خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,145
امتیاز واکنش
5,504
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
وَجَل» یعنی: لرزش دل وقتی که یاد خدا می‌شود. خداوند در وصف قرآن فرموده است: «کتاباً مُتشابهاً مثانیَ تَقشعَرُّ مِنهُ جُلودُ الّذینَ یَخشونَ رَبَّهم»[۱۵] این خاصیت قرآن است که وقتی تلاوت می‌شود کسانی که ایمان دارند وقتی آن را می‌شنوند مو بر اندامشان راست می‌شود. قرآن خودش را این گونه وصف می‌کند، سپس می‌فرماید. «ثُمَّ تَلینُ جُلودهم و قلوبُهم الیِ ذِکرِ اللّهِ.» ابتدا این حالت را پیدا می‌کنند، سپس انس می‌گیرند و پوستشان دوباره نرم می‌شود و به حالت اولیه باز می‌گردد.
بنابراین، «وَجَل» هم حالتی است شبیه همان حالتی که وقتی به یاد خدا می‌افتند پیدا می‌شود؛ مثل این که در مجلسی، شخص بزرگی حضور دارد ولی شما غافل بوده‌اید؛ مثلاً، شخصیتی مانند امام؛ در مجلسی حضور داشته‌اند و شما ناگهان متوجه حضور ایشان شوید. تعجب می‌کنید. ما معمولاً در حال غفلت به سر می‌بریم و توجه نداریم که خدا حضور دارد. وقتی کسی یا خود خدا ما را متوجه کرد که من این جا حضور دارم، انسان مؤمن تکانی می‌خورد و این همان حالت «وَجَل» قلب‌هاست.
این در صورتی است که باور داشته باشد چنین کسی هست و چنین عظمتی را دارد. اگر ما چنین احساسی را در خود نمی‌یابیم باید بدانیم ایمانمان ضعیف شده است. لذا، خداوند وقتی این اوصاف را ذکر می‌کند، می‌فرماید: «اُولئکَ هُم المُؤمنونَ حقّاً.» اینان مؤمنان واقعی‌اند، وگرنه چنانچه ایمان هیچ اثری در دل و در عمل انسان نداشته باشد، ایمان نیست. امام صادق (علیه‌السّلام) هم به ابن جندب می‌فرمایند: «اِنَّما المُؤمنونَ الَّذینَ یَخافونَ اللّهَ»؛ مؤمنان کسانی‌اند که خوف الهی در دل دارند.
این یک نکته‌ای لطیفی است ما از آن غفلت داریم. خوف ما از خدا، معمولاً به دلیل اعمال بدمان است؛ چون موجب عقاب و سقوطمان می‌شود. در واقع، ما از آثار بد گناهان خودمان می‌ترسیم، ولی غافل هستیم از این که اگر کار بدی هم نکرده‌ایم، باز هم جای ترس وجود دارد؛ مثلاً، ترس از این که آنچه داریم از ما گرفته شود.


آثار ایمان از دیدگاه قرآن

 

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,145
امتیاز واکنش
5,504
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
این موضوع بسیار مهمی است و ما توجه نداریم که هر لحظه به کمک خدا احتیاج داریم. خدا تا کنون به ما ایمان داده، اما آیا لحظه بعد هم ایمان خواهیم داشت؟ اگر او بخواهد، ایمان خواهیم داشت، ولی ممکن است از ما بگیرد. در زیارت حضرت معصومه می‌خوانیم: «فَلا تَسلُب مُنّی ما اَنا فیهَ.» این جمله چه قدر اهمیت دارد! یعنی: آنچه را دارم از من مگیر. در آیه هم از قول مؤمنان می‌فرماید: «رَبّنا لاَتُزغ قُلوبَنا بَعدَ اِذ هَدَیتنا؛[۱۶] خدایا، این هدایتی را که به ما داده‌ای از ما مگیر». اگر این ایمان از ما سلب شود چه اطمینانی داریم، چه ضمانتی وجود دارد که آنچه را داریم برایمان باقی بماند. بنابراین، باید دستمان پیش خدا دراز باشد.
پس خوف مؤمنان از عظمت الهی است. این با خوف از گناهانی که مرتکب شده‌ایم و از آثار بدش می‌ترسیم تفاوت دارد. ترس از این که آنچه را تاکنون از نعمت‌های مادی و معنوی داشته‌ایم از ما سلب شود نیز موضوع دیگری است. امام (علیه‌السّلام) بر این نکته تاکید دارند و می‌فرمایند: «وَ یُشفقونَ انَ یُسلبوا ما اُعطوا مِن الهُدی»؛ می‌ترسند آنچه را از هدایت به آن‌ها داده شده گرفته شود. یکی از دلایل تکرار «اِهدنا الصّراطَ المُستقیم» که هر روز باید چند مرتبه در نماز بخوانیم همین است که تا حالا خدا ما را هدایت کرده، اما لحظه بعد چه؟ باز هم به هدایت نیاز داریم. او باید ما را هدایت کند. اگر هدایت او به ما نرسد گمراه خواهیم شد. ما از خودمان هدایت نداریم، او باید بدهد. پس باید دایم ما را هدایت کند.

علاوه بر این، هدایت مراتبی دارد. بنابراین، نباید به همین مرتبه از هدایت که داریم قانع باشیم، باید مرتبه بالاتر را بخواهیم. مؤمنان چون حالت خوف دارند (اِذَا ذُکراللّهُ و نعمائه) وقتی به یاد خدا و نعمت‌های او می‌افتند، دو جور ترس دارند: هم وقتی به مقام الهی و عظمت او توجه پیدا می‌کنند حالت وَجَل و خشیت در آن‌ها پیدا می‌شود و هم وقتی به یاد نعمت‌های خدا می‌افتند، می‌ترسند که نعمت‌ها از آن‌ها گرفته شود.
همچنین وقتی آیات الهی بر آنان تلاوت می‌شود بر ایمانشان افزوده می‌گردد. آنان وقتی آیات تکوینی الهی را مشاهده می‌نمایند و در آن‌ها تامّل می‌کنند، آثار نفوذ قدرت الهی را می‌بینند که در تمام جهان نافذ است. وقتی هم آیات تشریعی و آیات قرآنی برایشان تلاوت می‌شود تامّل می‌کنند و به معنایش توجه می‌نمایند که این حکایت از صفات الهی، ـ از جمله قدرت او ـ دارد.
امیدواریم که خداوند متعال به همه ما بهره وافری از ایمان واقعی مرحمت فرماید.
امام‌ خمینی برای هدایت به‌حسب انواع سیر سایرین و سالکین، مراتبی قائل است ازجمله:
۱- نور هدایت فطری که در آن شخص بدون احتجاب به انواع حجاب‌ها مانند حجاب ملکی یا ملکوتی، حجب معاصی قلبی یا قالبی، حجب نورانی یا ظلمانی یا حجاب وحدت یا کثرت، سیر الی‌الله می‌کند.[۱۷]
۲- هدایت به نور قرآن بدون افراط‌وتفریط با تدبر در معانی ظاهری و باطنی، بدون توقف در معنای ظاهر و بدون نفی آنها؛ اما بعضی از اهل ظاهر، علوم قرآن را همان معانی عرفی و استفاده از آن را منحصر به ‌همین دستورهای صوری ظاهری می‌دانند. ازاین‌رو از نور هدایت به صراط مستقیم قرآنی محروم‌اند؛ بنابراین عالِم محقق، همچنان‌ که ظاهر خود را به نور قرآن منور می‌کند باید باطن خود را نیز به انوار معارف و توحید آن نورانی کند.[۱۸] بنا بر نظر امام‌ خمینی یکی از مراتب عالیه هدایت، هدایت به صراط مستقیم، به‌ معنای ثبات و تمکین در حالات و مقامات است و کسی که به رؤیت مقام مالکیت و قاهریت حق برسد، غبار کثرت را می‌شکند و میان او و حق‌تعالی حجابی نمی‌ماند و عنایت ازلی شامل حال او می‌شود و به مقام استقامت و تمکین می‌رسد. در این ‌صورت خواهان هدایت ازلی می‌شود که همان هدایت و صراط مستقیم، به‌ معنای ثبات و استقامت است، اما در غیر این افراد که دارای حجاب‌اند، هدایت مرتبه پائین‌تری دارد.[۱۹] ایشان بر این باورند که وقتی سالک انانیت خود را محو می‌کند، عنایت ازلی از مقام غیب احدی به فیض اقدس شامل او می‌شود و حالت صحو بعد المحو برای او حاصل می‌شود و به وجود حقانی متصف می‌گردد در این‌ صورت هدایت مطلقه که همان صراط مستقیم انسانیت و سیر به‌سوی اسم جامع است شامل او می‌شود.[۲۰][۲۱]


منبع: ویکی فقه


آثار ایمان از دیدگاه قرآن

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا