خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
مجسمه سازی چیست ؟
مجسمه سازی چیست ؟ همان گونه که پیداست مجسمه سازی با ساخت مجسمه معنا پیدا می کند.
مجسمه سازی با حجم سازی تفاوت داشته و در واقع پیکر تراشی است.
مجسمه سازی، پیکر تراشی و یا تندیسگری نام های متفاوتی برای هنری است که به شکل دادن اشیا در هر اندازه و با هر مصالحی اطلاق می شود.

مجسمه چیست؟
مجسمه که به آن تندیس نیز گویند پیکره ای است سه بعدی که به منظور هدفی خاص در هیبت یک انسان، شئ و یا حیوان ساخته می شود.
به عبارتی هر شکل سه بعدی که با هدف موضوعی خاص و به صورت هنری خلق شده باشد را پیکره و یا مجسمه می توان نامید.

تفاوت مجسمه سازی با سایر رشته های هنرهای تجسمی :

عنصر حجم نقش بسیاری در طرح نهایی یک مجسمه دارد و این خصلت مجسمه سازی را از دیگر هنرهای بصری متفاوت می کند.
مجسمه می تواند به صورت نقش برجسته باشد و به زمینه ای انحصاری ارتباط داشته باشد و یا می تواند به صورت مستقل هویتی انحصاری داشته باشد.
هر چه که هست سه بعدی بودن و مجسمه سازی با هم عجین شده اند.

کاربرد مجسمه در بزرگداشت ها :
مجسمه‌های بسیاری برای بزرگ‌داشت وقایع تاریخی ساخته شده‌اند.
از آن جمله می‌توان به مجسمهٔ نبرد هیروشیما اشاره کرد.
مجسمه‌ها ممکن است به یادبود بزرگان تاریخ ساخته شوند، همچون مجسمهٔ مهاتما گاندی و بسیاری مجسمه‌ها نیز به عنوان هنری عمومی به نمایش گذاشته می‌شوند.
معدودی مجسمه‌ها خود به مظهری از تاریخ بدل می‌شوند، مانند مجسمه آزادی در ایالات متحده.
همچنین در ایران سالانه بسیاری از جشواره‌ها و یا دوسالانه‌های برپا می‌شود که به عنوان قدردانی و یادبود به منتخبین [ تندیس ] هدیه داده می‌شود.


ادامه مقاله : مجسمه سازی چیست ؟
مجسمه سازی و اعتقادات

در یونان باستان مجسمه های سنگی و برنزی از پیکر قهرمانان را در اماکن عمومی به نمایش می گذاشتند.
و نمادی از خدایان متعدد را نیز در قالب مجسمه هایی کوچک و بزرگ در معابد جای می دادند.
مصری ها مجسمه هایی از سنگ و چوب، برنز یا گچ ساخته و در مکانی حفاظت شده قرار می دادند.
این مجسمه ها شبیه به فرد تازه وفات یافته بودند زیرا مصری ها گمان داشتند که روح مرده به دنیا باز می گردد و با دیدن این مجسمه از سرگردانی نجات پیدا می کند.
البته خدایانی از سنگ یا برنز را نیز در معابد مورد احترام قرار می دادند.

انواع روش های مجسمه سازی :
اجرای تندیس فلزی

قبل از شروع کار باید از ایده ای که در ذهن دارید چندین طرح زده و از بین آن ها بهترین را انتخاب کنید.
از گچ یا خمیر مجسمه سازی ماکت طرح را ساخته و آماده اجرای تندیس فلزی می شویم.
فلزات را به اندازه های مختلف و دلخواه برش داده و با مقیاس مناسب در کنار یکدیگر قرار داده و به هم جوش می دهیم تا طرح تکمیل شود.

اجرای تندیس چوبی و سنگي
در این شیوه نیز باید طرح زده و ماکت کوچکی از طرح را آماده کنیم.
با توجه به اندازه نهایی طرح سنگ و یا چوب مناسب را انتخاب کنید.
این موضوع در ساخت نهایی اثرگذار است پس باید نهایت دقت را انجام دهید.
در این قسمت باید طرح مورد نظر را روی سنگ و یا چوب انتقال دهید این کار می تواند توسط ماژیک نیز انجام شود.
موارد اضافی را از حجم اصلی جدا کنید و آماده ریزه کاری شوید.
برای کنده کاری نیاز به ابزار مناسب می باشد و در انتها نیز پیکره، سوهان و سنباده زده شده و سطح کار صاف خواهد شد.


اجرای مجسمه های فایبرگلاس و یا بتنی :
طرز کار با فایبرگلاس و بتن در مجسمه سازی، تا حدودی مشابه است.
مانند کار با سازه های دیگر باید طرح را کشیده و ماکت کوچکی از آن آماده کنید.
این ماکت را با گچ، گل و یا خمیر مجسمه سازی می توانید اجرا کنید.
برای ساخت مجسمه اصلی در ابعاد بزرگ بتنی و یا فایبرگلاس باید اسکلت بندی داشته باشید.
اسکلت بندی می تواند با میلگرد و توری تکمیل شود.
این کار نیاز به آموزش و مهارت دارد.
در این زمان باید روی اسکلت را با گچ و یا گل بپوشانید نوع پوشش بستگی به نوع کار دارد.
تا اینجا باید کلیت کار مشخص شده باشد. پس از انجام یک سری ریزه کاری و قالب گیری از مدل کار را ادامه می دهیم.

قالب گیری گچی در مجسمه سازی :
اغلب برای طرح های گچی از فایبرگلاس برای قالب گیری نهایی استفاده می شود.
و طرح هایی که با خمیر مجسمه سازی و یا گل مجسمه سازی انجام شده اند را عموما با گچ قالب گیری می کنند.
قالب گیری در طرح های بزرگ تر به صورت تکه ای انجام می شود.
پس از اتصال تکه های قالب می توانید درون قالب را با موادی که از قبل مشخص شده پر کنید.
لازم به ذکر است که قالب را قبل از خشک شدن کامل از هم باز نکنید.
در نهایت اصلاحات و ریزه کاری های لازم را هنرمند مجسمه ساز انجام می دهد.
این گونه پیکره ها به طور معمول رنگ می شوند.

اجرای مجسمه برنزی
طرح و مدل گچی ساخته شده و با موادی از جنس سیلیکون قالب زده می شود.
مجسمه های برنزی با موم زنبور عسل و قالب دولایه گچی با ضخامت مناسب کار می شوند و قالب تحت حرارت قرار گفته و مجسمه بعد از خنک شدن قالب از آن خارج می شود.
پرداخت نهایی و پتینه کاری روی مجسمه در انتها، موجب زیبایی مجسمه خواهد شد.


مجسمه سازی چیست؟

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: FaTeMé_KH و *SADAT*

*SADAT*

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/8/18
ارسال ها
501
امتیاز واکنش
6,331
امتیاز
263
زمان حضور
18 ساعت 59 دقیقه
مجسمه‌سازی، تندیسگری یا پیکرتراشی هنر همگذاری یا ریخت (شکل) دادن به اشیاء است. این با هم قرار دادن یا ریخت-دهی ممکن است در هر اندازه یا با هر سازمایه‌ای (مصالحی) انجام گیرد.
به فرآورده‌های این هنر تندیس یا مجسمه گفته می‌شود. هر پیکر یا سازه سه بعدی که به منظور دارا بودن یک بیان هنری آفریده شده را می‌توان تندیس نامید.
البته باید توجه داشت که هر شکل دادنی را مجسمه سازی نمی گویند بلکه باید در ورای آن یک فکر ایده یا یک نواوری وجود داشته باشد.
مجسمه سازی یکی از قدیمیترین و پویاترین هنرهاست، و مجسمه ساز (بیشتر پیکر تراش) در طول تاریخ معمولا از اعتبار زیادی برخوردار بوده است.

انسان و مجسمه
مجسمه هائی كه بویز با روش خاص خود و با مواد و مصالحی همچون نمد و چربی خلق میكرد به موجب تغییرات سیاسیای بود كه صورت گرفته بود، اما در این جا لازم بود كه قالبهای فكری كهنه و قدیمی نیز تا حدی شكفته شوند. در كنار «تندیسهای اجتماعی»، مجسمه های تاریخی، یك نشان ویژه دیگر دهه های هفتاد و هشتاد بودند كه به عنوان تكمیل كننده معماری شهرهای بزرگ و همچنین نمادی از مبارزه طلبی تلقی میشدند
«یوهان ولفگانگ فن گوته»، شاعر پرآوازه آلمان، در سال ۱۸۱۷ گفته بود: «هدف اصلی همه هنرمندان مجسمه ساز، نشان دادن وقار و منزلت انسان از طریق ساخت پیكرهای انسانی است». بدین گونه، وی به طور خلاصه آنچه را بیان میكند كه هنر مجسمهسازی در خلال قرنها توصیف كرده است: انسان، بهعنوان موضوع هنر مجسمه سازی.
نظر گوته تا به امروز و حتی در خلال تمام سالهای ظهور و زوال جریانهای مختلف هنری (یكی پس از دیگری)، مصداق داشته و تأثیرگذار بوده است.
مجسمه ساز ی طی دوران پیش از جنگ در آلمان، از طریق جریانهای هنری «سوررئالیسم»، «كوبیسم» و «اكسپرسیونیسم» دنبال میشد، اما در دهه های سی و چهل این سرمایه هنری در آلمان از طریق رئالیسمِ سوسیال ـ ناسیونالیستی بشدت پسزده شد. مجسمه سازانی پرآوازه همانند «ارنست بارلاخ» (۱۹۳۸ ـ ۱۸۷۰) و «اِوالد ماتاره» (۱۹۶۵ ـ ۱۸۸۷) تحت تعقیب قرار گرفتند و از كار آنان ممانعت به عمل آمد، زیرا در نظر سوسیال ناسیونالیستها، هنری فاسد و منحط شمرده میشد. ماتاره و بارلاخ از یك نظر با هم اشتراك داشتند: اینكه آثار آنها نشأت گرفته از التهاب روز نبود، بلكه آگاهانه از طبیعت و هستی انسانها نشان داشت.
تصاویری كه آنها از انسان خلق میكردند، تمثیلی و مدور و سنگین بودند. ماتاره در سالهای پایانی عمرش به موضوعات مذهبی نیز علاقه مند شد و سردری زیبا برای كلیسای جامع شهر كلن و دروازه كلیسای صلح جهانی در هیروشیما را طراحی كرد.
هنر بعد از دوران جنگ دهههای ۵۰ و ۶۰دلمشغول انقلابهای بزرگِ هنر مجسمه سازی سنتی آلمان بود. در این دوران، مجسمه های حجیم و سنگینِ دارای شكل مدور، جای خود را با حجم های طولی (خطی) عوض كردند. تعادل و سبكی و همینطور شكل هندسی آثار بهعنوان امكانات یك طرح معمارانه، از شروط اولیه یك تكوین جدید هنری محسوب میشد. از این دیدگاه، «مجسمه» دیگر به خودی خود اهمیت نداشت، بلكه درواقع ساخت یك حجم و یك فضای هندسی بود كه هم چشم را نوازش میداد و هم ذهن بیننده را به كنكاش وامیداشت. نوربرت كریكه (۱۹۸۴ ـ ۱۹۲۲) از مهمترین هنرمندان مجسمه ساز پیرو ساخت حجمهای هندسی و خطی بود كه با هنرمندان گروه دوسلدورفی"ZERO" و گروه پاریسی "NOUREAN REALISME" ارتباطی تنگاتنگ برقرار كرد.
اواخر دهه پنجاه و اوائل دهه شصت، در شهر دوسلدورف وضعیتی ایجاد شد كه از طریق آن دوباره این سرزمین توانست با دنیای هنر و دستآوردهای بینالمللی هنری ارتباط برقرار كرده، فعالانه در این پیشرفتها شركت داشته باشد. شهر رایلند نیز به مركزی هنری تبدیل شد كه با كلانشهرهای مهم دنیا، مانند پاریس، نیویورك و میلان میتوانست هم آوردی كند. در این زمان، كریكه مجسمه هایش را طبق طرحهای قراردادی و نه بر اساس تكنیكهای سنتی بلكه با مواد و مصالح جدید میساخت. برای مثال، وی از مفتول استفاده میكرد تا بتواند خمش لازم را در اثرش ایجاد كرده، اشكال تازهای خلق كند. مواد سنتی كه قرنها در این هنر مورد استفاده قرار گرفته بود، یكباره كنار نهاده شد و مواد و مصالحی جدید به كار گرفته شد. چنین بود كه مصالح سنتی مانند برنز و سنگ از طریق موادی جدید مانند فلز، شیشه، سیمان، لامپ نئون، لاستیك، و پشم شیشه جایگزین شد.


مجسمه سازی چیست؟

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMé_KH و Narín✿

*SADAT*

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/8/18
ارسال ها
501
امتیاز واکنش
6,331
امتیاز
263
زمان حضور
18 ساعت 59 دقیقه
زنی هنرمند اهل هامبورگ به نام «اواهسه» (۱۹۷۰ ـ ۱۹۳۶)، هنرمند دیگری است كه در دهه شصت توانست در توسعه و پیشرفت هنر مجسمهسازی، نقشی اساسی ایفا كند و نام خود را در فهرست هنرمندان بزرگ این دوره ثبت كند. وی با استفاده از ابزار و وسائل جدید غیرمعمول تا آن زمان، مانند لاستیك و پشمشیشه در سالهای ۱۹۷۰ ـ ۱۹۶۶، موفق شد ركوردی تازه در دنیای هنر (مخصوصاً نیویورك) ایجاد كند و در عرصه هنر حرفی تازه بزند. «هسه» از طریق كمك هزینه تحصیلی اعطا شده به او، توانست با مجسمهسازان بزرگآلمانی كه شهرت بینالمللی داشتند («هانس هاكه»، «كارل هاینزهرینگ» و «یوزف بویز») ارتباط برقرار كند.
دستآورد هنری «بویز»، از طریق تئوری معروفش به نام «تندیس اجتماعی» نقش گرفته بود. این مفهوم كه در دهه های هفتاد و هشتاد میلادی در آلمان دور نمای هنر را توصیف میكرد، منجر به بسط مفهوم هنر سنتی شد. هنر همچون یك پروسه شناخت در نظر گرفته شد كه هر كسی میتوانست به آن راه یابد، بدون اینكه مجبور باشد اصول آفرینش و قاعده كلی تركیب هنری را كه از قبل بنا شده بود رعایت كند..
مجسمه هائی كه بویز با روش خاص خود و با مواد و مصالحی همچون نمد و چربی خلق میكرد به موجب تغییرات سیاسیای بود كه صورت گرفته بود، اما در این جا لازم بود كه قالبهای فكری كهنه و قدیمی نیز تا حدی شكفته شوند. در كنار «تندیسهای اجتماعی»، مجسمه های تاریخی، یك نشان ویژه دیگر دهه های هفتاد و هشتاد بودند كه به عنوان تكمیلكننده معماری شهرهای بزرگ و همچنین نمادی از مبارزهطلبی تلقی میشدند. در این زمان «بریجیته دنینگهف»، مجسمه ساز معروف آلمانی، با فرمهای انتزاعی و سیال از جنس فولادی و دارای روكش كروم، فصلی جدید در هنر مجسمه سازی ابداع كرد. پدید آمدن شهرهای بزرگ با معماریهای مدرن، در نظر «هانس هوك» (متولد ۱۹۲۰) نیز نوعی دعوت به مبارزه تلقی شد. بناهای عظیم معماری باعث شده بود هنرمندان به فكر یك فرآورده میانجی باشند.
هدف این بود كه مجسمه هائی از نمایش آزاد فرمهای اكثراً انتزاعی، خلق شوند كه بتوانند همزمان با معماری مدرن شهرهای بزرگ سربرآورند، بدون اینكه آثار ماندگار و مجسمه های تاریخی به دست فراموشی سپرده شوند.


مجسمه سازی چیست؟

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMé_KH و Narín✿

*SADAT*

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/8/18
ارسال ها
501
امتیاز واکنش
6,331
امتیاز
263
زمان حضور
18 ساعت 59 دقیقه
از اوائل دهه ۱۹۹۰میلادی تا به امروز، فرمهای بیانی بسیاری پدید آمده كه از طعنه و تمسخر گرفته تا زیركی و مهارت، همه امكانات را به كار گرفته اند، چنانكه نه تنها از تكنیك های سنتی، بلكه از سبكهای جدید و امروزی همانند سبك فرمهای هندسی و خطی و تكنیك «نصب» نیز بهره گرفته اند.
هنرمندان برجسته دارای معروفیت جهانی كه بنوعی نماینده جنبشهای جدید در هنر مجسمه سازی هستند مانند: «توماس شوته» (متولد ۱۹۵۴)، «اشتفان بالكنهل» (متولد ۱۹۵۷)، و «بگومیر اِكر» (متولد ۱۹۵۰) نماینده نسلی جدید از هنرمندان آلمانی هستند كه هنر تندیس سازی را كاملاً انفردی و به دور از قاعده ها و روشهای مرسوم دنبال میكنند.
برای مثال یكی از مجسمه های جدید بگومیر اِكر كه در محل عمومی به نمایش گذاشته شده از ۱۴ قسمت مختلف، به شكل لاله گوش و از جنس ورقه فولادی دارای لعاب و جلدی قرمز رنگ ساخته شده است. این اثر (گوش سرخ) كه روی چهارده درخت راش در پارك «ینیش» هامبورگ نصب شده، صحنهای بسیار زیبا و شاعرانه ایجاد كرده است. بالكنهل كه هنر مجسمه سازی را نزد «اولریش روكریم» آموخته است، یكی از نمایندگان شناخته شده در عرصه مجسمه سازی فیگوراتیو در آلمان است. وی پیكرهای به ارتفاع۲ متر از چوب درخت بلوط ساخته و كل اثر را با روش ویژه خود رنگ آمیزی كرده است. این پیكره كه هم اكنون در سقف سالن یك كنگره موسیقی در آلمان نصب شده، تصویر شخصی است كه سرش را بالا گرفته و نگاهش غوطه ور در افكار، در دوردستها پرسه میزند و درواقع نمایانگر نوعی سكوت و آرامش رواقی گونه است.
«فرانكا هورشمایر» (متولد ۱۹۵۸) هنرمند دیگریست كه طرحی بسیار جالب برای مجلس نمایندگان فدرال آلمان تهیه كرده است. این طرح كه درواقع به شكل نوعی پرچین فلزی با پله های مارپیچ و فضاهای لابیرنت مانند است، از صفحات فلزی، شبكه ها و تورهای فلزی برای ایجاد تركیب های پراكنده و نامنظم تشكیل شده و در فضای داخلی این ساختمان (مجلس فدرال) نصب شده است. این شبكهسازی پیچ در پیچ در برابر دیدگان تماشاگر، پرسپكتیوهای بیشماری را ظاهر میكند و دید تماشاگر را به فضاهای اطراف و زمینه جهت داده، در ادراك او از محیط تأثیر میگذارد.
در سال ۲۰۰۴ میلادی، مجسمه یكی از محبوبترین كالاهای هنری در بازارهای بین المللی هنر محسوب خواهد شد. این هنر در آلمان، شاخص جدیدترین رویدادهای بین المللی هنر است.
هدف اصلی همه هنرمندان مجسمه ساز، نشان دادن وقار و منزلت انسان از طریق ساخت پیكرهای انسانی است.


مجسمه سازی چیست؟

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMé_KH و Narín✿

*SADAT*

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/8/18
ارسال ها
501
امتیاز واکنش
6,331
امتیاز
263
زمان حضور
18 ساعت 59 دقیقه
هنر مجسمه سازی در ایران باستان

چگونه پدران ما كه در كلیه رشته های هنری تزیینی مهارت بخرج داده اند به سبب یكتا پرستی در فن مجسمه سازی علاقه زیادی بخرج نداده اند.
هنرمندان ایرانی با اینكه در تمام ادوار تاریخی در ایجاد نقوش برجسته روی سنگ مهارت فوق العاده از خود نشان داده اند، منتهی علاقه زیادی به ساختن مجسمه های سنگین یا برنزی نداشته اند. اگر بخواهیم پیكر تراشی ایرانیان را با همین هنر در مصر و یونان مقایسه كنیم باید بگوییم پدران ما با وجود ذوقی كه در تمام رشته های هنری داشتند از ساختن مجسمه، دوری میجستند. در حقیقت امروز صدها مجسمه سنگین و برنزی در یونان قدیم تقریباً برابر آن در مصر قدیم به یادگار مانده و تعداد مجسمه های سنگی با برنزی ایران انگشت شمار است.
كم بودن مجسمه در ایران بی دلیل نیست.
یونانیان، خدایان متعدد خود را بصورت مجسمه در معابد خود قرار میدادند و آنها را پرستش می نمودند. مجسمه های سنگی و برنزی بیشماری نیز از قهرمانان خود در میدانها و معابر عمومی میگذاشتند.
مصریان عقیده داشتند كه روح هر انسانی پس از مرگ به این جهان بر می گردد و برای اینكه آن روح سرگردان نشود مجسمه هایی از سنگ یا برنز یا چوب یا گچ می ساختند و در مكانهای امنی قرار میدادند و چون آن مجسمه ها كاملاً شبیه اشخاصی كه مرده بودند ساخته میشد به عقیده آنان روح به آسانی میتوانست در آنها جای گیرد.
بعلاوه مصریان نیز خدایان خود را بصورت موجوداتی در سنگ یا برنز مجسم میكردند و در معابدشان قرار می دادند ایرانیان قبل اسلام، هنگامیكه تمام ملل جز ملت نبود به خدایان متعدد اعتقاد داشتند و دارای مذهبی بودند كه به توحید خیلی نزدیك بود. هرودت كه ایرانیان عهد هخامنشی را به هم میهنان خود در كتابی تحت عنوان «تاریخ» معرفی نموده تعجب می كنم از اینكه ایرانیان برای خدایان خود معبد و مجسمه ای نمی سازند و میگوید آنها برای انجام مراسم مذهبی خودشان روی بلندیها میروند و خداوند خود را به این طریق پرستش مینمایند.
در عهد ما هیچ مجسمه ای كه خدای ایرانیان قدیم یعنی اهورامزدا را به ما نشان بدهد نمیشناسیم انسان بالداری كه در پیشانی آرامگاه بعضی از پادشاهان هخامنشی نقش شده اهورامزدا نیست این فقط تقلیدی از نقوشی است كه در همان زمان در آرامگاه های پادشاهان مصر نقش میشده و چون شاهنشاهان هخامنشی بر كشور مصر تسلط یافته بود از بسیار از رسوم مصریان تقلید نمودند. هیچ مدرك كتبی یا منطقی به ما نشان نمیدهد كه این نقش از اهورامزدا باشد.
با این حال وقتی اشكانیان خواستند رب النوع ناهید یا آناهیتا را نشان دهند آنرا بصورت زنی روی سنگ نقش كردند و به همین طریق اهورامزدا در عهد ساسانیان بصورت انسانی نقش شده كه قدرت سلطنت را به پادشاهان ساسانی می دهد و مهر یا میترا نیز بارها بر روی نقوش برجسته در دامنه كوهها بصورت انسانی نشان داده شده كه اشعه متعدد، اطراف صورت او را احاطه كرده ولی هیچ یك از خدایان بصورت مجسمهای كه بتواند روی پایه ای قرار گیرد و اطراف آن آزاد باشد در دوران پیش از اسلام در ایران ساخته نشده است.
در كشورهای مجاور ایران یعنی هندوستان و مصر و یونان مجسمه های متعدد از دورانهای قدیم باقی مانده. هندیها مجسمه بودا را در معابد خود قرار می دادند. مصریها مجسمه فراعنه را میساختند و رومیها پیكر امپراطوران و سرداران را در سنگ میتراشیدند یا در برنز میریختند. تنها مجسمهای كه از شاهنشاهان قدیم ایران باقیمانده پیكر شاپور دوم میباشد كه روی تخته سنگی طبیعی كه در غازی در كنار دره شاپور قرار داشته تراشیده شده و معلوم نیست در چه زمانی مورد حمله انسانی قرار گرفته و به زمین انداخته شدهاست.
در این مجسمه سعی نشدهاست كه شباهتی میان شاهنشاه و مجسمه وجود داشته باشد. و فقط از طرز آرایش مو و لباس و جزئیات دیگر تشخیص داده شد كه قصد هنرمند مجسم نمودن شاپور دوم بوده است.


مجسمه سازی چیست؟

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMé_KH و Narín✿

*SADAT*

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/8/18
ارسال ها
501
امتیاز واکنش
6,331
امتیاز
263
زمان حضور
18 ساعت 59 دقیقه
در این مقاله سه مجسمه زیبا كه از دوره هخامنشی و اشكانی باقی مانده ارائه داده میشود.
چند سال پیش آقای علی سامی در تـ*ـخت جمشید سر مجسمه كوچكی را پیدا كرد كه از جنس سنگ لاجورد و تنها مجسمه قابل توجهی است كه تاكنون در تـ*ـخت جمشید پیدا شده. صورت جوانی است در حدود ۲۲ سال موهای او مانند تمام موهائی كه در دوران هخامنشی نقش شده مجعد است و بر سر او كلاه كنگره داری است كه مخصوص پادشاهان یا وارثان بلا فصل آنها است.
كنگره نماینده شهر و پایتخت است بعداً بصورت تاج كنگره دار درآمده و علامت قدرت و حكومت است. این سر بصورت مجزی از بدن ساخته شده و روی بدن الصاق شده است. ابتدا گفته شد نقش جوانی خشایارشا است. بعداً گفته شد نقش داریوش اول است. هیچ معلوم نشده به چه مناسبت باید خشایارشا یا داریوش باشد. به هر حال تاج كنگره دار او علامت سلطنت است و چون داریوش اول وقتی به پادشاهی رسید بیش از یك جوان معمولی سن داشت بهتر است بگوئیم این سر مجسمه خشایارشا است. بدون شك نباید فرض كرد كه شباهتی به شخص خشایارشا داشته باشد زیرا تمام نقوش برجسته تـ*ـخت جمشید مانند شاهنشاه و خدمتگزار و سربازان بهم شبیه است به این معنی كه سنگتراشان یك صورت خیالی برای همه در نظر گرفته و طبق آن شاه و سرباز و خدمتگزار را نقش كرده اند. تنها اختلافی كه میان آنها وجود دارد جزئیات لباسی است كه آنها را از یكدیگر متمایز می نماید.
چون كتیبه ای همراه این سر مجسمه نبوده نمی توان بطور قطع آن را به شاهنشاه معینی نسبت داد ولی چون خشایارشا بیش از سایر شاهنشاهان هخامنشی در تـ*ـخت جمشید اقامت داشته، احتمال دارد این سر تصویر او باشد. جز این سر مجسمه، پیكر دیگری كه در سنگ یا گچ تراشیده شده باشد یا در برنز ریخته شده باشد از دوره هخامنشیان در دست نیست. با این حال در مجموعههای خصوصی خارج از ایران چند مجسمه گلی كوچك وجود دارد كه به دوره هخامنشی نسبت داده میشود ولی از نظر هنری به پای سر مجسمه نامبرده در بالا نمیرسد.
از دوره اشكانیان مجسمههای برنزی و گلی بسیار كوچك بدست آمده كه بعضی دیگر به سبك ایران است ولی از همه آنها مهمتر دو مجسمه است كه هر دو در موزه ایران باستان قرار دارند و قابل مطالعه میباشد.
یكی از آنها سر مجسمه مرمری است كه در حدود سی سال پیش در شوش بـ*ـو*سیله هیئت فرانسوی پیدا شد و باستان شناسان فرانسوی پس از مطالعه و تحقیق درباره آن اظهار كرده اند تصویر ملكه « موزا» زن فرهاد چهارم است كه نژاد او ایتالیائی بود. ملكه موزا نیز تاج كنگره داری بر سر دارد ولی احتمال دارد شباهت مجسمه در این مورد با ملكه اشكانی كامل بوده باشد زیرا تمام جزئیات قیافه و حتی چین زیر گردن نشان داده شده.
احتمالاً ملكه موزا هنگامی كه شبیه او را در سنگ می تراشیدند در حدود سی یا سی و دو سال داشته. قطعاً به تاج ملكه چیزهای دیگری الصاق شده بوده كه امروزه از میان رفته چون قسمت پشت سر مجسمه صیقلی نشده. این مجسمه نیز روی بدن مجزایی قرار میگرفت و در كنار دیوار واقع میشده. در روی پیشانی مجسمه نام سنگ تراش بدین طریق به خط یونانی نوشته شده ( آنتینوكوس پسر درایانتوس). بنابراین تنها مجسمه مرمر قابل توجهی كه از عهد اشكانیان باقی مانده بدست سنگتراشان یونانی ساخته شده و این فرض تأیید میشود كه هنرمندان ایرانی علاقه زیاد به ساختن مجسمه نداشته اند.
مجسمه سوم متعلق بدوره اشكانی و از جنس برنز است. این مجسمه تمام قد است حتی كمی از قد معمولی انسانی بزرگتر است. میان سر و بدن كه مجزی از هم ساخته شده تناسب صحیحی موجود نیست و باز میبینیم كه ساختن مجسمه های دو قطعه یعنی بدن مجزی از سر در ایران مورد توجه بودهاست. هنر ساختن مجسمههای بزرگ برنزی در ایران زیاد معمول نبوده و اینطور به نظر می رسد كه سازنده این مجسمه آشنایی به یك مجسمه سازی برنزی یونانی داشته. با این حال گذشته از فن برنز ریزی، سایر جزئیات پیكر سازی مربوط به این مجسمه كاملاً ایرانی است.
از مطالب بالا می توان چنین نتیجه گرفت كه، ایرانیان كه در تمام رشته های هنری تزئینی مانند نقاشی، سنگتراشی، منبتكاری و غیره مهارت فوق العاده بخرج داده اند در فن مجسمه سازی علاقه زیاد از خود نشان نداده اند و این عدم علاقه به ایجاد مجسمه، در تمام ادوار تاریخی پیش از اسلام و در دوران اسلامی همچنان ادامه داشته است.


مجسمه سازی چیست؟

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMé_KH و Narín✿

*SADAT*

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/8/18
ارسال ها
501
امتیاز واکنش
6,331
امتیاز
263
زمان حضور
18 ساعت 59 دقیقه
مجسمه مكشوفی در شمی (از نواحی لرستان) بزرگترین مجسمهای است كه تا كنون در خاك ایران پیدا شده، و تنها مجسمه برنزی بزرگی است كه از دورانهای قدیم ایرانیان به یادگار باقیمانده است. ولی مجسمه های كوچك خصوصاً از عهد اشكانیان و ساسانیان در كشور ما زیاد ساخته شده و تمام خصوصیات پیكر تراشی ایران نیز در این مجسمه های كوچك دیده میشود. با این حال مجسمه بزرگی از «اوتان» پادشاه «الحضر» از مرمر تراشیدهاند و اكنون در موزه موصل محفوظ است و ۲۰/۲ متر ارتفاع دارد و حال اینكه ارتفاع مجسمه شمی از ۹۰/۱ متر بی احترامی نمیكند.
میگویند یكی از خصایص پیكر تراشی ایرانیان در عهد اشكانیان این بود كه مجسمه را از مقابل میتراشیدند و به آن حركت نمیدادند . مثلاً اگر مجسمهی مرمری را كه از دوره اشكانیان است و امروز در موزه موصل محفوظ میباشد با مجسمه دیسك انداز، كار «میرون» مجسمه ساز معروف یونان در قرن چهارم پیش از میلاد مقایسه كنیم اختلاف زیاد میان آن دو مجسمه مشاهده می نمائیم. در مجسمه دیسك انداز یك پا عقبتر از پای دیگر قرار داده شده و كمر بطرف جلو خم شده و دست یكی بطرف عقب و یكی بطرف جلو به حركت درآمده.
در مجسمه «اوتال» پادشاه الحضر پای چپ فقط كمی جلوتر از پای راست قرار داده شده و كفشها كاملاً شبیه به كفشهای مجسمه شمی است. پادشاه الحضر نیز مانند امیر شمی شلوار بلند ی بر تن كرده كه تا زانویش میرسد و روی قبا كمربندی بسته تا شمشیر خود را به آن آویزان كند ولی كمربند كمی پایین تر از حد معمول بسته شده. شاید شمشیر سنگینی كرده و آن را پایین آورده.


مجسمه سازی چیست؟

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMé_KH

*SADAT*

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/8/18
ارسال ها
501
امتیاز واکنش
6,331
امتیاز
263
زمان حضور
18 ساعت 59 دقیقه
ریشه ها و رویکرد های مجسمه سازی در ایران

هنر مجسمه سازی با توجه به كیفیت منحصر به فرد آن در تغییر محیط زیست انسان و جنبه موثراجتماعی،از شاخه های مهم هنرهای تجسمی به شمار می رود. این هنر بسیار پرهزینه بوده و با توجه به آنكه بخش مهمی از حضور آن در فضاهای رسمی انجام می شود، بسیار وابسته به سـ*ـیاست گذاری های كلان فرهنگی كشورهاست.
سـ*ـیاست تخلیص (پیوریسم) در عرصه فرهنگی به شكل معمول سـ*ـیاست كشورهای جهان سوم پس از بروز یك انقلاب است.
این سـ*ـیاست در كشورهایی مانند ایران، مكزیك، كوبا و ونزوئلا مورد تاكید قرار گرفته به نحوی كه دراین كشورها مردم پس از رهایی از یوغ استعمار به بازیافت ریشه های فرهنگی و ملی خود علاقه نشان می دهند و دولت هاكه برآمده از انقلابی ملی هستند،این سـ*ـیاست را در دستور كار خود قرار دادند.
بااین حال به دلیل وجود ارتباطات بین المللی و به دنبال برقراری روابط تجاری، خواه ناخواه تاثیرات فرهنگی در این كشورها پدیدار می شود و هنر ملی این كشورها تحت تاثیر دنیای بیرون قرار می گیرد.
در این میان برخی از هنرمندان قادر می شوند با توجه به تاكید ملی خود به گونه ای از هنر مجسمه سازی دست یابند كه مورد توجه دیگر كشورهای جهان نیز قرار گیرد. هنر مجسمه سازی از دوران باستان مورد توجه ایرانیان بوده و بسیاری از ایرانی ها با نقش برجسته های به جای مانده از تـ*ـخت جمشید، مجسمه داریوش، سرباز مفرغی ساسانی، اسب بالدار و بسیاری نمونه های دیگر آشنایی دارند.
به گزارش ایرنا، با حمله اعراب به ایران در دوره ساسانیان، این هنر كه از منظر آنها، نشانه هایی از بت پرستی و كفر در آن دیده می شد، تحریم و هنرمندان ایرانی از پرداخت مستقیم به این هنر منع شدند. هنرمندان مجسمه ساز ایرانی درآن دوران به پیوند با زندگی روزمره پرداختند و به تولید اشیایی دست زدند كه علاوه بر بروز خلاقیت های مجسمه سازان، دارای كاربری و مصرف روزمره بود.
قفل های آهنی با شكل جانوران و پرندگان و یا رمل و اسطرلاب هایی با شكل اژدها و سیمرغ را می توان در زمره نتایج این دست فرایندهای خلاقانه عنوان كرد. دراین دوران مجسمه سازی به صورت كاربردی درآمده بود و به صورت دق الباب، ظروف و وسایلی كه در زندگی روزمره از آنهااستفاده می شد، خودنمایی می كرد. باشروع قرن بیستم، شرایط اجتماعی ایران دچار تغییرودگرگونی شد و هنرمندان مجسمه ساز امكان پرداخت مستقیم به هنر خود را بار دیگر بدست آوردند. شاهان قاجار به تقلید از شهرهای اروپایی و آنچه در سفرهای خود دیدند، نصب مجسمه در میدان های تهران و دیگر شهرها را آغاز كردند. ابوالحسن صدیق و علی اكبر صنعتی زاده از پیشگامان این هنر در ایران هستند و در دهه های سی وچهل شمسی،ایران نیز از جریانهای تازه هنری جهان بی تاثیر نماند.
نخستین دانش آموختگان هنرستان های تجسمی كه برای ادامه تحصیل به اروپا و آمریكا سفر كردند با ایده های جدید به ایران بازگشتند و عشق به تجدد و مدرنیسم كه توسط دفتر هنری وابسته به دربار پهلوی و وزارت فرهنگ و هنرآن زمان تایید و ترویج می شد به عنوان حامی این هنرمندان اندیشه های آنان را به عنوان مهمترین جریان هنری كشور تبلیغ كرد. این جریان تا سال ۱۳۵۷كه انقلاب اسلامی درایران به وقوع پیوست، به شكل مستمر به رشد خود ادامه داد.


مجسمه سازی چیست؟

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMé_KH

*SADAT*

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/8/18
ارسال ها
501
امتیاز واکنش
6,331
امتیاز
263
زمان حضور
18 ساعت 59 دقیقه
نخستین نمایشگاه رسمی مجسمه پس از انقلاب اسلامی، در موزه هنرهای معاصر و در سال ۱۳۶۸برپا شد. این هنر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دچار تحول و نوزایی شد و هنرمندان مجسمه ساز به مضمون های ملی و بازیافت فرهنگی خود هماهنگ با آرمان های انقلاب دست زدند. مجسمه سازان ایرانی كه بنا به ارتباطات بین المللی از جریان حوادث و رویدادهای این هنر در جهان آن سوی مرزها باخبر بودند، در یك برزخ بین سنت ها و هماهنگی و همسانی با مدرنیسم به وقوع پیوسته در دیگر كشورها سرگردان بودند.
جامعه ایرانی خود به استقبال مدرنیزاسیون آمده بود و تلاش داشت تا نمود آن را در هنر ببیند اما از سوی دیگر نفهمیدن ریشه هاو بنیان های مدرنیته كه ناشی از رایج نبودن «تفكرانتقادی» درطبقه نخبه جامعه بوداز مدرنیزاسیون تحولی شكلی (فرمالیستی) و بی بنیاد می ساخت.
تفكر انتقادی به عنوان نیروی محرك مدرنیته زیر ساخت های لازم برای طرح و تحقق مفاهیم اصلی مدرنیته را به وجود می آورد و به دنبال آن مدرنیزاسیون آغاز می شود اما در كشورهایی نظیر ایران كه این شیوه فكری به شكل نهادینه آموزش داده نمی شود، مدرنیزاسیون یك كالای وارداتی و مصرفی است. این مساله زمینه وابستگی فكری كشور را به وجود می آورد و هنرمندان مجسمه ساز كشور را به جهان برزخی رهنمون می كرد، زیرا این هنرمندان در مرزهای ملی خود قدرت خلاقه ندارند و به تقلید از هنرمندان اروپایی می پردازند. نمود دیگراین امراعتباری است كه برای حضوربین المللی و كسب جوایز خارجی درجامعه هنری قابل می شوند، به این معنی كه هنرمندی كه از سوی متخصصان خارجی مورد تایید قرار می گیرد، به عنوان یك هنرمند مهم درداخل كشور جلوه می كند.
نتیجه این رویكرد، وابستگی فكری هرچه بیشتر هنرمندایرانی به همتای اروپایی اوست كه با دو رویكرد اصلی شناخته می شود، عده ای ازهنرمندان كه بنا به گرایشات سـ*ـیاسی پرهیز از جهان غرب را در دستور كار خود قراردادند رو به سوی هنر شرق دورآورده و مروج اندیشه های هنرمندان آن سامان می شوند و جریان دیگر هنری كشور همچنان خود را دراختیار تبلیغ هنرمندان اروپا و غرب قرار داده است.
هر چند آنچه فراموش شده، ریشه های فكری و منطقی نظام فرهنگی تاریخی ملت ایران است به این معنی كه هنرمند بجای درون نگری در فرهنگ باستانی و ریشه دار رایج در سرزمین خود به تقلید آثار هنرمندان مشهور شرق دور یا غربی می پردازند و به این ترتیب اوج انحطاط فرهنگی كشور را رقم می زند زیرا فردی كه باید به بازیافت نوین پایه های فرهنگی ایرانی به تجدید بنا و استمرار آن كمك كند خود عامل ضربه و از پای انداختن آن می شود. درچنین شرایطی آنچه در كشورهای انقلابی در مورد هنر رخ داده،عقیم می ماند و هنرمند همچنان از بطن جامعه جدا مانده و توان لازم را نخواهد داشت.
انقلاب اسلامی، فضا را برای ارتقای همه جانبه هنر به ویژه هنر مجسمه سازی كه ریشه در فرهنگ غنی ایرانی دارد فراهم ساخته، تقویت ریشه هاو غنی سازی تكینكی این عرصه امری مفروض بر هنرمندان این عرصه است. بافضای ایجاد شده در كشور و پرداخت به مفاهیم عمیق هنری در اركان مختلف فرهنگی، چشم انداز عرصه های مختلف امیدواركننده، شفاف و عرصه برای فعالیت هنرمندان در قالب نسل های دیروز، امروز و فردا مهیا است.

خاور نزدیک (بابل نوین، ایران معماری، پیكرتراشی، درآمیختگی هنرایرانی
راه دستیابی به کاخ آپادانا از دروازه ای عظیم با تندیسهایی از گاوهای آدم ، سر و عمود بر تالار بزرگ و رفیع می گذرد ؛ برای صعود و رسیدن به این تالار باید از پلکانی عریض و آراسته با نقشهای برجسته ای از رژه پاسداران کاخ شاهی ، نجیب زادگان و بزرگان ایرانی و ماد ، بار یافتن نمایندگان ملتهای خراجگزار با هدایا و خراجهایی که برای پادشاه آورده اند تزیین شده اند می گویند .


مجسمه سازی چیست؟

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMé_KH

*SADAT*

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/8/18
ارسال ها
501
امتیاز واکنش
6,331
امتیاز
263
زمان حضور
18 ساعت 59 دقیقه
● بابل نوین
امپراطوری آشور هیچگاه شاهد امنیت و آرامش کامل نبود ، و بیشتر پادشاهان آن مجبور بودند با یاغیانی که در بخشهای بزرگی از خاور نزدیک سر به شورش بر می داشتند به مقابله برخیزند . سده هفتم بیش از میلاد ، روزگار اوجگیری پیوسته مخالفت با حاکمیت آشور بود ، و در آخرین سالهای پادشاهی آشور بانیپال .
امپراطوری آشور در راه از هم پاشیدگی و زوال گام نهاد . در زمان سلطنت پسر و جانشین وی ، امپراطوری آشور در اثر یورشهای همزمان مادها از شرق و بابلیان برخواسته از جنوب سقوط کرد بابل یکبار دیگر بپاخواست و در یک دوره احیای کوتاه مدت ( ۶۱۲، ۵۳۸ ق. م . ) فرهنگ کهن بین النهرین جنوبی علی الخصوص در دوره حکومت پادشاه افسانه ای آن سرزمین یعنی بخت نصر ( نبوکد نصر ) که شرح کارهایشان را در کتاب دانیال نبی می خوانیم رونق گرفت . بخت النصر بابل را یکبار دیگر به هفتگانه جهان باستان تبدیل کرد . از معبدی که برای بل ( انلیل ) خالق و فرمانروای زمین و (خدای توفان ) ، برج بابل عبریان ، ساخته شده بود فقط بخش کوچکی از زیگورات بزرگ آن باقی مانده است .
لیکن هرودوت سیاح یونان باستان و (بدر تاریخ ) گزارش مختصری از بازدید که در سده پنجم پیش از میلاد از مجموعه این معبد به عمل آورده بود ، از خود به یادگار نهاده است : در یک [ بخش شهر] کاخ شاهان بودند ؛ در بخش دیگر ، صحن مقدس زئوس ، بل یعنی محوطه محصوری به وسعت ۴۰۰ متر مربع با دروازه های بزرگی از جنس برنج یکدست دیدم که تا زمان حیات من بر جا مانده بود . در وسط صحن ، برجی از سنگ به دراز و پهنای یک پنج کیلومتر و روی آن برج دومی ، روی آن سومی و الی آخر تا برج هشتم ساخته شده بود .
راه صعود به قله این برج در بیرون از صحن واقع شده ، و آن پلکانی است که دور تا دور همه برجها می پیچد . وقتی صعود کننده تا نیمه راه برسد یک استراحتگاه می بیند و می نشیند زیرا اشخاص پیش از رسیدن به قله ، خیلی مایلند چند دقیقه ای در یک استراحتگاه بنشینند . در بالاترین برج ، یک معبد وجود دارد و در داخل معبد تختخوابی بس بزرگ ، با زیورهای گران و میزی از زر در کنارش دیده می شود ... اینان نیز مدعی اند که خدا شخصا به این معبد می آید و روی تختخواب می خوابد ، ولی من به این سخن باور ندارم .
راه ورود به مجموعه معبد از مسیری دو دیواره به نام مسیر رژه روندگان با شصت پیکره پرشکوه از شیرهایی که با آجرهای رنگارنگ لعابی ساخته شده بودند می گذشت. این جانوران پر شکوه ، که وقف الهه ایشتار شده اند، به نقش برجسته قالب گیری شده و با لعاب زرد ، قهوه ای و قرمز بر زمینه فیروزه ای یا آبی سیر رنگ شده اند . آجرهای لعابی بابلی مات و سخت اند ؛ احتمالا هر آجر به طور جداگانه قالب گیری و لعاب داده می شد . این احتمال نیز وجود دارد که جانوران مزبور که قدرتمندیشان از پوزه های غزان ، دنبهای دراز و پر گوشت ، و عضلات دقیقا نمایانده شده شان پیداست ، در اثر کاربست این اسلوب ، سبک دارتر و تصنعی تر از نقشهای برجسته آشوریان در شبیه سازی از مراسم شکار است .
مسیر رژه روندگان از دروازه عظیم ایشتار با آجرهای لعابی درخشان می گذشت ؛ طرح این دروازه با برجهای کنگره دار جناحینش با نوع دروازه یافت شده در معماری کهن تر بابلی و آشور مطابقت دارد . آجر کاشی یا آجر لعابی از مدتها پیش مورد استفاده بوده است ، ولی سطح آجرها حتی سطح آجرهایی که بخشهایی از کنگره ها بر آنها ظاهر می شد ، تـ*ـخت بود . بر سطوح دروازه ایشتار که با زحمات فراوان از نوع بازسازی شده ، ردیفهایی از پیکره های نیم رخ ، اژدهای مردوک و گاو اداد با وقار تمام ، یک در میان ، نشان داده شده اند . در انیجا خصوصیت و رسمیت ویژه هنر بین النهرین به بهترین وجه ممکن به نمایش در امده است . پیکرها شکوهی چون چاوشان دارند و نام خدایان معابدی را اعلام می کنند که این راه مقدس بدانها منتهی می شود روشن است که درسهای پیکر تراشی معمارانه بوغازکوی و خرساباد به خوبی فرا گرفته شده اند و انطباق کاملی که بین پیکره و دیوار در جانوران دروازه ایشتار دیده می شود . قرینه ای نداشته است ؛ بدون تردید در تاریخ معماری ؛چند تزیین رنگی وماندگار دیگر برای سطوحی این جنین شناخته شده است .


مجسمه سازی چیست؟

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMé_KH
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا