها، خاصیت تمثیلی آن است. در ساختهی تازهی ند بنسون هم شخصیت اصلی یعنی هریت (لوسی بوینتون) برای تغییر دادن واقعهای مهم، به گذشته سفر میکند تا بتواند بر آینده، تاثیری بگذارد؛ اما نحوهی وقوع این سفر، معنادار است. این معنا، درست مانند جوهرهی خیلی از ایدههای داستانی غنی دیگر، به تجربهی زیست انسان برمیگردد. در حقیقت، بهترینها، دربارهی این است که موسیقی، چطور میتواند انسان را از امروزش جدا کند و به سفری برآشوبنده در دل خاطرات ببرد.
نقد فیلم بهترینها (The Greatest Hits) | زندان خاطرات
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com