خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
پس از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله مسلمانان دست به فتوحات گسترده‌ای زدند. نحوه برخورد مسلمانان با مغلوبان بر خلاف رویه جنگ‌های مرسوم، توأم با عدالت و رأفت و احترام به آنها بود. این وضعیت برای ملل مغلوب بی‌سابقه و باور نکردنی بود. مسلمانان با آنان به گونه‌ای برخورد می‌کردند که حتی حاکمان و فرماندهانشان، چنین رفتاری با آنان نداشتند. رمز موفقیت مسلمانان در جنگ‌ها بیش از آنکه مبتنی بر زور شمشیر و تجهیزات نظامی باشد، متّکی بر رفتار اسلامی بود.
یکی از نویسندگان در مقایسه میان هجوم اسکندر به ایران و مسلمانان به ایران می‌نویسد:
اسکندر ... شخصی بود جاه‌طلب، مادی، عیاش و خودسر. آنچه می‌کرد برای خود می‌کرد. ولی رهبر با عظمت عرب بزرگواری بود روحانی، ساده، بی‌غرض. آنچه می‌نمود در آن سعادت بشر را می‌خواست. اسکندر ... در پرسپولیس قتل عام نمود، سغد را ویرانه ساخت، گنجینه‌ها را غارت کرد، کاخ‌های شاهان و بزرگان را سوزاند و این نتیجه عداوت و نفرت و مادیت او بود. برعکس، رهبر عرب چون لشکری به عزم می‌فرستاد، سفارش می‌فرمود: زنان، کودکان، پیران، رهبانان را آزار نرسانند، جای کسی را بی‌لزوم ویران نکنند، کشت را نسوزانند، درختان را تا مجبور نشوید قطع نکنید.... اسکندر امپراتوری خود را وسیله اتحاد ملل تصور می‌کرد که تصور باطلی بود، ولی پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آموزش اسلام را اساس اتحاد بشر می‌دانست که عملی گشت. ملل مختلف و نژادهای گوناگون با زبان‌هایی که از همدیگر کاملاً جدا بودند، به نام مسلم یگانه شدند.56
3. علم‌گرایی
ابتکار و تولید شرط مهم تمدن‌سازی است. روشن است که بدون قرار گرفتن علم و عالمان در جایگاه شایسته، توسعه و پیشرفتی نخواهد بود. اسلام به عنوان خاتم ادیان الهی به بهترین نحو این مقدمه را فراهم کرده است. جایگاه والای علم و عالمان در اسلام، کاملاً روشن است.57 در حالی که اعراب جاهلی در جنگ‌ها به چیزی جز قتل، غارت و انتقام نمی‌اندیشیدند، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آلهفدیه برخی اسیران را که خواندن و نوشتن می‌دانستند، تعلیم اطفال مسلمانان قرار داد. حضرت برخی از اصحاب خود را به تعلیم زبان‌های غیرعربی از قبیل سریانی و عبری و فارسی تشویق کرد. عرب جاهلی که برای علم بهای ناچیزی قایل بود یکباره با کتاب آسمانی مواجه شد که به قلم و نوشتن سوگند یاد کرده بود (سوره قلم) و وحی آسمانی‌اش با «قرائت» و «تعلیم» آغاز می‌شد (سوره علق).


عناصر تمدن‌ساز دین اسلام

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
با نگاهی اجمالی به اوضاع حاکم بر زمان ظهور اسلام، عظمت انقلاب فرهنگی اسلام بیشتر روشن می‌شود. در حالی که در قلمرو دو قدرت بزرگ آن دوران، بخصوص ایران، علم طبقاتی و کانالیزه شده بود، اسلام از سویی، کلیه طبقه‌بندی‌ها در عرصه دانش‌اندوزی را برانداخت و فرمود: «طلب العلم فریضةٌ علی کل مسلم»58 و از سوی دیگر، ضمن امحای کانال‌ها همه را به تدبّر در احوال کائنات و تأمّل در آیات الهی دعوت کرد.59 اسلام به مسلمانان امر کرد حتی در برابر کفار زانوی تلمّذ بزنید،60 از تن‌پروری و تن‌آسایی بپرهیزید و برای فراگیری علوم سخت‌ترین گردنه‌ها را پشت سر بگذارید61 و به دورترین نقاط عالم سفر کنید،62 سخنان را خوب بشنوید و بهترین آنها را انتخاب کنید. با این آموزه‌ها استعدادها شکفته شد، مسلمانان به علم و فرهنگ رغبت پیدا کردند و به دنبال دانستن، هم فکر کردند و هم افکار سایر جوامع را ترجمه، نقد، پالایش و تکمیل کردند.
بدین‌سان، اسلام فرهنگ تساهل در علم‌آموزی را میان مسلمانان ترویج کرد. آنها دیگر اهمیت نمی‌دادند که حکمت، علوم، فنون و صنایع و هنرها را از دست چه کسی یا کسانی می‌گیرند و به وسیله چه کسی ترجمه می‌شود. آنها تعصب‌ها را کنار گذاشتند و برای درک حقیقت و پیشبرد تمدن اسلامی سخت‌ترین زحمات را متحمل شدند.
با این فرهنگ‌سازی، مسلمانان در مدت یک قرن و اندی مطالب و علومی به زبان عربی ترجمه کردند که رومیان در مدت چندین قرن از انجام آن عاجز بودند. آری، مسلمانان در ایجاد تمدن شگفت‌آور خود در غالب موارد به همین سرعت پیش رفته‌اند.63
مسلمانان حتی در فتوحات نیز با مغلوبان متکبرانه برخورد نمی‌کردند و از یافته‌های آنان بهره می‌گرفتند. با این روحیه بود که در همان قرون اولیه جوامع اسلامی به کانون تجمع اندیشمندان و نظریه‌پردازان علوم مختلف انسانی و طبیعی بدل گشت و اندیشمندان زیادی از جوامع مختلف گرد آمدند و یافته‌های خود را به مسلمانان عرضه کردند. مسلمانان نیز بدون آنکه مقهور آنان شوند، آنچه را که سازگار با فرهنگ اسلامی بود، پذیرفته و بسط دادند. بدین‌سان، اسلام مناسب‌ترین زمینه را برای اکتشافات علمی فراهم ساخت.64
سخنان افرادی همچون میرزا ملکم خان و کسروی که ادعا کرده‌اند مسلمانان در ممالک تحت تصرف خود جنایت‌ها کردند و کتاب‌سوزی‌ها راه انداختند، ناشی از عنادی بود که با اسلام داشتند. بطلان این ادعا به خوبی توسط برخی نویسندگان ثابت شده است.65
یکی از نویسندگان درباره علل پیشرفت مسلمانان در قرون اولیه می‌نویسد:
... آنچه این مایه ترقیات علمی و پیشرفت‌های مادی را برای مسلمین میسر ساخت، در حقیقت همان اسلام بود که با تشویق مسلمین به علم و ترویج نشاط حیاتی، روح معاضدت و تسامح را جانشین تعصبات دنیای باستانی کرد، و در مقابل رهبانیت کلیسا که ترک و انزوا را توصیه می‌کرد، با توصیه مسلمین به «راه وسط» توسعه و تکامل صنعت و علم انسانی را تسهیل کرد. در دنیایی که اسلام به آن وارد شد، این روح تساهل واعتدال در حال زوال بود... در چنین دنیایی که اسیر تعصبات دینی و قومی بود، اسلام نفخه تازه‌ای دمید... در مقابل تعصبات دینی نصارا و مجوس، تساهل و تعاهد با اهل کتاب را توصیه کرد و علاقه به علم و حیات را و ثمره این درخت شگرف، که نه شرقی بود و نه غربی، بعد از بسط فتوحات حاصل شد.66


عناصر تمدن‌ساز دین اسلام

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
جامع‌گرایی
مهم‌ترین مشکل تمدن کنونی غرب این است که نگاهش به انسان تک‌ساحتی است و همین نقیصه نیز آن را به ورطه سقوط سوق داده است. اضمحلال مارکسیسم که خود بخشی از تمدن غرب به شمار می‌آمد، محصول همین نگاه تک‌ساحتی به انسان بود.67 همین عامل در لیبرالیسم نیز به گونه‌ای دیگر وجود دارد و آثار مخرّب آن امروزه کاملاً نمایان شده است.
اما در اندیشه اسلامی انسان صرفا موجود طبیعی نیست. تفاوت انسان با حیوان به نحوه راه رفتن و یا به عقل ابزاری‌اش خلاصه نمی‌شود، بلکه تفاوت انسان با حیوان در بعد معنوی و برخورداری از روح جاودانی و داشتن عقل متعالی‌اش است که این دو عنصر موجب شد انسان از سویی مسئول رفتار و پیامدهایش باشد و با این ویژگی سعادت و شقاوت دنیوی و اخروی خود را پی‌ریزی کند و از سوی دیگر، به موجودی ابدی و زوال‌ناپذیر تبدیل گردد، به گونه‌ای که با مرگ بعد طبیعی‌اش، نابود نشود و همچنان باقی بماند. این نگاه به انسان نبز فرهنگ و تمدن خاصی را نتیجه می‌دهد. در این تمدن کلیه نیازهای فردی و اجتماعی و مادی و معنوی انسان مورد توجه قرار می‌گیرند و ابزارها و اقدامات متناسب با آن نیازها تدارک دیده می‌شود.
5. جهان‌گرایی
اسلام به عنوان آخرین دین آسمانی از سوی خداوند به منظور هدایت تمام بشریت در تمام زمان‌ها و مکان‌ها نازل شده است. اسلام متعلّق به قوم یا منطقه‌ای خاص نیست. به همین دلیل، تمام بشریت مخاطب اسلام هستند. هدایت همه انسان‌ها هدف کلان اسلام است و فلسفه وجوب جهاد هم جز این نیست.
اسلام مروّج جهان‌وطنی است. یکی از طرح‌ها و آرمان‌های بزرگ اسلام این بود که مجموعه بشریت را زیر پرچم حکومت واحدی به نام «حکومت اسلامی» گرد آورد. پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌و‌آلهنه تنها در زمان قدرت و نیرومندی خود، دارای چنین طرحی بود، بلکه از آغاز بعثت می‌فرمود: «تعطوننی کلمة واحدة تملکون بها العرب و العجم»؛68 اگر به آیین توحید بگروید، بر جهان حکومت می‌نمایید.
اسلام برای وصول به این هدف ابرازهای خاص خود را دارد که مهم‌ترین آن، نگاه الهی به کل هستی است. اسلام به پیروان خود آموخته است که نباید در اهداف نازل، گذرا و کوتاه متوقف شد، بلکه باید دیدی عمیق و دوربین داشت و برای اهداف متعالی و ماندگار تلاش نمود. از نظر اسلام، برترین اعمال، آن است که برای جلب رضایت خداوند و وصول به سعادت اخروی انجام شود. این آموزه‌های عالی بود که مسلمانان را با هر رنگ و نژادی به هم پیوند داد و انرژی زایدالوصفی به آنان عطا کرد؛ و تحمل سختی‌ها را بر آنها آسان ساخت و ایثار و از خودگذشتی در راه توسعه اسلام را به آنان آموخت و تفسیر جدیدی از شکست و پیروزی ارائه داد که بر اساس آن، مسلمان اگر به وظیفه عمل کند، هیچ‌گاه احساس شکست نمی‌کند.69
پیامبر اسلام توانست یک هدف مقدّس و واحدی برای تمام ملت‌های عرب بنا کند... پیروان محمّد به دنبال همین هدف بود که از هیچ‌گونه جانفشانی دریغ نداشتند و به دنبال آن، چشم طمع به بهشتی داشتند که هیچ‌یک از متاع‌های این دنیا برابری با نعمت‌های بی‌پایان و لـ*ـذت‌بخش آنجا نتواند.
اسلام در میان ملت‌هایی که به آن ایمان آوردند وحدتی ایجاد نمود؛ نظیر همان وحدتی که عشق به روم [در روم ]ایجاد کرد. در نتیجه همان وحدت، همگی آنان دارای مصالح و آرزوهای مشترکی شدند که در نتیجه، همه تلاش‌ها و کوشش‌ها به هدف واحدی متوجه شد؛ با اینکه پیش از آن دارای مصالح و آمال مختلفی بودند.70


عناصر تمدن‌ساز دین اسلام

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
مسلمانان با انگیزه‌های مادی و به قصد کشورگشایی نجنگیدند. آنها با نیت الهی و به قصد توسعه اسلام و خارج کردن مردمان تحت ظلم از چنگال ظالمان و آشنا ساختن آنان با آموزه‌های اسلامی جهاد می‌کردند. در روایتی آمده است: سلمان فارسی در یکی از جنگ‌ها به قلعه یا شهری رسید، به سربازان دستور داد: صبر کنید تا من آنها را به اسلام دعوت کنم، همان‌گونه که رسول خدا دعوت می‌کرد. سپس به مردم آن محل گفت: ای مردم! من هم مثل شما گم‌راه بودم، سپس خداوند مرا هدایت کرد؛ شما اگر مسلمان شوید با شما کاری نداریم و اگر حاضر نیستید اسلام را بپذیرید باید جزیه قبول کنید و اگر این کار را هم قبول نمی‌کنید خداوند خائنان را دوست نمی‌دارد. سه روز مردم را با این روش دعوت می‌نمود و چون روز چهارم رسید و مردم دعوت او را قبول نکردند، به آنها حمله کرد و شهر را فتح نمود.71
علی‌رغم اینکه در جنگ‌ها معمولاً فرماندهان سربازان خود را به انتقام‌گیری از دشمن و نابود کردن و دربند کردن هرچه بیشتر آنان فرا می‌خوانند و با عباراتی هرگونه رحم و مروّت به دشمن را خلاف اصول جنگی معرفی می‌کنند، اما رهبران مسلمانان این‌گونه با آنان سخن می‌گفتند:
مردم توقف کنید تا ده قاعده و اصل به شما تعلیم دهم و آن را حفظ کنید: خیـ*ـانت نورزید و از راه راست منحرف نشوید، هیچ مقتولی را مثله نکنید، هیچ کودک یا پیر سال‌خورده یا زنی را نکشید، درخت خرما و هر میوه دیگر را قطع نکنید و به آنها آتش نزنید، گله‌های گوسفند و شترها را نکشید، مگر آن مقداری که برای سد جوع شما لازم باشد. احتمال دارد از کنار مردمانی عبور کنید که عمرشان را وقف زندگی صومعه‌نشینی و عبادت کرده‌اند، آنها را به حال خودشان واگذارید. و نیز ممکن است به مردمانی برخورد کنید که به شما تعارف کنند، می‌توانید از غذای آنها بخورید و هرگز از گفتن «بسم‌اللّه» غفلت نکنید.72
این عبارات به خوبی نشان می‌دهد مسلمانان در جنگ‌ها به دنبال مطامع مادی نبودند، بلکه ترویج دین و هدایت انسان‌ها هدف اصلی آنان را تشکیل می‌داد. فلسفه وجوب دعوت به اسلام قبل از آغاز جهاد نیز همین بوده است. معمولاً رزمندگان نیز به این مطلب وقوف داشتند و با نیت تقرّب دست به شمشیر می‌بردند.73
6. آسان‌گیری
اسلام با وجود آنکه اندیشه‌های بس بلندی دارد و دغدغه سعادت تمام بشریت را در سر می‌پروراند، اما به گونه‌ای سخن می‌گوید که هر انسانی با هر درجه از معلومات می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند و انس بگیرد. از فیلسوف و عارف گرفته تا بی‌سواد عامی، همه می‌توانند به فراخور استعداد و درکشان از محضر قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام فیض ببرند.
امتیاز اسلام در آن است که این دستورات را به اندازه‌ای ساده و طبیعی بیان کرده که همه کس به خوبی می‌تواند آن را درک کرده و به کار بندد.74


عناصر تمدن‌ساز دین اسلام

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
اسلام همچنان‌که در سخن گفتن و ارتباط کلامی از مغلق‌گویی پرهیز کرده، در تکالیفی هم که بر عهده انسان‌ها گذاشته، توانایی آنها را لحاظ کرده است:«لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا.» (بقره: 286) به قول علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان، این نفی تکلیف هم مربوط به فهم است و هم مربوط به اطاعت عملی.75
هرچه شما فکر کنید ساده‌تر از اصول اسلام نیست که می‌گوید: خدا یگانه است. مردم همگی در برابر خدا یکسانند، با انجام چند فریضه دینی انسان به بهشت و سعادت می‌رسد و با روگرداندن از انجام آن به دوزخ درمی‌آید. شما به هر مسلمان از هر طبقه‌ای که برخورد کنید می‌بینید تمام اصول اسلام و آنچه بر او واجب است همه را در قالب چند جمله کوتاه با کمال آسانی می‌ریزد و همه را به خوبی می‌داند. درست بر عکس مسیحیان که به آسانی نمی‌توانند معنای تثلیث و استحاله رابفهمند و یا سایر مسائل پیچیده که تا استاد در علم لاهوت و ماهر در ریزه‌کاری‌های بحث و جدل نباشد هرگز از آن مطالب پیچ در پیچ بیرون نخواهد آمد.
همین سادگی اسلام و دستورات آن کمک زیادی به پیشرفت این دین در جهان نموده، و به همین خاطر است که ملت‌های زیادی از مسیحیون را می‌بینیم دین اسلام را می‌پذیرند و آن را بر عیسویت ترجیح می‌دهند؛ مانند مصریان که در زمان امپراتوران قسطنطنیه مسیحی بودند و به محض آشناشدن با اصول اسلام یکباره مسلمان شدند. و به همین سبب است که هر ملتی مسلمان شد دوباره زیر بار دین نصرانیت نخواهد رفت، خواه پیروز شوند یا شکست بخورند.76
7. اخلاق‌گرایی
مهم‌ترین عامل موفقیت یک تمدن به این است که بتواند بیشترین تعداد افراد و جوامع را با خود همراه سازد. لازمه این مهم برخورداری از ویژگی‌های چندی است که به برخی از آنها اشاره شد. اما مهم‌تر از همه، توان نفوذ در دل‌هاست. این مهم تنها از طریق عقلانی بودن اندیشه میسر نمی‌شود. اصولاً توده مردم این بعد از اندیشه را یا نمی‌فهمند و یا دغدغه آن را ندارند. اسلام ضمن آنکه کاملاً عقلانی است و نخبگان را راضی می‌کند، برای عموم مردم هم جذابیت دارد. در طول تاریخ نیز توده مردم بیشتر مجذوب این بعد از اسلام شدند. عموم مردم نه از طریق استدلال، بلکه بیشتر با ملاحظه رفتار کریمانه و مهربانانه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و اصحاب و مسلمانان عامل به اخلاق کریمه، مسلمان شدند.
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ.» (آل‌عمران: 159)
از این حیث، اسلام قدرت جذب بسیار بالایی دارد. فتوحات مسلمانان پس از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و پذیرش وسیع اسلام از سوی مغلوبان نیز بیشتر مدیون این بعد از اسلام بوده است.
اسلام دینی است که از این نظر [میزان نفوذ] بزرگ‌ترین ادیان به شمار می‌آید و تأثیر آن را در دل‌های مردم از همه ادیان دیگر بیشتر و محکم‌تر می‌باشد.77
اصولاً اسلام مروّج ملکات اخلاقی بود. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آلهخود فلسفه بعثتش را اتمام مکارم اخلاق معرفی کرده است. اسلام فقط به جنبه‌های اخلاقی و نصیحت و دعوت ایمانی بسنده نکرد، بلکه موجبات کینه‌ها، حسدها و انتقام‌جویی‌ها را از بین برد و وحدت و الفت و یگانگی اجتماعی را در جامعه به وجود آورد. به فرموده ایشان:
مثل مؤمنین از لحاظ علایق و عواطف متبادل که بین ایشان هست، مثل یک پیکر است؛ یک عضو که به درد آید، سایر اعضا یکدیگر را به همدردی می‌خوانند و تب و بی‌خوابی پیدا می‌شود.78


عناصر تمدن‌ساز دین اسلام

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فراتر از عدالت، اهل رأفت و رحمت بوده است. کسانی که از ظلم و جور صاحبان قدرت به ستوه آمده بودند، یکباره نه تنها شاهد شخصیت برجسته عدالت‌پیشه‌ای همچون نبی مکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله شدند، بلکه ملاحظه کردند فراتر از آن، این شخصیت با عظمت تا چه میزان مهربان و دلسوز است و تا چه میزان دارای ملکات اخلاقی نیکویی است. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به قدری دلسوز و غمخوار مردم بود که قرآن کریم در چندین آیه به آن تصریح فرموده است؛ از جمله می‌فرماید: «لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ.» (توبه: 127)
نتیجه‌گیری
از آنچه گذشت تا حدودی به دست آمد که بن‌مایه‌های اصلی تمدن‌سازی به بهترین وجه در اسلام وجود دارد. مطالعه تاریخ تمدن اسلام به خوبی گویای آن است که هم فرایند شکل‌گیری و هم پویایی تمدن اسلامی ارتباط تنگاتنگی با حضور فعال و مؤثر اسلام در عرصه اجتماع داشته است. سیر نزولی تمدن اسلامی زمانی آغاز شد که حضور مؤثر دین در عرصه اجتماع رو به کاهش نهاد و سلایق و خواسته‌های نفسانی در قالب خردستیزی، استبداد، تنبلی و تن‌پروری، قدرت‌طلبی و رفاه‌جویی جای آموزه‌های بلند اسلامی را گرفت. به هر میزان که این خط انحراف پیش رفت تمدن اسلامی نیز تضعیف شد و در نهایت، در اوج انحطاط جوامع اسلامی و مهجوریت دین، قوم وحشی مغول به راحتی تمدن رو به احتضار اسلامی را از پا درآورد. با آنکه از آن تاریخ قرن‌ها می‌گذرد، گرچه خرده تمدن‌هایی به صورت پراکنده از جمله در هند، ایران و عثمانی پا گرفته و در جای خود هر یک اهمیت خاص خود را دارند، اما همچنان آرزوی دست‌یابی مسلمانان به تمدّنی با آن عظمت لباس واقعیت نپوشیده است.
با سلطه همه‌جانبه غرب بر جوامع اسلامی در شکل استعمار قدیم و سپس استعمار نو، شکل‌گیری تمدن جدید اسلامی آرزویی دست‌نیافتنی می‌نمود، اما با انقلاب اسلامی ایران و حضور فعالانه دین در اجتماع، و شکل‌گیری نظام سـ*ـیاسی اسلامی، بارقه امید برای تحقق این مهم در دل‌ها زنده شد.
اگر انقلاب اسلامی را تولد تمدن جدید اسلامی بنامیم سخنی به گزاف نگفته‌ایم. وظیفه صاحب‌نظران و متفکران این است که قدر این موقعیت را دانسته و در امر پرورش این نوزاد و رفع آلام آن تلاش نمایند. برای این منظور، دیگر نباید به فکر ایجاد «نهضت ترجمه» بود، بلکه باید در اندیشه تولید در کلیه عرصه‌ها، بخصوص در عرصه نظریه‌پردازی و تولید علم باشیم. این هدف مهمی است که مقام معظّم رهبری تحت عنوان «نهضت نرم‌افزاری» به آن توجه داده‌اند.
در این زمینه، دومین برنامه مهم و لازم، شناسایی نقاط قوت و ضعف تمدن اسلامی گذشته و شناسایی عوامل زوال آن و بهره‌گیری از آن یافته‌ها در برپایی، حراست و بالندگی تمدن آینده اسلامی است.
تمدن گذشته اسلامی گرچه بر پایه اسلام اصیل بنا نشده بود، اما همین که تا حدی از چشمه زلال اسلام جرعه‌هایی نوشیده بود، توانست آثاری به آن عظمت بیافریند. مسلما اگر در تمدن‌سازی پیش رو، اسلام ناب مبنای عمل قرار گیرد با توجه به فرهنگ غنی اسلامی جهان شاهد تمدن بی‌نظیری خواهد بود که در آن دنیا و آخرت، ماده و معنا رفاه و معنویت توأما جمع خواهند شد. تمدّنی با این ویژگی مسلما با اقبال جهانیان مواجه خواهد گشت. این سخن امام رضا علیه‌السلاماست که می‌فرماید: «فان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتَّبعونا»؛79 اگر مردم زیبایی‌های سخنان ما را بدانند، از ما تبعیت خواهند کرد.


عناصر تمدن‌ساز دین اسلام

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
گرچه این هدفْ آرمانی است، اما دست‌نیافتنی و خیالی نیست. با مبنا قرار گرفتن اسلام، وصول به آن آسان خواهد گشت. البته نباید سختی مسیر را از نظر دور داشت؛ خطرها و دشواری‌های بسیاری در این مسیر وجود دارد. زمان حیات تمدن گذشته اسلامی، غرب غرق در جهالت و خرافات قرون وسطایی خود بود و تمدن ایرانی آخرین نفس‌هایش را می‌کشید. اما امروزه دشمنان قدرتمند و حیله‌گری در کمین نشسته‌اند. تمدن پیشرفته غرب با ماهیت اومانیستی و با امکانات مادی و معنوی خیره‌کننده، هرگز تمدّنی با ماهیت الهی را تحمل نخواهد کرد. مقابله همه‌جانبه غرب با جمهوری اسلامی ناشی از این تضاد بنیادی است. آنها برای مقابله با این پدیده نقشه‌های متعددی را طراحی کرده‌اند. یکی از مهم‌ترین و شاید مؤثرترین برنامه‌هایشان به انحراف کشاندن مسلمانان و دور کردن آنها از اسلام اصیل است. امروزه شاهدیم مجددا همان اندیشه‌هایی که تمدن اسلامی را به زوال و نابودی کشاند، دوباره احیا شده و در برابر اسلام اصیل جبهه گرفته است. آنها با ایده‌های خردستیز و رفتارهای غیر انسانی، غیر اخلاقی و غیر شرعی چهره‌ای بسیار کریه از اسلام را برای جهانیان به نمایش گذاشته‌اند و موجبات انزجار جهانیان را از اسلام فراهم کرده‌اند. اینها که خود را مسلمانان واقعی معرفی می‌کنند، در قتل عام سایر مسلمانان مستظهر به پشتیبانی قدرت‌های غربی و سرمایه‌های نفتی هستند. مسلما اگر جهان اسلام برای ممانعت از گسترش و زدودن این غده خطرناک برنامه‌ریزی همه‌جانبه و حساب‌شده‌ای نداشته باشد، قدرت مسلمانان با اختلاف‌های درونی تحلیل خواهد رفت و شکل‌گیری تمدن اسلامی همچنان در آرزوها خواهد ماند. «وَ أَطِیعُواْ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ.»(انفال: 45)


عناصر تمدن‌ساز دین اسلام

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
پى نوشت ها
1ـ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام و دیگران تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1367، چ دوم، ج 1، ص 3.
2ـ همان.
3ـ هنرى لوکاس، تاریخ تمدن، ترجمه عبدالحسین زرین‌کوب تهران، کیهان، 1376، ج 1، ص 20ـ21.
4ـ محمّدکاظم مکى، تمدّن اسلامى در عصر عبّاسى، ترجمه محمّد سپهر تهران، سمت، 1383، ص 23.
5ـ اسوالد اشپنگلر، انحطاط غرب، ص 31ـ34، به نقل از: محمّدکاظم مکى، پیشین، ص 23.
6ـ محمّدکاظم مکى، پیشین، ص 31.
7ـ امام خمینى، کشف‌الاسرار قم، آزادى، 1357، ص 8. «در اروپا تمدن نیست، بلکه کلمه توحش به اروپا نزدیک‌تر است.»
8ـ همان، ص 272.
9ـ نهج‌البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدى تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1372، چ چهارم، ن 5.
10ـ عبدالحسین زرین‌کوب، کارنامه اسلام تهران، امیرکبیر، 1369، چ چهارم، ص 14.
11ـ مرتضى مطهّرى، خدمات متقابل اسلام و ایران قم، اسلامى، بى‌تا، ص 325.
12ـ على علیه‌السلام در توصیف عصر جاهلیت در خطبه 26 نهج‌البلاغه چنین مى‌فرماید: همانا خداوند محمّد را ـ که درود خدا بر او و بر خاندانش باد ـ به عنوان هشداردهنده به جهانیان و امین وحى و قرآن مبعوث کرد، در حالى که شما اى توده‌هاى عرب، تکیه بر بدترین دین‌هاى جهان داشتید و در بدترین دیار مى‌زیستید، در میان سنگلاخ‌هاى مارآکند، مى‌غلتیدید، نوشابه‌تان آب‌هاى گندیده بود و خوراکتان نان‌هاى خشکیده، خون یکدیگر را مى‌ریختید و پیوند خویشاوندى را مى‌گسستید، بت‌ها در میانتان برپا، و زندگى‌تان آلوده به هرگونه خطا بود.
13ـ گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سیدهاشم حسینى تهران، کتاب‌فروشى اسلامیه، بى‌تا، ص 144.
14ـ همان، ص 147.
15ـ براى آشنایى بیشتر ر.ک. حسن معلمى، نگاهى به معرفت‌شناسى در فلسفه اسلامى تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى 1378.
16ـ حمید پارسانیا، «از عقل قدسى تا عقل ابزارى»، علوم سیاسى 19 پاییز 1381، ص 7.
17ـ واژه عقل در روایات صرف‌نظر از مشتقات و مترادف‌هایش 3688 بار تکرار شده است. نرم‌افزار نورالانوار 2
18ـ محمّدبن یعقوب کلینى، الکافى تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365، کتاب العقل و الجهل، ح 1، ص 10 / شیخ حرّ عاملى، وسائل‌الشیعه (قم، مؤسسة آل‌البیت، 1412)، ج 1، ص 39، باب «اشتراط العقل فى تعلق التکلیف».
19ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ج 1، ص 10.
20ـ بقره: 164 / آل‌عمران: 190 / اعراف: 85.
21ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ج 1، ح 28.
22ـ همان، ج 1، کتاب العقل و الجهل.
23ـ همان.
24ـ محدّث نورى، مستدرک الوسائل قم، مؤسسه آل‌البیت علیهم‌السلام1408، ج 11، ب 8 (فى وجوب طاعة العقل و مخالفة)، ح 26.
25ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ج 1، کتاب العقل و الجهل، ح 23.


عناصر تمدن‌ساز دین اسلام

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
24ـ محدّث نورى، مستدرک الوسائل قم، مؤسسه آل‌البیت علیهم‌السلام1408، ج 11، ب 8 (فى وجوب طاعة العقل و مخالفة)، ح 26.
25ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ج 1، کتاب العقل و الجهل، ح 23.
26ـ همان، باب «استحباب التواضع»، ص 3.
27ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404، ج 74، ب 7، ص 181 / حسن‌بن ابى‌الحسین دیلمى، أعلام‌الدین (قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، 1408)، ص 337.
28ـ عبدالواحدبن محمّد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1366، ص 52.
29ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین،ج 1، کتاب العقل و الجهل.
30ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 1، ص 109، ب 4 علامات العقل و جنوده.
31ـ عبدالواحدبن محمّد تمیمى، پیشین، ص 331.
32ـ همان، ص 52.
33ـ نهج‌البلاغه، ح 113.
34ـ عبدالواحدبن محمّد تمیمى، پیشین، ص 52.
35ـ همان، ص 130.
36ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، فصول 1، 78، 82 و... .
37ـ همان، ج 2، ص 643، باب «التحبب إلى الناس و التودد إلیهم» / شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 12، ب 29 «استحباب التحبب إلى الناس»، ص 52.
38ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 87، ب 1، فضل العقل و ذم‌الجهل.
39ـ محدث نورى، پیشین، ج 11، ص 104، ب 39 «استحباب مداراة الناس» / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 53، ب 42 «الرفق و اللین و کف الاذى»، ص 72.
40ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ج 2، ص 241، باب «المؤمن و علاماته و صفاته».
41ـ عبدالواحدبن محمّد تمیمى، پیشین، ص 473.
42ـ محدث نورى، پیشین، ج 12، ص 142.
43ـ شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 17، ص 12، ب 1 «استحبابها و اختیارها على أسب»؛ ج 17، ص 17، ب 2 «کراهة ترک التجارة».
44ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، پیشین، العاقل صفاته و علاماته، ص 3.
45ـ ابن بابویه قمى، عیون اخبارالرضا بى‌جا، دارالمکتبة الحیاة، بى‌تا، ص 93.
46ـ برنارد شاو، اسلام دین آینده جهان، ترجمه سیدهادى خسروشاهى، ص 13.
47ـ عبداللّه جوادى آملى، «اسلام دین زنده و همیشه جاوید»، پاسدار اسلام 297 شهریور 1385، ص 7.
48ـ همان، ص 8.
49ـ شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 11، ص 310.
50ـ حسن‌بن شعبه حرانى، تحف‌العقول قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1404، ص 34.
51ـ همان.
52ـ نهج‌البلاغه، خ 93.
53ـ بهرام اخوان کاظمى، عدالت در اندیشه‌هاى سیاسى اسلام قم، بـ*ـو*ستان کتاب، 1382، ص 64.
54ـ مرتضى مطهّرى، بیست گفتار قم، جامعه مدرسین، 1361، ص 137.
55ـ على علیه‌السلام ارتجاع به جهالت را در خطبه 3، معروف به خطبه «شقشقیه» توضیح داده است.
56ـ داود الهامى، ایران و اسلام قم، کانون نشر جدید، بى‌تا، ص 232، به نقل از: محمدعلى (مهرین) عباسپور، ایران‌نامه یا کارنامه ایرانیان در عصر اشکانیان.
57ـ ر.ک. زین‌العابدین بن على شهید ثانى، منیه‌المرید فى ادب المفید و المستفید (قم، مکتب‌الاسلام، 1372).
58ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ج 1، ص 30.
59ـ اعراف: 184.
60ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 2، ص 99 / نهج‌البلاغه، حکمت 88.
61ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 75، ص 277.
62ـ هماان، ج 75، ب 23، ص 277؛ ج 15، ص 13.
63ـ مرتضى مطهّرى، خدمات متقابل، ص 386، به نقل از: جرجى زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ص 247.
64ـ گوستاولوبون، پیشین، ص 143.
65ـ ر.ک. داود الهامى، پیشین، بخش هشتم، ص 273ـ280.
66ـ عبدالحسین زرّین‌کوب، پیشین، ص 22.
67ـ ر.ک. هربرت مارکوزه، انسان تک‌ساحتى، ترجمه محسن مؤیدى تهران، امیرکبیر، 1362.
68ـ جعفر سبحانى، در سرزمین تبوک قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1380، ص 110.
69ـ نساء: 73 / توبه: 51.
70ـ گوستاولوبون، پیشین، ص 152.
71ـ داود الهامى، پیشین، ص 240، به نقل از: احمدبن حنبل، مسند، جزء 14، ص 47.
72ـ محمّدبن جریر طبرى، تاریخ طبرى، ترجمه ابوالقاسم پاینده تهران، اساطیر، بى‌تا، ج 1، ص 158.
73ـ مرتضى مطهّرى، خدمات متقابل، ص 244، به نقل از: ابن اثیر، الکامل، ج 2، ص 319ـ320.
74ـ گوستاولوبون، پیشین، ص 141.
75ـ سید محمّدحسین طباطبائى، المیزان فى تفسیر القرآن قم، اسماعیلیان، بى‌تا، المجلد الثانى، ص 444.
76ـ گوستاولوبون، پیشین، ص 142.
77ـ همان، ص 141.
78ـ مرتضى مطهّرى، بیست گفتار، ص 119.
79ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 2، ص 30.
منبع: انسانی


عناصر تمدن‌ساز دین اسلام

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا