
- عضویت
- 27/8/23
- ارسال ها
- 212
- امتیاز واکنش
- 570
- امتیاز
- 108
- محل سکونت
- دنیای خیال
- زمان حضور
- 9 روز 13 دقیقه

نویسنده این موضوع
آخرین نفر رو به امید اینکه شاید زنده باشه، نبضش رو چک کردم، که فهمیدم نبض اون هم نمیزنه، گریهام گرفته بود، ای خدا یعنی من توی این جای غریب، باید تنها باشم. از جام با تموم دردی که داشتم بلند شدم، اشکام ناخودآگاه میریخت، هوا سرد بود و خیسی گونههام باعث سردتر شدن تنم میشد، خورشید کمکم در حال غروب بود و من هراس داشتم از شب و تاریکی،...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان زوال | Asal1387s کاربر انجمن رمان ۹۸

رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,

آخرین ویرایش: