خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
خانواده: اسلام بیش از هر چیز بر حفظ بنیان این قطب واقعیت اجتماعی، یعنی خانواده، تأکید کرده است. منظور خانواده در اسلام، همان خانواده کوچک (هسته‌ای) در غرب نیست، بلکه دودمان وسیع‌تری را دربرمی‌گیرد که شامل پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و حتی عمه، خاله، عمو، دایی و اولاد آنان نیز می‌شود. بر حفظ روابط در درون خانواده و اصطلاحاً «صلة ارحام»، یعنی حفظ روابط میان همه کسانی که زادة یک رحم یا دارای پیوندهای خونی و نسبی‌اند، به اندازه‌ای تأکید شده است که دیدار با خویشاوندان و نزدیک بودن به ایشان و حفظ روابط و پیوندهای خانوادگی، یکی از تکالیف دینی هر زن و مرد مسلمان تلقی شده است.

تأکید بر ازدواج نیز به دلیل اهمیت زیاد خانواده است و این اهمیت تا جایی که نکاح را نصف دین دانسته‌اند.[40]

6ــ کار: اسلام تفسیر مخصوص خود را نسبت به مفهوم «کار» دارد. این مفهوم در اسلام آن‌قدر تقدیس شده است که پیامبر دست کارگری را بلند کرده و فرموده است: «این دستی است که آتش جهنم هیچ‌گاه آن را نمی‌سوزاند؛ این دستی است که خدا و رسولش آن را دوست می‌دارند.»

اسلام، «دنیا و آخرت» را در مقابل هم قرار نمی‌دهد. دنیا و آخرت متناقض نیستند، بلکه مکمل یکدیگرند. قرآن به پیروان خود اجازه نمی‌دهد که بهرة خود را از دنیا فراموش کنند: «و لا تنس نصیبُکَ مِنَ الدُّنیا». امام صادق(ع) نیز فرموده است: «آن که دنیایش را برای آخرت رها کند و نیز آن که آخرتش را به دنیا می‌فروشد از ما نیست.»

اسلام، انسان را مجموعه‌ای از تمایلات «جسمی و روحی»، دانسته و اجازه نمی‌دهد به هیچ‌یک از آن‌ها لطمه وارد شود. عده‌ای ترقی روح را مستلزم محرومیت و زجر جسم می‌دانند و می‌گویند: «به هر نسبت که تمایلات جسم سرکوب شود به همان نسبت به ترقی روح افزوده خواهد شد و سعادت انسان بالا می‌رود»، اما پیامبر، چنین چیزی را نهی و سرنش کرده و فرموده است: «از من نیست کسی که از زنان کناره گیرد و به عنوان ریاضت گوشت نخورد و گوشه‌نشینی اختیار کند.»[41]

تعالیم اقتصادی اسلام همواره با اخلاق پیوند داشته و بیش از هر چیز بر عدالت ــ اعم از عدالت در ممانعت از انباشت بیش از حد ثروت به زیان طبقه یا گروهی خاص، عدالت در ایجاد رابـ*ـطه میان ثروت و کار، و عدالت در استفاده از سرمایه و درآمد و سوءاستفاده نکردن از آن ــ مبتنی بوده است. تعالیم اقتصادی اسلام بر چندین اصل استوار است:

اولین و مهم‌ترین اصل درباب «مالکیت» است. اسلام می‌گوید: انسان به دلیل اینکه خلیفة خداوند بر روی زمین است، می‌تواند از حق مالکیت خصوصی برخوردار باشد و هیچ حکومت یا گروه اجتماعی جز در موارد خاص و آن هم براساس تعالیم شریعت، نمی‌تواند آن را از افراد بگیرد.

اصل اساسی دوم اصل «رابطة میان کوشش‌های فرد و ثروت انباشتة او» است. در اینجا بر مشارکت در سود و زیان در هر معاملة اقتصادی تأکید شده است. (شاید دلیل حرمت ربا هم این مسأله باشد؛ یکی اینکه فرد بدون کوشش صاحب سود می‌شود و دیگر اینکه او در سود و زیان مشارکت ندارد). ولی اگر کسی سرمایه‌اش را در راه خرید و فروش به کار بگیرد، هر چند سود زیادی هم به دست بیاورد، پذیرفته و حلال است. فلسفة اقتصادی اسلام همواره بر اهمیت و تکلیف دانستن تلاش در راه تأمین معاش خود و خانواده و ردّ تن‌آسایی تأکید کرده است. از منابع حدیث و تفاسیر قرآن چنین برمی‌آید که به مکلّف بودن تلاش در راه تأمین معاش همچون مکلّف بودن به ادای نمازهای یومیه است.[42]


فرهنگ اسلامی و مفاهیم، ویژگی ها و اصول

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
سـ*ـیاست: در مورد سـ*ـیاست، به نظر می‌رسد که خداوند بهتر آن دیده است که احکام تأسیس یک نهاد سـ*ـیاسی واحد را که طی قرن‌ها بدون تغییر باقی بماند به نحو صریح و مشخص عرضه نکند. اما به هر حال، اولاً دسته‌ای اصول سـ*ـیاسی بسیار مهم در قرآن آمده است؛ از جمله این اصل که حاکم واقعی جهان خداوند است و همه قدرت‌ها متعلق به اوست. ثانیاً پیامبراکرم(ص) به عنوان نخستین بنیان‌گذار جامعه اسلامی و نخستین حاکم، سرمشق و الگویی برای نسل‌های بعدی در مسائل و موضوعات سـ*ـیاسی بوده است. او نه تنها پیامبر و رهبر دینی جامعة بشری تلقی می‌گشت، بلکه از سلطه سـ*ـیاسی نیز برخوردار بود. بر اثر همین الگوی پیامبر و با توجه به ویژگی خود اسلام، قدرت سـ*ـیاسی و دین اسلام هرگز از یکدیگر جدا نبوده است. سلطة سـ*ـیاسی در جامعة اسلامی هر شکلی که به خود بگیرد، یک بعد مهم دینی نیز دارد.

اصول بسیار مهم دیگری در قرآن و حدیث درباب حکومت و سـ*ـیاست وجود دارد، مثل اصل «شورا» که اهمیت مشورت با رهبران و مشایخ و علمای جامعه اسلامی را نشان می‌دهد؛ اصل «نفی استبداد» و «فراموش نکردن تعالیم خداوند درباب عدل و رحمت». نمونه‌های اعمال این اصول در اسلام وجود دارد که عالی‌ترین آن‌ها نامة مشهور حضرت علی(ع) به مالک اشتر است.[43]



منبع تعالیم فرهنگ اسلامی

قرآن، سنت و حدیث منبع و سرچشمه‌های توأمان فرهنگ اسلامی می‌باشند. همة مسلمانان به این دو منبع لایزال ایمان دارند و این تعالیم را مطابق مشیت خداوند بر اوضاع و احوال خاصی که برایشان پیش می‌آید اطلاق و اعمال می‌کنند. قرآن و سنت به عنوان بازتاب توحید، رفتار و شیوة زندگی مسلمانان را شکل می‌دهند.

1ــ قرآن مجید: قرآن مجید واقعیت مرکزی و مقدس اسلام است. معانی، الفاظ، اصوات و حروفی که کلمات این کتاب با آن نوشته شده و بالاخره کالبد این کتاب، همه و همه از نظر مسلمانان مقدس است. کلمه به کلمة این کتاب کلام خداوند است.[44]

براساس ارزیابی پژوهشگران و مورخان، نزول قرآن بر حضرت محمد(ص) بزرگ‌ترین حادثة تاریخ بشریت بوده؛ زیرا برای نخستین‌بار در میان کتب آسمانی کتابی به منصة ظهور رسیده است که تمامی کلمات و حروف آن از جانب خداوند می‌باشد و هیچ سطری از آن را بشر ننگاشته و هیچ حرفی از آن را انسان تحریر نکرده است.[45]

برخلاف بسیاری از کتب مقدس که بس کهن‌اند و نحوة جمع‌آوری و تدوین آن‌ها معلوم نیست، قرآن کاملاً در دیدرس تاریخ ما نازل شده است و لذا ما دقیقاً می‌دانیم که نزول این کتاب مقدس چه زمانی آغاز شده و چه زمانی پایان یافته است. قرآن در طی 23 سال رسالت پیامبر اکرم(ص) فرو فرستاده شد. نخستین آیات آن، آیات آغازین سورة علق بود که در «جبل‌الرحمه» در چهل‌سالگی توسط جبرئیل بر پیامبر اکرم(ص) وحی شد، و آخرین آیات آن نیز در 63 سالگی و اندکی پیش از وفات ایشان نازل گشت. در هنگام نزول و در هر حالت، پیامبر کلام خداوند را تکرار می‌کرد و اصحاب ایشان آن را به حافظة خویش می‌سپردند، و در هر زمان لازم بود به خاطر می‌آوردند.[46] بدین‌ترتیب تاریخ نزول تمامی آیات و سور قرآن و حتی شرایط خاص نزول آیات دقیقاً معلوم است.[47]

بزرگ‌ترین ویژگی قرآن تعهد خداوند تبارک و تعالی بر حفظ آن می‌باشد، در حالی که حفظ کتاب‌های آسمانی دیگر به عهدة کسانی گذاشته شد که بر آن‌ها نازل شده بود. ازاین‌رو قرآن تنها کتاب آسمانی در جهان می‌باشد که تمامی آن از تحریف مصون مانده است و متن آن مورد اعتماد و ثابت می‌باشد و دستخوش هیچ تغییری نگشته است. قرآنی که در شرق و غرب زمین در دست مسلمانان است از اول آن، ام‌القرآن، تا آخر آن، یعنی معوّذتین، کلام خداوند سبحان و وحی پروردگار می‌باشد که بر قلب پیامبر خود محمدبن‌عبدالله(ص) نازل کرده است.[48]


فرهنگ اسلامی و مفاهیم، ویژگی ها و اصول

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
آیات قرآن گاهی بر استخوان‌های کتف شتر و گاهی بر ورق‌های پاپیروس یا بردی، و بیش از همه بر صفحات ذهن و ضمیر و لوح جان اصحاب نقش شده بود؛ اصحابی که آن‌ها را به طور مستقیم از دهان حضرت رسول شنیده بودند.

پس از رحلت حضرت رسول اکرم(ص)، از آنجا که شمار «حُفاظ» قرآن به سبب جنگ‌ها و حوادث و بلایای طبیعی کاهش یافته بود، مسلمانان احساس کردند که دیر یا زود باید قرآن را کتابت و تدوین کنند و نشر بدهند. لذا آنچه از قرآن که پیش‌تر توسط «کُتّاب» وحی یا دیگران، به‌ویژه علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) و زیدبن‌ثابت، از زمان حیات رسول اکرم(ص) و سپس در زمان ابوبکر کتابت شده بود، گردآوری شد. سرانجام در عهد خلافت عثمان، متن کامل کتابت‌شدة قرآن مجید تهیه گشت. سپس از مصحف نهایی چندین نسخه تهیه گردید و به چهار گوشة جهان تازه‌تأسیس اسلام فرستاده شد.

همة نسخ دیگر از روی همین مصحف استنتاخ شدند و هیچ متن دیگری از قرآن مجید وجود ندارد و در این متن واحد نیز هیچ تغییر و تجدیدنظری وارد نشده است. فقط یک متن واحد و ثابت از قرآن مجید مورد قبول همه مسلمانان و منبع اصلی حقیقت، هدایت و الهام همه آن‌هاست.

هر جنبه‌ای از قرآن به خداوند مربوط می‌شود که این کتاب از او صادر شده است. یکی از این جنبه‌ها «بلاغت» باورنکردنی و اعجاب‌انگیز قرآن مجید است که معجزة اصلی اسلام به حساب می‌آید و هرگز حتی بلیغ‌ترین ابنای بشر نیز نتوانسته‌اند مثل آن سخن بگویند؛ زیرا اصلاً مقایسه کردن زبان بشر با زبان خداوند ممکن نیست. حضور خداوند در قرآن مجید آن‌چنان نیرومند و مشهود است که زبان عربی را از زبانی بشری به زبانی مقدس استحاله کرده است. به خاطر همین حضور خداوند، قرائت هر آیه از قرآن به یک معنی انسان را مستقیماً و بلافاصله در محضر خداوند قرار می‌دهد.

قرآن مجید حاوی همة جنبه‌های دین اسلام اعم از شرایع و اندیشه اسلامی، تعالیم معنوی و اخلاق اسلام است. حتی مظاهر هنری آن در تعالیم آشکار و پنهان این متن مقدس ریشه دارد.[49]

2ــ سنّت و حدیث: مسلمانان، پیامبر اسلام را کامل‌ترین و درواقع «اشرف مخلوقات» می‌نامند. خداوند همة فضایل و کمالاتی که مقام بشری قابلیت دستیابی بدان را دارد به پیامبر اکرم(ص) ارزانی کرده است و مسلمانان او را نمونة تمام‌عیاری برای زندگی بشر می‌دانند که باید از وی تقلید و الگوبرداری شود.

در نتیجة زندگی پیامبر اکرم(ص)، به‌ویژه در مدت 23 سال رسالتش، همواره برای مسلمانان سرمشق کامل زندگی بشری تلقی شده است. نسل‌های پی‌درپی مسلمانان، دقیقاً به خاطر اینکه می‌خواسته‌اند از زندگی حضرت محمد(ص) الگویی برای هدایت خود اتخاذ کنند، زندگی ایشان را از ابتدا تا انتها بارها و بارها مطالعه و بررسی کرده‌اند.

عادات و افعال پیامبر اکرم(ص)، به «سنّت»، و اقوال او به «حدیث» موسوم است. سنّت و حدیث پس از قرآن کریم دومین مبنا یا اصل اساسی اسلام است.

سنّت شامل دو بخش است: یک بخش آن عبارت است از هویت اسلامی دادن به آن بخش از آداب و عادات متداول در جامعه اعراب که با روح اسلام سازگاری داشت. دومین بخش سنّت که اساسی‌ترین جنبه‌های آن را تشکیل می‌دهد، ناظر بر سلوک الهی در مقابل خداوند و خلایق اوست و لذا ناظر به اساسی‌ترین قسمت دین اسلام است.

حدیث، شامل مجموعة بسیار گسترده‌ای از اقوال رسول اکرم(ص) می‌شود که طی سه قرن نخست تاریخ اسلام، نسل‌هایی از علمای مؤمنی که به «محدّثون» معروف بوده‌اند، آن را گردآوری کرده‌اند.

احادیث بعداً به احادیث کاملاً صحیح و موثق، احادیث کمابیش مورد اعتماد، احادیث ضعیف و احادیثی که مطلقاً فاقد صحت و وثاقت بودند، متمایز گشتند و در مجموعه‌هایی تدوین شدند. احادیث، توسط اهل سنت در کتاب‌های مشهور به «صحیح» گرد آمده است که آن‌ها را «صحاح‌السنّه» می‌نامند. و شیعیان نیز چهار مجموعة معتبر حدیث به نام «کتب اربعه» تدوین کردند.


فرهنگ اسلامی و مفاهیم، ویژگی ها و اصول

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
حدیث، در کنار قرآن یکی از منابع شریعت است. حدیث در عین حال منبع فکر و اندیشة اسلامی نیز می‌باشد و تقریباً همة جهات و جنبه‌های این اندیشه همچون، کلام، علوم، فلسفه و حتی علوم صرف و نحو و سنت از حدیث و به طریق اولی از قرآن نشأت گرفته است. حدیث خود نخستین تفسیر قرآن است. اقوال حضرت محمد(ص) معنای قرآن مجید را کامل و تمام می‌کند و بدون استمداد از قول ایشان، معنای بسیاری از آیات قرآن را نمی‌توان فهمید. حتی ادای مناسک و آیین‌های اصلی اسلام، همچون نمازهای روزانه، حج و ... را باید از خلال سنّت و حدیث فرا گرفت. همچنین تشریع و قانون‌گذاری از روی قرآن به کمک احادیث انجام می‌شود.[50] ائمه(ع) خود هنگام بازگو کردن حدیثی، سعی می‌کردند که آن را به طور سلسله‌ای از قول پیامبر بیان کنند.



شریعت

شریعت یا قانون الهی، مرکزیتی اساسی در دین اسلام دارد. به عبارتی می‌توان گفت مسلمان کسی است که حقانیت شریعت را می‌پذیرد ولو آنکه نتواند به همة احکام و تعالیم آن عمل کند. بنابر اصول و آموزش‌های موثق اسلامی، شریعت عبارت است از تجسم عینی مشیت خداوند برای جامعه بشری. فقط خداوند است که قانون‌گذار یا شارع نهایی؛ یعنی خالق قانون‌ها و شرایع است و تنها قانون‌ها یا شرایع اوست که به نحو نهایی در زندگی بشر الزام‌آور و ماندگار می‌باشد. البته این سخن مانع از آن نمی‌شود که شریعت بر مقتضیات و اوضاع و احوال متفاوت منطبق گردد و «رشد» کند.

قرآن مجید، منبع اصول شریعت است. اما فقط اصول و کلیات شریعت در قرآن آمده و طبعاً برای دست یافتن به تفاصیل و جزئیات آن بیش از هر چیز لازم است که به احادیث و سنت پیامبر اکرم(ص) رجوع شود.

نخستین معلم بزرگ شریعت امام صادق(ع) است که دو فرقة شیعه و سنّی به او احترام می‌گذارند. او، معلم امام ابوحنیفه بود که مؤسس یکی از چهار مکتب فقهی اهل سنّت تا روزگار ماست. امام جعفر صادق(ع)، که در قرن دوم هجری زندگی می‌کرد، در عین حال خود مؤسس فقه مذهب شیعة امامیه یا اثنی‌عشری بود که تا این زمان به فقه جعفری مشهور است.

پس از امام صادق(ع) فقها، به تدریج شریعت را در میان تسنن و تشیع بسط دادند که از آن‌ها پنج مکتب جعفری، مالکی، حنفی، حنبلی و شافعی باقی ماندند. البته مکاتب فقهی دیگری مثل ظاهریه، زیدی و اسماعیلی نیز به‌وجود آمدند.



محتوای شریعت

محتوای شریعت به موضوعات مربوط به «عبادات» و «معاملات» تقسیم می‌شود.

عبادات، بر اعمال اصلی عبادی در اسلام مبتنی می‌باشد که عبارت است از: نمازهای روزانه، روزه، حج، زکات و در صورت لزوم جهاد. معاملات جنبه‌ای عمده از شریعت است که به تعالیم اجتماعی، اقتصادی و سـ*ـیاسی مربوط است.[51] بنابراین، نگرش اسلام به روابط فرد و جامعه، روابط خانوادگی، روابط اقتصادی و سیستم سـ*ـیاسی، در قسمت «معاملات» مورد بحث قرار می‌گیرد.


فرهنگ اسلامی و مفاهیم، ویژگی ها و اصول

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
اصول فرهنگ اسلامی

اصول دین اسلام؛ یعنی توحید، نبوت و معاد، باعث شده‌اند که اصولی هم بر فرهنگ اسلامی حاکم باشد که همان انعکاس اصول دین است. درواقع، پنج اصل توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت از هم مستقل نیستند، بلکه بازگشت همة آن‌ها به توحید است. بنابراین، فرهنگ اسلامی هم از «توحید»، که قلب دیانت اسلام است، تغذیه می‌شود.[52]

لذا اصول حاکم بر فرهنگ اسلامی نیز نشأت‌گرفته از توحید آن است که آن اصول را می‌توان این‌گونه برشمرد:

1ــ وحدت و یکپارچگی فرهنگ اسلامی: نخستین شالودة فرهنگ اسلامی «خداشناسی» است. بر همین اساس بین تمام ذرات جهان هستی ارتباط محکم و ناگسستنی وجود دارد و لذا فرد و اجتماع با پروردگار عالم مربوط و متصل هستند.[53]

اسلام بنایی است که بر پایة یک ستون استوار است و آن ستون «اعتقاد به خداوند» می‌باشد. می‌توانیم بگوییم که کل دایرة مفاهیم اسلامی، شعاع‌هایی است که از مرکز توحید تشعشع یافته و پرتوافکن شده است. وقتی توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت را به عنوان اصول دین و مذهب می‌شماریم این پنج اصل از هم مستقل نیستند، بلکه بازگشت همه آن‌ها به توحید است، اگر ما در «محضر اسلامی»، «علم اسلامی»، «فلسفه اسلامی» و حتی «کشورداری اسلامی» دقت کنیم، می‌بینیم که همه این‌ها از «توحید»، که قلب دیانت است، تغذیه می‌شود.[54]

جهان هستی، هماهنگ و یکنواخت است و تمام موجودات جهان همراه و همنوا آفریدگار را تسبیح می‌کنند. بنابراین در فرهنگ اسلامی هر کوشش فرهنگی‌ای که در یکی از جوانب آن تحقق پذیرد باید با سایر جوانب هماهنگ و یکنواخت باشد.[55]

2ــ ابدیت فرهنگ اسلامی: همان‌گونه که گفته شد، اسلام به یک معنا از ابتدای خلقت بشریت وجود داشته است. آدم ابوالبشر که به وحدانیت خدا شهادت داد، مسلمان بود. سلسلة انبیا به عمیق‌ترین معنا مسلمان به شمار می‌آورند؛ زیرا در مقابل «الله» تسلیم بودند. از طرف دیگر اسلام دین نهایی یا خاتم ادیان است.

پیشتر ذکر شد که اسلام، از یک‌سو دینی است ازلی و سرمدی و از سوی دیگر دین نهایی و خاتم زنجیرة طولانی دعوت انبیا.

لذا با توجه به این ویژگی و به علت ارتباط فرهنگ اسلامی با قدرت پایان‌ناپذیر الهی و آفریده‌های وسیع او، این فرهنگ، فرهنگ ابدی، باثبات و جاویدان خواهد بود و هیچ‌گاه این بنای محکم دستخوش تغییر و تحول نخواهد شد.[56]

3ــ جامع‌الطراف بودن فرهنگ اسلامی: عقیدة اسلامی عقیده‌ای فراگیر است؛ زیرا تمامی افراد بشر و بلکه تمامی ابعاد وجود آدمی، اعم از عقل، روح و وجدان، را در بر می‌گیرد. اسلام دین ملت یا طبقه‌ای خاص نیست و به اشرافی که عنان حیات ضعفا را در دست دارند اختصاص ندارد؛ چنان‌که به ضعفا نیز که دستخوش ارادة اقویا هستند محدود نمی‌شود. اسلام رسالتی است که همة نژادها، آیین‌ها و طبقات را دربرمی‌گیرد. فراگیری عقیده در پدیده‌های فردی و اجتماعی مزیتی است که به اسلام اختصاص دارد. این مزیت همان چیزی است که «کلّیت» را در گوش آدمی نجوا می‌کند و بدین‌ترتیب انسان مسلمان از تقسیم عقیدة خود که وجدانش را به دو پاره تقسیم کند رهایی می‌یابد؛ زیرا در صورت پذیرش عقیده‌ای جز اسلام، از یکپارچه کردن وجدان خود ناتوان خواهد ماند. چنین به نظر می‌رسد که امتیاز فراگیری و اشتمال اسلام، نوعی ویژگی عمیق و پنهانی است که حتی برای کسی که از نزدیک شاهد آن است رخ نمی‌نماید. مسلماً درک چنین شمولی از نظر علمی بدون پژوهش کافی و مقایسة عمیق و دقیق میان وجوه اتفاق و اختلاف ادیان، به ویژه بررسی شعائر و مراسمی که مؤمنان هر مذهبی را در جوامع خودشان گرد می‌آورد، ممکن نیست.

اسلام، شیوه‌ای کامل دارد که برقراری جامعه‌ای خدایی در زمین را هدف خود می‌داند و به همین سبب اسلام تعالیم جامعی در خصوص سـ*ـیاست، اقتصاد، اجتماع و تعلیم و تربیت دارد. و همة آن‌ها را در قالب و اصولی کلی ریخته است. بدین ترتیب، این تعالیم توانسته است ویژگی خلود و بقا، تکامل، شمول و هماهنگی را برای خود فراهم کند.[57]


فرهنگ اسلامی و مفاهیم، ویژگی ها و اصول

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
ــ تحرک و سازندگی فرهنگ اسلامی: انسان، «جانشین پروردگار» در روی زمین است و این مقام و موفقیت را از روی علم و اراده احراز نموده است. مفهوم «جانشین» این است که با استقلال، اراده و اختیار، آرا و منویّات شخص را طبق برنامة ترسیم‌شده همراه با اعتماد به شناسایی مخصوص و تصرفات حکیمانه تنفیذ و اجرا کند. لذا تحقق «جانشینی» باید همراه با آزادی کامل در تصرفات باشد و آزادی هنگامی فضیلت خواهد بود که در راه خیر و صواب باشد و تشخیص خیر و صواب ممکن نخواهد بود؛ مگر اینکه انسان دارای علم، دانش و آگاهی باشد. لذا انسان با علم خود می‌تواند در راه شناسایی حقانیت و اکتشاف قوانین طبیعت گام بردارد و این هدف مقدسی است که برای انسان آماده گردیده است تا به درجة نهایی کمال برسد. بنابراین، فرهنگ اسلامی، فرهنگی سازنده و متحرک است و دائماً انسان را در راه پیشرفت در همة جوانب تشویق می‌کند و هر اکتشاف جدید و شناسایی رمزی از رموز طبیعت را جز خلقت انسان و کمال او می‌شناسد و پرده‌برداری از اسرار طبیعت در فرهنگ اسلامی، راهی به سوی شناسایی پروردگار دانسته می‌شود.[58]



تمایزهای فرهنگ اسلامی

با توجه به جهان‌بینی فرهنگ اسلامی و اصول حاکم بر آن، جا دارد که به تمایزات فرهنگ اسلامی اشاره گردد. برای فهم فرهنگ اسلامی و تفکیک آن از سایر فرهنگ‌ها باید به این سؤال هم پاسخ داده شود که چه وجه یا وجوهی از فرهنگ اسلامی آن را از دیگر فرهنگ‌ها متمایز می‌کند.

نخستین تفاوت فرهنگ اسلامی با فرهنگ‌های دینی و الهی دیگر این است که اسلام دین توحید است و فرهنگ آن نمودار تجلی اصل وحدت می‌باشد. توحید را می‌توان در تمامی مظاهر فرهنگ و تمدن اسلامی، از فضای یک مسجد و خانه تا وحدت علوم مختلف، مشاهده کرد.[59]

در بحث‌های قبلی، تا حدی دربارة جایگاه توحید در فرهنگ اسلامی صحبت شد. اما گروهی «توحید» را نشانة تفاوت اسلام با دیگر ادیان نمی‌دانند و می‌گویند که توحید محور مشترک ادیان است و امر جداکنندة ادیان، شریعت پیغمبر است که در اسلام این شریعت از قرآن و سنّت سرچشمه می‌گیرد. سنّت به معنی خاص اسلامی به معنای سنّت پیامبر می‌باشد، بنابراین هر تمدن برای خود سنّتی دارد که به پیغمبر آن تمدن برمی‌گردد.[60]

اما توحید در فرهنگ اسلامی، ویژگی مخصوص دارد و آن جمع بین عقیده، قانون و اخلاق در کلیّتی کامل و برقراری ارتباط میان آن‌هاست؛ به گونه‌ای که نمی‌توان این مفاهیم سه‌گانه را تجزیه کرد. به همین سبب، اسلام عقیده را به عنوان عبادت، و شریعت را به عنوان قانون، و اخلاق را به عنوان چارچوبی که همة ارزش‌ها را در خود دارد، از یکدیگر جدا نکرده است.[61]

از طرف دیگر در توحید اسلامی واسطة بین انسان و خدا از بین رفته است، و انسان مسلمان در هر جایی می‌تواند با خدا ارتباط برقرار کند بدون اینکه به واسطه‌ای احتیاج داشته باشد. در حالی که دین پیش از اسلام در انحصار کاهن و مختص به معبد بود و همواره بر شعائر و مراسم دروغین تکیه داشت. اسلام در زمانی ظهور کرد که کهانت و مراسم آن حاکمیت یافته بود. اسلام، بت‌پرستان و اهل کتاب را (که در بزرگداشت تصاویر، مجسمه‌ها و تکیه بر معبد و کاهن به بت‌پرستان شباهت یافته بودند)، مورد خطاب قرار داده بود. در قرن هفتم میلادی مردم چنین تصور می‌کردند که تمامی دین فقط در معبد و در اختیار کاهن است و افراد متدیّن قطعات متفرقی هستند که حتی یک روز نمی‌توانند زندگی روحی مستقلی داشته باشند. بت‌پرستان و اهل کتاب، طی نسل‌های متوالی؛ یعنی تا پس از قرن هفتم، نمی‌توانستند بدون معبد، کاهن و تمثال، دین‌دار تلقی شوند!


فرهنگ اسلامی و مفاهیم، ویژگی ها و اصول

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
مسلمانان در چنین وضعیتی با حضور خود ثابت کردند که هرکدام در دین خویش یک واحد کامل هستند هرکجا بخواهند نماز می‌گذارند و رستگاری ایشان متوقف بر خواست هیچ کاهنی نیست. او هر کجا که باشد با خداست «فأینما تولّوا فثَّم وجه‌الله» (بقره/ 115).[62]

و به همین دلیل است که می‌گویند: بارزترین ویژگی اسلام از میان برداشتن وساطت بین خدا و انسان و مستحکم کردن تفاوت میان خدا و پیامبر است.[63]

ممیزة دیگر اسلام وجود «معرفت» در فرهنگ اسلامی می‌باشد. اگر ما اسلام را با مسیحیت و یهودیت مقایسه کنیم، می‌بینیم آن تکیه و تأکیدی که در اسلام بر معرفت، تفکر و شناخت وجود دارد در مسیحیت، یهودیت و سایر ادیان نیست. در اسلام، مدرک و محور دعوت، معرفت است. اگر دقت کنیم، می‌بینیم که پیام این دین از روز اول در قالب یک کتاب بیان شده که اولین آیة آن، با «بخوان» شروع گشته است. این همه توصیه و تأکیدی که در اسلام و قرآن به تفکر و تدبر و علم و استدلال و برهان می‌شود یکی از امتیازات و خصوصیات اسلام است.

این مفهوم، تأثیر خود را بر فرهنگ و تمدن اسلامی نیز گذاشته است. اگر می‌بینیم که اسلام این اندازه در بهره‌مندی از دستاوردهای دیگران موفق بوده و با گشاده‌رویی و سخاوت با دیگران رفتار کرده، ناشی از «معرفت» بوده است. در دینی که اساس آن «معرفت» باشد و این امر هیچ‌گاه مردود شناخته نشود، طبعاً هر دستاوردی که از جنس معرفت باشد برای پیروانش عزیز خواهد بود. اما با توجه به مرکزیت و سلطة «توحید» در اسلام، تساهل و مدارای مسلمانان باعث نمی‌شود که در فرهنگ‌ها، ادیان و اقوام دیگر محو شدند؛ زیرا توحید معیار اخذ و اقتباس دستاوردها و مواریث دیگران بوده است. لذا هر وقت چیزی با حقیقت توحید تصادم می‌کرد، مسلمانان آن را کنار می‌گذاشتند. می‌بینیم که مسلمانان فلسفة ارسطو، علم اسکندریه، و علم و ریاضیات یونانی را فرا گرفتند؛ اما اساطیر یونانی را به فرهنگ اسلامی وارد نکردند؛ در حالی که این علوم نیز در دسترس مسلمانان بودند.[64]

ممیزة دیگر فرهنگ اسلامی این است که اسلام دین «اعتدال» است؛ یعنی دینی است به دور از هرگونه افراط و تفریط که هر چیزی جای شایسته و مناسب خود را دارد و لذا، فرهنگ و تمدن اسلامی نشان‌دهندة نظم و اعتدال نظام خلقت است که در آن هر ذره‌ای جایگاه خود را دارد.[65]

به همین دلیل در اسلام میان دنیا و عقبی و معاش و معاد تعادل و توازن برقرار شده است. دنیا و عقبی به هم وابسته و لازم و ملزوم یکدیگرند و هر دو به یک اندازه مهم هستند. به عبارت دیگر سعادت اخروی، مستلزم ترک دنیا و نفی و تغییر خواسته‌های دنیوی نیست. اسلام هم به عالم درون توجه کرده است و هم به محیط بیرون؛ یعنی بر خلاف ادیان شرق دور که بیشتر پیروان خود را به سر در گریبان بردن و تصفیه و تهذیب نفس را وجهة همت خود قرار دادن، دعوت می‌کردند؛ اسلام هر دو جهت را لحاظ کرده است؛ هم به عالم درون، تصفیة باطن و ایمان و تقوی توجه کرده است و هم به تصرف در محیط بیرون و تأسیس حکومت؛ یعنی اصلاح امور خلق و تصدی امور اجتماعی.

«اجتماعی و سـ*ـیاسی بودن» خصوصیت دیگر فرهنگ و تمدن اسلامی است. یکی از اسرار گسترش اسلام در سراسر جهان نیز هم همین بوده است که مسلمانان بر تأسیس حکومت همّت کرده و برای زندگی اجتماعی احکام و برنامه داشته‌اند؛ یعنی یک مسلمان اعتقادش بر این است که بدون تأسیس حکومتی که بتواند اسلام را از نظر اجتماعی مستقر و محقق کند، نمی‌تواند به آرمان عالی توحیدی نزدیک شود.[66]


فرهنگ اسلامی و مفاهیم، ویژگی ها و اصول

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
پیروان یک دین، بیش از آنکه متأثر از تعالیم نهایی دین باشند، از ساختار ایدئولوژیکی، اخلاقی، عبادی و فقهی آن دین متأثرند. لذا این ساختار در تکوین خصوصیات ایدئولوژیکی و روانی و اجتماعی پیروانش اهمیت دارد. اصولاً همین ویژگی‌های ساختاری است که مسیر و شکل تحولات تاریخی، فکری و اجتماعی یک دین را تعیین می‌کند. اسلام دین گسترده و جامعی است که در هر مورد، خصوصاً اگر به زندگی روزمره ارتباط پیدا کند، ضابطه و قانونی دارد. این قوانین از ذات اسلام نشأت می‌گیرد و ازاین‌رو اعتبار و اهمیتی هم‌سنگ اصول آن دارد. در حالی که در مورد مسیحیت داستان چنین نیست. سلسله قوانین و دستوراتی که این آیین را به صورت دینی درآورده که ادارة امور فردی و جمعی جامعه را در قرون وسطی متکفل شود. عمدتاً نشأت‌گرفته از ذات آن نبود، بلکه مرهون اجماع کلیسائیان بود؛ و طبعاً این بخش‌ها نمی‌توانست اعتباری هم‌طراز اصول و مبانی خود داشته باشد. لذا، فرد مسیحی می‌توانست به کمک اصول و مبادی اولیه مسیحیت، مسیحی بماند، ولی قوانین تدوین‌شده توسط کلیسا را نادیده بگیرد. این در حالی است که یک مسلمان نمی‌تواند چنین کاری انجام دهد. او تا زمانی که مسلمان باشد، مجبور است اسلام را در کلیّتش بپذیرد که بخشی از آن همین قوانین اجتماعی و سـ*ـیاسی اسلام است. دقیقاً به همین علت در طی تاریخ معاصر در قلمرو اسلامی، جنبش‌های فراوانی می‌توان سراغ گرفت که در اعتراض به بی‌اعتنایی به قوانین اسلامی به وقوع پیوسته است. حال آنکه به سختی می‌توان نمونه‌های مشابهی را در قلمرو مسیحی نشان داد.[67]

امتیاز دیگر اسلام همان «جهان برادری و کامل کردن اخلاق» می‌باشد؛ که این برادری جهانی خود را براساس قانون اخلاقی فراگیر و واحدی استوار ساخته است.[68]

محققان و مورخان تمدن و فرهنگ اسلامی نوشته‌اند که یکی از عوامل پیشرفت سریع اسلام رعایت اصول اخلاقی و رفتار انسانی و عادلانة مسلمانان بوده است. ما در بسیاری از جاها شاهد هستیم که مغلوبان اسلام خودشان مبلغ این فرهنگ شدند، که این امر در مورد ایران خودمان هم مصداق دارد. توماس آرنولد در کتاب «الدعوة الی الاسلام» نوشته است: «هنگامی که لشگریان اسلام وارد اردن شدند، مسیحیان اردن نامه‌ای برای آنان به این مضمون نوشتند: ای مسلمانان شما نزد ما از رومیان محبوب‌ترید، اگرچه آن‌ها هم‌کیش ما هستند، ولی شما نسبت به ما عادل و نیکو رفتارید.»[69]

گوستاو لوبون در کتاب «تمدن اسلام و عرب» چنین آورده است: «اخلاق مسلمین صدر اسلام از اخلاق امت‌های روی زمین، خاصه ملت‌های نصرانی، به طور نمایانی بهتر و برتر بوده است. آنان در عدالت، میانه‌روی، مهربانی، گذشت و سهل‌انگاری نسبت به اقوام مغلوب و نیز در وفای به عهد و بلندی همت معرف و مشهور بودند و رفتارشان با دیگر ملت‌های اروپایی به ویژه آن‌هایی که در زمان جنگ‌های صلیبی بوده‌اند، متفاوت است.»[70]

ممیزة دیگر اسلام و فرهنگ آن تاریخی بودن آن است؛ بدین معنا که اسلام در روشنی تاریخی ظهور کرد. تاریخ نزول تمامی آیات و سور قرآن و حتی شرایط خاص نزول آیات دقیقاً معلوم است. زندگی و کارهای روزانة پیامبر اکرم، لااقل بعد از بعثت کاملاً روشن است. همچنین زندگی و کارهای اصحاب و نزدیکان و اعضای خاندان او از زمان حیات آن حضرت و بعد از رحلت ثبت شده است. این خاصیتی است که در هیچ یک از ادیان بزرگ زندة جهان دیده نمی‌شود. این خاصیت تاریخی بودن اسلام آن را تا آخرین حد ممکن از انحراف و دور افتادن از اصول بنیادی حفظ می‌کند.[71]

همان‌گونه که پیش از این ذکر شد، قرآن، اصلی‌ترین منبع فرهنگ اسلامی است که خداوند تبارک و تعالی خود تعهد کرده است آن را حفظ کند. از همین روی، از تحریف مصون مانده و دستخوش هیچ تغییری نگشته است.[72]

عادات و افعال پیامبر اکرم(ص) (سنّت) و اصوال او (حدیث) نیز، که دومین منبع فرهنگ اسلامی محسوب می‌شود، از لحاظ تاریخی روشن است؛ زیرا اقوال و اعمال ایشان را محدثان ثبت کرده‌اند.[73]

با توجه به تعریفی که ارائه شد و با توجه به اصول و ویژگی‌های فرهنگ اسلامی می‌توان تعریفی از فرهنگ اسلامی ارائه کرد. البته این تعریف یک نظر شخصی است. بنا به این تعریف: فرهنگ اسلامی عبارت است از مجموع اعتقادات، اندیشه‌ها، اخلاقیات، ارزش‌ها، الگوهای رفتاری، سنن، آداب و رسوم و عادت‌هایی که ریشه در قرآن و سنت پیامبر و پیروان راستین آن‌ها دارد.

منبع: انسانی


فرهنگ اسلامی و مفاهیم، ویژگی ها و اصول

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا