خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

A.B2

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/8/23
ارسال ها
23
امتیاز واکنش
261
امتیاز
123
سن
25
زمان حضور
22 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نامه خدا
ادامه قسمت سوم:
وارد ساختمان شد، دیوار های آنجا تقریبا ریخته بود طبقه همکف آن را بمب گزاری کرد، بنا بر تفکرات خود تصور می کرد که حتما پایگاه اصلی دشمن در طبقات بالا قرار دارد، برای همین تصمیم گرفت تا بمب های شیمیایی را در طبقه بالا رها کند، او ماسک اکسیژن خود را بر صورت زد و تک تک اتاق ها را از بمب پر کرد، کارش با ساختمان...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازی نیمه تمام | A.B2 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: daryam1، *NiLOOFaR*، SelmA و 11 نفر دیگر

A.B2

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/8/23
ارسال ها
23
امتیاز واکنش
261
امتیاز
123
سن
25
زمان حضور
22 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدا
قسمت چهارم:

- بیا تو.
سربازی از سنگر بود، پس از احترام نظامی، خبر از جلسه ایی مهم را به او داد، جلسه ایی برای مقام های ارشد و برنامه ریزی شده توسط خود مدیران حزب برای چیدمان عملیات بعدی، پس از گفتن خبر، نامه ایی از جیب خود درآورد و به او داد و سپس از اتاق خارج شد. نامه باز از طرف حزب بود، بازش کرد و در آن فقط دو کلمه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازی نیمه تمام | A.B2 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: daryam1، *NiLOOFaR*، YeGaNeH و 10 نفر دیگر

A.B2

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/8/23
ارسال ها
23
امتیاز واکنش
261
امتیاز
123
سن
25
زمان حضور
22 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدا
قسمت پنجم:

به همین سادگی، تنها همین گفته های
ساده کافی بود، نمی‌دانست چرا، سادگی موضوع اوضاع را برایش سخت تر می‌کرد، انگار اگر دستور به صلح می‌داد بقیه از آن اطاعت می‌کردند، شاید او عضو محبوب حزب بود. جزییات عملیات از طریق حزب اعلامیه به همه رسید، و زمانش به صورت جداگانه در شب برای همه اعلام شد. انتظار می‌رفت که افراد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازی نیمه تمام | A.B2 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: daryam1، *NiLOOFaR*، YeGaNeH و 8 نفر دیگر

A.B2

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/8/23
ارسال ها
23
امتیاز واکنش
261
امتیاز
123
سن
25
زمان حضور
22 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدا

قسمت ششم:

تمامی افراد در سنگر خود حاضر شدند، یکی از سرباز ها که زنی تقریبا جوان با مو های از هم گسیخته، به سمت او آمد، و به او گفت که باید طبق معمول برای جوخه خود سخنرانی کند، که شاید این آخرین سخنرانی آنان باشد. برای این عمل سکو در آنجا آماده بود، گردان او نظم گرفته بودند و صف بسته بودند، نظم آنها خیلی بهتر از آخرین...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازی نیمه تمام | A.B2 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: daryam1، *NiLOOFaR*، YeGaNeH و 8 نفر دیگر

A.B2

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/8/23
ارسال ها
23
امتیاز واکنش
261
امتیاز
123
سن
25
زمان حضور
22 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نامه خدا

قسمت ۷:

- پَست ها... همینجا پیاده می‌شیم،
معلوم نیست کی پشتیبانی برسه، گردان پنج هم شروع به حمله کرده، از هم جدا بشید، بیسیم رو روشن نگه دارید، برید!» او به سربازانش دستور داد.
در چشم به هم زدنی شعله های جنگ آن منطقه تاریک را روشن کرد، تیر ها بی مقصد در هوا می‌رقصیدند، زمین های سبز آنجا با رنگ قرمز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازی نیمه تمام | A.B2 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: daryam1، *NiLOOFaR*، YeGaNeH و 6 نفر دیگر

A.B2

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/8/23
ارسال ها
23
امتیاز واکنش
261
امتیاز
123
سن
25
زمان حضور
22 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدا
قسمت ۸:

ای خدا....

بیسیم خود را به مقر اصلی جببه حزب وصل کرد و با فریاد گفت.
- پس این نیروی کمکی کوفتی کجاست؟! پس چه غلطی میکنید؟! چرا هیچکسی جواب نمیده؟! پس کجایید؟!.... ای خدا...
بیسیم خود را به دور دست پرت کرد، و بر زمین نشست، دیگر به هیچ چیز اهمیتی نمی‌داد، نه حزب، نه جنگ، نه دشمن، با اینکه از همه کینه به دل...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازی نیمه تمام | A.B2 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: daryam1، *NiLOOFaR*، YeGaNeH و 6 نفر دیگر

A.B2

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/8/23
ارسال ها
23
امتیاز واکنش
261
امتیاز
123
سن
25
زمان حضور
22 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدا
قسمت ۹:

بار دیگر بی سیم صدایش در آمد.
- حمله هوایی تا دقایقی دیگر، حمله هوایی تا دقایقی دیگر، سربازان حزب از منطقه جنگی خارج بشوند، این آخرین اخطار هست!
مگه کسی هم مونده که به شما گوش بده...
حال عجیبی بود، تنها، در مکانی ساکت و به دور از شعله جنگ، آرامشی برایش بود که شاید در این چندساله آن را نداشت. به آسمان خیره...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازی نیمه تمام | A.B2 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: daryam1، YeGaNeH، *NiLOOFaR* و 2 نفر دیگر

A.B2

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/8/23
ارسال ها
23
امتیاز واکنش
261
امتیاز
123
سن
25
زمان حضور
22 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسمه تعالی

قسمت ۱۰:

محشر بودی افسر، محشر!
افسر برای تو کمه!
سرگرد... آره سرگرد یا شاید هم بالاتر!
عالی بودی!
حرف نداشتی!
نابغ_


صدای زنگ ساعتش درآمد، بعد از آن همه جشن سربازان بعد پیروزی، اتاقش تنها جایی آرامی بود که می‌توانست استراحت کند، اینکه بعد از این همه کشته، و شکست تقریبی حزب آنها چقدر خوشحال بودند و جشن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازی نیمه تمام | A.B2 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: daryam1، YeGaNeH، *NiLOOFaR* و 2 نفر دیگر

A.B2

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/8/23
ارسال ها
23
امتیاز واکنش
261
امتیاز
123
سن
25
زمان حضور
22 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعد از نوشتن درخواست خود، از نوشتن دست برداشت، گزارش خود را در نامه ایی گذاشت و آن را به مامور تحویل داد. سربازی که وظیفه رساندن خبر را به او داشت باز به سمت او آمد و خبر از شروع حرکت به سمت پایتخت را به او داد، او و چندین مقام بالای دیگر باید زودتر از بقیه به سمت شهر حرکت کنند.
به سمت اتاق خود برگشت و لباس نظامی اش بر تن کرد، پلاک...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازی نیمه تمام | A.B2 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: daryam1، -FãTéMęH-، YeGaNeH و 2 نفر دیگر

A.B2

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/8/23
ارسال ها
23
امتیاز واکنش
261
امتیاز
123
سن
25
زمان حضور
22 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدا
قسمت ۱۲:

5 سال بعد از جنگ!
زمان حال!

ساعت ۸ صبح باز گوشی او زنگ خورد، و باید برای حرکت به سمت کار آماده می‌شد، حس سنگینی داشت، به سختی از روی تـ*ـخت بلند شد، حس می‌کرد که رویایی طولانی مدت دیده بود، اما باز چیزی به یاد نمی‌آورد.
گوشی او باز به صدا در آمد، پیامک بود، از طرف همکاری که قبل دست او بود.

- سلام،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازی نیمه تمام | A.B2 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: daryam1، -FãTéMęH-، MaRjAn و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا