خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,922
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
برای آنکه مقصود واضح شود باید این مقدمه را در نظر داشت :
در اصطلاح فلسفی علم بر دو گونه است : علم حضوری و علم حصولی . علم حضوری یعنی علمی که عین واقعیت معلوم پیش عالم ( نفس یا ادراک کننده دیگری ) حاضر است و عالم شخصیت معلوم را می یابد ، مانند علم نفس به ذات خود و حالات وجدانی و ذهنی خود .
علم حصولی یعنی علمی که واقعیت معلوم پیش عالم حاضر نیست ، فقط مفهوم و تصویری از معلوم پیش عالم حاضر است ، مثل علم نفس به موجودات خارجی از قبیل زمین ، آسمان ، درخت ، انسانهای دیگر ، اعضای بدن خود شخص ادراک کننده .
در علم حضوری مطابق تعریف بالا علم و معلوم یکی است یعنی وجود علم عین وجود معلوم است و انکشاف معلوم پیش عالم به واسطه حضور خود معلوم است در نزد عالم و از این جهت این علم را “ حضوری “ می نامند به خلاف علم حصولی که واقعیت معلوم غیر از واقعیت علم است و انکشاف معلوم پیش عالم به واسطه مفهوم یا تصویری است که از وی در پیش خود دارد و به عبارت دیگر به واسطه حصول صورتی است از معلوم در نزد عالم و از این جهت این علم را “ حصولی “ می نامند . تمام اطلاعات ما نسبت به عالم خارج از ذهن علم حصولی است .
در علم حصولی آن چیزی که ذهن اولا و بالذات و بلا واسطه می یابد همان پرسش پیش می آید که در صورتی که واقعیت خارج هیچگاه به فکر وارد نمی شود ما از کجا فهمیدیم که واقعیت خارج هست و فکر ما زاییده وی می باشد و حال آنکه هرچه را در خارج فرض کنیم ، فکری است که غیر از خارج است ، پس آیا نتیجه جز این به دست می آید که ما هیچگاه راه به خارج نداریم یعنی علم به خارج نداریم ؟ و این سخن بعینه سخن ایده آلیست است .
دانشمندان دیالکتیک به ما پاسخ می دهند :
شما با روش متافیزیک فکر کرده و سخن می گویید و در نتیجه مفاهیم را “ مطلق “ گرفته و به خطا می افتید ، پس اینکه می خواهید نفی علم به خارج مطلق را به گردن مفاهیم و تصاویر ذهنی است ولی این مفاهیم دارای یک خاصیت مخصوصی هستند و آن اینکه آینه و نشان دهنده خارج می باشند به طوری که انسان در مرحله اول خیال می کند که بلاواسطه به خارج نائل شده است ، در مرحله دوم می گوید این مفاهیمی که من تصور می کنم ( زمین و آسمان و ... ) در خارج وجود دارد و در مرحله سوم می گوید منشأ و مبدأ پیدایش تصورات ذهنی تأثیرات خارجی است . پس هر چند ذهن در مراحل بعدی درک می کند که پیدایش تصورات ذهنی در اثر تأثیرات خارجی است باید دید چه رابـ*ـطه ای بین مفهوم ذهنی و وجود خارجی است که پیش از آنکه نوبت به مرحله سوم برسد در مرحله اول - همان طوری که گفته شد - مفاهیم ، خارج را ارائه می دهند و در مرحله دوم انسان می گوید عین همین چیزهایی که در تصور من است ( زمین و آسمان ، درخت ، انسان و ... ) خارجیت و واقعیت دارند ؟ و بالاخره چه خصوصیتی در علم است که شخص عالم را به خارج توجه می دهد ؟ هر چند هر کس اعم از ایده آلیست یا رئالیست ، تابع هر مسلک و پیرو هر مکتب بوده باشد ، به حسب فطرت خود عملا برای علم کاشفیت تامه از خارج قائل است و تردیدی ندارد که عین آنچه در ذهن است واقعیت خارجی دارد نه چیز دیگر و یک نحوه وحدت و عینیت بین ذهن و خارج هست ( برای فهم کامل این مطلب رجوع شود به مقاله چهارم ) لکن تشریح فلسفی مطلب ، یکی از مسائل مهم فلسفه است و مسأله ارزش معلومات که در حاشیه قبل اشاره شد از این مسأله سرچشمه می گیرد .
چنانکه از مطالب گذشته معلوم شد ایده آلیستها ( سوفسطائیان ) از آنجا که منکر ما بگذارید نظر به اینکه اساسا خارج مطلق در ظرف علم موجود نیست ضرر به جایی نمی رساند و ما پیوسته به خارج ، علم نسبی داریم .
ما در پاسخ می گوییم :
اولا در این پاسخ به وجود فکر تصوری و تصدیقی مطلق اعتراف نمودید زیرا وجود چنین فکری را در مغز ما قبول کرده و پس از آن صحتش را نفی نمودید ( صحت مطلق را نفی مطلق نمودید وگرنه صحت مطلق با نفی نسبی تقابل و تنافی ندارد )
واقعیتهای خارجی هستند ( به حسب مشرب فلسفی نه به حسب فطرت ) خود را در این مسأله از قید هر زحمتی راحت نموده اند و سخنی با آنان نیست .

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه


علم حضوری و علم حصولی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا