خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,013
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
جنگ جهانی دوم دومین جنگ جهانی بین سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ بود که بیشتر کشورهای جهان از جمله قدرت‌های بزرگ در آن شرکت داشتند. کشورها در قالب دو اتحاد نظامی در برابر هم قرار گرفتند و با این دو اتحاد نظامی، یک جنگ تمام‌عیار به راه انداختند که در اثر آن، بیش از صد میلیون پرسنل نظامی در بیش از ۳۰ کشور جهان درگیر شدند. بیشتر شرکت کنندگان در این جنگ، تمام قدرت اقتصادی، صنعتی و توانایی‌های علمی‌شان را در جهت پشتیبانی نظامی بسیج کردند. با حدود ۷۰ تا ۸۵ میلیون کشته این جنگ به مرگبارترین درگیری نظامی در طول تاریخ بشریت تبدیل شد. تلفات ناشی از بمباران‌های راهبردی، قحطی، بیماری و جنگ‌افزارهای هسته‌ای در آمار خسارت انسانی جنگ جهانی دوم شمرده می‌شوند.
عموماً تاریخ آغاز جنگ جهانی دوم، ۱ سپتامبر سال ۱۹۳۹و حملهٔ آلمان به لهستان که در نتیجهٔ آن فرانسه و بریتانیا به آلمان اعلام جنگ کردند، دانسته می‌شود. آلمانی‌ها توانستند تا میانهٔ سال ۱۹۴۱ با مجموعه‌ای از حملات نظامی و معاهدات، بر بخش زیادی از اروپا چیره شوند. پس از سقوط فرانسه در اواسط سال ۱۹۴۰ و بروز نبردهای آفریقای شمالی و شرقی، جنگ عملاً برای مدتی میان نیروهای محور و بریتانیا صورت می‌گرفت. عملیات بلیتس و نبرد آتلانتیک در همین دوران به وقوع پیوست.
۲۲ ژوئن سال ۱۹۴۱ نیروهای محور در جریان عملیات بارباروسا تهاجم گسترده‌ای علیه اتحاد شوروی آغاز کردند تا با ورود رسمی این کشور به جنگ، جبهه شرقی گشوده شود. ماه دسامبر سال ۱۹۴۱، تهاجم ناگهانی امپراتوری ژاپن به پرل هاربر، موجب وارد شدن علنی ایالات متحده به درگیری‌ها و اعلان جنگ آن علیه امپراتوری ژاپن شد. در پی این حوادث، مابقی نیروهای محور نیز به عنوان متحدین امپراتوری ژاپن، به ایالات متحده اعلام جنگ کردند.
پیشروی نیروهای محور پس از شکست امپراتوری ژاپن در نبرد میدوی و شکست آلمان و ایتالیا در نبرد دوم العلمین در مصر و نبرد استالینگراد در خاک اتحاد جماهیر شوروی، متوقف شد. مجموعهٔ این رویدادها ابتکار عمل را از نیروهای محور گرفته و آنها را مجبور ساخت تا با گرفتن حالت تدافعی، در همهٔ جبهه‌ها تنها پاسخگو به راهبردهای طرف مقابل باشند
سال ۱۹۴۴ متفقین به فرانسه اشغال شده توسط آلمان، در عملیاتی در نرماندی حمله کرده و ضد حملات شوروی توانست قلمروهای ازدست رفته را بازپس بگیرد. سال‌های ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۵ میلادی، امپراتوری ژاپن مجبور به عقب‌نشینی از بسیاری از سرزمین‌های اشغالی در مرکز و جنوب چین و برمه شد. متفقین نیز توانستند نیروی دریایی امپراتوری ژاپن را مجبور به عقب‌نشینی کنند و کنترل جزایر راهبردی غرب اقیانوس آرام را به‌دست بگیرند.
جنگ در اروپا با تهاجم متفقین غربی به آلمان از ۲۲ مارس تا ۸ مه ۱۹۴۵، به پایان رسید. در نتیجه این تهاجم، حاکمیت نازی‌ها پایان یافت و آلمان به اشغال دشمنانش درآمد. آدولف هیتلر، پیشوای آلمان پیش از این که توسط مهاجمان به اسارت دربیاید، خودکشی کرد. پس از ابلاغ اعلامیه شرایط تسلیم در ۲۶ ژوئیه ۱۹۴۵ توسط متفقین، ژاپن از پذیرش نتیجه جنگ خودداری کرد و به دنبال آن، ایالات متحده در ۶ و ۹ اوت سال ۱۹۴۵ اقدام به بمباران اتمی شهرهای هیروشیما و ناگاساکی نمود. شوروی نیز که تا پیش از این به پیمان عدم بی احترامی دو طرفه پایبند بود، علیه ژاپن اعلان جنگ کرد و به منچوری یورش برد. پس از تسلیم ژاپن در ۱۵ اوت ۱۹۴۵، پیروزی متفقین در آسیا نهایی شد.
پس از پایان جنگ، دادگاه نورنبرگ برای بررسی خسارت‌ها و جنایات جنگی وارد شده از سوی آلمان و متحدانش برگزار شد.
جنگ جهانی دوم، ساختار اجتماعی و نظام قدرت در جهان را دگرگون کرد و پس از آن برای جلوگیری از بروز چنین رویدادهایی سازمان ملل متحد تأسیس شد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، نزدیک به نیم سده، آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی با یکدیگر در جنگ سرد به سر بردند. در جریان تلاش اروپا برای جبران خسارات و آسیب‌های جنگ جهانی دوم، تأثیر قدرت‌های اروپایی در جهان کم رنگ شد و مستعمرات آفریقایی و آسیایی آن‌ها مستقل گردیدند. همچنین کشورهای اروپایی تلاش کردند با انعقاد پیمان‌های چندجانبه، هویت سـ*ـیاسی واحدی به خود ببخشند و از دشمنی‌ها بکاهند.


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,013
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
طرف‌های درگیرفرماندهان و رهبرانتلفات و ضایعات
بالا چپ: نیروهای چینی در نبرد چانگدی؛ بالا راست: توپ پوندر-۲۵ استرالیایی در اوایل نبرد العلمین؛ وسط چپ: نیروهای شوروی در نبرد استالینگراد؛ وسط راست: بمب‌افکن‌های یونکرس ۸۷ آلمانی در جبهه شرقی نبرد در دسامبر ۱۹۴۳؛ پائین چپ: فیلدمارشال ویلهلم کایتل در حال امضای مفاد تسلیم آلمانی‌ها؛ پائین راست: یک واحد از نیروی دریایی آمریکا در جریان نبرد خلیج لینگاین
تاریخ موقعیت نتایج
۱ سپتامبر ۱۹۳۹ تا ۲ سپتامبر ۱۹۴۵
اروپا، اقیانوس آرام، اقیانوس اطلس، جنوب شرق آسیا، چین، غرب آسیا، دریای مدیترانه، شمال آفریقا، شمال شرقی آفریقا و نبردهای اندکی در آمریکای شمالی و جنوبی
پیروزی متفقین
  • شکست آلمان و متحدانش
  • اشغال آلمان، ژاپن و ایتالیا توسط متفقین
  • انحلال جامعه ملل و تأسیس سازمان ملل متحد
  • تبدیل اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و ایالات متحده آمریکا به دو ابرقدرت
  • آغاز عصر هسته‌ای
  • آغاز جنگ سرد
  • تقسیم کره
  • و پیامدهای بسیار دیگر
.
متفقین
اتحاد جماهیر شوروی
ایالات متحده آمریکا
امپراتوری بریتانیا
جمهوری چین
فرانسه
و دیگر متفقین
متحدین
آلمان نازی
امپراتوری ژاپن
پادشاهی ایتالیا
و دیگر نیروهای محور
ژوزف استالین
فرانکلین روزولت
وینستون چرچیل
چیانگ کای‌شک
شارل دوگل
آدولف هیتلر
هیروهیتو
بنیتو موسولینی
تلفات نظامی
بیش از ۱۶٬۰۰۰٬۰۰۰
غیر نظامیان
بیش از ۴۵٬۰۰۰٬۰۰۰
مجموع
بیش از ۶۱٬۰۰۰٬۰۰۰ (۱۹۳۷–۱۹۴۵)
تلفات نظامی
بیش از ۸٬۰۰۰٬۰۰۰
غیر نظامیان
۴٬۰۰۰٬۰۰۰
مجموع
۱۲٬۰۰۰٬۰۰۰(۱۹۳۵–۱۹۴۵)


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,013
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
گاه‌نگاری
مقالهٔ اصلی: جدول زمانی جنگ جهانی دوم
جنگ در اروپا، اساساً از ۱ سپتامبر ۱۹۳۹ میلادی با تهاجم آلمان به لهستان آغاز شد، و دو روز پس از آن نیز بریتانیا و فرانسه علیه آلمان اعلان جنگ کردند. اما آغاز جنگ اقیانوس آرام را می‌توان پیش از آن یعنی از جنگ دوم چین و ژاپن در ۷ ژوئیه ۱۹۳۷ یا حمله ژاپن به منچوری در ۱۹ سپتامبر ۱۹۳۱ دانست
بسیاری از پژوهشگران، دیدگاه‌های مورخ بریتانیایی، ای. جی. پی. تیلور را مستند می‌دانند. برپایهٔ نظرات تیلور، جنگ چین و ژاپن و جنگ در اروپا و مستعمره‌هایش، همزمان بوده و در سال ۱۹۴۱، این جنگ‌ها با یکدیگر ادغام شدند. برخی دیگر از تاریخ‌نگاران حملهٔ ایتالیا به اتیوپی در ۳ اکتبر ۱۹۳۵ را آغازگر جنگ جهانی دوم می‌دانند. تاریخ‌نگار بریتانیایی، آنتونی بیوور آغاز جنگ جهانی دوم را نبرد خالخین گل می‌داند که نیروهای ژاپن، مغولستان و شوروی از ماه مه تا سپتامبر ۱۹۳۹ درگیر آن بودند.
در مورد تاریخ دقیق پایان جنگ جهانی دوم نیز اجماعی همگانی وجود ندارد. به‌طور کلی گفته می‌شود که ترک مخاصمه در ۱۴ اوت ۱۹۴۵ (روز پیروزی بر ژاپن) را باید تاریخ پایان جنگ جهانی دوم دانست و نه تسلیم رسمی ژاپن که در ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ به جنگ در آسیا پایان داد. شش سال بعد در ۸ سپتامبر ۱۹۵۱ قرارداد صلح سانفرانسیسکو توسط ۴۹ ملّت رسماً امضا شد. پیمانی در مورد آیندهٔ آلمان که بعدها باعث اتحاد دوباره آلمان شد نیز با کشور آلمان بسته شد. هیچ‌گونه پیمان صلحی میان اتحاد جماهیر شوروی و ژاپن به امضا نرسید.

پیش‌زمینه
مقالهٔ اصلی: علل جنگ جهانی دوم
اروپا
جنگ جهانی اول نقشهٔ سـ*ـیاسی اروپا را دستخوش تغییراتی اساسی کرد. قدرت‌های مرکز (شامل امپراتوری‌های آلمان، اتریش-مجارستان، عثمانی و پادشاهی بلغارستان) شکست خوردند و تجزیه شدند یا بخشی از قلمروی خود را از دست دادند. در روسیه نیز با انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ بلشویک‌ها بر سر کار آمدند و در نهایت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را تأسیس کردند. برخی از متفقینِ پیروز این جنگ (مانند فرانسه، بلژیک، ایتالیا، رومانی، و یونان) سرزمین‌های تازه‌ای را به قلمرو خود افزودند. از تجزیهٔ سرزمین‌های سابق امپراتوری‌های اتریش-مجارستان، عثمانی و روسیه هم دولت‌های ملی جدیدی سر برآوردند.

جلسهٔ مجمع عمومی جامعه ملل در ژنو سوئیس، ۱۹۳۰
در پی کنفرانس صلح پاریس (که رسماً به جنگ جهانی اول پایان داد) جامعه ملل تأسیس شد. اهداف این سازمان، چنان‌که در میثاق نامه آن آمده‌است، جلوگیری از وقوع جنگ از طریق امنیت دسته‌جمعی، خلع سلاح، حل اختلافات بین‌المللی از راه مذاکره و حکمیّت بود.
ایتالیا که از متفقین جنگ جهانی اول بود، پس از جنگ، سرزمین‌هایی را به دست آورد، با این حال ملی‌گرایان ایتالیایی از این که بریتانیا و فرانسه در کنفرانس به وعده‌هایشان در ازای ورود ایتالیا به جنگ عمل نکردند، خشمگین بودند.
از ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۵، جنبش فاشیسم به رهبری بنیتو موسولینی قدرت را در ایتالیا تصاحب کرد. این جنبش که سـ*ـیاست ملی‌گرایی، تمامیت‌خواهی و ائتلاف طبقاتی داشت، مردم‌سالاری نیابتی را لغو کرد، فعالان سوسیالیست، چپ‌گرا و لیبرال را سرکوب و سـ*ـیاست خارجه‌ای به‌شدت توسعه‌طلبانه در پی گرفت که هدف آن تبدیل ایتالیا به یک ابرقدرت بود و وعدهٔ پایه‌گذاری «امپراتوری روم نو» را می‌داد.


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,013
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
پس از کودتایی ناموفق در ۱۹۲۳، سرانجام در ۱۹۳۳ آدولف هیتلر صدراعظم آلمان شد. هیتلر، که خواستار تجدید نظری ریشه‌ای و نژادگرایانه در نظم جهانی بود، مردم‌سالاری را منحل کرد و اندکی پس از به قدرت رسیدن دست به تجدید گستردهٔ تسلیحاتی در آلمان زد. همزمان فرانسه در پی مماشات و حفظ اتحادش با ایتالیا، دست این کشور را در استعمار اتیوپی باز گذاشت. در اوایل سال ۱۹۳۵ وضعیت وخیم‌تر شد؛ چرا که قلمرو حوضه زار رسماً ضمیمه خاک آلمان شد و هیتلر در ضدیت با پیمان ورسای برنامهٔ تجدید تسلیحاتی آلمان را شدت داد و خدمت وظیفه عمومی را به اجرا گذاشت.
اگر چه دوران پس از جنگ جهانی اول آمیخته به احساسات صلح‌جویانه بود، در چند کشور اروپایی این دوران به موج بازپیوندخواهی و ملی‌گرایی انتقام‌گرایانه دامن زد. این احساسات به‌ویژه در آلمانی به چشم می‌خورد که به واسطهٔ پیمان ورسای زیان‌های سرزمینی، مستعمراتی و مالی عمده‌ای دیده بود. بنابر این پیمان آلمان ۱۳ درصد از خاک میهنی خود و همهٔ مستعمراتش را از دست داد، انضمام سرزمین‌های دیگر به خاک آلمان ممنوع شد، غرامات جنگی‌ای بر این کشور وضع شد، و محدودیت‌هایی بر اندازه و توان نیروهای مسلح آن مقرر شد. با وقوع انقلاب ۱۹۱۸–۱۹۱۹ آلمان، امپراتوری آلمان منحل شد و بر جای آن دولتی مردم‌سالار تأسیس شد که بعدها جمهوری وایمار نام گرفت. دوران بین دو جنگ صحنهٔ کشمکش بین هواداران و مخالفان این جمهوری جدید بود.
بریتانیا، فرانسه، و ایتالیا برای مقابله با اقدامات آلمان در آوریل ۱۹۳۵ جبهه استرسا را تشکیل دادند که قدمی مهم در راستای جهانی شدن نظامی بود. با این حال در ژوئن همان سال بریتانیا توافق‌نامهٔ دریایی مستقلی با آلمان امضاء کرد که از محدودیت‌های پیشین بر آلمان می‌کاست. شوروی، که از چشم طمع آلمان به مناطق وسیعی از اروپای شرقی بیمناک بود، پیمانی مبنی بر همکاری مشترک با فرانسه بست، گر چه این پیمان پیش از رسمیّت یافتن بایستی از دستگاه اداری جامعهٔ ملل می‌گذشت و این امر آن را عملاً بی‌اثر می‌کرد. آمریکا هم که از افزایش تنش‌ها در اروپا و آسیا مضطرب شده بود در اوت همان سال لوایحی را مبنی بر بی‌طرفی این کشور تصویب کرد.
هیتلر با بازنظامی‌سازی راینلند در مارس ۱۹۳۶ پیمان‌های ورسای و لوکارنو را نقض کرد، ولی با این اقدامات او به دلیل سـ*ـیاست مماشات متفقین جنگ جهانی اول در این مقطع، برخورد چندانی صورت نگرفت. در اکتبر ۱۹۳۶، آلمان و ایتالیا محور رم–برلین را تشکیل دادند. یک ماه بعد هم آلمان و ژاپن پیمان ضد کمینترن را امضاء کردند و ایتالیا نیز در نوامبر ۱۹۳۷ به آن پیوست.

رویدادهای پیش از جنگ
اشغال اتیوپی توسط ایتالیا (۱۹۳۵)
مقالهٔ اصلی: حمله ایتالیا به اتیوپی
جنگ دوم ایتالیا-اتیوپی یک جنگ استعماری کوتاه بود که در اکتبر ۱۹۳۵ آغاز شد و در مهٔ ۱۹۳۶ به پایان رسید. حملهٔ نیروهای مسلح پادشاهی ایتالیا به امپراتوری اتیوپی ابتدا از سمت مناطقی از سومالی و اریتره که در آن زمان مستعمرهٔ ایتالیا بودند آغاز شد. در نتیجه اتیوپی به اشغال نیروهای ایتالیایی درآمد و به مستعمرهٔ جدید موسوم به آفریقای شرقی ایتالیایی ضمیمه شد؛ این رویدادها همچنین نشانی از ضعف جامعهٔ ملل به عنوان نیرویی برای حفظ صلح بود. ایتالیا و اتیوپی هر دو عضو جامعهٔ ملل بودند اما جامعهٔ ملل علی‌رغم آن که حملهٔ ایتالیا نقض صریح بند دهم میثاق جامعه ملل بود در خصوص این حملات مماشات به خرج داد. البته بریتانیا و فرانسه از اعمال تحریم‌هایی بر ایتالیا حمایت کردند اما این تحریم‌ها عملاً به‌طور کامل اجرا نشدند و نتوانستند منجر به پایان حملات ایتالیا شوند. ایتالیا هم بعداً مخالفتش را در برابر هدف آلمان در تصرف اتریش پس گرفت.

جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶‎–۱۹۳۹
مقالهٔ اصلی: جنگ داخلی اسپانیا
زمانی که جنگ داخلی در اسپانیا سر گرفت، هیتلر و موسولینی از شورشیان ملی‌گرا که توسط فرانسیسکو فرانکو رهبری می‌شدند حمایت نظامی کردند. این حمایت از سمت ایتالیا بیشتر بود تا از سمت نازی‌ها؛ موسولینی مجموعاً ۷۰٬۰۰۰ نیروی زمینی و ۶٬۰۰۰ خدمهٔ نیروهای هوایی به انضمام ۷۲۰ هواپیما به اسپانیا فرستاد. از سوی دیگر، شوروی از حاکم فعلی اسپانیا یعنی جمهوری دوم اسپانیا حمایت می‌کرد. همچنین بیش از ۳۰٬۰۰۰ نیروی داوطلب خارجی که با نام تیپ‌های بین‌المللی شناخته می‌شدند علیه ملی‌گرایان می‌جنگیدند. در این میان آلمان و شوروی از این جنگ نیابتی به عنوان فرصتی برای آزمودن پیشرفته‌ترین سلاح و تاکتیک‌های جنگی‌شان بهره بردند. در نهایت ملی‌گرایان در سال ۱۹۳۹ در جنگ پیروز شدند و فرانکو که حال تبدیل به یک دیکتاتور شده بود در طول جنگ جهانی دوم رسماً موضع بی‌طرفی گرفته اگر چه عموماً حامی نیروهای محور بود. مهم‌ترین همکاری او با آلمان عبارت بود از ارسال داوطلبانی به جبههٔ شرقی.


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,013
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع


بنیتو موسولینی در حال بازدید از سربازان در طی حمله ایتالیا به اتیوپی


آدولف هیتلر در همایش نازی‌ها در نورمبرگ آلمان، اوت ۱۹۳۳


بمباران گرنیکا در سال ۱۹۳۷ در خلال جنگ داخلی اسپانیا این بیم را در اروپا به وجود آورد که جنگ جهانی بعدی مبتنی بر بمباران شهرها باشد و منجر به کشته‌شدن مردمان فراوانی بشود.


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,013
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
اشغال چین توسط ژاپن (۱۹۳۷)
مقاله‌های اصلی: جنگ دوم چین و ژاپن و ژاپن در جنگ جهانی دوم
در سال ۱۹۳۷ ژاپن به دنباله حادثه پل مارکو پولو، پکن را که پایتخت امپراتوری چین بود تصرف کرد و این خود به لشکرکشی ژاپن برای تصرف تمام چین منجر شد. شوروی فوراً با چین معاهدهٔ عدم تخاصم امضا کرد تا بتواند به چین تدارکات جنگی قرض بدهد. این معاهده یکی از دلایل مهم اتمام معاهدهٔ پیشین همکاری بین چین و آلمان در سال ۱۹۴۱ بود. نیروهای ژاپنی از سپتامبر تا نوامبر آن سال به تائی‌یوان حمله کردند، در نبرد شیکوئو با ارتش انقلابی ملی جنگیدند، و در نبرد پینشینگوان با حزب کمونیست چین درگیر شدند. جنرالیسیمو چیانگ کای‌شک سربازانش در ارتش انقلابی ملی را که در آلمان تعلیم دیده بودند به نبرد شانگهای گسیل داشت اما شانگهای پس از سه ماه مبارزه توسط ژاپن تصرف شد. نیروهای ژاپنی به پیشرفت خود ادامه دادند و در نبرد نانجینگ توانستند پایتخت آن زمان چین را تصرف کنند. بعد از سقوط نانجینگ ده‌ها هزار (و شاید صدها هزار) نفر از چینی‌های غیرنظامی و سربازان خلع سلاح شدهٔ چینی در کشتار نانجینگ توسط ژاپنی‌ها قتل‌عام شدند.
در مارس ۱۹۳۸ نیروهای ملی چینی اولین پیروزی بزرگ خود را در نبرد تایرژوانگ به دست آوردند اما در مهٔ آن سال شهر شوژو توسط ژاپنی‌های فتح شد. در ژوئن ۱۹۳۸ نیروهای چینی توانستند با ایجاد طغیان در رود زرد در پیشرفت ژاپنی‌ها وقفه ایجاد کنند و برای خود زمان بخرند تا آماده دفاع از ووهان شوند، اما این شهر نیز در اکتبر به دست ژاپنی‌ها افتاد. اما تمام این پیروزی‌های ژاپن منجر به سقوط مقاومت چینی‌ها، چنان‌که ژاپنی‌ها انتظار داشتند، نشد و بالعکس چین با انتقال دولتش به جزیرهٔ چونگ‌کینگ به مبارزه ادامه داد.

مناقشات مرزی شوروی و ژاپن
مقالهٔ اصلی: درگیری‌های مرزی شوروی و ژاپن
در نیمهٔ دوم دههٔ ۱۹۳۰، بین نیروهای ژاپنی مستقر در مانچوکوئو و نیروهای شوروی و جمهوری خلق مغولستان درگیری‌های درگرفت. در این مقطع سـ*ـیاست انتخابی ارتش امپراتوری ژاپن دکترین هوکوشین-رون بود که بر توسعهٔ نفوذ ژاپن به سمت شمال تأکید داشت. با این حال ادامهٔ این سـ*ـیاست با شکست ژاپن در نبرد خالخین گل در ۱۹۳۹، همزمانی با جنگ دوم چین و ژاپن، و تلاش متحد ژاپن، آلمان نازی، برای امضاء پیمان بی‌طرفی با شوروی موفقیت چندانی نیافت. ژاپن و شوروی در آوریل ۱۹۴۱ پیمانی مبنی بر بی‌طرفی امضاء کردند و پس آن ژاپن به دکترین نانشین-رون رو آورد که سـ*ـیاست انتخابی نیروی دریایی ژاپن بود و بر توسعهٔ نفوذ این کشور به سمت جنوب تأکید داشت. این سـ*ـیاست در نهایت ژاپن را به رودررویی و جنگ با آمریکا و متحدان غربی‌اش سوق داد.


درگیری‌ها و توافقات در اروپا
در اروپا، آلمان و ایتالیا رو به سیاستی تهاجمی آوردند. در مارس ۱۹۳۸، آلمان اتریش را ضمیمهٔ خاک خود کرد، ولی بااین‌حال دیگر قدرت‌های اروپایی باز در برابر هیتلر دست به دامان سـ*ـیاست مماشات شدند. هیتلر، که از این روند تشویق پذیرفته بود، پیگیر ادعای ارضی آلمان بر سودتنلند شد. سودتنلند بخشی از چکسلواکی بود که جمعیتش را غالباً آلمانی‌زبان‌ها تشکیل می‌دادند. بریتانیا و فرانسه به پیشنهاد و ابتکار نخست‌وزیر بریتانیا نویل چمبرلین و به رغم مخالفت دولت چکسلواکی، با امضاء توافقنامه مونیخ پذیرفتند که سودتنلند به خاک آلمان الصاق شود و در ازای آن آلمان قول بدهد در آینده ادعای ارضی دیگری نداشته باشد. اندکی بعد آلمان و ایتالیا چکسلواکی را مجبور کردند بخش‌های دیگر از خاک خود را به مجارستان واگذار کند و لهستان هم منطقهٔ زائولزی چکسلواکی را تصرف کرد.
با این که در توافق‌نامه مونیخ همهٔ خواسته‌های صریح آلمان اجابت شده بود، هیتلر در خفا از دخالت بریتانیا که منجر شده بود او نتواند همهٔ خاک چکسلواکی را در یک عملیات تصاحب کند عصبانی بود. او در سخنرانی‌های بعدی‌اش به بریتانیا و یهودی‌های «جنگ‌طلب» حمله کرد و در ژانویه ۱۹۳۹ مخفیانه دستور داد نیروی دریایی آلمان تسلیحاتش را به شکل گسترده‌ای تجدید کند و تفوق دریایی بریتانیا را به چالش بکشد. در مارس ۱۹۳۹، آلمان به بقیهٔ مناطق چکسلواکی هم یورش برد و آن را به بوهم و موراویا، که منطقه‌ای تحت‌الحمایه آلمان بود، و دولت دست‌نشاندهٔ جمهوری اسلواکی تقسیم کرد. هیتلر همچنین در ۲۰ مارس ۱۹۳۹ اولتیماتومی علیه لیتوانی صادر کرد و این کشور را مجبور کرد تا منطقه کلایپدا را به آلمان واگذار کند.


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,013
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع

سربازان نیروی زمینی امپراتوری ژاپن در خلال نبرد شانگهای، ۱۹۳۷


واحد توپخانهٔ ارتش سرخ در نبرد دریاچه خاسان، ۱۹۳۸


نویل چمبرلین، ادوار دالادیه، آدولف هیتلر، بنیتو موسولینی، و گالئاتسو چانو لحظاتی پیش از امضاء توافقنامه مونیخ، ۲۹ سپتامبر ۱۹۳۸


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,013
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع

بریتانیا و فرانسه که از ادعای ارضی آلمان بر ایالت آزاد دانتسیگ نگران شده بودند، به لهستان تضمین دادند که از حمایتشان از استقلال این کشور چشم نمی‌پوشند. با حمله ایتالیا به آلبانی در آوریل ۱۹۳۹، تضمینی مشابه به رومانی و یونان داده شد. اندکی پس از وعدهٔ بریتانیا و فرانسه به لهستان، آلمان و ایتالیا با امضاء پیمان فولاد به اتحادشان رسمیت بخشیدند. هیتلر بریتانیا و لهستان را متهم کرد که در تلاش برای «محاصرهٔ» آلمانند و از توافق‌نامه دریایی انگلیس و آلمان و معاهده عدم تعرض آلمان و لهستان خارج شد.
در اواخر ماه اوت، آلمان نیروهایش را در مرزش با لهستان بسیج کرد و اروپا وارد بحرانی عمومی[الف] شد. در ۲۳ اوت، با توقف مذاکرات دربارهٔ پیمان نظامی سه‌گانه بین فرانسه، بریتانیا، و شوروی، شوروی پیمانی مبنی بر عدم تعرض با آلمان امضاء کرد در جملهٔ مفاد این پیمان معاهده‌ای سرّی قرار داشت که «مناطق نفوذ» آلمان و شوروی را مشخص می‌کرد (غرب لهستان و لیتوانی به آلمان می‌رسید و شرق لهستان، فنلاند، استونی، لتونی، و بیسارابیا سهم شوروی بود)، و استقلال لهستان را به چالش می‌کشید. به واسطهٔ این پیمان، ضدیت شوروی با حملهٔ آلمان به لهستان خنثی شد و آلمان مجبور نبود مثل جنگ جهانی اول در دو جبهه شرقی و غربی بجنگد. بلافاصله پس از عقد این پیمان، هیتلر دستور داد که حمله به لهستان در ۲۶ اوت آغاز شود، ولی پس از شنیدن خبر عقد پیمان همکاری مشترک بین لهستان و بریتانیا و بی‌طرف ماندن ایتالیا، آن را به تأخیر انداخت.
آلمان در پاسخ به درخواست بریتانیا برای مذاکرات مستقیم به‌منظور جلوگیری از جنگ، ادعای ارضی خود را بر لهستان تکرار کرد و این خود بهانه‌ای برای تضعیف روابط بین دو کشور شد. در ۲۹ اوت، هیتلر خواستار آن شد که لهستان نماینده‌ای تام‌الاختیار به برلین بفرستد تا دربارهٔ تسلیم گدانسک به آلمان و برگزاری همه‌پرسی در کریدور لهستان (که اقلیت آلمانی‌زبان ساکن در آن به جدایی از لهستان رأی می‌داد) مذاکره کند. لهستان از اجابت مطالبات آلمان سر باز زد و وزیر خارجهٔ آلمان ریبنتروپ در شب ۳۰–۳۱ اوت پس از جلسه‌ای متشنج با سفیر بریتانیا نویل هندرسون اعلام کرد که در نظر آلمان از پذیرش مطالبات این کشور امتناع شده‌است.

دوران جنگ
آغاز جنگ در اروپا (۱۹۳۹‎–۱۹۴۰)
سربازان آلمانی در حال عبور از مرز لهستان، ۱ سپتامبر ۱۹۳۹

روز ۱ سپتامبر سال ۱۹۳۹، آلمان پس از آماده‌سازی چندین عملیات پرچم دروغین همچون عملیات گلایویتس به‌عنوان پیش‌زمینه، تهاجم به لهستان را آغاز کرد. اغلب از نبرد وسترپلاته به‌عنوان نخستین نبرد جنگ یاد می‌شود. بریتانیا و فرانسه به آلمان ضرب‌الاجل دادند تا عملیات‌های نظامی خود را متوقف کند. روز ۳ سپتامبر، پس از نادیده‌گرفته‌شدن این ضرب‌الاجل، فرانسه، بریتانیا، استرالیا و نیوزیلند علیه آلمان اعلام جنگ کردند. آفریقای جنوبی در ۶ سپتامبر و کانادا نیز در ۱۰ سپتامبر به این ائتلاف پیوستند. این کشورها به جز یک درگیری مختصر در زارلاند، هیچ کمکی به لهستان ارائه نکردند. متفقین با هدف ضربه به اقتصاد و افزایش هزینه‌های جنگ برای آلمان، یک محاصرهٔ دریایی علیه این کشور ایجاد نمودند. آلمان با تهاجم او-بوت‌ها به کشتی‌های جنگی و تجاری متفقین به این محاصره پاسخ داد. این اقدام آلمان به نبرد آتلانتیک انجامید.

سربازان لهستانی در حین دفاع از کشور، سپتامبر ۱۹۳۹
نیروهای آلمانی ۸ سپتامبر به حومهٔ ورشو رسیدند. ضدحمله لهستان به سمت غرب برای چندین روز پیشروی نیروهای آلمانی را متوقف کرد؛ اما دوز زدن ضد حمله توسط ورماخت به محاصره نیروهای لهستانی منجر شد. بقایای نیروهای لهستانی با گذر از حلقه نیروهای دشمن وارد ورشوی در محاصره شدند. روز ۱۷ سپتامبر سال ۱۹۳۹ و پس از امضای آتش‌بس با ژاپن، تهاجم شوروی به لهستان نیز آغاز شد. دلیل ظاهری ارائه‌شده برای این حمله، محافظت از اقلیت‌های اوکراینی و بلاروسی هنگام فروپاشی لهستان اعلام گردید. روز ۲۷ سپتامبر، مدافعان ورشو تسلیم آلمانی‌ها شدند. آخرین نیروهای اصلی عملیاتی لهستان نیز روز ۶ اکتبر دست از مبارزه کشیدند. با وجود شکست نظامی، لهستان هیچگاه تسلیم نشد و اقدام به ایجاد دولت در تبعید و دولت زیرزمینی در سرزمین تسخیرشده‌اش کرد. بخش زیادی از نیروهای نظامی لهستان به رومانی و دیگر کشورهای حاشیه دریای بالتیک نقل مکان کردند. بسیاری از این نیروها در دیگر صحنه‌های جنگ به نبرد با نیروهای محور پرداختند
بخش غربی لهستان به آلمان و بخش شرقی آن به شوروی ملحق شد. بخش از این سرزمین تحت حاکمیتی با عنوان "دولت عمومی" قرار گرفت. قسمت‌های کوچکی از خاک لهستان نیز به لیتوانی و اسلواکی رسید. روز ۶ اکتبر هیتلر یک پیشنهاد صلح برای بریتانیا و فرانسه فرستاد و گفت که آیندهٔ لهستان باید صرفاً توسط آلمان و شوروی تعیین شود. این پیشنهاد رد شد و هیتلر دستور حملهٔ فوری به فرانسه را صادر کرد. با وجود این، حمله به‌دلیل شرایط بد آب‌وهوایی به بهار سال ۱۹۴۰ موکول شد

آشیانهٔ مسلسل فنلاندی که روی سربازان ارتش سرخ شوروی هدف گرفته‌است، جنگ زمستان، فوریهٔ ۱۹۴۰
اتحاد جماهیر شوروی کشورهای حوزه دریای بالتیک شامل استونی، لتونی و لیتوانی، کشورهایی که تحت پیمان مولوتوف-ریبنتروپ در «قلمروی نفوذ» شوروی بودند، را مجبور به امضای پیمان‌های کمک دوطرفه کرد. استقرار نیروهای شوروی در این کشورها از شرایط این پیمان‌ها بود. مدتی بعد تعداد چشم‌گیری از نیروهای نظامی شوروی وارد این کشورها شدند. فنلاند از امضای چنین پیمانی امتناع ورزید و راضی به واگذار کردن بخشی از قلمروی خود به شوروی نشد. شوروی ماه نوامبر سال ۱۹۳۹ به فنلاند حمله برد که موجب آغاز جنگ زمستان گردید. این حمله منجر به اخراج شوروی از جامعه ملل شد. با وجود برتری عددی و تسلیحاتی شوروی، موفقیت نیروهای این کشور ناچیز بود و جنگ میان دو کشور ماه مارس سال ۱۹۴۰ با امضای پیمان‌نامه صلح مسکو و با حفظ استقلال فنلاند پایان یافت.
ماه ژوئن سال ۱۹۴۰، شوروی اجباراً استونی، لتونی و لیتوانی را به قلمروی خود افزود و بر سر مناطق بیسارابیا و بوکوفینای شمالی با رومانی به اختلاف خورد. در همین حال، روابط حسنه سـ*ـیاسی و همکاری‌های اقتصادی شوروی و آلمان کم‌کم متوقف شد و هر دو کشور مقدمات جنگ را فراهم کردند.


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,013
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
غرب اروپا (۱۹۴۰‎–۱۹۴۱)
مقالهٔ اصلی: جبهه غربی (جنگ جهانی دوم)
پیشروی نیروهای آلمانی در بلژیک و شمال فرانسه، ۱۰ مه تا ۴ ژوئن ۱۹۴۰، با گذر از خط دفاعی ماژینو (نمایش‌داده‌شده به رنگ قرمز تیره)
ماه آوریل سال ۱۹۴۰، آلمان برای محافظت از محمولهٔ سنگ آهن سوئد، که متفقین در تلاش برای ایجاد اختلال در آن بودند، عملیات وزروبونگ را در تهاجم به دانمارک و نروژ به اجرا گذاشت. دانمارک تنها پس از چند ساعت تسلیم شد و نروژ در عرض دو ماه و با وجود حمایت متفقین به تصرف آلمانی‌ها درآمد.
ماه مه، تهاجم آلمان به فرانسه صورت گرفت. جهت دور زدن استحکامات خط دفاعی ماژینو، آلمان کشورهای بی‌طرف بلژیک، هلند و لوکزامبورگ را مورد حمله قرار داد. آلمان‌ها تهاجم اصلی را از راه جنگل‌های آردن به انجام رساندند. با استفاده موفقیت‌آمیز از تاکتیک بلیتس‌کریگ، ورماخت به‌سرعت خود را به کانال مانش رساند و ارتباط نیروهای متفقین حاضر در بلژیک و شمال فرانسه را با بدنه اصلی خاک فرانسه قطع کرد. این عملیات منجر به به محاصره افتادن مقدار زیادی از نیروهای متفقین شد. به هر صورت بخش بزرگی از نیروهای بریتانیایی به همراه بخشی از قوای بلژیکی و فرانسوی با رها کردن تقریباً تمام تجهیزات خود، توانستند تا اوایل ماه ژوئن از طریق بندر دانکرک از بدنه اصلی خاک اروپا عقب‌نشینی کنند.
روز ۱۰ ژوئن، ایتالیا به فرانسه حمله کرد و با فرانسه و بریتانیا وارد جنگ شد. آلمانی‌ها در ادامه به سمت جنوب و به نبرد مابقی نیروهای فرانسوی رفتند. پاریس روز ۱۴ ژوئن به سلطه مهاجمان درآمد. آلمان و فرانسه روز ۲۲ ژوئن سال ۱۹۴۰ یک پیمان آتش‌بس به امضا رساندند. بخش‌هایی از سرزمین فرانسه به آلمان و ایتالیا سپرده شد و دولتی تحت عنوان فرانسه ویشی در اراضی جنوبی تشکیل گشت. فرانسه نیروی دریایی خود را حفظ کرد. بریتانیایی‌ها برای جلوگیری از تصاحب این ناوگان توسط آلمانی‌ها، روز ۳ ژوئیه آن را مورد حمله قرار دادند.

لندن پس از بلیتس، از روی کلیسای جامع سنت پل، ۲۹ دسامبر ۱۹۴۰
نبرد بریتانیا اوایل ماه ژوئیه در پی حمله لوفت‌وافه به کشتی‌ها و بندرهای بریتانیا آغاز شد. به هر صورت این اقدام نتیجهٔ چندانی برای آلمانی‌ها دربر نداشت. در پی این مسئله، تهاجم برنامه‌ریزی‌شدهٔ آلمان به بریتانیا روز ۱۷ سپتامبر برای همیشه لغو شد. با وجود تشدید بمباران راهبردی با حملات شبانه به لندن و دیگر شهرها، این حملات نتوانستند قوای جنگی بریتانیا را به مقدار زیادی مختل کنند. بخش عظیمی از حملات در مهٔ ۱۹۴۱ متوقف شد.
ماه نوامبر، ایالات متحده در حال بررسی شرایط برای یاری‌رسانی به چین و متفقین بود. این کشور لوایح بی‌طرفی را برای مجاز کردن «پرداخت نقد و حمل» خرید از جانب متفقین، مورد بازبینی قرار داد. سال ۱۹۴۰ و در پی سقوط فرانسه، بزرگی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا به‌طور چشم‌گیری افزایش یافت. ماه سپتامبر، ایالات متحده با معاملهٔ ناوشکن‌های آمریکایی با پایگاه‌های بریتانیایی موافقت کرد. با وجود این، اکثریت مردم ایالات متحده تا سال ۱۹۴۱ همچنان با هرگونه مداخلهٔ مستقیم نظامی در جنگ مخالف بودند. ماه دسامبر، روزولت هیتلر را به برنامه‌ریزی برای فتح جهان متهم کرد و هرگونه مذاکره‌ای را به‌دلیل بی‌فایده دانستن آن رد کرد. او ایالات متحده را «زرادخانه دموکراسی» نامید و برنامه‌های قانون وام و اجاره را با هدف پشتیبانی از بریتانیا افزایش داد.ایالات متحده طرح‌ریزی راهبردی برای آغاز حمله‌ای همه‌جانبه به آلمان را شروع کرد.
پایان ماه سپتامبر ۱۹۴۰، پیمان سه‌جانبه رسماً ژاپن، ایتالیا و آلمان را به‌عنوان نیروهای محور با یکدیگر متحد کرد. بر اساس این پیمان در صورتی که کشوری، جز شوروی، به هر یک از نیروهای محور حمله کند دیگر کشورها می‌بایست از آن دفاع کنند. نیروهای محور ماه نوامبر ۱۹۴۰ و با پیوستن مجارستان، اسلواکی و رومانی گسترش یافت.

مدیترانه و خاورمیانه (۱۹۴۰‎–۱۹۴۱)
سربازان بریتانیایی از لشکر ۹ ارتش استرالیا در حین محاصره طبرق، نبرد شمال آفریقا
در ژوئن ۱۹۴۰ نیروی هوایی سلطنتی ایتالیا به جزیره مالت حمله کرد و محاصره مالت که در دست بریتانیایی‌ها بود آغاز شد. در اواخر تابستان و اوایل پاییز نیروهای ایتالیایی سومالی را از چنگ بریتانیایی‌ها درآوردند و تهاجم به مصر را آغاز نمودند. در ماه اکتبر ایتالیا به یونان حمله کرد که با مقاومت سنگین یونانی‌ها و تلفات سنگین نیروهای ایتالیایی همراه بود. این حمله در عرض چند روز و با تغییرات جزئی در قلمروی کشورها پایان یافت. آلمان که شاهد این ناکامی متحد خود بود جهت جلوگیری از مستقر شدن بریتانیا در یونان که می‌توانست خطری برای چاه‌های نفت رومانی باشد و همچنین جهت حمله آینده به متصرفات بریتانیا در دریای مدیترانه مقدمات تهاجم به بالکان را مهیا نمود.

تانک‌های متعلق به سپاه آفریقا در حال پیشروی در صحرای شمال آفریقا، سال ۱۹۴۱
در دسامبر سال ۱۹۴۰ نیروهای بریتانیایی ضدحمله خود را علیه نیروهای ایتالیا در مصر و شرق آفریقا آغاز نمودند. این عملیات به شدت موفقیت‌آمیز بود و تا فوریه ۱۹۴۱ ایتالیایی‌ها ضمن از دست دادن کنترل شرق لیبی تلفات سنگینی را متحمل شدند و تعداد زیادی اسیر دادند. نیروی دریایی ایتالیا نیز در این مدت آسیب‌های زیادی را متحمل گشت و در نبرد تارانتو نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا سه نبردناو ایتالیایی را از سرویس خارج کرد که در ادامه نیز طی نبرد دهانه ماتاپان کشتی‌های بیشتری منهدم گشتند.



همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 

MaSuMeH_M

کاربر فوق حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
3,013
امتیاز واکنش
9,030
امتیاز
308
زمان حضور
25 روز 10 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
شکست‌های ایتالیا آلمان را وادار کرد تا نیروهای کمکی به شمال آفریقا ارسال نماید. از همین رو در مارس ۱۹۴۱ سپاه آفریقا به فرماندهی رومل عملیاتی را آغاز نمود که منجر به عقب‌نشینی نیروهای متفقین گشت. در طی یک ماه نیروهای محور تا غرب مصر پیشروی کردند و بندر طبرق را به محاصره خویش درآوردند.
با وجود اعتراض شوروی، بلغارستان روز ۱ مارس به پیمان سه جانبه پیوست و به آلمان اجازه داد نیروهای خود را در مرز یونان مستقر کند. در طرف مقابل از ماه فوریه تمهیداتی جهت ورود نیروهای بریتانیایی به یونان صورت گرفت. این مسئله آلمان را ترغیب به حمله به یونان کرد. تحت فشار آلمان، یوگسلاوی نیز روز ۲۵ مارس پیمان سه جانبه را امضا کرد اما حکومت آن دو روز بعد با کودتای نظامیان نزدیک به بریتانیا ساقط شد. در پاسخ، آلمان تهاجم خود به یوگسلاوی و یونان را در ۶ آوریل آغاز کرد که منجر به تصرف هر دو کشور در عرض سه هفته شد. تصرف بالکان با تسخیر جزیره کرت در یک عملیات هوابرد در انتهای ماه مه تکمیل گشت. هر چند که اشغال بالکان در ابتدا عملیاتی سریع و بدون دردسر بود اما به سرعت جنبش پارتیزانی در یوگسلاوی تحت اشغال متحدین شکل گرفت که تا پایان جنگ به مبارزه با اشغالگران پرداخت.
در خاورمیانه طی ماه مه قوای کشورهای همسود شورش عراق که توسط هواگردهای آلمانی برخاسته از پایگاه‌های سوریه فرانسه ویشی پشتیبانی می‌شدند، را سرکوب و بین ماه‌های ژوئن و ژوئیه سال ۱۹۴۱ با کمک نیروهای فرانسه آزاد سوریه و لبنان را از سلطه دولت ویشی خارج کردند.

مقالهٔ اصلی: عملیات بارباروسا
ماه آوریل ۱۹۴۱ شوروی که نگران افزایش تنش‌ها با آلمان بود، با امپراتوری ژاپن که با ضعف کشورهای اروپایی چشم به مستعمرات آن‌ها در جنوب شرقی آسیا دوخته بود، وارد مذاکره شده و معاهده بی‌طرفی میان دو کشور امضا شد. در همان حال، آلمانی‌ها در حال آماده‌سازی جهت حمله به شوروی بوده و نیروهای زیادی را در مرز مشترک مستقر کرده‌بودند.
در سوی دیگر هیتلر اعتقاد داشت بریتانیا به امید آن که شوروی و ایالات متحده وارد جنگ خواهند شد از قبول تسلیم و پایان جنگ خودداری می‌کند. از این رو، او می‌کوشید روابط خود با شوروی را مستحکم کند و اگر در این امر موفق نبود با تهاجم به شوروی آن را از میان ببرد. ماه نوامبر سال ۱۹۴۰ مذاکراتی جهت بررسی شرایط شوروی جهت پیوستن به پیمان سه جانبه آغاز شد. شوروی علاقه خود به این اتحاد را نشان داد اما درخواست امتیازاتی از فنلاند، بلغارستان، ترکیه و ژاپن داشت که این خواسته‌ها برای آلمان پذیرفتنی نبود. در نهایت هیتلر در ۱۸ دسامبر ۱۹۴۰ فرمان آماده‌سازی تهاجم به شوروی را صادر کرد.
در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ نیروهای آلمانی به همراهی نیروهای رومانیایی تهاجم به شوروی را در قالب عملیات بارباروسا آغاز کردند. مدت کوتاهی بعد فنلاند، مجارستان و ایتالیا نیز به این پیکار پیوستند. هدف اولیه این تهاجم غافلگیرانه تصرف مسکو، لنینگراد و اوکراین و هدف نهایی تصرف خط آرخانگلسک-آستاراخان (یعنی از دریای خزر تا دریای سفید) تا پایان سال ۱۹۴۱ بود. اهداف هیتلر از این کارزار نابودی اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک قدرت نظامی، ریشه‌کنی کمونیسم، کسب فضای حیاتی از طریق اخراج مردمان بومی و تضمین دسترسی به مواد و منابع مورد نیاز برای شکست دشمنان باقی مانده، بود.
اگر چه ارتش سرخ پیش از آغاز جنگ برنامه‌های خود را پیرامون یک ضدحمله راهبردی مدون نموده بود؛ اما شدت عملیات بارباروسا فرماندهی عالی شوروی را مجبور کرد تا شیوهٔ دفاع راهبردی را در پیش بگیرد. در طول تابستان نیروهای محور ضمن وارد آوردن تلفات سنگین در حوزه نفرات و ادوات به شوروی، موفق به پیشروی‌های گسترده گشتند. اواسط ماه اوت فرماندهی عالی نیروی زمینی آلمان تصمیم گرفت پس از نبرد اسمولنسک گروه ارتش مرکز را متوقف کند تا بخش‌هایی از آن به کمک دیگر نیروهای آلمانی در اوکراین و ناحیه لنینگراد بروند. در جبهه اوکراین نبرد کی‌یف موفقیت‌آمیز بود و نهایتاً باعث محاصره و انهدام کامل چهار ارتش میدانی شوروی شد. این پیروزی خیره کننده راه را برای آلمانی‌ها جهت تهاجم به کریمه (از تابستان سال ۱۹۴۱ تا نیمه نخست ۱۹۴۲) و نواحی صنعتی شرق اوکراین هموار کرد.
انتقال سه چهارم نیروی زمینی و قسمت عمده نیروی هوایی نیروهای محور از فرانسه و مدیترانه به جبهه شرقی بریتانیا را تشویق به تجدید نظر در راهبرد عالی خود نمود و در ژوئیه اتحاد نظامی بریتانیا و شوروی علیه آلمان شکل گرفت. در نتیجه این تغییر رویه و اتحاد دو دشمن دیرین، آن‌ها جهت حفظ امنیت دالان ایرانی و چاه‌های نفت به صورت مشترک به ایران حمله و آن را اشغال کردند. ماه اوت بریتانیا و ایالات متحده نیز به صورت مشترک منشور آتلانتیک جهت یاری‌رسانی به شوروی را امضا نمودند
ماه اکتبر اهداف عملیاتی مهاجمان آلمانی در اوکراین و منطقه بالتیک تماماً به محقق شد و تنها محاصره لنینگراد و بندر سواستوپول همچنان در جریان بود. تهاجم به سمت مسکو از سر گرفته شد و نیروهای فرسوده آلمانی پس از دو ماه رزم سخت و مبارزه با هوای بسیار سرد توانستند به حومه مسکو برسند اما همان‌جا عملیات متوقف گشتند. علی‌رغم پیشروی گسترده نیروهای محور در خاک شوروی، آن‌ها نتوانستند به اهداف اصلی خود دست پیدا کنند. هنوز دو شهر اصلی مسکو و لنینگراد در دست شوروی قرار داشت و قدرت نظامی آن نه تنها خرد نشده بود بلکه توانسته بود قسمت بزرگی از توانایی خود را حفظ کند و اندک‌اندک در حال بازیابی و تقویت آن بود. جنگ برق‌آسا (بلیتس‌کریگ) در اروپا پایان یافته‌بود.
اوایل دسامبر نیروهای ذخیره شوروی که به تازگی وارد میدان نبرد شده بودند، برتری عددی را برای شوروی ایجاد کردند. علاوه بر این اطلاعات شوروی نشان می‌داد وجود تعداد اندکی نیرو در خاور دور برای بازداشتن نیروهای ژاپنی از تهاجم به خاک شوروی کافی است.این نیروهای جدید به شوروی امکان یک ضد حمله گسترده در ۵ دسامبر را داد که نیروهای آلمانی را در تمام طول خط مقدم ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلومتر عقب راند.


همه چیز درباره جنگ جهانی دوم

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا