خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

اهورا~

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
17/1/24
ارسال ها
147
امتیاز واکنش
975
امتیاز
118
سن
26
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
زمان حضور
4 روز 14 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
عنوان: دیگر جوان نمی‌شوم
ژانر: تراژدی
نویسنده : اهورا تابش کاربر رمان ۹۸
مقدمه:
در راستای خیابان در کنار صندوق پست،
غم‌نامه‌ای را از پرندگان سراغ می‌گیرم؛
در این سرزمین حتی پرندگان غمگین هستند،
گویی باید منتظر آمدن معجزه‌ای باشیم... .
اما انتظار معجزه را بعید می‌دانم!
پرندگان همه خیس‌اند و گفتگویی از پریدن نیست.
گویی جوانی‌ام در حال گذر است، چیزی از آن نمی‌فهمم؛
هنوز هم‌ منتظر معجزه‌ای هستم.
می‌دانم دیگر جوان نمی‌شوم اما بازهم منتظر معجزه‌ای می‌مانم.



نقد و بررسی دلنوشته دیگر جوان نمی‌شوم | اهورا تابش کاربر رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: moh@mad، YeGaNeH و MaRjAn

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
به نام خدایی که خاک آفرید
کزان خاک انسان پاک افرید

نقد و بررسی دلنوشته | دیگر جوان نمی‌شوم

طی مطالعه‌هایی که از آثار آقای تابش داشتم، کاملا به این موضوع پی برده‌ام که ایشان، به خوبی می‌توانند احساسات را دقیقاً به همان میزانی که در نظر دارند، به مخاطب‌هایشان منتقل کنند؛ به نظرم این بزرگ‌ترین نقطه قوت برای یک نگارشگر و یا حتی نویسنده است!
وقتی بتوانی احساسات را با نوشتن به مخاطب منتقل کنی، بیشتر راه را رفته‌ای!
توقعمان از یک اثر ادبی چیست؟
جز آن‌که به قدری روان و ملموس باشد که مخاطب نتواند از آن دل بِکند؟ بعید می‌دانم!
این موضوع با انتقال احساسات ممکن می‌شود که به آقای تابش تبریک می‌گویم! تمام توقعمان از یک اثر ادبی را برآورده ساختند!
مقدمه‌ی اثر ساده بود، و همینش جذاب بود! اصولاً اشاره‌ای به اسم دلنوشته یا تکرار آن در مقدمه، سبب جذابیت آن و همراهی بیشتر مخاطب می‌شود، چرا که کم و بیش با حال و هوای کلی اثر آشنا می‌شود.
یکی دیگر از نقاط قوت آثار نگارشگر، از جمله دلنوشته‌ی دیگر جوان نمی‌شوم، رعایت اعتدال در استفاده از آرایه‌های ادبیست. نه آنقدر زیاد که کل ذهنمان را مشغول خود کند و نه آنقدر کم که نشود اسم اثر را دلنوشته گذاشت.
جدای از آن، آرایه‌های به کار رفته نیز نو، ساده و دلنشینند..
اکنون آغاز صبح‌گاه جهانی است و من هم‌چون گلی آشفته، دمیده از شب، گویی نفسی جدید از دریا برآمده،‌ شکوفا می‌شوم!
مثلاً تشبیه به کار رفته در این جمله، در دل من یکی بسیار نشست!
حتی تشبیه در این پست هم نو و زیبا بود:
مانند جسدهای جوانی هستم که پیری و فرسودگی را به خود ندیده‌اند. اشک راهی تابوت چشمانم می‌شود، باید یاسمن بر سر و رویم بریزند. آرزوهایم برآورده نشده‌اند و نادیده گذشتند.
هیچ شبی لـ*ـذت دنیایی را نچشیده‌ام و نه صبح پر درخششی را به خود دیده‌ام.


نوآوری‌ها در آثارتان کاملاً مشهود است و درخواست دارم به این نوآوری‌ها ادامه دهید!
به گرداگردش، خود گوش می‌سپارم،
از نفس می‌افتم
پرنده‌ای دیگر نمی‌خواند.
و این بار هراسنده از کوه آتشین می‌گریزم
و به پیرامون خویش می‌اندیشم
و خاموش می‌گردم!
دیگر نیم روزی شده است، نیم روزی که از کوه گریزان هستم؛ با چشمانی ملتهب و خسته!
و با سخنی ناگوار که چون حبابی در دهانم چتر می‌زند می‌گویم:
« درود من بدرود است.
آمدنم، رفتن!
جوان مرگ می‌شوم!»
یکی دیگر از قسمت‌های موردعلاقه‌ام در این اثر...
تضمین‌هایی که به کار بردید، کاملاً متناسب با اثر بودند و سبب دلنشینی هرچه بیشتر می‌شدند..

درکل، اثر از سطح بالایی برخوردار بود و تنها چیزی که از نگارشگر می‌خواهم، این است که به آرایه‌های لفظی‌ای همچون سجع و جناس نیست توجه نشان دهد..




با آرزوی موفقیت برای دلنویس عزیز و سپاس از انتقاد پذیری شما
تیم نقد انجمن رمان 98

MaRjAn


نقد و بررسی دلنوشته دیگر جوان نمی‌شوم | اهورا تابش کاربر رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: "zhina"، moh@mad، YeGaNeH و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا