نویسنده این موضوع
درحالی که هنوز یک اپیزود به پایان فصل چهارم «کاراگاه حقیقی» باقی مانده است، تئوری جذابِ جدیدِ طرفداران هویتِ احتمالیِ قاتل دانشمندان را پیشبینی میکند.
پیش از اینکه به اپیزود پُرحادثه و جدیدترِ یکی مانده به آخرِ «کاراگاه حقیقی: سرزمین شب» برسیم، بگذارید صحبتمان را با اپیزود چهارم (که بهدلیل مشکل کامپیوتری موفق نشدم نقدش را هفتهی گذشته بنویسم) شروع کنیم: اپیزود چهارم دو سکانس دارد که بازتابدهندهی یکدیگر هستند. در سکانس اول، کاراگاه دَنورز بهطور اتفاقی با جولیا، خواهرِ ناوارو مواجه میشود که لباسهایش را با آشفتگی در خیابان از تن درمیآورد. او لباسهایش را بیتوجه به ریختوپاشی که از خودش به جا میگذارد و با بیتفاوتی نسبت به توجهای که دربرابرِ چشم همه به خود جلب میکند، پخشوپلا میکند. او فقط میخواهد خودش را از شرِ احساساتی که انگار دارد زیر سنگینیشان خُرد میشود، رها کند. وقتی ناوارو از این اتفاق باخبر میشود، آن را به پای حملهی دیگری از سلسله حملاتِ افسردگیِ دورهایِ خواهرش که در تمام طول زندگیاش با آن دستبهگریبان بوده است، مینویسد. بنابراین، ناوارو بالاخره تصمیم میگیرد تا جولیا را در یک آسایشگاهِ روانی که در همان نزدیکی قرار دارد، بسـ*ـتری کند. در اواسط اپیزود چهارم مجدداً شاهد این هستیم که جولیا لباسهاش را در سرمای مرگبارِ بیرون از تن درمیآورد. اینبار اما او این کار را با پریشانحالی و سراسیمگی انجام نمیدهد.
درعوض، او پیش از اینکه در حالتِ برهنه با قدم برداشتن به سمتِ اقیانوسِ یخزده اقدام به خودکشی کند، با آرامش برای تا کردنِ لباسهایش وقت میگذارد (درست همانطور که لباسهای تاشدهی دانشمندان ایستگاهِ تحقیقاتی کشف شده بودند). همچنین، برخلاف دفعهی قبل که او لباسهایش را در یکی از خیابانهای شهر درآورده بود (در جایی که یک رهگذر مثل کاراگاه دَنورز میتوانست او را ببیند و متوقفاش کند)، اینبار او این کار را در مکانی دوراُفتاده و متروکه که یخِ شکنندهی زیرپایش از موفقیتِ مرگِ خودخواستهاش اطمینان حاصل خواهد کرد، انجام میدهد. وقتی ناوارو از پیدا شدنِ جسدِ خواهرش اطلاع پیدا میکند، به این نتیجه میرسد که مُسببِ مرگ خواهرش نه مشکلاتِ روانیاش، بلکه همان تاریکی، همان نفرینی است که جانِ مادرشان را گرفته بود و حالا او را هم به سمتِ سرنوشت ناگوارِ گریزناپذیرِ مشابهی فرا میخواند. اولینباری که جولیا لباسهایش را درمیآورد شاهد یک هرجومرج و شلختگیِ بصری هستیم که علتِ مُرتب و آراستهای دارد. اما دومینباری که او لباسهایش را درمیآورد، با یک موقعیتِ مرتب و آراسته مواجهیم که علتِ به مراتب آشفتهتر و سردرگمکنندهتری دارد. حق با کدام نسخه از ناوارو است؟ آن نسخه که باور داشت خواهرش به مراقبتِ پزشکی نیاز دارد یا نسخهی دیگر که متقاعد شده بود که وضعیتِ خواهرش پیچیدهتر و فراطبیعیتر از آن است که بتوان بهسادگی توضیحاش داد؟
اپیزود پنجم با فراهم کردنِ یک توضیحِ مرتب و آراسته برای معمای مرگِ دانشمندان آغاز میشود. متخصصانِ پزشکیِ قانونی از شهر اَنکوریج به این نتیجه رسیدهاند که دانشمندان بر اثرِ یک رویدادِ آبوهواییِ نادر یخ زدهاند و کُشته شدهاند. هیچ اتفاق مجرمانهای به وقوع نپیوسته است. تازه، گرچه تد کانلی برای لاپوشانی کردن فعالیتهای معدنِ سیلور اسکای رشوه نمیگیرد، اما حداقل آنقدر از لحاظ سـ*ـیاسی جاهطلب است که تصمیم میگیرد از زیرسوال بُردنِ نتیجهگیری پزشکی قانونی پرهیز کند؛ او میداند که بهتر است نیروی پلیس صرفاً برای حل کردنِ قتل یک زنِ بومی که چند سال از آن میگذرد، یک شرکتِ کلهگنده را عصبانی نکند. بنابراین، او با افشای اینکه از ماجرای پروندهی ویلیام ویلر باخبر است، دَنورز را تهدید میکند تا این توضیحِ مرتب اما نارضایتبخش را بپذیرد و بلافاصله به تحقیقاتش پایان بدهد. این وضعیت تداعیگر یکی از کلیدیترین تمهای فصل اول «کاراگاه حقیقی» است: حتماً یادتان است که راست و کول تازه بعد از اینکه از نیروی پلیس خارج میشوند، تازه بعد از اینکه به کاراگاه حقیقی تبدیل میشوند، موفق میشوند پروندهی قتلهای سریالی ۱۷ سالهی لوئیزیانا را حل کنند. این نکته طبیعتاً تصادفی نیست. سؤال این است: «کاراگاه حقیقی»بودن یعنی چه؟ معنی نخستاش این است: داشتن توانایی لازم برای تشخیص دادن یا کشف کردنِ چیزی. علاوهبر این، این اسم ارجاعی کنایهآمیز به مجلههای زرد، ارزانقیمت و عامهپسندِ «کاراگاه حقیقی» که بینِ سالهای ۱۹۲۴ تا ۱۹۹۵ منتشر میشدند نیز است.
نقد سریال True Detective: Night Country | فصل چهارم، قسمت پنجم
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com