M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,864
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
معناى فلسفه حقوق
الف) معناى فلسفه
فلسفه به معناى عشق به معروف است، از اندیشیدن درباره امور مایه مىگیرد و تلاشى است عقلى براى رسیدن به حقیقت و پى بردن به مبانى رویدادها . (1)
واژه فلسفه که در زبانهاى شرقى با این تلفظ به کار مىرود، در اصل واژهاى استیونانى و متشکل از دو بخش philos ، یعنى عشق و سوفیا sophia ، یعنى خرد و فرزانگى . فیلوسفیا به معناى عشق به خرد و فرزانگى و دنبالهروى از آن است .
خاستگاه فلسفه غرب (یونان) کناره آسیاى صغیر در قسمتباخترى بود که ایونى یا ایونیه، (lonia) نام داشت و از مستعمرههاى یونان به شمار مىآمد . ایونیان نخستین فیلسوفان یونانى بودند . هومر، شاعر حماسهسرا و نامدار از ایونیه بود، این نشان مىدهد که نخستین آغازگران فلسفه منظم و بزرگترین شاعر یونان هر دو به ایونیه وابستگى داشتهاند . (2)
اگر چه فلسفه در مشرق زمین تاریخى بس کهنتر دارد، فلسفه غرب از سده ششم پیش از میلاد پدیدار شده است . این که فلسفه یونان از هند، چین، مصر و ایران باستان گرفته شده یا نه، موضوع جستار و پژوهش کارشناسان این رشته قرار گرفته است . فیلسوفان نخستین سراسر آگاهى و شناخت را به عنوان حوزه کار خود در اختیار داشتند . در روزگار افلاطون (424- 347 پ . م) و ارسطو (384- 322 پ . م) فیلسوفان نه تنها به منطق، ریاضیات، علم طبیعى، پزشکى، جهانشناسى، روانشناسى، اخلاق و روانشناسى و نظریه سیاسى مىپرداختند، بلکه به نقد ادبى، هنر و بر روى هم زیباشناسى نیز دست مىیازیدند . (3)
ب) معناى حق
معناى حق تقریبا عبارت است از هر امر ثابت اعم از واقعى و نسبى و این معنا در تمام موارد استعمال حق صادق است، پس خدا را حق گوییم، زیرا به برهان عقلى امرى است ثابت و واقعى . (4)
در تعریف دیگرى چنین مىخوانیم:
در هر نظام حقوقى براى تنظیم روابط مردم و حفظ نظم، براى افراد و گروهها امتیازات و قدرتهاى قانونى مشخصى اعتبار مىشود که به هر یک از آنها اصطلاحا حق مىگویند . (5)
ج) معناى حقوق
یک معناى حقوق، جمع حق است که حق را امتیازات ویژه در نظر گرفته شده براى افراد و گروهها معنا کردیم که حقوق، جمع این امتیازات است .
الف) معناى فلسفه
فلسفه به معناى عشق به معروف است، از اندیشیدن درباره امور مایه مىگیرد و تلاشى است عقلى براى رسیدن به حقیقت و پى بردن به مبانى رویدادها . (1)
واژه فلسفه که در زبانهاى شرقى با این تلفظ به کار مىرود، در اصل واژهاى استیونانى و متشکل از دو بخش philos ، یعنى عشق و سوفیا sophia ، یعنى خرد و فرزانگى . فیلوسفیا به معناى عشق به خرد و فرزانگى و دنبالهروى از آن است .
خاستگاه فلسفه غرب (یونان) کناره آسیاى صغیر در قسمتباخترى بود که ایونى یا ایونیه، (lonia) نام داشت و از مستعمرههاى یونان به شمار مىآمد . ایونیان نخستین فیلسوفان یونانى بودند . هومر، شاعر حماسهسرا و نامدار از ایونیه بود، این نشان مىدهد که نخستین آغازگران فلسفه منظم و بزرگترین شاعر یونان هر دو به ایونیه وابستگى داشتهاند . (2)
اگر چه فلسفه در مشرق زمین تاریخى بس کهنتر دارد، فلسفه غرب از سده ششم پیش از میلاد پدیدار شده است . این که فلسفه یونان از هند، چین، مصر و ایران باستان گرفته شده یا نه، موضوع جستار و پژوهش کارشناسان این رشته قرار گرفته است . فیلسوفان نخستین سراسر آگاهى و شناخت را به عنوان حوزه کار خود در اختیار داشتند . در روزگار افلاطون (424- 347 پ . م) و ارسطو (384- 322 پ . م) فیلسوفان نه تنها به منطق، ریاضیات، علم طبیعى، پزشکى، جهانشناسى، روانشناسى، اخلاق و روانشناسى و نظریه سیاسى مىپرداختند، بلکه به نقد ادبى، هنر و بر روى هم زیباشناسى نیز دست مىیازیدند . (3)
ب) معناى حق
معناى حق تقریبا عبارت است از هر امر ثابت اعم از واقعى و نسبى و این معنا در تمام موارد استعمال حق صادق است، پس خدا را حق گوییم، زیرا به برهان عقلى امرى است ثابت و واقعى . (4)
در تعریف دیگرى چنین مىخوانیم:
در هر نظام حقوقى براى تنظیم روابط مردم و حفظ نظم، براى افراد و گروهها امتیازات و قدرتهاى قانونى مشخصى اعتبار مىشود که به هر یک از آنها اصطلاحا حق مىگویند . (5)
ج) معناى حقوق
یک معناى حقوق، جمع حق است که حق را امتیازات ویژه در نظر گرفته شده براى افراد و گروهها معنا کردیم که حقوق، جمع این امتیازات است .
فلسفهی حقوق
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com