خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدا
اسم رمان: برزخ‌های مادرانه
اسم نویسنده: حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸
ژانر: تراژدی، اجتماعی
ناظر: -FãTéMęH-
خلاصه:
دیرینه‌ای انزجار برانگیز! تقابلی بینِ خیر و شر! قائله‌ی شیاطینی به ظاهر بزرگ و نیرومند، اما دارای روحی حقیر و پلید؛ با پاک دلانی کوچک، اما با روحی بزرگ به بلندای آسمانِ آبیِ رویاها!
حال، به استثنای قائله در جنگ‌های خونین؛ سوءاستفاده‌های ریز و درشت و وحشت‌ناک؛ فقر و توابعِ عظیم آن؛ می‌خواهیم به گوشه‌ای ناچیز، اما دردآور از این تقابل، که "کودکان" قربانیان آن هستند، بپردازیم.
روایتی مانند روایتِ "پنی"؛ دختر چهارساله‌ی این داستان؛ که در نبردی تن به تن و نابرابر، در مصاف با دیوِ پلیدِ فقر، دست و پنجه‌ها نرم می‌کند.


در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: همراز س، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 7 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
((بسم الله الرحمن الرحیم))
به نام دو کس،
خدا و مادر!
به نام خدا که به ما جان داد،
و به نام مادر که به پای ما جان داد.
برزخ‌های مادرانه.
نویسنده: حسینعلی مبینی کشه.
ژانر: تراژیک- اجتماعی


در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، همراز س، *NiLOOFaR* و 7 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت اول از سخنان نویسنده:
به نام او که یگانه بی‌نیاز عالم است.
اما انسان!
موجودی که به رغم داشتن هوشی سرشار و توانایی‌های خارق‌العاده‌اش، بسیار ضعیف و ناتوان است و برای ادامه‌ی حیات، مانند تمامی موجودات دیگر، نیازمند شرایط و امکاناتی اولیه برای زندگی می‌باشد. مواردی از قبیل نیازهای جسمی، اجتماعی، اقتصادی و یا حتی روحی، او را وابسته به ابزارهای خاص رفع هر یک از این نیازمندی‌ها کرده است و در نبود هر یک از آن ابزارها و امکانات، زندگی او در تنگ‌نا و چالش قرار می‌گیرد. تنگ‌ناهایی که ممکن است به او آسیب جدی وارد کنند و یا حداقل او را آسیب پذیرتر در مواجهه با ناملایمات زندگی کند.
انسان‌ها همیشه در تکاپو برای زندگیِ رو به تکاملی بوده و هستند که برای تحقق این مهم، مُستلزم داشتن امکانات متعددی از قبیل مادی و معنوی می‌باشند. اما دریغ؛ دریغ از این‌که در هر یک از ادوار، این ابزارها و امکانات، موازنه‌ی تقسیمی بین مردم نداشته و متاسفانه سنگینیِ شوم این عدم توازن، بر سر قسمت اعظمی از یکایکِ جوامع سایه گسترانده و این تنها درصد کمی از انسان‌ها هستند که درصد بالایی از این امکانات را به طور اختصاصی در اختیار دارند و بقیه همنوعان‌شان را بی‌بهره از ثروت‌های دنیا گذاشته‌اند.
حال، خود دیده‌اید که این بی‌بهرگی از امکانات و این فقر، چگونه خانمان‌سوزی می‌کند و به عنوان مثال، چگونه حسرت طعامی هرچند مختصر را بر دل سُفره‌‌ی پدرانی که مسئولیت ارتزاق خانواده را به گردن‌های نحیف‌شان دارند، می‌گذارد. پدرانی که هرروزه فرزندان خود را در قیاس با فرزندان همسایگان، بی‌بهره‌تر و ضعیف‌تر می‌بینند. برای آنان این بی‌بهرگی‌ها، ارمغانی جز گرسنگی، کهنه‌پوشی، آلونک‌نشینی و از این قبیل مسائل را به همراه ندارد که متعاقب آنها، بی‌سوادی ، فقرِ فرهنگی، انزوای اجتماعی و از این دست نیز به همراه خواهد آمد.
و مادرانی که دائماً داغدار حسرت‌های کودکانشان، از نداشتن کم‌ترین امکانات در قیاس با هم‌سن‌و‌سالانشان هستند. آن‌ها کودکانشان را می‌بینند که از سویی به خاطر عدم تغذیه مناسب که اولین نیاز هر موجود زنده‌ی دیگری است، در حال نابودی هستند؛ و از سویی دیگر بخاطر حسرت‌ها و یا بعضاً شرم‌هایی که از کودکان دیگر به خاطر عدم توانایی در تامین شدن‌شان می‌بینند، در حال تحلیل رفتن و تضعیف شدن هستند.
غصه‌های این مادران و پدران، خیلی دردآور و بزرگ هستند. اما دردآورتر اینجاست که چاره‌ی دردِ آنان، خیلی‌خیلی کوچک‌تر از آن چیزی‌ست که در قیاس با بزرگی بدبختی‌شان به نظر می‌رسد. به عنوان مثال در نظر داشته باشید، در حالی که سفره خیلی‌ها خالی‌ست و یا لااقل خیلی کم‌بضاعت است، هزینه‌ی فقط یک وعده غذای بعضی از افراد صاحبِ ثروت، سر به فلک می‌ساید. به طوری که یک خانواده‌ی کم‌بضاعت می‌تواند با آن هزینه، تمامی وعده‌های غذاییِ یک ماهِ خانواده‌اش را، آن‌هم به طور مطلوب، برنامه‌ریزی و مدیریت کند.
گرسنگی و فقر در دنیا بی‌داد می‌کند. البته تنها چالش و تنگ‌نای فقر، فقط گرسنگی نیست! گرسنگی ضربه‌ی مادی و جسمیِ فقر به انسان‌هاست. این درحالی‌ست که انسان‌ها، احتیاجات دیگری هم جز خوردن دارند که متاسفانه برآورده شدن بیشتر آن‌ها هم، منوط به داشتن شرایط اقتصادی معقول می‌باشد. مانند تامین پوشاک، وسایلِ زندگی، هزینه‌های تحصیلی و یا درمانی، هزینه‌های تفریحی و غیره. آن‌ها از فقر بسیار ضربه می‌خورند و در این میان کودکان‌شان که جسم و روحی شکننده‌تر دارند، بیشتر در معرض خطر و آسیب قرار می‌گیرند.
همه باید بدانند که کودکان سرمایه‌های آینده‌ی ما هستند. این کودکان هستند که ادامه دهنده نسل بشر و سازندگان فرداهای نه‌چندان دور ما هستند و اگر فردایی توامان با هنجارهای اجتماعی مد نظر ماست، باید از هم‌اکنون سازندگان فردا را در فضایی آرام و به دور از ناهنجاری‌ها بپرورانیم. این تامین امروز آنان، تامین فردای بشریت است و آنها که این امر را قبول ندارند، باید بپذیرند که چه بسا این عدم موازنه‌ای که الان به نفع آنان است، فردا به ضرر فرزندان خودشان عوض شود. و اگر هم‌اکنون هنجارهای فردا را تامین نکنند، باید بدانند که شاید فرزندان خودشان در آینده‌ای ناهنجار، به ضعف و یا حتی تباهی کشیده شوند.


در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، همراز س، *NiLOOFaR* و 5 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دوم از سخنان نویسنده:
اما متاسفانه درصد بالایی از توان‌مندانِ در عرصه‌ی قدرتهای اقتصادی، سـ*ـیاسی، نظامی و یا حتی صاحبان قدرت در عرصه‌ی ادیان و مذاهب هم، اصلا به این امر مهم توجهی نشان نمی‌دهند و همواره با زیاده‌خواهی‌هایشان، جهان را تهی از امنیت‌ها و هنجارهای اقتصادی، سـ*ـیاسی، نظامی و غیره می‌کنند. و در این میان، چه بسیار کودکانی هستند که قربانیِ قدرت‌طلبیِ قدرت‌طلبان و کشته‌ی جنگ‌طلبی‌های آن‌ها شده و خواهند شد. چه بسیار کودکانی که قربانیِ گرسنگیِ ناشی از فقری هستند که زیاده‌خواهیِ زیاده‌خواهان، باعث ایجاد این فقر و این قربانگاه شده است. چه بسیار کودکانی که به‌خاطر فقر ناشی از بدسرپرستی و یا بی‌سرپرستی، مجبور به انجام کارهای سنگینی شده‌اند که متناسب با توان بزرگسالان است، نه کودکان! و چه بسا کودکانی که به واسطه‌ی فقر، محکوم به انواع سوءاستفاده‌ شدن‌ها از سوی دیگران می‌باشند.
این‌ها همه دردآورند. اما بی‌آیید با اندکی تخفیف در این نگرش‌ها، از کشته‌شدن در جنگ‌ها و یا سوءِ‌تغذیه و مرگ بر اثر گرسنگی و یا سوء‌استفاده‌های سنگین و از این قبیل چیزها صحبت نکنیم. بی‌آیید درباره مسائل کوچک‌تری، مثلاً فقط درباره حسرت‌هایِ دنیایِ بی‌آلایش و کودکانه‌شان، در مواجهه با بی‌رحمی‌های جامعه صحبت کنیم. به عنوان مثال می‌توانیم در مورد حسرتِ نداشته‌هایِ اولیه‌شان در مقابل داشته‌های کودکانی با بضاعت بیشتر، صحبت کنیم. همان حسرت‌هایی که شاید در مقامِ یک عقده‌ی درونی، تغییر دهنده خیلی از مسیرها باشند. آغاز تغییر مسیری در رفتارها و هنجارهای اجتماعی آینده!
حالا وقتی به سبب این کمبودهای ناچیز، قرار است که مسیر دنیای‌مان به سوی ناهنجاری‌ها منحرف شود، چرا نباید هر یک از ما به اندازه توان خود، در تامین هنجارهای آینده کوشا باشیم؟ البته این کار مُیسر و آسان نیست، مگر با حمایت از تک‌تکِ کودکانِ محله‌یمان! نه نه؛ حمایت از تک‌تکِ کودکان شهرمان؟ بازهم نه. اصلا حمایت از کل کودکان کشورمان هم نه که باید از تک‌تک کودکان دنیا حمایت و دست‌گیری کنیم.
کودکان غنچه‌های معصوم و پاکی هستند که اگر آن‌ها را با آبی زلال و پاک آب‌یاری کنیم، گل‌های خوش‌بوی آینده‌ی خودمان خواهند شد و دنیای خودمان و فرزندان‌مان را زیباتر خواهند کرد. اما اگر آب این چشمه را با خودخواهی‌های خود، به لجن بکشیم و این لجن و تعفن را به پای کودکان دیگر هدایت کنیم، چه بسا آن‌ها خشک و پژمرده می‌شوند و یا در آینده، به جای بوی‌خوش، همان لجنی را که به پایشان ریختیم، بر سر آینده‌ی خودمان و فرزندان‌مان بریزند.
همه‌ی کودکان جهان، گل‌هایی پاک و معصوم هستند. چه کودکانی که به‌ناچار زیر چکمه‌های قدرت‌طلبان جان می‌سپارند؛ و چه آن کودکانی که به‌ناچار فرزندان آن قدرت‌طلبان کودک‌کش‌اند! چه کودکانی که به‌ناچار از سوءتغذیه در عذابند و جان می‌دهند، و چه کودکانی که به‌ناچار فرزندان آن مال‌اندوزانِ خودخواه و سنگ‌دل هستند! چه کودکانی که به‌ناچار و بی‌رحمانه، به کارهای سخت گماشته می‌شوند، و چه کودکانی که به‌ناچار، فرزندان آن کارفرمایان بی‌رحم هستند. و کودکان همه گل‌های زیبای این عالمند. چه آن‌ها که در حسرت حتی یک عروسک کوچک برای بازی هستند، و چه آن‌هایی که با داشتن ده‌ها و یا صدها عروسک در پیش چشمان کودکان حسرت‌کش، باعث سوزشِ دل آن‌ها می‌شوند.


در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 4 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سوم (آخر) از سخنان نویسنده:
پس بی‌آیید هرکس به قدر و توانش، با برهم زدن این عدم توازن، به داد قلب لطیف کودکان حسرت‌کش دنیا بشتابیم. و برای این کار حتماً لازم نیست که در نقاط دور از محل زندگی‌مان و یا در کشورهای جهان سوم دنبال این کودکان بگردیم. گرچه اگر توانش هست، ما باید آنجاها هم، این عدم توازن را، با تأسیس سازمان‌ها و نهادهای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 4 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
شروع داستان، پارت اول؛
زیباترین عروسک دنیا:
...چند قدمی بیش‌تر تا مغازه‌ی اسباب‌بازی‌فروشی باقی نمانده بود. بالاخره داشتند می‌رسیدند. دخترک با ذوق‌و‌شوق کودکانه‌اش، دست مادر را گرفته و با آن زور کودکانه، مادرِ خسته را به سمت مغازه می‌کشید و می‌گفت:
- مامان زود باش دیگه. چرا انقدر یواش‌یواش می‌آیی؟
مادر که از شتاب‌زدگیِ دخترک نسبت به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، لاله ی واژگون و 6 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دوم:
پس گرفتگی را از چهره‌ی خسته‌اش باز کرد و درحالی که به عروسکِ منتخبِ دخترش نگاه می‌کرد، با لـ*ـب‌خندی به او گفت:
- وای دخترم؛ چه عروسک زیبایی!
دخترک با شنیدن این جمله از مادر، که نظر اونو تایید می‌کرد، جوری خوش‌حال شد که انگار به نهایت آرزویش رسیده باشد. پس چهره‌ی مضطربش که به سبب انتظار در عکس‌العمل مادر، در هم کشیده شده بود،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 5 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سوم:
با چرب‌زبانیِ هرچه بیش‌تر ادامه داد:
- می‌تونم حدس بزنم که باز هم برای خرید عروسک‌های گران‌قیمت به این‌جا آمده‌اید و باید خدمت‌تون عرض کنم که بهترین جا رو برای این کار انتخاب کردید. البته من این‌جا توی این شهر بزرگ اسباب‌بازی، عروسک‌های زیبا و گران‌قیمتی دارم که از بهترین طرح‌ها و در بزرگ‌ترین کارخانه‌های ساخت اسباب‌بازی، و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، لاله ی واژگون و 6 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت چهارم:
آقای جورج دوباره شیطنتش را، اما این‌بار با جنسیتی که گریس دوست داشته باشه، از سرگرفت و گفت:
- کدوم عروسک رو میگی! همون که لباس‌های حریر و زیبا و رنگارنگش مثل لباس پرنسس‌های توی قصه‌ها می‌مونه؟
گریس که از شنیدن این تعریفات به شور و شعفش اضافه شد بود، خودش را با شیطنت آقای جورج همراه کرد و گفت:
- بله، بله. همونی که نگاهش مثل...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 5 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجم:
سوار بر بال خیال، همراه با پری؛
پنی خیلی ناراحت بود و خودش را نسبت به آن عروسک، از دخترکِ داخل مغازه، مُحق‌تر می‌دانست.
او یادش می‌آمد از آن روزی که عروسک را دیده بود، برای خریدنش، به مادر اِصرارها و التماس‌های فراوانی کرده بود. اما هربار که برای تکرار درخواستش نزد مادر می‌رفت؛ مادر سعی می‌کرد یا با سرگرم کرد پنی به مسئله‌ی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 5 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا