خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

مبینا گوهری

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
588
امتیاز واکنش
1,904
امتیاز
118
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
22 روز 13 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم تعالی

نام رمان: هاتور
نویسنده: مبینا گوهری کاربر انجمن رمان ۹۸
ژانر: عاشقانه
ناظر: -FãTéMęH-
منتقدان: YeGaNeH و haniiikhanoom
خلاصه:
از جنس سنگ بود و در پی یافتن حقیقت، حقیقتی که برای دانستنش باید پا در راهی می‌نهاد که بازگشتی درش نبود. گمشده‌اش فرسنگ‌ها با او فاصله داشت، اما او هیچ‌گاه کاری را نیمه تمام نمی‌گذاشت.
با آمدن مهمان جدیدی به زندگی‌اش همه چیز تغییر کرد. اویی که هدف اصلی‌اش یافتن گمشده‌اش بود، حال بزرگترین دغدغه‌اش محافظت از آن مهمان از جنس آرامش شد و این دو، پا در راهی می‌گذارند که تمام راز و رمزهای زندگی‌اشان را آشکار می‌کند.

لینک اثر: در حال تایپ - رمان هاتور | مبینا گوهری کاربر انجمن رمان ۹۸


نقد و بررسی رمان هاتور | مبینا گوهری کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ZaHRa، MaRjAn، -FãTéMęH- و یک کاربر دیگر

haniiikhanoom

منتقد رمان ۹۸
منتقد انجمن
  
عضویت
10/11/23
ارسال ها
19
امتیاز واکنش
97
امتیاز
23
سن
23
زمان حضور
1 روز 23 ساعت 40 دقیقه
به خداوندگار عشق
نقد اثر هاتور

همانطور که می‌دانیم نوشتن به عنوان فعالیتی که نیازمند خلاقیت است همزمان به فضای باز فکری و نوع نگاه متفاوت نویسنده نیز احتیاج دارد.

در ابتدا با اشاره می‌کنم به نام متفاوتی که نویسنده برای رمان انتخاب کرده بود و همین‌طور خلاصه ای که علاقه و هم کنجکاوی مخاطب را برمی.انگیخت تا به سراغ خواندن رمان برود.

مقدمه هم که با اثری از "احمد شاملو" مزین شده بود نشان از آشنایی نویسنده با دنیای محبت و عشق دارد.

با توجه به مقدمه رمان انتخاب زاویه دید اول شخص کار مناسبی به نظر می‌رسد چرا که مخاطب به همراه شخصیت اصلی کم کم راز ها و گره های داستان را باز می‌کند با اینکه سوم شخص زاویه بهتری بود به نسبت اینکه بین پارت ها جا به جایی داشتیم.

اما نکته مهم که گویا نادیده گرفته شده آغاز داستان است که نویسنده با فلش بک به گذشته شروع کرده در حالیکه باید کمی از داستان در زمان حال جلو می‌رفت تا بتوان به گذشته برگشت.

یک نکته دیگر این بود که اسم شخصیت ها بهم نزدیک بود و همینطور ازدیاد شخصیت ها که خب چون خانواده بزرگی توصیف شدند اجتناب ناپذیر بود.

نویسنده در توصیف حالات شخصیت ها به خوبی عمل کرده(با اینکه کمی اغراق آمیز و کلیشه ای بودند) اما توصیف مکانی و زمانی آنچنانی ارائه نداده بود.
بهتر بود عمارت خانوادگی، باغ و آلاچیقی که دائم شخصیت ها به آن رفت و آمد دارند توصیف می‌‌شد تا مخاطب بتواند به راحتی با داستان ارتباط بگیرد در غیر این صورت فضاسازی نمی‌تواند اتفاق بیفتد.

در ادامه می‌رسیم به بخش اصلی، با خوندن رمان در نظرم اومد که نویسنده در ایجاد دیالوگ بین شخصیت ها موفق عمل کرده و حالات آن ها را نیز به خوبی توصیف کرده است اما نکته مهمی که حائز اهمیت هستش این است که این رمان و (در بخش هایی دیالوگ ها) به سبک خیلی از رمان های دیگه نوشته شده و یک جورایی در نظر مخاطب کلیشه ای و تکراری تداعی می‌شود.

چرا که مولفه های اصلی آن در اکثر رمان هایی که از قبل خوانده بودیم دیده می‌شد.

مثل خانواده بزرگی که در یک عمارت زندگی می‌کنند.
دختر و پسری که با هم کلکل می‌کنند و در نهایت عاشق هم می‌شوند.
و...

اما در این قسمت باید نویسنده قدرت قلم و خلاقیت خود را نشان داده و در ادامه ثابت کند که اثرش حرف های دیگری برای گفتن دارد.

در همین نقطه نویسنده باید کم کم مخاطب را از کلیشه حاکم بر فضای رمان دور کند و کم کم او را به مسیری که متفاوت است و اصلِ ماجرا را تشکیل می‌دهد ببرد.

البته این نکات به خودی خود بد نیستند بلکه نشان می‌دهد نویسنده صرفا نویسنده نبوده و با دنیای رمان در نقش"مخاطب و خواننده" هم آشناست اما نباید اجازه بدهد که خوانده های قبلی بر روی نوآوری و خلاقیت خودش اثر بگذارد و مانع از خلق اثرات منحصر به فرد شود.

حالا بهتر است اشاره کنم که کمتر از سی پارت از رمان را خواندم و طبیعتا هنوز داستان وارد فاز اصلی نشده و باید منتظر باشیم که نویسنده با شیوه خودش سرنخ هایی به مخاطب بدهد و این نکاتی که بالاتر در نظر گرفتم صرفا به عنوان توصیه ای برای بهتر شدن فضای رمان بود نه اینکه نقدی بر روند و پی رنگ داستان داشته باشد.

اما به طور کلی رمان خوبی بود و مطمئنا در آینده بنویسنده، مخاطب رابا اتفاقات جذابی رو به رو خواهد کرد.

با تشکر از انتقادپذیری نویسنده گرامی
تیم نقد رمان ۹۸

haniiikhanoom​








نقد و بررسی رمان هاتور | مبینا گوهری کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Essence، MaRjAn، -FãTéMęH- و 2 نفر دیگر

مبینا گوهری

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
588
امتیاز واکنش
1,904
امتیاز
118
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
22 روز 13 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
به خداوندگار عشق
نقد اثر هاتور
همانطور که می‌دانیم نوشتن به عنوان فعالیتی که نیازمند خلاقیت است همزمان به فضای باز فکری و نوع نگاه متفاوت نویسنده نیز احتیاج دارد.

در ابتدا با اشاره می‌کنم به نام متفاوتی که نویسنده برای رمان انتخاب کرده بود و همین‌طور خلاصه ای که علاقه و هم کنجکاوی مخاطب را برمی.انگیخت تا به سراغ خواندن رمان برود.

مقدمه هم که با اثری از "احمد شاملو" مزین شده بود نشان از آشنایی نویسنده با دنیای محبت و عشق دارد.

با توجه به مقدمه رمان انتخاب زاویه دید اول شخص کار مناسبی به نظر می‌رسد چرا که مخاطب به همراه شخصیت اصلی کم کم راز ها و گره های داستان را باز می‌کند با اینکه سوم شخص زاویه بهتری بود به نسبت اینکه بین پارت ها جا به جایی داشتیم.

اما نکته مهم که گویا نادیده گرفته شده آغاز داستان است که نویسنده با فلش بک به گذشته شروع کرده در حالیکه باید کمی از داستان در زمان حال جلو می‌رفت تا بتوان به گذشته برگشت.

یک نکته دیگر این بود که اسم شخصیت ها بهم نزدیک بود و همینطور ازدیاد شخصیت ها که خب چون خانواده بزرگی توصیف شدند اجتناب ناپذیر بود.

نویسنده در توصیف حالات شخصیت ها به خوبی عمل کرده(با اینکه کمی اغراق آمیز و کلیشه ای بودند) اما توصیف مکانی و زمانی آنچنانی ارائه نداده بود.
بهتر بود عمارت خانوادگی، باغ و آلاچیقی که دائم شخصیت ها به آن رفت و آمد دارند توصیف می‌‌شد تا مخاطب بتواند به راحتی با داستان ارتباط بگیرد در غیر این صورت فضاسازی نمی‌تواند اتفاق بیفتد.

در ادامه می‌رسیم به بخش اصلی، با خوندن رمان در نظرم اومد که نویسنده در ایجاد دیالوگ بین شخصیت ها موفق عمل کرده و حالات آن ها را نیز به خوبی توصیف کرده است اما نکته مهمی که حائز اهمیت هستش این است که این رمان و (در بخش هایی دیالوگ ها) به سبک خیلی از رمان های دیگه نوشته شده و یک جورایی در نظر مخاطب کلیشه ای و تکراری تداعی می‌شود.

چرا که مولفه های اصلی آن در اکثر رمان هایی که از قبل خوانده بودیم دیده می‌شد.

مثل خانواده بزرگی که در یک عمارت زندگی می‌کنند.
دختر و پسری که با هم کلکل می‌کنند و در نهایت عاشق هم می‌شوند.
و...

اما در این قسمت باید نویسنده قدرت قلم و خلاقیت خود را نشان داده و در ادامه ثابت کند که اثرش حرف های دیگری برای گفتن دارد.

در همین نقطه نویسنده باید کم کم مخاطب را از کلیشه حاکم بر فضای رمان دور کند و کم کم او را به مسیری که متفاوت است و اصلِ ماجرا را تشکیل می‌دهد ببرد.

البته این نکات به خودی خود بد نیستند بلکه نشان می‌دهد نویسنده صرفا نویسنده نبوده و با دنیای رمان در نقش"مخاطب و خواننده" هم آشناست اما نباید اجازه بدهد که خوانده های قبلی بر روی نوآوری و خلاقیت خودش اثر بگذارد و مانع از خلق اثرات منحصر به فرد شود.

حالا بهتر است اشاره کنم که کمتر از سی پارت از رمان را خواندم و طبیعتا هنوز داستان وارد فاز اصلی نشده و باید منتظر باشیم که نویسنده با شیوه خودش سرنخ هایی به مخاطب بدهد و این نکاتی که بالاتر در نظر گرفتم صرفا به عنوان توصیه ای برای بهتر شدن فضای رمان بود نه اینکه نقدی بر روند و پی رنگ داستان داشته باشد.

اما به طور کلی رمان خوبی بود و مطمئنا در آینده بنویسنده، مخاطب رابا اتفاقات جذابی رو به رو خواهد کرد.

با تشکر از انتقادپذیری نویسنده گرامی
تیم نقد رمان ۹۸
haniiikhanoom​
خیلی متشکرم از نقد‌تون:aiwan_light_heart:
بی‌شک به توصیه‌ها و نکات ارزشمند‌تون توجه می‌کنم و امیدوارم بتونم به خوبی ازشون استفاده کنم:گل:


نقد و بررسی رمان هاتور | مبینا گوهری کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: haniiikhanoom، MaRjAn، -FãTéMęH- و یک کاربر دیگر

haniiikhanoom

منتقد رمان ۹۸
منتقد انجمن
  
عضویت
10/11/23
ارسال ها
19
امتیاز واکنش
97
امتیاز
23
سن
23
زمان حضور
1 روز 23 ساعت 40 دقیقه
خیلی متشکرم از نقد‌تون:aiwan_light_heart:
بی‌شک به توصیه‌ها و نکات ارزشمند‌تون توجه می‌کنم و امیدوارم بتونم به خوبی ازشون استفاده کنم:گل:
خواهش می کنم عزیزم:گل:موفق باشی:kissingheart:


نقد و بررسی رمان هاتور | مبینا گوهری کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
Reactions: مبینا گوهری و -FãTéMęH-
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا