- عضویت
- 16/5/23
- ارسال ها
- 488
- امتیاز واکنش
- 2,493
- امتیاز
- 183
- سن
- 17
- زمان حضور
- 11 روز 17 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
اودین ، خدای یک چشم ، بر تـ*ـخت خود در والهالا نشسته و با دست به گرگهای خود گِری و فرِکی غذا می دهد. سپرها و زرهها تالار جنگجویان را پر کرده است. گرگهای دیگری نیز در تالار پرسه میزنند. تنها دلاورترین رزمندگان به این جشن دعوت شدهاند. اودین از همه آنها استقبال میکند. زیرا اینگونه است که ارتش بزرگ خود را برای رگناروک آماده میسازد – برای پایان دنیا.
فِنریر پسر لوکی، گرگ بزرگ ، به درخت ایگدارازیل Yggdrasil بسته شده است. خدایان ایسیر او را با فریب به زنجیر کشیدهاند تا دنیا و آسمانها را نبلعد. فنریر خود حیلهگر بود و به نیرنگ خدایان مشکوک شد. بنابراین خدای تیر به عنوان حسن نیت دست راست خود را داخل دهان گرگ قرار داد. گفته میشود که خدایان هنگامی که گرگ در زنجیر گرفتار شد، خندیدند- البته همه به جز تیر: او دیگر یک دست نداشت. به همین دلیل است که گاهی مفصل مچ دست را “مفصل گرگ” مینامند.
دو گرگ دیگر در آسمان مسابقه می دهند و ارابه های خورشید و ماه را تعقیب می کنند. نام آنها Skoll و Hati Hróðvitnisson است. یک روز خورشید اسیر آنها شده و به طور کامل بلعیده میشود. ماه نیز خورده خواهد شد. جهان به تاریکی فرو خواهد رفت و یخ همه چیز را در بر خواهد گرفت. فنریر بندهای خود را پاره کرده، مار در بر گیرنده دنیا از اعماق دریا برخاسته و خدایان ایسیر و انسانها نابود میشوند…همه به جز تعدادی اندک. این رگناروک است. گرگها باعث نابودی تمام هستی میشوند.
مردمان قبیله اینویت میگویند اولین مرد با یک گرگ ماده ازدواج کرد. فرزندان آنها به صورت دوتایی متولد شدند – یک زن و یک مرد – که هر کدام به زبانی متفاوت صحبت میکردند. بچهها لانهشان را ترک کرده و تا دوردستها رفته و سرانجام سرتاسر کره خاکی را از فرزندان خود پر نمودند. مغولها نیز داستان مشابهی دارند. نیاکان آنها یک گرگ خاکستری-آبی و یک گوزن ماده بودند. چنگیز خان نیز مستقیماً از تبار این دو زاده شد.
ترکهای کوچنشین نیز در مورد پدر بزرگ خود به ما گفتهاند. او نیز با یک گرگ ماده ازدواج کرد. هنگامی که مهاجمان قبیله او را قتل عام کردند ، وی تنها بازمانده بود. فرمانده لشکر دشمن پاهای او را قطع کرده و او را به درون یک دریاچه انداخت. گرگی تنها او را بیرون کشید و به او غذا داد و سلامتی را به او بازگرداند، و سرانجام همسرش شد. آنها ده پسر داشتند و این پسران هرکدام زنانی از قبایل بیگانه را به عقد خود در آوردند. این مردمان اولین نسل ترکها بودند. فرزندان آنها در طول نسلها قبل از ورود به میدان جنگ زوزه میکشیدند ، و از نیاکان گرگینه خود میخواستند تا به آنها در پیروزی کمک کنند.
داستان ازدواج بین انسانها و گرگ ها در بین ساکنان اولیه قاره آمریکا و قبایل بومی این مناطق نیز رواج داشت. چنین داستانهایی شباهتهای زیادی به یکدیگر دارند. یکی از خویشاوندان یا اهالی قبیله به مرد یا زنی خیـ*ـانت کرده و او را در چند قدمی مرگ رها میکند. اینجاست که گرگها آن فرد رانده شده را نجات داده و پس از مدتی یکی از آنها با این فرد ازدواج میکند. سرانجام ، انسان نجات یافته به دهکده یا قبیله خود باز خواهد گشت. در زمان بازگشت او تقریباً همیشه قدرتهای خارقالعادهای به دست آورده که هدیه گرگها به او است – این قدرتها به او کمک می کند جایگاه از دست رفته خود را باز پس گرفته و در صورت نیاز از دشمنانش انتقام بگیرد.
رموس و رمولوس
گرگ در افسانه ها و اساطیر سراسر دنیا
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: