خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

zariiiiiiiii

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/4/24
ارسال ها
406
امتیاز واکنش
1,601
امتیاز
118
محل سکونت
LALALAND
زمان حضور
11 روز 11 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
معرفی کتاب شاید عروس دریایی به نویسندگی الی بنجامین به ترجمه ارزو قلی زاده در انتشارات پرتقال

کتاب شاید عروس دریایی به قلم الی بنجامین، از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز، رمانی خیره‌کننده در مورد دوستی، غم، امید و زندگی است. این اثر که تحسین گسترده‌ی منتقدان را برانگیخت، داستان دختری به نام سوزی را به تصویر می‌کشد که غرق شدن بهترین دوستش را در دریا باور ندارد و به دنبال علت واقعی مرگ او شروع به جستجو می‌کند.

خلاصه:

در داستان درخشان شاید عروس دریایی (The Thing About Jellyfish)، دو دوست صمیمی به نام‌های فرنی و سوزی به قدری به هم نزدیک بودند که می‌توانستند مدت‌ها در مورد همه چیز با هم صحبت کنند، اما درست زمانی که سوزی به فرنی دلایلی با هم قهر بودند اتفاقی غیرمنتظره و تلخ برای فرنی رخ داد؛ او با وجود اینکه شناگر قابلی بود در دریا غرق شد.
سوزی با بهت، کنجکاوی و انبوهی از سؤالات مواجه شد؛ او باورش نمی‌شد که غرق‌شدگی علت واقعی مرگ فرنی باشد؛ به همین دلیل عقب‌نشینی نکرد و طرحی برای اثبات چیزی که در ذهنش می‌گذشت تهیه کرد. حتی اگر برای این کار لازم به سفر به دور دنیا باشد سوزی می‌خواست حقیقت را کشف کند؛ سفر عجیب و احساسی او، به جستجو در معنای زندگی، مرگ و شگفتی‌های جهان هستی ختم می‌شود. الی بنجامین (Ali Benjamin) در اولین رمانش به نوجوانان این نکته‌ی اساسی را یادآور می‌شود که همیشه می‌توان در زندگی عشق و امید را پیدا کرد.


قسمتی از کتاب:

هر وقت به آن دو روز فکر می‌کنم، به فاصله‌ی بین رفتن تو و خبردار شدن من، یاد ستاره‌ها می‌افتم. می‌دانستی چهار سال طول می‌کشد تا نور نزدیک‌ترین ستاره به ما برسد؟ یعنی وقتی آن را می‌بینیم، وقتی ستاره‌ای را می‌بینیم، درواقع داریم گذشته‌اش را نگاه می‌کنیم. تمام آن ستاره‌های چشمک‌زن، همه‌ی ستاره‌های آسمان، ممکن است قبلاً از بین رفته باشند، ممکن است در این لحظه، آسمان ستاره‌ای نداشته باشد؛ اما ما حتی نمی‌دانیم.
من گفتم: «اون می‌تونست شنا کنه، یادت نیست؟ خوب شنا می‌کرد.»
مادر جوابی نداد. برای همین دوباره تکرار کردم: «یادت نیست مامان؟»
مادر فقط چشم‌هایش را بست و صورتش را بین کف دست‌هایش پنهان کرد.
من باز تکرار کردم: «غیرممکنه». چرا او متوجه نمی‌شد که این اتفاق غیرممکن بود؟
وقتی مادر سرش را بالا آورد، بسیار آرام صحبت می‌کرد. انگار سعی می‌کرد تک‌تک کلماتش را به من بفهماند: «زو، حتی بهترین شناگرا هم ممکنه غرق بشن.»
«یعنی چی؟ چطور ممکنه...؟»


منبع: کتابراه


معرفی کتاب شاید عروس دریایی | الی بنجامین

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و YeGaNeH
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا