خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,057
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
.شعله‌ور شدن جنگ در اقیانوس آرام (۱۹۴۱)
درگیرینده‌های میتسوبیشی زیرو متعلق به نیروی دریایی امپراتوری ژاپن بر روی ناو هواپیمابر شوکاکو، پیش از تهاجم به پرل هاربر
در سال ۱۹۳۹ ایالات متحده معاهدات تجاری خود با ژاپن را ملغی نمود و از ژوئیه ۱۹۴۰ فروش سوخت هواپیما به ژاپن را ممنوع کرد که این محدودیت‌ها فشار شدیدی را بر اقتصاد ژاپن وارد می‌نمود. در همین زمان ژاپنی‌ها اولین حمله خود به شهر مهم چانگشا را آغاز نمودند که در اواخر سپتامبر توسط چینی‌ها پس زده شد. در سال ۱۹۴۰ علی‌رغم نبردهای پراکنده میان دو طرف، جنگ میان ژاپن و چین به بن‌بست رسیده بود. به همین دلیل، برای قطع کردن خطوط ارتباطی چین با خارج جهت تضعیف این کشور و داشتن موقعیت بهتر جهت حمله به مستعمرات اروپاییان در شرق آسیا ژاپنی‌ها شمال هندوچین را اشغال نمودند. در نتیجه این رفتار ایالات متحده به سرعت فروش آهن، فولاد و قطعات مکانیکی را به ژاپن تحریم نمود.

ناو یواس‌اس آریزونا متعلق به ناوگان اقیانوس آرام ایالات متحده که در طی حمله به پرل هاربر کاملاً از بین رفت، ۷ دسامبر ۱۹۴۱
در اوایل سال ۱۹۴۰ نیروهای چین ملی ضدحمله وسیعی را آغاز نمودند. در اوت نیز کمونیست‌های چینی در چین مرکزی حملات خود را شروع کردند که در پاسخ به آن نیروهای ژاپنی سـ*ـیاست‌های سخت‌گیرانه‌ای را اجرا کردند تا از رسیدن ملزومات به کمونیست‌ها جلوگیری نمایند. اما اختلاف میان کمونیست‌ها و ملی‌گرایان در ژانویه سال ۱۹۴۱ به اوج رسید و منجر به درگیری مسلحانه میان ایشان گشت و همکاری مشترک آنان برای اخراج نیروهای اشغالگر ژاپنی پایان یافت. در ماه مارس سپاه ۱۱ ژاپن حمله به سرفرماندهی سپاه ۱۹ چین را آغاز نمود که در نبرد شانگو پس زده شد. در سپتامبر ژاپنی‌ها یکبار دیگر سعی کردند تا طی نبرد دوم چانگشا این شهر را اشغال کنند و نیروهای چین ملی را شکست بدهند.
موفقیت‌های آلمان در اروپا باعث تشویق ژاپن به فشار بیشتر بر قدرت‌های اروپایی نسبت به جنوب شرقی آسیا گشت. دولت هلند موافقت نمود تا از هند شرقی هلند مقداری نفت به ژاپنی‌ها بفروشد اما مذاکرات دربارهٔ دیگر منابع در ژوئن ۱۹۴۱ بدون موفقیت پایان گرفت. در ژوئیه ۱۹۴۱ ژاپن نیروهای خود را به سمت جنوب هندوچین گسیل داشت تا موقعیت نیروهای بریتانیایی و هلندی در شرق دور را تهدید کند. در پاسخ به این تهدید ایالات متحده، بریتانیا و دیگر دولت‌های اروپایی تمام سرمایه‌های ژاپن را توقیف نموده و تحریم همه‌جانبه نفتی را علیه ژاپن آغاز کردند. در همان زمان برنامه تهاجمی ژاپن علیه شرق دور شوروی که برای بهره‌برداری از وضعیت جنگی در غرب برنامه‌ریزی گشته بود به واسطه همین تحریم‌ها کنار گذاشته شد.
از اوایل ۱۹۴۱ ژاپن و ایالات متحده درگیر مذاکراتی جهت بهبود فضای سـ*ـیاسی پرتنش میان خود و پایان جنگ در چین بودند. در طول این مذاکرات علی‌رغم تلاش ژاپن برای ابراز پیشنهادهای جدید ایالات متحده که این پیشنهادهای را کافی نمی‌دید از پذیرش آن سر باز می‌زد. در همین زمان و به صورت مخفیانه مذاکراتی میان ایالات متحده، بریتانیا و هلند جهت طرح دفاع مشترک در صورت تهاجم ژاپن به متصرفات یکی از کشورها در جریان بود. رئیس‌جمهور روزولت نیروهای آمریکایی را در فیلیپین تقویت نمود و به ژاپنی‌ها اخطار کرد ایالات متحده در برابر تهاجم به کشورهای همسایه واکنش نشان خواهد دادژاپنی‌ها برنامه‌ریزی نموده بودند تا با تصرف سریع مستعمرات اروپایی در جنوب شرق آسیا یک خط دفاعی که تا میانه اقیانوس آرام ادامه می‌یافت را ایجاد کنند چراکه پس از آن ژاپنی‌ها می‌توانستند منابع مورد نیاز خود را از جنوب شرقی آسیا استخراج نمایند و در عین حال به راحتی در برابر نیروهای متفقین که در سرتاسر اقیانوس آرام پراکنده شده بودند دفاع کنند. مدتی بعد و برای جلوگیری از دخالت آمریکا در این طرح، ژاپنی‌ها برنامه داشتند تا ناوگان اقیانوس آرام ایالات متحده را نابود نموده و آن‌ها را از فیلیپین بیرون برانند. در ۷ دسامبر ۱۹۴۱ (۸ دسامبر به وقت آسیا) جنگ اقیانوس آرام با تهاجم نیروهای ژاپنی به موقعیت نیروهای بریتانیایی و آمریکایی آغاز شد. این لشکرکشی شامل حمله به پرل هاربر، فیلیپین، مالایا و تایلند و نبرد هنگ کنگ بود


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,057
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع

این تهاجم باعث شد تا ایالات متحده، بریتانیا، چین، استرالیا و چند کشور دیگر به صورت رسمی به ژاپن اعلان جنگ نمایند. اتحاد جماهیر شوروی که به شدت مشغول نبردی عظیم با نیروهای محور در غرب بود به مفاد پیمان عدم تخاصم خود با ژاپن پایبند ماند. آلمان نازی و باقی کشورهای محور نیز برای اعلام همبستگی با ژاپن و به دلیل آنچه که حمله به کشتی‌های آلمانی توسط ایالات متحده به فرمان رئیس‌جمهور روزولت خوانده می‌شد به ایالات متحده آمریکا اعلان جنگ نمودند.

وقفه در پیشروی‌های نیروهای محور (۱۹۴۲‎–۱۹۴۳)
در اول ژانویه ۱۹۴۲ چهار پاسبان یعنی شوروی، چین، بریتانیا و ایالات متحده به همراه ۲۲ کشور شامل دولت‌های در تبعید و دولت‌های کوچک‌تر اعلامیه ملل متحد و منشور آتلانتیک را امضا کردند و موافقت نمودند هیچ‌یک به صورت جداگانه با نیروهای محور صلح نکنند
در طول سال ۱۹۴۲ مقامات متفقین در حال بحث و بررسی برای انتخاب استراتژی عالی خود پیرامون جنگ بودند که همه توافق داشتند شکست آلمان باید هدف اول باشد. روس‌ها خواستار بازگشایی جبهه دوم برای کاهش فشار بر شوروی در شرق بودند، آمریکایی‌ها نیز علاقه‌مند به یک حرکت سر راست و تهاجم به قلب آلمان از طریق فرانسه بودند. در سمت دیگر اما بریتانیایی‌ها می‌گفتند باید در ابتدا با تهاجم به نواحی پیرامونی آلمان ضمن فرسوده کردن توان نظامی دشمن، روحیه آن‌ها را کاهش داد و جنبش‌های مقاومت را تقویت نمود.[۱۷۸] در نهایت بریتانیا توانست ایالات متحده را راضی نماید که تهاجم به فرانسه در سال ۱۹۴۲ غیرعملی است و به جای آن بهتر است متفقین به بیرون راندن نیروهای محور از آفریقا تمرکز نمایند.
در ابتدای سال ۱۹۴۳ متفقین طی کنفرانس کازابلانکا مفاد اشاره شده در اعلامیه‌های سال ۱۹۴۲ را بار دیگر مورد تأکید قرار داده و پیشنهاد تسلیم بی‌قیدوشرط را به دشمنان خود ارائه دادند. آمریکایی‌ها و بریتانیایی‌ها توافق نمودند عملیات را در حوزه دریای مدیترانه ادامه دهند و با حمله به سیسیل و ایتالیا مسیرهای دریای مدیترانه را به صورت کامل امن نمایند.هرچند که بریتانیا اصرار داشت عملیات بعدی در بالکان می‌تواند پای ترکیه را نیز به جنگ باز کند اما در ماه مه ۱۹۴۳ آمریکا تعهد بریتانیا جهت محدود کردن عملیات در حوزه مدیترانه برای انتقال نیروها جهت حمله به خاک اصلی ایتالیا و فرانسه در ۱۹۴۴ را به دست آورد.

اقیانوس آرام (۱۹۴۲‎–۱۹۴۳)
مقاله‌های اصلی: فهرست لشکرکشی‌های جنگ اقیانوس آرام، جنگ اقیانوس آرام، و ژاپن در جنگ جهانی دوم

ژاپن و متحدش تایلند تا انتهای آوریل ۱۹۴۲ برمه، مالایا، هند شرقی هلند، سنگاپور و رابائول را ضمن وارد آوردن تلفات سنگین و گرفتن تعداد زیادی اسیر از دست متفقین خارج نمودند. در فیلیپین نیز علی‌رغم دفاع سرسختانه فیلیپینی‌ها و آمریکایی‌ها این جزیره نیز در مه ۱۹۴۲ سقوط کرد و دولت آن به خارج گریخت. در برمه ۷ هزار سرباز بریتانیایی که از روز ۱۶ آوریل طی نبرد ینانگ یانگ به محاصره افتاده بودند توسط سربازان چینی نجات پیدا کردند. در دریای جنوب چین، جاوه و اقیانوس هند نیز ژاپنی‌ها در نبردهای دریایی موفق بودند و حتی توانستند خاک استرالیا را بمباران نمایند. در ژانویه ۱۹۴۲ متفقین تنها پیروزی خود بر ژاپنی‌ها را در نبرد چانگشا توسط نیروهای چینی به دست آوردند. این پیروزی‌های مداوم در برابر نیروهای بریتانیایی و آمریکایی که آماده نبرد نبودند باعث شد ژاپنی‌ها با اعتماد به نفس بیش از حد نیروهای خود را تا حد زیادی پخش کنند.

در ابتدای مه ۱۹۴۲ ژاپنی‌ها قصد داشتند با یک عملیات آبی خاکی پورت مورزبی را تصرف نموده تا مسیر ارتباطی میان ایالات متحده و استرالیا را قطع نمایند. ژاپنی‌ها اما پس از نبرد دریای مرجان که در قلب آن دو ناو هواپیمابر آمریکایی قرار داشتند مجبور به ملغی کردن این عملیات گشتند تهاجم بعدی ژاپنی‌ها که اینبار به خاطر حمله دولیتل علاقه‌مند گشته بودند اشغال آب‌سنگ مرجانی میدوی بود تا بتوانند ناوهای هواپیمابرهای آمریکایی را به تله انداخته و آن‌ها را نابود کنند که به همین واسطه و برای انحراف آمریکایی‌ها، نیروهای خود را جهت اشغال جزایر الوشن به آلاسکا اعزام نمودند. این عملیات در ماه ژوئن شروع شد اما آمریکایی‌ها که از اواسط مه کدهای نیروی دریایی ژاپن را شکسته بودند از نقشه ژاپنی‌ها اطلاع کامل داشته و در نبرد میدوی پیروزی قاطعی را در برابر نیروی دریایی امپراتوری ژاپن به دست آوردند. در اواسط ماه مه نیروهای ژاپنی برای مجازات نیروهای چینی که به خلبانان آمریکایی زنده‌مانده از بمباران توکیو کمک کرده بودند لشکرکشی چجیانگ-جیانگشی را آغاز کردند
ژاپن که پس از نبرد میدوی قسمت اعظم توان تهاجمی خویش را از دست داده بود تصمیم گرفت تا تلاش برای تصرف پورت مورزبی را اینبار از طریق زمین در پیش بگیرد. در همین زمان آمریکایی‌ها برنامه داشتند تا با تصرف جزایر سلیمان و به خصوص گوادال‌کانال قدم‌های ابتدایی برای اشغال رابائول که پایگاه اصلی ژاپنی‌ها در جنوب شرق آسیا بود را بردارند.
هر دو طرف عملیات خود را در ماه ژوئیه آغاز نمودند اما در اواسط سپتامبر نبرد گوادال‌کانال به اولویت ژاپنی‌ها تبدیل گشت و به سربازان در گینه نو دستور داده شد تا عملیات به سمت پورت مورزبی را متوقف نموده و به سمت شمال جزیره عقب بنشینند که در آنجا طی نبرد بونا-گونا با سربازان آمریکایی و استرالیایی درگیر شدند. گوادال‌کانال به سرعت تبدیل به مرکز توجه هر دو طرف گشت و میزان بسیار زیادی از سربازان و کشتی‌ها وارد این نبرد شدند تا آنکه در ابتدای سال ۱۹۴۳ ژاپنی‌ها شکست را پذیرفته و از جزیره عقب نشستند.در برمه نیز نیروهای کشورهای مشترک‌المنافع دو عملیات اصلی را اجرا نمودند. اولین عملیات لشکرکشی به آراکان در اواخر ۱۹۴۲ بود که نتایج فاجعه‌باری داشت و در مه ۱۹۴۳ نیروهای متفقین مجبور شدند به هند بازگردندعملیات دوم فرستادن نیروهای غیرمنظم به پشت خط ژاپنی‌ها از فوریه بود که تا انتهای آوریل ادامه یافت و نتایج مختلفی داشت.


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,057
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع

جبههٔ شرقی (۱۹۴۲‎–۱۹۴۳)
با وجود شکست‌های فراوان، اوایل سال ۱۹۴۲ آلمان به همراه متحدان خود توانست جلوی یک حمله بزرگ از سوی شوروی را در مرکز و جنوب روسیه بگیرد و اراضی‌ای که سال قبل به دست آورده بودند را حفظ کنند. ماه مه آلمان ضمن ایستادگی برابر حمله شوروی در شرق کریمه و خارکوف، حمله‌ای را در ماه ژوئن ۱۹۴۲ علیه اراضی جنوب شوروی ترتیب داد تا علاوه بر حفظ موقعیت در مناطق شمالی و مرکزی جبهه، بر منابع نفتی قفقاز و جلگه کوبان نیز تسلط پیدا کند. ورماخت گروه ارتش جنوب خود را به دو گروه ارتش تقسیم کرد. گروه ارتش آ بر مناطق رود دن سفلی مسلط شده و از جنوب شرقی به قفقاز حمله کرد. درحالی که گروه ارتش ب به سمت رود ولگا در حرکت بود.
تا اواسط ماه نوامبر، بیشتر استالینگراد در طی نبردهای شهری به تصرف نیروهای آلمانی درآمد. شوروی دومین ضد حمله زمستانی خود را با محاصره نیروهای آلمانی در استالینگراد و حمله به رژف در نزدیکی مسکو آغاز نمود. تا اوایل ماه فوریه سال ۱۹۴۳ ورماخت متحمل خسارت‌های سنگینی شد. نیروهای آلمانی در استالینگراد پس از افتادن به محاصره، تحت فشار تسلیم شدند و خط مقدم آلمان به پشت مواضع پیش از تهاجم تابستانه بازگشت. اواسط ماه فوریه، پس از آن که از میزان فشار نیروهای شوروی کاسته شد، آلمان ضد حمله موفقیت‌آمیزی در خارکوف اجرا و استحکاماتی در اطراف کورسک ایجاد کرد.

اروپای غربی/آتلانتیک و مدیترانه (۱۹۴۲‎–۱۹۴۳)
نیروی دریایی آلمان با استفاده از تصمیمات ضعیف فرماندهی نیروی دریایی آمریکا، با تاخت و تاز به آنها روند کشتیرانی متفقین در سواحل آتلانتیک آمریکا را مختل کرد. تا نوامبر ۱۹۴۱ نیروهای مشترک، عملیات بازدارنده کروسیدر را در شمال آفریقا اجرایی کرده و تمامی تصرفات ایتالیا و آلمانی‌ها را بازپس گرفتند. در شمال آفریقا، آلمان‌ها حمله‌ای را در ماه ژانویه علیه نیروهای بریتانیایی تدارک دیدند که تا ماه فوریه منجر به عقب‌نشینی بریتانیا تا نوار غزاله شد، این مسئله سبب شد تا آرامشی نسبی به نفع نازی‌ها بر نبرد حاکم شود که آلمان از آن برای آماده کردن خود جهت حملات آینده استفاده کرد. نگرانی‌های بریتانیا مبنی بر اینکه ممکن است ژاپن پایگاه‌های نظامی خود را در ماداگاسکار دایر کند، باعث شد تا در اوایل مهٔ ۱۹۴۲ حملاتی علیه این جزیره را ترتیب دهد. حمله متحدین به لیبی باعث شد تا متفقین مجبور به عقب‌نشینی در عمق خاک مصر شوند و این روند تاجایی ادامه پیدا کرد که نهایتاً نیروهای محور در جریان نبرد العلمین متوقف شدند. در این قاره، حمله کماندوهای متفقین بر اهدافی استراتژیک باعث تشدید فاجعه دیپ راید شد و نشان داد که نیروهای غربی متفقین در اجرای عملیات‌های حمله در غرب اروپا تحت شرایطی که از نظر تجهیزات و امنیت عملیاتی آماده‌سازی نشوند، ناتوان هستند.در اوت ۱۹۴۲، متفقین موفق شدند تا به هرقیمت نبرد دوم العلمین را دفع کنند و تدارکات لازم را به محاصره‌شدگان جزیره مالت تحویل دهند. چند ماه بعد متفقین حمله خود به مصر را ترتیب دادند و نیروهای محور را مجبور به عقب‌نشینی کرده و حرکت خود به سوی غرب لیبی را آغاز کردند.این حمله اندکی پس از فرود نیروهای انگلیسی-آمریکایی در شمال آفریقای فرانوسی که منجر به پیوستن این مناطق به اراضی متفقین شد کلید خورد. هیتلر در پاسخ به ازدست دادن مستعمره فرانسه با تدارک دیدن حمله ای برای اشغال ویشی دست به مقابله‌به‌مثل زد. اگرچه نیروهای ویشی اقدامی برای مقابله علیه این نقض آتش‌بس نکردند اما موفق شدند تا ناوگان خود را پیش از آن که به دست نیروهای هیتلر بیفتد نابود کنند. نیروهای محور در آفریقا به تونس عقب‌نشینی کردند، که البته در مهٔ ۱۹۴۳ به دست نیروهای متفقین فتح شد. در ژوئن ۱۹۴۳ نیروهای بریتانیایی و آمریکایی ائتلافی برای بمباران نقاط استراتژیک علیه آلمان، با هدف تضعیف اقتصاد جنگی، تضعیف روحیه حریف و تخریب خانه‌های ساکنان تدارک دیدند. بمباران هامبورگ آغاز این حملات بود که منجر به وارد آمدن خسارت‌های سنگین بر زیرساختهای این مرکز صنعتی مهم شد.

پیشرفت دوبارهٔ نیروهای متفقین (۱۹۴۳‎–۱۹۴۴)
هواپیمای داگلاس اس‌بی‌دی داونتلس درحال گشت زنی بر فراض یواس‌اس واشینگتن (بی‌بی-۵۶) و یواس‌اس لکسینگتون (سی‌وی-۲) در طی لشکرکشی جزایر گیلبرت و مارشال، ۱۹۴۳
پس از عملیات گوادال‌کانال متفقین چندین عملیات علیه ژاپن را در آب‌های اقیانوس آرام ترتیب دادند. در ماه مه ۱۹۴۳ نیروهای آمریکایی و کانادایی برای از بین بردن نیروهای ژاپنی در الوشن اعزام شدند. خیلی زود، ایالات متحده که از همراهی نیروهای استرالیایی و نیوزیلندی برخوردار بود عملیاتی بزرگ را برای منزوی کردن جزیره رابائول با تصرف جزایر اطراف ترتیب داد و با شکستن محدودهٔ ژاپن در اقیانوس آرام جزایر مارشال و گیلبرت را اشغال کرد. تا پایان مارس ۱۹۴۴، متحدین به هردو هدف خود رسیدند و همین‌طور پایگاه اصلی ژاپن در تورک در جزایر کارولین را نیز تخلیه کردند. در ماه آوریل نیز متفقین عملیاتی را برای لشکرکشی غرب گینه نو آغاز کردند.
در اتحاد جماهیر شوروی، هم آلمان و هم نیروهای شوروی بهار و اوایل تابستان ۱۹۴۳ را صرف آماده شدن برای نبردی بزرگ در مرکز روسیه کردند. در ۴ ژوئیه ۱۹۴۳ آلمان به نیروهای شوروی در اطراف کورسک حمله کرد. ظرف تنها یک هفته، نیروهای آلمانی، خسته از دفاع منظم و قدرتمند شوروی از هیتلر دستور لغو عملیات را گرفتند. این اولین باری بود که هیتلر عملیاتی را پیش از نایل آمدن به موفقیت تاکتیکی یا عملیاتی لغو می‌کرد. این تصمیم هیتلر تاحدی نیز تحت تأثیر حملات نیروهای غربی متفقین به سیسیل در ۹ ژوئیه و شکست‌های پیاپی ایتالیا بود که منجر به برکناری و دستگیری موسولینی در اواخر ماه شد.
در ۱۲ ژوئیه ۱۹۴۳، شوروی ضد حمله‌ای علیه آلمان ترتیب داد که در نتیجه آن نه تنها هرگونه شانس پیروزی را از آلمان‌ها گرفت، که آن‌ها را در شرق نیز گرفتار کرد. پیروزی شوروی در کورسک پایانی بر برتری آلمان بود و ابتکار عمل در جبهه شرقی را نیز به روسیه داد.آلمان‌ها تلاش کردند تا با عجله موقعیتشان در جبهه شرقی، که در امتداد استحکامات خط پنتر ووتان بود را تثبیت کنند. اما شوروی تلاششان را در اسمولنسک و با عملیات دنیپر ناکام نمود.

دسته سربازان ارتش سرخ در طی نبرد کورسک، ۱۹۴۳
در سوم اکتبر ۱۹۴۳، متفقین غربی پس از آتش‌بس موقت ایتالیا، به خاک این کشور یورش بردند. آلمان با کمک فاشیست‌ها به منظور تلافی، با خلع سلاح نیروهای ایتالیایی که در بسیاری از نقاط بدون دستور ویژه‌ای بودند، کنترل نظامی مناطق ایتالیا را در دست گرفت و یک سلسله خطوط دفاعی را ایجاد کرد. همچنین نیروهای ویژه آلمانی، موسولینی را که بازداشت شده بود نجات دادند. او بلافاصله در ایتالیایی که به اشغال آلمانها درآمده بود حکومتی دست‌نشانده تحت عنوان جمهوری اجتماعی ایتالیا را ایجاد کردکه این مسئله خود پیش‌زمینهٔ وقوع جنگ شهری ایتالیا شد. متفقین تا هنگام رسیدن به خط دفاعی اصلی آلمان در اواسط نوامبر، در چندین خط مقدم دیگر جنگیدند.


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,057
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع

عملیات آلمانی‌ها در اقیانوس اطلس نیز به مشکل برخورد. ماه مه ۱۹۴۳، اقدامات متقابل متفقین به طرز چشمگیری افزایش یافت، تاجایی که ناوگان او-بوت آلمانی پس از تحمل خسارات بسیار ناچار به توقف موقتی عملیات اقیانوس اطلس شد. ماه نوامبر ۱۹۴۳، فرانکلین روزولت و وینستون چرچیل با چیانگ کای-سیک در قاهره و سپس با جوزف استالین در تهران ملاقات کردند. کنفرانس پیشین، سـ*ـیاست‌های باز پسدهی اراضی ژاپنی پس از جنگ را مشخص کرد و برنامه‌ریزی نظامی برای نبرد برمه را دربرداشت، در حالی که کنفرانس دوم شامل این بود که متفقین غربی بایستی در سال ۱۹۴۴ به اروپا حمله کرده و پس از آن اتحاد جماهیر شوروی باید سه ماه پس از شکست آلمان‌ها به ژاپن اعلان جنگ دهد.
از نوامبر ۱۹۴۳، در طول هفت هفته از نبرد چانگدی، چینی‌ها در حالی که منتظر کمک متفقین بودند ژاپن را مجبور کردند تا به قیمتی گزاف وارد یک جنگ فرسایشی شود. در ژانویه ۱۹۴۴، متفقین سلسله حملاتی را علیه خط در مونته کاسینو صورت دادند و سعی کردند با فرود در آنزیو از جناح خارجی به دشمن ضربه بزنند.
در ۲۷ ژانویه ۱۹۴۴، نیروهای شوروی یورشی وسیع علیه نیروهای آلمانی در لنینگراد را آغاز کردند و نهایتاً به بزرگ‌ترین و مرگبارترین محاصره تاریخ پایان دادند. حمله فوق پیش از جنگ در مرز استونی توسط گروه ارتش شمالی آلمان با کمک استونیایی‌هایی که امید به استقلال دوباره کشورشان داشتند متوقف شد. این توقف، سرعت عملیات متعاقب شوروی در منطقه دریای بالتیک را گرفت. در اواخر مهٔ ۱۹۴۴، شوروی کریمه را آزاد کرد، تا حد زیادی نیروهای محور را از اوکراین خارج کرده و به رومانی یورش برد که البته توسط نیروهای محور دفع شد. حملات متفقین به ایتالیا موفقیت‌آمیز بود و به قیمت اجازه دادن به چندین لشکر آلمانی برای عقب‌نشینی، در ۴ ژوئن، رم فتح شد.

متفقین در سرزمینهای آسیایی موفقیت‌های پیاپیی داشتند. در مارس سال ۱۹۴۴، ژاپنی‌ها دو حمله را یکی علیه نیروهای انگلیسی در آسام هند و اندکی بعد حمله‌ای را علیه مواضع مشترک‌المنافع در ایمفال و کوهیما صورت دادند. در ماه مه ۱۹۴۴، نیروهای بریتانیایی ضدحمله‌ای را ترتیب دادند که منجر شد سربازان ژاپنی تا ماه ژوئیه به برمه عقب‌نشینی کنند و نیروهای چینی که در اواخر سال ۱۹۴۳ به شمال برمه یورش برده بودند، سربازان ژاپنی در مییتکینا را محاصره کردند دومین حمله ژاپن به چین با هدف نابودی نیروهای اصلی ارتش چین، تأمین امنیت راه‌آهن قلمرو ژاپن و تصرف فرودگاه‌های متفقین انجام شد. تا ماه ژوئن، ژاپنی‌ها استان هنان را فتح کرده و نبرد چانگشا (۱۹۴۴) در هونان را کلید زدند.


تنگ کردن حلقهٔ محاصره توسط متفقین (۱۹۴۴)
در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ (معروف به روز دی)، پس از سه سال فشار مداوم از سوی اتحاد جماهیر شوروی، متفقین غربی به شمال فرانسه حمله کردند. پس از انتصاب چند واحد متفقین از ایتالیا، آنها همچنین به جنوب فرانسه یورش بردند. استقرار نیروها موفقیت‌آمیز بودند و منجر به شکست یگان‌های ارتش آلمان در فرانسه شدند. پاریس در ۲۵ اوت به واسطه مقاومت‌های محلی و همکاری نیروهای آزاد فرانسوی که هر دو تحت فرماندهی ژنرال چارلز دوگل هدایت می‌شدند آزاد شد[۲۵۱] و متفقین نیز در باقی سال به عقب راندن نیروهای آلمانی از اروپای غربی ادامه دادند. یک عملیات گسترده هوایی برای نفوذ به شمال آلمان که از هلند کلید خورده بود با شکست مواجه شد. پس از آن متفقین غربی به کندی وارد مرزهای آلمان شدند اما پس از یک حمله گسترده با نام عملیات ملکه، نتوانستند از رود روهر عبور کنند. در ایتالیا، پیشروی متفقین بابت برخوردن به آخرین خطوط دفاعی مهم آلمان‌ها سرعت خود را از دست داد.
در ۲۲ ژوئن، شوروی یک حمله استراتژیک به بلاروس را صورت داد که تقریباً کل گروه ارتش مرکز آلمان را نابود کرد. خیلی زود، شوروی حملاتی استراتژیک را علیه نازی‌ها ترتیب داد که منجر به شکست و خروج دسته‌های ارتش آلمان از اوکراین غربی و لهستان شرقی شد. شوروی کمیته آزادی‌بخش ملی لهستان را با هدف اعمال کنترل بر قلمرو لهستان و مبارزه با ارمیا کراجوا لهستانی تشکیل داد. ارتش سرخ شوروی در محدوده پراگا در سوی دیگر رود ویستولا مانده بود و منفعلانه سرکوب خیزش مردمی در ورشو توسط آلمان‌ها را که توسط ارمیا کراجوا شروع شده بود را نظاره می‌کرد. حمله استراتژیک ارتش سرخ به شرق رومانی بخش‌هایی عمده از نیروهای آلمانی را نابود کرد و کودتای موفقی را در رومانی و بلغارستان باعث شد و به دنبال این تغییرات، کشورهای فوق به سوی متفقین گرویدند.
در سپتامبر سال ۱۹۴۴، دسته‌های ارتش شوروی با ورود به یوگسلاوی باعث عقب‌نشینی برق‌آسای گروه‌های اف و ای در یونان، آلبانی و یوگسلاوی شدند، پیش از این که از هم جدا شوند. با این حساب، کمونیست‌های پیشرو پارتیزان تحت رهبری مارشال یوسیپ بروز تیتو، که در سابقه خود رهبری موفقیت‌آمیز گروه‌های مبارز چریکی علیه اشغالگری‌ها را از سال ۱۹۴۱ در دست داشت، بخش عمده یوگسلاوی را به کنترل خود درآورد و اقدامات علیه نیروهای آلمانی در جنوب را با تأخیر مواجه کرد. در شمال صربستان، ارتش سرخ، با مایت محدود نیروهای بلغاری، در آزادسازی مشترک پایتخت بلگراد در ۲۰ اکتبر به پارتیزان‌ها کمک کرد. پس از چندی، شوروی حمله گسترده‌ای را علیه مجارستان تحت اشغال آلمان انجام داد که تا سقوط بوداپست در فوریه ۱۹۴۵ ادامه یافت. برخلاف توفیقات فراوان شوروی در بالکان، مقاومت تند تیز فنلاندی‌ها علیه حملات شوروی در کارولین ایسموس، اشغالگری شوروی را دفع کرد و در شرایطی متعادل آتش‌بس شوروی و فنلاند را منجر شد،هرچند فنلاند ناچار به اعلان جنگ علیه متحد سابق خود، آلمان نازی، گردید.

ژنرال داگلاس مک‌آرتور در حال بازگشت به فیلیپین در نبرد لیته، ۲۰ اکتبر ۱۹۴۴
با شروع ژوئیه سال ۱۹۴۴، نیروهای مشترک‌المنافع در جنوب شرقی آسیا محاصره ژاپنی‌ها را در آسام دفع کردند و ژاپنی‌ها را به سمت رود چیندوین در میانمار عقب رانده و در حالی که چینی‌ها میتکیانا در میانمار را به اشغال خود درآوردند. در سپتامبر سال ۱۹۴۴، نیروهای چینی کوه سونگ را تصرف کرده و جاده برمه را مجدداً گشودند. در چین، ژاپنی‌ها توفیق بیشتری داشتند و در نهایت توانستند چانگشا را در میانه ژوئن و هنگیانگ را تا اوایل اوت به تصرف خود درآورند. خیلی زود، به استان گوانگشی حمله کردند و تا پایان ماه نوامبر در نبردهای اصلی برابر نیروهای چینی در گویلین و لیوژو به پیروزی رسیدند و بین نیروهای خود در چین و هندوچین پل ارتباطی برقرار کردند.
در اقیانوس آرام، نیروهای آمریکایی همچنان به فشارهایشان در اطراف اراضی ژاپنی‌ها ادامه دادند. در اواسط ژوئن ۱۹۴۴، آنها حمله خود در جزایر ماریانا و پالائو را کلید زده و قاطعانه نیروهای ژاپنی را در نبرد دریای فیلیپین شکست دادند. این شکستها منجر به استعفای نخست‌وزیر ژاپن، هیدکی توجو شد و پایگاه‌های هوایی ایالات متحده را برای انجام حملات شدید بمب‌افکن‌های سنگین به سرزمین ژاپن آماده کرد. در اواخر اکتبر، نیروهای آمریکایی به جزیره لیته فیلیپین یورش برده و اندکی بعد نیروهای دریایی متفقین پیروزی بزرگ دیگری را در نبرد خلیج لیته، یکی از بزرگ‌ترین نبردهای دریایی تاریخ، به دست آورد.


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,057
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع

سقوط نیروهای محور و پیروزی نیروهای متفقین (۱۹۴۴‎–۱۹۴۵)
در ۱۶ دسامبر ۱۹۴۴، آلمان در جبهه غربی با استفاده از بخش عمده نیروهای باقی‌مانده خود آخرین تلاش‌هایش را برای انجام یک ضدحمله با هدف ایجاد شکاف بین نیروهای متفقین غربی در اردنس و مرز فرانسه صورت داد و بخش عمده نیروهای متفقین را به محاصره درآورد و بندر تأمین نیازهای اساسی آنها در آنتورپ را متصرف کرد تا بتواند از آن به عنوان امتیازی برای نیل به یک توافق سـ*ـیاسی استفاده کند تا ماه ژانویه، این عملیات بدون نایل آمدن به هرگونه از اهداف استراتژیکش دفع شد. در ایتالیا، متفقین غربی در پس خطوط دفاعی آلمانها متوقف شدند. در میانه ژانویه ۱۹۴۵، اتحاد جماهیر، به همراه لهستانی‌ها به لهستان حمله کرده و از ویستولا به سوی رودخانه اودر در آلمان پیشروی کرده و پروس شرقی را نیز گرفتند. در ۴ فوریه، شوروی، بریتانیا و ایالات متحده در کنفرانس یالتا گرد هم آمدند. آنها درخصوص نحوه اشغال آلمان پس از جنگ توافق کرده و بناکردند تا شوروی نیز به جنگ علیه ژاپن پیوندد.
در ماه فوریه، شوروی وارد سیلزی و پومرانیا شد، در حالی که متفقین غربی نیز وارد خاک غرب آلمان شدند و راه رودخانه راین را بستند. در ماه مارس، متفقین غربی با عبور از رودخانه راین در شمال نیروهای گروه ب ارتش آلمان را محاصره کردند. در اوان ماه مارس، آلمان آخرین حمله بزرگ خود علیه نیروهای شوروی در مجارستان را کلید زد. هدف از این حمله حفاظت از آخرین ذخایر نفتی خود و همین‌طور بازپس‌گیری بوداپست بود. ظرف دو هفته، حمله دفع شده و شوروی با پیش رفتن تا شهر وین آنجا را به تصرف خود درآورد. در اوایل ماه آوریل، نیروهای شوروی کونیگسبرگ را فتح کردند، در سوی دیگر متفقین غربی نیز سرانجام به ایتالیا هجوم برده و سراسر آلمان غربی در هامبورگ تا نورنبرگ را به تصرف خود درآوردند. نیروهای آمریکایی و شوروی در بیست و پنجم آوریل در رودخانه البه به هم رسیده و چند محموله تصرف‌نشده را در جنوب آلمان و اطراف برلین رها کردند.
نیروهای شوروی و لهستانی در اواخر آوریل به برلین یورش برده و شهر را محاصره نمودند. در ایتالیا، نیروهای ایتالیایی در ۲۹ آوریل تسلیم شدند. در ۳۰ آوریل، ساختمان رایشتاگ فتح شد و این نشان شکست نظامی نازی‌های آلمان قلمداد می‌شد. پادگان نظامی برلین در ۲ مه تسلیم شد
در این دوره چند تحول در رهبری رخ داد. در دوازدهم آوریل، مقام ریاست جمهوری ایالات متحده، تئودور روزولت درگذشت و هری اس ترومن تحت عنوان جانشین او به قدرت رسید. در ۲۸ آوریل بنیتو موسولینی توسط چریک‌های ایتالیی کشته شد. دوروز بعد، هیتلر در جریان محاصره برلین خودکشی کرده و دریاسالار کارل دونیتس جانشین وی گردید.
تسلیم بی‌قیدوشرط در اروپا در روز هفتم و هشتم مه امضا شد تا از انتهای هشتم ماه مه عملی شود. گروه مرکزی ارتش آلمان تا ۱۱ مه به مقاومت ادامه داد.
ساختمان رایشتاگ آلمان پس از آن که در سوم ژوئن ۱۹۴۵ توسط ارتش سرخ فتح شد
در صحنه نبرد اقیانوس آرام، آمریکایی‌ها به همراه نیروهای مشترک‌المنافع فلیپینی در خاک فلیپین پیشروی می‌کردند و لیت را تا پایان آوریل ۱۹۴۵ پاکسازی نمودند. آنها تا ژانویه سال ۱۹۴۵ به لوزون رسیدند و مانیل را نیز تا ماه مارس پس گرفتند. نبرد در میندانائو و سایر جزایر فلیپین تا پایان جنگ ادامه داشت.درهمین حال، نیروی هوایی ایالات متحده برای تضعیف روحیه مردم و از بین بردن صنعت در ژاپن اقدام به انداختن بمبهای آتش‌زا بر فراز شهرهای مهم و استراتژیک ژاپن کرد. در ۹ و ۱۰ مارس حملهٔ هوایی وسیعی بر فراز توکیو صورت گرفت که مرگبارترین بمباران هوایی متعارف در طول تمام تاریخ برآورد شد.
در ماه مه ۱۹۴۵، نیروهای استرالیایی در بورنئو فرود آمدند و میدان‌های نفتی آنجا را به تصرف خود درآوردند. نیروهای بریتانیایی آمریکایی و چینی، ژاپن را در شمال برمه شکست دادند و بریتانیا در ۳ مارس برای رسیدن به رانگون تلاش می‌کرد نیروهای چینی ضدحمله‌ای را در غرب هونان آغاز کردند که بین ۶ آوریل تا ۷ ژوئن ۱۹۴۵ رخ داد. نیروی دریایی آمریکا به همراه نیروهای آبی خاکی نیز با حرکت به سوی ژاپن ایووجیما را تا ماه مارس گرفته و در انتهای ژوئن اوکیناوا را تصرف کردند. در همین زمان زیردریایی‌های آمریکایی واردات ژاپن را فلج کرده و توانایی تأمین نیازهای اساسی نیروهایی که خارج از ژاپن می‌جنگیدند را به شدت کاهش دادند. در یازدهم ژوئیه، رهبران متفقین در پوتسدام آلمان دیدار کردند. آنها مجدداً بر توافقنامه‌های پیشین خود با آلمان تأکید ورزیده و دولت‌های آمریکا، انگلیس و چین مجدداً خواستار تسلیم بی قید شرط ژاپن شدند و بیان کردند که «گزینهٔ جایگزین برای ژاپن، ویرانی سریع و کامل است». در طول همین کنفرانس بود که انگلستان نیز انتخابات عمومی خود را برگزار نمود و کلمنت اتلت را جایگزین نخست‌وزیری وینستون چرچیل نمود.
نگاره‌ای تاریخی از لحظهٔ امضای سند تسلیم بی‌قید و شرط آلمان نازی توسط فیلد مارشال ویلهلم کایتل، فرمانده ستاد فرماندهی عالی ورماخت و وزیر جنگ رایش سوم در مقر ستاد ارتش سرخ در کارلسهورشت، برلین.
لحظهٔ امضای سند قرارداد تسلیم آلمان ساعت ۲۳ و ۴۵ دقیقهٔ شامگاه ۸ مه ۱۹۴۵ میلادی به ثبت رسیده‌است
وزیرخارجه امپراتوری ژاپن درحین امضای قرارداد تسلیم ژاپن برروی عرشه کشتی آمریکایی یواس‌اس میزوری.
ژاپن که باور داشت می‌تواند شرایط مذاکره را به گونه‌ای پیش ببرد که در شرایط مطلوب‌تری تسلیم شود، تسلیم بی‌قیدوشرط را رد نمود. در اوایل اوت، آمریکا بمب‌های اتمی خود را روی دو شهر ناکازاکی و هیروشیما انداخت. در اثنای دو بمباران اتمی، شوروی براساس مفاد عهدنامه یالتا، به نیروهای ژاپنی در منچوری حمله کرد و ارتش کوانتونگ را که بزرگ‌ترین نیروهای نظامی ژاپن را شامل می‌شد شکست داد. بدین ترتیب رهبران ارتش امپراتوری ژاپن متقاعد شدند تا شرایط تسلیم بی‌قیدوشرط را بپذیرند.همچنین ارتش سرخ بخش جنوبی جزیره ساخالین و جزایر کوریل را تصرف نمود. در ۱۵ اوت ۱۹۴۵، ژاپن تسلیم شد و مدارک تسلیم سرانجام در خلیج توکیو بر عرشه کشتی جنگی آمریکا یو اس اس میزوری در دوم سپتامبر ۱۹۴۵ به امضا رسید و به جنگ پایان داد.


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,057
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع

پیامدها
مقاله‌های اصلی: پیامدهای جنگ جهانی دوم و پیامدهای نازیسم
متفقین در اتریش و آلمان دولت‌های اشغالی تأسیس کردند؛ اولی به کشوری بی‌طرف تبدیل شد که با هیچ بلوک سـ*ـیاسی متحد نبود. دومی به مناطق اشغال غربی و شرقی تقسیم شده بود که به‌ترتیب به‌دست متفقین غربی و اتحاد جماهیر شوروی کنترل می‌شدند. اجرای برنامه نازی‌زدایی در آلمان منجر به پیگرد قانونی جنایتکاران جنگی نازی در دادگاه نورنبرگ و عزل نازی‌های سابق از قدرت شد؛ اگرچه این سـ*ـیاست به سمت عفو و ادغام مجدد نازی‌های سابق در جامعه آلمان غربی پیش رفت.
آلمان یک‌چهارم قلمرو پیش از جنگ (۱۹۳۷) خود را از دست داد. در میان سرزمین‌های شرقی، سیلزی، نوی‌مارک و بیشتر پومرانی به لهستان رسید و پروس شرقی بین لهستان و اتحاد جماهیر شوروی تقسیم شد؛ به دنبال این اتفاق نُه میلیون آلمانی از این استان‌ها به آلمان رانده شدند. سه میلیون آلمانی نیز از سودتنلند در چکسلواکی به این سرنوشت دچار آمدند. تا دهه ۱۹۵۰ میلادی یک‌پنجم آلمانی‌های غربی از شرق آلمان پناهنده شده بودند. اتحاد جماهیر شوروی استان‌های لهستان را نیز در شرق خط کرزن به دست گرفت که در نتیجه آن دو میلیون لهستانی اخراج شدند. شمال شرقی رومانی بخش شرقی فنلاند، و سه کشور حوزه بالتیک در اتحاد جماهیر شوروی گنجانیده شدند.
متهمان در دادگاه نورنبرگ، که طی آن متفقین اعضای اصلی و برجسته رهبری سـ*ـیاسی، نظامی، قضایی و اقتصادی آلمان نازی را برای جنایت علیه بشریت تحت پیگرد قانونی قرار دادند.
متفقین در راستای حفظ صلح جهانی، سازمان ملل متحد را تشکیل دادند، که رسماً در ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵ به‌وجود آمد و اعلامیه جهانی حقوق بشر را در سال ۱۹۴۸ به عنوان یک استاندارد مشترک برای همه کشورهای عضو تصویب کرد. قدرت‌های بزرگی که پیروز جنگ بودند - فرانسه، چین، انگلیس، اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده - عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل شدند. این پنج عضو دائم تا امروز باقی مانده‌اند، اگرچه دو تغییر کرسی بین جمهوری چین و جمهوری خلق چین در سال ۱۹۷۱، و اتحاد جماهیر شوروی و دولت جانشین آن، روسیه، به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، رخ داده‌است. اتحاد بین متفقین غربی و اتحاد جماهیر شوروی حتی قبل از پایان جنگ نیز رو به زوال بود.

تغییرات مرزی اروپای مرکزی پس از جنگ و ایجاد بلوک شرق.
آلمان به صورت دفاکتو تقسیم شده بود و دو کشور مستقل، جمهوری فدرال آلمان و جمهوری دموکراتیک آلمان، در مرز مناطق تحت اشغال متفقین و اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شدند. بقیه اروپا نیز به حوزه‌های نفوذ غربی و اتحاد جماهیر شوروی تقسیم شدند. اکثر کشورهای اروپای شرقی و مرکزی با پشتیبانی کامل یا جزئی مقامات اشغالگر اتحاد جماهیر شوروی، وارد حوزه اتحاد جماهیر شوروی شدند که منجر به ایجاد رژیم‌هایی تحت رهبری کمونیسم شد. در نتیجه، آلمان شرقی،[۳۰۶] لهستان، مجارستان، رومانی، چکسلواکی و آلبانی کشورهای اقماری شوروی شدند. یوگسلاوی کمونیستی سیاستی مستقل در پیش گرفت و باعث ایجاد تنش با اتحاد جماهیر شوروی شد.
تقسیم پس از جنگ جهان توسط دو اتحاد نظامی بین‌المللی، باعث ایجاد ناتو به رهبری ایالات متحده و پیمان ورشو به رهبری اتحاد جماهیر شوروی شد. دوره طولانی تنش‌های سـ*ـیاسی و رقابت نظامی بین آنها، جنگ سرد با یک مسابقه تسلیحاتی بی‌سابقه و درگیری‌های نیابتی را به‌همراه داشت.
در آسیا، ایالات متحده ژاپن را اشغال کرد و جزایر سابق ژاپن را در اقیانوس آرام غربی در اختیار گرفت، در حالی که شوروی‌ها ساخالین و جزایر کوریل را ضمیمه خود کردند. کره، که قبلاً تحت حکومت ژاپن بود، بین سال‌های ۱۹۴۵ و ۱۹۴۸ از سوی اتحاد جماهیر شوروی در شمال و ایالات متحده در جنوب تقسیم و اشغال شد. جمهوری‌های جداگانه در سال ۱۹۴۸ و در دو طرف مدار ۳۸ درجه شمالی ظهور کردند و هر کدام ادعا می‌کردند که دولت مشروع تمام کره هستند که در نهایت به جنگ کره منجر شد.

داوید بن گوریون منشور استقلال اسرائیل را در تالار استقلال اعلام می‌کند (۱۴ مه ۱۹۴۸).
در چین، نیروهای ناسیونالیستی و کمونیستی در ژوئن ۱۹۴۶ درگیری داخلی را از سر گرفتند. نیروهای کمونیست پیروز شدند و جمهوری خلق چین را در سرزمین اصلی تأسیس کردند، در حالی که نیروهای ناسیونالیست در سال ۱۹۴۹ به تایوان عقب‌نشینی کردند. در خاورمیانه، مخالفت اعراب با برنامه سازمان ملل برای تقسیم فلسطین و ایجاد اسرائیل نشانگر تشدید درگیری اعراب و اسرائیل بود. در حالی که قدرت‌های اروپایی تلاش می‌کردند تا بخشی از یا تمام امپراتوری‌های استعماری خود را حفظ کنند، از دست دادن اعتبار و منابعی که در طول جنگ داشتند، این نتیجه را ناکام گذاشت و به استعمارزدایی منجر شد
اقتصاد جهانی از جنگ رنج می‌برد، گرچه کشورهای شرکت‌کننده سرنوشت‌های متفاوتی پیدا کردند؛ ایالات متحده بسیار ثروتمندتر از سایر کشورها ظاهر شد که منجر به رشد موالید در آن شد و تا سال ۱۹۵۰ تولید ناخالص داخلی آن به ازای هر فرد بسیار بالاتر از هر یک از قدرت‌های دیگر بود؛ در نتیجه آمریکا بر اقتصاد جهانی حاکم شد انگلیس و آمریکا سـ*ـیاست خلع سلاح صنعتی در آلمان غربی را در سال‌های ۱۹۴۵–۱۹۴۸ دنبال کردند. اما به دلیل وابستگی متقابل تجارت بین‌المللی، این اتفاق منجر به رکود اقتصادی اروپا و تأخیر در بهبود وضعیت آن برای چندین سال شد.
بهبود وضعیت اروپا با اصلاحات ارزی در اواسط سال ۱۹۴۸ در آلمان غربی آغاز شد و با آزادسازی سـ*ـیاست اقتصادی اروپا که برنامه مارشال (۱۹۴۸–۱۹۵۱) هم مستقیم و هم به‌طور غیرمستقیم به آن دامن می‌زد، تشدید شد. بهبود وضعیت اقتصادی آلمان غربی پس از سال ۱۹۴۸ معجزه اقتصادی آلمان خوانده شد. ایتالیا نیز رونق اقتصادی را تجربه کرد و اقتصاد فرانسه دوباره صعود کرد. در مقابل، انگلستان در وضعیت ویرانی اقتصادی قرار داشت، و با این‌که حدود یک چهارم از کل کمک‌های برنامه مارشال را دریافت کرد (بیش از هر کشور اروپایی)، روند افت نسبی اقتصادی‌اش در دهه‌های بعد نیز ادامه داشت.
اتحاد جماهیر شوروی، علی‌رغم ضررهای عظیم انسانی و مادی، افزایش سریع تولید را بلافاصله پس از جنگ تجربه کرد.ژاپن رشد اقتصادی فوق‌العاده سریعی را تجربه کرد و تا دهه ۱۹۸۰ به یکی از قدرتمندترین اقتصادهای جهان تبدیل شد. چین تا سال ۱۹۵۲ به تولید صنعتی پیش از جنگ خود بازگشت.


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,057
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع

اثرات

تلفات و جنایات جنگی
از آن‌جا که بسیاری از تلفات و کشته‌های این جنگ در هیچ‌جا ثبت نشده‌است نظرات پیرامون تعداد کشته شدگان جنگ جهانی دوم بسیار متغیر است. بیشترین تخمین‌ها حکایت از ۶۰ میلیون نفر تلفات دارند که از این تعداد ۲۰ میلیون تن نظامی و ۴۰ میلیون نفر دیگر غیرنظامی بودند. بدین شکل برخلاف جنگ جهانی اول که تنها ۵ درصد از مجموع تلفات را غیرنظامیان تشکیل می‌داند، در جنگ جهانی دوم حدود ۶۶ درصد از مجموع تلفات مربوط به غیر نظامیان می‌شد.
شوروی حدود ۲۷ میلیون نفر در جنگ تلفات داد که شامل ۸٫۷ میلیون نظامی و ۱۹ میلیون تلفات غیرنظامی می‌شود. یک‌چهارم مردم شوروی زخمی یا کشته شدند. آلمان ۵٫۳ میلیون تلفات نظامی داشت که بیشتر این میزان در جبههٔ شرقی و در حین آخرین نبردهای درون آلمان وارد شده بود.
از کل تلفات نزدیک به ۸۵ درصد آن متعلق به متفقین (غالباً اهالی شوروی و چین) است که بیشتر آن‌ها در اثر جنایات جنگی آلمان و ژاپن در نواحی اشغالی به وجود آمد. تخمین‌ها حاکی از این است که بین ۱۱ تا ۱۷ میلیون نفر از تلفات غیرنظامی به صورت مستقیم و غیرمستقیم نتیجه سـ*ـیاست‌های نژادپرستانه نازی‌ها از جمله کشتار کولی‌ها، همجنس‌گرایان و هولوکاست است. علاوه بر این حداقل ۱٫۹ میلیون نفر از لهستانی‌ها و میلیون‌ها اسلاو دیگر (شامل روس‌ها، اوکراینی‌ها و بلاروس‌ها) به همراه دیگر اقلیت‌ها در اثر سـ*ـیاست‌های آلمان جان خود را از دست دادند.در بین سال‌های ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ بیش از ۲۰۰ هزار نفر از صرب‌ها به علاوه کولی‌ها و یهودیان توسط جبهه انقلابی کرواسی که طرفدار نازی‌ها بود در یوگسلاوی شکنجه و کشته شدند. همزمان، مردم بـ*ـو*سنیایی و مردم کروات مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و توسط چتنیک‌های ناسیونالیست صرب کشته شدند، با حدود ۵۰٬۰۰۰ تا ۶۸٬۰ قربانی. که ۴۱۰۰۰ نفر غیرنظامی بودند. بیش از ۱۰۰ هزار لهستانی نیز توسط ارتش شورشی اوکراین در کشتارهای لهستانی‌ها در وولینیا و گالیسیای شرقی طی سال‌های ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۵ کشته شدند که در پاسخ به آن ارتش میهنی و دیگر گروه‌های لهستانی در حملات انتقام‌جویانه خود جان ۱۰ تا ۱۵ هزار اوکراینی را گرفتند.
در آسیا و اقیانوس آرام نیز نزدیک ۱۰ میلیون نفر غیرنظامی که بیشتر آن‌ها چینی بودند (قریب به ۷٫۵ میلیون نفر) جان خود را از دست دادند. یکی از مهم‌ترین جنایات ژاپنی‌ها کشتار نانجینگ است که طی آن پنجاه تا سیصد هزار غیرنظامی چینی مورد بی احترامی قرار گرفته و کشته شدند. میتسویوشی هیمتا گزارش داده که ۲٫۷ میلیون تلفات در طول سه خط‌مشی وارد شده‌است. ژنرال اوکامورا یاسوجی این سـ*ـیاست را در هیپی و شاندونگ اجرایی کرد.
نیروهای محور از سلاح‌های بیولوژیک و شیمیایی نیز استفاده می‌کردند. نیروی زمینی امپراتوری ژاپن طیف گسترده‌ای از این سلاح‌ها را در درگیری با چین (بنگرید به واحد ۷۳۱) و درگیری‌های مرزی اولیه با شوروی به کار می‌برد. علاوه بر این آلمانی‌ها و ژاپنی‌ها این سلاح‌ها را بر روی غیرنظامیان و گاهی اسیران جنگی آزمایش می‌کردند.
شوروی نیز در طول جنگ دست به جنایت‌هایی زد که کشتار کاتین یکی از مهم‌ترین آن‌هاست که در آن ۲۲ هزار افسر لهستانی در طی چند روز اعدام شدند.کمیساریای خلق در امور داخلی نیز در این دوره هزاران مخالف سـ*ـیاسی کمونیسم را مورد قتل و آزار اذیت قرار داد، همچنین مردم غیرنظامی به اجبار از نواحی اشغالی در کشورهای حوزه دریای بالتیک و لهستان شرقی به سیبری کوچانده شدند.
هرچند در زمان جنگ جهانی دوم هیچ قانونی در جهت منع بمباران هوایی وجود نداشت اما غالباً بمباران شهرها در اروپا و آسیا توسط آمریکا و بریتانیا را جنایت جنگی به حساب می‌آورند. برای نمونه بمباران‌های نیروی هوایی ایالات متحده بر فراز ژاپن باعث مرگ ۳۹۳ هزار نفر غیرنظامی و تخریب ۶۵ درصد مناطق مسکونی شد.


در ایران
همچنین ببینید: کمبود مواد غذایی ۱۳۲۲–۱۳۲۰ ایران
با شروع جنگ جهانی دوم دولت ایران اعلام بی‌طرفی کرد، اما بی‌طرفی ایران به دلیل موقعیت استراتژیک از سوی کشورهای درگیر در جنگ مورد توجه قرار نگرفت. وقوع جنگ جهانی دوم در بیشتر کشورها و به خصوص ایران به لحاظ موقعیت خاص جغرافیایی، تأثیرهای مخربی بر زندگی مردم وارد نمود. تخریب ساختار اجتماعی اقتصادی، رکود کشاورزی، ناامنی‌های اجتماعی، شیوع بیمارهای واگیردار از تبعات این جنگ در ایران بوده‌است.

نسل‌کشی، اردوگاه‌ها و کار اجباری

آلمان نازی مسئول کشتار برنامه‌ریزی شده نزدیک به شش میلیون یهودی، ۲٫۶ میلیون لهستانی و ۴ میلیون نفر از کسانی است که ناشایست برای زندگی قلمداد می‌گشتند. (مانند بیماران روانی، معلولان، اسرای شوروی، کولیها، همجنس‌گرایان، فراماسون‌ها و شاهدان یهوه) کشتار اسرای شوروی هرچند یک هدف اعلام شده نبود اما شرایط سخت نگهداری ایشان که به صورت عمدی ایجاد گشته بود باعث مرگ ۳٫۶ میلیون نفر از ۵٫۷ میلیون اسیر شوروی در اردوگاه‌های آلمان گشت. برای کشتار نظام‌مند غیرنظامیان نیز اردوگاه‌های کار اجباری و اردوگاه‌های مرگ توسط نازی‌ها ساخته شدند تا در مقیاس صنعتی به کشتار بپردازند. علاوه بر این نازی‌ها به صورت گسترده از کارگران اجباری استفاده می‌کردند چنان‌که تخمین زده می‌شود ۱۲ میلیون نفر در سرتاسر نواحی اشغالی آلمان به صورت اجباری موظف به کار در صنایع و کشاورزی آلمان بودند.
در شوروی گولاگ‌ها تبدیل به اردوگاه‌های مرگ‌باری گشتند. به خصوص در طی سال‌های ۴۳–۱۹۴۲ که سختی‌ها و قحطی ناشی از جنگ باعث مرگ بسیاری از زندانیان شامل شهروندان اسیرشدهٔ لهستانی و دیگر کشورهای اشغالی توسط شوروی در سال‌های ۴۰–۱۹۳۹ و اسرای آلمانی گشت. با پایان جنگ بیشتر اسرای شوروی از اردوگاه‌های آلمان آزاد گشتند که در هنگام بازگشت به کشورشان در اردوگاه‌های مخصوص نگهداری می‌شدند تا مورد ارزیابی کمیساریای خلق در امور داخلی قرار بگیرند و بخش بزرگی از ایشان به اتهام همکاری با نازی‌ها به گولاگ فرستاده شدند.
عکس هویت زندانی گرفته شده شده از یک دختر لهستانی توسط اس‌اس در اردوگاه آشویتس. نزدیک به ۲۳۰ هزار کودک به اسارت برده شدند که از آن‌ها به عنوان نیروی کار اجباری یا آزمایش‌ها پزشکی استفاده می‌گشت.
اردوگاه‌های اسرای جنگی ژاپنی که بیشترشان در نقش اردوگاه‌های کار اجباری استفاده می‌گشتند نرخ بالایی از مرگ و میر را در خود داشتند. دادگاه توکیو دریافت که نرخ مرگ و میر اسرای غربی در ژاپن ۲۷٫۱ درصد (برای اسرا آمریکایی ۳۷ درصد) بوده‌است که هفت برابر از نرخ مرگ و میر اسرای متفقین در آلمان و ایتالیا بیشتر است. پس از تسلیم ژاپن ۳۷٬۵۸۳ اسیر بریتانیایی، ۲۸٬۵۰۰ اسیر هلندی و ۱۴٬۴۷۳ اسیر آمریکایی از اردوگاه‌های ژاپنی آزاد گشتند در حالی که تعداد کل چینی‌های زنده مانده تنها ۵۶ نفر بود.
حداقل ۵ میلیون چینی در شمال چین توسط شورای توسعه شرق آسیا طی سال‌های ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۱ برای کار در معادن و صنایع نظامی به بردگی گرفته شدند که این تعداد پس از ۱۹۴۲ به ۱۰ میلیون نفر رسید. در جاوه بین ۴ تا ۱۰ میلیون نفر توسط ژاپنی به کار اجباری واداشته شدند و ۲۷ هزار نفر از ایشان نیز برای کار به دیگر نواحی اشغالی ژاپنی‌ها فرستاده شدند که از این تعداد پس از پایان جنگ تنها ۵۲ هزار نفر بازگشتند.


اشغال
مقاله‌های اصلی: جنبش‌های مقاومت در جنگ جهانی دوم و غارتگری نازی
در اروپا اشغال به دو صورت در جریان بود. در اروپای غربی (فرانسه، لوکزامبورگ، هلند، بلژیک، دانمارک، نروژ و ناحیه اشغالی چکسلواکی) آلمان سـ*ـیاست‌های اقتصادی را اجرا می‌کرد که توانست به جز آنچه از طریق غارت نواحی اشغالی تصاحب کرد (شامل محصولات صنعتی، تجهیزات نظامی، اجناس خام و دیگر کالاها) ۶۹٫۵ میلیارد رایش‌مارک (۲۷٫۸ میلیارد دلار) را تا پایان جنگ به دست آورد.جدا از این ارقام عایدات حاصله از ملت‌های اشغال شده بیش از ۴۰ درصد مالیات آلمان را شامل می‌شد که این رقم با ادامه جنگ به بیش از ۴۰ درصد کل عایدی آلمان رسید.
پارتیزان‌های شوروی اعدام شده توسط ارتش آلمان. آکادمی علوم روسیه در سال ۱۹۹۵ اعلام نمود قربانیان غیرنظامی شوروی به دست آلمان ۱۳٫۷ میلیون نفر است ۲۰ درصد از جمعیت ۶۸ میلیونی در نواحی تحت اشغال آلمان را شامل می‌گردد.
در شرق اهداف تعیین شده سـ*ـیاست لبنسراوم به دلیل تغییر مداوم خط مقدم و راهبرد زمین سوخته شوروی نتوانست محقق شود و آلمانی‌ها عمدتاً از منابع مورد انتظارشان محروم ماندند. برخلاف غرب، در شرق سـ*ـیاست نژادی آلمان نازی و طرح جامع برای شرق خشونت عریانی را علیه مردمان اسلاو که انسان‌های پست نامیده می‌گشتند روا می‌داشت. گروه‌های مقاومت که تقریباً در تمامی نواحی اشغالی ایجاد شده بودند نیز تا اواخر سال ۱۹۴۳ نتوانستند چه در شرق و چه در غرب مانعی جدی در برابر عملیات آلمان‌ها باشند.
در آسیا ژاپنی‌ها که به عنوان آزادی ملت‌های تحت استعمار از چنگ استعمارگران عملیات می‌کردند تمام نواحی اشغالی را جزئی از حوزه رفاه مشترک آسیای شرقی بزرگ قرار می‌دادند. با این که ژاپنی‌ها در ابتدا از طرفی بسیاری از مردمان نواحی اشغالی به عنوان نیروی آزادی‌بخش ملت‌ها از استعمارگران اروپایی مورد استقبال قرار گرفتند اما رفتار خشن و بی‌رحمانه ایشان طی چند هفته باعث ناراحتی و عصبانیت مردم از آن‌ها شد. در فتوحات ابتداییشان ژاپنی‌ها توانستند ۴ میلیون بشکه نفت که از عقب‌نشینی متفقین به جا مانده بود را تصاحب کنند و از ۱۹۴۳ توانستند ۵۰ میلیون بشکه نفت که ۷۶ درصد توان تولید سابق محسوب می‌شد را در مستعمرات هلند در شرق آسیا تولید کنند.


جبهه خانگی و تولیدات
ضریب تولید ناخالص داخلی متفقین به متحدین
در اروپای پیش از جنگ متفقین دارای برتری محسوس در هر دو حوزه تولیدات و اقتصاد بودند. در سال ۱۹۳۸ یعنی یک سال پیش از آغاز جنگ، متفقین غربی (فرانسه، بریتانیا، لهستان و کشورهای همسود بریتانیا) در هر دو حوزه جمعیت و تولید ناخالص داخلی ۳۰ درصد بزرگ‌تر از نیروهای محور (آلمان و ایتالیا) بودند که اگر مستعمرات آن‌ها را نیز به این لیست بیفزاییم آن‌ها به برتری ۵ به ۱ در حوزه جمعیت و ۲ به ۱ در تولید ناخالص داخلی می‌رسیدند.[۳۸۶] در همان زمان در آسیا چین با وجود آنکه جمعیتی شش برابر افزون‌تر از ژاپن داشت اما تولید ناخالص داخلی‌اش تنها ۸۹ درصد بزرگ‌تر بود که اگر مستعمرات ژاپن را به این معادله اضافه کنیم این برتری در حوزه جمعیت به سه برابر و در تولید ناخالص داخلی تنها به ۳۸ درصد می‌رسید.

برتری جمعیتی و اقتصادی متفقین در مراحل اولیه جنگ در اثر حملات برق‌آسای آلمان و ژاپن به شدت خرد شد و تا سال ۱۹۴۲ دست بالاتر را متحدین داشتند. اما پس از آن و با ورود آمریکا و شوروی به میدان جنگ و پیوستن آن‌ها به جرگه متفقین جریان جنگ آرام‌تر شد و وارد مرحله جنگ فرسایشی گشت. در همین زمان ایالات متحده آمریکا به تنهایی دو سوم تمام ملزومات متفقین اعم از کشتی، هواپیما، توپخانه، تانک، کامیون و مهمات را تولید کرد. هرچند در اکثر مواقع دسترسی متفقین به مواد خام و اولیه فراوان و ارزان علت برتری تولید آن‌ها نسبت به متحدین دانسته می‌شود اما نباید عوامل مهمی مانند بی میلی ژاپن و آلمان در استفاده از زنان به عنوان نیروی کار، بمباران‌های متفقین، حرکت کند و دیر آلمان به سمت اقتصاد جنگی را نیز از نظر دور داشت. افزون بر این نه آلمان و نه ژاپن خود را مهیای یک جنگ طولانی‌مدت نکرده بودند. آن‌ها برای جبران این ضعف تلاش کردند تا با برده‌داری و به کار گرفتن میلیون‌ها نفر به عنوان نیروی کار اجباری شرایط خود را بهبود ببخشند. تخمین زده می‌شود آلمان ۱۲ میلیون نفر که بیشتر از اهالی اروپا شرقی بودند و ژاپن ۱۸ میلیون نفر را به کار اجباری و بردگی گرفتند.

پیشرفت‌های فناوری و جنگاوری
بمب‌افکن راهبردی بوئینگ بی-۲۹ در خط تولید بوئینگ واقع در ویچیتا، کانزاس، ۱۹۴۴

هواگردهایی از جمله درگیرینده‌ها، بمب‌افکن‌ها و هواپیماهای پشتیبانی هوایی نزدیک در دوران جنگ برای شناسایی به‌کار گرفته شدند و نقش هر کدام هم به‌طور قابل‌توجهی نسبت به قبل پیشرفت کرده‌بود. نوآوری‌هایی مثل حمل‌ونقل هوایی (برای جابه‌جایی سریع و ضروری تدارکات، تجهیزات و نفرات محدود) و بمباران راهبردی (بمباران مراکز صنعتی و جمعیتی دشمن برای از بین بردن توانایی جنگی او) به‌وجود آمد. پدافندهای هوایی هم پیشرفت کردند و قابلیت‌هایی مثل رادار و توپخانهٔ سطح‌به‌هوا به آن‌ها اضافه شد. استفاده از هواپیماهای جت به‌شدت گسترش یافت و با وجود معرفی دیرهنگام و در نتیجه، تأثیر کمتر جنگ، این اتفاق منجر به معمول‌شدن استفاده از جت در نیروی هوایی در سراسر جهان شد.


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,057
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع

تقریباً در تمام جنبه‌های جنگ دریایی و مخصوصاً ناوهای هواپیمابر و زیردریایی‌ها پیشرفت‌هایی حاصل شد. با وجود پیشرفت نسبتاً کم مکانیک پرواز در آغاز جنگ، اقدامات انجام‌شده در تارانتو، پرل هاربر و دریای مرجان باعث شد تا کشتی اصلی در جنگ‌ها از نبردناو به ناو هواپیمابر تغییر کند. در اقیانوس اطلس، ناوهای هواپیمابر پشتیبان به‌علت افزایش منطقهٔ امن مؤثر نیروها و کم‌کردن فاصلهٔ میان‌اطلسی بخش مهمی از ناوگان متفقین بودند. علاوه بر این، ناوهای هواپیمابر به‌علت هزینهٔ کمتر هواپیماها و نیاز کمتر به زره حفاظتی سنگین اقتصادی‌تر بودند. زیردریایی‌ها، که اثرگذاری آن‌ها در جنگ جهانی اول اثبات شد، توسط همهٔ طرف‌ها در دومین جنگ جهانی هم کاربردی شناخته می‌شدند. بریتانیا روی ارتقای سلاح‌ها و تاکتیک‌های ضدزیردریایی، مثل سونار، تمرکز کرد و آلمان با اقداماتی همچون ساخت او-بوت نوع ۷ و تاکتیک‌های ولف‌پک بر ارتقای قوای تهاجمی خود تمرکز داشت.

یک موشک وی-۲ که از یک سکوی ثابت در پنمونده پرتاب شده‌است، ۲۱ ژوئن ۱۹۴۳
شیوه‌های جنگ زمینی از خط مقدم ثابت و سنگرهای جنگ جهانی اول، که به توپخانه‌های ارتقایافته که سرعت پیاده‌نظام و سواره‌نظام را افزایش می‌داد متکی بود، به قابلیت‌های حمل و نقل و تسلیحات ترکیبی تبدیل شد. تانکها که در نخستین جنگ جهانی اغلب برای پشتیبانی پیاده‌نظام استفاده می‌شدند در جنگ جهانی دوم یکی از سلاح‌های اصلی بودند. در اواخر دههٔ ۱۹۳۰ طراحی تانک‌ها به‌طرز قابل‌ملاحظه‌ای پیشرفته‌تر از جنگ جهانی اول بود و پیشرفت در طراحی تانک‌ها با هدف افزایش سرعت، زره و قدرت آتش در طول جنگ هم ادامه یافت. بیشتر فرماندهان در آغاز جنگ تصور می‌کردند که برای مبارزه با تانک‌های دشمن باید از تانک‌هایی با مشخصات بهتر استفاده کرد. این تفکر با عملکرد ضعیف سلاح‌های ضدتانک اولیه در برابر زره و خودداری آلمان از نبردهای تانک در برابر تانک به چالش کشیده شد. این شیوه، در کنار استفادهٔ آلمان از تسلیحات ترکیبی، از عناصر اصلی تاکتیک‌های شدیداً موفق بلیتسکریگ آلمان در لهستان و فرانسه بود. بسیاری از شیوه‌های نابودی تانک‌ها، از جمله آتش غیرمستقیم، توپ ضدتانک (از هر دو نوع یدک‌کش و خودکششی)، مین، اسلحه‌های ضدتانک کوتاه‌برد پیاده‌نظام و تانک در برابر تانک مورد استفاده قرار گرفتند. با وجود ماشینی کردن گسترده، پیاده‌نظام همچنان ستون فقرات همهٔ نیروها بود. تجهیزات بیشتر نیروهای پیاده‌نظام در طول جنگ مشابه تجهیزات جنگ جهانی اول بود.استفاده از مسلسل‌های قابل‌حمل، مثل ام‌گه ۳۴ متعلق به آلمان، گسترش یافت و انواعی از مسلسل دستی که برای رزم نزدیک در نواحی شهری و جنگلی کاربردی بود مورد استفاده قرار گرفت. در اواخر جنگ، تفنگ تهاجمی توسعه داده شد و پس از جنگ به سلاح معمول پیاده‌نظام تبدیل شد. این نوع سلاح دارای بسیاری از ویژگی‌های تفنگ و مسلسل دستی است.

بمب اتمی گجت در حال حمل به بالای «برج شلیک»، آزمایش ترینیتی، نیومکزیکو، ژوئیهٔ ۱۹۴۵
بیشتر جنگجویانی که از نقش‌های اساسی در جنگ برخوردار بودند با طراحی ماشین‌های سایفر برای رمزنگاری، تلاش به حل معضل پیچیدگی و ناامنی در استفاده از کتاب‌های کد کردند که ماشین انیگمای آلمان شناخته‌شده‌ترین این تلاش‌هاست. توسعهٔ فناوری‌های شنود الکترونیک و تحلیل رمز منجر به دست‌یابی به توانایی رمزگشایی شد. از نمونه‌های سرشناس این موضوع می‌توان به رمزگشایی کدهای نیروی دریایی ژاپن توسط متفقین و فناوری اولترای بریتانیا، که به این کشور اجازهٔ رمزگشایی از کدهای انیگما را می‌داد، اشاره کرد.استفاده از فریب یکی دیگر از جلوه‌های اطلاعات نظامی در جنگ جهانی دوم است. متفقین در عملیات‌هایی مثل مینسمیت و بادی‌گارد از شیوه‌های فریب استفاده کردند.
دیگر دستاوردهای حوزهٔ فناوری و مهندسی در طول یا در نتیجهٔ جنگ به دست آمدند. نخستین رایانهٔ قابل برنامه‌ریزی جهان (زد۳، کلوسوس و انیاک)، موشک‌های هدایت‌شونده و موشک‌های مدرن، پروژهٔ منهتن و توسعهٔ درگیری‌افزارهای هسته‌ای، تحقیق در عملیات و توسعهٔ بندرگاه‌های مصنوعی و خطوط نفتی زیر کانال مانش از جمله این دستاوردها هستند. پنی‌سیلین نخستین بار در طول جنگ به تولید انبوه و استفاده رسید.
منبع: ویکی پدیا


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا