در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

crying_lollipop · پنجشنبه در 12:44

سیاوش نفسش را رو به بیرون فوت کرد. کار‌های حساب و کتاب را انجام داد و از مغازه خارج شدیم. دیگر عمرا بروم جایی شلوار بگیرم، عمرا؛ اما بالاخره این شلوار را سیاوش برایم خریده بود و باید با جان و دل ازش مراقبت می‌کردم.
بعد از دور‌ دور کردن در بازار بالاخره...

crying_lollipop · دیروز در 12:42

سیاوش آمد و سر سفره نشست. من نیز رو‌به‌رویش نشستم. درب ماهیتابه را برداشتم. سیاوش نفس عمیق کشید و گفت:
- به‌به، ببینم عشقولی چی درست کرده!
تا خواست یک تیکه کوکو بردارد، روی دستش زدم. سیاوش گفت:...

crying_lollipop · امروز در 12:31

سیاوش دستی به گونه ام کشید:
- فکر کنم سنم اونقدری باشه که فرق بین عشق و هـ*ـوس رو از هم تشخیص بدم.
لبخند تلخی زدم:
- تو نگران اینی که من واقعا عاشقت نباشم؟...

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

crying_lollipop

دوستدار انجمن رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

crying_lollipop

دوستدار انجمن رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

crying_lollipop

دوستدار انجمن رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

دوستدار انجمن رمان ۹۸

دوستدار انجمن رمان ۹۸

دوستدار انجمن رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین