خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,106
امتیاز واکنش
5,459
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
پاريس بيشتر پايتخت فرهنگي جهان بود تا پايتخت فرانسه. شايد هيچ شهري در سراسر تاريخ اين همه تجليات گوناگون زندگي را در خود گرد نياورده باشد. جامعه ‌تربيت يافته و آراسته، و ادبيات پيشرفته، در صميميت هيجان انگيزي، به يكديگر پيوند يافته اند. ترس از دوزخ از دل پاريسيان تحصيل كرده رخت بربسته بود؛ و مردم، كه دريافته بودند غول خون آشامي ‏از آسمان ها بر گناهان آنان چشم ندوخته است، خويشتن را به نحو بي سابقه‌اي به خوشگذراني سرگرم ساخته بودند.

اين آزادي انديشه هنوز لرزش سرماي ناچيزي و حقارت، و پيامدهاي نامطبوع جهاني كه از خداپرستي و آرمان هاي اخلاقي دور است را به بار نياورده بود. گفتگوها مطنطن بودند، بازار مطايبه رونق داشت، و غالباً به لطيفه‌گويي و شوخي سطحي تنزل مي‏يافت؛ انديشه‌ها سطحي بودند؛ گويي بيم از آن داشتند كه در عمق چيزي يافت نشود. شايعات بي اساس و غيبت از رسوايي اين و آن رواج داشتند و به سرعت از باشگاهي به باشگاه ديگر، و از خانه‌اي به خانه ديگر، بر زبان ها جاري مي‏شدند. ولي مردم غالباً جرئت مي‏كردند و گفتگوهاي خويش را به زمينه‏هاي خطرناكي از سياست، دين، و فلسفه مي‏كشاندند. زمينه‏هايي كه مردم امروز ندرتاً جرئت مي‏كنند بدانها بپردازند.

جامعه فرانسه جامعه‌اي برجسته بود، زيرا زنان جان و روان آن بودند. اينان خداياني بودند كه جامعه آنان را مي‏پرستيد و خلق و خوي جامعه را آنان تعيين مي‏كردند. اينان، با وجود عرف و عادت و موانع بسيار ديگر، براي خود چندان دانشي اندوخته بودند كه بتوانند با برجسته‌ترين متفكران زمان كه دوست داشتند از آنان پذيرايي كنند سخن گويند. زنان با حضور در انجمن هايي كه دانشمندان در آنها سخن مي‏راندند با مردان همچشمي‏ مي‏كردند.

از آنجا كه مردان اكنون بيشتر وقت خويش را در شهر و دربار مي‏گذرانيدند و كمتر در اردوگاه هاي نظامي‏ بسر مي‏بردند، بيش از پيش نسبت به فريبندگي لمس ناپذير زنان، زيبايي حركت، آهنگ صدا، نشاط و چالاكي روح، درخشش چشمان، ظرافت انديشه، و لطافت روح آنان حساس شده بودند.

اين ويژگي ها زن را در همه تمدن ها دوست داشتني ساخته‌اند، ولي شايد هيچ فرهنگ و جامعه‌اي به اندازه فرانسه قرن هجدهم به طبيعت، تربيت، جامه، جواهر، و آرايش آنان فريبندگي نداده باشد. اما اين فريبندگي نمي‏توانست قدرت زنان را نمايان سازد. رفتار با مردم مستلزم قدرت انديشه بود؛ و انديشه زنان با انديشه مردان برابري مي‌كرد. و گاهي بر آن برتري نيز مي‏جست.

زنان بيش از آنكه مردان آنان را بشناسند با مردان آشنايي داشتند؛ مردان براي رسيدن به انديشه‏هايي كه آنان را در فهم و ادراك پخته سازد بسيار شتابزده پيش آمدند. اما عقب نشيني شرمگنانه، حتي از زنان هوشمند، به آنان فرصت داد تا براي مبارزات شان، مشاهده كنند، تجربه نمايند، و برنامه ريزي به عمل آورند.

چون قدرت انديشه مردان، عمق و وسعت يافت، نفوذ زنان فزون تر گشت. آنان كه در ميدان كارزار دلاوري از خود نشان مي‏دادند در سالون ها، به اندازه دربار و اطاق خلوت، به انتظار پاداش بودند. شاعران از يافتن زن زيبا و گوش شنوا به شوق و هيجان مي‏آمدند. فيلسوفان از اينكه مي‏ديدند زنان روشنفكر و بلندپايه به سخنانشان گوش فرار مي‏دهند بر خود مي‏باليدند.


هنر در قرن هجدهم

 
  • تشکر
Reactions: SelmA

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,106
امتیاز واکنش
5,459
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
قرن هجدهم عصر درخشاني بود، زيرا در اين عصر زنان فرانسه انديشه‌هاي تابناك خويش را با زيبايي درهم آميخته بودند. از بركت وجود آنان بود كه نويسندگان فرانسه انديشه را با احساس گرمي‏ بخشيدند و فلسفه را با بذله گويي ظرافت دادند....

به خاطر زنان، نثر فرانسه روشن تر از شعر فرانسه شد، و زبان فرانسه چنان زيبايي مطبوع، عباراتي ظريف، و گفتاري مؤدبانه يافت كه آن را به زباني شيرين و عالي مبدل نمود. از بركت وجود زنان، هنر فرانسه از غرابت سبك باروك به پاكي و آراستگي شكل و ذوق رسيد و كليه جنبه‌هاي حيات فرانسه را زينت بخشيد.



انقلاب هنري، نمايانگر دگرگوني وضع سياسي و اخلاقي بود. پس از شكست سياست امپرياليستي لويي چهاردهم در اسپانيا، روح فرانسويان از ماجراجويي و عظمت‌ طلبي باز ايستاد و به لـ*ـذت هاي صلح و آرامش دل بست.

مشرب آن عصر نيازي به كليساهاي جديد نمي‌ديد و مجتمع هاي ساختماني شهري بزرگ، بيشتر به كارش مي‌آمد. از اين بناهاي بزرگ كه بگذريم، خانه‌ها و اطاق هاي فرانسويان كوچك تر، ولي تزيينات آنها ظريف تر شدند. سبك باروك اندك ‌اندك جاي خود را به سبك روكوكو سپرد: يعني سبك اشكال نامنظم و تزيينات فراوان، كمابيش، به‌سوي ظرافتي شكننده روي آورد و، از سر تفنن و هـ*ـوس، راه تخيلات بي شماري را در پيش گرفت.

شوق به پرداخت ظريف و استادانه، استعمال رنگ هاي روشن، و بسط شگفت‌انگيز طرح ها نشان « سبك دوران نيابت سلطنت » شد. سيماي شادمان خميدگي هاي پرظرافت، نظم هاي كلاسيك را در زير خود ناپديد كرد؛ زوايا از بين رفتند و گچبري ها به افراط گراييدند. مجسمه‌سازان شكوه و جلال اولمپي ورساي را رها كردند و به ساختن اشكال كوچك تري پرداختند كه حركتي اثيري و جاذبه‌اي عاطفي در آنها دميده شده بود. مبل‌سازان هدفشان بيشتر راحتي بود تا وقار و سنگيني. در اين زمان صندليهاي دونفره براي دوستان و عشاقي كه تاب فراق نداشتند ساخته شدند.

فيليپ با كردار، سليقه، و شخصيت خود مظهر تحول از سبك باروك به روكوكو بود. او با انتقال مقر حكومت از ورساي به پاريس وقار كلاسيك هنر دوران لويي چهاردهم را تا سطح روح سبك تر پايتخت پايين آورد و ثروت طبقه بورژوا را به راه تشويق و حمايت از هنر كشاند.

او از هنرمندان حمايت مي‌كرد. خود توانگر بود و با دستي گشاده به هنر و هنرمندان ياري مي‌كرد. او به جاي آثار هنري باعظمت و تصاوير ديني، افسانه‌اي، و تاريخي با مضامين كهن، درپي شاهكارهاي كوچك و خوش‌ساختي بود كه انگشتان را به وسوسه اندازد و چشمان را بگشايد ـ چون جعبه‌هاي كوچك جواهرنشان، ظروف سيمين، جام هاي زرين، چيني‌آلات شگرف، و تصاوير زنان برهنه دلربا.

سليقه زمان آشكارتر از همه در نقاشي اين روزگار خودنمايي كرده است. و از بند سنت هاي گذشته رهايي يافته بودند، و به تصوير تابلوهايي پرداختند كه اشتهاي نايب‌السلطنه به زيبايي و خوشگذراني، وجاهت سرزنده معشـ*ـوقه‌هايش، رنگ هاي تند اثاث و پرده‌هاي كاخ نيابت سلطنت، بزم هاي پرنشاط ، بازي ها و بالماسكه‌هاي دربار و همچنين سستي اخلاق زنان و مردان بازيگر و آواز خوان‌ها را منعكس مي‌كردند.


هنر در قرن هجدهم

 
  • تشکر
Reactions: SelmA

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,106
امتیاز واکنش
5,459
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
اساطير مشركان جايگزين داستان هاي تيره قديسان افسرده گشت؛ تصويرهاي ناآشناي چيني، تركي، ايراني، و يا هندي، انديشه‌هاي رهيده را به گردش در رؤياهاي شگفت مشرق‌زمين مي‌كشاند؛ نغمه‌هاي عاشقانه شباني به جاي سرگذشت هاي قهرماني نشست؛ تك‌چهره‌هاي خريداران جايگزين تابلوهايي شدند كه عظمت پادشاهان را نشان مي‌دادند.

گروهي از نقاشان فرانسوي كه در زمان لويي چهاردهم نام‌آور گشته بودند در دوران نيابت سلطنت نيز شهرت و اعتبار خويش را از دست ندادند.

انگلستان، كه در آسمان ادبيات و سياست چون ستاره مي‏درخشيد، در موسيقي و هنر قمر متواضع سيارات ديگر بود. عقب ماندگي انگلستان در هنر و موسيقي علل بسيار داشت. آسمان تيره انگلستان را به سختي مي‏توان از جمله اين علل دانست، زيرا آسمان هلند نيز تيره بود، و مي‏دانيم كه هلند به اندازه آسياهاي بادي خود هنرمند داشت. درياي مانش را كه انگلستان را از هنر و جنگ هاي بر اروپا جدا ساخته بود، شايد بتوان از موجبات ركود هنر در انگلستان به شمار آورد. شايد قريحه انگليسي بيش از اندازه در تجارت و جنگ فرو رفته بود.

آيين پروتستان را نيز شايد بتوان مسئول ركود هنر در انگلستان دانست، زيرا هنر در كشتزار تخيل مي‏رويد و آيين پروتستان تخيل را از هنر بيرون رانده، و به خدمت ادبيات و الاهيات گماشته بود؛ ولي مي‏دانيم كه هلند نيز پيرو آيين پروتستان بود. پس عامل اصلي را در انگلستان شايد بتوان انقلاب پيرايشگر و ميراث آن دانست: انقلاب پيرايشگر، پادشاه هنردوست را نیز سربريد، .... نفوذ و قدرت جنبش پيرايشگري، كه كاهش يافته بودند، از نو فزوني يافتند و زيبايي بار ديگر گنـ*ـاه شمرده شد.

انگلستان در پاره‏اي از هنرهاي كم ‏اهميت اندكي پيشرفت كرده بود. مجسمه‏سازان اكنون خويشتن را از بنايان متمايز مي‏ساختند. برجسته‏ترين مجسمه‏سازان انگلستان بيگانگاني بودند كه معمولا تابعيت انگلستان را مي‏پذيرفتند.

معماران انگلستان در جذبه سبك پالاديو فرو رفته بودند. هزاران تن از افراد طبقه بالاي انگلستان، كه ثروت آنان در پناه حكومت صلح جوي فزوني يافته بود، به ايتاليا سفر كردند و شيفته پرستش گاه هاي رومي ‏و كاخ هاي عهد رنسانس شدند. و پس از بازگشت، به انگلستان اين كشور را با سبک كلاسيك مي‏آراستند.

انگليسيان پيرو سبك پالاديو فراموش كرده بودند كه سبك هاي معماري كلاسيك براي آب و هواي مديترانه‏اي پديد آمده‏اند، نه براي اقليمي‏ با ابر و باد چون انگلستان. روشنايي خورشيد به درون نفوذ نمي‏كرد، و تالارهاي پهناور از نفوذ جريان هاي سرد هوا مصون نبودند.

فقر توده مردم انگلستان با شكوه كاخ هاي اين كشور برابري مي‏كرد. همچشمي‏ جنون آميزي بازرگانان و اشراف انگلستان را بر آن مي‏داشت كه براي پذيرايي مهمانان و خودنمايي، كاخ هاي پرشكوهي بسازند. ....


هنر در قرن هجدهم

 
  • تشکر
Reactions: SelmA

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,106
امتیاز واکنش
5,459
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
در اندك زماني در انگلستان، و حتي در ايرلند انگليسي، كاخ هاي پرشكوه سربه آسمان برافراشتند. براي تماشاي اين اقامتگاه هاي اشرافي و باغها و نگارخانه‏هاي آنها برنامه‏هايي ترتيب داده شد و كتابچه‏هايي براي راهنمايي تماشاگران چاپ شد. آوازه اين كاخ ها به روسيه هم رسيد؛ و ملکه خواست كه براي او ميزي با دورنماي كاخ هاي انگلستان بسازند.

بيشتر آثار نقاشي انگلستان در اين كاخ هاي اشرافي نگاه داري مي‏ شدند و تازه قست اعظم آنها را پنهان مي‏كردند؛ اشراف انگلستان توجه خويش را بيشتر به هنرمندان خارجي و بيش از همه، به تك چهره‏هاي بزرگاني معطوف ساخته بودند كه در زيرخاك مي‏پوسيدند، ولي اميدوار بودند كه برتابلوهاي نقاشي زنده بمانند؛ بازار تابلوهاي دورنما و حوادث تاريخي رونقي نداشت.

انجمن شاهي هنر مي‏كوشيد با ايجاد همچشمي‏ در ميان نقاشان، و با نمايش آثار هنري آنان، قريحه و ذوق ملي را به نقاشي برانگيزد. با وجود اين، تا نسل بعد، بازار تابلوهاي نقاشي انگليسي رونقي نيافت.

- موسيقي

از شگفتي هاي تاريخ است كه انگلستان با آن همه خدمات ارزنده‏اي كه به تكوين و نظريه ‏پردازي در زمينه‏هاي اقتصاد، سياست، ادبيات، علوم، دين و فلسفه كرده است، از عصر اليزابت اول به بعد نتوانسته است در زمينه موسيقي اثر شايان توجهي برجاي نهد.

ترك آيين كاتوليك و گرايش به آيين پروتستان احتمالا از موجبات ناكامي‏انگلستان در زمينه هنر موسيقي بود. آيين تازه كمتر از آيين كاتوليك موسيقيدانان را به ساختن آهنگ هاي موسيقي بهتر وادار مي‏كرد.

اگر چه آيين هاي ديني كليساي لوتري در آلمان و آيين هاي ديني كليساي انگليكان با نواهاي موسيقي همراه بودند، اما اشكال سخت گيرتر آيين هاي پروتستاني در انگلستان و جمهوري هلند به آهنگ هاي برتر از سرودهاي نيايش كليسايي مجال خودنمايي نمي‏دادند. افسانه‏هاي كليساي كاتوليك رومي، كه غالباً به لذات ايمان تأكيد داشتند، جاي خود را به معتقدات ملال آور مبتني بر نظريه تقدير ازلي سپردند كه ترس از دوزخ را به دل ها راه مي‏دادند.

آوازها از اين قاعده مستثنا بودند، و از همسرايي ها تا نغمه‏هاي غنايي نمايشنامه‏هاي شكسپير را شامل مي‏شدند. موسيقي معني شادي امروزين را نداشت. همسرايي ها يك قرن در انگلستان رونق داشتند.... محبوبيت آوازهاي دلپسند در انگلستان گواه بر ذوق موسيقيايي مردم اين سرزمين است. تقريباً همه مردم با نواختن يكي از آلات موسيقي آشنايي داشتند.

تنها تازگي در موسيقي، آغاز اپرا در اين كشور بود. با ورود گروهي از خوانندگان ايتاليايي از رم، اپرا توجه انگليسيان را به خود جلب كرد..... مردم لندن با آهنگ هاي اپرا پايكوبي مي‏كردند و آرياهاي سادة آن را مي‏خواندند. بدين ترتيب، آن مرحله از زندگي مردم انگلستان كه در تاريخ موسيقي از همه برجسته‏تر است آغاز شد.

هندل، نامدارترين آهنگ ساز عصر باخ بود. وي در آسمان هنر آلمان درخشيد، ايتالياي دوستدار موسيقي را به زانو در آورد، و در نيمه اول قرن هجدهم مظهر موسيقي انگلستان شد. او برتري عالي خود را فرض مسلم مي‏شمرد و كسي به اين برتري شكي روا نمي‏داشت. با بيش از 110 كيلو وزن، همچون مجسمه‏اي عظيم و سربر آسمان كشيده، جهان موسيقي را زير پاي خود گرفت.... اوراتوريو، كه صورت نسبتاً تازه‏اي از موسيقي بود، از همسرايي هاي قرون وسطي، كه متضمن داستان هايي از كتاب مقدس و زندگي قديسان بود، پديد آمد.


هنر در قرن هجدهم

 
  • تشکر
Reactions: SelmA

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,106
امتیاز واکنش
5,459
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
موسيقي فرانسه، رو به انحطاط نهاده بود‏. از آن دلبستگي ديوانه‌ وار به موسيقي، كه موجب شده بود ايتالياييان انقياد سياسي خويش را از ياد برند، و از آن تلاش شبانه روزي آلمانیها در اينجا خبري نبود‏.

موسيقي فرانسه از سبك كلاسيك به تزيينات باروك و ظرافت روكوكو، از كنترپوان هاي پيچيده به ملودي هاي روان و تم هاي ملايم كه به خلق و خوي فرانسوي بيشتر مي‏خوردند، در تغيير بود‏. آهنگسازان عامه پسند همچنان به سرودن تصنيف هاي عاشقانه‏، هجايي، و غم انگيز اشتغال داشتند؛ اينان در آثار خود، دوشيزگان را به پايگاه خدايي مي‏رساندند‏، شاهان را به مبارزه مي‏طلبيدند، و بكارت و تعلل را تقبيح مي‏كردند‏.

حمايت از موسيقي از شاهان، كه لازمه ‌شأن و شكوه شان بود‏، شروع مي‏شد و به صاحبان ثروت و مكنت مي‏رسيد، كه براي آنكه در نزد ديگران به خست و لئامت متهم نشوند، براي قليلي از صاحبان قدرت و نفوذ جلسات كنسرت‏، نمايش، و شعرخواني ترتيب مي‏دادند‏. در پاريس برنامه‏هاي موسيقي منظمي ‏براي همگان اجرا مي‏كرد؛ كم كم شهرهاي ديگر فرانسه نيز از اين كنسرتها تقليد كردند‏. اين يكي از جنبه‏هاي آفريننده زندگي پاريسي بود‏.


منبع: فرا شناخت


هنر در قرن هجدهم

 
  • تشکر
Reactions: SelmA
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا