نویسنده این موضوع
اشاره: در مقاله زیر كه در دو قسمت ارائه می گردد سعی شده است تا در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران رویكرد مدنیت و جمهوریت این كشور پس ازاین انقلاب بررسی شود .
اگر جامعه مدنی ، (Civil Society) راحوزههای مستقل از دولت و گروههای خود گردان بدانیم كه برخوردار از ارزشها و اعتقادات متنوعی بوده و در همزیستی مسالمت آمیز به سرمیبرند وبه صورت نهادهای واسطه و داوطلبانه میان دولت و آحاد ملت عمل میكنند، در اینصورت، تعریف اجمالی جامعه مدنی، مانند بسیاری پدیدههای اجتماعی، جنبه تجربی و غیرانتزاعیو غیر اوتوپیایی دارد و بعبارت دیگر جزء مواریث و دستاوردهای بشری است كه در آخرین تجربیات جوامع انسانی در فرآیند سعی و خطا پذیرفته شده است و چون تاریخ به پایان نرسیده، طبیعی است جامعه مدنی، محصول برداشت شده قطعی نیست. روش مطلوبی است برای اداره حیات اجتماعی انسانها و همچون سایر روشها در بسـ*ـتر تاریخ در معرض بهسازی وتحول میباشد و در آینده ممكن است قرائتهای موجود از آن مورد تردید و تجدید نظر قرار گیرد.پس تفكر دگماتیسی و جزمگرایانه در پذیرش یا انكار آن ناصواب و مردود است.
اگر جامعه مدنی را صرفا «روش» بدانیم طبعا تابع دو ویژگی خواهد بود: اولا خصلت عام وفراگیر دارد و ثانیا دارای ماهیت «خنثی» است بنابراین «جامعه مدنی» در ذات خویش ممكناست با فرهنگها و ساختارهای متفاوت و حتی باهر نوع اندیشه دینی یا غیردینی، شرقی و غربی، حق یا باطل، كارآمد و یا ناكارآمد، سازگاری داشته باشد و اینكه عدهای در جامعه ما اصراردارند كه هر روشی را در هر جایی و برای هرملتی، مفید جلوه دهند بدون آنكه در آن روش تجدید نظر نمایند، بیشك، جز جزمگرایی جاهلانه نام دیگر ندارد، همچنین عدهای دیگركه برای توجیه روشها بخواهند همه بسـ*ـتر خودی را متحول كنند، نیز چون یابنده دكمهای میمانند كه خیاط كت و شلواری برای آن دگمه بدوزد!! از سوی دیگر، علیرغم آنكه رهیافتهای متعددی جامعه مدنی را مورد كاوش و مطالعه قرار دادهاند و گستره تاریخی آن به درازای تاریخ تفكر سـ*ـیاسی تلقی شده و هم اكنون در خود غرب هم پابهپای مدرنیسم و پست مدرنیسم در عرصه اندیشه وعمل در تحول است، هنوز هیچ توافقی بر سر مفهوم آن ایجاد نشده و مناقشه حتی در جایگاه علمی این مفهوم ادامه دارد كه آیا اساسا مربوط به جامعهشناسیسـ*ـیاسی است یا به فلسفه سـ*ـیاسی و یا به حقوق؟ و هنوز تكلیف آن با دولت یكسره نشده است كه آیا جامعه مدنی، پیش از تكوین دولت بوده و یامساوی یا متضاد با دولت است و یا اصلا پس ازنابودی دولت، شكل میگیرد؟ هنوز درجدیدترین آثار غربی كه بانیان جامعه مدنیمدرن هستند با تردید، دیدگاه ارسطو كه جامعهمدنی را به مفهوم دولت در مقابل نهاد خانواده مطرح مینمود و دیدگاه اصحاب قرارداد اجتماعی (مانند هابز لاك و روسو) كه جامعه مدنی را در مقابل وضع طبیعی مقدم بر جامعهسـ*ـیاسی، میدانستند یاد میكنند. هنوزاندیشههای چپ كه خود در تعارض شدید بایكدیگرند، محل رجوع میباشند و میدانیم كه ماركس معتقد بود جامعه مدنی حوزه روابط اقتصادی و علایق خصوصی طبقاتی و یا روابط زیربنایی است كه خارج از حوزه روبنایی دولت است. در مقابل او «آنتونیو گرامشی» جامعه مدنی را حوزه روبنایی كه در آن دستگاههایایدئولوژیك به منظور ایجاد هژمونی طبقاتیعمل مینمایند، تعریف مینمود. هنوز در دنیایغرب، تفكر آنارشیستی جامعه مدنی را مدینه فاضلهای میدانند كه پس از نابودی دولتها درهای بهشت موعود خویش را فراروی بشریت میگشاید بنابراین در چنین وضعیتی در برخورد با چالشهای موجود در خصوص مفهوم جامعهمدنی و نحوه تحقق آن در كشور ما توجه به نكاتی چند ضروری مینماید:
1- بسـ*ـتر نضج و شكلگیری گفتمان جامعهمدنی، كشورهای غربی است اگر چه جامعه مدنی در مالكیت آنها نیست اما بالندگی آن با مبانی ومفروضات آنها توام بوده است و باید دوباره موبه مو مورد بحث قرار گیرد.
2- در برخورد با مفاهیم نوین غرب، معیارسنجش و ارزیابی را باید روشن كرد كه آیا ملاك مقبولیت یك موضوع جدید همچون جامعه مدنی، كهنه یا نو بودن آن، شرقی یا غربی بودن ودینی یا غیر دینی بودن آن است؟ آیا كارآمدی، معیار است؟
3- در این كه گفتمان جامعه مدنی، قابلیت تكرارپذیری و انطباق و ادغام در بسـ*ـتر دینی را دارد نیز هیچ توافقی وجود ندارد.
4- در پذیرش گفتمان خاصی از جامعهمدنی، چنانچه در انطباق آن بر جامعه، نیاز بهجرح و تعدیل و اصلاح باشد آیا باید در روش گفتمانی آن بازنگری كرد و یا همه موجودیت دینی و ملی خود را مورد تردید قرارداد؟(چنانچه در جامعه ما هم این ایده طرفدارانی دارد.)
5- در شرایطی كه ارتباطات، مرزهای ذهنی ملی را مورد تعدی قرار داده و جهان به سوی نوعی تفاهم فرهنگی میرود و تلقی مثبتی درجهان از جامعه مدنی وجود دارد آیا میتوان بانفی و انكار جزم گرایانه به مقابله مطلق با آن برخاست؟ (چنانكه در جامعه ما عدهای بر اینعقیدهاند.)
6- برخورد انفعالی در مقابل مفاهیم واندیشههای غربی، چه در پذیرش، چه در نفی آن نتایج زیانباری در عقب ماندگی یا محو هویت فكری فرهنگی جوامع و انسانهای منفعل دارد.
7- در انتقال و ترجمه تفكر دیگران، همواره قرائتخاص ناقلان و انگیزهها و علایق شخصیمترجمان دخیل بوده است لذا در طول یك قرن اخیر همواره شوكهای غیرطبیعی ناشی ازچالش فرهنگهای مغایر، اندیشه دینی را بامشكل مواجه كرده است.
منبع: تبیان
اگر جامعه مدنی ، (Civil Society) راحوزههای مستقل از دولت و گروههای خود گردان بدانیم كه برخوردار از ارزشها و اعتقادات متنوعی بوده و در همزیستی مسالمت آمیز به سرمیبرند وبه صورت نهادهای واسطه و داوطلبانه میان دولت و آحاد ملت عمل میكنند، در اینصورت، تعریف اجمالی جامعه مدنی، مانند بسیاری پدیدههای اجتماعی، جنبه تجربی و غیرانتزاعیو غیر اوتوپیایی دارد و بعبارت دیگر جزء مواریث و دستاوردهای بشری است كه در آخرین تجربیات جوامع انسانی در فرآیند سعی و خطا پذیرفته شده است و چون تاریخ به پایان نرسیده، طبیعی است جامعه مدنی، محصول برداشت شده قطعی نیست. روش مطلوبی است برای اداره حیات اجتماعی انسانها و همچون سایر روشها در بسـ*ـتر تاریخ در معرض بهسازی وتحول میباشد و در آینده ممكن است قرائتهای موجود از آن مورد تردید و تجدید نظر قرار گیرد.پس تفكر دگماتیسی و جزمگرایانه در پذیرش یا انكار آن ناصواب و مردود است.
اگر جامعه مدنی را صرفا «روش» بدانیم طبعا تابع دو ویژگی خواهد بود: اولا خصلت عام وفراگیر دارد و ثانیا دارای ماهیت «خنثی» است بنابراین «جامعه مدنی» در ذات خویش ممكناست با فرهنگها و ساختارهای متفاوت و حتی باهر نوع اندیشه دینی یا غیردینی، شرقی و غربی، حق یا باطل، كارآمد و یا ناكارآمد، سازگاری داشته باشد و اینكه عدهای در جامعه ما اصراردارند كه هر روشی را در هر جایی و برای هرملتی، مفید جلوه دهند بدون آنكه در آن روش تجدید نظر نمایند، بیشك، جز جزمگرایی جاهلانه نام دیگر ندارد، همچنین عدهای دیگركه برای توجیه روشها بخواهند همه بسـ*ـتر خودی را متحول كنند، نیز چون یابنده دكمهای میمانند كه خیاط كت و شلواری برای آن دگمه بدوزد!! از سوی دیگر، علیرغم آنكه رهیافتهای متعددی جامعه مدنی را مورد كاوش و مطالعه قرار دادهاند و گستره تاریخی آن به درازای تاریخ تفكر سـ*ـیاسی تلقی شده و هم اكنون در خود غرب هم پابهپای مدرنیسم و پست مدرنیسم در عرصه اندیشه وعمل در تحول است، هنوز هیچ توافقی بر سر مفهوم آن ایجاد نشده و مناقشه حتی در جایگاه علمی این مفهوم ادامه دارد كه آیا اساسا مربوط به جامعهشناسیسـ*ـیاسی است یا به فلسفه سـ*ـیاسی و یا به حقوق؟ و هنوز تكلیف آن با دولت یكسره نشده است كه آیا جامعه مدنی، پیش از تكوین دولت بوده و یامساوی یا متضاد با دولت است و یا اصلا پس ازنابودی دولت، شكل میگیرد؟ هنوز درجدیدترین آثار غربی كه بانیان جامعه مدنیمدرن هستند با تردید، دیدگاه ارسطو كه جامعهمدنی را به مفهوم دولت در مقابل نهاد خانواده مطرح مینمود و دیدگاه اصحاب قرارداد اجتماعی (مانند هابز لاك و روسو) كه جامعه مدنی را در مقابل وضع طبیعی مقدم بر جامعهسـ*ـیاسی، میدانستند یاد میكنند. هنوزاندیشههای چپ كه خود در تعارض شدید بایكدیگرند، محل رجوع میباشند و میدانیم كه ماركس معتقد بود جامعه مدنی حوزه روابط اقتصادی و علایق خصوصی طبقاتی و یا روابط زیربنایی است كه خارج از حوزه روبنایی دولت است. در مقابل او «آنتونیو گرامشی» جامعه مدنی را حوزه روبنایی كه در آن دستگاههایایدئولوژیك به منظور ایجاد هژمونی طبقاتیعمل مینمایند، تعریف مینمود. هنوز در دنیایغرب، تفكر آنارشیستی جامعه مدنی را مدینه فاضلهای میدانند كه پس از نابودی دولتها درهای بهشت موعود خویش را فراروی بشریت میگشاید بنابراین در چنین وضعیتی در برخورد با چالشهای موجود در خصوص مفهوم جامعهمدنی و نحوه تحقق آن در كشور ما توجه به نكاتی چند ضروری مینماید:
1- بسـ*ـتر نضج و شكلگیری گفتمان جامعهمدنی، كشورهای غربی است اگر چه جامعه مدنی در مالكیت آنها نیست اما بالندگی آن با مبانی ومفروضات آنها توام بوده است و باید دوباره موبه مو مورد بحث قرار گیرد.
2- در برخورد با مفاهیم نوین غرب، معیارسنجش و ارزیابی را باید روشن كرد كه آیا ملاك مقبولیت یك موضوع جدید همچون جامعه مدنی، كهنه یا نو بودن آن، شرقی یا غربی بودن ودینی یا غیر دینی بودن آن است؟ آیا كارآمدی، معیار است؟
3- در این كه گفتمان جامعه مدنی، قابلیت تكرارپذیری و انطباق و ادغام در بسـ*ـتر دینی را دارد نیز هیچ توافقی وجود ندارد.
4- در پذیرش گفتمان خاصی از جامعهمدنی، چنانچه در انطباق آن بر جامعه، نیاز بهجرح و تعدیل و اصلاح باشد آیا باید در روش گفتمانی آن بازنگری كرد و یا همه موجودیت دینی و ملی خود را مورد تردید قرارداد؟(چنانچه در جامعه ما هم این ایده طرفدارانی دارد.)
5- در شرایطی كه ارتباطات، مرزهای ذهنی ملی را مورد تعدی قرار داده و جهان به سوی نوعی تفاهم فرهنگی میرود و تلقی مثبتی درجهان از جامعه مدنی وجود دارد آیا میتوان بانفی و انكار جزم گرایانه به مقابله مطلق با آن برخاست؟ (چنانكه در جامعه ما عدهای بر اینعقیدهاند.)
6- برخورد انفعالی در مقابل مفاهیم واندیشههای غربی، چه در پذیرش، چه در نفی آن نتایج زیانباری در عقب ماندگی یا محو هویت فكری فرهنگی جوامع و انسانهای منفعل دارد.
7- در انتقال و ترجمه تفكر دیگران، همواره قرائتخاص ناقلان و انگیزهها و علایق شخصیمترجمان دخیل بوده است لذا در طول یك قرن اخیر همواره شوكهای غیرطبیعی ناشی ازچالش فرهنگهای مغایر، اندیشه دینی را بامشكل مواجه كرده است.
منبع: تبیان
جامعه مدنی و جمهوری اسلامی ایران
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com