خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,239
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
«به نام خالق چشمه‌ی ذوق»

درود بر کاربران عزیز و تمامی نویسندگان ارجمند.
این تاپیک اختصاصی رمان ۹۸، آموزش کشش و ایجاد کشش در رمان/داستان/ ادبیات برای نویسندگان مبتدی است.

~تیم آموزش نویسندگی رمان ۹۸ تقدیم می‌کند.~
تیم آموزش نویسندگی


آموزش کشش | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: zariiiiiiiii، reyhan banoo، -FãTéMęH- و 2 نفر دیگر

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,239
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
هر حادثه را به هزار نحو می‌شود بیان کرد و تنها یک روش است که از بقیه بهتر است. روی شیوه‌ی ساختن اتفاقات فکر کنید. بهترین روش را پیدا کنید. خلاق باشید و از نوشتن و دور انداختن نترسید. زندگی‌نامه‌ی مارگارت میچل را بخوانید؛ آن‌گاه خواهید فهمید چه می‌شود که به افتخار یک نویسنده توپ در می‌کنند. لطفا به وقوع یک حادثه به چند شكل مختلف فکر کنید. ترجیحا چیزی را بنویسید که قبلا جایی نخوانده‌اید.
داستان‌های تکراری از ناخونی که بر دیوار بکشند کلافه کننده‌تر هستند. لطفا کلافه‌کننده نباشید. حوصله‌تان که سرمی‌رود برای شخصیت‌ها رقیب عشقی نتراشید، آن هم رقیب‌هایی که هنرشان این است که تنها حرص‌دهنده باشند. کم که می‌آورید جریان اغراق‌آمیز نتراشید. در زندگی عادی چند درصد از کل‌کل‌هایی که می‌نویسید عملی است؟ فراموش نکنید شما نسبت به هر کلمه‌ای که مینویسید مسئول هستید که راه را درست نشان دهید. علاوه بر جنبه مفرح بودن شما رسالت نویسندگی دارید. لطفا در هنگام نگارش واقع‌گرا، خلاق و مسئول باشید و سعی کنید لحظات زیبا و بدیع را با قلم منحصر به فرد خودتان خلق کنید.
آفت یک کتاب این است که منطق حوادث زیر پا گذاشته شود و صفحه‌ها با اغماض‌های پیش‌پا افتاده پُر شود. کمی از کشمکش‌ها را با هم بررسی می‌کنیم.

مثال برای کشکش‌ها:

شبی تاریک و هوا سرد و مه گرفته بود. سردی هوا به جانم نشست. صدای خندیدن زنی هر لحظه بیشتر از لحظه قبل به گوش می‌رسید. انگار که خندیدنش پا داشت و قدم‌به‌قدم نزدیکتر می‌شد. صدا نزدیک آمد. زنی آشنا با موهایی بی پوشش بلندبلند می‌خندید و تصویرش میان مه واضح نبود. فقط نگاهش می‌کردم که می‌خندید صدای گریه‌ای آشناتر به گوشم رسید. صدای او هم قدم‌به‌قدم نزدیکتر می‌شد. چشم چرخاندم تا پیدایش کنم. صدایش نزدیک تر شد؛ آن‌قدر نزدیک که تصویرش هم واضح شد. مینو با چشمان اشک‌بارش به من خیره شده بود.
- چی‌شده مینو؟ چرا گریه می‌کنی؟
نگاهش را سمت مچ دستش کشاند. از مچ دستش خون می‌چکید. خواستم جلو بروم که تصویر از پشت مه بیرون آمد؛ زن آشنای چشم آبی قهقهه‌ای زد و دست‌هایش را یکی روی صورت مینو گذاشت و دیگری را روی شکمش. خندید و دور شد و مینوی گریان را با خودش برد.

کتاب کسی مثل کسی نیست
نویسنده: فاطمه مرادی


اگر پنهان‌کاری نوعی بازی ترسناک محسوب می‌شد، رها قطعاً بازیکن خوبی نبود. نه تنها بازی، بلکه قافیه را هم باخته بود. می‌دانست برای آزمایش اعتیاد آن‌جاست و کارش رسماً تمام شده بود. لاجرم پیاده شد. ارسلان درحالی که کت اسپرت مشکی رنگش را می‌پوشید اشاره کرد که داخل شود.
حقیقت چون رسوب خاک در آب حوض در وجودش ته نشین شد. می‌توانست قسم بخورد آن چیزی که ارسلان در گوش‌هایش خواند پیام آن مردک سیاه پوش مهمانی بوده است. هر چه کرد نتوانست نامش را به خاطر بیاورد. تنها از ذهنش گذشت که اسم و فامیلاش شبیه قافیه‌بندی یک شعر بوده است. آیا تمام حقیقت را گفته بود؟ از این احتمال قالب تهی کرد و کمی بعد مردد شد؛ بعید بود ارسلان بفهمد که همسرش از جیب یکی از مهمان‌ها قرص دزدیده و چنین خویشتن‌دار باشد. به هر حال دیگر فرقی نمی‌کرد، این‌بار توقع هیچ اغماضی از مرد قدرتمندی که پیش رویش بود نداشت.

کتاب پرسه در سراب

نویسنده: ساناز لرکی


آموزش کشش | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Tiralin، zariiiiiiiii، reyhan banoo و یک کاربر دیگر

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,239
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
در هنگام نگارش واقع‌گرا، خلاق و مسئول باشید و سعی کنید لحظات زیبا و بدیع را با قلم منحصر به فرد خودتان خلق کنید.

مثال خلق لحظه‌های زیبا:
به خاطر شب آخر هفته ترافیک خیلی سنگین است و به نظر می‌رسد مردم دنیا از هر طرف می‌ریزند توی پاریس و پاریس برای همـه آخـر خـط است. هر کس خسته و مانده و رانده است و هر جا هست آخر می‌آید این‌جا... هیچ‌کس از پاریس اگر عقل داشت هیچ‌جا نمی‌رفت. فقط منم که ناشناس در غروب از پاریس محو می‌شوم. دلم می‌خواهد لیلا آزاده با ما بود.
کتاب ثریا در اغماء
نویسنده: اسماعیل فصیح


رفتار آیدین با دیگران تفاوت داشت. دنیا را جدی‌تر از آن می‌دانست که دیگران خیال می‌کنند. آن شب فکر کردم از ترس دچار این حالت شده، اما بعدها به اشتباه خود پی بردم و دانستم که درک او آسان‌تر از بوییدن یک گل است. کافی بود کسی او را ببیند و من نمی‌دانم آیا مادرش هم او را به اندازه‌ی من دوست داشت؟ آیا کسی می‌توانست بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد و آدم را به چه ابدیتی نزدیک می‌کند؟
آدم پُر می‌شود؛ جوری که نخواهد به چیز دیگری فکر کند. نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد و هیچ‌گاه دچار تردید نشود.

کتاب سمفونی مردگان
نویسنده: عباس معروفی


آرمن نگاه به سقف پرسید:
- تو و پدر قبل از این که عروسی کنید عاشق هم شدید؟
هول شدم، سؤال ناگهانی، رفتار پیشبینی نشده و هر چیزی که از قبل خودم را برایش آماده نکرده بودم دستپاچه‌ام می‌کرد و آرمن خدای این کارها بود... حالا به سقف زل زده بود و منتظر جواب من بود. پاشدم و کنار پنجره ایستادم. یاد روزهای گذشته‌ام افتادم که دبیر جبر قرار نبود از من درس بپرسد و پرسیده بود و من بلد نبودم معادله‌ی روی تخته سیاه را حل کنم.
نگاه‌های همکلاسی‌ها را پشت سرم حس می‌کردم و از زیر چشم دبیر ریاضیات را می‌دیدم که بی‌حوصله و منتظر با انگشت روی میز ضرب یورتمه گرفته بود. خیس عرق بودم و قلبم به شدت توی دلم می‌زد.
می‌گفتم خدایا کمکم کن این لحظه ها را زود بگذرانم.

کتاب چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم

نویسنده: زویا پیرزاد


آموزش کشش | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: varesh، Tiralin، zariiiiiiiii و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا