خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
وقتی بحث جامعه مدنی و دولت‏ به عنوان دوپدیده اجتماعی مستقل پیش می‏آید بیشتر ناظربه دو نوع رابـ*ـطه متقابل است:
اول) «بازی با حاصل جمع صفر»: به این معنا كه هراندازه حوزه اقتدار دولت ‏بیشتر باشد «جامعه‏مدنی‏» محدودتر می‏گردد و بالعكس هرچه حوزه‏ جامعه مدنی وسیعتر باشد دولت كوچكترمی‏گردد.
دوم) رابـ*ـطه تعاملی «دولت و جامعه مدنی‏»: سعادت هرملتی در نظام سـ*ـیاسی خویش به این است كه این‏دو، مكمل و متمم یكدیگر باشند. دولتی كه ‏برخاسته از متن مردم و جامعه مدنی است ‏طبیعی است‏ برای بقای خویش نیاز مستمر به‏پایگاه اجتماعی و مقبولیت عمومی دارد و ازطرفی دولت می‏تواند با فراهم كردن چارچوبهای ‏قانونی زمینه بقای جامعه مدنی را فراهم نماید ودر واقع خاستگاه مشروعیت‏ سـ*ـیاسی خود را تضمین نماید.

وجود دولتهای غیرمردمی در دو قرن اخیرسبب شده است كه نوعی فرهنگ دولت گریزی‏ در ذهنیت تاریخی مردم ایران بوجود آید بطوری ‏كه وقتی اخیرا" جامعه مدنی مطرح شد برخی‏ تصور كردند كه وجود آن برای ضدیت‏ با دولت‏ است. در اینجا به برخی از راهكارهایی كه‏ می‏توانند رابـ*ـطه تعاملی دولت و جامعه مدنی راگسترش دهند و بالطبع كارآیی هر كدام را بالاببرند اشاره می‏كنیم:

1- نظم و قانون:

فرهنگ توجه به قانون، عامل زمینه ‏ساز سامان‏یابی نظام اجتماعی است. در چنین‏جامعه‏ای، دولت و حاكمیت، مظهر قانونمندی ‏است و برای خود، امتیاز فراقانونی قائل نیست وبه تبع آن مردم، سرشت قانونگرایی پیدا می‏كنند و آن را درونی می‏كنند و در روابط اجتماعی بكارمی‏گیرند. در چنین جامعه‏ای كه قانون بویژه‏ قانون اساسی، حاكم است، قدرت حكومتی‏ مبتنی بر اقتدار و صلاحیت اخلاقی و قانونی و از مشروعیت‏ برخوردار است. توجیه اخلاقی وقانونی برای اعمال و رفتار خود فراهم آورد و مقبولیت عامه آن سبب اطاعت مردم از آن بشود. و براین اساس است كه ‏همه نهادهای سـ*ـیاسی قانونمندانه عمل خواهند كرد و انتظار توقع عمومی نیز بر محور قانون ‏نهادینه خواهد شد و جاری تجمیع خواسته‏ها وانتقال آن به دولت نیز با عنایت ‏به قانون عمل‏ خواهد كرد.

2- گسترش تنوع و تكثر در جامعه:

یكی از راهكارهای اساسی در توسعه جامعه‏ مدنی خروج از تمركزگرایی و یكه‏گرائی (مونیسم)و ترویج تنوع و تكثر كمی و كیفی احزاب، جمعیتها، انجمنها، اتحادیه‏ها، كمیته‏ها، تنوع‏آراء و عقاید در جهت مصالح جامعه است درچنین جامعه‏ای قدرت در سراسر جامعه پراكنده ‏می‏شود و مركز تصمیم گیری نهایی و انحصاری ‏قدرتمندی وجود ندارد و همزیستی ‏مسالمت‏آمیز معتقدان و صاحبان اندیشه آراء وهواداران متعدد در كنار هم امكان‏پذیر می‏شود ودولت محصول این فرایند است كه بطور مداوم با آن در تعامل می‏باشد و همه گروهها نسبت‏ به‏ دولت وفادار هستند و دولت هم برای تضمین ‏آزادی و عدالت صرفا وظیفه گفتگو با این گروهها را دارد و گروههای تشكیل‏ دهنده دولت از طریق ‏مراوده و گفتگو با یكدیگر ارتباط دارند نه ازطریق دولت. آنچه قابل توجه است اینكه ‏وفاداری افراد به گروههایی است كه هویت دینی، صنفی و قومیشان به آنها وابسته است وفاداری ‏به دولت ‏با وساطت این گروههاست. بر این‏اساس گفته می‏شود جامعه متكثر شبكه‏ای ازگروههاست نه افراد و با این منظر است كه در این‏نوع جوامع هم فردگرایی افراطی لیبرالیستی نفی‏ می‏شود و هم ایده وحدت گرایانه دولت مردود است.

3- تصحیح نگرش و فرهنگ سـ*ـیاسی:

اصولا" فرهنگ سـ*ـیاسی، حاصل فرهنگ عمومی، ایدئولوژی طبقات حاكم و عملكرد ساختار قدرت سـ*ـیاسی است و در مقابل هر نوع ‏ساختار سـ*ـیاسی، نیازمند فرهنگ سـ*ـیاسی خویش است و یكی از عوامل تعیین‏ كننده در شكل‏گیری‏ جامعه مدنی و رابـ*ـطه قدرت با نهادهای سـ*ـیاسی واجتماعی، فرهنگ سـ*ـیاسی یك جامعه است كه ‏روش و نگرش افراد و نهادهای سـ*ـیاسی را نسبت‏ به پدیده قدرت و چگونگی تعامل با آن تعیین می‏كند. بنابراین برای تحقق و توسعه جامعه ‏مدنی باید نگرش فرهنگ سـ*ـیاسی را نسبت‏ به‏ تحزب و گروهبندی و تكثرگرایی و تحمل و آزادی و مشاركت ‏سـ*ـیاسی ثبت كرد.

4- تحدید ساخت قدرت سـ*ـیاسی:

آنچه جوامع را از یكدیگر متمایز می‏كند، تحول مربوط به ساختار قدرت سـ*ـیاسی و چگونگی اعمال حاكمیت در جامعه است. دربرخی جوامع، ساختار اقتدار سـ*ـیاسی دولت،محدود و معین شده است. افراد از استقلال رای ‏و عمل در تمامی زمینه‏ها برخوردارند. وجود گروههای قدرت و نهادهای سـ*ـیاسی مانند پارلمان، احزاب و انجمنها و اصناف و گروههای‏ فشار در جهت تمركز زدایی قدرت مطرح هستند و این مساله، موجب می‏شود تا تمایز دولت وجامعه مدنی بعنوان دو طرف ذی‏نفع از قدرت به‏ وجود آید و جامعه مدنی نهادینه شده و توسعه‏ یابد و راه تعامل آن دو هموار گردد.

منبع: تبیان


راهكارهای تعامل جامعه مدنی و دولت

 
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
5- توجه به ساختار طبقاتی در جامعه:

در ایجاد و توسعه جامعه مدنی، نه تنها ساختار اجتماعی بلكه تحولات تاریخی مؤثر درپیدایش تضادها و شكافهای عمده جامعه را باید در نظر گرفت، گاهی تحولات مقطعی كه مربوط به شرایط خاص زمانی نبوده، موجب پیدایش‏ شكافهای طبقاتی می‏شود و در شرایطی دیگرتركیب خاص افراد یك جامعه سبب پیدایش ‏احزاب، گروهبندیها و طرز تفكرهای متفاوت ‏می‏گردد لذا طبقه اجتماعی صورت ‏بخش ‏ایدئولوژی سـ*ـیاسی و احزاب در یك جامعه است ومی‏توان اذعان كرد كه طبقه اجتماعی مربوط به ‏ساختار اجتماعی یك جامعه است همانطوری كه‏«برینگتون‏مور» معتقد است ‏یكی از دلایل مهم ‏ظهور دموكراسیهای غربی در مقایسه باحكومتهای خودكامه استقلال برخی از گروهها وطبقات از نفوذ حكومت مركزی و مطرح شدن‏ حق مخالفت و مقاومت در برابر آمریت ناعادلانه ‏در كشورهای غربی و نبود این دو اصل در دیگركشورها بوده است. (4)

بنابراین یكی از راههای‏ایجاد و توسعه جامعه مدنی تقویت گروهها وطبقات اجتماعی و جلوگیری از استحاله آنها دردولت است كه این نیز به نوبه خود دولت راتقویت می‏كند.

6- ایجاد روحیه تحمل و تسامح:

یكی از لوازم ایجاد جامعه مدنی بالا بردن ‏روحیه تحمل دولتمردان و شهروندان است لذا روابط براساس رقابتی سالم انجام می‏گیرد ونوعی تعادل مثبت و سازنده و اجتناب از درگیری جامعه را سوق می‏دهد. و طبیعی است كه وجود این روحیه در جامعه یكی از لوازم حیات ‏اجتماعی است و از آن گریزی نیست و انسان ‏می‏تواند تقید و تعهد اعتقادی خود را نیز حفظ نماید، البته حوزه و حدود تسامح در یك جامعه ‏دینی باید تبیین و تعریف شده باشد.


راهكارهای تعامل جامعه مدنی و دولت

 
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا