خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

فاطمـ♡ـه

مدیر آزمایشی عکس
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/8/20
ارسال ها
1,055
امتیاز واکنش
26,343
امتیاز
368
سن
20
محل سکونت
ツ☁️
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
قواعد اجتماعی:
آشنایی زدایی: در زندگی روزمره بی نظمی بیشتر از نظم به چشم می آید زیرا به نظم عادت کرده ایم و آن را نمی‌بینیم جامعه شناسان برای شناختن نظم نور آشنا و مأنوس آشنایی زدایی می کنند یعنی از دید یک فرد غریبه به موضوعات آشنا و روزمره اطراف خود نگاه می‌کنند و در کنار بی‌نظمی نظر را مشاهده می‌کنند .

⚫نظم اجتماعی :
روش ایجاد نظم اجتماعی:
نظم اجتماعی در نتیجه قواعدی برقرار می‌شود که ما انسانها برای با هم زندگی کردم پذیرفته‌ایم.
آنچه باعث میشود که هر پدیده در جای خود قرار گیرد قواعد اجتماعی می باشد.


ساختار اجتماعی: ارتباط میان پدیده های اجتماعی را ساختار اجتماعی می نامند ساختار اجتماعی چگونگی رابـ*ـطه و پیوند میان پدیده های اجتماعی مختلف را مشخص می کند.

⚪نظام اجتماعی: نظام اجتماعی یک ساختار اجتماعی پویا است منظور از پویا بودن نظام اجتماعی این است که بخش‌های مختلف آن بر یکدیگر اثر می گذارند و از هم دیگر اثر می پذیرد.

جامعه شناسی تبیینی:
جامعه شناسی تبیینی همان رویکرد پوزیتیویستی به معنی وحدت روش علوم است یعنی در همه دانش های علمی روش مطالعه یکسان است و آن روش تجربی می باشد.

نکته) ‏آگوست کنت بنیانگذار جامعه شناسی تبیینی است او در ابتدا با تأثیرپذیری از علوم طبیعی این دانش را فیزیک اجتماعی خواند.

نکته۲) روش جامعه شناسی تبیینی حس و تجربه می باشد و همچنین هدف آن پیش‌بینی و کنترل پدیده های اجتماعی است.

منبع: کانون فرهنگی و آموزش قلم چی


نظم اجتماعی چیست؟

 
  • تشکر
Reactions: daryam1 و moh@mad

فاطمـ♡ـه

مدیر آزمایشی عکس
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/8/20
ارسال ها
1,055
امتیاز واکنش
26,343
امتیاز
368
سن
20
محل سکونت
ツ☁️
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
نظم اجتماعی به معنای اطاعت تمامی اعضای یک جامعه از هنجارها، ارزش ها و قوانینی است که اساس قوام جامعه را تشکیل می‌دهند. به این قرار این اصطلاح را می توان به منظور مشخص کردن مجموع نهادهای اجتماعی از این نظر که در جهت عملکرد مطلوب حیات اجتماعی و مناسبات اجتماعی بخوبی تنظیم شده اند، به کار برد. علاوه بر این ، مفهوم نظم اجتماعی می تواند به طور مستقیم هماهنگی ، تعادل و انسجام روابط اجتماعی را برساند که مجموع افراد جامعه را از طریق فعل و انفعال سازوکارهای اقتصادی و سـ*ـیاسی به سوی زندگی مشترک جلب کنند و خواست گذران حیات در جمع را پدید آورند. لیکن بیشترین نظم اجتماعی به نظم رایجی اطلاق می شود که اطاعت همگان را از یک نظم ارزشی جا افتاده و رایج به منظور مرجع داشتن طبقات و قشرهای ممتاز، اولویت می بخشد. اساس این نظم بر این اندیشه استوار است که ثروت اساسی یک جامعه را صلح و آرامش تشکیل می دهد. نتیجه ای که از آن گرفته می شود، این است که تمامی اعضا باید خواه ناخواه در برابر نظام سـ*ـیاسی اجتماعی یا شکلی از سازمان اجتماعی سرتمکین فرود آورند که این خود موجبات تداوم ، نابرابری ها، بی عدالتی ها و علل و عوامل بروز تنازع اجتماعی را فراهم می سازد.( بیرو،آلن، فرهنگ علوم اجتماعی ، ترجمه دکتر باقر ساروخانی ، انتشارات کیهان ، تهران، ١٣٧٠،واژه نظم اجتماعی) چون نظم در نظریه جامعه شناسی از جایگاه ویژه ای برخوردار است ، باید آن را با دقت بیشتر مورد بررسی قرار داد. در حالی که نظم کم و بیش معادل با سرکوب یا ستیز است.
نظریه پردازان این اصطلاح را در این معنی و در معنی نظم و قانون به کار نمی برند. نظم ، معنی حاکمیت مقتدرانه را هم نمی رساند، همچون نظمی که به وسیله گروهبان مشق سربازی اعمال می شود و رعایت آن به دلیل پرهیز از مجازات است.
نظم در جامعه شناختی به هر عمل الگویی یا هر قانونمندی که در رفتار مردم نمایان است ، اشاره دارد. نظم اجتماعی قابل قیاس با نظم توصیف شده در جدول تناوبی مواد شیمیایی یا مشاهده روان شدن آب در سرازیر است.یعنی گاهی اوقات در موقعیت های معینی ، چشمه ها به گونه ای مشابه و الگودار رفتار می کنند. کار اصلی نظریه جامعه شناختی ، مفهومی کردن شرایطی است که از آن رفتارهای خاص نتیجه می شود و همچنین تشخیص علل همبستگی این شرایط با این رفتارهاست.
امکان دارد که نظم کاملا انتزاعی باشد و نتوان مستقیما آن را مشاهده کرد. ممکن است در یک سطح از تحلیل ظاهر و در سطحی دیگر ناپدید شود؛ اما وقتی نظم به عنوان یک ایده کلی مورد استفاده است ، اشاره به رویدادهای الگویی قابل تبیین دارد. صرف نظر از آن که تجربیات یک مشاهده گر ساده موید آن باشد یا نباشد. بنابراین خود ایده نظم انتزاعی است و از حد رویدادهای تجربی رفتار منظم فراتر می رود. در حالی که نظریه جامعه شناختی در تلاش برای بیان علت منطقی رویدادهای واقعی و واقعیت های جامعه شناختی است.

دلیل این امر آن است که جامعه شناختی در پی تبیین علل کلی نظم است و به تبیین مورد واقعی آن توجه ندارد. نظریه ها همیشه به ارائه احکام کلی و بسط دامنه خود گرایش دارند. در جامعه شناسی درک این موضوع اغلب مشکل تر است ؛ زیرا انسان ها چنان با روابط اجتماعی خو گرفته اند که تمایل دارند آنها را واقعی تر از آنچه که هستند، بدانند ، حتی اموری را که در طبیعت خود انتزاعی هستند، صفت واقعی به آنها بدهند.
بنابراین نظمی وجود دارد که معمولا انتزاعی است که باید آن را تعلیل نمود.

منبع: نظریه های جامعه شناختی تفکر نظری در جامعه شناسی ، ص ۲۴ – ۲۶ ، ویلیام اسکیلر مور،برگرفته ازمقاله نظم اجتماعی ٬ مفهومی انتزاعی،علی اشرف غلامی


نظم اجتماعی چیست؟

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,913
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 24 دقیقه
نظم اجتماعی

نظم اجتماعی (به انگلیسی: Social order) به دو معنا قابل استفاده است: در معنای اول، به نظام خاصی از ساختار اجتماعی و نهادها اشاره دارد. نمونه آن نظم اجتماعی باستانی، فئودالی و سرمایه‌داری است. در معنای دوم، نظم اجتماعی در تقابل با هرج و مرج یا بی‌نظمی اجتماعی است و به وضعیت باثبات جامعه گفته می‌شود که در آن ساختار اجتماعی موجود توسط اعضای آن پذیرفته و حفظ می‌شود. مسئله نظم یا مسئله هابزی که در بسیاری از علوم مثل جامعه‌شناسی، علوم سـ*ـیاسی و فلسفه سـ*ـیاسی است، این پرسش است که اصلاً چگونه و چرا نظم‌های اجتماعی وجود دارد.

جامعه‌شناسی
توماس هابز به عنوان نخستین کسی شناخته می‌شود که به وضوح مسئله را صورت‌بندی و برای پاسخ به آن مفهوم قرارداد اجتماعی را وضع نمود. نظریه‌پردازان اجتماعی (مانند کارل مارکس، امیل دورکیم، تالکوت پارسونز و یورگن هابرماس) توضیحات متفاوتی برای نظم اجتماعی ارائه کرده‌اند تا بگویند شمول و مبنای واقعی آن چیست.
برای مارکس، نظم اجتماعی، روابط تولید یا ساختار اقتصادی است که اساس نظم اجتماعی است.
برای دورکیم، نظم اجتماعی، مجموعه‌ای از هنجارهای اجتماعی مشترک است.
از نظر پارسونز، مجموعه‌ای از نهادهای اجتماعی است که الگوی کنش‌محوری را تنظیم می‌کنند که باز هم بر چارچوبی از ارزش‌های فرهنگی مبتنی هستند.
برای هابرماس، نظم اجتماعی، همه اینها و همچنین کنش ارتباطی است.

اصل گستردگی
یکی دیگر از عوامل کلیدی در مورد نظم اجتماعی، اصل گستردگی است. این اصل بیان می‌کند هر چه تعداد و اهمیت هنجارهای یک جامعه بیشتر و بالاتر باشند، پیوند اعضا گروه به عنوان یک کل بیشتر می‌شود. نمونه بارز این موضوع، ادیان کوچکتر مانند آمیشهای مستقر در ایالات متحده است. بسیاری از آمیش‌ها با هم در جوامع زندگی می‌کنند و از آنجایی که آنها دارای دین و ارزش‌های یکسانی هستند، حفظ دین و دیدگاه‌ها آسان‌تر و موفقیت‌آمیزتر است زیرا شیوه زندگی آنها برای جامعه آنان هنجار است.


نظم اجتماعی چیست؟

 

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,913
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 24 دقیقه
گروه‌ها و شبکه‌ها
در هر جامعه‌ای، مردم به گروه‌هایی مانند مشاغل، خانواده‌ها، کلیساها، گروه‌های ورزشی یا محله‌ها تعلق دارند. ساختار درونی این گروه‌ها بیانگر ساختار کل جامعه است. شبکه‌ها و پیوندهایی بین گروه‌ها و همچنین درون هر یک از گروه‌ها وجود دارد که نظم اجتماعی را ایجاد می‌کند. برخی از افراد به بیش از یک گروه تعلق دارند و این گاهی می‌تواند باعث تضاد شود. فرد ممکن است با موقعیتی مواجه شود که در آن باید یک گروه را بر گروه دیگر ترجیح دهد. بسیاری از کسانی که این گروه‌ها را مورد مطالعه قرار داده‌اند، بر این باورند که برای تقویت جامعه به عنوان یک کل و ارتقای بالندگی در هر گروه، لازم است بین گروه‌ها پیوند وجود داشته باشد. برخی دیگر بر این باورند که بهتر است پیوندهای قوی‌تری با یک گروه داشته باشیم تا بتوان هنجارها و ارزشهای اجتماعی را تقویت کرد.

گروه‌های منزلت
گروه‌های منزلت را می‌توان بر اساس ویژگی‌های فرد مانند نژاد، قومیت، گرایش ****، دین، کاست، منطقه، اشتغال، جذابیت جسمانی، جنسیت، تحصیلات، سن، و غیره مشخص نمود. آنها به عنوان خرده فرهنگ دارای رتبه (یا منزلت) نسبتاً خاص در نظام طبقه‌بندی تعریف می‌شوند. به این معنا که جوامع تمایل دارند سلسله مراتبی از گروه‌های منزلتی را دربرگیرند که برخی از رتبه‌های بالا و برخی پایین برخوردارند. یکی از نمونه‌های این سلسله مراتب، اعتبار یک معلم مدرسه در مقایسه با رفتگر است.
یک سبک زندگی خاص معمولاً اعضای گروه‌های منزلتی مختلف را متمایز می‌کند. برای مثال، در حوالی تعطیلات، یک خانواده یهودی ممکن است هانوکا را جشن بگیرند در حالی که یک خانواده مسیحی ممکن است کریسمس را جشن بگیرند. سایر تفاوت‌های فرهنگی مانند زبان و آیین‌های فرهنگی اعضای گروه‌های منزلتی مختلف را شناسایی می‌کنند.
گروه‌های کوچکتر در داخل یک گروه منزلت وجود دارند. به عنوان مثال، فرد می‌تواند به یک گروه منزلت بر اساس نژاد خود و یک طبقه اجتماعی بر اساس رتبه‌بندی مالی تعلق داشته باشد. این ممکن است باعث ایجاد نزاع برای فرد در این منزلت شود، زمانی که او احساس می‌کند باید طرفدار گروه منزلت یا طبقه اجتماعی خود باشد. به عنوان مثال، یک مرد آفریقایی-آمریکایی ثروتمند که احساس می‌کند باید در مورد موضوعی که نظرات مردم آفریقایی-آمریکایی فقیر و آمریکایی‌های سفیدپوست ثروتمند تقسیم شده‌است، طرفی بگیرد و گروه طبقه و منزلت خود را مخالف می‌بیند.


نظم اجتماعی چیست؟

 

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,913
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 24 دقیقه
ارزش‌ها و هنجارها
ارزش‌ها را می‌توان به عنوان «معیارهای داخلی ارزیابی» تعریف کرد. ارزش‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: ۱. ارزش‌های فردی که مربوط به چیزی است که فکر می‌کنیم ارزش دارد. ۲. ارزش‌های اجتماعی که خواسته‌های ما هستند و بر اساس اصول اخلاقی یا گروهی اصلاح می‌شوند که با آنها ارتباط داریم: دوستان، خانواده یا همکاران. هنجارها به ما می‌گویند افراد در یک موقعیت معین چه کاری باید انجام دهند. برخلاف ارزش‌ها، هنجارها در بیرون یا خارج از خود اعمال می‌شوند. جامعه به عنوان یک کل، هنجارها را تعیین می‌کند و می‌توان آنها را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرد.

قدرت و اقتدار
یک استثنا از ایده ارزش‌ها و هنجارها به عنوان حافظان نظم اجتماعی، رفتار انحرافی است. همه افراد یک جامعه همیشه از مجموعه‌ای از ارزش‌های فردی یا هنجارهای گروه پیروی نمی‌کنند. به همین دلیل عموماً داشتن اقتدار برای یک جامعه ضروری تلقی می‌شود. مخالفان باورمندند نیاز به اقتدار ناشی از نابرابری اجتماعی است. در یک جامعه طبقاتی، کسانی که دارای مناصب قدرت و اقتدار هستند جزو طبقه بالا بشمار می‌آیند. هنجارها برای هر طبقه متفاوت است زیرا اعضای هر طبقه به‌طور متفاوتی بزرگ شده‌اند و مجموعه مقادیر متفاوتی دارند؛ بنابراین، زمانی که قوانین و قواعدی وضع می‌شود که با ارزش‌های هر دو طبقه مطابقت ندارد، می‌تواند بین طبقه بالا و طبقه پایین تنش ایجاد شود.


نظم اجتماعی چیست؟

 

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,913
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 24 دقیقه
نظم خودبه‌خودی
این نظم لزوماً نیازی به کنترل دولت ندارد. افرادی که به دنبال منافع شخصی خود هستند می‌توانند نظام‌های قابل پیش‌بینی بسازند. این نظام‌ها که توسط بیش از یک نفر برنامه‌ریزی می‌شوند، بر نظام‌هایی که توسط یک فرد برنامه‌ریزی می‌شوند ارجحیت دارند. این بدان معناست که امکان پیش‌بینی بدون کنترل دولت مرکزی وجود دارد. این انتظارات پایدار لزوماً منجر به رفتار افراد به روشی نمی‌شود که برای رفاه گروه مفید تلقی می‌شود. با توجه به این موضوع، توماس شلینگ جداسازی نژادی محله را مورد مطالعه قرار داد. یافته‌های او نشان می‌دهد تعامل می‌تواند قابل پیش‌بینی باشد ولی همیشه نظم اجتماعی را افزایش نمی‌دهد. او در پژوهش‌هایش دریافت «هنگامی که همه افراد ترجیحات خود را دنبال می‌کنند، نتیجه تفرقه به جای یکپارچگی است» همان‌طور که در «نظریه‌های نظم اجتماعی»، ویرایش شده توسط مایکل هچتر و کریستین هورنای بیان شده‌است.

افتخار اجتماعی
شرافت اجتماعی را می‌توان به عنوان موقعیت اجتماعی نیز نامید. توزیع اعتبار یا «تأیید، احترام، تحسین یا احترامی است که یک شخص یا گروهی می‌تواند به واسطه ویژگی‌ها یا کارکردهای تلقی شده خود فرمان دهد» تلقی می‌شود. اغلب مردم شرافت اجتماعی را با جایگاهی مرتبط می‌دانند که شخص با نظام‌های مادی ثروت و قدرت اشغال می‌کند. از آنجایی که بیشتر افراد جامعه ثروت و قدرت را مطلوب می‌دانند، به افرادی که بیش از آنها دارند احترام می‌گذارند یا به آنها حسادت می‌کنند. وقتی از شرافت اجتماعی به عنوان موقعیت اجتماعی یاد می‌شود، با رتبه یک فرد در نظام قشربندی سروکار دارد. می‌توان به مقام دست یافت یعنی زمانی که یک مقام شخصی بر اساس شایستگی یا با موفقیت و تلاش زیاد به دست بیاید یا بتوان آن را به کسی نسبت داد یعنی موقعیتی که به دلیل ویژگی‌های خاص خارج از کنترل افراد مانند نژاد، جنس یا موقعیت اجتماعی والدین بدون توجه به شایستگی به افراد یا گروه‌هایی اختصاص داده شود. نمونه ای از وضعیت نسبت داده شده کیت میدلتون است که با یک شاهزاده ازدواج کرد. نمونه ای از موقعیت به دست آمده، اپرا وینفری، یک زن آفریقایی-آمریکایی از فقر است که راه خود را به میلیاردر شدن رساند


دستیابی
دو نظریه متفاوت وجود دارد که نظم اجتماعی را توضیح داده و سعی در تشریح آن دارد:

نظریه اول این است که نظم ناشی از تعداد زیادی تصمیم مستقل برای انتقال حقوق و آزادی‌های فردی به یک دولت اجباری در ازای تضمین امنیت برای افراد و اموال آنها و همچنین ایجاد مکانیسم‌هایی برای حل و فصل اختلافات است. نظریه‌های نظم اجتماعی توسط هچتر و هورنای بیان شده‌است.
نظریه دوم این است که منبع نهایی نظم اجتماعی نه در کنترل‌های بیرونی بلکه در تطابق ارزش‌ها و هنجارهای خاصی است که افراد به نحوی موفق به درونی کردن آنها شده‌اند. این نظریه‌های نظم اجتماعی هم توسط هچتر و هورنای ارائه گردیده‌است.
هر دو استدلال ذکرشده برای چگونگی دستیابی به نظم اجتماعی، بسیار با یکدیگر متفاوت هستند: یکی استدلال می‌کند نظم از طریق نفوذ و کنترل بیرونی به دست می‌آید ولی دیگری استدلال می‌کند تنها زمانی می‌توان به نظم دست یافت که فرد با میل خودش از هنجارها و ارزش‌هایی پیروی کند که به آنها عادت و درونی کرده‌است. تأکید ماکس وبر بر اهمیت سلطه و نظام‌های نمادین در زندگی اجتماعی توسط پیر بوردیو حفظ شد که ایده نظم‌های اجتماعی را توسعه داد و در نهایت آن را به نظریه میدانها تبدیل کرد.

منبع: دانشنامه آزاد


نظم اجتماعی چیست؟

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا