خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,271
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
«به نام خالق چشمه‌ی ذوق»

درود بر کاربران عزیز و تمامی نویسندگان ارجمند.
این تاپیک اختصاصی رمان ۹۸، آموزش راوی و انواع زاویه دید در رمان/داستان برای نویسندگان مبتدی است.


~تیم آموزش نویسندگی رمان ۹۸ تقدیم می‌کند.~
تیم آموزش نویسندگی


آموزش راوی و انواع زاویه دید | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Thr، ZaHRa، Tiralin و 2 نفر دیگر

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,271
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
زاویه دید یا راوی، شخصیت روایت کننده داستان را مشخص می‌کند. زاویه‌ی روایت یعنی این‌که راوی کجا ایستاده و چه‌قدر بر آدم‌ها، ماجرا و داستان تسلط دارد؟ این‌که داستان را چه گونه روایت کنید یک انتخاب کاملا شخصی است.
در انتخاب راوی ما باید داستان را بسنجیم و بر اساس موضوع و ژانر آن زاویه دید را انتخاب کنیم؛ زیرا تا انتهای داستان نمی‌توان از آن خارج شد و وقتی که ما شیوه‌ی روایت را انتخاب می‌کنیم با مخاطب قرارداد بسته‌ایم که به عنوان نویسنده این شیوه را انتخاب و اعتماد شما را جلب خواهیم کرد.

زاویه‌ی دید شیوه‌ای است که به وسیله‌ی آن مواد و مصالح داستان خود را به مخاطب ارائه می‌دهیم و روی شخصیت‌ها، نثر، پیرنگ، فضا، سبک و... تاثیر می‌گذارد و به طور کلی تاثیرش زیاد است.
شیوه‌ی روایت رابـ*ـطه‌ی مستقیمی با ضمیر دارد و ما به عنوان نویسنده باید دقیقا بدانیم قرار است چگونه داستان را روایت کنیم.

به طور کلی راوی با ضمیر گفته می‌شود و زاویه دید همان شیوه‌ی روایت است.
ما در زبان فارسی ۶ ضمیر داریم:
"سه ضمیر مفرد و سه ضمیر جمع" و در زاویه دید ما با توجه می‌رویم؛ اول شخص، دوم شخص، سوم شخص...

۱. راوی اول شخص
راوی در این نوع نگارش "من" است. اغلب این "من" شخصیت اصلی است و چون نقطه‌ی نظر از دید یک نفر است، دانش راوی و نحوه‌ی ارائه‌ی اطلاعات محدود و مبتنی برهمان چیزی است که "من" راوی می‌داند، فکر می‌کند و تجربه می‌کند. روایت‌کننده تنها بر احوال درونی و بیرونی شخصیت اشراف دارد و جایگاهش درون قصه است. من قصه‌گو را باید بشناسید و این شیوه‌ی روایت را باید بلد باشید.
البته دقت داشته باشید که در روایت با اول شخص، کلمه‌ی "من" که شناسه‌ی اول شخص است حذف می‌شود.
مثال:

- من از خواب بیدار شدم.❌
- از خواب بیدار شدم.✅

همان‌طور که گفتیم جایگاه این زاویه دید "درون داستان" است و گوینده یا راوی یکی از شخصیت‌های اصلی یا فرعی داستان است.
حواستان باشد شیوه‌ی روایت را گم نکنید. شیوه‌ی روایت همه‌ی چیزیست که برای انتقال مفاهیم نیاز داریم.

ما ۲ نوع زاویه دید اول شخص داریم:

۱. زاویه دید اول شخص فاعلی (راوی شخصیت اصلی داستان است)
۲. زاویه دید اول شخص مفعولی (راوی داستان شخصیت اصلی داستان نیست)


مزایای راوی اول شخص:

- راوی شما در روایت اول شخص درون ماجراست پس به حتم صمیمیت و باورپذیری حوادث به طرز قابل توجهی افزایش مییابد؛ حتی برای اتفاقات نادر در داستان!
- ساده‌ترین و کم دردسرترین شیوه‌ی روایت است و مخاطب سریع‌تر ارتباط برقرار می‌کند و ضریب خطای کمی دارد.

- حس هم‌ذات‌پنداری به طرز قابل ملاحظه‌ای سیر صعودی دارد و احساس برانگیز است...

و اما این شیوه معایب خاص خود را نیز دارد و شما از طریق سنجیدن همین مزایا و معایب می‌توانید بهترین شیوه‌ی روایت داستانتان را پیدا کنید.

معایب زاویه‌ی دید:

- بسیار محدود است و حول و محور "من" راوی می‌چرخد.
ما همه راوی اول شخص زندگی خودمان هستیم و از بقیه خبر نداریم و تنها می‌توانیم از تفکرات و حدسیات خودمان صحبت کنیم و از تحلیل دیگران عاجز هستیم.
- توصیف شخصیت اصلی دشوار است و توضیح ظاهر کمی با محدودیت همراه خواهد بود و البته مدت‌هاست توصیف ظاهر در این شیوه با کمک آینه کلیشه‌ای شده است.

- شما در روایت پیرنگ‌های فرعی، محصور به راوی هستید و مجاز به خارج شدن از حصار راوی درون قصه نیستید.

مثال برای راوی اول شخص:
یک گام به جلو هل داده شدم و بعد از آن زیر پایم خالی شد. سعی کردم قبل از سقوط به چاه دستم را به لبه‌های خاکی اطراف بگیرم، اما نشد. صدایی شبیه فریاد از گلویم بیرون زد، اما فریاد نبود؛ بیشتر شبیه صدای خسی نامفهوم بود وحشت آمیخته به بهت باعث شد دهانم را تا سرحد ممکن باز کنم خاک به هوا برخواسته به حلقم ریخت. همه چیز در چند ثانیه اتفاق افتاد زیر پایم خالی شد به درون چاه سقوط کردم همه‌جا به سیاهی پیش رفت و درد ناگهانی در سرتاسر وجودم پیچید. چیزی تیز در استخوان پایم فرورفت و قبل از آن که بتوانم ناله کنم، از حال رفتم هوشیاری موهبتی بود که از دست رفتنش در آن حال نعمت محسوب می‌شد.
چشم که گشودم اولین نوید هوشیاری درد بود. زیرلب ناله کردم. صداها از گلویم نامفهوم ادا می‌شد گویی کسی حنجره‌ام را چنگ کشیده بود. سعی کردم بلند شوم، اما نتوانستم بیش از درد نوعی ناآگاهی بر تمام وجودم رخنه کرده بود نمی‌دانستم کجا هستم و چرا آن‌جا افتاده‌ام...

كتاب عشق زیر سایه‌ی کرونا
نویسنده: علیرضا لرکی

***

در‌حالی‌که زنجیر را لمس می‌کردم به انتهای سالن نگاه کردم و امید را خیره بر خود دیدم. لحظه‌ای به همان حال باقی ماندم. امید برخاست و جای خود را عوض کرد تبسمی که روی لبانم بود خشکید. امید با عکس العمل خود نشان داد که هیچ چیز تازه‌ای در من نمیبیند و گردنبند، نشانه‌ای بی‌ارزش برای اوست.
ساعتی بعد، حاج آقا مشیری و خانواده‌ش رفتند و در پی آن‌ها امید نیز از جمع خداحافظی و مهمانی را ترک کرد.

کتاب تلافی

نویسنده: سیمین شیردل


آموزش راوی و انواع زاویه دید | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: همراز س، Thr، Tiralin و 2 نفر دیگر

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,271
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
۲. راوی دوم شخص:
داستان از زبان دوم شخص "تو" روایت می‌شود.
این نوع زاویه دید کاربرد کمی دارد و بیشتر داستان‌های خلاقانه با این زاویه دید نوشته شده‌اند.
راوی مستقیماً مخاطبانش را مورد خطاب قرار می‌دهد. به همین علت به این روش زاویه روایت "خطابی" نیز می‌گویند. این شیوه خواننده را به عنوان یکی از شخصیت‌ها وارد متن می‌کند و همین باعث می‌شود تا خواننده خود را در ساخت ماجرا شریک و سهیم بداند.

مثال برای راوی دوم شخص:
معده‌ات بدجوری ترش کرده؛ وای که این دانشجوها چقدر آزارت می‌دهند. هروقت به یاد آن‌ها می‌افتی متأثر و غمگین می‌شوی و حال بدی پیدا می‌کنی.
یادت باشد قبل از رفتن بر سر قرار قرص ضد نفخ و ترش بخوری...

کتاب شاه بی شین
نویسنده: محمد کاظم مزینانی


۳. راوی سوم شخص:
روایت سوم شخص یا "اوی" راوی انعطاف‌پذیرترین نوع برای مؤلف است و بنابراین معمول‌ترین شیوی روایت در ادبیات محسوب می‌گردد. در روایت سوم شخص راوی همیشه شخصیت‌های داستان را با "او" یا " آن‌ها" خطاب می‌کند و هیچ‌گاه از "من"، "ما"، "تو" یا "شما" استفاده نمی‌کند.
راوی به تمام ابعاد داستان اشراف دارد و شخصیت‌های مختلف می‌توانند حوادثی که بر آن‌ها روی می‌دهد را به رشته‌ی تحریر درآورد.
در این نوع نگارش، راوی همان‌طور که گفته شد سوم شخص است و می‌تواند همانند یک دانای کل با مخاطبان ارتباط برقرار کند.
این نوع ارتباط صرفاً به شخصیت اولیه‌ی داستان بر نمی‌گردد. زاویه‌ی دید، راوی شخصیت روایت کننده‌ی داستان را مشخص می‌کند. راوی در داستان حضور ندارد و داستان از بیرون روایت می‌شود.
در صورت موجودیت شخصیت اصلی نیست.
مزایای سوم شخص را میتوان با یک نکته‌ی مهم شروع کرد. این که در شیوه‌ی دانای کل شما مجاز به واکاوی درون و بیرون تمام شخصیت‌ها هستید و هیچ محدودیت در مکان و حوادث ندارید. تنش، تعلیق و کشش در این زاویه‌ی دید عمق بیشتری دارد و دنیایی که می‌توانید خلق کنید بسیار وسیع‌تر است. در توصیف ظاهر قهرمان نیز داستان کاملا آزادی عمل قرار دارد.
این زاویه دید بیشتر با نام دانای کل شناخته می‌شود اما این دیدگاه معیوب است.
ما به ۲ حالت می‌توانیم از این زاویه دید استفاده کنیم:

۱. زاویه دید سوم شخص عینی
۲. زاویه دید سوم شخص ذهنی


سوم شخص عینی:
این زاویه دید تنها از بیرون داستان را روایت می‌کند (مانند چشم دوربین) دانای کل نیست و چون میزان احساساتش کم است معمولاً برای فیلمنامه استفاده می‌شود اما در رمان هم کاربرد دارد.

سوم شخص ذهنی:
روایت ذهنی خود به دو بخش تقسیم میشود
- دانای کل یا نامحدود
- دانای محدود


دانای محدود:
در این حالت درون و بیرون شخصیت دیده می‌شود (چشم خدا یا فرشته) این زاویه دید بسیار به زاویه دید اول شخص نزدیک است. با این تفاوت که داستان از بیرون و بالا روایت می‌شود و ضمیرش "او" هست (بیشتر از نظر کارکرد این نوع زاویه دید به اول شخص شباهت دارد)

دانای نامحدود:
دانای کل است و در این حالت دستمان برای نوشتن خیلی باز است. در این حالت باید ۷۰ درصد به پیرنگ اصلی و ۳۰ درصد به پیرنگ فرعی پرداخته شود؛ مگر این‌که سبک نوشته سبک خاصی مانند "هم‌نوازی" باشد.

مثال برای راوی سوم شخص:
غروب دلگیر کوهی غم به دل بچه‌ها بار شده بود و نگاهشان از میان کوه و دره به سیروان چسبیده بود به رودی پُرهیبت که مثل بوکی چوبی کشیده تاب می‌خورد و می‌رقصید.
بعد پیچی بزرگ سروکله‌ی درختانی سبز و انبوه پیدا شد و خانه‌هایی سنگی و کمی جلوتر گنبدی فیروزه‌ای که سرش برق افتاده بود و می‌درخشید.

کتاب زامارا
نویسنده: کاملیا کوشش


و صدایی که از آن سو به گوشش خورد او را هل داد میان خاطرات سال‌ها پیش! صورتش جمع شد و چینی روی پیشانی‌اش افتاد، گوشی را بیشتر به گوشش چسباند. مطمئن نبود درست شنیده باشد، فکر می‌کرد خستگی آن روز دچار توهمش کرده وقتی مجید نام مرد را از پشت گوشی تکرار کرد مثل اسپند روی آتش از روی صندلی پرید و گوشی تلفن از دستش روی میز افتاد.

کتاب سهم من از تو

نویسنده: زهرا کیانی

در مثال اول شخص چرخش زاویه‌ی دید شاید قابل قبول باشد، اما اصلا حرفه‌اای نیست. اگر نیاز دارید چند شخصیت اصلی داشته باشید یا داستان شما شخصیت‌های اصلی و فرعی که بودنشان خیلی برای داستان واجب است حتما از دانای کل استفاده کنید. از دانای کل نامحدود هم می‌توانید استفاده کنید؛ زیرا دست بازتری دارد و حتی حق قضاوت هم دارد. اما دانای کل بهتر است چون گاهی خواننده دوست دارد خودش قضاوت کند و به نتیجه برسد.
راوی اول شخص برای داستان‌هایی که شخصیت‌های کمی دارند و یا داستان‌هایی که محور داستان روی "یک" شخصیت است، مناسب می‌باشد. هرچند هستند نویسنده هایی که با "من" اول شخص و کلی شخصیت داخل داستان توانسته‌اند به خوبی از پس روایت و احساسات باقی شخصیت‌ها هم بربیایند.
دانای کل راوی به تمام افکار و حالات شخصیت‌ها واقف است و بر تمام اتفاقات دانایی کامل دارد.
دانای محدود متضاد دانای کل است راوی به تمام افکار و حالات یک شخصیت واقف است، امّا آگاهی او به همین شخصیت محدود می‌شود و این یعنی این که راوی نمی‌تواند چیزهای ناشناخته برای شخصیتی که روی آن متمرکز شده است را شرح دهد، یا پیش‌بینی کند.

مثال:
سرینا با حالتی خواب آلود قدکشهای کرد و پاهایش را زیر صندلی روبه رو دراز کرد روبه روی او دو پیرزن یکی خیلی لاغر و یکی خیلی چاق خواب بودند و یک بچه‌ی درست مثل یک قطعه گوشت نازک صورتی رنگ که بین دو قرص نان بیات ساندویچ شده باشد بین آن دو فشرده شده بود. سرینا با بی تفاوتی کامل به آنان خیره شده بود اصلا نمیشد چیزی را از چشمان او خواند.

کتاب سریناد
نویسنده: دانیل استیل


سرمای ویرانگری حکمفرما بود ذرات هوا گویی به یخ آغشته شده بود و خون را در رگها منجمد می.کرد ابری سیاه آبستن برفی سنگین، آسمان را به تاریکی کشانده بود مردی که پالتوی تیره رنگی بر تن داشت از پلکانی در خیابان کولور بالا رفت کلاه را تا روی پیشانی پایین کشیده بود و شال گردنش نیمی از چهره اش را میپوشاند تکمه ی زنگ را فشار داد و پژواک جیغ مانندش را از طبقه‌ی زیرین شنید.

کتاب تله‌ی موش
نویسنده: آگاتا کریستی


و اما به طور کلی فواید و معایب استفاده از زاویه دید سوم شخص موارد زیر هستند:

فواید استفاده از زاویه دید سوم شخص:

- توصیف و شخصیت پردازی راحت است
- به آسانی می‌توان گره گشایی کرد

- محدودیت زمانی و مکانی را نداریم

معایب استفاده از زاویه دید سوم شخص:

- صمیمیت و نزدیکی میان شخصیت و مخاطب وجود ندارد
- کنترل میزان صحنه باید دائماً مطرح باشد (میزان پردازش پیرنگ فرعی و اصلی)

4. چند روایی:
چند روایی شیوه‌ای است که در آن چند راوی مختلف یک داستان را روایت می‌کنند.
این زاویه دید قاعده‌مند نیست و دانای کل یا زاویه دید اول شخص بیشتر از چند روایی مورد پسند مخاطب‌های عام‌پسند هستند. اما کتاب‌های نسیم مرعشی و زهرا عبدی (کتاب ناتمامی) با این زاویه دید توانسته‌اند جایزه‌ی خوبی بگیرند.
این زاویه دید شبیه دانای کل می‌باشد اما ضمیرش با آن فرق می‌کند و جایگاه متفاوتی نیز دارد؛ یعنی از درون داستان را روایت می‌کند.

قوانین چندروایی:

- داستان خاصیت پازل داشته باشد (یک حادثه را نباید از دید همه تعریف کنیم و هر شخصیت بخشی از داستان را می‌تواند روایت کند)
- شخصیت‌های داستان ارزش داستانی داشته باشند

- شخصیت‌های راوی را به تعداد محدود انتخاب کنیم (حداکثر ۴ الی ۵ نفر)

و اما به طور کلی زاویه دید بر اساس پیرنگ و موضوع داستان باید انتخاب شود و نثر مونولوگ‌ها نیز بر اساس زاویه دید انتخاب می‌شود که محاوره باشد و یا ادبی، اما دیالوگ‌ها در اکثر داستان‌ها و موضوعات به صورت محاوره و کلامی باید نوشته شوند. مگر داستان‌هایی در ژانرهای تاریخی، فانتزی و علمی-تخیلی که بسته به فضای داستان دیالوگ‌ها می‌توانند نثر متفاوتی داشته باشند.


آموزش راوی و انواع زاویه دید | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: تیکو، همراز س، Thr و 5 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا