خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,239
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
«به نام خالق چشمه‌ی ذوق»

درود بر کاربران عزیز و تمامی نویسندگان ارجمند.
این تاپیک اختصاصی رمان ۹۸، آموزش دیالوگ نویسی و ایجاد گفتگو بین کارکترها در رمان/داستان/ ادبیات برای نویسندگان مبتدی است.

~تیم آموزش نویسندگی رمان ۹۸ تقدیم می‌کند.~
تیم آموزش نویسندگی


آموزش دیالوگ نویسی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Thr، daryam1، -FãTéMęH- و 2 نفر دیگر

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,239
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
یادگیری نحوه‌ی نوشتن گفتگو یا دیالوگ در یک داستان بسیار اهمیت دارد. نوشتن گفتگوهای جذابی که تعارض و اختلاف نظر را در برگرفته و روند داستان را پیش ببرند، خوانندگان را به خواندن ادامه داستان ترغیب می‌کنند.

1. نحوه‌ی قالب‌بندی دیالوگ را بیاموزید
شما همیشه باید خواننده‌ی خود را غرق دیالوگ داستان خود کنید. قالب‌بندی خوب، خواندن داستان را برای خوانندگان شما لـ*ـذت بخش و آسان می‌کند.

الف) هر بار که صحبت کننده را عوض می‌کنید، به خط جدید بروید. این قاعده را حتماً رعایت کنید؛ زیرا گم کردن این‌که چه کسی در حال گفتگوست، بسیار آسان است.
سارا اخمی کرد و گفت:
- به چی فکر می‌کردی؟
احمد جواب داد:
- هیچی. به چیزی فکر نمی‌کردم.

ب) همیشه از علائم نگارشی صحیح استفاده کنید.
در زبان فارسی یک دیالوگ بصورت زیر نوشته می‌شود:
فعل نقل + دو نقطه (:) و خط تیره (-) + دیالوگ + علامت نگارشی متناسب با دیالوگ

سارا گفت:
- مشکلت همینه، همیشه می خوای به خودت تکیه کنی.
بهترین خط مشی در قالب‌بندی گفتگو بررسی کتاب‌های منتشر شده و مقایسه‌ی دیالوگ‌هاست. بررسی کنید که رایج‌ترین روشی که نویسندگان مطرح بکار می‌گیرند چیست و به یاد داشته باشید که مشابه آن‌ها بنویسید.


۲. اضافات را حذف کنید.
در یک دیالوگ قوی، هیچ جمله یا کلمه اضافی وجود ندارد. اگر شخصیت‌ها از طریق تلفن در حال گفتگو با هم هستند، جملاتی از قبیل «می‌تونم با او صحبت کنم» یا «لطفاً گوشی را نگه دارید» وجود ندارد. همه‌ی اضافات را از گفتگو جدا کنید. مستقیماً به مکالمه‌ی تلفنی بپردازید.
گاهی اوقات، مکالمات اضافی مثلاً برای معرفی بین شخصیت‌ها ضروری است. با این وجود از این فرصت استفاده کنید که به توصیف شخصیت‌ها بپردازید. به عنوان مثال، در این‌جا بریده‌ای از کتاب «آرزوهای بزرگ» اثر چارلز دیکنز آورده شده است که پُر از شخصیت‌پردازی است:

جو با آقای وپسل و شخص بیگانه‌ای نشسته بود و چپق می‌کشید. جو حسب‌المعمول با گفتن:
- سلام، پیپ، رفیق عزیز!
به من خوش‌آمد گفت. با شنیدن این سخن مرد بیگانه برگشت و در من نگریست.
مردی بود به ظاهر مرموز، که تا آن وقت او را ندیده بودم. سرش به یک سو متمایل بود و یکی از چشمانش نیم‌بسته بود، گویی با تفنگی نامرئی به چیزی نشانه می‌رفت.

توجه کنید که جو فقط با چهار کلمه خوش‌آمد می‌گوید. اما با این وجود دیکنز توصیف دقیقی از شخصیت‌ها در کنار آن ارائه می‌دهد.
اضافات شامل برچسب‌های گفتگوی غیرضروری است. به جای استفاده مکرر از «او گفت»، ببینید كجا می‌توانید این برچسب ها را با ژست یا حرکتی جایگزین كنید كه اطلاعات بیشتری را برای داستان فراهم كند. این دو دیالوگ که در ادامه می‌آید را با هم مقایسه کنید:
سارا گفت:
- پس می‌خوای بری...
احمد گفت:
- فکر می‌کردم می‌دونستی.
در این مثال برچسب‌های گفتگو، تکراری و خسته‌کننده هستند. می‌توانید آن‌ها را به طور کامل کنار بگذارید (اگر زمینه‌ی صحنه قبلی مشخص کند چه کسی در حال گفتگوست)، یا می توانید ژستی را به گفتگو اضافه کنید:
- پس می خوای بری...
سارا درحالی‌که دستانش را در هم گره کرده بود کنار در ایستاد.
- فکر می‌کردم می‌دونستی.
لحظه‌ای در هنگام جمع کردن لباس‌هایش مکث کرد، امّا به سمت او برنگشت.
در این‌جا گفتگو جزئیات بیشتری راجع به احساسات صحنه ارائه می‌دهد، ضمن این‌که از تکرار عبارت‌های گفتگوی استاندارد خودداری شده است.


آموزش دیالوگ نویسی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: varesh، barani35، MaRjAn و 3 نفر دیگر

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,239
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
3. درگیری و اختلاف نظر را در گفتگو وارد کنید
نکته‌ی مهم در نوشتن یک گفتگوی عالی، نحوه‌ی نوشتن اختلاف نظر در گفتگوست. در زندگی واقعی، ممکن است هفته‌ها بگذرد و کلمه‌ای کینه ورزانه به شخص دیگری نگوییم. امّا در داستان‌ها، این درگیری‌ها و اختلاف نظرها در گفتگو، تنش روانی لازم را فراهم کرده و داستان را قانع کننده می‌کند.
اگر همه در رمان شما با بقیه‌ی شخصیت‌ها خوب کنار می‌آیند، نتیجه‌ی آن می‌تواند گفتگوهای کسل‌کننده‌ای باشد. به عنوان مثال، در رمان «آرزوهای بزرگ»، مشاجرات کلامی بین استلا و پیپ باعث ایجاد تنش می‌شود، همانطور که می‌بینیم استلا با توهین و سرزنش پیپ به او طعنه می‌زند و پیپ را مورد آزمون قرار می‌دهد. گفت‌وگو و رفتار استلا با گذشته‌ی استلا هم‌خوانی دارد. سرپرست قانونی او، خانم هاویشام، که زمانی توسط معشوقش ترک شده، استلای جوان را نسبت به پسران و احساسات بدبین کرده است:
- چطوری؟
من که نزدیک بود تعادلم را از دست بدهم و به رویش بیوفتم هرطور بود خودم را نگه داشتم و در جواب گفتم:
- بد نیستم
نگاهم کرد و من هم به طبع نگاهش کردم.
- خوشگلم؟
- بله؛ به نظر من خیلی خوشگلید.
- رفتارم توهین آمیزه؟
گفتم:
- نه به‌ندازه‌ی دفعه‌ی گذشته.
- نه به آن اندازه؟
- نه.
در اثنای آخرین سؤالش از خشم سرخ شد و وقتی در جوابش گفتم «نه» با تمام نیرو سیلی به صورتم نواخت و پرسید:
- حالا چطور؟ بی‌تربیت اکبیری. حالا چطور آدمی هستم؟
- نمی‌گم.
درگیری و اختلاف نظرها لازم نیست به یک مجادله‌ی فیزیکی در میان گفتگو ختم شود. می‌تواند این اختلاف نظر در حد اختلاف دو مسافر بر سر نقشه و یافتن مسیر در وسط شهر باشد، اما این لحظات تنش‌آمیز از این نظر کاربرد دارند که نحوه‌ی واکنش و تعامل شخصیت‌های داستان شما را تحت فشار نشان می‌دهند.

4. اهداف، ترس‌ها و خواسته‌های شخصیت‌ها را در دیالوگ وارد کنید.
به یاد داشته باشید که شخصیت‌ها همیشه لازم نیست صادق یا مشتاق گفتگو باشند. آن‌ها ممکن است رمزآلود و گمراه‌کننده صحبت کنند. آن‌ها می‌توانند با سؤال و پاسخ‌های طفره‌آمیز یکدیگر را فریب دهند. این به خصوص درمورد گفت‌‌و‌گوهایی صدق پیدا می‌کند که شخصیت‌ها سطوح مختلفی از قدرت را در اختیار داشته باشند (برای مثال در بازجویی یا بازرسی در دادگاه).
مانند یک راوی غیرقابل اعتماد، یک شخصیت غیرقابل اعتماد در گفتگو می‌تواند بنا به انگیزه‌ی شخصی خود اطلاعات دروغ را به شخصیت اصلی داستان شما بدهد. در هر گفت‌وگو، به خاطر داشته باشید که چه چیزی در هر شخصیت انگیزه ایجاد می‌کند.

قبل از شروع به نوشتن بخش مهم گفتگو، از خود بپرسید:
- هر شخصیت در این مرحله از داستان چه می خواهد؟ از چه می‌هراسد؟
- چگونه ممکن است اهداف، ترس‌ها و خواسته‌های هر شخصیت تغییر کند یا بر این مکالمه‌ی خاص تأثیر بگذارد؟
هنگامی‌که مکالمات شخصیت‌ها را به مسیر و اهداف شخصی آن‌ها در داستان خود پیوند می‌دهید، حتی اگر به طور ناخودآگاه این‌کار انجام شود، این به شما کمک می‌کند گفتگوهای جهت دارتر و هدفمندتری بنویسید. این امر به ویژه در ژانرهایی مانند جنایت و رمز و راز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، جایی که کسب اطلاعات شخصیت‌ها از دیگران بخش بزرگی از روایت را تشکیل می‌دهد.


آموزش دیالوگ نویسی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Thr، varesh، barani35 و 4 نفر دیگر

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,239
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
5. مفاهیم ضمنی را برای حرکات و جلوه‌های ظریف به‌کار گیرید.
مفاهیم ضمنی در دیالوگ، "چرایی" نهفته در گفتگوهای شخصیت‌های اصلی است. به عنوان مثال، اگر یک فرد مشکوک به خیـ*ـانت همسرش است، این بی‌اعتمادی می‌تواند مفهوم ضمنی مکالمه‌ای بی‌ربط درباره‌ی قرار شام با دوستانشان باشد. این مفهوم ضمنی تغییر روند گفتگو را توضیح می‌دهد:
درحالی‌که لبخند می‌زد گفت:
- محمد و مریم شنبه برای شام دعوتمون كردن.
- چی؟ دوباره؟ این سومین باره که دعوت می‌کنن توی این ماه. به نظر هیجان‌زده میای.
در این‌جا، مفهوم ضمنی سوءظن و بی‌اعتمادی گفتگو را جالب می‌کند. مکالمه‌ای خسته‌کننده در مورد برنامه‌های شام به داستانی در مورد حسادت و سوءتفاهم تبدیل می‌شود.


6. زمینه‌ی داستان را ارائه دهید تا خواننده متوجه‌ی لحن و جو داستان شود.
زمینه‌ی گفتگو (مکانی که در آن گفتگو رخ می‌دهد و شرایطی که منجر به آن می‌شود) جزئیات مهمی را به ما ارائه می‌دهد. تسلط بر استفاده از زمینه‌ی داستانی در گفتگو مهم است؛ زیرا به شما كمك می‌كند از قیدها در کنار برچسب‌های گفتگو استفاده نكنید. مثلاً:
به آهستگی گفت:
- فکر می‌کنم کسی در خانه است.
در این‌جا، شما می‌توانید از برچسب قوی‌تر "نجوا کرد" یا "زمزمه کرد" برای انتقال مفهوم استفاده کنید و لزومی به استفاده از قید نیست. با این وجود می‌توانید از زمینه‌ی داستانی که از فضای داستان و روایت به‌دست می آید نیز برای انتقال صدای آهسته استفاده کنید:
هفته‌ها بود که وسوسه شده بودند به خانه‌ی متروکه بروند. در آن بعدازظهر بادی روز جمعه بالاخره وسوسه بر آن‌ها چیره شد. ابتدا در زدند، نمی‌دانستند که اگر کسی پاسخ دهد چه می‌کنند. بعد از یک دقیقه سکوت، به داخل خزیدند و با قدم‌های آهسته وارد راهرویی تاریک شدند که ناگهان از طبقه بالا صدایی شنیدند.
- فکر می‌کنم کسی در خانه است ... .
چشمانش گشاد شده بودند و صدایش به سختی شنیده می‌شد.
در این‌جا نیازی به استفاده از قید ندارید، زمینه‌ی داستان جزئیات زیادی را در رابـ*ـطه با ترس شخصیت‌ها و سکون بی‌روح خانه ارائه می‌دهد.

7. از دیالوگ‌های کتاب‌های خوب بیاموزید
بسیاری از هنرمندان بزرگ در تمام زمینه‌ها (هنر، ادبیات، موسیقی) در ابتدا با کپی کردن کار همتایان و پیشینیان خود، هنر و صنعت خود را یاد گرفته و آن را تقویت کرده‌اند. وقتی با دیالوگی قوی در داستانی مواجه می‌شوید آن را در یک دفتر یادداشت کنید. به این ترتیب می‌توانید گنجینه‌ای از دیالوگ‌های الهام‌بخش را تهیه کنید که هر زمان که نیاز به یادآوری در رابـ*ـطه با نحوه‌ی نوشتن گفتگو داشتید از این دیالوگ‌ها استفاده کنید.


آموزش دیالوگ نویسی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Thr، varesh، daryam1 و 3 نفر دیگر

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,239
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
ما داستان‌ می‌خونیم تا به زندگی‌هایی سفر کنیم که شاید به صورت شخصی مجال تجربه کردنش رو نداشته باشیم. با وجود این که می‌دونیم داستان‌ها از خیال نویسنده جاری می‌شن، ولی چون پوسته‌ای از واقعیت دارن و به تجربیات ملموس و انسانی می‌پردازن به خیالمون خوش میان و با گوش جان می‌پذیریمشون.

حالا دیالوگ نویسی اگه در خدمت این ملموس بودن و انسانی بودن نباشه، خواننده رو از فضای تخیلی داستان خارج می‌کنه و با وجود این که خواننده می‌دونه داره یه داستان خیالی می‌خونه، ولی احساس می‌کنه داستان براش واقعی نیست.
وقتی کاراکترها شروع می‌کنن به صحبت با همدیگه، داستان به نزدیک‌ترین فاصله‌ش با دنیای واقعی می‌رسه و کوچکترین اشتباهی در واقعی بودن دیالوگ‌ها در داستان باعث می‌شه تمام زحماتی که کشیدید به باد بره.
علاوه بر این‌که دیالوگ‌ها باید به دنیای واقعی نزدیک باشه، باید به صحنه پردازی، پیشبرد داستان و شخصیت پردازی هم کمک کنه.
کلماتی که کاراکتر استفاده می‌کنه و طوری که بحث می‌کنه از پروفایل خصوصیات رفتاری کاراکتر میاد. یعنی اگه در جهت پرداخت و برجسته کردن این خصوصیات نباشه، از تمام ظرفیت‌های دیالوگ نویسی برای شخصیت پردازی استفاده نشده.

تمام این بحث‌هارو گفتیم تا اهمیت موضوع دیالوگ‌نویسی در داستان نویسی مشخص بشه. فکر می‌کنم الان دیگه وقتش باشه بریم سراغ این‌که چطوری دیالوگ بنویسیم؟

۱. صدای کاراکتر خودتون رو پیدا کنید
وقتی که یه کاراکتر دیالوگ می‌گه، در ذهن خواننده یه صدا شنیده می‌شه، مثل بقیه‌ی آدم‌ها. شما به عنوان نویسنده باید این صدارو پیدا کنید. حالا چطوری؟

اول از همه باید ویژگی‌های ظاهری صدای کاراکتر رو بسازید. این‌که مثلا آروم صحبت می‌کنه یا بلند. صدای لطیفی داره یا خشن.
نوع صحبت کردنش چطوریه؟ ای‌نکه مثلا خیلی روون و بدون وقفه صحبت می‌کنه یا تیکه‌تیکه و با مِن‌مِن.
لحن صحبت کردنش چطور؟ وقتی خشمگین می‌شه چطوری صحبت می‌کنه؟ وقتی احساسیه یا وقتی ناراحته چه فرقی توی صحبت کردنش می‌شنوید؟
تسلطش روی زبان چطوریه؟ دایره‌ی واژگانش زیاده و به راحتی می‌تونه منظورش رو برسونه یا هزارتا مثلا می‌گه تا بتونه پیامش رو برسونه؟
برای اینکه بتونید راحت‌تر صدای کاراکتر رو شکل بدید، بهتره به پروفایل کاراکتر رجوع کنید (منظورم جاییه که تمام خصوصیات کاراکتر و گذشته‌ش در اون نوشته شده) و بعد دوباره این سوال‌هارو از خودتون بپرسید و به هر کدومش جواب بدید.

به عنوان مثال برای جواد که یه پسر ۲۵ ساله‌س که از ۱۰ سالگی در مکانیکی کار کرده تا خرج خونواده‌ش رو بده و الان مادر پیرش مریضه، انتظار می‌ره که تسلط خوبی روی زبان نداشته باشه، اون‌قدر روون و کتابی صحبت نکنه و تُن صداش بالا باشه.

حالا اگه جواد استاد دانشگاه باشه این موارد شاید متفاوت باشه.
در این دو مثال صدایی که از کاراکتر جواد ساختیم در راستای انتظار خواننده‌س. حالا اگه قرار باشه که یه کاراکتر متفاوت و خاص بسازیم که از انتظار خواننده فاصله داشته باشه باید بتونیم که اون خصوصیت رو در پروفایل شخصیتیش جا بدیم. در غیر این‌صورت داستانمون باورپذیر نمی‌شه.

۲. بینش کاراکتر رو در دیالوگ‌ها نشان بدید.
بینش کاراکتر یکی از بخش‌های مهم در پروفایل کاراکتره. این‌که کاراکتر چه درکی از زندگی و اتفاق‌های اطرافش داره. نظرش در مورد مفاهیم انسانی چیه؟ ایدئولوژی کاراکتر چیه؟
ایدئولوژی و بینش کاراکتر نسبت به موقعیتی که در اون قرار داده باید در دیالوگ‌هاش منعکس بشه. به عنوان مثال اگه جواد معتقده که آدم باید برای خانوادش نون حلال بیاره، وقتی توی موقعیتی قرار میگیره که متوجه می‌شه به صورت ناخواسته وسط یه کار خلاف گیر کرده، باید این ایدئولوژی در دیالوگش با صاحب کارش که داره ترغیبش می‌کنه عیب نداره برای داروی مادرت داری این کارو می‌کنی، نشون داده بشه. ما باید از این دیالوگ‌ها جهت گیری فکری جواد رو نسبت به اتفاقی که در اون قرار داره متوجه بشیم.

اگه بخوایم این قسمت رو در یه جمله خلاصه کنیم باید بگیم: دیالوگ باید نشون بده کاراکتر اصلی کیه و داره برای چه عقیده، نظر یا خواسته‌ای می‌جنگه.
این نقص در خیلی از داستان‌های نویسنده‌های تازه‌کار دیده می‌شه که اغلب دیالوگ‌های کاراکتر‌ها خنثی هستن. اصلا انگار ما داریم یک سری کلمه از یه فردی می‌شنویم که اگه اسم و توضیحات ظاهریش رو ندونیم برامون فرقی با یه رهگذر در خیابون که هیچی ازش نمی‌دونیم نداره.
ما باید به کمک انعکاس بینش کاراکتر در دیالوگ‌ها به کاراکتر نزدیک بشیم. دقیقا مثل همون موقعی که یه رهگذر در خیابون می‌بینیم و بعد از چند کلمه صحبت کردن باهاش متوجه‌ی کاراکترش می‌شیم.


آموزش دیالوگ نویسی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: Thr، varesh، daryam1 و 3 نفر دیگر

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,239
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
۳. زبان کاراکتر رو از واقعیت دور نکنید.
یادم میاد چند وقت پش تلویزیون یه سریال پخش می‌کرد که کاراکترها وقتی صحبت می‌کردن انگار شعر می‌گفتن. حالا بگذریم که این اتفاق در فیلم خیلی دور از ذهن و نادره و معمولا پیش نمیاد، ولی حالا به لطف نویسنده‌ی خوش‌ذوق پیش اومده بود. با این حال این قلمبه‌سلمبه حرف زدن‌ها بیشتر در آثار نویسنده‌های تازه‌کار دیده میشه.

مثلا در داستان، یه بچه ۱۵ ساله مثل یه نویسنده‌ی ۴۰ ساله در صحبتش از تشبیه استفاده می‌کنه. یا بعضی وقت‌ها این اشتباه در روایت راوی (زاویه دید در داستان) هم پیش میاد که راوی بچه‌س، ولی داره مثل یه نویسنده صحبت می‌کنه.
باید تلاش کنید بین زبان کاراکتر و خصوصیات شخصیتیش هارمونی وجود داشته باشه. مثلا کسی انتظار نداره یه فردی که علاقه به موسیقی رپ داره و شلوار بگ می‌پوشه و سیگار دستش گرفته، بخواد از کلمه‌ی «فردیت» استفاده کنه.
به عنوان یه قانون اصلی باید بدونید که برای دیالوگ نوشتن باید از زبان محاوره استفاده کنید و زبان معیار رو فراموش کنید.

۴. از نقش راوی در دیالوگ‌ها غافل نشید.
بیشتر اوقات وقتی به دیالوگ فکر می‌کنیم، به اونا در یه فضای ایزوله نگاه می‌کنیم. منطقی هم هست، چون داریم صحنه می‌بینیم/می‌خونیم. ولی در این بین نباید به توصیف‌هایی که راوی در مورد کیفیت مکالمه داره بی‌توجه باشیم.

مثلا وقتی از کاراکترمون می‌شنویم:
- من از این کار خوشم نمیاد.
فقط پیام اصلی دیالوگ رو متوجه می‌شیم، این‌که کاراکتر این صحبت رو با چه لحنی داشته، تُن صداش چقدر بوده و در چه حالت احساسی بوده رو نمی‌دونیم. حالا به این یکی مثال توجه کنید:
با صدای بلند و از روی عصبانیت گفت:
- من از این کار خوشم نمیاد.
طوری‌که کلمه‌ی نمیاد از همه کلمات بلندتر شنیده شد.

الان اگه نقش راوی رو از توصیف دیالوگ بالا حذف می‌کنیم، دیگه جزئيات و روح مکالمه از بین می‌ره و تصویر دقیقی در ذهن خواننده نمی‌کشیم.

البته قرار نیست برای همه‌ی دیالوگ‌ها چنین توصیفی داشته باشیم. گاهی اوقات یه فضای کلی و حالت کاراکترهارو در ابتدای مکالمه به تصویر می‌کشیم و بعد فقط به صورت پینگ‌پُنگی دیالوگ‌ها رو میاریم. چند جمله که گذشت دوباره راوی ورود می‌کنه و تصویر جدیدی می‌کشه و مکالمه از سر گرفته می‌شه.
گاهی اوقات هم که کاراکترها در وسط یه بحث مشاجره‌ای هستن و خواننده غرق بحث شده، دخالت راوی و توصیفش باعث پاره شدن رشته‌ی کلام و صحنه می‌شه و خواننده از فضای داستان میاد بیرون. پس دقت کنید که استفاده از صدای راوی اون‌قدری نشه که خواننده از فضای داستان فاصله بگیره.
از کلمه‌ی فلانی گفت هم فقط مواقعی استفاده کنید که احساس می‌کنید خواننده نمی‌دونه الان چه کسی داره صحبت می‌کنه. وقتی دو نفر داخل بحث هستن می‌تونین بدون استفاده از اسامی از فرمت پینگ‌پُنگی استفاده کنید. خواننده خودش متوجه می‌شه که الان کی داره صحبت می‌کنه. ولی اگه نفر سومی اضافه بشه یا به قسمت روایت راوی اضافه بشه و طولانی بشه و خواننده یادش بره که کی داشت صحبت می‌کرد، بهتره دوباره به سخنگو اشاره کنید.

۵. دیالوگ‌ها رو ویرایش کنید.
مهم نیست کِی دیالوگ‌ها رو ادیت می‌کنید، بعد از تموم شدن دیالوگ یا حین نوشتنش. چیزی که مهمه اینه که دیالوگ‌ها حتما باید با صدای بلند اجرا بشن و ادیت بشن.
وقتی دیالوگ‌ها رو با صدای بلند می‌خونید سعی کنید نقش اون کاراکتر رو بازی کنید و ببینید چقدر دیالوگ‌ها به واقعیت نزدیک شدن. قسمت‌هایی که فکر می‌کنید مردم در واقعیت این‌طوری صحبت نمی‌کنن رو حتما اصلاح کنید و به صحبت‌های عادی روزمره نزدیک‌ترش کنید.
در مرحله‌ی بعد قسمت‌هایی هم که با دیالوگ دارید خواننده رو بمباران اطلاعاتی می‌کنید هم باید حذف کنید. وقتی می‌گیم دیالوگ ها باید در راستای کاراکتر پردازی و پروفایل کاراکتر باشن، به این معنا نیست که دیالوگ‌هارو پُر کنیم از اطلاعات شخصیتی کاراکتر. بخشی از دیالوگ باید داستان رو جلو ببره و به کشمکش هم بپردازه.
قسمت‌هایی هم که احساس می‌کنید به صورت غیرارادی دیالوگی نوشتید که با خصوصیات کاراکتر همسو نیست هم حذف یا ادیت کنید.
به عنوان یه قانون کلی اگه دیالوگی در داستانتون وجود داره که نه به شخصیت‌پردازی کمک می‌کنه، نه به کشمکش و بحران دامن می‌زنه و نه به پیشبرد داستان، مستحق حذف یا تغییره.
خیلی وقتا ما در زندگی محاوره ۱۰ تا جمله می‌گیم تا منظور یه جمله رو به شنونده برسونیم. اگه می‌گیم دیالوگ‌ها به زندگی واقعی نزدیک باشه منظورمون این نیست که دقیقا این سبک رو کپی کنید و دیالوگ‌ها رو از سلام و احوال پرسی‌ و حشو پُر کنید.

برای نوشتن دیالوگ در داستان آماده‌اید؟
مواردی که گفتیم به شما در نوشتن دیالوگ در فیلمنامه و داستان کمک می‌کنه. اگه هنوز احساس می‌کنید نوشتن دیالوگ براتون سخته، یه داستان باز کنید و با مطالبی که گفتیم اونارو آنالیز کنید. مطمئنا بعد چند دور تمرین و آزمون و خطا و رعایت نکاتی که گفتیم می‌تونید دیالوگ بنویسید.


آموزش دیالوگ نویسی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Thr، varesh، daryam1 و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا