خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
نخستین پیروان او شامل رودلف هس،[و ۳۴] خلبان سابق نیروی هوایی هرمان گورینگ[و ۳۵] و افسر ارتش ارنست روم[و ۳۶] بودند. فرماندهی اس‌آ،[و ۳۷] ارگان نظامی‌نمای نازی‌ها که وظیفه نگهبانی از میتینگ‌های حزب و حمله به رقبای سـ*ـیاسی را داشت، به روم سپرده شد. اوفبا فرنگوینگ،[و ۳۸] یک گروه از روس‌های سفید تبعیدی در مونیخ و از اولین ناسیونال سوسیالیست‌ها، هم تأثیر به‌سزایی بر تفکرات هیتلر داشتند.[۱۰۹] این گروه که توسط صنعت‌گران ثروتمند تغذیه مالی می‌شد، هیتلر را با نظریاتی چون یک «توطئه بزرگ یهودی» و ارتباط میان بلشویک‌ها و بازار بین‌المللی آشنا کرد.[۱۱۰] تا سال ۱۹۲۴، یهودیان در تصورات هیتلر با بلشویک‌ها مترادف پنداشته می‌شدند.[۱۱۱]

در ۲۴ فوریه، حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان، به‌طور مخفف حزب نازی، یک برنامه ۲۵ بندی را منتشر کرد. این برنامه شامل تفکرات منسجمی نبود و در عوض، حاوی نظراتی چون التراناسیونالیسم، مخالفت با عهدنامه ورسای، بی‌اعتمادی به سرمایه‌داری و چندی از نظرات سوسیالیستی بود که در جنبش فلکیشی پان‌ژرمنیسم طرفداران زیادی داشتند. برای هیتلر، مهم‌ترین بخش آن تفکرات یهودستیزانه آن بود. او این برنامه را به عنوان ابزاری جهت کسب محبوبیت برای حزب در میان مردم می‌دید.

کودتای مونیخ و زندان لاندسبرگ:

در ۱۹۲۳، هیتلر ابراز آمادگی کرد تا به اریش لودندورف، و از ژنرال‌های جنگ جهانی اول، در کودتایی که به «کودتای نوشیدنی فروشی» معروف شد، کمک کند. حزب نازی آلمان از فاشیست‌های ایتالیایی به عنوان مدلی برای نمایش‌ها و سـ*ـیاست‌های خود الگو می‌گرفت. هیتلر قصد داشت با برنامه‌ریزی کودتای خودش در باواریا و سپس به چالش طلبیدن دولت برلین، از رژه به سوی رم بنیتو موسولینی تقلید کند. هیتلر و لودندورف از گوستاو ریتر فن کار،[و ۴۰] کمیسر ایالتی و رهبر دوفاکتوی باواریا خواستند که از آن‌ها حمایت کند. اما کار، در کنار رئیس پلیس هانتس ریتر فون زایسر[و ۴۱] و ژنرال رایشسور اتو فون لاساو[و ۴۲] قصد داشتند یک دیکتاتوری ناسیونالیست بدون حضور هیتلر برپا کنند.


آدولف هیتلر

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
در ۸ نوامبر ۱۹۲۳، هیتلر و اس‌آ به یک میتینگ عمومی با حضور ۳٬۰۰۰ نفر که توسط گوستاو ریتر فن کار در یک نوشیدنی فروشی در مونیخ برنامه‌ریزی شده بود، حمله کردند. هیتلر سخنرانی کار را مختل کرد و اعلام کرد که یک انقلاب ملی شروع شده‌است؛ او از تشکیل یک دولت ملی جدید توسط اریش لودندورف خبر داد.[۱۱۴] هیتلر به تهدید اسلحه از کار، زایسر و لاساو خواست که این موضوع حمایت کنند و آن‌ها نیز پذیرفتند.[۱۱۴] نیروهای هیتلر در ابتدا موفق شدند رایشسور محلی و مقرهای پلیس را اشغال کنند اما کار و همراهانش به سرعت حمایت خود را پس گرفتند. ارتش و پلیس ایالتی هم از او حمایت نکردند.[۱۱۵] روز بعد، هیتلر و افرادش به وزارت جنگ باواریا هجوم بردند تا دولت باواریا را برکنار کنند اما پلیس آن‌ها را متفرق کرد.[۱۱۶] ۱۶ نازی و ۴ افسر پلیس کشته شدند و کودتا شکست خورد.[۱۱۷]

هیتلر به خانه ارنست هانفستنگل[و ۴۳] فرار کرد و حتی گزارش شده‌است که به خودکشی فکر کرده‌است.[۱۱۸] زمانی که ۱۱ نوامبر ۱۹۲۳ به جرم خیـ*ـانت دستگیرش کردند، افسرده اما آرام بود.[۱۱۹] محکمه او در دادگاه خلق در مونیخ به تاریخ فوریه ۱۹۲۴ آغاز شد[۱۲۰] و آلفرد روزنبرگ[و ۴۴] به صورت موقت رهبری حزب نازی را عهده‌دار شد. در اول آوریل، هیتلر به پنج سال زندان در زندان لاندسبرگ محکوم شد.[۱۲۱] نگهبانان در آن زندان با او رفتار دوستانه‌ای داشتند و به او اجازه داده شد از طرفدارانش نامه دریافت کند و با هم حزبی‌های خود دیدار داشته باشد. دادگاه عالی باوریا او را عفو کرد و علی‌رغم مخالفت‌های دادستان دولتی، در ۲۰ دسامبر ۱۹۲۴ آزاد شد.[۱۲۲] با محاسبه زمان بازداشت، او در مجموع اندکی بیش از یک سال را در زندان سپری کرد.[۱۲۳]


آدولف هیتلر

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
زمانی که در زندان لاندسبرگ بود، هیتلر بیشتر قسمت‌های جلد اول نبرد من (ابتدا قرار بود نامش چهار سال و نیم نبرد علیه دروغ‌ها، حماقت و بزدلی باشد) را ابتدا به امیل ماوریس[و ۴۵] و سپس به رودلف هس[و ۴۶] دیکته کرد.[۱۲۳][۱۲۴] این کتاب که به دیتریش اکارت تقدیم شده بود، یک اتوبیوگرافی بود و تفکرات هیتلر و برنامه‌های او جهت تبدیل جامعه آلمان به یک جامعه مبتنی به نژاد را شرح می‌داد. هیتلر در طول این کتاب یهودیان را «میکروب‌ها» و «زندانیان بین‌المللی جامعه» توصیف می‌کند. بنا به تفکرات او، تنها راه حل نابودی آن‌ها بود. علی‌رغم اینکه او توضیح نمی‌دهد این نابودی چگونه قرار است اتفاق افتد، به گفته ایان کرشاو تمایل او به نسل‌کشی غیرقابل انکار است.[۱۲۵]

نبرد من که در دو جلد در سال‌های ۱۹۲۵ و ۱۹۲۶ منتشر شد، از ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۲ فروشی معادل ۲۲۸٬۰۰۰ نسخه داشت. در ۱۹۳۳ که اولین سالی بود که هیتلر به صدارت رسید، ۱ میلیون نسخه دیگر از کتاب مذکور به فروش رسید.[۱۲۶]

اندکی قبل از اینکه عفو مشروط شامل حال هیتلر شود، دولت باواریا سعی کرد او را به اتریش دیپورت کند.[۱۲۷] صدر اعظم فدرال اتریش با استدلالی مبنی بر اینکه حضور هیتلر در ارتش آلمان باعث شده تابعیت اتریشی او بی‌اعتبار شود، درخواستشان را رد کرد.[۱۲۸] هیتلر در جواب به تاریخ ۷ آوریل ۱۹۲۵ از تابعیت اتریشی خود دست کشید.[۱۲۸]


آدولف هیتلر

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
بازسازی حزب نازی

در زمان آزادی هیتلر از زندان، از دعواهای سـ*ـیاسی کاسته شده بود و اقتصاد بهبود یافته بود، نتیجتاً برای ایجاد اعتراضات سـ*ـیاسی، فرصت‌های محدودی در اختیار هیتلر قرار داشت. به دلیل کودتای مونیخ، در باواریا حزب نازی و سازمان‌های مرتبط به آن ممنوع‌الفعالیت شده بودند. هیتلر در ۴ ژانویه ۱۹۲۵ با رئیس‌الوزرای باواریا، هاینریش هیلد[و ۴۷] ملاقات کرد و پذیرفت که به حاکمیت ایالت احترام بگذارد و برای کسب افزایش قدرت خود تنها از شیوه‌های دموکراتیک استفاده کند. در نتیجه این ملاقات، ممنوعیت فعالیت سـ*ـیاسی حزب به تاریخ ۱۶ فوریه همان سال برداشته شد؛[۱۲۹] اما پس از اینکه آدولف هیتلر در ۲۷ فوریه یک سخنرانی علاقه‌مند‌آمیز انجام داد، مقامات باواریایی او را از هرگونه سخنرانی عمومی منع کردند. محدودیتی که تا ۱۹۲۷ برجا بود.[۱۳۰][۱۳۱] هیتلر که با وجود محدودیت در پی دستیابی به جاه‌طلبی‌های سـ*ـیاسی خود بود، گرگور اشتراسر، اتو اشتراسر و یوزف گوبلس را مأمور سازماندهی و گسترش حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان در شمال آلمان کرد. گرگور اشتراسر مسیر سـ*ـیاسی مستقل‌تری را در پیش گرفت و تأکید خود را بر عناصر سوسیالیستی برنامه حزب قرار داد.[۱۳۲]

بازار سهام ایالات متحده در ۲۴ اکتبر ۱۹۲۹ سقوط کرد. تأثیری که این اتفاق بر آلمان گذاشت ویرانگر بود: میلیون‌ها نفر از کار بیکار شدند و چند بانک بزرگ ورشکست شدند. هیتلر و حزب نازی بر آن شدند که از وضعیت اضطراری پیش آمده استفاده ببرند و حامیان حزب را افزایش دهند. آن‌ها وعده دادند که عهدنامه ورسای را باطل، اقتصاد را تقویت و برای بیکاران شغل ایجاد خواهند کرد.[۱۳۳]


آدولف هیتلر

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
رکود بزرگ یک فرصت سـ*ـیاسی برای هیتلر ایجاد کرد. آلمانی‌ها دربارهٔ جمهوری پارلمانی که با مخالفت‌هایی از سوی چپ و راست‌گرایان افراطی روبرو بود، هم‌صدا نبودند. احزاب میانه‌رو نمی‌توانستند مانع موج روزافزون افراط‌گرایی شوند و رفراندوم ۱۹۲۹ آلمان به محبوبیت بیشتر نازیسم یاری رساند.[۱۳۵] در نتیجه انتخابات سپتامبر ۱۹۳۰، ائتلاف بزرگ موجود از بین رفت و کابینه‌ای تشکیل شد که در اقلیت قرار داشت و نتیجتاً، صدر اعظم آلمان و رهبر حزب مرکز، هاینریش برونینگ،[و ۴۸] مجبور بود با فرمان‌های اعلام وضعیت اضطراری توسط رئیس‌جمهور پاول فن هیندنبورگ[ث] کشور را اداره کند. از این زمان، حکومت با فرمان‌های ریاست‌جمهوری به موضوعی عادی تبدیل شد و راه را برای یک حکومت اقتدارگرا هموار کرد.[۱۳۶] در همین انتخابات، حزب نازی از یک حزب در حاشیه با صعودی چشم‌گیر و کسب ۱۰۷ کرسی (۱۸٫۳٪ آرا) به دومین حزب بزرگ رایشستاگ تبدیل شد.
در اواخر ۱۹۳۰، هیتلر حضوری پررنگ در محاکمه دو افسر رایشسور، ریکارد شرینگر[و ۴۹] و هانتس لودین،[و ۵۰] ایفا کرد. هر دوی آن‌ها متهم به عضویت در حزب نازی که در آن زمان عضویتش برای پرسنل رایشسور ممنوع بود، بودند.[۱۳۸] مدعی‌العموم بر آن بود که حزب نازی یک حزب افراطی است که منجر به آن شد هانتس فرانک، وکیل، هیتلر را برای شهادت به دادگاه بخواند.[۱۳۹] در ۲۵ سپتامبر ۱۹۳۰، هیتلر در محکمه حاضر شد و شهادت داد که حزب او تنها از طرق انتخابات برای کسب قدرت تلاش خواهد کرد؛[۱۴۰] این برای او طرفداران زیادی در بین افسران جمع کرد.[۱۴۱]

سـ*ـیاست‌های ریاضت اقتصادیِ برونینگ باعث نشد وضعیت اقتصاد آلمان چندان بهتر شود و به شدت هم نامحبوب بودند.[۱۴۲] هیتلر از این فرصت استفاده کرد و شعارهای سـ*ـیاسی خود را بر افرادی که تورم دهه ۱۹۲۰ و رکود بر زندگی آن‌ها تأثیر گذاشته بود، نظیر کشاورزان، کهنه‌سربازان و طبقه متوسط، متمرکز ساخت.[۱۴۳]


آدولف هیتلر

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
علی‌رغم اینکه در ۱۹۲۵ از تابعیت اتریشی خود صرف‌نظر کرده بود، او برای حدود ۷ سال بود که هنوز تابعیت آلمانی نگرفته بود. در نتیجه او تابعیت هیچ دولتی را نداشت، نمی‌توانست برای یک منصب دولتی کاندید شود و در خطر دیپورت‌شدن بود.[۱۴۴] در ۲۵ فوریه ۱۹۳۲، وزیر داخله ایالت برانزویک، دیتریش کلاگس[و ۵۱] که خود از اعضای حزب نازی بود، هیتلر را به عنوان مدیر هیئت نمایندگان برانزویک در رایشسرات[ج] منصوب کرد و بدین ترتیب او به شهروند برانزویک[۱۴۵] و نتیجتاً آلمان تبدیل شد.[۱۴۶]

هیتلر در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۹۳۲ شرکت و با هیندنبورگ رقابت کرد. سخنرانی او در برابر کلوب صنعتی دوسلدورف به تاریخ ۲۷ ژانویه ۱۹۳۲ باعث شد خیلی از قدرتمندترین صنعتگران آلمان از او طرفداری کنند.[۱۴۷] هیندنبورگ حمایت بسیاری از احزاب ناسیونالیست، سلطنت‌طلب، کاتولیک، جمهوری‌خواه و چندی از سوسیال دموکرات‌ها را داشت. «هیتلر بر فراز آلمان»[و ۵۲] شعار انتخاباتی هیتلر بود که به جاه‌طلبی‌های سـ*ـیاسی او و استفاده از هواپیما برای تبلیغات اشاره می‌کرد.[۱۴۸] او یکی از اولین سیاستمدارانی بود که از هواپیما چنین استفاده می‌کرد و این استفاده به واقع اثرگذار بود.[۱۴۹][۱۵۰] او در هر دو دور انتخابات دوم شد و در انتخابات نهایی ۳۵٪ آرا را کسب کرد. علی‌رغم شکستش در برابر هیندنبورگ، هیتلر با این انتخابات به نیرویی قدرتمند در سـ*ـیاست آلمان تبدیل شد.[۱۵۱]

انتخاب به صدارت

نبود یک دولت مؤثر سبب شد دو سیاستمدار پرنفوذ، فرانتس فون پاپن و آلفرد هوگنبرگ، به همراه چند صنعت‌گر و تاجر دیگر نامه‌ای به فن هیندنبورگ بنویسند. امضاکنندگان این نامه او توصیه کردند که آدولف هیتلر را به عنوان رئیس دولتی مستقل از احزاب پارلمان به صدارت منصوب کند. اتفاقی که از نظر آن‌ها می‌توانست باعث «رضایت میلیون‌ها نفر» شود.[۱۵۲][


آدولف هیتلر

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
پاول فن هیندنبورگ، با اکراه و پس از اینکه دو انتخابات مجلس دیگر در ژوئیه و نوامبر ۱۹۳۲ نتایجی به همراه نداشت که منجر شود یک حزب اکثریت را تصاحب کند و دولت تشکیل دهد، پذیرفت آدولف هیتلر را به صدارت بردارد. هیتلر دولتی ائتلافی از احزاب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان (حزب نازی، حزبی که بیشترین کرسی را در رایشستاگ داشت) و خلق ملی آلمان تشکیل داد. در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۳، کابینه جدید در یک مراسم مختصر در دفتر هیندنبورگ ادای سوگند کرد. سه منصب به حزب نازی رسید: صدارت اعظم (در اختیار آدولف هیتلر)، وزارت داخله (در اختیار ویلهلم فریک) و وزارت داخله پروس (در اختیار هرمان گورینگ).[۱۵۴] هیتلر پست‌های وزارت را به عنوان راهی جهت برقراری سلطه خود بر پلیس در بیشتر بخش‌های آلمان، می‌دید.[۱۵۵]

آتش‌سوزی رایشستاگ و انتخابات مارس

به عنوان صدر اعظم آلمان، هیتلر تلاش خود را به کار بست تا مانع آن شود رقبای حزب نازی بتوانند اکثریت لازم برای تشکیل دولت را به دست آورند. به دلیل بن‌بست سـ*ـیاسی، او مجدداً از هیندنبورگ تقاضا کرد که رایشستاگ را منحل اعلام کند و نتیجتاً، مقرر شد انتخابات جدید در اوایل مارس برگزار شود. در ۲۷ فوریه ۱۹۳۳، ساختمان رایشستاگ به آتش کشیده شد. گورینگ آن را یک توطئه از جانب کمونیست‌ها دانست زیرا کمونیست هلندی مارینوس فان در لوبه[و ۵۳] را در شرایطی در ساختمانِ در حال سوختن پارلمان پیدا کردند که او را در مظان اتهام قرار می‌داد.[۱۵۶] بنا به کرشاو، تقریباً همه مورخان اتفاق نظر دارند که در لوب واقعاً کسی بود که آتش‌سوزی را ایجاد کرد.[۱۵۷] در مقابل، افرادی چون شایرر و آلان بولاک معتقدند که خود حزب نازی در پشت پرده این اتفاق قرار داشت.[۱۵۸][۱۵۹] بنا به پیشنهاد هیتلر، هیندنبورگ فرمان آتش رایشستاگ را در ۲۸ فوریه صادر کرد که برخی از حقوق اولیه را به تعلیق درآورد و محکوم‌کردن بدون برگزاری دادگاه را ممکن می‌کرد. این فرمان‌بر اساس بند ۴۸ قانون اساسی وایمار که به رئیس‌جمهور اجازه می‌داد جهت حفاظت از امنیت و نظم عمومی تصمیمات اضطراری بگیرد، صادر شد.[۱۶۰] فعالان حزب کمونیست آلمان (KPD) سرکوب و ۴٬۰۰۰ نفر از اعضای حزب بازداشت شدند.


آدولف هیتلر

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
علاوه بر کمپین‌های سـ*ـیاسی، حزب نازی در روزهای قبل از انتخابات به گروه‌های نظامی‌نما و پروپاگاندای ضد کمونیستی هم متوسل می‌شد. در روز انتخاب، ۶ مارس ۱۹۳۳، سهم نازی‌ها از آرا به ۴۳٫۹٪ افزایش پیدا کرد و توانستند بیشترین کرسی‌ها را تصاحب کنند اما از اکثریت بازماندند؛ نتیجتاً، ائتلاف مجدد با حزب خلق ملی آلمان برای تشکیل دولت ضروری بود.[۱۶۲]

روز پوتسدام و قانون تفویض اختیارات

در ۲۱ مارس ۱۹۳۳، رایشستاگ جدید با یک مراسم افتتاحیه در کلیسای گارنیسون پوتسدام تشکیل شد. این مراسم «روز پوتسدام» از آن جهت برگزار شد تا اتحاد مابین جنبش نازی و طبقه اشرافی و نظامی کهن پروس را نشان دهد. هیتلر در آن مراسم ژاکتی بر تن داشت و متواضعانه با فن هیندنبورگ خوش و بش کرد.
از آنجا که هیتلر اکثریت را در رایشستاگ در اختیار نداشت اما به دنبال برقراری کنترل کامل سـ*ـیاسی خود بود، لایحه تفویض اختیارات[و ۵۴] را مجلس برد تا نمایندگان تازه انتخاب شده دربارهٔ آن تصمیم بگیرند. این لایحه—با نام رسمی راه‌حل رفع پریشانی مردم و رایش[و ۵۵]— به کابینه هیتلر آن قدرتی را می‌داد که قوانین جدید را بدون مشورت با رایشستاگ در چهار سال آینده به جریان اندازند. آن قوانین (به غیر از استثناهایی خاص) می‌توانستند قانون اساسی را هم زیر سؤال ببرند.[۱۶۵] از آنجا که لایحه تفویض اختیارات قانون اساسی آلمان را تحت تأثیر قرار می‌داد، برای تصویب آن لازم بود دو سوم نمایندگان به آن رای موافق دهند. از آنجا که در حالت عادی امکان این موضوع نبود، نازی‌ها با استفاده از فرمان آتش رایشستاگ هر ۸۱ نماینده کمونیست مجلس را بازداشت کرده[۱۶۶] و مانع از رای دادن چند نماینده سوسیال دموکرات شدند.[۱۶۷]


آدولف هیتلر

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
در ۲۳ مارس ۱۹۳۳، رایشستاگ در سالن اپرای کرول تشکیل جلسه داد. مأموران اس‌آ در داخل نگهبانی می‌دادند، حال آنکه گروه‌های بزرگ مخالف لایحه پیشنهادی بیرون از ساختمان شعار داده و نمایندگانی که وارد سالن کرول می‌شدند را تهدید می‌کردند.[۱۶۸] موضع حزب مرکز، سومین حزب بزرگ رایشستاگ، تعیین‌کننده بود. بعد از آنکه هیتلر به صورت شفاهی به رهبر حزب مرکز لودویگ کاس[و ۵۶] قول داد که حق وتو برای هیندنبورگ محفوظ می‌ماند، کاس اعلام کرد که حزب مرکز از این لایحه پشتیبانی می‌کند. لایحه مذکور در نهایت با ۴۴۱ رای موافق و ۸۴ رای مخالف تصویب شد و همه احزاب غیر از سوسیال دموکرات‌ها به آن رای موافق دادند. قانون تفویض اختیارات، به همراه فرمان آتش رایشستاگ، دولت هیتلر را به صورت دوفاکتو به یک دیکتاتوری قانونی تبدیل کردند.[۱۶۹]
دیکتاتوری
ضمن در نظر گرفتن ریسک احمق به نظر رسیدن، به تو می‌گویم که جنبش ناسیونال سوسیالیسم هزار سال پابرجا خواهد بود!... فراموش نکن ۱۵ سال پیش زمانی که اعلام کردم روزی بر آلمان حکومت خواهم کرد مردم چطور به من می‌خندیدند. آن‌ها امروز هم وقتی می‌گویم در قدرت خواهم ماند همان‌طور احمقانه می‌خندند.[۱۷۰]

— آدولف هیتلر به یک خبرنگار بریتانیایی در برلین، ژوئن ۱۹۳۴

پس از برقراری سلطه خود بر مجلس و بخش‌های اجرایی دولت، هیتلر و متحدانش شروع به سرکوب مخالفان باقی‌مانده کردند. حزب سوسیال دموکرات ممنوع‌الکار اعلام و اموالش مصادره شد.[۱۷۱] زمانی که نمایندگان بسیاری از اتحادیه‌های تجاری برای فعالیت‌های روز مه (جشنی در روز اول ماه مه) در برلین بودند، نیروهای اس‌آ در سراسر آلمان به دفاتر آن‌ها حمله بردند و آن‌ها را ویران کردند. در روز دوم مه ۱۹۳۳، همه اتحادیه‌های تجاری ممنوع اعلام و رهبرانشان بازداشت شدند و حتی برخی را به اردوگاه‌های کار اجباری فرستادند.[۱۷۲] جبهه کارگری آلمان به عنوان یک سازمان کل شکل داده شد تا نماینده همه کارگران، مدیران و صاحبان شرکت‌ها باشد و مفهوم ناسیونال سوسیالیسم در روح «فلکس‌گماین‌شافت»[و ۵۷] (جامعه خلق) هیتلر حلول کند.[۱۷۳]


آدولف هیتلر

 

mel6i

مدیر آزمایشی تالار تاریخ
مدیر آزمایشی
  
عضویت
17/4/23
ارسال ها
293
امتیاز واکنش
297
امتیاز
153
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
تا آخر ژوئن، دیگر احزاب هم مورد ارعاب قرار گرفتند تا خود را منحل اعلام کنند. نازی‌ها حتی برای حزب خلق ملی آلمان که با آن‌ها ائتلاف تشکیل داده بودند هم استثنا قائل نشدند؛ با کمک اس‌آ، هیتلر هگنبرگ، رهبر حزب، را در ۲۹ ژوئن مجبور کرد استعفا دهد. در ۱۴ ژوئیه ۱۹۳۳، حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان (حزب نازی) به عنوان تنها حزب قانونی کشور اعلام شد.[۱۷۳][۱۷۱] چون اس‌آ طالب قدرت سـ*ـیاسی و نظامی بیشتر بود، رهبران نظامی، صنعتی و سـ*ـیاسی آلمان دچار نگران‌هایی شدند. در جواب، هیتلر همه رهبران اس‌آ را در تسویه سـ*ـیاسی موسوم به شب دشنه‌های بلند در بین روزهای ۳۰ ژوئن تا ۲ ژوئیه ۱۹۳۴ از بین برد.[۱۷۴] ارنست روم و دیگران سران اس‌آ، در کنار شماری دیگر از دشمنان سـ*ـیاسی هیتلر نظیر گرگور اشتراسر و کورت فن اشلایشر[و ۵۸] محاصره، بازداشت و کشته شدند.[۱۷۵] اگرچه جامعه جهانی و برخی از آلمانی‌ها از این قتل‌ها در شوک فرورفتند، در آلمان بسیاری بر آن بودند که هیتلر درحال برقراری مجدد نظم و قانون است.[۱۷۶]

فن هیندنبورگ در ۲ اوت ۱۹۳۴ درگذشت. یک روز قبل، کابینه «قانون مربوط به بالاترین مقام دولتی رایش» را به جریان انداخته بود.[۲] بنا به این قانون، بعد از مرگ هیندنبورگ مقام ریاست‌جمهوری ملغی و اختیارات رئیس‌جمهور به صدر اعظم اعطا می‌شود. نتیجتاً، هیتلر ضمن حفظ سمت به عنوان رئیس دولت، به رئیس کشور آلمان هم تبدیل شد. او را رسماً «پیشوا و صدر اعظم»[و ۵۹] نامیدند[۱۷۷] که البته بعداً عبارت صدر اعظم را حذف کردند.[۱۷۸] با همه این‌ها، هیتلر آخرین راه قانونی که می‌توانست برای برکناری‌اش استفاده شود را از بین برد.[۱۷۹]

به عنوان رئیس کشور، هیتلر به فرمانده کل قوا تبدیل شد. بلافاصله بعد از مرگ هیندنبورگ، بنا به پیشنهاد فرمانده رایشسور، سوگند وفاداری مرسوم نیروهای مسلح نه به شخص دارای جایگاه فرماندهی کل قوا (مقامی که بعداً نامش را به فرمانده عالی تغییر دادند)، بلکه به شخص هیتلر و با ذکر نام او ادا شد.[۱۸۰] در ۱۹ اوت، ادغام دو منصب ریاست‌جمهوری و صدارت عظمی در یک همه‌پرسی و با ۸۹٫۹۳ درصد رای موافق تأیید شد.[۱۸۱]


آدولف هیتلر

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا