نویسنده این موضوع
نظریهٔ نسبیَت، دو نظریه اصلی و معروف نسبیت خاص و نسبیت عام آلبرت اینشتین را در بر میگیرد. ایدهٔ اصلی این نظریه آن است که زمان و فضا مرتبط هستند، نه جدا و ثابت.
( افکنش فضای دوبعدی یک خمیدگی فضا-زمان در فضای سهبعدی که در نظریه نسبیت عام مطرح میشود )
بهکاربردن عبارت «نظریهٔ نسبیت» به ۱۹۰۶ برمیگردد، که ماکس پلانک ترکیب «نظریه نسبی» (در آلمانی: Relativtheorie) را بهکار برد و بر چگونگی کاربرد اصل نسبیت از راه آن تأکید کرد. اما این آلفرد بوخرر بود که در بخش بحث مقاله پلانک، برای نخستین بار «نظریه نسبیت» (در آلمانی: Relativitätstheorie) را بهکار برد.
نسبیت خاص
نسبیت خاص، نگرهای درباره ساختار فضازمان است. این نگره را اینشتین، ۱۹۰۵، در مقالۀ «دربارهٔ الکترودینامیک اجسام در حرکت» پیش نهاد. این نگره بر پایه دو فرض است که در تناقض با مکانیک کلاسیک هستند:
قوانین فیزیک در دستگاه ناظر کلی (نظارت کیهانی) برای همهٔ اجسام، یکسان است. (اصل نسبیت).
سرعت نور در فضای آزاد، برای همه ناظران، صرفنظر از حرکت نسبیشان یا حرکت منبع نور، ثابت است.
چنین نگرهای همخوانی بیشتری با آزمایشها نشان میدهد. برای نمونه، آزمایش مایکلسون-مورلی نه تنها فرض دوم را تأیید میکرد، بلکه نتایج جالب دیگری را نیز بههمراه داشت:
• نسبیت همزمانی: دو رویداد که برای یک ناظر همزمان هستند، ممکن است برای ناظر دیگری که نسبت به ناظر نخست در حرکت است، همزمان نباشند.
• کشآمدن زمان: برای ناظر در حرکت، نسبت به ناظر ساکن، گذر زمان آرامتر است.
• کوتاهشدن طول: از دید ناظر ایستا، طول یک جسم متحرک در راستای حرکت، کوتاه میشود.
• همارزی جرم و انرژی:
E=mc^{2} جرم و انرژی، همارز هستند و بههم تبدیل میشوند.
• سرعت نور، بیشترین سرعت ممکن است: هیچ جسمی یا موجی نمیتواند در فضای آزاد با سرعتی بیشتر از سرعت نور حرکت کند.
• جاذبه در فضا با سرعت نور حرکت میکند، نه سریعتر، نه آرامتر.
نسبیت خاص، در جابهجایی ترادیسیهای گالیله در مکانیک کلاسیک، با تبدیلات لورنتس تعریف میشود.
( افکنش فضای دوبعدی یک خمیدگی فضا-زمان در فضای سهبعدی که در نظریه نسبیت عام مطرح میشود )
بهکاربردن عبارت «نظریهٔ نسبیت» به ۱۹۰۶ برمیگردد، که ماکس پلانک ترکیب «نظریه نسبی» (در آلمانی: Relativtheorie) را بهکار برد و بر چگونگی کاربرد اصل نسبیت از راه آن تأکید کرد. اما این آلفرد بوخرر بود که در بخش بحث مقاله پلانک، برای نخستین بار «نظریه نسبیت» (در آلمانی: Relativitätstheorie) را بهکار برد.
نسبیت خاص
نسبیت خاص، نگرهای درباره ساختار فضازمان است. این نگره را اینشتین، ۱۹۰۵، در مقالۀ «دربارهٔ الکترودینامیک اجسام در حرکت» پیش نهاد. این نگره بر پایه دو فرض است که در تناقض با مکانیک کلاسیک هستند:
قوانین فیزیک در دستگاه ناظر کلی (نظارت کیهانی) برای همهٔ اجسام، یکسان است. (اصل نسبیت).
سرعت نور در فضای آزاد، برای همه ناظران، صرفنظر از حرکت نسبیشان یا حرکت منبع نور، ثابت است.
چنین نگرهای همخوانی بیشتری با آزمایشها نشان میدهد. برای نمونه، آزمایش مایکلسون-مورلی نه تنها فرض دوم را تأیید میکرد، بلکه نتایج جالب دیگری را نیز بههمراه داشت:
• نسبیت همزمانی: دو رویداد که برای یک ناظر همزمان هستند، ممکن است برای ناظر دیگری که نسبت به ناظر نخست در حرکت است، همزمان نباشند.
• کشآمدن زمان: برای ناظر در حرکت، نسبت به ناظر ساکن، گذر زمان آرامتر است.
• کوتاهشدن طول: از دید ناظر ایستا، طول یک جسم متحرک در راستای حرکت، کوتاه میشود.
• همارزی جرم و انرژی:
E=mc^{2} جرم و انرژی، همارز هستند و بههم تبدیل میشوند.
• سرعت نور، بیشترین سرعت ممکن است: هیچ جسمی یا موجی نمیتواند در فضای آزاد با سرعتی بیشتر از سرعت نور حرکت کند.
• جاذبه در فضا با سرعت نور حرکت میکند، نه سریعتر، نه آرامتر.
نسبیت خاص، در جابهجایی ترادیسیهای گالیله در مکانیک کلاسیک، با تبدیلات لورنتس تعریف میشود.
نظریه نسبیت
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com