- عضویت
- 31/1/24
- ارسال ها
- 163
- امتیاز واکنش
- 1,216
- امتیاز
- 118
- سن
- 23
- زمان حضور
- 1 روز 20 ساعت 19 دقیقه
نویسنده این موضوع
دستهایم را لبهی پنجره قرار دادم. کمی خود را به سمت بالا کشیدم تا بتوانم داخل خانه را ببینم:
- سیاوش؟
سیاوش جلوی کمد لباسهایش ایستاده بود. با دیدنم که چگونه زور میزنم تا بتوانم ببینمش، خندهاش گرفت...
- سیاوش؟
سیاوش جلوی کمد لباسهایش ایستاده بود. با دیدنم که چگونه زور میزنم تا بتوانم ببینمش، خندهاش گرفت...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: