خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Delvin22

مدیر آزمایشی تالار موسیقی
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/9/23
ارسال ها
1,259
امتیاز واکنش
2,745
امتیاز
223
سن
23
محل سکونت
مشهد
زمان حضور
14 روز 18 ساعت 50 دقیقه
آهای مخاطب خاصم

میدونی شدم عاشق اون چشات؟!

میدونی دلم آب میشه با اون نگات؟!

میدونی آروم میشم فقط با صدات؟!

میدونی ضربان قلبم میره بالا با لمس دستات؟!

میدونی آخر میشم فدات؟!

میدونی میمیرم برات؟!

میدونی تا آخر آخرش میمونم باهات؟!


کافه‌ی عاشقی

 
  • تشکر
Reactions: MēLįKąღ و -FãTéMęH-

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
روزگار غریبیست..
آدم‌ها یک‌ روزی دورت می‌گردند و یک روزی دورت می‌زنند!
یک روز از تو دل می‌بَرند
و
روزی دیگر، دل می‌بُرند
یک روز تنهایی‌هایت را پر می‌کنند و وقتی که خواب وابسته‌ات کردند...
به جای این‌که درکت کنند؛ ترکت می‌کنند!
واقعاً روزگار عجیبی‌ست!


کافه‌ی عاشقی

 
  • تشکر
Reactions: MēLįKąღ، -FãTéMęH- و Delvin22

Z_Hananeh

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/23
ارسال ها
11
امتیاز واکنش
283
امتیاز
108
زمان حضور
4 روز 12 ساعت 10 دقیقه
کاش آنقدر شجاع بودم که دستت را می‌گرفتم و آنقدر می‌دویدم تا دست کسی به ما نرسد...

سپس مقابلت می‌ایستادم و بلند فریاد می‌زدم: دوستت دارم...!

کاش آنقدر شجاع بودم که وقتی دوباره برگشتی به رسم دیرین آنقدر خیره چشمایت شوم که حرفم را از چشمم بخوانی...!

کاش آنقدر شجاع بودم که با پیغامی به تو می‌گفتم که در نبودت چه بر من گذشت...!

کاش آنقدر شجاع بودم که از خودت می‌پرسیدم که آیا تو هم مرا دوست داری یا من فقط مبتلای توام؟!

کاش خودت میفهمیدی با این که دخترم اما مردانه دوستت دارم :)


کافه‌ی عاشقی

 
  • تشکر
Reactions: MēLįKąღ، moh@mad و -FãTéMęH-

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,973
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه




خیالت عجیب همدم این روز‌های سرد من است
هنوز هم روی صندلی همیشگی می‌نشینم
و به یاد خاطرات گذشته، دو فنجان قهوه سفارش می‌دهم
اما مدت هاست که پایان خوش فال گرفتن ها
برایم رؤیایی شده است دور و دراز…






کافه‌ی عاشقی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MēLįKąღ

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
457
امتیاز واکنش
4,390
امتیاز
153
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
  • تشکر
Reactions: لاله ی واژگون، moh@mad و MēLįKąღ
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا