خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
امروزه اکثر مردم بر این عقیده هستند که گرگنما ها موجوداتی افسانه ای و مربوط به فرهنگ اروپا و غرب هستند! البته این امر را نمی توان نادیده گرفت که فیلم ها و سریال هایی که می‌سازند و کتاب هایی که منتشر می کنند به صورتی قدرتمند به این افسانه پر و بال می‌دهد!

نمونه ای از این افسانه را در زیر مشاهده می کنید:

"گرگینه ها… موجوداتی که در افسانه های اروپایی، انسان های پلیدی هستند که با شیطان پیمان می بندند و در ازای آن قدرت تبدیل شدن به هیولایی گرگ مانند را هنگام بدر ماه پیدا می کنند."

اما آیا واقعیت همین است؟ آیا آنها در اصل خرافات غربی هستند؟

برخلاف انتظار همگان پاسخ منفی است! اگر کمی به تاریخ کتب ایرانی نگاه کنیم، به افسانه ای بر می خوریم که صحت این موضوع را زیر سؤال می برد: "افسانه حیواناتی کوه نشین موسوم به… گرگ انسان نما"!

اگر بخواهیم فهرست کتابهایی که در ایران از خرافات و افسانه ها حرف می زنند را بررسی کنیم، به کتابی بر می خوریم به نام: «عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات» (نوشته: محمد بن محمود بن احمد طوسی) که بعد از اسلام در طوس نوشته شده و در آن نویسنده، خرافات معمول زمان خویش را در قالب مقاله ای علمی به تصویر کشیده است و سال ها بعد، کمکی برای "دقیقی" شاعر ایرانی شد که می خواست شاهنامه را بنویسد. اما عمر دقیقی کفاف نداد و بعد از او فردوسی این وظیفه را بر عهده گرفت.

گودرز تنها مثال این امر در شاهنامه نیست. فردوسی می گوید که گشتاسب چگونه برای خواستگاری کتایون، دختر قیصر به روم می رود و قیصر از او می خواهد که گرگ غول پیکری که مردم سرزمینش را عذاب می دهند، از پا درآورد:

چو گرگ از در بیشه او را بدید، خروشی به ابر سیه برکشید
همی کند روی زمین را به چنگ، اَبَرگونه شیر و جنگی پلنگ

گشتاسب با گرگ می جنگد و او را از کمر دو نیم می کند، و رومیان را پیش جسدش می آورد. اینجاست که شک و تردید پدیدار می شود:

به شمشیر سلمش زدم بر دونیم، سرآمد شما را همه ترس و بیم
شوید! این همه شگفتی ببینید گرم، چنان زشت بد*کاره، درّیده چرم
یکی ژنده پیلست گویی به پوست، همه بیشه بالا و پهنای اوست
بدان بیشه رفتند هر دوان، زگفتار او شاد و روشن روان
بدیدند گرگی به مانند پیل، به چنگال شیران و همرنگ نیل

گرگی که بزرگی آن باور کردنی نیست. در هنگامه نبرد، گرگ چنان بر اسب گشتاسب می پرد که گویی خرسی بر اسب می جهد و نه یک گرگ.

شاید اغراق در این اشعار وجود داشته باشد اما اصل ماجرا یکی است، چرا که پادشاه نمی تواند از یک گرگ معمولی ترس داشته باشد و این در حقیقت نشان دهنده غیرطبیعی بودن موجود و بنابر این گواهی بر این موضوع است که اینجا تنها نمی توان اغراق فردوسی را دخیل دانست.

کتاب "عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" دو خرافه را همزمان آورده است که به آنها اشاره می کنیم:


منشا تاریخی گرگنماها در ایران

 

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
1:«گویند هرکس در بیشه زاران هنگام بدر ماه، بی پوشش گردد و شالی از پوست گرگ بر کمر خویش بندد و حلقه ای از آتش در اطراف کالبدش بیافروزد و در آن میان بر زمین دراز کشیده و در خواب شود، نیمه شبان به موجودی دلیر و گرگ صورت بدل خواهد گشت و تا سحرگاهان در آن صورت خواهد ماند.»
اینجا منظور از دلیر، مطلقاً شجاع نیست و قدرت هم معنا می شود، پس در اصل موضوع مربوط به روشی برای تبدیل شدن به موجودی فراطبیعی و نیرومند است. اما این خرافه بسیار آشناست، چون تقریباً ما همین مورد را در مورد بدل شدن انسان به گرگینه در افسانه های اروپا می بینیم.

2:«کشاورزان گویند که هنگام چهاردم ماه (قمری) گرگانی عظیم جثه و تناور بازو چون خرس از کوهستان بر ایشان می تازند و دد و دام را با هم می درند و هر تنابنده ای را هلاک کرده، نیمی را بر جا گذاشته و نیمی دیگر را با خود می برند. گویند چون خرس بر دو پا ایستاده و از مرکب سریعترند، پس نتوان آنان را گرفت.»
من چیزی برای گفتن ندارم. ظاهراً کتاب، خودش همه چیز را به خوبی بیان کرده است.

و از گرگینه‌ها در داستان‌های هزار و یک شب یاد شده و در این داستان‌ها آن را قُطرُب نامیده‌اند.

اما چگونه چنین افسانه ای با اروپاییان یکسان است؟ اولین ثبت این خرافه در کتب و کتیبه های غربی حدود سه سال پس از آخرین جنگ صلیبی با مسلمانان ثبت شده که به تنهایی می تواند دلیل بسیار خوبی برای اثبات این موضوع باشد، و جدا از آن می توان به روابط بسیار زیاد دولت های آسیای مرکزی و خاورمیانه با یونان و روم در سال های پیش از آن اشاره کرد که این هم باز می تواند دلیلی بر راهیابی این افسانه به خرافات غربی باشد، درست همانند میترا خدای ایرانی که توسط رومیان هم در غارها پرستش می شد و در اصل از ایران به غرب راه یافته بود.

نماد:

در ایران باستان، گرگ نه تنها مظهر پلیدی نیست که مظهر قدرت و شکوه محسوب می شد و آن را جزو باهوش ترین حیوانات می دانستند، همان طور که گودرز پهلوان شاهنامه، که شخصیتی زیرک اما قدرتمند دارد، پرچمی با نماد گرگ در دست می گیرد و لباسی از پوست گرگ در بر می کند. در حالی که در اروپا گرگنما ها نماد ظلم و ستم و شیطانی بودن هستند.

پس نتیجه میگیریم این موجودات نه تنها فرهنگ غربی نیستند بلکه از افسانه ها و اسطوره های ما جان گرفته‌اند!

منبع: دریم کریستال بلاگ


منشا تاریخی گرگنماها در ایران

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا