M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,864
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
از آن رو که موضوع سخن، حق و تکلیف است، پیداست که گفتگو درباره مطلق حق و انواع مختلف کاربردهای آن نیست، بلکه سخن درباره حقی است که ملازم با تکلیف است. به عبارت دیگر آن حقی که در فقه یا علم حقوق، مطرح است، مورد نظر میباشد. در تعریف این حق، فقها و علمای علم حقوق تعابیر متعددی ذکر کردهاند. تعریف حق حق نوعی سلطنت بر شیء است که به عین یا غیر تعلق میگیرد و یا نوعی سلطه بر شخص است و در هر حال، مرتبه ضعیفی از مِلک، بلکه گونهای از ملک میباشد. سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، حاشیة المکاسب، ص 55 در تعریف دیگری آمده است: برای تنظیم روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع، حقوق برای هر کس در برابر دیگران امتیازهایی میشناسد و توان خاصی به او میبخشد که این امتیاز و توانایی را «حق» مینامند و جمع آن «حقوق» میباشد. دکتر ناصر کاتوزیان، مقدمه علم حقوق، ص 13. در جمع بندی تعاریف متعددی که در رابـ*ـطه با تعریف حق بیان شده میتوان گفت: حق توانایی و امتیاز خاصی است که برای کسی یا کسانی نسبت به شخص یا چیزی (اعم از عین، عقد و غیره)، اعتبار شده و به مقتضای این توانایی آن کس یا کسان میتوانند در آن چیز یا شخص تصرفی نموده یا بهرهای برگیرند. مثلا: حق حضانت: مادر در مدت شیرخوارگی یا احیانا پس از آن و پدر پس از این مدت تا اوان بلوغ اولویت دارد نسبت به مصالح فرزند قیام نماید. در نهایت میتوان این تعریف را افزود: «حق امری اعتباری است که برای کسی به عنوان «له» و بر دیگری «علیه» وضع میشود. این حق ممکن است ریشه واقعی داشته باشد یا نداشته باشد. یعنی در مفهوم آن، به عنوان یک مفهوم اعتباری یا حقوقی، وجود یا عدم وجود ریشه واقعی ملحوظ نیست. البته ما معتقدیم که همه احکام شرعی، دارای مصالح و مفاسد واقعی هستند و براساس همان مصالح و مفاسد واقعی اعتبار میشوند. حقوق و سـ*ـیاست در قرآن، محمد تقی مصباح یزدی، ص 52 همچنین در همه تعاریف حق همواره سه عنصر لحاظ میشود: 1 ـ کسی که حق به نفع اوست (من له الحق). 2 ـ کس یا کسانی که حق بر عهده اوست و از او خواسته شده آن را رعایت کند (من علیه الحق). 3 ـ متعلق یا مورد حق و گفته شده خود حق (یعنی توانایی مذکور) عنصر چهارم است. بنابراین حق از مفاهیم ذات الاضافه است. از همین روست که در امور اجتماعی هیچگاه حق از تکلیف جدا نمیشود و این دو، دو روی یک سکهاند؛ یعنی حق همیشه دو طرف دارد، «من له الحق» و «من علیه الحق» البته من علیه الحق گاهی یک نفر است، گاهی گروهی خاص و گاهی نیز همه افراد جامعه هستند. مثلا در حقی که زن بر شوهر یا شوهر بر زن دارد، من علیه الحق یک نفر است. اما در حق حیات هر شخص، همه افراد جامعه «من علیه الحق» میباشند. تعریف تکلیف تکلیف در لغت به امری گفته میشود که همراه با اجبار و الزام بوده و نوعی دشواری را در بر داشته باشد. لسان العرب، ابن منظور صاحب مفردات پس از اینکه نوعی مشقت و دشواری را ملازم تکلیف دانسته، تکالیف عبادی را از این دشواری استثنا کرده و میگوید: چون تکالیف عبادی را فرد با خواست و اشتیاق خویش انجام میدهد در نتیجه سختی و دشواری در بین نخواهد بود. مفردات راغب تکلیف در اصطلاح اوامر، نواهی و الزامات قانونی را گویند که افراد ملزم به انجام آن بوده و عدم انجام آن دارای ضمانت کیفری است. مقاله حق و تکلیف، دکتر ناصر مهران، ص 1 تکلیف دو تقسیم اساسی دارد: 1 ـ تکلیف حقوقی، 2 ـ تکلیف اخلاقی تکلیف حقوقی عبارت است از آن تکلیفی که شخص را ملزم میسازد تا فعالیت خاصی را که حق شخص دیگری است، آزاد بگذارد. از ویژگیهای این تکلیف آن است که همواره با اشخاص دیگر سروکار دارد. یعنی در برابر آن حقی وجود دارد.
تناسب حق و تکلیف در مرد و زن
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com