خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,106
امتیاز واکنش
5,459
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
هنر هخامنشی برمبنای هنرهای اقوام تابعه و سنن هنری پیشین آغاز و به هنری ترکیبی تبدیل شد. به عنوان نمونه، هنر بکار رفته در تـ*ـخت جمشید از هنر بابل، آشور، مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر اقتباس شده، ساختن عمارات روی بلندی‌ها یا تپه‌های مصنوعی و دادن پله‌ها از دو طرف و صورت سازی‌ها در درگاه‌ها و پله‌ها تقلید از آشور است، استعمال خشت و آجر در ساخت دیوارها از بابل، پی عمارات و ستون‌ها و پله‌ها از سنگ است و به همین جهت به ستون‌ها و تعداد آن‌ها اهمیت زیاد دادند و این اقتباسی است از هی پوستیل معابد مصری که بعد از فتح مصر کردند همچنین نفوذ هنر مصری در تزیینات بالای شاه نشین‌ها و درگاه‌ها نیز مشاهده می‌شود و نیز در مقابری که داریوش و سایر شاهان هخامنشی در کوه کندند حجاری‌هایی یافته‌اند که به عقیده باستان شناسان شیوه آن از معابد زیر زمینی مصری است که سال‌ها قبل از تشکیل هخامنشیان ساخته شده‌است ولیکن به تناسب اختلاف مذهب در آن‌ها تغییرات اندکی وجود دارد.[۱] اما هنر هخامنشی با وجود اقتباسات فراوان خصایصی هم دارد اول اینکه تناسبی که بین شیوه‌های مختلف در موقع ترکیب آن‌ها ایجاد کردند. دوم عظمت و بزرگی بناها که در جهان کم‌نظیر است؛ و سوم کثرت تجمل و تزیینات عمارات است که دلیل آن این است که صنعت گران برای شاهان کار می‌کردند و صرفه جویی در هزینه‌ها نبوده‌است.[۲] از سوی دیگر در آثار هنری این دوره کتیبه‌هایی مانند کتیبه‌های درگاه‌های سنگی و شال ستون‌های کاخ داریوش آپادانا و کتیبه‌های ظروف سیمین و زرین این عصر نیز نمایشگر هنری منسجم هستند. همچنین یک بشقاب سیمین موجود در موزه رضا عباسی همراه دستوری که روی آن نوشته شده، بخوبی نحوه صدور فرمان تولید اشیاء هنری و مکان استفاده آن را در دربار هخامنشی دارد که نشان از هنری منسجم در این دوران دارد.


نقش شیر کاخ آپادانای شوش یکی از آثار باستانی متعلق به دوران هخامنشیان، داریوش بزرگ است. آجرهای این اثر از آجرهای قالبی ساخته شده‌است. نقش برجسته آجری شیر کاخ آپادانای شوش در کاخ داریوش بزرگ (داریوش اول) واقع در شوش قرار دارد. این اثر متعلق به ۵۱۰ سال پیش از میلاد است. این دیواره در موزه لوور نگهداری می‌شود.
هنر هخامنشی نماد همه هنرهای جهان باستان بود، و طرح و هدف‌ها و هویت آن خرجی بود، و اجزاء آن از هنرهای مردم باتجربه جهان کهن یعنی آشوریان، مصریان، اوراتوئیان، بابلیان، لودیان، ایونیان، هندوان، سکائیان و غیره گرفته شده بود.[۳]


هنر در دوره هخامنشی

 

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,106
امتیاز واکنش
5,459
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
بر اساس نوشته‌های هرودوت مورخ یونانی، مغان هخامنشی بدون همراهی ساز با نای سرودهای مذهبی می‌خواندند و از این نظر، مثل سرود خوانان بابلی و آشوری است. مسئولیت اجرای سرودهای مذهبی با موبدان بوده و به قول استرابو دانشمند یونانی این نغمه‌ها منحصر به مفاخر پهلوانی و مناجات با یزدان بوده‌است. هرودوت همچنین می‌نویسد:

ایرانیان برای قربانی در راه خداوند و مقدسات خود، کشتارگاه و آتشکده ندارند و بر قبور مردگان نوشیدنی نمی‌پاشند. در عوض یکی از پیشوایان مذهبی حاضر می‌شود و یکی از سرودهای مذهبی را می‌خواند.

[۴]

موسیقی رزمی
ویرایش
در دوران هخامنشی موسیقی نوع دیگری هم موجود بوده‌است؛ که به دلیل جنگ‌های پی در پی و جنگجو بودن هخامنشی‌ها رونق گرفت. یعنی موسیقی رزمی یا جنگی، گزنوفون دیگر مورخ یونانی در کتاب سیروپیدیا می‌نویسد:

کورش بزرگ به عادت دیرینه، در موقع حمله به ارتش آشور سرودی را آغاز کرد و سپاهیان او با صدای بلند آنرا خواندند و بعد از پایان سرود، جنگجویان با قدمهای مساوی و منظم به راه افتادند. کوروش در وقت حمله به دشمن سرود جنگی را آغاز کرد و سپاهیان با او هماهنگ شدند."

کورش برای حرکت سپاه دستور داد سربازان با شنیدن صدای شیپور قدم بردارند و حرکت کنند، زیرا صدای شیپور علامت حرکت است.

این سروده‌ها برای برانگیختن حس جنگجویی و هماهنگی اجرا می‌شد و گزنوفون اضافه درجایی دیگر می‌گوید:

کورش از کشته شدن سربازان تپوری و تالشی مغموم شد و برای مرگ سربازان مازندرانی و تالشی سرودی خواند و این همان سرودی است که در ادوار بعد در مراسم موسوم به 'مرگ سیاوش' خوانده می‌شد.

این مراسم هنوز هم در بین بسیاری از طوایف ایرانی وجود دارد و بنام سوگ سیاوشان یا سووشون معروف است. در دوران هخامنشی سازهایی مانند کرنا، نی، شیپور، کوس (نوعی ساز ضربی)، درای و سنج که از بین‌النهرین آمده بود استفاده می‌شد. در سال ۱۳۳۶ هجری شمسی در کاوشهای تـ*ـخت جمشید در حول و حوش آرامگاه اردشیر سوم هخامنشی، یک شیپور مسی به طول ۱۲۰ سانتی‌متر به دست آمد که شبیه کرنای است. قطر دهنه آن ۵۰ سانتیمتر و جزو سازهای جنگی محسوب می‌شود.[۴]

موسیقی مجلسی
ویرایش
موسیقی مجلسی یا آوازهای فراغت، سرودهای شادی و سرور، در جلسات بزم بکار می‌رفت و سازهای ویژه و شیوه اجرای خاص خود را داشت. گزنوفون و هرودوت هر دو از این نوع موسیقی نام برده‌اند و دیگر مورخ یونانی آتنه در این باره نوشته‌است که:

در جشن مهرگان که در حضور شاهنشاه هخامنشی برگزار می‌شد، نوازندگان و خوانندگان با اجرای برنامه‌هایی در مجلس شرکت می‌کردند و خوانندگان و نوازندگان در آن جشن‌ها سهم اساسی داشتند.

هرودوت از وجود تعداد زیادی موسیقیدان در عصر هخامنشی یاد می‌کند و می‌نویسد که آن‌ها در دربار نیز زندگی می‌کردند و در روزهای جشن همچون مهرگان، سده، نوروز و دیگر مراسم‌ها به دربار خوانده می‌شدند و شادی و سرور برپا می‌کردند.


هنر در دوره هخامنشی

 

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,106
امتیاز واکنش
5,459
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
علاوه بر بزرگداشت شاهان، اجرای مناسك و آیین زرتشتی نیز از مظاهر اصلی هنر در این دوره است كه سبب ایجاد نوعی سمبولیسم هنری در آثار هنری هخامنشیان شده است. از دیگر جلوه های هنری این دوره رواج هنر كنده كاری، حجاری، پیكر تراشی، فلزكاری، كاشی سازی و قالی بافی است .

آثار برجا مانده عمق پیشرفت هنرمندان ایرانی را در این رشته های هنری به تصویر می كشند. نقش برجسته های تـ*ـخت جمشید نیز در زمره ی گنجینه ی هنر دوره هخامنشی به شمار می روند كه هر یك مجموعه ای از تصاویر غنی و نقوش دوران هخامنشی را به نمایش می گذارند و علاوه بر آن گویای بسیاری از آداب و رسوم رایج در دربار هخامنشی اند. در نقش برجسته های تـ*ـخت جمشید صحنه هایی از مراسم و مناسك رایج در پایتخت شاهان هخامنشی وجود دارد كه عموما پیكره ی پادشاه، كانون اصلی هر صحنه است.

در این كنده كاری های زیبا كه بر دل كوه نقش بسته دسته های آورندگان هدایا، صحنه بار عام پادشاه و دیگر نقوش برجسته ی مربوط به آرامگاه به نمایش گذارده شده است . این كنده كاری كاری ها درعین حال كه همگی حكایت از تبحر و مهارت سنگ تراشان دارند هر یك گوشه ای از مراسم و وقایع سـ*ـیاسی مذهبی آن دوران را به نیز نمایش می گذارند. ویژگی این آثار بیشتر در آن است كه نشان می دهد هنرمندان پیكر تراش روزگار هخامنشی به طور كامل در خدمت اجرا و طرح نقوش خود بوده و مجالی برای بروز تمایلات شخصی خود نداشتند و به عبارت دیگر، كاملا مطیع به شمار می رفتند


هنر در دوره هخامنشی

 

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,106
امتیاز واکنش
5,459
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
آثار فلزكاری | هنر هخامنشیان
آثار فلزكاری نیز در این دوره ، برجسته و چشمگیر است. اشیاء فلزی هخامنشیان بیشتر از طلا، نقره و برنز ساخته می شده است و از مهمترین آثار مكشوفه ، ارابه ی زرینی است كه چهار اسب در جلوی آن قرار دارد و دو پیكره ی آدمی بر روی نیمكت ارابه نشسته اند. نكته مهم در آثار فلزی این عهد ، استفاده ی زیاد از نقوش و پیكر حیوانی در ساخت ظروف و زیور آلات است. این نقوش را می توان بر روی بشقاب های نقره ای و طلایی به صورت جنگ شیر و گاو و یا دو بزكوهی مشاهده كرد. یكی از برجسته ترین زیور آلات این دوره دستبندهایی است كه انتهای آنها به دو سر شیر ختم می شود و با زیور آلات كوچك و قرص مانندی به شكل سر حیوانات و پرندگان و نقوش هندسی تزئین شده است .

این آثار جملگی حاكی از آن است كه پارسیان در عهد هخامنشی به ابزارهای زرین و سیمین و مفروغی علاقه داشته و بخشی از هنر خود را در این راه به كار می برده اند. فرش بافی از دیگر جلوه های بارز هنر ایرانی در زمان هخامنشیان است.

این هنر به سبب از بین رفتن اكثر فرش های ایران در عهده باستان چندان مورد مطالعه ی دانشمندان قرار نگرفته بود ولی در اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی با كشف یك فرش ۸۳/۱×۲ متری كه به همراه آثار نفیس دیگر در یخ های سیبری كشف شد جلوه ای دیگر از هنر هخامنشی را در معرض دید بینندگان قرار داد.

این فرش در محلی به نام (پازیریك) كشف گردید و بعدها به همین نام معروف شد. نوع بافت و ظرافت و نقش این قالی گویای مهارت و تبحر هنرمندان بافنده هخامنشی و نشانگر سنت دیرپای بافت فرش ایران است كه قدمت آن را به دو هزار و پانصد سال و شاید بیشتر بازمی گرداند.
پیكرتراشی ، دیگر جلوه ی هنری دوره هخامنشی است. این شاخه از هنر ایران باستان كه به نوعی وارث رموز تزئینی آشور ، بوده امروزه به صورت پیكره های زیبایی ازپادشاهان جانورانی نظیر اسب ، گاو، سگ ، شیر برجای مانده است.

سنگ تراشان افراد و جانوران را معمولا به صورت نیم رخ نقش می كردند و در نمایش صحنه ها و اتفاقات تاریخی و سـ*ـیاسی همواره بر بزرگ جلوه دادن شاهان خود تأكید زیادی داشته اند. در آثار باقیمانده از پیكرتراشی های هخامنشی قدرت تجسم بخشی ، خلاقیت هنری و دقت در انتخاب موضوع به خوبی به چشم می خورد. در نتیجه گیری كلی می توان گفت هنر ایران در عصر هخامنشی به پیشرفت قابل ملاحظه ای نایل آمده است ، بدین صورت كه ایرانیان جلوه های مختلف هنری قدیم مشرق زمین را جذب كرده و از آنها تركیبی خاص با خصوصیات اصیل ایرانی ساختند.

سهم هخامنشیان دراین دوره تركیب، ظرافت بخشیدن، تناسب دادن و عظمت بخشیدن به شاخه های مختلف هنری بود به گونه ای كه آن را به اوج عظمت و شكوه خود رساند.


هنر در دوره هخامنشی

 

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,106
امتیاز واکنش
5,459
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
هنر و تمدن هخامنشی:
پس از دولت ماد، پارس ها به قدرت رسیدند. این قوم همزمان با مادها در سده هشتم پ.م در مناطق جنوب و جنوب غربی دریاچه ارومیه حضور داشتند. اما در حدود ۷۰۰ پ.م در مناطق جنوبی دره های زاگرس سکونت گزیدند و توانستند توسط هخامنش، نخستین حکومت محلی خود را بنا نهند. آنها گستره قلمرو خود را تا مناطق باستانی خوزستان و فارس گسترش دادند. پارس ها بعد از آن بر مادها غلبه یافتند و با گسترش دوباره دولت خود، توسط کوروش یکی از بزرگ ترین قلمروهای فرمانروایی دنیای باستان را تحت نام هخامنشیان پایه گذاری کردند.

براساس سنگ نبشته های بیستون (کرمانشاه)، نقش رستم (فارس) و تـ*ـخت جمشید (فارس)، سرزمین های زیر پرچم این دولت شامل: ماد، ایلام، پارت، بابل، آشور، لیدیه (ارمنستان و ترکیه کنونی)، فنیقیه(سوریه و لبنان کنونی)، مصر، حبشه، لیبی، ارمنستان، جزایر یونانی نشین کرانه های
دریای سیاه ، مدیترانه و اژه، بلخ، کابل، هند، سکائیه و خوارزم و عربستان می شد. آنچه ویژگی کلی هنر هخامنشی را در بر می گیرد، توجه به معماری متقارن و عظمت گرایی در آن،گرایش به نقش و نگاره های جانوری ، توجه و احترام به شخصیت والای انسانی است.

آنها توانستند با تلفیق عناصر بومی و عناصر ملل وابسته و با به کارگیری مصالح و اندازه های مناسب، نگرشی آرمانی، عظمت گرا و بدون خشونت را به تحقق رسانند. هنر هخامنشی با به کارگیری همزمان شیوه های طبیعت گرایی (در ترسیم گل و گیاه و جانور) و تجریدگرایی ( پرندگان خیالی و مظاهر مقدس) به نوعی صراحت، سادگی، ظرافت، دقت و تعادل در بیان هنری خود دست یافته که منطق بر آن حکمفرما بود. گستره وسیع قلمرو هخامنشی زمینه تأثیر و تعامل هنری میان ایران و سرزمین های تابعه را پدید آورد.

هنرمندان هخامنشی با تأکید بر دستاوردهای بومی، ایجاد وحدت و هماهنگی میان همهٔ این هنرها، نوعی هنر فاخر، متناسب با ذوق ایرانی را پدید آوردند که از هویتی ملی برخوردار بود. سهم ایرانی در شکل گیری هنر هخامنشی را بایستی در ترکیب کردن، ظرافت بخشیدن، تناسبدادن و عظمت بخشیدن به مجموعه این هنرها دانست. با نگاهی به تاریخ هنر ایران شاید بتوان گفت عالی ترین تجلی هنری به معنی حقیقی در معماری بیان شده است. مهم ترین بناهای این دوره را کاخ های عظیم و با شکوه تشکیل داده است و از معابد در آن اثری نیست.

زیرا هخامنشیان در مکان های بلند و زیر سقف آسمان به عبادت می پرداختند و ساخت معابد با باور آنها هماهنگ نبوده است. از اولین آثار معماری این عهد می توان به مجموعه پاسارگاد (اولین پایتخت هخامنشی) و کاخ آپادانا در شوش (دومین پایتخت هخامنشی) اشاره کرد. مجموعه پاسارگاد شامل دژ دفاعی، باغی بزرگ، کاخ کوروش، کاخ مسکونی، دروازه ایی که گمان می رود دو گاو بالدار آن رامحافظت می کرده و مقبره کوروش، بوده است .


هنر در دوره هخامنشی

 

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,106
امتیاز واکنش
5,459
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
هنر معماری دوره هخامنشی
معماری عالی ترین نمونه ی هنری هخامنشیان است. هخامنشیان در عرصه ی وسیع سرزمین خود از مهارت و استادی هنرمندان ممالک زیر فرمان خویش بهره می گرفتند از این جهت در آثار معماری و صنعت این دوره تاثیر سایر ملل نیز دیده می شود.

شاهان هخامنشی در مراکز حکومت و پایتختهای خود مانند پاسارگاد، شوش، همدان و تـ*ـخت جمشید اقدام به ساختن کاخهای بزرگ و زیبایی کردند که پس از گذشت 25 قرن هنوز بقایای آنها محکم و استوار باقیمانده‌اند. ستونها و سرستونهای باقیمانده از پایتختهای هخامنشیان نمونه ی بارزی است که ما را با هنر معماری و حجاری این دوره آشنا می کند.

سرستونها غالباً به شکل مجسمه شیر، اسب، گاو، عقاب و حیوانات تلفیقی مانند سرانسان و تن گاو و بال عقاب و گوش گاو هستند. ته‌ستونها هم با خطوط میخی فارسی باستان نوشته هایی دیده می شود. شیارهای ستون ها بلندی و زیبایی خاصی به آنها می دهد. نقش برجسته های اطراف صفه و پله های تـ*ـخت جمشید عظمت و قدرت هنر ایران آن دوره را نشان می دهد. اما مهمترین آثار ساختمانی این دوران، کاخها، آرامگاه ها و آتشگاه هاست.

پاسارگاد
کوروش، نخستین پادشاه هخامنشی، پاسارگاد را پایتخت کشور اعلام کرد. او در سال 550 ق.م دستور احداث مجموعه ای از چند کاخ، آتشکده و مقبره ی خویش را صادر کرد. کاخ های این مجموعه به نام های کاخ پذیرایی یا بارِ عام، کاخ اختصاصی و کاخ شرقی مشهور هستند و هریک دارای ابعادی وسیع اند و بر سکویی سنگی بنا شده اند.

مجتمع کاخ ها در پارکی وسیع با آبراه و آب نماها محصورند. کاخ بار عام شامل تالار مرکزی و ایوانهایی در چهار طرف است، تالار مرکزی این کاخ مرتفع تر از بخش های جانبی بوده است، کاخ اختصاصی کوروش شامل تالار مرکزی، ایوان ها و اطاق های جانبی است. کاخ شرقی که به نام دروازه پاسارگاد نیز مشهور است دارای تالار مرکزی بوده و جمعاً هشت ستون مرتفع در دو ردیف، سقف چوبی آن را نگاه داشته است.

از درگاه شمال شرقی این کاخ تنها یک جرز سنگی باقیمانده که بر آن نقش برجسته ی معروف به نقش انسان چهاربال حجاری شده است. این نقش قدیمیترین حجاری از دوره هخامنشی است که از کوروش تاکنون یافت شده است.

طرز لباس و تاج و هیئت آن با هیچ یک از نقوش برجسته ی پاسارگاد و تـ*ـخت جمشید شباهت ندارد و خود تصویری منحصربفرد و ممتاز است و از همین جهت می توان حدس زد که ساختمان این کاخ بر دو کاخ پیشین تقدم داشته است زیرا نقوش قصر اختصاصی، شبیه نقوش تـ*ـخت جمشید نیز است. حجاری نامبرده در اثر مرور زمان و تاثیر عوامل طبیعی ظرافت، تجسم و برجستگی خود را از دست داده است و از آن همه تزیینات، گل، حاشیه و ریزه‌کاری ها که روی لباس و بال و تاج آن کاربندی شده شبهب بیش نمانده است.

طرح لباس شبیه لباسهای ایلامی است که تا بالای قوزک پا کشیده شده است و حواشی آن با گلهای کوچک هشت برگ یا زورت تزیین شده است. دستها به حال نیاز و دعا بلند است و چوبی که شاید به برسَم باشد در دست دارد. حلقه حلقه بودن موهای سر شبیه حجاریهای تـ*ـخت جمشید است. بر تارک او دو چیز شبیه شاخ دیده می شود که روی سه گل مخروطی شکل شبیه به تاج نمایان است که بیشتر از نشانه های مصری ترکیب یافته است، برخی از مورخان این نقش برجستگی را کوروش کبیر یعنی همان ذوالقرنین (صاحب دو شاخ) مذکور در قرآن مجید می دانند.

قسمت جالب و دیدنی در این نقش برجسته بالها است که دو تا به طرف بالا و دو بال روی پایین نقش شده است و موجب این تصور می شود که آن را یکی از مظاهر نیک و خدای خیر و فروهر، کوروش دانست زیرا آنچه تاریخ قضاوت کرده است کوروش از شخصیتهای بزرگ اخلاقی و روحانی جهان قدیم است که در تمام تواریخ گذشته از او به نیکی یاد شده است و فضایل و مکارم اخلاقی او را همه ستوده اند و چنین به نظر می رسد که شاید مقصد سازنده این نقش نمایاندن روح و مقام معنوی کوروش بوده است.


هنر در دوره هخامنشی

 

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,106
امتیاز واکنش
5,459
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاخ شوش
در زمانی که پاسارگاد همچنان آبادان بود، داریوش هخامنشی تصمیم گرفت شوش را پایتخت خود قرار دهد. وی در آنجا دست به ساختن کاخ شاهی زد. طرز ساختمان شوش با ساختمانهای دیگر هخامنشی شباهت دارد جز این که تاثیر سبک بناهای ایلامی در آن آشکار است. با در نظر گرفتن اقلیم این منطقه بیشتر مصالح ساختمانی آن از خشت و آجر تهیه شده است و همچنین در ساخت کاخهای داریوش هنرمندانی از دیگر ملل دخالت داشته اند.

به طوری که داریوش خود در لوحه ای که در شوش کشف شده، می گوید، در بنای قصر او صنتعتگران بابلی، مادی، لیدی و مصری خدمت می کرده اند و مصالح ساختمان ها از فواصل دوردست به شوش آورده می شده است. در عملیات حفاری که توسط مارسل دیولافو‌آی فرانسوی و همسرش در شوش انجام شد مقدار زیادی آجرهای لعابدار کشف شد که بیشتر آنها مربوط به کاخ آپادانای شوش هستند. با این آجرهای لعابدار رنگین به صورت پانل دیوارها را تزیین می کردند.

نقوش حاصله از این آجرهای لعابدار و یا کاشی ها عبارت‌اند از سربازان جاویدان یا نگهبانان شوش در لباسهای رنگین و درخشان و مجموعه ای از حیوانات مثل ردیف شیرها، گاوها، اسب و حیوانات تلفیقی که از تالار آپادانا به دست آمده اند.


هنر در دوره هخامنشی

 

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,106
امتیاز واکنش
5,459
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
هنر ایران در عهد هخامنشیان عمدتا بر پایه ی بزرگداشت مقام پادشاهان این سلسله استوار بوده است. هنر این عصر تركیبی است از هنر اقوام گوناگونی كه تابع پارسیان بوده اند و هخامنشیان با بهره گیری مناسب از این هنرهای مختلف و ریختن كلیه جلوه های هنری اقوام و ملل مختلف در یك قالب به هنر خود اعتلا بخشیده اند.

هنر هخامنش
علاوه بر بزرگداشت شاهان، اجرای مناسك و آیین زرتشتی نیز از مظاهر اصلی هنر در این دوره است كه سبب ایجاد نوعی سمبولیسم هنری در آثار هنری هخامنشیان شده است. از دیگر جلوه های هنری این دوره رواج هنر كنده كاری، حجاری، پیكر تراشی، فلزكاری، كاشی سازی و قالی بافی است .

آثار برجا مانده عمق پیشرفت هنرمندان ایرانی را در این رشته های هنری به تصویر می كشند. نقش برجسته های تـ*ـخت جمشید نیز در زمره ی گنجینه ی هنر دوره هخامنشی به شمار می روند كه هر یك مجموعه ای از تصاویر غنی و نقوش دوران هخامنشی را به نمایش می گذارند و علاوه بر آن گویای بسیاری از آداب و رسوم رایج در دربار هخامنشی اند. در نقش برجسته های تـ*ـخت جمشید صحنه هایی از مراسم و مناسك رایج در پایتخت شاهان هخامنشی وجود دارد كه عموما پیكره ی پادشاه، كانون اصلی هر صحنه است.

در این كنده كاری های زیبا كه بر دل كوه نقش بسته دسته های آورندگان هدایا، صحنه بار عام پادشاه و دیگر نقوش برجسته ی مربوط به آرامگاه به نمایش گذارده شده است . این كنده كاری كاری ها درعین حال كه همگی حكایت از تبحر و مهارت سنگ تراشان دارند هر یك گوشه ای از مراسم و وقایع سـ*ـیاسی مذهبی آن دوران را به نیز نمایش می گذارند. ویژگی این آثار بیشتر در آن است كه نشان می دهد هنرمندان پیكر تراش روزگار هخامنشی به طور كامل در خدمت اجرا و طرح نقوش خود بوده و مجالی برای بروز تمایلات شخصی خود نداشتند و به عبارت دیگر، كاملا مطیع به شمار می رفتند.


پیشنهاد دوراونتاش | خرید صنایع دستی |

آثار فلزكاری | هنر هخامنشیان
آثار فلزكاری نیز در این دوره ، برجسته و چشمگیر است. اشیاء فلزی هخامنشیان بیشتر از طلا، نقره و برنز ساخته می شده است و از مهمترین آثار مكشوفه ، ارابه ی زرینی است كه چهار اسب در جلوی آن قرار دارد و دو پیكره ی آدمی بر روی نیمكت ارابه نشسته اند. نكته مهم در آثار فلزی این عهد ، استفاده ی زیاد از نقوش و پیكر حیوانی در ساخت ظروف و زیور آلات است. این نقوش را می توان بر روی بشقاب های نقره ای و طلایی به صورت جنگ شیر و گاو و یا دو بزكوهی مشاهده كرد. یكی از برجسته ترین زیور آلات این دوره دستبندهایی است كه انتهای آنها به دو سر شیر ختم می شود و با زیور آلات كوچك و قرص مانندی به شكل سر حیوانات و پرندگان و نقوش هندسی تزئین شده است .

این آثار جملگی حاكی از آن است كه پارسیان در عهد هخامنشی به ابزارهای زرین و سیمین و مفروغی علاقه داشته و بخشی از هنر خود را در این راه به كار می برده اند. فرش بافی از دیگر جلوه های بارز هنر ایرانی در زمان هخامنشیان است.

این هنر به سبب از بین رفتن اكثر فرش های ایران در عهده باستان چندان مورد مطالعه ی دانشمندان قرار نگرفته بود ولی در اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی با كشف یك فرش ۸۳/۱×۲ متری كه به همراه آثار نفیس دیگر در یخ های سیبری كشف شد جلوه ای دیگر از هنر هخامنشی را در معرض دید بینندگان قرار داد.

این فرش در محلی به نام (پازیریك) كشف گردید و بعدها به همین نام معروف شد. نوع بافت و ظرافت و نقش این قالی گویای مهارت و تبحر هنرمندان بافنده هخامنشی و نشانگر سنت دیرپای بافت فرش ایران است كه قدمت آن را به دو هزار و پانصد سال و شاید بیشتر بازمی گرداند.
پیكرتراشی ، دیگر جلوه ی هنری دوره هخامنشی است. این شاخه از هنر ایران باستان كه به نوعی وارث رموز تزئینی آشور ، بوده امروزه به صورت پیكره های زیبایی ازپادشاهان جانورانی نظیر اسب ، گاو، سگ ، شیر برجای مانده است.

سنگ تراشان افراد و جانوران را معمولا به صورت نیم رخ نقش می كردند و در نمایش صحنه ها و اتفاقات تاریخی و سـ*ـیاسی همواره بر بزرگ جلوه دادن شاهان خود تأكید زیادی داشته اند. در آثار باقیمانده از پیكرتراشی های هخامنشی قدرت تجسم بخشی ، خلاقیت هنری و دقت در انتخاب موضوع به خوبی به چشم می خورد. در نتیجه گیری كلی می توان گفت هنر ایران در عصر هخامنشی به پیشرفت قابل ملاحظه ای نایل آمده است ، بدین صورت كه ایرانیان جلوه های مختلف هنری قدیم مشرق زمین را جذب كرده و از آنها تركیبی خاص با خصوصیات اصیل ایرانی ساختند.

سهم هخامنشیان دراین دوره تركیب، ظرافت بخشیدن، تناسب دادن و عظمت بخشیدن به شاخه های مختلف هنری بود به گونه ای كه آن را به اوج عظمت و شكوه خود رساند.

هنر و تمدن هخامنشی:
پس از دولت ماد، پارس ها به قدرت رسیدند. این قوم همزمان با مادها در سده هشتم پ.م در مناطق جنوب و جنوب غربی دریاچه ارومیه حضور داشتند. اما در حدود ۷۰۰ پ.م در مناطق جنوبی دره های زاگرس سکونت گزیدند و توانستند توسط هخامنش، نخستین حکومت محلی خود را بنا نهند. آنها گستره قلمرو خود را تا مناطق باستانی خوزستان و فارس گسترش دادند. پارس ها بعد از آن بر مادها غلبه یافتند و با گسترش دوباره دولت خود، توسط کوروش یکی از بزرگ ترین قلمروهای فرمانروایی دنیای باستان را تحت نام هخامنشیان پایه گذاری کردند.

براساس سنگ نبشته های بیستون (کرمانشاه)، نقش رستم (فارس) و تـ*ـخت جمشید (فارس)، سرزمین های زیر پرچم این دولت شامل: ماد، ایلام، پارت، بابل، آشور، لیدیه (ارمنستان و ترکیه کنونی)، فنیقیه(سوریه و لبنان کنونی)، مصر، حبشه، لیبی، ارمنستان، جزایر یونانی نشین کرانه های
دریای سیاه ، مدیترانه و اژه، بلخ، کابل، هند، سکائیه و خوارزم و عربستان می شد. آنچه ویژگی کلی هنر هخامنشی را در بر می گیرد، توجه به معماری متقارن و عظمت گرایی در آن،گرایش به نقش و نگاره های جانوری ، توجه و احترام به شخصیت والای انسانی است.

آنها توانستند با تلفیق عناصر بومی و عناصر ملل وابسته و با به کارگیری مصالح و اندازه های مناسب، نگرشی آرمانی، عظمت گرا و بدون خشونت را به تحقق رسانند. هنر هخامنشی با به کارگیری همزمان شیوه های طبیعت گرایی (در ترسیم گل و گیاه و جانور) و تجریدگرایی ( پرندگان خیالی و مظاهر مقدس) به نوعی صراحت، سادگی، ظرافت، دقت و تعادل در بیان هنری خود دست یافته که منطق بر آن حکمفرما بود. گستره وسیع قلمرو هخامنشی زمینه تأثیر و تعامل هنری میان ایران و سرزمین های تابعه را پدید آورد.

هنرمندان هخامنشی با تأکید بر دستاوردهای بومی، ایجاد وحدت و هماهنگی میان همهٔ این هنرها، نوعی هنر فاخر، متناسب با ذوق ایرانی را پدید آوردند که از هویتی ملی برخوردار بود. سهم ایرانی در شکل گیری هنر هخامنشی را بایستی در ترکیب کردن، ظرافت بخشیدن، تناسبدادن و عظمت بخشیدن به مجموعه این هنرها دانست. با نگاهی به تاریخ هنر ایران شاید بتوان گفت عالی ترین تجلی هنری به معنی حقیقی در معماری بیان شده است. مهم ترین بناهای این دوره را کاخ های عظیم و با شکوه تشکیل داده است و از معابد در آن اثری نیست.

زیرا هخامنشیان در مکان های بلند و زیر سقف آسمان به عبادت می پرداختند و ساخت معابد با باور آنها هماهنگ نبوده است. از اولین آثار معماری این عهد می توان به مجموعه پاسارگاد (اولین پایتخت هخامنشی) و کاخ آپادانا در شوش (دومین پایتخت هخامنشی) اشاره کرد. مجموعه پاسارگاد شامل دژ دفاعی، باغی بزرگ، کاخ کوروش، کاخ مسکونی، دروازه ایی که گمان می رود دو گاو بالدار آن رامحافظت می کرده و مقبره کوروش، بوده است .

پیشنهاد دوراونتاش |فروش عمده صنایع دستی|

هنر معماری دوره هخامنشی
معماری عالی ترین نمونه ی هنری هخامنشیان است. هخامنشیان در عرصه ی وسیع سرزمین خود از مهارت و استادی هنرمندان ممالک زیر فرمان خویش بهره می گرفتند از این جهت در آثار معماری و صنعت این دوره تاثیر سایر ملل نیز دیده می شود.

شاهان هخامنشی در مراکز حکومت و پایتختهای خود مانند پاسارگاد، شوش، همدان و تـ*ـخت جمشید اقدام به ساختن کاخهای بزرگ و زیبایی کردند که پس از گذشت 25 قرن هنوز بقایای آنها محکم و استوار باقیمانده‌اند. ستونها و سرستونهای باقیمانده از پایتختهای هخامنشیان نمونه ی بارزی است که ما را با هنر معماری و حجاری این دوره آشنا می کند.

سرستونها غالباً به شکل مجسمه شیر، اسب، گاو، عقاب و حیوانات تلفیقی مانند سرانسان و تن گاو و بال عقاب و گوش گاو هستند. ته‌ستونها هم با خطوط میخی فارسی باستان نوشته هایی دیده می شود. شیارهای ستون ها بلندی و زیبایی خاصی به آنها می دهد. نقش برجسته های اطراف صفه و پله های تـ*ـخت جمشید عظمت و قدرت هنر ایران آن دوره را نشان می دهد. اما مهمترین آثار ساختمانی این دوران، کاخها، آرامگاه ها و آتشگاه هاست.

پاسارگاد
کوروش، نخستین پادشاه هخامنشی، پاسارگاد را پایتخت کشور اعلام کرد. او در سال 550 ق.م دستور احداث مجموعه ای از چند کاخ، آتشکده و مقبره ی خویش را صادر کرد. کاخ های این مجموعه به نام های کاخ پذیرایی یا بارِ عام، کاخ اختصاصی و کاخ شرقی مشهور هستند و هریک دارای ابعادی وسیع اند و بر سکویی سنگی بنا شده اند.

مجتمع کاخ ها در پارکی وسیع با آبراه و آب نماها محصورند. کاخ بار عام شامل تالار مرکزی و ایوانهایی در چهار طرف است، تالار مرکزی این کاخ مرتفع تر از بخش های جانبی بوده است، کاخ اختصاصی کوروش شامل تالار مرکزی، ایوان ها و اطاق های جانبی است. کاخ شرقی که به نام دروازه پاسارگاد نیز مشهور است دارای تالار مرکزی بوده و جمعاً هشت ستون مرتفع در دو ردیف، سقف چوبی آن را نگاه داشته است.

از درگاه شمال شرقی این کاخ تنها یک جرز سنگی باقیمانده که بر آن نقش برجسته ی معروف به نقش انسان چهاربال حجاری شده است. این نقش قدیمیترین حجاری از دوره هخامنشی است که از کوروش تاکنون یافت شده است.

طرز لباس و تاج و هیئت آن با هیچ یک از نقوش برجسته ی پاسارگاد و تـ*ـخت جمشید شباهت ندارد و خود تصویری منحصربفرد و ممتاز است و از همین جهت می توان حدس زد که ساختمان این کاخ بر دو کاخ پیشین تقدم داشته است زیرا نقوش قصر اختصاصی، شبیه نقوش تـ*ـخت جمشید نیز است. حجاری نامبرده در اثر مرور زمان و تاثیر عوامل طبیعی ظرافت، تجسم و برجستگی خود را از دست داده است و از آن همه تزیینات، گل، حاشیه و ریزه‌کاری ها که روی لباس و بال و تاج آن کاربندی شده شبهب بیش نمانده است.

طرح لباس شبیه لباسهای ایلامی است که تا بالای قوزک پا کشیده شده است و حواشی آن با گلهای کوچک هشت برگ یا زورت تزیین شده است. دستها به حال نیاز و دعا بلند است و چوبی که شاید به برسَم باشد در دست دارد. حلقه حلقه بودن موهای سر شبیه حجاریهای تـ*ـخت جمشید است. بر تارک او دو چیز شبیه شاخ دیده می شود که روی سه گل مخروطی شکل شبیه به تاج نمایان است که بیشتر از نشانه های مصری ترکیب یافته است، برخی از مورخان این نقش برجستگی را کوروش کبیر یعنی همان ذوالقرنین (صاحب دو شاخ) مذکور در قرآن مجید می دانند.

قسمت جالب و دیدنی در این نقش برجسته بالها است که دو تا به طرف بالا و دو بال روی پایین نقش شده است و موجب این تصور می شود که آن را یکی از مظاهر نیک و خدای خیر و فروهر، کوروش دانست زیرا آنچه تاریخ قضاوت کرده است کوروش از شخصیتهای بزرگ اخلاقی و روحانی جهان قدیم است که در تمام تواریخ گذشته از او به نیکی یاد شده است و فضایل و مکارم اخلاقی او را همه ستوده اند و چنین به نظر می رسد که شاید مقصد سازنده این نقش نمایاندن روح و مقام معنوی کوروش بوده است.

معماری در دوران هخامنشی
پیشنهاد دوراونتاش | خرید سبد حصیری |

کاخ شوش
در زمانی که پاسارگاد همچنان آبادان بود، داریوش هخامنشی تصمیم گرفت شوش را پایتخت خود قرار دهد. وی در آنجا دست به ساختن کاخ شاهی زد. طرز ساختمان شوش با ساختمانهای دیگر هخامنشی شباهت دارد جز این که تاثیر سبک بناهای ایلامی در آن آشکار است. با در نظر گرفتن اقلیم این منطقه بیشتر مصالح ساختمانی آن از خشت و آجر تهیه شده است و همچنین در ساخت کاخهای داریوش هنرمندانی از دیگر ملل دخالت داشته اند.

به طوری که داریوش خود در لوحه ای که در شوش کشف شده، می گوید، در بنای قصر او صنتعتگران بابلی، مادی، لیدی و مصری خدمت می کرده اند و مصالح ساختمان ها از فواصل دوردست به شوش آورده می شده است. در عملیات حفاری که توسط مارسل دیولافو‌آی فرانسوی و همسرش در شوش انجام شد مقدار زیادی آجرهای لعابدار کشف شد که بیشتر آنها مربوط به کاخ آپادانای شوش هستند. با این آجرهای لعابدار رنگین به صورت پانل دیوارها را تزیین می کردند.

نقوش حاصله از این آجرهای لعابدار و یا کاشی ها عبارت‌اند از سربازان جاویدان یا نگهبانان شوش در لباسهای رنگین و درخشان و مجموعه ای از حیوانات مثل ردیف شیرها، گاوها، اسب و حیوانات تلفیقی که از تالار آپادانا به دست آمده اند.

معماری در دوران هخامنشی
پیشنهاد دوراونتاش | خرید کیف سنتی |

کاخ تـ*ـخت جمشید
ظاهراً کاخ شوش پایان یافته بود که داریوش هخامنشی در موطن اصلی خود، در مجاور و در دامنه ی کوه رحمت در منطقه فارس، کاخ عظیم معروف به تـ*ـخت جمشید را بنا نهاد. تـ*ـخت جمشید یکی از بزرگترین و وسیعترین بناهایی است که قبل از معمول شدن آهن ساخته شده است و دارای سقف و ستونهای چوبی بسیار بوده است. در تکمیل این بنای عظیم اکثر پادشاهان هخامنشی بعد از داریوش به گونه ای دخالت داشته اند. کاخهای تـ*ـخت جمشید همانند دیگر بناهای این عصر مانند پاسارگاد، شوش و اکباتان یا همدان امروزی از بهترین و با شکوه ترین نمونه ی ساختمان های ستوندار هستند.درباره کاخهای ستوندار این دوره نکته قابل توجه آن است که تناسب ستونها در این بناها مخصوص معماری ایرانی است. این ستونها که کشیده ترین نوع ستون در معماری دنیای باستان است غالباً دارای ارتفاع معادل چهارده برابر قطر ستون هستند، در حالی که در دیگر نقاط جهان باستان، بلندی ستون به بیش از هشت برابر قطر آن نمی رسد.

در نتیجه ی کاوش های باستان شناسی در صفه تـ*ـخت جمشید و یا به گفته یونانیان پرسپولیس این کاخ ها شناخته شده اند:

کاخ آپادانا
این کاخ به کاخ بارعام شاهان هخامنشی معروف است و مخصوص پذیرایی میهمانان شاهنشاه بوده است، لوحهای طلا و نقره که در گوشه های این تالار در زیر خاک پیدا شده نشان می دهد که سازنده ی آن بنا داریوش اول است. آپادانا دو پلکان اصلی دارد یکی در شمال و دیگری در شرق، دیواره ی این پله ها با نقوش برجسته ی بسیار زیبا تزیین شده اند، در دو مثلثی که در دو طرف دیواره ی پلکان به وجود آمده جنگ شیر با گاو دیده می شود در حالی که اطراف این دو حیوان درختان سر و نقش شده اند.

معماری در دوران هخامنشی
کاخ صدستون
کاخ یا تالار صدستون در قسمت شمال شرقی تـ*ـخت جمشید واقع شده و دارای پلانی مربع شکل و صدستون بوده و به همین مناسبت به این نام معروف شده است.

معماری در دوران هخامنشی
کاخ سه دروازه
یا اطاق شورا همان طور که از مفهوم این کلمه پیداست، این تالار سه در داشته است. دروازه های بزرگ سنگی در شمال، جنوب و شرق قرار دارند. این کاخ تقریباً در وسط صفه تـ*ـخت جمشید جای دارد.


کاخ تچر
یا کاخ زمستانی داریوش، نام این کاخ را داریوش تچر نوشته و احتمالاً معنی زمستان می دهد و از زیباترین و محکمترین کاخهای تـ*ـخت جمشید است. برخلاف ساختمانهای دیگر تـ*ـخت جمشید کاخ تچر رو به جنوب است. مجموع این کاخ مرکب از یک تالار مرکزی مربع شکل است که یک ایوان ستوندار در مقابل آن قرار دارد و سه اطاق کوچک در کنار آن واقع شده است. سقف تالار مرکزی روی سه ردیف چهارستونی قرار گرفته و خود تالار دارای شش درگاه است.


هنر در دوره هخامنشی

 

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,106
امتیاز واکنش
5,459
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاخ خزانه
این کاخ به شکل مربع مستطیل است و چند تالار ستوندار دارد و سقف آن روی ستونهای چوبی قرار داسته است. امروز فقط پایه ی ستونها که از سنگ بوده بر جا مانده است. کنار دیوار شرقی این کاخ تخته سنگی بزرگی است که داریوش را نشان می دهد. این کاخ در جنوب شرقی صفه تـ*ـخت جمشید ساخته شده است.

در این صفه بزرگ و در هیچ کدام از بناهای آن بنای مذهبی حتی آتشدان یا آتشگاه موجود نیست و دلیلش عدم استفاده ی هخامنشیان از ساختمانهای مذهبی در این فضاست. در صفه ی تـ*ـخت جمشید علاوه بر کاخهای مذکور، مجموعه ی ساختمانهایی دیگر با نامهای سربازخانه و ساخلو و اطاقهای زیادی که در کنار هم قرار گرفته اند موجود است. به طور کلی می توان گفت که ساختمان تـ*ـخت جمشید در زمان داریوش اول یعنی در حدود 518 ق.م شروع شد.

به دستور این پادشاه تختگاه آماده شد و روی آن تختگاه تالار آپادانا، پله های اصلی و تچر را ساختند و تالارهای حرم شاهنشاهی را پی ریزی کردند. پسر داریوش، خشایارشاه اول، سر در ورودی تـ*ـخت جمشید و تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تالار صدستون را ریخت و طرح ساختمانی حرم را تغییر داد.

جانشین خشایارشاه، اردشیر اول، تالار صدستون را تمام را کرد. پس از وی در آن تالار فقط تغییر و تعمیر جزیی به عمل آمد. اردشیر سوم نیز ساختمان کاخ را شروع کرد که ناتمام ماند و در واقع ساختمان تـ*ـخت جمشید هیچ وقت به پایان نرسید.

در شناخت کلی این صفه عظیم و باستانی باید گفت تـ*ـخت جمشید پایتخت تشریفاتی هخامنشیان و محل دیدارهای رسمی و محل برگزاری جشن نوروزگان نیز بوده است. در این مجموعه ی بناهای باشکوه، تاثیر هنری اورارتوها، هیتیت ها، بابلی ها، ایلامیها، یونانیها، مصریها، آشوریها ودیگر ملتها دیده می شود اما یگانگی و نظم استوار هنر هخامنشی را در بر دارد.

در مناظر تـ*ـخت جمشید هرگز از جنگ و پیروزی صحبت نمی شود بلکه نقش برجستگیها نمایشگر اطاعت همه ی اقوام تابع ایران است. در نقش برجستگیهای تـ*ـخت جمشید نقوش سواره و زن وجود ندارد. نقش مردها در تـ*ـخت جمشید که از اقوام تابعه هستند با ریش نقش شده است. این نماینده های ملل مختلف بهترین محصول ایالت خود را به عنوان هدیه برای شاه آورده اند. اشخاص نشان داده شده همه نیمرخ هستند و هیچگاه از روبرو نقش نشده اند. صحنه های روحی اشخاص دیده نمی شود یعنی در چهره ها خشم و خوشحالی، شادی و بی تفاوتی نمی بینیم. همه یک جور هستند.

مقابر دوره ی هخامنشیان
از این دوره دو نوع مقبره شناخته می شود یکی به شکل اطاق و دیگری به صورت دخمه هایی که در کوه سنگی حجاری شده اند. از نوع اول باید به آرامگاه کوروش هخامنشی که شبیه به ساختمان زیگورات است اشاره کرد.


هنر در دوره هخامنشی

 

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,106
امتیاز واکنش
5,459
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
آرامگاه کوروش
آرامگاه کوروش در پاسارگاد واقع شده و بنایی است چهار ضلعی که روی صفه شش طبقه ای از سنگ استوار شده، به طوری که آرامگاه شکل یک هرم را پیدا کرده است. این بنا از تخته سنگهای بزرگ سفید ساخته شده و دارای در بزرگی از سنگ در سمت مغرب بوده که امروز از میان رفته است. اطاق آرامگاه که بر حسب گفته ی مورخین جسد کوروش در آن قرار گرفته بود بیشتر از شش متر مربع وسعت ندارد و سقف آن از دو پارچه سنگ مسقف شده است و تا کف اطاق 10 و 3 متر ارتفاع دارد.

سنگهای بزرگی که در این بنا به کار رفته همه با بست های آهنی به یکدیگر مربوط شده است.

بلندی آرامگاه، از پایه ی سکو یا صفه تا انتهای خرپشته ی مثلثی بام، در حدود 11 متر است. درون آرامگاه هیچ گونه نوشته قدیمی موجود نیست اما به طوری که مورخین یونانی چون استرابون، آریان و پلوتارک نوشته اند دو لوح میخی در داخل قبر بوده است با این مضمون که، ای انسان هر که باشی و از هر جا که بیایی زیرا می دانم که خواهی آمد، من کوروشم که برای پارسیها این دولت وسیع را بنا کرده ام پس بدین مشتی خاک که تن مرا می پوشاند رشگ مبر.

در دوره ی اسلامی که این قبر به صورت مسجد درآمده بر دیوار جنوبی داخلی آن محرابی درآورده اند. در حاشیه ی دور محراب چهار آیه ی اول سوره فتح با خط ثلث معمولی نقش شده است که به زحمت حروفی از آن را می توان خواند. این مقبره به نام قبر مادر سلیمان هم شهرت دارد چرا که، نام قبر مادر سلیمان در آن روزگار مانع از خراب شدن این آرامگاه می شده است.

در سال 1337 خورشیدی هنگام تعمیر و تمیزکاری سقف خرپشته دو قبر مخفی در بالا، یعنی در داخل سقف کشف شد . راجع به هویت و چگونگی دو قبر کشف شده متصل به هم می توان تصور کرد که یکی مربوط به پادشاه و قبر دیگر مربوط به کاسادان ملکه وقت است. وجود این دو قبر در چنین جایگاه مرموزی برای مصون ماندن اجساد از خطر احتمالی دستبردها و مهاجمین کاملاً معلوم می کند که ساختمان قبر کوروش اگر هم در زمان خود او شروع شده باشد چندی پس از مرگش به اتمام رسیده و برای پذیرفتن جسد او حاضر شده است، به این ترتیب اطاق زیرین و یا اطاق مقبره که مورد بحث باستان شناسان و تاریخ نویسان بوده است و همگی آن را مقبره ی کوروش حدس زده اند یا جایگاه روحانی عالی مقام، نگاهبان آرامگاه، بوده و یا موزه ی البسه و سلاحهای مربوط به کوروش بوده است.

چرا که نوشته های مورخین قدیمی از قبیل آریستو بولوس، آریان پلوتارک، کنت کورث و استرابون نسان می دهند جسد مومیایی شده ی کوروش روی میزی از طلا درون اطاق بوده است و اگر با این کشف تطبیق داده شود باید این احتمال ضعیف را داد که شاید، قالب و تقریباً شبیهی از کوروش ساخته اند و روی میز طلا، درون اطاق آرامگاه گذاشته اند.

منبع: ویکی پدیا و هنر هخامنش


هنر در دوره هخامنشی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا