خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
هدف‌ اصلی‌ در نظام‌ آفرینش‌ حیات‌ برپایه‌ کمال‌ و بالندگی‌ است‌. براین‌ اساس‌ ، نقش‌آفرین‌ هستی‌در تدارک‌ این‌ مقصود ،بهترین‌ ابزار انتقال‌ را در خدمت‌ بشر قرار داده‌ تا برای‌ دریافت‌ هدایت‌ و سوق‌ اودر طریق‌ سعادت‌، به‌ شایستگی‌، او را کفایت‌ نماید. اینجاست‌ که‌ اهمیت‌ قوه‌ سامعه‌ و نیروی‌ شنوائی‌به‌ عنوان‌ دریچه‌ای‌ برای‌ دریافت‌ حقایق‌ و پلی‌ ارتباطی‌ بین‌ جهان‌ بیرون‌ و عالم‌ درون‌، برای‌ بشر روشن‌می‌گردد. از طرفی‌ عمده‌ترین‌ مراکز اداره‌ زندگی‌ بشر در درون‌ وی‌ ، یکی‌ پایگاه‌ تفکر و اندیشه‌یعنی‌ «مغز» است‌ که‌ تدبیر زندگی‌ به‌ دست‌ اوست‌ و دیگری‌ «قلب‌» است‌ که‌ مرکز رشد عواطف‌ واحساسات‌ و معنی‌ و پایگاه‌ تبلور عشق‌ و ایمان‌ می‌باشد و مجرای‌ ورود به‌ هر دوی‌ اینها از طریق‌ دوحس‌ عظیم‌ باصره‌ و سامعه‌ ممکن‌ و مقدور می‌گردد. لذا قصور نسبت‌ به‌ هرکدام‌ مسئولیت‌آور است‌ وبه‌ تعبیر قرآن‌ کریم‌ «ان‌ السمع‌ و البصر والفواد کل‌ اولئک‌ کان‌ عنه‌ مسوولا»(1) همانا گوش‌ و چشم‌ و دل‌انسان‌ هر یک‌ مورد سؤال‌ قرار می‌گیرد.
از دیدگاه‌ روانشناسی‌ قرآنی‌ گاه‌ این‌ مجاری‌ با تعاملات‌ ناشایست‌ رفتاری‌ مسدود می‌گردد و گاه‌عواملی‌ موجب‌ انبساط آن‌ می‌شود و به‌ تبع‌ قبض‌ و بسط این‌ مجاری‌ ، انبساط و انقباض‌ در روان‌ انسان‌ایجاد می‌گردد.
بنابراین‌ ممکن‌ است‌ یک‌ شنیدنی‌ موجب‌ سرور و نشاط و از سویی‌ عامل‌ بسط شکوفایی‌ ذوق‌ وقریحه‌ در انسان‌ گردد و به‌ گونه‌ای‌ که‌ چشم‌ جان‌ او را بگشاید و نغمه‌های‌ ملکوتی‌ را پذیرا شود آنگونه‌که‌ مادر عیسی‌ زمزمه‌ زیبای‌ ملایک‌ را می‌شنید، یا به‌ تعبیر قرآن‌ کریم‌ گاه‌ یک‌ نغمه‌ الهی‌ در درون‌ بشر ،مبدأ تحول‌ و دگرگونی‌ می‌گردد به‌ صورتی‌ که‌ «اذا تلیت‌ علیهم‌ آیاته‌ زادتهم‌ ایماناً...»(2) یا «وجلت‌قلوبهم‌» و گاه‌ آنچنان‌ این‌ دریچه‌ مسدود می‌شود که‌ روح‌ هرگونه‌ انبساط و شادابی‌ را از دست‌ می‌ دهدو به‌ قبض‌ و کدورت‌ می‌گراید، دیگر نه‌ واجد ذوق‌ است‌ نه‌ طالب‌ رشد; بسط آن‌ سطحی‌ و قبضش‌دایمی‌، حظش‌ از جمال‌ ناقص‌ و رضایت‌ و بهره‌مندی‌ او کاذب‌ است‌، شوقش‌ به‌ لهو است‌ و میلش‌ به‌لغو. اینها هستند که‌ موسیقی‌ را به‌ ابتذال‌ مبدل‌ می‌سازند و از مسیر حقیقی‌ به‌ انحراف‌ می‌کشانند.
آنان‌ که‌ در برداشت‌ از موسیقی‌ هنر و انضباط نمی‌پذیرند ، روح‌ آنان‌ توان‌ صعود ندارد اینجاست‌ که‌تن‌ به‌ شبیه‌سازی‌ و تشبهی‌ ناموزون‌ دست‌ می‌زند و از مواد افیونی‌ و تخدیری‌ کمک‌ می‌گیرند تا لحظاتی‌جسم‌ و نفس‌ خود را ازدست‌ رنجهای‌ دنیوی‌ رها سازند و در بی‌خیالی‌ و غفلت‌ به‌ سر برند.
بشر از ابتدایی‌ترین‌ زمان‌ زندگی‌ با موسیقی‌های‌ طبیعی‌ در متن‌ خلقت‌ مانوس‌ بوده‌ است‌ ، آهنگ‌مرغان‌ خوش‌الحان‌ ، آب‌ جویباران‌، ریزش‌ آبشار، برخورد امواج‌ با ساحل‌ و... اولین‌ آموزگار بشر درآموختن‌ این‌ هنر بوده‌ است‌.
انسان‌ وقتی‌ آواز پرندگان‌ را شنید مفتون‌ نازک‌ کاریها و ظرافت‌ در طبیعت‌ و شاهکارهای‌ آفرینش‌شد، در مقام‌ تقلید و ترویج‌ برآمد ، ابتدا از صدای‌ خویش‌ استفاده‌ کرد و سپس‌ از ابزارهای‌ طبیعی‌ چون‌نی‌ و دمیدن‌ هوا در چوب‌ توخالی‌، و بعد ساختن‌ سازها و ابزارهای‌ مختلف‌ موسیقی‌.


آفاق موسیقی در اسلام

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و ~Hasti~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
و اما امروز موسیقی‌ مبین‌ احساسات‌ یک‌ ملت‌ است‌ و سرود ملی‌ هر کشوری‌ متناسب‌ با فرهنگش‌می‌باشد ، هنرهای‌ زیبا نماینده‌ ذوق‌ و روحیات‌ ملل‌ است‌. موسیقی‌ زبان‌ ادراکات‌ و ترجمان‌ دل‌ است‌اگر مردم‌ گرفتار آلام‌ و مصایب‌ زندگی‌ شوند به‌ قول‌ مولوی‌ در نی‌ آنها آتش‌ عشق‌ می‌افتد
بشنو از نی‌ چون‌ حکایت‌ می‌کند و زجدائی‌ها شکایت‌ می‌کند.اینجاست‌ که‌ از این‌ هنر دو نوع‌ برداشت‌ می‌شود. اول‌: مفهوم‌ عمومی‌ آن‌ که‌ شامل‌ هر صدا و آهنگ‌موزونی‌ است‌ که‌ تأثیر در روان‌ آدمی‌ دارد و دوم‌: مفهوم‌ خاص‌ موسیقی‌ که‌ به‌ انواع‌ گوناگون‌ تقسیم‌می‌شود.
و به‌ تعبیر دیگر گاه‌ موسیقی‌ طبیعی‌ و گاه‌ موسیقی‌ هنری‌ و مصنوعی‌ است‌، که‌ نوع‌ دوم‌ همان‌محصول‌ دست‌ بشر است‌ که‌ گاه‌ انسان‌ را می‌خنداند و گاه‌ می‌گریاند،گاه‌ نشاطآور است‌ و زمانی‌ انسان‌را در دنیایی‌ از تخیل‌ و پندار رها می‌سازد.
بر این‌ اساس‌ رسالت‌ هنرمند بسیار قابل‌ توجه‌ است‌ ، او دو مسئولیت‌ دارد (در برابر خود و در برابرمردم‌) که‌ در هر زمینه‌ اگر قصور ورزد مورد سوال‌ قرار می‌گیرد.
اگر آهنگ‌، روح‌ سازندگی‌ و بالندگی‌ داشت‌ و احساسات‌ درونی‌ و پسندیده‌ را به‌ ترسیم‌ کشاند هم‌برای‌ هنرمند و هم‌ برای‌ جامعه‌ پیام‌ دارد.
اما اگر حامل‌ پیام‌ ارزشی‌ نبود، منشأ بطالت‌ و بیهودگی‌ و لهو و لغو و در نهایت‌ انحراف‌ و افسردگی‌فرد و جامعه‌ است‌ و به‌ عنوان‌ یکی‌ از ابزارهای‌ استعمار و استثمار مورد استفاده‌ قرار می‌گیرد.
از این‌ رو در فرهنگ‌ اسلامی‌ موضوع‌ موسیقی‌ و غنا مورد توجه‌ و دارای‌ اهمیتی‌ خاص‌ است‌.
اسلام‌ مکتب‌ هنر و زیبایی‌
برخلاف‌ تصور برخی‌ که‌ گمان‌ نموده‌اند ، اسلام‌ با هنر و زیبائی‌ و خواندن‌ و احساس‌ و لطافت‌ ذوق‌سازگار نیست‌ و روح‌ تقدس‌ را دوری‌ از زیبائی‌ می‌دانند، باید گفت‌ اسلام‌ مکتب‌ روح‌ و عواطف‌ واحساسات‌ پاک‌ فطری‌ است‌ و قوانین‌ و احکام‌ آن‌ با آهنگ‌ موزون‌ فطرت‌ هماهنگ‌ است‌.
خداوند سبحان‌ در قرآن‌ کریم‌ می‌فرماید:
«قل‌ من‌ حرم‌ زینه‌الله‌ التی‌ اخرج‌ لعباده‌ و الطیبات‌ من‌الرزق‌...»(3)
بگو ای‌ پیغمبر ، چه‌ کسی‌ زینت‌های‌ خدا را که‌ برای‌ بندگان‌ آفریده‌ ، حرام‌ کرده‌ و از روزی‌ حلال‌ منع‌کرده‌ است‌. امام‌ صادق‌ علیه‌السلام‌ در این‌ زمینه‌ بیانی‌ دارند که‌:
«ما بعث‌ الله‌ نبیاً الا بحسن‌ الصوت‌»(4) خداوند پیامبری‌ را برنیانگیخت‌، مگر آنکه‌ صدای‌ خوشی‌داشته‌ باشد.
و همچنین‌ امام‌ صادق‌ علیه‌السلام‌ از رسول‌ خدا صلی‌الله‌ علیه‌ و آله‌ نقل‌ می‌کنند که‌:
«ان‌ من‌ اجمل‌ الجمال‌ الشعر الحسن‌ و نغمه‌ الصوت‌ الحسن‌» بدرستیکه‌ از زیباترین‌ جمالات‌ موی‌ زیبا و صدای‌ زیبا است‌. به‌ هرحال‌ این‌ همه‌ زینت‌ و جمال‌ بر در و دیوار هستی‌ جهت‌ بهره‌مندی‌ و ابزاری‌برای‌ هدایت‌ و تعدیل‌ اوست‌ لذا افراط در بهره‌وری‌ از زیبایی‌ها و پذیراشدن‌ خواهش‌های‌ نفسانی‌ ومحاسن‌ را به‌ استخدام‌ رذایل‌ درآوردن‌ مذموم‌ است‌ چنانچه‌ فرو بستن‌ چشم‌ و گوش‌ از دریافت‌زیبایی‌ها و حرام‌ پنداشتن‌ حلال‌ها هم‌ پسندیده‌ نیست‌ بلکه‌ شایسته‌ است‌ در سایه‌ فقه‌ پویا و بالنده‌ و بادر نظرگرفتن‌ زمان‌ و مکان‌ به‌ بهزیستی‌ مادی‌ و معنوی‌ پرداخت‌.
دین‌ اسلام‌، دین‌ فطرت‌، احساس‌، هنر، زیبائی‌ و سهولت‌ و آسانی‌ است‌،
«یرید الله‌ بکم‌ الیسر و لایرید بکم‌ العسر»(5)


آفاق موسیقی در اسلام

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و ~Hasti~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
موسیقی‌ چیست‌؟
ارباب‌ لغت‌ در تعریف‌ موسیقی‌ گفته‌اند:
موسیقی‌ مأخوذ از Moosika یونانی‌ یا Musica لاتینی‌ است‌ و ریشه‌ آن‌ Mosa یا Misse می‌باشد که‌ نام‌یکی‌ از «نه‌ رب‌النوع‌» اساطیری‌ یونان‌ و حامی‌ هنرهای‌ زیباست‌.(6)
در رسائل‌ اخوان‌ الصفا موسیقی‌ به‌ معنی‌ غناء و موسیقار معادل‌ مغنی‌ و دو کلمه‌ موسیقات‌ یاموسیقار در برابر آلت‌ نوازندگی‌ (ساز) دیده‌ می‌شود.
شیخ‌ آذری‌ صاحب‌ جواهر الاسرار گوید:
«مو» در لغت‌ سریانی‌ یعنی‌ هوا و «سقی‌» به‌ معنی‌ گره‌ است‌. یعنی‌ موسیقیدان‌ بواسطه‌ ظرافت‌ کار،گوئی‌ هوا را گره‌ می‌زند.
موسیقی‌ در لغت‌ یونانی‌ به‌ معنی‌ لحن‌ است‌ و بعضی‌ آنرا مرکب‌ از «موسی‌» و «قی‌» می‌دانند که‌ «موسی‌» در لغت‌ یونانی‌ نغمه‌ و سرود و «قی‌» به‌ معنی‌ موزون‌ و دلپسند است‌ و برخی‌ غناء و موسیقی‌را از کلمه‌ موسیقار یا موسیجه‌ می‌دانند و آنرا ساز درویشان‌ و شبانان‌ خوانند ، ولی‌ موسیقار نام‌پرنده‌ایست‌ که‌ در منقار سوراخهای‌ بسیار دارد و از آن‌ سوراخها آوازهای‌ خوش‌ آید که‌ موسیقی‌ از آن‌متخذ گردیده‌ است‌.
موسیقی‌ را موزیک‌ هم‌ می‌نویسند اما از عصر فارابی‌ به‌ صورت‌ موسیقی‌ آورده‌ شده‌ است‌.
موزیک‌ فارسی‌ است‌، «موز» نام‌ زنبور و صدای‌ مگس‌ و «ی‌» نسبت‌ دارد.
درباره‌ فارابی‌ گفته‌اند برای‌ اینکه‌ بدست‌ ماموران‌ سلطان‌ نیفتد شتری‌ کرایه‌ کرد و زنگهای‌ گردن‌ او راطوری‌ بست‌ که‌ بواسطه‌ آوای‌ آن‌ یکسره‌ صدها کیلومتر راه‌ را رفت‌. باز ذکر کرده‌اند که‌ در مجلس‌صاحب‌ بن‌ عباد آنگونه‌ ساز زد که‌ اول‌ همه‌ خندیدند، بعد گریستند در آخر از هوش‌ رفتند و خواب‌رفتند و استاد هم‌ رفت‌.(7)
موسیقی‌ قبل‌ از ظهور اسلام‌
تقریباً تمام‌ کسانی‌ که‌ درباره‌ موضوع‌ موسیقی‌ عرب‌ نوشته‌اند از لحاظ منشاء این‌ هنر یا به‌ ایران‌ ویا به‌ یونان‌ نگریسته‌اند.
راجع‌ به‌ تاریخ‌ موسیقی‌ قبل‌ از اسلام‌ اطلاعات‌ دقیقی‌ در دست‌ نیست‌. اما این‌ نکته‌ حائزاهمیت‌ است‌ که‌ غناء و نوشیدنی‌ و زن‌ در جاهلیت‌ در قلوب‌ اعراب‌ بیشترین‌ لذات‌ را داشت‌. داستانهای‌بازار عکاظ و مراسم‌ حج‌ نمایانگر علاقه‌ آنها به‌ غناء و موسیقی‌ است‌.
مشرکان‌ در عصر بت‌پرستی‌ نیایش‌های‌ خود را با ترنم‌ها و موسیقی‌ همراه‌ می‌کردند که‌ هنوز هم‌در وجود تهلیل‌ و تلبیه‌ نوع‌ رقیقی‌ از آن‌ باقی‌ مانده‌ است‌.
موسیقی‌ در نمایش‌ اعمال‌ فالگیران‌ و غیبگویان‌ عرب‌ نقش‌ عمده‌ای‌ داشته‌ است‌ و عقیده‌داشتند که‌ به‌ کمک‌ موسیقی‌ می‌توان‌ جنیان‌ را آرام‌ کرد و در زبان‌ عربی‌ صدای‌ جن‌ را «عزف‌» می‌نامندکه‌ نام‌ آلت‌ خاصی‌ در موسیقی‌ است‌.


آفاق موسیقی در اسلام

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و ~Hasti~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
از عرب‌ عهد جاهلیت‌، به‌ خصوص‌ اهالی‌ حیره‌، یمامه‌، یمن‌، نجد و حجاز قصایدی‌ عالی‌ بااسلوبی‌ استوار درمدح‌ و رثاء و حماسه‌ و هجاء و وصف‌ مناظر روایت‌ شده‌ که‌ مهارت‌ آن‌ قوم‌ را در هنرشاعری‌ و اثر شعر در زندگی‌ عرب‌ بدوی‌ نشان‌ می‌دهد.
عرب‌ جاهلی‌ نغمه‌های‌ ساده‌ای‌ می‌خوانده‌ و از سازهاو افزارهای‌ مناسب‌ با زندگی‌ صحراگردی‌استفاده‌ می‌کرده‌ است‌.
عمده‌ آوازهای‌ آنها از جنس‌ حداء، نصب‌ و رکبان‌ بوده‌ که‌ با آهنگ‌ رفتار شتران‌ بر روی‌ ریگهای‌صحرا تناسب‌ داشت‌ و شتربانان‌ برای‌ نشاط شتران‌ و کاروانیان‌ آنرا با لحن‌ خاصی‌ می‌خواندند.
آوازهای‌ کوتاهی‌ هم‌ در جشنها و اجتماعات‌ قبیله‌ای‌ به‌ طور دسته‌ جمعی‌ با رقص‌ و پایکوبی‌اجراء می‌کردند که‌ هزج‌ نام‌ داشت‌.
وجود غزلهای‌ آهنگین‌ در قصائد عرب‌ پیش‌ از اسلام‌ و قصه‌ دختران‌ رامشگر و اخبار مطربان‌مکه‌ و متن‌ سرودهای‌ که‌ در مراسم‌ حج‌ و طواف‌ کعبه‌ و زیارت‌ سائر بتکده‌ها اجراء می‌شد نشانه‌ نوعی‌موسیقی‌ در عرب‌ جاهلیت‌ است‌.
اعشی‌ قیس‌ ترانه‌ گو و نوازنده‌ مشهور عرب‌ ملقب‌ به‌ صناجه‌ العرب‌ (چنگ‌ نواز تازیان‌) به‌تیسفون‌ آمد و رفت‌ می‌کرد و برای‌ شاهان‌ ساسانی‌ آواز می‌خواند.
دختران‌ خواننده‌ در این‌ ایام‌ از شهرتی‌ برخوردار بودند البته‌ صاحب‌ الاغانی‌ عقیده‌ دارد که‌ اینهایا از ایران‌ بوده‌اند یا یونانیانی‌ که‌ از سوریه‌ آمده‌اند.
در میان‌ آلات‌ موسیقی‌ نامهای‌ مزهر (عود)، معزفه‌ (قانون‌) قصابه‌ (فلوت‌)، مزمار (نای‌زبانه‌دار)، دف‌ (دایره‌) را می‌یابیم‌.
با همه‌ اینها برای‌ اعراب‌ بدون‌ عشق‌، نوشیدنی‌، شرط بندی، شکار نشاط از آواز، شعر و شاعری‌، کلام‌موجز و نافد که‌ گویای‌ فطانت‌ باشد تنها چیزهایی‌ بود که‌ اهمیت‌ داشت‌. او تنها این‌ امور را صواب‌می‌دانست‌ و فراتر از اینها فقط گور را می‌دید.
شاعری‌ و کاهنی‌ در بازار مکاره‌ عکاظ حیثیت‌ داشت‌.
دختران‌ خواننده‌ (مغنیات‌) در جشنهای‌ خانوادگی‌ یا قومی‌ شرکت‌ می‌کردند و موسیقی‌ خاص‌اجراء می‌نمودند.
اسلام‌ و موسیقی‌
با ظهور پیامبر اسلام‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ در شبه‌ جزیره‌ عربستان‌، دوران‌ جدیدی‌ در تاریخ‌ این‌ منطقه‌گشوده‌ نشد و با بعثت‌ حضرت‌ در حجاز که‌ مرکز مهمی‌ در شبه‌ جزیره‌ است‌ شاهد تغییرات‌ مهم‌فرهنگی‌، اقتصادی‌ و سـ*ـیاسی‌ گردید.
با توجه‌ به‌ دقایق‌ و لطایف‌ هنری‌ که‌ در اسلام‌ است‌ وقتی‌ انسان‌ به‌ محدودیتها در شنود موسیقی‌برخورد می‌کند به‌ این‌ نتیجه‌ می‌رسد که‌ حضرت‌ عادت‌ها و رسوم‌ عرب‌ قبل‌ از اسلام‌ را که‌ لهو و لعب‌بوده‌ است‌، نهی‌ فرموده‌اند. و اینکه‌ حضرت‌ هرگاه‌ می‌خواستند بیت‌ شعری‌ را بخوانند به‌ عمد وزن‌ آن‌را مختل‌ می‌کردند ربطی‌ به‌ فقدان‌ غریزه‌ درک‌ وزن‌ ندارد چون‌ از حضرت‌ نقل‌ شده‌ که‌ فرموده‌اند،هرآنچه‌ گفتار نیکو بوده‌ من‌ خود آنها را گفته‌ام‌ و پیامبر افصح‌ الفصحاء بوده‌اند.


آفاق موسیقی در اسلام

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و ~Hasti~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
بلکه‌ کوشش‌ عمدی‌ حضرت‌ برای‌ بی‌اعتنایی‌ به‌ اوزان‌ عرب‌ بدین‌ جهت‌ بوده‌ است‌ که‌ مباداایشانرا با یک‌ کاهن‌ یا جادوگر اشتباه‌ بگیرند اما با وجود این‌ حضرت‌ پرهیزی‌ از سجع‌ (نثر مقفی‌)نداشتند.
اذان‌ بـ*ـو*سیله‌ خود پیامبر معمول‌ شده‌ است‌ و بلال‌ حبشی‌ نخستین‌ مؤذن‌ حضرت‌ بوده‌اند وآهنگ‌ اذان‌ برخوردار از طبیعت‌ تلاوت‌ قرآن‌ بوده‌ است‌.
در آغاز اسلام‌ از وسایل‌ تبلیغ‌ دین‌ همین‌ تلاوت‌ قرآن‌ با صدای‌ خوش‌ بود و افراد زیادی‌ به‌ این‌جهت‌ به‌ اسلام‌ گرویدند و منافقین‌ سعی‌ داشتند تا مردم‌ را از نزدیکی‌ به‌ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ و یارانش‌برحذر دارند چرا که‌ صدای‌ دلنشین‌ قرآن‌ عده‌ زیادی‌ را به‌ دین‌ جذب‌ نمود، معروف‌ است‌ وقتی‌ امام‌سجاد(ع‌) قرآن‌ می‌خواند سقاها و مردم‌ مجذوب‌ صدای‌ زیبای‌ آن‌ حضرت‌ می‌شدند.
و اینکه‌ در روایت‌ آمده‌ است‌ قرآن‌ را به‌ الحان‌ فسوق‌ نخوانید اشاره‌ به‌ این‌ واقعیت‌ است‌ که‌مانند اعراب‌ جاهلیت‌ قرآن‌ را به‌ طریق‌ لهو و لعب‌ و زور نخوانید.
و همچنین‌ می‌بینیم‌ معجزه‌ حضرت‌ داوود صدای‌ زیبا و دلپذیر او بوده‌، هنگامیکه‌ می‌خواندپرندگان‌ از حرکت‌ می‌ایستادند.
حضرت‌ علی‌ (ع‌) که‌ امام‌ به‌ حق‌ شیعیان‌ است‌ خود شاعر، نویسنده‌ و خطیب‌ بود و نخستین‌شخصیتی‌ بودند که‌ از طریق‌ مجاز کردن‌ پژوهشهای‌ علمی‌ و تحقیق‌ روی‌ علوم‌ حمایت‌ از هنرهای‌مستظرفه‌ را ارزانی‌ داشتند.
اکنون‌ بعد از بررسی‌ کلمه‌ موسیقی‌ و بررسی‌ آن‌ قبل‌ از اسلام‌ به‌ سراغ‌ تعریف‌ غنا می‌رویم‌ تابتوان‌ با تکیه‌ بر شناخت‌ موضوع‌، حکم‌ شرعی‌ آنرا تبیین‌ نمود.
«غنا در لغت‌»
نظر لغویین‌ را درباره‌ مفهوم‌ و واژه‌ غناء مورد بررسی‌ و نقد قرار می‌دهیم‌:
1ـ الغناء: «الصوت‌»(8)، اینکه‌ جناب‌ فیومی‌ در مصباح‌ المنیر بگوید غناء صوت‌ است‌، مشکلی‌ راحل‌ نمی‌کند، پس‌ حرف‌ زدن‌ و خمیازه‌ کشیدن‌ هم‌ حرام‌ خواهد بود و اگر بگوید مراد صوت‌ غناءاست‌ «دور» می‌شود پس‌ با این‌ تعریف‌ فقط بیان‌ می‌کند غناء از مقوله‌ فلز یا شیشه‌ نیست‌.
2ـ غناء: «رفع‌ الصوت‌»، یعنی‌ بلند کردن‌ صدا، باز مشکلی‌ را حل‌ نمی‌ کند.
3ـ غناء: «مدالصوت‌»: کش‌ دادن‌ صدا که‌ بزرگان‌ اهل‌ لغت‌ گفته‌اند.
4ـ حسن‌الصوت‌: هر صدای‌ زیبا و نیکو، از کلام‌ محقق‌ سبزواری‌ در کفایه‌ استفاده‌ شده‌ است‌.
5ـ «تحسین‌ الصوت‌»: زیبا سخن‌ و نیکو کردن‌ صدا.
6ـ «تحسین‌ الصوت‌ و » زیبا ساختن‌ و نازک‌ گردانیدن‌ صدا(9)
7ـ «تحسین‌ الصوت‌ و الترنم‌»: زیبا ساختن‌ به‌ شکلی‌ که‌ سبب‌ تغییر حال‌ و تأثیر در عواطف‌ شود.
8ـ «مد الصوت‌ و موالاته‌»: کشیدن‌ صدا و پیاپی‌ نمودن‌ آن‌(10)
9ـ «تردید الصوت‌ بالالحان‌»: گرداندن‌ صدا در حلق‌ با نغمه‌ها و لحنها(11)
در این‌ تعاریف‌ که‌ از قول‌ اهل‌ لغت‌ نقل‌ شده‌ است‌ تفاوتهای‌ زیادی‌ مشاهده‌ می‌شود و نمی‌تواندموضوع‌ حکم‌ شرعی‌ باشد و در واقع‌ این‌ تعاریف‌ شرح‌ الاسم‌ و شرح‌ اللفظ است‌. البته‌ «ماده‌ مشترک‌میان‌ الفاظ غنی‌، غناء، تغنی‌، غنه‌، غناء، صوت‌ است‌.
درباره‌ این‌ که‌ چرا غنا از غنی‌ گرفته‌ شده‌ شاید بتوان‌ با توجه‌ به‌ شواهد تاریخی‌ چنین‌ ادعا کرد که‌ غناآواز و صوتی‌ بوده‌ که‌ همواره‌ در مجالس‌ اغنیاء خوانده‌ می‌شده‌ و از نظر علم‌ اشتقاق‌ و ریشه‌شناسی‌لغت‌ نیز چنین‌ حدسی‌ رواست‌»(12)
البته‌ سرآمد همه‌ تعاریف‌، تعریف‌ صاحب‌ صحاح‌ از غناء است‌ که‌ گفته‌ است‌: «الغناء هوالسماع‌» ونیز گفته‌ است‌ «جاریه‌ مسمعه‌ ای‌ مغنیه‌» کنیز سماع‌ کننده‌ یعنی‌ کنیز غناء کننده‌.(13)


آفاق موسیقی در اسلام

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و ~Hasti~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
غناء در اصطلاح‌ شرعی‌
مهمترین‌ و مشکل‌ترین‌ راه‌ شناخت‌ حکم‌ غناء تعیین‌ مفهوم‌ و مصداق‌ آن‌ است‌، زیرا معنای‌ واحدی‌پیرامون‌ غناء عرضه‌ نشده‌ است‌.
اگر ماهیت‌ غناء که‌ موضوع‌ اخبار و روایات‌ است‌ به‌ درستی‌ شناخته‌ شود حکم‌ آن‌ نیز مشخص‌خواهد شد.
باید تمام‌ روایات‌ را به‌ معانی‌ عرفی‌ معنی‌ کرد چون‌ معصومین‌ طبق‌ عرف‌ سخن‌ گفته‌اند، یا به‌عبارت‌ دیگر باید مذاق‌ شرع‌ در تشخیص‌ موضوع‌ را بدست‌ آورد، و برای‌ اینکه‌ معانی‌ را از عرف‌بگیریم‌ با عرفهای‌ مختلف‌ روبرو می‌شویم‌ و استقراء تام‌ لازم‌ می‌آید که‌ مشکل‌ است‌. ولی‌ در این‌ گفتارسعی‌ بر این‌ است‌ که‌ تنقیح‌ لازم‌ در تشخیص‌ این‌ مسأله‌ بعمل‌ آید.
قول‌ مشهور در تعریف‌ غناء
«الغناء مدالصوت‌ المشتمل‌ علی‌ الترجیع‌ المطرب‌»(14) یعنی‌ غناء کشیدن‌ صوت‌ است‌ که‌ هم‌ترجیع‌ و هم‌ اطراب‌ داشته‌ باشد.
نخست‌ باید دو واژه‌ طرب‌ و ترجیع‌ معنی‌ شود تا تعریف‌ مشهور معلوم‌ شود.
معنای‌ طرب‌:
زمخشری‌ می‌گوید: طرب‌: و هو خفه‌ من‌ سرور او هم‌. (15)
در قاموس‌ المحیط هم‌ نزدیک‌ به‌ همین‌ معنا را داریم‌: طرب‌ سبک‌ شدن‌ از غایت‌ شادی‌ یا از غایت‌اندوه‌ یا از غایت‌ آرزوست‌.(16)
در واقع‌ طرب‌ یک‌ نوع‌ خفت‌ و سبکی‌ از شدت‌ شادی‌ یا از شدت‌ حزن‌ است‌ که‌ بر انسان‌ عارض‌می‌شود.
در فرهنگ‌ لاروس‌ معنای‌ طرب‌ اینگونه‌ آمده‌: تکان‌ خوردن‌ از شدت‌ شادمانی‌ یا اندوه‌.(17)
لذا طرب‌ را از لغات‌ دارای‌ معانی‌ مخالف‌ و ضد هم‌ گرفته‌اند که‌ هم‌ حامل‌ معنای‌ شادمانی‌ و هم‌حاوی‌ غم‌ و اندوه‌ است‌.
دهخدا طرب‌ را به‌ فرح‌، نشاط، رامش‌، خوشی‌، خوشدلی‌، سرور، شاد شدن‌ و شادی‌ معنامی‌کند.(18)
و هیات‌ مطربان‌ گروهی‌ را گویند که‌ با تغنی‌ و نواختن‌ آلات‌ موسیقی‌ ایجاد طرب‌ کنند.
و طرب‌ در اصطلاح‌ صوفیه‌ عبارت‌ از انس‌ با خداست‌.
در نتیجه‌ بایستی‌ گفت‌: طرب‌ پیدایش‌ حالتی‌ روحی‌ که‌ انسان‌ در اثر آن‌ تعادل‌ طبیعی‌ را از دست‌می‌دهد و در او حالتی‌ پدید می‌آید که‌ هیجان‌ و میل‌ برانگیز است‌ چه‌ از ناحیه‌ حزن‌ و چه‌ از ناحیه‌شادی‌.
و از آن‌ جا که‌ روح‌ انسان‌ از لطافت‌ و ظرافت‌ خاصی‌ برخوردار است‌ ظهور تأثیرات‌ خارجی‌ در روح‌سریع‌ و قوی‌ می‌باشد. و کار هنرمند از این‌ جهت‌ منشا آثار روانی‌ و روحی‌ برای‌ انسان‌ است‌.
«تحسین‌ صوت‌ و حالت‌ اطراب‌»
بر این‌ اساس‌ گاه‌ طرب‌ مورد تحسین‌ است‌ و طرب‌ ممدوح‌ می‌باشد مثل‌ اینکه‌ امام‌ صادق‌(ع‌)می‌فرمود:«علی‌ بن‌ الحسین‌ خوش‌ آوازترین‌ مردم‌ در خواندن‌ قرآن‌ بود و سقایان‌ به‌ هنگام‌ عبور از منزل‌وی‌ برای‌ استماع‌ الحان‌ خوش‌ او توقف‌ می‌کردند و به‌ نوای‌ ملکوتی‌ قرآن‌ گوش‌ می‌دادند چنان‌ که‌سنگینی‌ مشکهای‌ خود را متوجه‌ نمی‌شدند و برخی‌ نیز (از فرط خوشی‌ و طرب‌) از هوش‌می‌رفتند.» (19)
در کلام‌ دیگری‌ پیامبر اکرم‌ می‌فرماید: «حسنوا القرآن‌ باصواتکم‌ فان‌ الصوت‌ الحسن‌ یزید القرآن‌حسناً»(20) آوای‌ قرآن‌ را با الحان‌ خود نیکو گردانید که‌ صوت‌ زیبا به‌ حسن‌ لطافت‌ قرآن‌ می‌افزاید.
لذا در صدر اسلام‌ یکی‌ از شیوه‌های‌ تبلیغ‌ تلاوت‌ قرآن‌ با الحان‌ زیبا بوده‌ که‌ غالباً شنوندگان‌ را متأثرمی‌ساخت‌.
که‌ این‌ نوع‌ از طرب‌ منشأ آثاری‌ متناسب‌ با کمال‌ روحی‌ انسان‌ است‌ و طربی‌ معقول‌ و مطابق‌ گرایش‌اوست‌.
بنابراین‌ طرب‌ هنگامی‌ محکوم‌ به‌ حرمت‌ می‌شود که‌ صورتی‌ مبتذل‌ و غیر واقعی‌ و یا تخیلی‌ پیدامی‌کند و انسان‌ را در یک‌ حالت‌ غفلت‌ و از خود بیگانگی‌ قرار می‌دهد که‌ در این‌ صورت‌ در مقابل‌ حکم‌شرع‌ واقع‌ می‌شود.


آفاق موسیقی در اسلام

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و ~Hasti~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
بنابراین‌ طرب‌ هنگامی‌ محکوم‌ به‌ حرمت‌ می‌شود که‌ صورتی‌ مبتذل‌ و غیر واقعی‌ و یا تخیلی‌ پیدامی‌کند و انسان‌ را در یک‌ حالت‌ غفلت‌ و از خود بیگانگی‌ قرار می‌دهد که‌ در این‌ صورت‌ در مقابل‌ حکم‌شرع‌ واقع‌ می‌شود.
لذا آهنگها و آوازهایی‌ که‌ تغافل‌ و بی‌توجهی‌ را بر روح‌ و نفس‌ مستولی‌ سازد و سبب‌ فساد قلب‌ وروح‌ انسان‌ شود. از منظر اندیشه‌ اسلامی‌ مطرود و محکوم‌ است‌، زیرا عناصر کمال‌ جویی‌ و زیباپسندی‌ در آنها محو و صورتی‌ نفس‌ پسند و ظاهر فریب‌ پیدا کرده‌ است‌.
ترجیع‌ و تحریر
درتعریف‌ مشهور از غناء قید ترجیع‌ آمده‌ که‌ به‌ معنای‌ گردانیدن‌ آواز در حلق‌ گویند.
بعضی‌ ترجیع‌ را: «اداره‌ الصوت‌ فی‌الحلق‌ و تقارب‌ حرکات‌ الصوت‌ و النفس‌» معنی‌ نموده‌اند.(21)
در کتاب‌ لسان‌ العرب‌ آمده‌ است‌:
«رجع‌ الرجل‌ ای‌ ردد صوته‌ فی‌ قرائه‌ اواذان‌ او غناء او غیر ذلک‌ مما یترنم‌ به‌»(22) یعنی‌ مرد به‌گونه‌ای‌ صدا را (در حلق‌) بگرداند در خواندن‌ یا اذان‌ یا غنا که‌ موجب‌ ترنم‌ شود.
گفته‌ شده‌: ترجیع‌ در اذان‌ بدین‌ صورت‌ است‌ که‌ قول‌ «اشهدان‌ لااله‌ الا الله‌» و .... را دوبار تکرار کنندو ترجیع‌ در صوت‌ باز گرداندن‌ صدا در حلق‌ است‌ همانگونه‌ که‌ اصحاب‌ الحان‌ صدا را در گلومی‌اندازند.
ترجیع‌ اذان‌، بلند گفتن‌ شهادتین‌ بعد آهسته‌ گفتن‌ و بازگردانیدن‌ آواز در حلق‌ است‌.(23)
المنجد ترجیع‌ را بازگرداندن‌ صدا در حلق‌ معنی‌ نموده‌ و اضافه‌ می‌کند فی‌المصیبه‌ «انا لله‌ و انا الیه‌راجعون‌ گفتن‌»(24) که‌ به‌ کلمه‌ «استرجاع‌» معروف‌ است‌.
صاحب‌ کتاب‌ موسیقی‌ آوازی‌ ایران‌ ذیل‌ «تحریر» می‌نویسد: تحریر عبارت‌ از صوتی‌ آهنگین‌ است‌که‌ در اثر عبور هوا و ارتعاش‌ تارهای‌ صوتی‌ به‌ وجود می‌آید که‌ می‌تواند شکل‌های‌ مختلف‌ به‌ خودبگیرد. ادای‌ تحریرها بنا به‌ سلیقه‌ افراد می‌تواند، فرم‌های‌ مختلفی‌ به‌ خود گیرد که‌ این‌ فرم‌های‌ گوناگون‌را ادوات‌ تحریر گویند مثل‌: (آه‌ - آه‌ - آه‌) (آ- ها، آ- ها) (ا- ها، ا- ها)... وخوانندگان‌ قدیم‌ سعی‌می‌نمودند به‌ تحریر امکان‌ بیشتر دهند. به‌ همین‌ جهت‌ بلبل‌ را سرمشق‌ خود قرار داده‌ و تنوع‌ تحریر رااز این‌ پرنده‌ خوش‌ آهنگ‌ آموخته‌اند(25)
بررسی‌ و تحلیل‌
اگر قید مطرب‌ بودن‌ در تعریف‌ مشهور از غنا که‌ گفته‌ «الغناء مد الصوت‌ المشتمل‌ علی‌ الترجیع‌المطرب» ذکر نمی‌شد خیلی‌ از صداها که‌ در واقع‌ طرب‌ آور و سبک‌ کننده‌ عقل‌ و خرد نیستند داخل‌ درغنا می‌شدند و حال‌ آنکه‌ با این‌ قید بسیاری‌ از صداها که‌ دارای‌ مد و ترجیع‌ هستند مثل‌ اذان‌ و اقامه‌ ودعا.... ولی‌ صوت‌ مطرب‌ شمرده‌ نمی‌شوند، غنا محسوب‌ نمی‌شوند لذا صرف‌ فراز و نشیب‌ صداترجیع‌ بدون‌ طرب‌ مصداق‌ لهو و غنای‌ حرام‌ نیست‌.
بر این‌ اساس‌ محقق‌ کرکی‌ می‌گوید: «مجرد کشیده‌ بودن‌ صوت‌ حرام‌ نیست‌ اگر چه‌ آن‌ صوت‌ به‌حدی‌ زیبا باشد که‌ مجذوب‌ دلها گردد، البته‌ مادامیکه‌ به‌ حدی‌ منتهی‌ نشود که‌ به‌ سبب‌ ترجیع‌ مقتضای‌اطراب‌ و طرب‌ آور گردد.»
و مراد از مطرب‌ آن‌ است‌ که‌ نسبت‌ به‌ خواننده‌ و شنونده‌ مطرب‌ باشد یا شأنیت‌ و اقتضای‌ اطراب‌ راداشته‌ باشد. (26)
تعریف‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) از غناء:
ایشان‌ در تعریف‌ غناء می‌فرمایند:
«فالا ولی‌ تعریف‌ الغناء بانه‌ صوت‌ الانسان‌ الذی‌ له‌ رقه‌ و حسن‌ ذاتی‌ ولو فی‌الجمله‌ و له‌ شانیه‌ ایجادالطرب‌ بتناسبه‌ لمتعارف‌ الناس‌.(27)
غنا، صدای‌ انسانی‌ است‌ که‌ متضمن‌ نازک‌ کاری‌ و زیبائی‌ ذاتی‌ باشد و برای‌ نوع‌ انسانها ایجاد طرب‌نماید.


آفاق موسیقی در اسلام

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و ~Hasti~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
ایشان‌ در تعریف‌ غناء می‌فرمایند:
«فالا ولی‌ تعریف‌ الغناء بانه‌ صوت‌ الانسان‌ الذی‌ له‌ رقه‌ و حسن‌ ذاتی‌ ولو فی‌الجمله‌ و له‌ شانیه‌ ایجادالطرب‌ بتناسبه‌ لمتعارف‌ الناس‌.(27)
غنا، صدای‌ انسانی‌ است‌ که‌ متضمن‌ نازک‌ کاری‌ و زیبائی‌ ذاتی‌ باشد و برای‌ نوع‌ انسانها ایجاد طرب‌نماید.
در آهنگهای‌ فعلی‌ گاهی‌ صدائی‌ واقعاً نکره‌ و خشن‌ است‌ ولی‌ با تناسب‌ آلات‌ موسیقی‌ صدا راطوری‌ تنظیم‌ می‌کنند که‌ خوش‌ آیند شود به‌ نظر شیخ‌ محمد رضا اصفهانی‌ (رحمه‌ الله‌ علیه‌) اگرموجب‌ طرب‌ شود حرام‌ است‌ ولی‌ امام‌ می‌فرمایند باید حسن‌ ذاتی‌ و لطافت‌ هم‌ داشته‌ باشد تا عرف‌آنرا حرام‌ بداند (پس‌ صدای‌ انسانهائی‌ که‌ رقت‌ و حسن‌ ذاتی‌ ندارند از تعریف‌ خارج‌ شد.)
و ضمناً به‌ امکان‌ طرب‌ بودن‌ اشاره‌ دارند چرا که‌ حصول‌ طرب‌ تدریجی‌ است‌ گاهی‌ باید چند شعرخوانده‌ شود تا آن‌ حالت‌ دست‌ دهد پس‌ حکم‌ غنا به‌ آن‌ چیزی‌ تعلق‌ می‌گیرد که‌ شأن‌ آن‌ طرب‌ آوربودن‌ است‌ اگر چه‌ بعضی‌ از بیت‌ها این‌ حالت‌ را نداشته‌ باشد.
مفهوم‌ و مصداق‌ غناء در اصطلاح‌ شرع‌:
تا اینجا نتیجه‌گیری‌ می‌شود مفهوم‌ اصطلاحی‌ غناء در شریعت‌ اسلامی‌ که‌ موضوع‌ حرمت‌ است‌بامفهوم‌ لغوی‌ و عرفی‌ آن‌ فرق‌ می‌کند، زیرا اهل‌ لغت‌، مطلق‌ صدای‌ بلند، صدای‌ زیبا، ترجیع‌ صدا و...را غناء می‌نامند ولی‌ براساس‌ دلائل‌ در روایات‌، کلمه‌ غناء، اخص‌ بکار رفته‌ است‌. (بعداً بحث‌می‌شود).
زیرا از یکسو در روایات‌ صدای‌ زیبا و قرائت‌ حسن‌ حتی‌ ترجیع‌دار مدح‌ شده‌ و از سوی‌ دیگر غنا،حرام‌ شمرده‌ شده‌ و این‌ دلیل‌ اخص‌ بودن‌ غنای‌ حرام‌ شرعی‌ از غنای‌ به‌ معنای‌ لغوی‌ است‌.
علاوه‌ بر این‌ در نفس‌ روایات‌ استدلال‌ حرمت‌ به‌ قول‌ زور و لهو و باطل‌ است‌ که‌ ملاک‌، تطبیق‌ بااینهاست‌. لذا موضوع‌ حرمت‌ لهو و باطل‌ یا قول‌ زور است‌ نه‌ صرف‌ صدای‌ زیبا یا زیر و بم‌ دار.
لذا اگر غناء را به‌ معنای‌ لغوی‌ بگیریم‌، دو قسم‌ خواهد بود:
1ـ غنائی‌ که‌ از نظر شرعی‌ حرام‌ و از مصادیق‌ لهو و لغو و الفاظ باطل‌ و قول‌ زور باشد.
2ـ غنائی‌ که‌ از نظر شرع‌ حرام‌ نباشد که‌ مطلق‌ آواز است‌. اگرچه‌ به‌ دید لغوی‌ غنا محسوب‌ می‌شود.
و شاید کسانی‌ که‌ نفس‌ غناء را حرام‌ ندانسته‌ بلکه‌ حرمت‌ را معلول‌ عوارض‌ خارجی‌ دانسته‌اندمعنای‌ لغوی‌ غناء را در نظر داشته‌اند.
و اگر غناء به‌ معنای‌ فقهی‌ و روائی‌ و شرعی‌ را در نظر بگیریم‌ غناء دو صورت‌ نخواهد بود بلکه‌ به‌طور مطلق‌ حرام‌ خواهد بود و شاید کسانی‌ که‌ نفس‌ غناء را حرام‌ دانسته‌اند غناء را به‌ معنای‌ اصطلاحی‌و شرعی‌ گرفته‌اند.
میان‌ معنای‌ لغوی‌ و اصطلاحی‌ غناء تعارض‌ نیست‌، زیرا معنای‌ لغوی‌ عام‌ است‌ که‌ هر آوازی‌ را دربرگیرد و معنای‌ شرعی‌ آواز خاص‌ است‌ به‌ گونه‌ آوازی‌ که‌ لهو و یا کلمات‌ باطل‌ باشد.


آفاق موسیقی در اسلام

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR* و ~Hasti~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
و در حقیقت‌ شرع‌ معنای‌ جدیدی‌ را در نظر نگرفته‌ بلکه‌ موضوع‌ حرمت‌ را بیان‌ داشته‌ که‌ مفهوم‌جدید تلقی‌ شده‌ شارع‌ پس‌ از افزودن‌ قیدی‌ بر غناء به‌ معنای‌ لغوی‌، آن‌ را موضوع‌ حرام‌ قرار داده‌است‌.
مقایسه‌ دقیق‌ بین‌ معنای‌ لغوی‌ و شرعی‌
اگر معنای‌ لغوی‌ و عرفی‌ غناء با مفهوم‌ اصطلاحی‌ و شرعی‌ به‌ درستی‌ تمیز داده‌ نشود خلط میان‌آندو ابهام‌ می‌آورد، ابهامات‌ و سردگمی‌هائی‌ که‌ برای‌ عده‌ای‌ پیش‌آمده‌ معلول‌ همین‌ موضوع‌ است‌.
زیرا اگر مجموع‌ روایات‌ صوت‌ و غناء ملاحظه‌ شود و موارد مدح‌ و ذم‌ سنجیده‌ شود و توجه‌ شودکه‌ روایات‌ معصومین‌ در عصری‌ صادر شده‌ که‌ غناء عملا در دستگاه‌ سلاطین‌ و اشراف‌ و اهل‌ فسق‌همراه‌ با لهو و لغو و گنـ*ـاه‌ بوده‌ و بیان‌ ائمه‌ انصراف‌ به‌ مصادیق‌ خارجی‌ آن‌ دارد (نه‌ معنای‌ لغوی‌)،همان‌گونه‌ که‌ در استدلالات‌ روایات‌ معلوم‌ است‌ هرگونه‌ ابهامی‌ رفع‌ خواهد شد. و مجبور نخواهند بودکه‌ قرائت‌ قرآن‌ یا مدیحه‌سرائی‌ و مرثیه‌ خوانی‌ برای‌ اهل‌ البیت‌ علیهم‌السلام‌ یا مارشهای‌ نظامی‌ وسرودهای‌ جنگی‌ که‌ در زمان‌ خود رسول‌الله‌ هم‌ بوده‌ و یا سرودهای‌ مفید و غناء در عروسیها را باتکلف‌ و استثناء از غناء خارج‌ سازند.
با این‌ تنقیح‌ معلوم‌ می‌گردد که‌ همه‌ این‌ موارد بدلیل‌ آنکه‌ مصادیق‌ لغو و لهو و زور نیستند موضوعاًاز حکم‌ غناء خارج‌اند.
پس‌ غناء به‌ معنای‌ شرعی‌ که‌ موضوع‌ حرمت‌ است‌ اخص‌ از غنای‌ لغوی‌ است‌ و غنای‌ لغوی‌ به‌خودی‌ خود حرمت‌ نمی‌آورد مگر آنکه‌ غنای‌ شرعی‌ بر آن‌ منطبق‌ شود. لذا در تشخیص‌ موضوع‌ شرع‌می‌توان‌ گفت‌ نیازی‌ به‌ مراجعه‌ به‌ کتب‌ لغت‌ نداریم‌ زیرا در عناصر خاصه‌ استنباط (آیات‌ و روایات‌) به‌گونه‌ واضح‌ غنای‌ حرام‌ تعیین‌ شده‌ است‌.
حکم‌ غناء در اسلام‌
از احکامی‌ که‌ با دقت‌ و کنکاش‌ مورد توجه‌ واقع‌ نشده‌ و یا اگر گرفته‌ به‌ صورت‌ روشن‌ و خالی‌ ازابهام‌ و دغدغه‌ برای‌ دیگران‌ تبیین‌ نشده‌ و مکلفان‌ همواره‌ ناچار بوده‌اند با تامل‌ و احتیاط در آن‌ عمل‌کنند غناء و موسیقی‌ است‌.
علل‌ عدم‌ تبیین‌ کامل‌ حدود غناء شاید به‌ دو جهت‌ باشد:
1ـ آمیختگی‌ بعضی‌ آوازها و سرودها با مسائل‌ حرام‌ و لغو و لهو و لعب‌ و رقص‌ و گنـ*ـاه‌، زیراصرف‌آمیختگی‌ عاملی‌ برای‌ پرهیز بوده‌ است‌.
2ـ اندک‌ بودن‌ موارد و کم‌ تأثیر بودن‌ موضوع‌ خوانندگی‌ و سرود در جامعه‌ چون‌ رادیو و تلویزیون‌هنوز اختراع‌ نشده‌ بود و لذا ضرورتی‌ برای‌ بحث‌ بیشتر نبود. اما امروز این‌ نیاز به‌ شدت‌ احساس‌می‌شود خصوصاً از سوی‌ کسانی‌ که‌ به‌ واقعیتهای‌ اجتماعی‌ و عینی‌ در زندگی‌ و نیز به‌ رابـ*ـطه‌ هنر بازندگی‌ انسان‌ و اخلاقیات‌ و فرهنگ‌ توجه‌ کامل‌ دارند.


آفاق موسیقی در اسلام

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و ~Hasti~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
نظریه‌ای‌ که‌ معتقد است‌ غناء به‌ خودی‌ خود مباح‌ است‌ و ممکن‌ است‌ به‌ سبب‌ عوارض‌خارجیه‌ حرام‌ یا مکروه‌ گردد (نظر برخی‌ علمای‌ اهل‌ سنت‌).
2ـ نظریه‌ای‌ که‌ غناء در هر حال‌ حرام‌ و حرمت‌ را در نفس‌ غناء نهفته‌ می‌داند.
فقهای‌ شیعه‌ نظر دوم‌ را پذیرفته‌اند و گفته‌اند آنچه‌ مصداق‌ غناست‌ حرام‌ است‌ و حرمت‌ بر نفس‌غناء بار می‌شود.
از توجه‌ به‌ کلام‌ برخی‌ از فقهای‌ شیعه‌ مانند ملاحسن‌ فیض‌ کاشانی‌ صاحب‌ وافی‌ و محقق‌ سبزواری‌صاحب‌ کفایه‌ الاحکام‌ به‌ نظر می‌رسد نظر نخست‌ را پذیرفته‌اند ولی‌ با دقت‌ و تأمل‌ در گفتارشان‌ معلوم‌می‌شود چنین‌ نظری‌ ندارند.
ادله‌ قائلین‌ به‌ حرمت‌ غناء
افرادی‌ که‌ نفس‌ غناء را حرام‌ شمرده‌اند به‌ اجماع‌، آیات‌ و اخبار تمسک‌ نموده‌اند. ما هم‌ ادله‌ را ذکرنموده‌ و پیرامون‌ آنها بحث‌ می‌کنیم‌.
الف‌) اجماع‌
علامه‌ بزرگوار سید علی‌ حائری‌ در کتاب‌ ریاض‌ المسائل‌ می‌گوید:
«همانگونه‌ که‌ برخی‌ از فقهاء گفته‌اند اجماع‌ علمای‌ اسلام‌ بر حرمت‌ غناء است‌ و این‌ اجماع‌ دارای‌ارزش‌ و اعتبار است‌.(28)
مرحوم‌ صاحب‌ جواهر حرمت‌ آنرا ضروری‌ مذهب‌ می‌دانند و علامه‌ ملا احمد نراقی‌ می‌فرماید: «باعدم‌ خلاف‌ بلکه‌ نقل‌ اجماعی‌ که‌ بر حرمت‌ غناء شده‌، شاید بتوان‌ گفت‌ که‌ حرمت‌ غناء به‌ سرحداستفاضه‌ رسیده‌ است‌ و می‌توان‌ گفت‌ که‌ حرمت‌ غناء به‌ گونه‌ای‌ قطعی‌ است‌ و حرمت‌ آن‌ از ضروریات‌دین‌ به‌ شمار می‌آید(29)
البته‌ این‌ اجماع‌ قابل‌ رد است‌ زیرا:
اولا با وجود آرای‌ مختلفی‌ که‌ نفس‌ غناء را حرام‌ ندانسته‌اند چگونه‌ می‌توان‌ ادعا کرد که‌ همه‌ علماءبر حرمت‌ غناء اجماع‌ و اتفاق‌ دارند؟
ثانیاً، اجماع‌ تعبدی‌ دارای‌ حجیت‌ و اعتبار است‌ و اجماع‌ مدرکی‌ حجیتش‌ از باب‌ مدرک‌ است‌ و دربحث‌ غناء مستند فقها آیات‌ و روایات‌ است‌ که‌ باید به‌ اینها پرداخت‌.
ثالثاً ملاک‌ حجیت‌ اجماع‌ تعبدی‌ از نظر اندیشمندان‌ شیعه‌ کاشفیت‌ از رای‌ معصوم‌ است‌ نه‌ خوداجماع‌ و در اینگونه‌ موارد معلوم‌ نیست‌ که‌ اجماع‌ دارای‌ کاشفیت‌ و اعتبار باشد که‌ در اصول‌ مفصل‌بحث‌ شده‌ است‌ که‌ شرح‌ و بیان‌ آن‌ از حوصله‌ این‌ مقاله‌ خارج‌ است‌.
ب‌) آیات‌
آیاتی‌ که‌ در زمینه‌ اثبات‌ حرمت‌ غناء مورد استناد قرار گرفته‌ عبارتست‌ از:
1ـ «فاجتنبوا الرجس‌ من‌ الأوثان‌ و اجتنبوا قول‌ الزور»(30)
از پلیدی‌ حقیقی‌ یعنی‌ بتها اجتناب‌ کنید و نیز از قول‌ باطل‌ (مانند دروغ‌، شهادت‌ ناحق‌ و سخنان‌ لهوو غناء) دوری‌ گزینید.
استناد به‌ این‌ آیه‌ مبتنی‌ است‌ به‌ درک‌ و فهم‌ معنای‌ زور و تطبیق‌ آن‌ برغناء و این‌ امری‌ است‌ که‌ نیاز به‌دلیل‌ و اثبات‌ دارد.
2ـ «و من‌ الناس‌ من‌ یشتری‌ لهو الحدیث‌ لیضل‌ عن‌ سبیل‌ الله‌ بغیر علم‌»(31)
و برخی‌ از مردم‌ (فاسد و فتنه‌ جو) کسی‌ است‌ که‌ گفتار و سخنان‌ لغو و باطل‌ را به‌ هر وسیله‌ تهیه‌می‌کنند تا خلق‌ را به‌ جهالت‌ از راه‌ خدا گمراه‌ سازد.
مفسران‌ در شأن‌ نزول‌ آیه‌ دو احتمال‌ داده‌اند:
آیه‌ درباره‌ فردی‌ بنام‌ نضربن‌ حارث‌ نازل‌ شده‌ که‌ به‌ ایران‌ هم‌ سفری‌ کرده‌ است‌ و داستان‌ اساطیرایران‌ را برای‌ مردم‌ عرب‌ زبان‌ بازگو می‌کرده‌ است‌ تا مردم‌ را از شنیدن‌ آیات‌ دلربای‌ قرآن‌ باز دارد.
و برخی‌ گفته‌اند آیه‌ درباره‌ شخصی‌ نازل‌ شده‌ که‌ کنیزی‌ راخریده‌ بود تا برای‌ وی‌ آوازه‌ خوانی‌ کند.استناد به‌ این‌ آیه‌ هم‌ مبتنی‌ است‌ بر تطبیق‌ لهو الحدیث‌ برغناء و این‌ نیز نیاز به‌ اثبات‌ دارد.
3ـ «والذین‌ هم‌ عن‌ اللغو معرضون‌»(32)
آنان‌ که‌ از لغو و سخن‌ باطل‌ اعراض‌ و احتراز می‌کنند.
استناد به‌ این‌ آیه‌ نیز در صورتی‌ تمام‌ خواهد بود که‌ عنوان‌ لغو برغناء تطبیق‌ کند و این‌ نیاز به‌شناخت‌ لغو دارد.


آفاق موسیقی در اسلام

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و ~Hasti~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا