خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

حدیث امن زاده

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
16/5/23
ارسال ها
488
امتیاز واکنش
2,493
امتیاز
183
سن
17
زمان حضور
11 روز 17 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
با پشت سر گذاشتن اساطیر، به همراه گرگینه‌ها به قرن شانزدهم میلادی می‌رسیم؛ زمانی که دو مرد فرانسوی تنها به علت جنایت‌های هولناکی که در دهکده رخ می‌داد گرگینه شناخته شده و به جرم بستن پیمان با شیطان زنده‌زنده در آتش سوزانده می‌شوند.

-2-2.jpeg

گرگ‌ها یکی از مهم‌ترین ترس‌های انسان قرون وسطی...

فرانسه – 1502

ماجرا از این قرار است که روزی در روستاهای حومه فرانسه طوفانی شدیدی رخ می‌دهد و چوپانی به نام پییِر بورگو در اثر طوفان تمام گوسفندانش را گم می‌کند. پیِیر در روستا به دنبال گوسفندانش می‌گردد اما هر چه بیشتر در روستای نابود شده می‌چرخد اثری از گوسفندانش پیدا نمی‌کند، تا اینکه سه مرد سوار بر اسب‌هایی سیاه با رداهایی سیاه به او نزدیک شده و یکی از آنها به او می‌گوید که نگران نباش به زودی گوسفندانت را پیدا خواهی کرد و مقداری پول به پییِر می‌دهد و به او می‌گوید چند روز دیگر دوباره به دیدنت خواهم آمد.


-16.jpeg

قرون وسطی پررنگ‌ترین زمان حضور گرگینه‌ها!

چیزی نمی‌گذرد که پییِر گوسفندانش را پیدا کرده و خوشحال به خانه‌اش بازمی‌گردد. طبق وعده مرد سیاه‌پوش، چند روز بعد او نزد پیِر بازگشته و به او می‌گوید علت پیدا کردن گوسفندانش یاری کمک‌ها و نیروهایی شرور و پلید بوده است که اتفاقن لطف خود را شامل حال شخص دیگری در روستا به نام مایکل وِردان کرده‌اند و پییِر باید او را پیدا کرده و با هم به ماموریتی بروند.

پییِر پذیرفته و با پیدا کردن مایکل، او روغنی مخصوص به پییِر می‌دهد تا به پوستش بزند. پییِر هم قبول کرده و پس از مدت کوتاهی رفته‌رفته می‌بیند که به جای پاهایش پنجه‌هایی قدرتمند شکل گرفته و فرم صورتش نیز به طور کامل تغییریافته است و حالا پوزه و دندان‌های خیلی تیزی دارد. او می‌بیند که مایکل هم به گرگی هیولایی تبدیل شده و آنها با یکدیگر به دل جنگل رفته و به شکار حیوانات و پس از آن به شکار انسان‌ها مشغول می‌شوند.



-7-1.jpeg

نقشه شناسایی گرگینه‌ها...

تا اینکه روزی یکی از طعمه‌های مایکل، که مردی قوی هیکل بود در برابر حملات مایکل مقاومت کرده و به شدت به او صدمه می‌زند. او پس از مدتی دوباره به محل حادثه بازگشته اما خبری از گرگ هیولایی نمی‌بیند، بلکه مایکل درحالی‌که شدیدا زخمی شده را با دنبال کردن رد خون پیدا می‌کند.

مایکل فورا دستگیر شده و پییِر را نیز لو می‌دهد. هر دو نفر در شرایط سخت زندان و تحت شدیدترین شکنجه‌ها به گرگینه بودن اعتراف کرده و هر دو به جرم و بستن پیمان با شیطان زنده‌زنده سوزانده می‌شوند.


روایات واقعی دوران سیاه؛ قرون وسطی

 
  • تشکر
Reactions: ZaHRa

حدیث امن زاده

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
16/5/23
ارسال ها
488
امتیاز واکنش
2,493
امتیاز
183
سن
17
زمان حضور
11 روز 17 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
آلمان – 1582

در این دوره مردم سراسر روپا وحشت زیادی از گرگینه‌ها پیدا کرده و به خرافات‌های عجیبی روی می‌آورند؛ برای مثال اگر مردم می‌دیدند که گوش‌های یکی از اعضای خانواده پر مو باشد یا همسایه‌تی ناخن‌های بلندی داشته باشد قطعا آنها در زمان ماه کامل به گرگینه تبدیل خواهند شد و بهتر است هر چه سریع‌تر به مقامات امنیتی گزارش داده شوند.


--18aa25c479d1d1559.jpeg

ماه کامل انسان‌ها را تبدیل می‌کند.

این خرافات‌ها تا حدی پیش می‌روند که مردم از ترس حمله گرگینه‌ها در زمان ماه کامل فضای باز نمی‌خوابیدند یا از آب رودخانه‌ها از ترس طلسم شدن نمی‌نوشیدند. حتا برای از خانواده‌ها هفتمین فرزند خود را که بنابر خرافات‌ها گرگینه متولد خواهد شد را به محض به دنیا آمدن به قتل می‌رساندند.

تمام این وحشت و خرافات فراگیر از شهر کوچکی در آلمان به نام بِدبِرگ (Bedburg) آغاز شد. این شهر که مرگ‌ومیر در آن به دلیل جنگ و طاعون سیاه امری عادی بود، مردم تحت شرایط بحرانی به زندگی خود ادامه می‌دادند و حفظ دام‌ها و محصولات کشاورزی حیاتی‌ترین موضوع این عصر به شمار می‌رفت.



-17.jpeg

گرگینه‌ها تمام ویژگی‌ها گرگ‌ها، سرعت، قدرت و حیله‌گری را دارند.

رفته‌رفته در همین شهر، دام‌ها در حالی که کاملا مشخص بود حیوان درنده‌ای به آنها حمله کرده پیدا می‌شدند و بعد از آن زنان و بچه‌ها نیز یا ربوده می‌شدند یا جنازه دریده شده آنها در حومه شهر پیدا می‌شد.

کم‌کم زمزمه‌هایی در شهر می‌پیچد که این حوادث و این خوی وحشی نمی‌تواند کار یک حیوان باشد که برای گرسنگی شکار می‌کند و حتما… بله درسته حتما گرگینه‌ای در شهر مخفی شده است. از طرفی برخی مردم شهر گرگی عظیم‌الجثه را در تاریکی شب دیده بودند که چیزی مانند کمربند به کمر خود بسته و بر روی دوپا راه می‌رود که باعث شد مردم شهر مطمئن شوند که گرگینه‌ای در میان خودشان پنهان شده و حالا سوال اینجاست که او کیست؟



---.jpeg

تبدیل شدن به گرگینه نفرین خدایان یا پیمان شیطان؟

پیرمردی شصت‌ساله به نام پیتر استوپ که مردی دوست‌داشتنی و ثروتمند بود، به تازگی همسر خود را از دست داده و به تنهایی از دو فرزند خود مراقبت می‌کرد و اطلاعی از شایعات و اخبار شکل‌گیری گروه‌های مختلف برای شکار هیولا نداشت.

یک شب تیم‌های شکار موفق می‌شوند گرگی که کمربند به کمرش بود را پیدا کنند و به همراه سگ‌های شکاری او را محاصره می‌کنند ولی زمانی که مردم به جایی که سگ‌ها جمع‌شده‌اند می‌رسند، خبری از هیولا نیست، بلکه پیتر استوپ زخمی و ترسیده در وسط حلقه سگ‌ها گرفتار شده است.

پیتر نیز در زندان و پس از شکنجه‌های فراوان بر روی دستگاه شکنجه هولناکی به نام رَک (Rack – تختی چوبی که از طریق بستن قربانی به آن و با کشیده شدن دست‌ها و پاها منجر به شکسته شدن استخوان‌هایش می‌شود) اعتراف می‌کند که در سن دوازده سالگی با شیطان پیمان بسته و کمربندی طلسم‌شده را از شیطان هدیه گرفته است که با پوشیدن آن به گرگینه تبدیل می‌شود؛ کمربندی که مردم هرگز موفق به یافتن آن نشدند.



---2.jpeg

دستگاه شکنجه رَک

پیتر به همراه دو فرزندش به طرز وحشیانه‌ای اعدام می‌شوند، اعدامی که نه برای انسان، بلکه تنها برای یک هیولا طراحی شده است.

***


"ذهن انسان‌های قرون وسطی بسیار راحت‌تر اموری مانند مداخله شیطان در زندگی انسان‌ها را می‌پذیرفت و از همین روی برای هر آنچه که در محیط پیرامونش رخ می‌داد، به دنبال دلایل ماورایی بود. ما هرگز نخواهیم فهمید که آیا پِیر و مایکل واقعا گرگینه بودند یا برای خلاص کردن خود از شکنجه‌های سخت زندان‌های قرون وسطی که در تاریخ به بی‌رحمانه و غیرانسانی بودن، مشهور هستند، به این موضوع اعتراف کرده‌اند."


روایات واقعی دوران سیاه؛ قرون وسطی

 
  • تشکر
Reactions: ZaHRa

حدیث امن زاده

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
16/5/23
ارسال ها
488
امتیاز واکنش
2,493
امتیاز
183
سن
17
زمان حضور
11 روز 17 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
گرگینه‌های دنیای مدرن – گرگینه آمریکایی

داستان‌هایی که تا اینجا بررسی کردیم همگی متعلق به قرن‌ها پیش هستند و امروزه جوامع انسانی براساس شواهد علمی شکل گرفته‌اند که امکان تبدیل شدن انسان به یک هیولا زمانی که قرص ماه در آسمان کامل می‌شود را به طور کلی رد می‌کنند؟


-2.jpeg

گرگینه آمریکایی

در سال 1991، در شهر اِلک‌هورن (Elkhorn) واقع در ایالت ویسکانسن، یک راننده اتوبوس مدرسه در حال رساندن دانش‌آموزان به مدرسه صحبت‌های آنهادرباره اتفاقی که برای یکی از هم‌کلاسی‌هایشان در شب هالووین رخ داده را می‌شنود.

داستان از این قرار است که یکی از دانش‌آموزان در شب هالووین سوار ماشین پدرش شده و بدون اجازه در جاده نزدیک جنگل رانندگی می‌کند که ناگهان با جسمی برخورد می‌کند و فورا از ماشین پیدا شده اما هیچ‌چیزی در نزدیکی ماشین پیدا نمی‌کند اما در فاصله دور و در تاریکی جنگل هیبت گرگی عظیم که بر روی دوپای خود ایستاده را تشخیص می‌دهد که با دیدنش به سرعت به سمت او یورش می‌آورد.



--2.jpeg

گرگینه آمریکایی

راننده اتوبوس از این داستان از این روی وحشت میکند که خود نیز این موجود هیولایی را قبلن دیده است که در مسیر خارج شهر در حال دویدن به سمت جنگل بود. این داستان در سراسر شهر پخش شده و مردم هر یک تجربه خود درباره دیدن هیولایی با مشخصات یکسان را در جاده‌های اطراف شهر توصیف می‌کنند. حتا یکی از آنها می‌گوید که موفق شده با چراغ قوه‌اش به هیولا نزدیک شود و او گویی سعی داشته صحبت کند اما صداهای نامفهومی از دهان‌ هیولایی‌اش خارج می‌شود و زمانی که راوی داستان شروع به دعا کردن می‌کند به یک‌باره هیولا ناپدید می‌گردد گویی که هرگز وجود نداشته است.

ماجرای گرگینه ویسکانسن (American Werewolf) تا به امروز به شکل یک معما باقی مانده است و به نظر می‌رسد هیولای ویسکانسن هنوز به زندگی خود در خفا و در میان مردم ادامه می‌دهد.



---1024x576.jpeg

از زیباترین بازی‌های ویدیویی با محوریت این موجودات خیالی

...داستان‌هایی از این قبیل در سراسر تاریخ با سرعت پخش شده و تا به امروز، به لطف بازی‌های ویدیویی، ادبیات و سینما گرگینه‌ها، این هیولاهای خون‌خوار و مرموز را برای ما زنده نگه داشته‌اند...

منبع: ویجیاتو


روایات واقعی دوران سیاه؛ قرون وسطی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا