خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
حضور زن در اسلام هیچ مشکلی را بوجود نمی‌آورد. او از همان مقامی برخوردار است که توسط دین او یعنی اسلام به او اعطا شده است. موضع قرآن و مسلمانان صدر اسلام گواه این حقیقت است که وجود زن به اندازه مرد در زندگی حیاتی است و او نه در مرتبه‌ای پایین‌تر از مرد قرار دارد و نه آنکه از یک جهت فرودست محسوب می‌شود. اگر اثر فرهنگهای خارجی و تأثیرات بیگانه نبود، هرگز چنین سؤالی در میان مسلمانان مطرح نمی‌شد. مساوی بودن مقام زن و مرد برای همه مسلم بود. چنین چیزی کاملاً قابل انتظار و مطابق با واقعیت بود و هیچکس اصلاً آن را به عنوان یک مسئله در نظر نمی‌گرفت.
به منظور درک آنچه که اسلام برای زن در نظر گرفته است نیازی به آن نیست که از بدبختی‌ای که او در دوران پیش از اسلام و امروزه در دنیای متجدد گرفتار آن است، اظهار تأسف کنیم. اسلام به زنان حقوق و امتیازاتی را داده است که او تحت هیچ دین و یا نظام قانونی دیگری از آنها برخوردار نبوده است. این نکته از طریق مطالعه این موضوع به عنوان یک کل و به صورت تطبیقی، به جای بررسی ناقص آن درک می‌شود. حقوق و وظایف یک زن مساوی یک مرد است امّا الزاماً مشابه آنها نیست. مساوات و مشابهت دو مفهوم کاملاً متفاوت هستند. این تفاوت قابل درک است چرا که زن و مرد مشابه نیستند ولی مساوی خلق شده‌اند. با در نظر داشتن چنین تمایزی، مشکلی ایجاد نمی‌شود. این غیر ممکن است که بتوان حتی دو مرد یا دو زن همانند یکدیگر یافت.
تمایز میان برابری و همانندی دارای اهمیت فوق‌العاده است. برابری، مطلوب و واقعاً عادلانه است، در حالیکه همانندی چنین نیست. مردم همانند یکدیگر آفریده نشده‌اند ولی برابر خلق شده‌اند. با در نظر داشتن چنین تمایزی، جایی برای تصور این که زن پست‌تر از مرد است باقی نمی‌ماند. هیچ زمینه‌ای برای اینکه تصور کنیم که زن به دلیل آنکه حقوق مشابه مرد ندارد، دارای اهمیتی کمتر از مرد است، وجود ندارد. اگر مقام او درست مشابه مقام مرد بود، آنگاه زن نسخه دیگری از مرد می‌شد، که چنین نیست. این حقیقت که اسلام به زن حقوق مساوی و نه مشابه مرد می‌دهد نشان می‌دهد که اسلام زن را به درستی در نظر گرفته، او را به رسمیت شناخته و برای او شخصیت مستقلی قائل است.
این طنین اسلام نیست که زن را محصول شیطان و بذر بدی می‌پندارد. قرآن نیز مرد را ارباب مسلط زن که در مقام او زن هیچ چاره‌ای ندارد جز آنکه تسلیم سلطه‌اش باشد قرار نداده است. این اسلام نیست که این سؤال را مطرح کرده است که ایا زن اساساً دارای روح است یا خیر؟
در تاریخ اسلام هرگز هیچ مسلمانی در مورد مقام زن یا دارا بودن روح و یا سایر کیفیتهای انسانی او تردید نکرده است. او دارای کیفیتهای روحانی نیز شناخته می‌شود. بر خلاف عقاید رایج، اسلام تنها حوا را برای ارتکاب نخستین گنـ*ـاه سرزنش نمی‌کند. قرآن این نکته را کاملاً روشن کرده است که هم آدم و هم حوا وسوسه شدند، هر دو مرتکب گنـ*ـاه شدند، و پس از توبه، بخشش خداوند به هر دوی آنها تعلق گرفت و سپس خداوند هر دوی آنها را پوشانید (123-117: 20،27،19: 7، 36-35: 2) در حقیقت اینطور به نظر می‌رسد که در قرآن آدم بیشتر برای نخستین گنـ*ـاه مورد سرزنش قرار می‌گیرد.


مقام زن در اسلام

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
اما اسلام چنین تبعیض یا ظنی را موجه نمی‌داند چرا که آدم و حوا هر دو اشتباه کردند و اگر حوا باید سرزنش شود، آدم هم به همان اندازه و بلکه بیشتر باید مورد سرزنش قرار بگیرد.
مقام زن در اسلام، مقامی منحصر به فرد است، مقامی نوین، چیزی که مشابهی برای آن وجود ندارد. به هر نظام دیگری که می‌نگریم، به دنیای شرق کمونیست و یا به ملل دموکراتیک، درمی‌یابیم که زنان در آنجا واقعاً خشنود نیستند. مقام او در آنجا چیزی نیست که مورد غبطه واقع شود. زن مجبور است برای زنده ماندن به سختی کار کند و گاهی حتی کار مشابه مردان را انجام داده اما حقوقی کمتر دریافت می‌کند‌. او از آزادی‌ای برخوردار است که در برخی موارد مشابه آزادی‌گرایی می‌شود. برای رسیدن به آنچه که امروز از آن برخوردار است، زنان در طول دهه‌ها و قرنها به سختی مبارزه کرده‌اند، برای به دست آوردن حق یادگیری و آزادی کار کردن و کسب درآمد او مجبور بوده است که از خودگذشتگی‌های مشقت‌باری را تحمل کند و از بسیاری از حقوق طبیعی خود چشم‌پوشی کند. برای رسیدن به جایگاه خود به عنوان یک موجود انسانی دارای روح، او بهای سنگینی پرداخته است. اما علیرغم همه این فداکاریهای سنگین،در نظامهای اجتماعی غربی او هنوز نتوانسته است جایگاهی مساوی برداشته باشد. او هنوز نتوانسته است آنچه را که اسلام با فرمان الهی برای زن مسلمان در نظر گرفته است بدست
آورد. حقوق زنان در دنیای جدید، داوطلبانه و یا از سر ترحم نسبت به جنس مؤنث، به آنها اعطا نشده است. زن متجدد با زور به موقعیت فعلی خود رسید، نه از طریق فرایندهای طبیعی یا توافق متقابل یا تعلیمات الهی. او مجبور بود که به زور راه خود را بگشاید و شرایط مختلف در این راه به کمک او آمد. کمبود نیروی انسانی در طول جنگها، فشار نیازهای اقتصادی و ضروریات توسعه صنعتی، زنان را مجبور ساخت که از خانه‌های خود بیرون آمده کارکرده و برای بدست آوردن قوت خود مبارزه کنند تا مساوی مرد بنظر برسد و در مسابقه حیات در کنار مرد بدود. او به دلیل شرایط روز مجبور بود و به جای آن او خود را وادار ساخت و جایگاه جدید خود را به دست آورد. اینکه ایا تمام زنان از اینکه شرایط به نفع آنان بود خشنود بودند یا نه و اینکه ایا آنان از نتیجه این جریانات راضی و خوشحال هستند یا نه، موضوع دیگری است. اما این حقیقت همچنان باقی است که هر حقوقی که زن متجدد از آن برخوردار است کمتر از حقوق زنان مسلمان است.
آنچه که اسلام برای زن در نظر گرفته است، چیزی است که با طبیعت او هماهنگی دارد، به او امنیت کامل می‌بخشد و از او در برابر شرایط نامساعد و دشواریهای زندگی محافظت می‌کند. نیازی به آن نیست که جایگاه زن متجدد و خطراتی را که او برای بدست آوردن در آمد و یا استقرار خود با آن مواجه است با جزئیات مورد بررسی قرار دهیم. حتی نیازی به آن نیست که بدبختیها و عقب‌افتادگی‌هایی را که حاصل به اصطلاح حقوق زنان است شرح دهیم. بر سر آن هم نیستیم که موقعیت بسیاری از زندگیهای غمبار را که درست به دلیل همین حقوق و آزادیهایی که زن متجدد از آن برخوردار است، به شکست کشیده می‌شوند، مورد بررسی قرار دهیم. بسیاری از زنان امروزه از حق آزادی استفاده می‌کنند تا مستقلاً از خانه بیرون رفته، کار کنند و در آمدی داشته باشند و تظاهر کنند که با مردان برابرند، اما متأسفانه همه اینها به قیمت خانواده‌هایشان تمام می‌شود. این مسئله بسیار واضح و شناخته‌شده است. آنچه که شناخته‌شده نیست، مقام زن در اسلام است. در بخشهای بعدی کوشش شده است که موضع اسلام در مورد زنان را مورد بررسی قرا دهیم:


مقام زن در اسلام

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
1. زن در اسلام به عنوان شریک مساوی و کامل مرد در تولید نسل بشر به رسمیت شناخته می‌شود. مرد، پدر و زن، مادر است و هر دو برای زندگی ضروری و لازم هستند. نقش زن کمتر از مرد حیاتی نیست. با این شراکت او در هر جنبه‌ای دارای سهم مساوی است. او دارای حقوق مساوی است، مسؤلیتهای برابری را بر عهده می‌گیرد و در درون او همانقدر توانایی و انسانیت است که در شریک او‌. در رابـ*ـطه با این اشتراک برابر در تولید نسل انسان خداوند می‌فرماید:
«ای مردم، ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه شعبه‌های بسیار و قبایل مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید‌...»(49:13 و 4:1).
2. زن در انجام مسئولیتهای شخصی و جمعی و همچنین دریافت پاداش برای اعمال نیکش با مرد برابر است. او به عنوان یک شخصیت مستقل، دارای کیفیتهای انسانی و قابل تمایلات معنوی شناخته شده است. طبیعت انسانی او نه پست‌تر و نه منحرف‌تر از مرد است. هر دو اعضای یکدیگرند. خداوند می‌فرماید:
«پس خدای آنها دعایشان را مستجاب کرد (و فرمود:)عمل هیچکس را، از مرد و زن بی‌مزد نگذارم. شما از یکدیگرید...»
(3:195، 3:17، 36s-33:35، 21-19: 66)
3. زن در دنبال کردن آموزش و یافتن دانش با مرد برابر است‌. هنگامی که اسلام طلب علم را بر مسلمانان واجب نمود، هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نشد. در حدود چهارده قرن پیش، محمد(ص) اعلام کرد که طلب علم بر هر مسلمانی از زن و مرد واجب است. چنین اعلامی بسیار آَشکار و روشن است و در طول تاریخ توسط مسلمانان به اجرا گذاشته شده است.
4. زن دارای حق آزادی بیان درست به اندازه مرد است‌. آرای درست او مورد توجه
قرار می‌گیرد و نمی‌تواند تنها به خاطر اینکه به جنس مؤنث تعلق دارد کنار گذاشته شود. از قرآن و تاریخ گزارش شده است که زنان نه تنها عقاید خود را آزادانه بیان می‌کردند بلکه با پیامبر و یا سایر رهبران مسلمان بحث کرده و یا در مباحثات جدی شرکت می‌نمودند (قرآن 4-1‌: 12،58 -60:10). بعلاوه گاه اتفاق می‌افتاد که زنان مسلمان نظر خود را در مورد موضوعات قانونی مربوط به عموم مطرح می‌کردند و با خلیفه مخالفت می‌نمودند و سپس خلیفه استدلال درست این زنان را می‌پذیرفت. یک مورد خاص از چنین مواردی در زمان خلافت عمر بن خطاب اتفاق افتاد.
5. شواهد تاریخی نشان می‌دهد که زنان در زندگی جمعی مسلمانان صدر اسلام، بخصوص در مواقع اضطراری شرکت داشتند. زنان، ارتش اسلام را در جنگها همراهی می‌کردند تا از زخمیها پرستاری کرده، مایحتاج را تأمین کنند، به مجاهدان خدمت کنند و غیره‌. آنها را در پشت میله‌های آهنی حبس نبودند و یا موجوداتی بی‌ارزش و فاقد روح در نظر گرفته نمی‌شدند.
6. اسلام به زن حقوق مساوی در عقدِ قرارداد، معاملات، کسب درآمد و مالکیت مستقل اعطا می‌کند. زندگی او، مایملکش و آبرویش به همان اندازه مرد مورد احترام است. اگر زن مرتکب خلافی شود، در یک مورد یکسان مجازات او بیشتر یا کمتر از یک مرد نیست. اگر فریب داده شود یا مجروح شود،
خسارات لازم را درست به اندازه مردی در همان موقعیت دریافت می‌کند.(2:178، 93-92 و 4:45)
7. در اسلام تنها به بیان آماری حقوق زن بسنده نشده است بلکه تمام تلاش در جهت حفظ حقوق زنان است. اسلام هرگز افرادی که متمایل به تعصب بر علیه زنان و یا تبعیض میان زن و مرد هستند را نمی‌پذیرد. قرآن بارها و بارها کسانی را که معتقد بودند زنان پست‌تر از مردان هستند مورد سرزنش قرار می‌دهد (59-57: 16 ، 59-47،19-15: 43 ، 23-21: 53).


مقام زن در اسلام

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
جدای از به رسمیت شناختن زن به عنوان موجود انسانی مستقلی که وجودش بطور مساوی برای بقای بشریت ضروری است، اسلام به او سهمی از ارث داده است. پیش از اسلام، نه تنها به زن سهمی از ارث تعلق نمی‌گرفت بلکه خود زن به عنوان مایملکی در نظر گرفته می‌شد که توسط مردان به ارث برده می‌شد. اسلام از آن مایملک قابل به ارث رسیدن، یک وارث ساخت و کیفیتهای انسانی موجود در زن را به رسمیت شناخت. خواه او همسر یا مادر، یا دختر و یا خواهر باشد، سهمی از مایملک خویشاوند متوفی دریافت می‌کند که بستگی به میزان نزدیکی او به فرد متوفی (نسبت او با فرد متوفی) و تعداد وراث دارد. این سهم متعلق به او بوده و هیچکس نمی‌تواند آن را از وی سلب کند و یا او را از ارث محروم کند. حتی اگر فرد متوفی با وصیت خود به سایر خویشاوندان، خواسته باشد زن را به نفع دیگری یا به هر دلیل دیگری از ارث محروم کند، شارع به او چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد. هر صاحب مالی مجاز است که در مورد یک سوم از مایملک خود هر وصیتی را بکند، به این ترتیب او نباید بر حقوق افراد در میراثش تأثیری بگذارد و در این مورد مسئله برابری و مشابهت کاملاً قابل به کار بستن است. در اصل، هم زن و هم مرد به طور مساوی حق دارند که از مایملک فرد متوفی ارث ببرند، ولی سهمی که هر یک دریافت می‌کنند ممکن است متفاوت باشد. در بعضی از موارد، مرد دو سهم و زن تنها یک سهم دریافت می‌کند. این مسئله به معنای ترجیح دادن یا برتری مرد بر زن نیست. دلایلی که به خاطر آنها مرد در این موارد خاص سهم بیشتری دریافت می‌کند به شرح زیر است:
الف) اول اینکه مرد کسی است که به تنهایی مسئول تأمین کامل زندگی همسر، خانواده و اقوام نیازمند خود است. براساس قانون، این وظیفه اوست که تمام مسئولیتهای مالی را بر عهده بگیرد و وابستگانش را بطور مناسبی تأمین کند. همچنین این وظیفه اوست که در تمام امور خیریه جامعه‌اش از نظر مالی سهیم باشد. او به تنهایی می‌بایستی بار مالی خانواده را به دوش بکشد.
ب) دوم اینکه درست برخلاف مرد، یک زن هیچگونه مسئولیت مالی به غیر از مسئولیت اندک مخارج خود را ندارد. او از نظر مالی در امنیت و به خوبی تأمین شده است. اگر او یک همسر است، شوهرش تأمین کننده اوست، اگر یک دختر است، پدر او‌؛ اگر یک خواهر است، برادر او و غیره. اگر او هیچ خویشاوندی نداشته باشد که بتواند به آنها وابسته باشد، در آن هنگام دیگر هیچ سؤالی در مورد ارث مطرح نیست چرا که دیگر چیزی وجود ندارد که به ارث برده شود و کسی نیست که وصیت کند تا به او چیزی داده شود‌. ولی، چنین زنی به حال خود واگذاشته نمی‌شود تا از گرسنگی بمیرد، تأمین مخارج و زندگی او به عهده جامعه یا دولت است. ممکن است به او کمک شود یا به او شغلی داده شود تا بتواند مخارج زندگی خود را تأمین کند و هر چه که او کسب می‌کند متعلق به خود او خواهد بود. او مسئول تأمین و نگهداری هیچکس به غیر از خودش نیست. اگر یک مرد در موقعیت او باشد، هنوز مسئول خانواده خود و هر خویشاوند احتمالی که به کمک احتیاج دارد است. پس در سخت‌ترین شرایط مسئولیت مالی زن محدود و مسئولیت مالی مرد نامحدود است.


مقام زن در اسلام

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
ج) سوم اینکه، هنگامی که یک زن کمتر از یک مرد دریافت می‌کند، او در واقع از هرچه که برای آن کار کرده است محروم می‌شود. مایملکی که به ارث برده می‌شود، نتیجه کسب درآمد و یا تلاشهای او نیست. این چیزی است که از یک منبع خنثی به آنها رسیده است، در واقع چیزی فوق‌العاده یا اضافه است. این چیزی است که نه مرد و نه زن برای رسیدن به آن تلاش نکرده‌اند. این یک نوع کمک است و هر کمکی می‌بایست براساس نیازهای اضطراری و مسئولیتها توزیع شود بخصوص هنگامی که این توزیع توسط قانون خداوند تنظیم می‌شود.
د) اکنون، دریک طرف، ما یک وارث مرد داریم که بار تمام مسئولیتها و بدهیهای مالی بر دوش اوست و در طرف دیگر، یک وارث زن داریم که هیچ مسئولیت مالی ندارد و یا مسئولیت او بسیار اندک است. در این میان ما مایملک و کمکی را داریم که می‌بایستی از
طریق وراثت تقسیم شود. اگر ما وارث زن را از ارث محروم کنیم، این بسیار ناعادلانه خواهد بود چرا که او خویشاوند فرد متوفی است. به همین ترتیب، اگر ما به او سهمی مساوی مرد بدهیم، این برای مرد ناعادلانه خواهد بود. پس به عوض بی‌عدالتی نسبت به هر یک از طرفین، اسلام به مرد سهم بزرگی از مایملک به ارث برده شده را می‌دهد تا به او کمک کند که نیازهای خانواده‌اش را تأمین کرده و مسئولیتهای اجتماعی‌اش را انجام دهد. در عین حال، اسلام زن را فراموش نکرده است و به او نیز سهمی داده است تا نیازهای شخصی‌اش را برطرف کند. در حقیقت، از این نظر، اسلام نسبت به زن مهربانتر از مرد بوده است. اینجاست که می‌توان گفت بطور کلی حقوق زنان مساوی حقوق مردان است اگر چه که الزاماً مشابه نیست‌.(نگاه کنید به قرآن 176، 14 -4:11).
9. در بعضی از موارد شهادت دادن در برخی قراردادهای مدنی، شهادت دو مرد، یا یک مرد و یک زن مورد نیاز است. این نیز مجدداً هیچ نشانه‌ای از فرودستی زن نسبت به مرد نیست. این معیاری است که برای امنیت حقوق طرفین قرارداد در نظر گرفته شده است، زیرا بعنوان یک قانون، در زندگی عملی زنان چندان با تجربه نیستند. این کمبود تجربه ممکن است باعث از دست رفتن حقوق یکی از طرفین در هر قرارداد خاصی شود، لذا براساس قانون حداقل دو زن همراه با یک مرد باید شهادت بدهند. اگر یکی از زنانِ شاهد مطلبی را فراموش کند، دیگری می‌تواند به او یادآوری کند. یا اگر یکی از آنها به خاطر کم تجربگی اشتباهی کند، دیگری به او کمک می‌کند تا اشتباهش را اصلاح کند.
این یک معیار پیش‌گیرانه است که معاملات صحیح و داد و ستد درست را میان مردم تضمین می‌کند. در حقیقت، این معیار به زن نقشی برای ایفا در زندگی مدنی می‌دهد و کمک می‌کند تا عدالت در جامعه استوار شود. در هرحال، کمبود تجربه در زندگی مدنی، الزاماً به معنای فرودست بودن زن نسبت به مرد از نظر مقام او نیست. هر انسانی دارای کمبودهایی است و با این حال هیچکس مقام انسانی او را مورد سؤال قرار نمی‌دهد (2:282).


مقام زن در اسلام

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
زن از امتیازاتی برخوردار است که مردفاقد آنهاست. بعضی از وظایف دینی بر عهده زن نیست مثلاً در هنگام عادت ماهیانه و زایمان، خواندن نماز و روزه گرفتن بر او واجب نیست. او از تمام تعهدات مالی برکنار است. به عنوان یک مادر، در نظر خداوند دارای ارزش و افتخار بیشتری است (15-14: 31 و 46:15) پیامبر(ص) این افتخار را با اعلام اینکه بهشت زیر پای مادران است، تصدیق کرد. او شایسته سه چهارم مهر و محبت پسرش در مقابل یک چهارم برای پدر، است. به عنوان یک همسر، او می‌تواند از شوهر اینده‌اش تقاضای مهریه‌ای مناسب را بکند که تماماً متعلق به او خواهد بود. تدارک کامل و تأمین همه نیازها توسط شوهر، حق اوست. او مجبور نیست کار کند و یا در مخارج خانواده با شوهرش سهیم باشد. او آزاد است که هر چه را که پیش از ازدواج متعلق به او بوده است نگه دارد و شوهر هیچ حقی در هیچ یک از مایملک او ندارد. به عنوان یک دختر یا خواهر، امنیت و تأمین مایحتاج توسط پدر یا برادر حق اوست. این امتیاز اوست. اگر او بخواهد که کار کند و از خود درآمدی داشته باشد و در اداره مسئولیتهای خانواده مشارکت کند، به شرط حفظ انسجام و شرف وی، او آزاد است که چنین کند.
11. در هنگام نماز، زن پشت سر مرد می‌ایستد، اما این نشانه‌ای از فرودستی وی نسبت به مرد نیست. زن، چنانکه قبلاً گفته شد، مجبور نیست که در نمازهای جماعت شرکت کند، چنانکه بر مرد واجب است. ولی اگر در این نمازها شرکت کند، در صفهای جداگانه‌ای که منحصراً از زنان تشکیل شده است می‌ایستد. این قانون نظم در نماز است و نه دسته‌بندی بر اساس میزان اهمیت. در صفوف مردان، رئیس دولت دوش به دوش یک فقیر می‌ایستد. مردان طبقات بالای جامعه در نماز در کنار مردانی از پایین‌ترین طبقات می‌ایستند. نظم صفوف در نماز برای آن است که هرکس بتواند در حال عبادت تمرکز خود را حفظ کند. این نکته بسیار مهم است چرا که نمازهای اسلامی بر اساس تمرکز صورت می‌گیرند. در نماز حافظه و قدرت به خاطر آوردن صحیح در حال حرکتهای مختلف ایستادن، رکوع و سجود و‌... اهمیت زیادی دارد. پس اگر مردان و زنان با هم بطور آمیخته در صفوف می‌ایستادند، ممکن بود که چیزی مزاحم که باعث پراکندگی ذهن
می‌شود رخ دهد. در چنین حالتی ذهن با چیزی بیگانه با نماز و دور از راه روشن مراقبه و عبادت اشغال می‌شود. نتیجه این امر، از دست رفتن هدف است. اسلام مواجهه فیزیکی زن و مرد در نماز را ممنوع کرده است. اگر آنها در هنگام نماز در کنار یکدیگر بایستند ممکن است که با یکدیگر، حتی به اشتباه، تماس پیدا کنند و این جوهر عبادتشان را ضایع می‌کند. لذا به منظور اجتناب از هرگونه مزاحمت و پراکندگی ذهن و کمک به تمرکز در عبادت و افکار خالص، برای حفظ هماهنگی و نظم در میان عبادت‌کنندگان و برای رسیدن به اهداف حقیقی نماز، اسلام سازمان‌دهی صفوف را که در آن مردان در صفوف جلو و زنان در پشت کودکان می‌ایستند، دستور داده است. اگر کسی حکمت سازمان دهی صفوف عبادت‌کنندگان را به این ترتیب دریابد، آن را به طور کامل تحسین می‌کند.
12. زن مسلمان همیشه همراه با سنتی قدیمی به نام «حجاب» است. اینکه زن می‌بایستی خود را با پرده افتخار، شرف، عفت، پاکی و انسجام بیاراید، امری اسلامی است. او باید از هرگونه رفتار یا حرکتی که احساسات مردان دیگر به غیر از همسر قانونی او را علاقه‌مند می‌کند و یا باعث سوءظن در مورد اخلاقیات او می‌شود، پرهیز کند‌. به او هشدار داده شده است که زیبایی‌ها یا جذابیتهای فیزیکی خود را در
مقابل بیگانگان به نمایش نگذارد. حجابی که او می‌بایست بپوشد چیزی است که می‌تواند نفس او را از ضعفها، ذهن او را از مشغولیت، چشمانش را از نگاههای میل‌آمیز و شخصیتش را از بی‌اخلاقی حفظ کند. اسلام به شدت نگران انسجام زن، سالم ماندن اخلاقیات و روحیه او و حفظ شخصیت و منش اوست (قرآن، 31- 24:30)
13. تا به حال روشن شد که مقام زن در اسلام بطور بی‌سابقه‌ای رفیع و به طور واقع‌گرایانه‌ای متناسب با طبیعت اوست. اگر او در برخی زمینه‌ها از چیزی محروم شده است، در بسیاری از زمینه‌های دیگر این محرومیت بطور کامل با چیزهای بیشتری جبران شده است. این حقیقت که او متعلق به جنس مؤنث است هیچ تأثیری در مقام انسانی یا شخصیت مستقل او ندارد و نمی‌تواند مبنای هیچ تعصبی بر علیه او و یا بی‌عدالتی نسبت به شخص او قرار بگیرد. اسلام به زن جایگاهی را بخشیده است که شایسته اوست. حقوق او به زیبایی متناسب با وظایف اوست. توازن میان حقوق و وظایف به خوبی حفظ شده است و هیچ یک سنگین‌تر از دیگری نیست. جایگاه کامل زن در این ایه قرآن تصویر شده است:
«و زنان را برمردان حقی است، همچنانکه مردان را بر زنان، براساس آنچه که صحیح است، و مردان را برآنان به میزانی برتری است (امتیازاتی همچون برخی موارد ارث)»(2:228).
این امتیاز، علتی برای برتری و یا اعتبار بخشیدن برای تسلط بر زن نیست. این برتری متناسب مسئولیتهای اضافه مرد است و به منظور جبران تعهدات نامحدودی است که برعهده اوست.
این مسئولیتهای اضافه است که به مرد در بعضی جنبه‌های اقتصادی تا حدی نسبت به زن برتری می‌دهد. این یک درجه بالاتر در انسانیت و یا در شخصیت نیست. این حتی به معنی تسلط یکی بر دیگری و یا سرکوب یکی توسط دیگری هم نیست. این یک تقسیم رحمت خداوند بر اساس طبیعتی است که خدا خالق آن است و او بهتر از هر کس می‌داند که چه چیزی برای زن و چه چیزی برای مرد نیکوست.
خداوند مطلقاً بر حق است هنگامی که می‌فرماید:
«ای مردم از پروردگارتان پروا کنید، همو که شما را از یک تن یگانه بیافرید و همسر او را هم از او پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکند»(4:1).
منبع: انسانی


مقام زن در اسلام

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
تردیدی نیست که زنان، در طول تاریخ از موقعیت مطلوب و شان بالایی برخوردار نبوده و غالبا مورد بی مهری و ظلم و ستم واقع می شدند، اما با رشد روز افزون آگاهی های بشر و پیشرفت سریع علوم انسانی و اجتماعی، این پرسش مطرح شد که جایگاه واقعی زنان در جامعه و خانواده کدام است و چگونه می توان حقوق از دست رفته زنان را استیفا کرد. در این راستا به یقین می توان گفت که ادیان الهی بویژه دین خاتم، بیش از همه به احیای شخصیت والای زن همت گماشته اند و خداوند متعال بهترین راه را برای سعادت و رستگاری بشر اعم از زن و مرد فراروی آنان گشوده است. معارف و الگوهای حیات بخش اسلام اگر چه در مسیر احیای شخصیت و جایگاه زنان تاثیرات زیادی داشته و دارد، ولی بسیاری از حقایق در پس ابرهای جهل و خرافه پنهان مانده و جامعه زنان هنوز نتوانسته اند آن چنان که باید از میوه های شیرین فرهنگ دینی بهره مند گردند. از طرف دیگر فرهنگ غرب با تسلط بر امکانات مادی و مراکز ارتباطی و اطلاعاتی سعی در تحمیل الگوی ناقص خویش بر ملت های جهان دارد. آنان که هنوز از سودمندی دستاوردهای خویش مطمئن نیستند و از درون دچار چالش های عمیق و فراگیر شده اند، به تهاجم فرهنگی بر علیه کشورهای دیگر دست زده اند. از این رو ضروری است در دورانی که به «جاهلیت مدرن » موسوم گشته، با معرفی دقیق شخصیت و جایگاه زن گامی مهم در جهت پیشبرد اهداف عالی اسلام برداریم.

برگ های سیاه تاریخ

فرهنگ های منحط و آداب و رسوم غلط در جوامع بشری انواع ظلم و جور و سختی را بر زنان تحمیل کرده و آنان را به استثمار کشیده است. اکنون نمونه هایی از اشکال مختلف ستم بر زنان در کشورهای گوناگون مطرح می شود:

یونان: یونانیان زن را زاده شیطان می دانستند و او را در هیچ کاری مداخله نمی دادند و فقط برای ارضاء غریزه **** و خدمت گذاری، از او استفاده می کردند. در یونان زن به آسانی مورد معامله و واگذاری به بیگانه قرار می گرفت.

روم: هر چند رومی ها در قوانین و حقوق،پیشرفت زیادی داشته اند، اما عقیده آن ها درباره زن این بوده است که او را به علت دارانبودن روح انسانی،برای حشر در روز قیامت لایق نمی دانسته اند. در نظر رومیان زن مظهر شیطان و انواع ارواح موذیه بود، از این جهت در خندیدن و سخن گفتن از او جلوگیری می کردند و اکثرا دهان او را جز در موارد خوردن می بستند. در روم زنان همیشه تحت کفالت بودند و احتیاج به قیم داشتند و پس از مرگ مانند اشیاء به ارث برده می شدند.


مقام زن در اسلام

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
جاهلیت عرب: زن در میان عرب های جاهلی وضعیت نامناسبی داشته، با فجیع ترین وضع زندگی می کرده و مانند کالایی خرید و فروش می شده و از هر گونه حقوق اجتماعی و فردی حتی حق ارث محروم بوده است. آنان زن را در شمار حیوانات قرار داده و او را جزء لوازم و اثاث زندگی می شمردند. غالبا از بیم قحطی و یا از ترس آلودگی، دختران خود را در روز اول تولد سر می بریدند و یا از بالای کوه بلند به دره عمیقی پرتاب می کردند و گاهی در میان آب غرق می کردند (2) .

همچنین زنده به گور کردن دختران مرسوم بوده است. به عنوان نمونه وقتی از قیس بن عاصم سؤال شد که تا کنون چند نفر از دخترانت را زنده به گور کرده ای، پاسخ داد: دوازده یا سیزده دختر (3) . به همین منظور آیاتی چند از قران کریم در مزمت و نکوهش آنان بیان شده است، از جمله: «قد خسر الذین قتلوا اولادهم سفها بغیر علم » (4) ; «البته آنان که فرزندان خود را به سفاهت و نادانی کشتند زیانکارند.» و «وکذلک زین لکثیر من المشرکین قتل اولادهم شرکاؤهم » (5) ; «و همچنین در نظر بسیاری از مشرکان، [عمل ظالمانه ]کشتن فرزندانشان را بت های ایشان نیکو جلوه داد.»

جایگاه واقعی زن در اسلام

الف) تکامل زن

یکی از عالی ترین برنامه های اسلام که این دین را سرآمد تمام ادیان قرار داده است، از بین بردن تمام بی عدالتی نسبت به زن بوده است. اسلام بنیان برتری طلبی های قومی، نژادی، **** و مالی را ویران نمود و تمام انسان ها از مرد و زن، غنی و فقیر، عرب و عجم، سیاه و سفید، و زشت و زیبا را در یک صف قرار داد.

این دین آسمانی تنها ملاک برتری را تقوا و ارزش های معنوی و فضائل اخلاقی دانسته است. خداوند متعال می فرماید: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم » (6) ; «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.»

از طرف دیگر، هدایت تشریعی، عام و گسترده است و به گروه خاصی اختصاص ندارد و هر کس می تواند از این دریای رحمت الهی حظ و بهره ای ببرد و راه تکامل و سعادت خویش را هموار سازد. خداوند متعال می فرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا واما کفورا» (7) ; «ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس.» پس اختلاف در جنسیت نمی تواند مانعی برای تکامل باشد.

شهید مطهری رحمه الله پیرامون این موضوع چنین می گوید: «اسلام در سیر من الخلق الی الحق یعنی در حرکت و مسافرت به سوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست. (8) »

نمونه های تاریخی، گواهی صادق بر این مدعاست. در طول تاریخ، زنان بسیاری بوده اند که قله های ترقی را در نوردیده و به عنوان زنان نمونه و الگو معرفی شده اند. «ضرب الله مثلا للذین ءامنوا امرات فرعون اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة ونجنی من فرعون وعمله ونجنی من القوم الظالمین ومریم ابنت عمران التی احصنت فرجها» (9) ; «خداوند برای مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است در آن هنگام که گفت: پروردگارا خانه ای برای من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش. و همچنین مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت.»


مقام زن در اسلام

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
همچنین زن می تواند به مقام و منزلتی برسد که غضب و رضایت او غضب و رضای الهی را در پی داشته باشد، چنان که در حدیثی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله درباره حضرت فاطمه علیها السلام آمده است: «ان الله لیغضب لغضب فاطمة ویرضی لرضاها; همانا خداوند از غضب فاطمه غضبناک و از خشنودی او خشنود می شود. (10) »

ب) حقوق زن

یکی از مباحث قابل توجه در مورد جایگاه زنان در اسلام، جایگاه حقوقی آنان است. اگر چه اسلام برای زنان در ابعاد فردی و اجتماعی قوانین ویژه ای وضع نموده ولی در برابر، حقوق شایسته ای برای آنان قرار داده که موجب تعالی شخصیت آن ها است. خداوند حکیم می فرماید: «ولهن مثل الذی علیهن بالمعروف » (11) ; «و برای زنان همانند وظایفی که بر دوش آن هاست [حقوق] شایسته ای قرار داده شده است.» در این مقال به ذکر نمونه هایی از اقداماتی که اسلام برای احیاء و استیفای حقوق زنان انجام داده است می پردازیم.

1) احیاء شخصیت زنان

در طول تاریخ به واسطه برتری جسمانی مردان بر زنان، شخصیت و جایگاه زنان به پایین ترین حد تنزل یافته بود، به طوری که مایه سرافکندگی و طوق لعنت به شمار می رفتند. به عنوان نمونه قرآن کریم می فرماید: «واذا بشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسودا وهو کظیم » (12) ; «و هرگاه به یکی از آن ها بشارت دهند که دختری نصیب تو شده، صورتش [از فرط ناراحتی] سیاه می شود و به شدت خشمگین می گردد.» اما اسلام با قوانین بی بدیل خود و گفتار و رفتار پیامبری که رحمة للعالمین بود، شخصیت از دست رفته زنان را احیا کرد و او را مایه رحمت و برکت معرفی نمود، چنانکه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله می فرمایند: «البنات هن المشفقات المجهزات المبارکات (13) ; دخترها مایه رحمت، صلاح زندگی و برکت هستند.»

2) به رسمیت شناختن حق مالکیت زنان

قبل از اسلام زنان نه تنها حق مالکیت نداشتند، بلکه همچون کالایی خرید و فروش می شدند و در کنار اموال میت به ارث برده می شدند، حتی در کشورهای غربی با آن همه هیاهوی تبلیغاتی و شعار برابری حقوق زن و مرد، تا یک قرن قبل حق مالکیت برای زنان قائل نبودند و بعد از انقلاب صنعتی - آن هم برای تشویق زنان برای حضور در کارخانه ها به عنوان نیروی کار ارزان قیمت - برای آنان حق مالکیت را به رسمیت شناختند. ویل دورانت مورخ بزرگ می نویسد: «نخستین قدم برای آزادی مادران بزرگ ما قانون 1882 م بود. به موجب این قانون زنان بریتانیای کبیر از آن پس از امتیاز بی سابقه ای برخوردار می شدند و آن این که پولی را که به دست می آوردند حق داشتند برای خود نگه دارند. این قانون عالی اخلاقی را کارخانه داران مجلس عوام وضع کردند تا بتوانند زنان انگلستان را به کارخانه ها بکشانند. از آن سال تا به امسال سودجویی مقاومت ناپذیری آنان را از بندگی و جان کندن در خانه رهانیده، گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه کرده است. (14) »

اما اسلام که انسان های کور دل و میل پرست قرن بیستم آن را به محدودیت حقوق زنان متهم می کنند، از قرن ها قبل حق مالکیت را برای زنان، به رسمیت شناخته و به هیچ کس حق تصرف در اموال آنان را نمی دهد. خداوند متعال به صراحت می فرماید: «للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن » (15) ; «مردان نصیبی از آن چه به دست می آورند دارند و زنان نیز نصیبی از آنچه به دست می آورند دارند [و نباید حقوق هیچ یک پایمال شود].» همچنین برای آنان به انتظار و نیاز آن ها در چهار چوب شریعت، حق ارث معین شده است. «وللنساء نصیب مما ترک الوالدان والاقربون » (16) ; «و برای زنان نیز از آن چه پدر و مادر و خویشاوندان [به ارث ]می گذارند، سهمی است.»


مقام زن در اسلام

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
تجویز حضور زنان در عرصه های اجتماعی، سـ*ـیاسی و فرهنگی

در اسلام به زنان حق دخالت در امور اجتماعی، سـ*ـیاسی و فرهنگی داده شده است، اما مشروط به حفظ عفاف و پاکدامنی و حریم انسانیت. اسلام از طرفی با حضور بی قید و شرط زنان در تمام امور و از بین رفتن حریم های اخلاقی مخالفت کرده و از طرف دیگر برای فعالیت های ضروری اجتماعی با حفظ عفت مانعی ایجاد نکرده است و راه اعتدال که سعادت آنان را در پی دارد در پیش روی آنان قرار داده است. به گفته استاد شهید مطهری رحمه الله: «اسلام در عین این که نهایت اهمیت را برای پاکی روابط **** به عمل آورده، هیچ گونه مانعی برای بروز استعدادهای انسانی زن به وجود نیاورده ا ست، بلکه کاری کرده که اگر این برنامه ها دور از افراط و تفریط اجرا شود، هم روحیه ها سالم می ماند، هم روابط خانواده ها صمیمی تر و جدی تر می گردد و هم محیط اجتماع برای فعالیت صحیح مرد و زن آماده تر می شود. (17) »

با بررسی تاریخ گرانمایه اسلام در می یابیم که اسلام هیچ گاه زنان را از حضور در امور فوق منع نکرده، بلکه در برخی مسائل مانند حج آن را واجب شمرده و در بسیاری موارد آن را مجاز دانسته است. در کتب تاریخی و روایی موارد زیادی از حضور زنان در عرصه های اجتماعی، سـ*ـیاسی و فرهنگی در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله و بعد از آن در زمان ائمه معصومین: بیان شده که به نمونه هایی از آن ها اشاره می نماییم:

1) در زمان رسول الله صلی الله علیه وآله برخی از اصحاب، زنان را از حضور در امور خارج از خانه منع می کردند، ولی با مخالفت آن حضرت مواجه می شدند که می فرمود: «انه لقد اذن لکن ان تخرجن لحوائجکن (18) ; همانا خداوند به شما زنان اجازه داده است که برای برطرف کردن حوائج خود از خانه خارج شوید.»

2) در حوادث فتح مکه ذکر شده است که بعد از فتح مکه به دست سپاه مسلمانان، زنان مکه نزد پیامبرصلی الله علیه وآله می آمدند و با آن حضرت بیعت می کردند (19) .

در قرآن کریم به بیعت زنان با پیامبرصلی الله علیه وآله اشاره شده است: «یا ایها النبی اذا جاءک المؤمنات یبایعنک علی ان لا یشرکن بالله شیئا ولایسرقن ولایزنین ولایقتلن اولادهن ولایاتین ببهتان یفترینه بین ایدیهن وارجلهن ولا یعصینک فی معروف فبایعهن » (20) ; «ای پیامبر! هنگامی که زنان مؤمن برای بیعت، نزد تو آیند که دیگر هرگز شرک به خدا نیاورند و سرقت و زناکاری نکنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و افترا و بهتان میان دست و پای خود نبندند و با تو در هیچ امر معروفی [که به آن ها کنی] مخالفت نکنند، با آنان بیعت کن.»

3) در متون اسلامی نقل شده است که در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله زنان، از جمله حضرت فاطمه علیها السلام در تشییع جنازه بعضی از مسلمانان شرکت می کردند و آن حضرت هم آنان را از این کار منع نمی کردند (21) .

و حضرت زینب علیها السلام (23) و دفاع از حریم ولایت و روشنگری جامعه، از واقعیاتی است که قابل انکار نیست. آن دو بانوی بزرگ اسلام با حضور در اجتماع مردم و مجالس بزرگ در یک حرکت و جهاد فرهنگی بر علیه دشمنان اسلام قیام نمودند و به دفاع از حق پرداختند.


مقام زن در اسلام

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا