خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
اندیشه گر فرانسوی در فرازی از خاطرات خود که در آن از سطور برجسته و درشت تصورات هستی شناسانه خود سخن می گوید درباره انسان می نویسد: «انسان طبیعتاً موجود خوبی است و فقط نهادهای اجتماعی است که او را به صورت موجود تبهکار در می آورد».23 روسو با نیک انگاری سرشت و طبیعت انسانی و برابری انسانها در هویت مشترک بشری اندیشه سـ*ـیاسی خویش را در قرارداد اجتماعی تصویر می کند و می گوید: «از آنجا که هیچ یک از افراد به طور طبیعی حق حاکمیتی بر دیگران ندارد، و چون زور هم به هیچ وجه موجد حقی نیست، بنابراین رضایت و توافق افراد، اساس همه حکومت های مشروع است».24 در سایه چنین حکومتی است که زندگی بشر از وضع طبیعی به مدنی تغییر شکل می دهد و در رفتار آدمیان، عدالت، جانشین غریزه می گردد و حق، جای هوا و هـ*ـوس را می گیرد. آنچه انسان با عقد قرارداد اجتماعی از دست می دهد آزادی طبیعی و حق نامحدودی است بر هر آنچه می تواند به دست آورد و نگاه دارد، و آنچه به وسیله قرارداد کسب می کند آزادی مدنی و حق مالکیت همه چیزهایی است که در تصرف اوست.25 روسو در پاسخ ماهیت این قرارداد اجتماعی می گوید: «هر یک از افراد کل هستی خود را با همه حقوقی که دارد به اجتماع واگذار می کند. اولاً چون هر فرد تمامی هستی خود را می بخشد وضع زندگی برای همه یکسان خواهد بود ،و ثانیاً چون وضع برای همه یکسان است به سود هیچ کس نیست که برای دیگران مزاحمتی ایجاد کند. و در یک کلام: هر یک از ما وجود و قدرت خود را تحت رهبری عالیه اراده همگانی به مشارکت می گذاریم و هر عضوی را به عنوان جزء لاینفک کل در جمع خود می پذیریم».26 جان استوارت میل (1873 ـ 1806م) فیلسوف حس گرای انگلیسی هر چند در مشرب فلسفی در زمره فیلسوفان تجربه گراست از همین رهگذر در انسان شناختی خویش بر آن است که انسان سرشت و فطرت از پیش تعیین شده ندارد، بلکه در معبر تماس با واقعیت های خارجی است که سمت و سوی مشخص می پذیرد، پس سرشت و فطرت انسان در آغاز نه نیک خواهانه است و نه شریرانه. تمامی خصلت های انسانی اکتسابی و دریافتی است. همین میزان از نیک انگاری فطرت انسانی، میل را به سوی آن می کشاند که در نگرش سـ*ـیاسی و حقوقی خویش به آزادی همگان در عرصه سـ*ـیاست و مدیریت اجتماعی روی آورد و از تنگناهای سـ*ـیاسی و نابرابر حقوقی آدمیان ابراز تنفر و انزجار کند.27
هویت انسان از دیدگاه قرآن


پیوند حقوق و سـ*ـیاست در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
انسان در نگرش دینی و قرآنی نه موجودی تماماً پیش ساخته و محکوم سرنوشت و تقدیر جبری است، و نه موجود تهی، رها و به خودواگذار شده «أیحسب الأنسان أن یترک سدی»(قیامت/6) بلکه انسان سرشار است از تمایلات، استعدادها و انگیزه های خیرخواهانه و شریرانه «و نفس و ما سوّاها. فألهمها فجورها و تقواها»(شمس/8ـ9)، اما در این آمیختگی، جهت گیری و جانب غالب، خیر، کمال و نیکی است. اثبات این که جهت گیری مسلط در خمیرمایه انسان خیر و نیکی است از چندین راه میسر است: 1. گروهی از آیات قرآنی انسان را دارای گرایش فطری به سوی خداوند به عنوان کمال و خیر مطلق توصیف می کند: «فطرت الله التی فطر الناس علیها» روم/30 «یا أیها الإنسان إنّک کادح إلی ربّک کدحاً فملاقیه» انشقاق/6 ای انسان همانا تو سخت کوشایی به سوی پروردگارت؛ چه کوششی!؟ پس بدو خواهی رسید. واژه «کدح» کوشش پیوسته و مؤثر با کار بست همه قوای ذهنی و بدنی برای رسیدن به مطلوب یا گریز از منفور است. مطلوب در این تلاش پیوسته و همواره و سخت، پروردگار انسان است که منشأ کمال و کمال مطلوب و خیر محض است. علت سختی این تلاش نیز می تواند این باشد که در این کوشش، گرایش خیرخواهانه و کمال جویانه انسان می باید که از متن گرایش های بدخواهانه او بگذرد و در یک کشمکش و تنازع و درگیری جدی با آن جذبه ها بر آنان پیروز گردد و کمال و خیرغایی را در آ*غو*ش گیرد.28 تو را ز کنگره عرش می زنند صفیر ندانمت که در این خاکدان چه افتاده است 2. شمار دیگری از آیات قرآنی و متون وحیانی از کرامت ذاتی و برتری او بر سایر موجودات سخن می گوید: «و لقد کرّمنا بنی آدم و حملناهم فی البرّ و البحر و فضّلناهم علی کثیر ممّن خلقنا تفضیلا…» اسراء/75 اگر این کرامت در سرشت و ذات انسان پیش از هر عمل و رفتاری وجود دارد، نشانگر آن است که انسان جماد نیست، نبات نیست و حیوان نیز نیست، بلکه نهاد و سرشت نیک و خیر او مایه برتری او شده و او را بر سریر خلافت الهی در زمین نشانده است. «و إذ قال ربّک للملائکة إنّی جاعل فی الأرض خلیفة» بقره/35 چه اگر سیرت و فطرت نیک انسان بر شرارت و بدخواهی او چیره نمی بود، سزاوار خلافت و جانشینی پروردگار نمی گردید. 3. خداوند در قرآن آفرینش انسان را با سوگندها و تأکیدهای مکرر ستوده و برترین آفرینش میسور و ممکن به حساب آورده است: «لقد خلقنا الإنسان فی أحسن تقویم» تین/5 حسن تقویم انسان به زیبایی انـ*ـدام و بدن نیست؛ چه قوام و استواری انـ*ـدام، ویژه انسان نیست. افزون بر این در آیه دوم خداوند از یک سیهر قهقهرایی برای انسان خبر می دهد: «ثمّ رددناه أسفل سافلین» تین/6 این برگشت اولاً نشان می دهد که انسان به سوی راهی در حرکت بوده است. دوم اینکه راه نخست انسان به سوی والایی و بلندی و بزرگی بوده است. و این بازگشت به سوی قهقهرا و تنزل و پستی است. سوم اینکه آن رفتن نخستین، مقتضای طبع نخستین انسان، و بازگشت به پستی و دناءت، نوعی برگشت و پشت کردن سویه اصلی و حالت ثانوی برای انسان است واژه «ثمّ» این هر دو خصوصیت اخیر را خبر می دهد. بدین سان آیه مبارکه می فهماند که انسان در نهاد و سرشت خویش به برترین سیرت که حرکت و سیر کمالی و علو و رفعت و تعالی دارد آفریده شده است. نگرش نیک انگارانه قرآن و اسلام ازسیرت انسانی و کرامت و شرافت جملگی فرزندان آدم، نظام حقوقی برابر را در پی آورده است.


پیوند حقوق و سـ*ـیاست در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
افراد انسانی از آن جهت که انسان هستند، در حقوق طبیعی هرگز تفاوت و امتیازی بر یکدیگر ندارند، تفاوت های حقوقی در مسیر حیات افراد انسانی و از ناحیه عملکرد خود آنها پدید می آید؛ زیرا طبیعت برابر و متساوی انسانها نمی تواند اختلاف در حقوق و امتیاز یکی بر دیگری را برتابد. وحدت و یگانگی در سرشت و طبیعت لاجرم به وحدت حقوق می انجامد. چنان که این نگرش در مدیریت اجتماعی، نظام سـ*ـیاسی و سامانه قدرت نیز تأثیر خویش را بر جای می نهد، همگان در نظام سـ*ـیاسی و اداره امور اجتماعی حق مشارکت، دخالت و نظارت دارند «… و شاورهم فی الأمر…» (آل عمران/159) و درکارهای اجتماعی با آنان مشورت کن… درست است که در نظام های دینی، رهبری و زمامداری بدون داشتن بایستگی های مربوطه میسر نیست و تنها از آنِ گروه ویژه ای از انسانها شمرده می شود، اما از آن سبب که در فقدان عصمت پیشگان منصوب ازجانب وحی چون زمینه کسب شرایط بایسته رهبری سـ*ـیاسی در دسترس عموم انسانها می باشد و هر کس می تواند خود را بدان آرایه ها بیاراید، نمی شود آن را نوعی امتیازدهی برای گروه ویژه به حساب آورد و چنان نظامی را از حقیقت نظام سـ*ـیاسی مردم سالارانه به دور انگاشت.
منابع مشترک حقوق و سـ*ـیاست
منبع در دانش حقوق به دو معنی کاربرد دارد: 1. مبنا و سرچشمه پیدایش قواعد حقوقی که اعتبار و مشروعیت بخش قواعد و قوانین حقوقی نیز به شمار می رود و از آن به منابع ماهوی حقوق تعبیر می شود. در این مفهوم هرگاه از منابع مشترک حقوق و سـ*ـیاست سخن می رود به این معنی است که این هر دو به سرچشمه های مشترک می رسند؛ زیرا منبع و خاستگاه حقوق و سـ*ـیاست، یا اراده حاکم است و یا اراده مردم؛ در مکاتب حقوق اداری و نیز نظام های سـ*ـیاسی غیرمردمی قواعد حقوقی و نیز روش و اسلوب سـ*ـیاست و فرمان روایی در عرصه داخلی از اراده برتر حاکم سرچشمه می گیرد و بر رعیت و فرمان بران الزام آور و اجرا می گردد. در حقوق بین المللی و تعامل و روابط سـ*ـیاسی دولت ها، منبع حقوق و سـ*ـیاست، اراده مشترک دولت ها است که از خود آنان صادر و بر خود آنان نیز به اجرا در می آید. در نظام های حقوقی وضعی و اجتماعی که قواعد و مقررات حقوقی از ضروریات و مقتضیات زندگی اجتماعی بر می خیزد، منبع حقوق و نیز تعیین کننده چارچوب و اسلوب رژیم سـ*ـیاسی که خود از یک منظر بخشی از حقوق انسان ـ حقوق اساسی ـ است، نیازها و ضرورت های جوامع است. در نظام های حقوقی و سـ*ـیاسی الهی و توحیدی خاستگاه و منبع ماهوی نظام حقوقی و سـ*ـیاسی و نیز منشأ اعتبار دهی و الزام بخشی تنها اراده خداوند است. 2. قالب و شکل بیرونی مجموعه های حقوقی، خاستگاه و آبشخور قواعد حقوقی هر چه باشد سرانجام به صورت قواعد و مقررات حقوقی در می آید. اشتراک منابع حقوق و سـ*ـیاست و بر اساس این مفهوم، بدین معنی است که مجموعه ای هم زمان دوکاربرد حقوقی و سـ*ـیاسی داشته باشد که از سویی قالب و شکل نظام حقوقی یک جامعه را و از دیگر سوی ساختار قدرت و اسلوب و چارچوب نظام سـ*ـیاسی و دولت را دربرداشته باشد. هرگاه سخن از منابع حقوق به میان می آید غالباً همین کاربرد دوم مراد است و مقصود از اشتراک در منابع حقوق و سـ*ـیاست در این نوشتار نیز همین معنی است. هر چند که در مفهوم پیشین نیز چنان که گذشت حقوق وسیاست به خاستگاه مشترک و یکسان می رسند.


پیوند حقوق و سـ*ـیاست در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
حقوق و سـ*ـیاست ـ جز در نظام های توتالیتر و استبدادی ـ به ویژه در حقوق اساسی به صورت نظام نامه ها و قوانین اساسی سامان می یابد که هم دربردارنده حقوق داخلی ـ بین المللی و هم راه های مشروعیت یابی وظایف، اختیارات و صلاحیت های حکومت و رژیم سـ*ـیاسی را باز می گوید. البته در پاره ای از کشورها این مجموعه به صورت مکتوب و نوشته وجود ندارد و عرف و منش اجتماعی، قالب و شکل حقوق و سـ*ـیاست به شمار می رود. بدین ترتیب اصلی ترین منبع به مفهوم دوم برای حقوق و سـ*ـیاست در نظام های بشری قانون و عرف است. عرف در این کاربرد، شامل روش و اسلوب برگزیده از جانب ملت ها و جوامع انسانی در ارتباط با افراد یک قلمرو جغرافیایی و یا تعامل بین المللی و نیز اسلوب و روشی است که مقامات و نهادهای حکومتی و سـ*ـیاسی در پیش می گیرند. در نظام های آسمانی و وحیانی از جمله دیانت اسلام، قالب و منبع اصلی حقوق و سـ*ـیاست، شرایع آسمانی (= کتاب) و روش و اسلوب و رفتار و نیز گفته های رهبرانی است که از یک سو گیرنده آن شرایع و از دیگر سو تفسیرگر و اجرا کننده آن هستند (= سنت). منابع فرعی دیگری نیز وجود دارند که در حقیقت از متن همین دو منبع اصلی بر می خیزند و مشروعیت و اعتباریابی خویش را نیز وامدار همین دو قالب اصلی هستند که در شمار مهم ترین آنها می توان از عقل و عرف نام برد.
قرآن و منابع مشترک حقوق و سـ*ـیاست
از قرآن کریم به عنوان مجموعه حقوق و نظام نامه سـ*ـیاسی دیانت اسلامی می توان به مثابه اصلی ترین منبع حقوق و سـ*ـیاست نام برد. چنان که منبع بودن سنت و پاره ای دیگر از منابع فرعی حقوق و سـ*ـیاست همچون عقل و عرف را از قرآن می توان دریافت.
یک. قرآن


پیوند حقوق و سـ*ـیاست در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
کتاب وحیانی «قرآن» مهم ترین آبشخور حقوق و سـ*ـیاست اسلامی است و در حقیقت اصلی ترین منبع به شمار می رود ،چه سایر منابعی که مورد بهره وری قرار می گیرند به نوعی به قرآن باز می گردند، یا از رهگذر حجیت و اعتباریابی و یا از ناحیه کارکرد مفهوم و محتوا. اهمیت قرآن از این جهت نیز هست که به گونه مستقیم و بی واسطه از مقام حاکم و فرمانروای اصلی هستی و مرجع قانون گذاری شایسته شرف صدور یافته است. دو دیگر اینکه حجیت و اعتبار راهکردهای سـ*ـیاسی و حقوقی آن مورد وفاق تمامی مذاهب و نگرش های اسلامی است. گو اینکه در فهم آموزه های سـ*ـیاسی و حقوقی، میان اندیشه گران اختلاف هایی وجود دارد، اما جملگی، اعتبار و دریافت خویش را وامدار حجیت و اعتبار قرآن هستند. قرآن خود از این واقعیت کارکردی خویش سخن می گوید: «لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» حدید/25 فراخنای مفهومی کتاب و میزان که فرآیند عدالت را در پی دارد هر دو ساحت حقوق و سـ*ـیاست را پوشش می دهد. افزون بر این، در عینیت بیرونی، بخش بزرگی از آیات قرآن را آیات الأحکام (آنچه می تواند قاعده و قانون حقوقی به حساب آید و یا منشأ وضع و استخراج قوانین و قواعد حقوقی قرار گیرد) تشکیل می دهد. تحدید این آیات به پانصد آیه و یا بیشتر و کمتر از آن هر چند در گذشته و از ناحیه فقیهان و قرآن پژوهان صورت گرفته است، اما بی تردید نمی شود هیچ یک از آمارها و نمودارهای ارائه شده در این باره را سخن نهایی انگاشت؛ به ویژه آنکه دانش ها و پرسش های نوآمد در عرصه حقوق و سـ*ـیاست هر روز بر گستره فهم اندیشه گران دینی از متن قرآن و سایر متون دینی می افزاید. با چنین نگاهی است که یکی از قرآن پژوهان معاصر می گوید: «اگر قرآن را برای ساختن یک جامعه سالم در نظر بگیریم، آیات الأحکام قرآن از 500 به 2000 آیه می رسد، چون مسائل اجتماعی و سـ*ـیاسی، داخل در آن حوزه می شود و قرآن بیشترین همتش را برای ساختن جامعه سالم به کار برده است».29 داستان های قرآنی، آیات مربوط به پیامبران پیشین و آن گروه از آیاتی که سنت های الهی در جوامع تاریخ انسانی را بازمی گوید از قلمروهایی است که می تواند خاستگاه قواعد حقوقی و اندیشه های سـ*ـیاسی و دولت داری قرار گیرد. در میان همان شمار از آیاتی که تا به اکنون به عنوان منبع فقه (حقوق) و سـ*ـیاست اسلامی شناسایی گردیده است، ده ها آیه بیانگر احکام مدنی، جزایی، قضا، احکام اقتصادی و مالی و نیز احکام دولت داری، سـ*ـیاست داخلی و خارجی، حقوق عمومی و خصوصی می باشد.


پیوند حقوق و سـ*ـیاست در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
البته قرآن بر اساس دو ویژگی جهان شمولی و جاودانگی به جزئیات و فروع سـ*ـیاست و حقوق نپرداخته است، بلکه تنها به راهبردها و هدایت کلی بسنده کرده و ریز کردن و دریافت های جزئی را به سایر منابع و ابزارها که مهم ترین آنها سنت و عقل است وانهاده است؛ چه عقل نظری فردی و چه عقل عملی جمعی و عرف عقلائی. آیه های: «و ما ینطق عن الهوی. إن هو إلاّ وحی یوحی»(نجم/3ـ4) سنت گفتاری، و آیه «لقد کان لکم فی رسول الله أُسوة حسنة»(احزاب/21) سنت رفتاری را دارای چنین کارکردی معرفی می کند و مشروعیت و حجیت می بخشد. چنان که در آیات پرشماری مردمان را به تعقل و خردورزی فرا می خواند: «و لقد ترکنا فیها آیة بینة لقوم یعقلون» عنکبوت/35 «والنجوم مسخّرات بأمره إنّ فی ذلک لآیات لقوم یعقلون» نمل/12 «إنّ شرّ الدواب عندالله الصمّ البکم الذین لایعقلون» انفال/22 و آیات بسیار دیگر، که از سویی صلاحیت و توانایی عقل و خرد آدمی را در ادراک معارف مورد نظر دین، گوشزد می کند، و از دیگر سو بر آن دریافت ها و فهم ها مهر تأیید و اعتبار می زند. کارهای پیشین انجام یافته در تنظیم و گردآوری آیات فقهی و حقوقی ما را از یادکرد آنها هرچند به عنوان نمونه بی نیاز می کند. در این فرصت تنها به گروهی از آیات قرآن که در آنها از سـ*ـیاست و حکومت سخن رفته است اشاره می کنیم: 1. منشأ حاکمیت: «إن الحکم إلاّ لله أمر أن لاتعبدوا إلاّ ایاه ذلک الدین القیم…» یوسف/40 حکومت و حاکمیت تنها از آن خدا است، او فرمان داده است که جز او را نپرستید، این دین استوار است. «إن الحکم إلاّ لله یقصّ الحق و هو خیر الفاعلین» انعام/57 حکم و و حاکمیت تنها از آن خداوند است، اوست که حق را باز می گوید و بهترین جدا کننده حق از باطل است. 2. نقش مردم در حکومت: «و شاورهم فی الأمر» آل عمران/159 با مردم در کارهای مهم (سـ*ـیاسی و اجتماعی) مشورت و رایزنی کن. «و أمرهم شوری بینهم» شوری/38 کارهای مهم ایشان (مؤمنان) از راه مشورت و رایزنی حل و فصل می پذیرد. 3. شرایط و موقعیت های جنگ و صلح: «و قاتلوا المشرکین کافّة کما یقاتلونکم کافّة» توبه/36 با همه مشرکان بجنگید، همان سان که آنان همگی با شما در جنگند. (ائتلاف اسلامی در برابر ائتلاف بین المللی) «و إن جنحوا للسلم فاجنح لها و توکّل علی الله» انفال/61 اگر آنان ـ دشمنان مسلمانان ـ به صلح تمایل نشان دادند، شما هم بپذیرید و به خداوند توکل کنید.
دو. سنت


پیوند حقوق و سـ*ـیاست در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
جای تردید نیست که پیامبر(ص) در طول ده سال آخر زندگی خود در مدینه به تأسیس حکومت پرداخت و خود به عنوان حاکم و فرمانروای سـ*ـیاسی به رتق و فتق امور اجتماعی و سـ*ـیاسی پرداخت و کارهایی چون جنگ و صلح، بستن قراردادها، تدبیر امور معیشتی، قضایی و اجرای حدود، قصاص و سایر کیفرها و مجازات، که جملگی در قلمرو وظایف نهادهای حکومتی قرار می گیرد انجام داد. منشأ این قدرت حکومتی و اجرایی اگر آسمانی و بخشی از رسالت آن حضرت بوده است، چنان که معظم عالمان فرق اسلامی باور دارند، بدین معنی است که سیره ایشان، اعم از گفتاری و رفتاری منبع دریافت روش و اسلوب و ساختار نهاد سـ*ـیاسی و حقوقی است و همچون سایر ابعاد و شئون رسالت وی تأمل و درنگ در الگوگیری را بر نمی تابد. همچنین به فرض آ نکه منشأ قدرت و مدیریت اجتماعی پیامبر را امری کاملاً دنیوی و برآمده از خواست و رضایت مردم بینگاریم ـ بدان گونه که برخی پنداشته اند ـ باز هم سنت گفتاری و رفتاری پیامبر و نظام سـ*ـیاسی و حقوقی که وی در مدت ده سال حاکمیت خویش بر پاداشت، پیرو الهام و دریافت حقوق و سـ*ـیاست اسلامی است؛ زیرا همان گونه که پیشتر گفتیم آیات قرآنی با صراحت تمام، هم اعتبار و حجیت گفتار پیامبر و هم حجیت کردار و رفتار او را بیان می کند: «و ما ینطق عن الهوی. إن هو إلاّ وحی یوحی» نجم/4و5 تضمین حجیت و اعتبار گفته های پیامبر(ص) از سوی خداوند را هر چند بعضی به قرآن محدود کرده اند؛ یعنی آنچه پیامبر به عنوان قرآن می گوید سخنی از روی خواهش نفس او نیست، امّا همان گونه که علامه طبرسی و بسیاری دیگر از قرآن پژوهان می گویند و اطلاق آیه نیز آن را تأیید می کند، مقصود همه سخنان پیامبر است؛ جز در آن موارد که به دلیل خاص از دایره این اطلاق خارج شده است؛ همچون گفتار و اعمال شخصی و خصوصی که پیامبر به عنوان یک فرد از افراد بشر داشت. چنان که آیه: «لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنة…»(احزاب/21) روش و رفتار پیامبر در تمامی اشکال و در عرصه های گوناگون را منشأ الهام و معرفت آموزی معرفی می کند و آیه 80 سوره نساء فرمان پذیری و پیروی از پیامبر(ص) را همان اطاعت از خداوند توصیف می کند: «من یطع الرسول فقد أطاع الله…» بدین سان سنت گفتاری و رفتاری پیامبراکرم(ص) به اجماع و اتفاق اندیشمندان مسلمان، و سنت (گفتار و رفتار) امامان معصوم پس از پیامبر(ص) در نگرش شیعی، و سنت صحابه به نظر برخی از اندیشمندان اهل سنت و جماعت، از منابع مشترک حقوق و سـ*ـیاست است. می توان گفت، سنت، احکام و آموزه های حکومتی و قواعد حقوقی بیشتری نسبت به کتاب را بیان می کند؛ چه در سنت، مسائل به صورت مشروح، جزئی و موردی آمده است. از این رو فهم و دریافت آنها آسان تر است، افزون بر این نظام سـ*ـیاسی اسلامی پس از رحلت پیامبر نیز ادامه یافت. شیوه برخورد و عملکرد زمامداران پس از پیامبر با مسائل سـ*ـیاسی و قوانین و قواعد حقوقی به ویژه در زمان حکومت حضرت علی(ع) و در نامه ها، خطبه ها و فرمان هایی که آن حضرت به والیان و نمایندگان سـ*ـیاسی خویش نوشته است بر غنای سنت افزوده است. نکته شایان ذکر آن است که برخی از نویسندگان معاصر در بهره وری از سنت تردید نشان داده اند؛ به این سبب که سنت بیشتر از رهگذر خبر واحد به دست ما رسیده است و خبرواحدِ غیریقینی شایستگی مبنا قرار گرفتن برای قواعد اساسی را ندارد. در مقام وضع قانون اساسی جایز نیست به سنت خبر واحد مستقل عمل کنیم. مقصود از مستقل، خبر واحدی است که حاکی از احکام و اصول جدیدی باشد که قرآن بر آنها تصریح نکرده باشد. ولی تصور می رود پس از اثبات حجیت خبر واحد در جای خود تفاوت در موضوع خبر نمی تواند موجب تفاوت کارکرد خبر باشد؛ مگر آن که اصل حجیت خبر واحد را نپذیریم.
سه. عقل


پیوند حقوق و سـ*ـیاست در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
فهم و دریافت های عقلانی را قرآن کریم دارای اعتبار و حجیت می شناسد. این واقعیت را گذشته از آیات و نصوص قرآنی و روایی بسیاری که در آنها از مردمان برای عقل و خردورزی در مسائل و موضوعاتی چون خداشناختی، هستی شناختی، تاریخ شناختی، معادشناختی و سنت های حاکم بر تاریخ و جوامع انسانی دعوت شده است. از آیه 25 سوره حدید و آیاتی چون: «و أمرهم شوری بینهم»و «و شاورهم فی الأمر» می توان دریافت که رهیافت های عقلانی در دو حوزه سـ*ـیاست و حقوق نیز دارای حجیت و کارکرد است. دو فراز از آیات پیش گفته، همان سان که تمامی قرآن پژوهان و مفسران گفته اند، به مشورت و رأی خواهی پیامبر از یاران و اصحاب درمسائل اجتماعی اشاره دارد و پیامبر را ملزم می کند که به رأی و نظر و دریافت های عقلی مردم ارج نهد و گاه آنها را به کار بندد. اما به آیه 25 سوره حدید که می گوید: «لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط…» بی شک ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آنان کتاب آسمانی و وسیله سنجش (میزان) نازل کردیم تا مردمان به عدل و داد به پای خیزند. می توان چنین استدلال کرد که در این آیه از فروفرستادن کتاب و بینه سخن رفته است. نقش عقل در فهم کتاب و متن جای انکار ندارد، اما بینه ( = دلیل و برهان روشن)30 هر چند در فراخنای مفهوم خویش هر یک از دو برهان عقلی و دلیل حسی را جای می دهد، اما با در نظر داشت اینکه بیشتر آنچه از آسمان به پیامبران و از جمله پیامبر اسلام فروفرستاده شده از جنس ادله و برهان عقل یاب بوده است) می شود گفت مقصود در این آیه برهان و دلیل عقلی است. ز دیگر سو آنچه در این آیه مبارکه در فرآیند رهیافت به بینه و برهان های ارائه شده از سوی پیامبر(ص) از مردم خواسته شده است آن است که برای استقرار و برپاداشتن قسط و عدل قیام کنند؛ بدین معنی که خردمندان با دریافت های عقلانی متکی بر کتاب، بینه و راهکردهای وحیانی عقلانی، جامعه ای را پی بریزند که شاخصه قسط و عدل را در خود داشته باشد. ناگفته پیداست که جامعه آراسته به صفت و شاخصه قسط و عدل، جامعه ای است که در تمامی ابعاد به ویژه در بعد سـ*ـیاسی و حقوقی آراسته به زیور عدالت باشد؛ چه اینکه قسط و عدل در بیشترین موارد کاربرد و نیز در فهم عرفی، پسوند نظام سـ*ـیاسی و حقوقی و عملکرد سیاستمداران و قانون گذاران و اجرا کنندگان قانون (حقوق موضوعه) قرار می گیرد، و این دو عرصه قلمرو بارز و حداقلی قسط و عدل به شمار می روند. بدین ترتیب قرآن به جامعه عقلا اجازه می دهد تا با استمداد از راهکارهای کلی وحی به سامان دهی نظام عادلانه اجتماعی بپردازد.


پیوند حقوق و سـ*ـیاست در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
عرف یکی از کهن ترین منابع حقوق در تاریخ حیات جمعی و گروهی انسان ها است. پیشرفت روزافزون جوامع، جابه جایی ملت ها و مهاجرت ها، پیدایش مسائل جدید و روزآمد تا حدودی ازنقش و کارکرد عرف در تعیین قواعد حقوقی کاسته است، اما هنوز هم در تمامی نظام های حقوقی و نیز سامان بخشی سـ*ـیاسی، عرف یکی ازمنابع به حساب می آید. اندیشه گران علم حقوق در تعریف عرف گفته اند: قاعده ای است که به تدریج و خود به خود میان همه مردم یا گروهی از آنان به عنوان قاعده ای الزام آور شناخته شده است.31 بر پایه این تعریف، سه عنصر: استمرار در طول زمان، گستردگی و فراوانی پذیرندگان، و باور به الزام آوری یک قاعده و قانون، معیار معروف بودن آن شناخته شده است. با نبود هر یک از این سه عنصر، معروف بودن یک قاعده نیز از میان می رود، از باب نمونه اگر عنصر الزام آوری و اجباری بودن در یک قاعده وجود نداشته باشد، چنان قاعده ای را می توان جزء عادات و رسوم یک جامعه قرار داد و نه قاعده عرفی. اما بر اساس برخی دیگر از تعاریف، تفاوت چندانی میان عرف و عادت اجتماعی دیده نمی شود. عرف با شاخصه های یاد شده در نظام های حقوقی گوناگون معاصر ـ با تفاوت هایی ـ هم از نظر عملی و هم از لحاظ نظری جزء منابع قانون و قواعد حقوقی به شمار می رود. هر چند که در نظام های حقوقی وجدان گرا عرف، منزلتی افزون تر از قانون مدوّن و وضعی، و در نظام های حقوقی قانون گرا عرف، مرتبتی فروتر نسبت به قوانین مدوّن و وضعی دارد. در نگرش قرآنی و دیانت اسلامی نیز به عرف جامعه انسانی به ویژه عرف جامعه عقلا توجه شده و منبع مشترک سـ*ـیاست و حقوق به حساب آمده است. قرآن کریم بارها به جامعه دینداران فرمان می دهد که نظم اجتماعی و روابط درونی خویش را بر پایه معروف بنا کنند. یکایک افراد جامعه در ترویج و سامان دادن امور بر مبنای معروف و جلوگیری از رهیافت منکر درتعامل اجتماعی تکلیف و وظیفه دارند: «کنتم خیر امة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر…»(آل عمران/110) شما اهل ایمان برترین امتی بوده اید که از درون جامعه خود برخاسته اید ـ تا به اصلاح آن بپردازید ـ به معروف ـ سنت های پسندیده ـ فرمان می دهید و از منکر ـ سنت های ناشایسته ـ پرهیز می دهید. معروف در کاربرد قرآنی به معنای هر آن چیزی است که از منظر شرع و وحی یا عرف عقلا بایسته و نیکو بنماید. علامه طباطبایی در تفسیر آیه 227 سوره مبارکه بقره «و لهنّ مثل الذی علیهنّ بالمعروف» می گوید: «معروف آن است که مردم با ذوق برآمده از حیات و زندگی اجتماعی متداول، آن را می شناسند».32 از اطلاق و گستره اعتبار دهی به عرف جامعه عقلا در نگره قرآن می توان چنین دریافت که در صورت فقدان دیدگاه روشن و صریح شرع در بایستگی و یا نبایسته بودن عمل و یا گفتاری چه در ساحت فردی و چه در حوزه امور اجتماعی، عرف و سیره و تشخیص و نظر جامعه کاربرد دارد و به گفته یکی از قرآن پژوهان: «در این صورت، مطلق معروف، مورد تصدیق شرع است، خواه شرع بالخصوص به آن تصریح کرده باشد یا نه».33


پیوند حقوق و سـ*ـیاست در قرآن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
قلمرو مشترک حقوق وسیاست
حقوق و سـ*ـیاست در مواد و قلمرو نیز اشتراک دارند و به یکدیگر می پیوندند؛ چه حقوق از زوایا و جهات مختلف از جمله بر پایه نوع رابـ*ـطه و قلمرو جغرافیایی به چهارگونه حقوق داخلی خصوصی و عمومی و حقوق خارجی خصوصی و عمومی تقسیم می شود، چنان که سـ*ـیاست ـ به مفهوم رویه و خط مشی حکومت ـ نیز به نوبه خود به دو گونه سـ*ـیاست خارجی و داخلی تقسیم می گردد. حقوق عمومی داخلی به آن گروه از اصول و قواعد اطلاق می گردد که دو طرف آن یکی مردم و دیگری دولت است. به بیان دیگر، موضوع حقوق عمومی کلیت جامعه سـ*ـیاسی است و گاه از آن به حقوق اساسی تعبیر می شود و شامل قواعد و اصول حاکم بر روابط سـ*ـیاسی متقابل میان مردم و دولت و نهادها و ارگان های دولتی با یکدیگر می شود. و این همان چیزی است که هرگاه از منظر رویه و شیوه عملکرد قانونی دولت باملت درنظر گرفته شود عنوان سـ*ـیاست داخلی به خود می گیرد. حقوق عمومی خارجی که موضوع آن تنظیم روابط میان دولت ها و نهادها و سازمانهای بین المللی با یکدیگر است در قلمرو سـ*ـیاست با عنوان سـ*ـیاست خارجی یاد می شود. بدین سان قدرت، حق و آزادی هر چند که به ظاهر واژگان و مفاهیم ناسازگار و ناهمخوان به نظر می آیند، اما حیات اجتماعی انسان ضرورت هم زیستی این هر سه را برتافته و آنها را در بسـ*ـتر مشترک جاری می سازد. ادیان آسمانی از جمله اسلام که هدف و غایت بهینه سازی و نیکبختی و رستگاری افراد و جامعه انسانی را در بطن حیات مادی و اجتماعی سراغ می گیرند، به طور طبیعی داعیه رهنمونی انسان ها به بهترین و سالم ترین شیوه زندگی را دارند؛ زندگی که بخشی از آن رابـ*ـطه و نحوه تعامل حکومت و ملت و حقوق متقابل دولت و ملت و شیوه عملکرد دولت با شهروندان، و بخش دیگر آن شیوه تعامل و روابط دولت و حکومت دینی با سایر دولت ها و نهادهای خارجی و بین المللی است. و از این رهگذر در متون و نصوص دینی و اسلامی، هم در موضوع حقوق عمومی داخلی (= سـ*ـیاست داخلی) و هم درموضوع حقوق عمومی خارجی (= سـ*ـیاست خارجی) راهبردهای صریح و شفاف ـ هر چند به صورت کلی که تاب و توان مانایی درگذر زمان و تغییر شرایط را از دست ندهد ـ دارد. اصل حفظ کرامت، حیثیت و ارزش های والای انسان، اصل آزادی، اصل برابری و مساوات انسان ها در حقوق و تکالیف، کیفرها و مجازات ها، حق حیات، مصونیت جان، مال، مسکن و اسرار شخصی، مصونیت مکاتبات و مراسلات، حق مالکیت، کار و اشتغال، حق برخورداری از دانش و پرورش، حق تعیین سرنوشت، حق دادخواهی و تضمین امنیت حقوقی و اجتماعی، در شمار مهم ترین مواردی هستند که از منظر دین در قلمرو مشترک حقوق اساسی و هم زمان سـ*ـیاست داخلی جای می گیرند. چنان که اصل هم زیستی مسالمت آمیز و صلح جویانه، اصل گسترش عدالت و برابری در تعامل بین المللی، اصل بی طرفی، اصل وفا به پیمانها و تعهدها، از اصول و قواعد بنیادین در حقوق بین المللی و سـ*ـیاست خارجی اسلامی و قرآنی هستند. تفصیل این بخش پژوهش و تحقیقی جداگانه را می طلبد.
پی نوشت ها:


پیوند حقوق و سـ*ـیاست در قرآن

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا